تحليلي بر فروپاشي رواني ارتش متجاوز امريکا
مامان!اين روزها من خيلي داغ کرده ام... 
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)-گروه پژوهش هاي خبري-ليلا رضوي: روزنامه گاردين،بخشي از نامه يک سر باز امريکايي به مادرش را چاپ کرد که نوشته بود: "مامان اين روزها من خيلي داغ کرده ام" داغ کردن احساسي است در خور سربازان جواني که به جنگي که نبايد هرگز بر پا مي شد فرستاده شده اند .   
در همان ابتداي جنگ افروزي و اشغال گري هاي امريکا، روزنامه گاردين در گزارشي با عنوان "والدين سربازان امريکايي کشته شده در عراق پاشنه آشيل ارابه جنگي بوش" بخشي از نامه يک سر باز امريکايي را به مادرش چاپ کرد که نوشته بود:" مشکل جورج با دنيا اين است که مي خواهد شکل پدرش بوش باشد. او حقيقتا براي هيچ چيز ، ما را به اين جا کشانده است. مامان اين روزها من خيلي داغ کرده ام ..."
داغ کردن احساسي است کاملا در خور سربازان جواني که براي کشتن جوانان ديگر به جنگي فرستاده شده اند که نبايد هرگز بر پا ميشد.
"خدا بخش احمدي" رييس مرکز تحقيقات علوم رفتاري در باره ميزان استرس زايي جنگ مي گويد: " جنگ از نظر ميزان استرس زايي در رتبه دوم انواع بحران ها قرار دارد . رتبه اول به تروريسم اختصاص داده مي شود و توطئه هاي تروريستي بالاترين استرس ها را به جامعه وارد مي کند و دومي جنگ است . وقتي ما مي گوييم رتبه اول را تروريسم دارد و رتبه دوم را جنگ دارد حالا اگر جنگي تروريستي هم باشد فراتر از همه اين ها استرس ها را بر افراد وارد مي کند."
کاخ سفيد که در ابتداي اشغال عراق با ادعاي ايجاد امنيت ، صلح و آرامش وارد اين کشور شد، امروز سربازانش مورد خشم مردم بغداد و ديگر شهرهاي عراق قرار گرفته اند به طوري که نيروهاي آمريکايي دوران بسيار سخت و طاقت فرسايي را در عراق مي گذرانند! سربازاني که از سوي مردم عراق همواره اشغالگر محسوب مي شوند.
اوضاع نابسامان عراق در پي حمله آمريکا به اين کشور از سال 2003 تا امروز که پنج سال از آن زمان مي گذرد، سربازان آمريکايي را با موانعي سخت و عديده در اين کشور روبه رو کرده است.
مخالفت افکار عمومي عراق و آمريکا و سرتا سر جهان با اشغال اين کشور هر روز شدت مي يابد و بسياري از سربازان آمريکايي از اينکه در اين اشغال گري هاي بي دليل سهيم هستند احساس ياس و افسردگي مي کنند. در اين ميان مقام هاي آمريکايي که مشغول پياده کردن اهداف سودجويانه و غارت منابع مردم عراق هستند گويي از وضعيت اسف بار نيروها و سربازان خود غافل مانده اند.
با مروري بر اخبار رسانه هايي مانند واشنگتن پست، خبرگزاري فرانسه ، بي بي سي، رويترز و بسياري از رسانه هاي ديگر که از وضعيت روحي – رواني سربازان آمريکايي خبر و گزارش مي دهند مي توان به وخيم بودن وضعيت روحي نيروهاي آمريکايي چه در زمان حضور شان در سرزمين هاي اشغال شده و چه هنگام بازگشت به کشورشان پي برد.
رسانه هاي بيگانه روند رو به رشدي را براي بيماري هاي رواني که از ابتداي اشغال گري ها تا به امروز منجر به خودکشي در بين اين سر بازان مي شود را بيان نموده اند. رويترز در گزارش مفصلي به افزايش آمار خودکشي از زمان اشغال افغانستان تا سال 2005 مي پردازد و مي نويسد: " تعداد سربازان آمريکايي که حين خدمت در عراق و افغانستان در سال 2005 خودکشي کرده اند، نسبت به سال 2004 افزايش چشمگيري نشان مي دهد.
"ارتش آمريکا اعلام کرد در سال 2005 از هر 100هزار سرباز 9/12نفر اقدام به خودکشي کرده اند. که اين آمار در سال 2004، در هر 100 هزار تن 11 نفر بود.
"به گزارش ارتش آمريکا، در سال 1999 از هر 100 هزار نفر 1/13 تن خودکشي کرده اند."
رويترز دلايل اين خودکشي ها را از زبان مقام هاي آمريکايي چنين بيان مي کند: "دليل افزايش ميزان خودکشي ، ادامه جنگ در عراق و افغانستان و فشار عصبي فزاينده بر سربازان مستقر در اين مناطق است. سال 2003 ،از 83 سرباز ارتش آمريکا که اقدام به خودکشي کردند 25 نفر از آنها در عراق و افغانستان مستقر بودند. همچنين از 67 سربازي که در سال 2004 خودکشي کردند 14 تن در عراق و افغانستان حضور داشتند."
با اين حال رويترز براي توجيه اين بحران به نقل از سرهنگ جوزف کورتين سخنگوي ارتش آمريکا مي گويد: "ما احساس خطر نمي کنيم ."
کورتين مي گويد:" ارتش به هيچ دليل مشخصي براي افزايش خودکشي هاي سال گذشته نرسيده است . ناکامي هاي اقتصادي، شکست روابط عاطفي، مواد مخدر و الکل از دلايل مهم خودکشي ارتشي ها به شمار مي رود. "
روزنامه واشنگتن پست دلايل خودکشي سربازان امريکايي را اين گونه مي داند: "طولاني شدن جنگ هاي عراق و افغانستان ارتش امريکا را با تعداد بالاي موارد خودکشي و موارد ناهنجاري رواني مواجه کرده است. از جمله عوامل فشار شديد بر سربازان در جنگ هاي عراق و افغانستان اعزام مکرر و طولاني به مناطق جنگي و نيز شکست در روابط شخصي و مشکلات حقوقي، مالي يا شغلي پس از بازگشت به امريکا بوده است. ميزان خودکشي در ميان ارتش امريکا از 8/9 به ازاي هر 100 هزار سرباز وظيفه در سال 2001 -که پايين ترين رقم بود به 5/17 مورد خودکشي به ازاي هر100 هزار سرباز وظيفه در سال 2006 رسيده است. "
نشريه اينترنتي واشنگتن پريزم نيز در گزارشي نوشته است : "آمريکا نيروهاي خود را به عنوان بخشي از عمليات آزاد سازي دائم (در افغانستان) و عمليات آزاد سازي عراق به اين دو کشور اعزام کرده است اما نزديک به 20 درصد کساني که از آن درگيري‌ها به وطن خويش بازمي گردند، تا حدي مبتلا به آسيب هاي رواني هستند."
اين نشريه نتيجه گيري مي‌کند "حدود 320 هزار نفر از پرسنل اعزامي ممکن است بر اثر انفجارها قرباني آسيب هاي روحي و مغزي شده باشند، که بيش از 50 درصد از قربانيان به صورت حرفه‌اي مورد درمان قرار نگرفته اند و از بين آنهايي هم که مورد توجه مقام هاي پزشکي قرار گرفته اند درمان ساده تنها درباره کمي بيش از نصف آنها صورت گرفته است.
بر اين اساس، انبوه نظامياني که به آمريکا بازمي گردند در تنهايي و بدون راهنمايي و پشتيباني کافي، با ضربه‌هاي روحي زيانبار روبرو هستند و تعداد زيادي از افراد زخمي اقدام به خودکشي مي‌کنند. "
با نگاهي به گزارش ها و آمارهاي منتشره از سوي رسانه ها و پژوهشگاه هاي مختلف مشاهده مي کنيم که روند رو به رشد بيماري هاي رواني و خودکشي ها در بين سر بازان امريکايي از ابتداي اشغال گري هاي آمريکا در افغانستان و عراق همچنان ادامه يافته است .
در 23 ماه مي سال 2008 مرکز مطالعات روانشناسي دانشگاه مريلند آمريکا آمار تکان دهنده اي را فاش کرد . اين سايت نوشت : "آمار سربازان آمريکايي که پس از پايان ماموريت خود در عراق دست به خودکشي زده‌اند بيش‌تر از شمار سربازان کشته شده در اين کشور است. "
به گزارش روزنامه سوري تشرين، "توماس انسيل"، مدير مرکز روانشناسي دانشگاه مريلند آمريکا که مسوول تحقيق درباره بيماري‌هاي رواني و صدمات روحي سربازان بازگشته از جنگ عراق بود، اين مساله را فاش کرده است.
تحقيق در اين رابطه ماه‌ها طول کشيده و با دقت و ظرافت تمام انجام شده است و طرف‌هاي دولتي متعددي از جمله وزارت دفاع آمريکا (پنتاگون) در تهيه آن همکاري کرده‌اند."
اين اعداد و ارقام به قدر ي تکان دهنده بود که شگفتي برخي از ناظران را به دنبال داشته است، چون در نهايت ميزان تلفات نيروهايي که پس از 11 سپتامبر بر اثر خودکشي جان مي‌بازند بيش از تعداد کشته‌هاي ميدان جنگ است.
دکتر توماس ايتسل رييس مؤسسه ملي سلامت و بهداشت رواني در گفت و گويي به خبرنگاران گفت: "کاملاً ممکن است که خودکشي‌ها و مرگ و ميرهاي رواني بر تعداد کشته هاي ميدان جنگ پيشي بگيرد."
دکتر "ليسا فايرستون" مدير پژوهش و آموزش اتحاديه گلندون اين اعداد و ارقام را دردناک خواند و گفت: "اين ارقام تنها نوک بيرون مانده کوه يخي است، که قسمت اعظم آن زير آب پنهان است . "
" خدا بخش احمدي " با بررسي اختلالات رواني ناشي از جنگ، اين عوامل را به دو دسته تقسيم مي کند و مي گويد: "عموما علايم اختلالي که افراد در جنگ پيدا مي کنند علايم اضطرابي است يعني اختلال استرس پس از سانحه ؛ مثل موج انفجار، خستگي رواني ، مشکلات سازگاري ، الکل ، اختلالات افسردگي. اين ها از جمله عواملي است که فرد را به سمت خودکشي سوق مي دهد . اختلالات رواني ناشي از جنگ به دو گروه تقسيم مي شود. يک گروه مشکلات فوري است و يک گروه مشکلات بعدي است . کساني که در صحنه حضور دارند و درگير مشکلات رواني مي شوند به آن مشکلات فوري مي گويند که اين موارد بيشتر مورد توجه است ."
وي سپس به حضور تحميلي سربازان امريکا در خاک کشورهاي افغانستان و عراق اشاره مي کند و مي گويد: "در جنگ آمريکا در افغانستان و عراق آمار اختلالات رواني به شدت بالا رفت . نظاميان شرکت کننده در اين جنگ ها آمار ارايه شده از اختلالات رواني قابل توجه داشتند . اين روند صعودي از به وجود آمدن اختلالات رواني بين سربازان امريکايي باعث گرديد که مجلس آمريکا بودجه قابل توجهي که حدود 300 ميليون دلار بود را بابت تحقيقات آسيب هاي رواني سربازان در عراق تصويب کند. اين امر نشانگر آنست که علايم فوري که سربازان داشتند قابل توجه بوده و اين ها مشکلات بعدي را هم دارند که مساله فراتر مي شود .چرا که هر فرد با مشکلات خودش خانواده را نيز درگير مي کند. آنها وقتي از دوره جنگ برگشتند پيامد هاي بعدي ر ا ايجاد مي کنند ."
خدا بخش احمدي در ادامه صحبت هاي خود به علل تشديد اين اختلالات رواني در سر بازان امريکايي مي پردازد و مي گويد: "جنگ به ميزان لازم براي افراد درگير مشکل آفرين است
اما چند فاکتور مي تواند ميزان استرس را تعديل کند؛ يکي اين که هدف از جنگ چقدر روشن است ؟ چقدر قابل توجيه منطقي است ؟فرد هدف را قبول دارد يا خير و به آن معتقد است يا نه . اينکه آيا هدف جنگ چقدر مقدس است و اينکه هدف جنگ چقدر مورد پذيرش افکار عمومي است. اين اهداف تعيين مي کند که فرد چقدر جنگ را قبول دارد و آن را دفاع مي داند . سرباز ان امريکايي وقتي وارد جنگي مي شوند که علت حضور در آن و علت کشتن انسان ها در آن منطقه را نمي دانند و سپس شاهد افکار عمومي هستند که مخالف حضور زورگويانه سربازان در خاک کشور ديگر ي هستند. همه اين عوامل آن ها را با پارادوکس ها ، تعارض ها و ناهمگوني هايي مواجه مي کند بنابراين ميزان آسيب هاي رواني را بالا مي برد پس يکي از فاکتورهاي تاثير گذار هدفي است که وجود دارد."
وي به دومين عامل اشاره مي کند و مي گويد: " دوم ميزان پيروز ي و شکستي است که در جنگ مي بيند. پيروزي هاي پي در پي ميزان آسيب را کم مي کند اما در شرايطي که پيروزي نيست و همه جا حرف از شکست عراق و يا بن بست آمريکا در عراق مي شود و يا در واقع عبارات هايي شبيه اين را از رسانه ها مي شنود و حتي مي بيند که فرمانده هانشان به اين شکست اعتراف مي کنند نميدانند چطور از اين باتلاق بيرون بيايند. اعتراف به شکست عاملي است که موجب آسيب پذيري سربازان امريکا مي شود. فاکتور سوم تفاوت فرهنگي که حاکم است. فرهنگ آمريکايي و سرباز آمريکايي با مردم عراق متفاوت است. همه اين ها تعارض هايي را ايجاد مي کند. هر چه قدر فرد در خانه خودش بجنگد کم تر آسيب مي بيند؛ فاصله هر چه بيشتر آسيب رواني را بر سربازان بيشتر مي کند."
 
*خودکشي زنان سر باز امريکايي
دکتر خدابخش احمدي در بخش ديگري از صحبت هاي خود به موضوع سر بازان زن امريکايي مي پردازد و در اين باره مي گويد: "عليرغم اين که در ارتش امريکا و خود امريکا ميزان شعارها و حجم تبليغاتي در مورد ديدگاه هاي فمينيستي و برابري جنسيتي وجود دارد اما ميزان تبعيض قابل توجه است. در ارتش امريکا ميزان حضور زنان گرچه گسترده است و در بعضي از يگان ها حتي در حد تساوي حضور را هم دارند اما در سسلسه مراتب فرماندهان رده بالا زنان را نمي بينيم و در حد سطوح پايين هستند و دستورات مردانه اي که توسط مافوق ها صادر مي شود بايد اجرا گردد. بر اساس گزارش ها خبري و تحقيقي، سوءٍ استفاده جنسي از سربازان زن خيلي زياد است."
وي در ادامه مي گويد: "در مجموع از نظر علمي هم مي بينيم که جوانان و زنان در برابر بحران آسيب پذيرند. زنان استرس هايي را که برمردان هم وارد مي شود تحمل مي کنند. به خاطر زن بودن و جوان بودن هم استرس هايي را تحمل مي کنند. به خاطر همسر يا مادر بودن هم فشارهايي را متحمل مي شوند و بيشتر اين زنان همسران نظامي دارند و ازدواج هاي درون سازماني است که فرزندان اين افراد فشار بيشتر را دارند و استرس پذيري را افزايش مي دهد."
آنچه از بررسي ها بدست مي آيد حاکي از آن است که اخبار خودکشي سر بازان زن امريکايي نيز از آن دست اخباري است که رسانه هاي بين المللي علاقه اي براي پرداختن به آن را از خود نشان نمي دهند و به ندرت به خبرهايي کوتاه اکتفا مي کنند.
در تاريخ 2 سپتامبر 2008 خبر خودکشي مشکوک دو سرباز زن ارتش آمريکا را در رسانه ها داشتيم . يک پايگاه خبري آمريکايي در گزارشي از خودکشي مشکوک دو سرباز زن ارتش آمريکا در عراق و افغانستان خبر داد. پايگاه خبري آمريکا "تروث‌ديگ" در گزارشي نوشت: "پس از پنهان کردن تجاوز و مرگ سربازان زن آمريکايي توسط ارتش اين کشور، مرگ دو نفر از سربازان زن ارتش آمريکا در عراق و افغانستان خود کشي محسوب شد ."
طبق گزارش ديگري، سي بي اس درباره مشکلات رواني به خصوص در بين زنان نوشت: "از بين 25 ميليون سرباز آمريکايي 6/1 ميليون آن در عراق و افغانستان بودند که همه موقع بازگشت دچار مشکلاتي شده اند و زنان نظامي دچار مشکلات شديد تري شده اند. آنها زندگي سابق خود را نيز از دست داده اند. در طي جنگ با عراق ، افغانستان ، ويتنام و يا جنگ جهاني دوم سربازاني بودند که مجروح نشده بودند اما از نظر روحي وضعشان بدتر و وخيم تر از زخمي شدگان بود. همچنين زنان زيادي که خانواده هاي خود را از دست داده بودند بعد از بازگشت دچار افسردگي شديد شده بودند و بعد از مدتي خودکشي مي کردند. اغلب سربازان آمريکايي بيش از آنکه مجروح جسمي باشند مجروح روحي مي شدند و در اين مشکل سهم زنان بيشتر از مردان است."
به گزارش تايمز : "از 24 ميليون سرباز قديمي آمريکا، 500 هزار نفر آنها امروزه بي خانمان هستند، بخصوص زنان که بيشتر آنها همسران ، کار و ... خود را از دست داده اند.
"40 درصد از سربازان قديمي امريکا اعلام کرده اند که در طي جنگ عراق مورد خشونت هاي جنسي قرار گرفته اند و هيچکس و هيچ چيز نبوده است که از آنها در برابر خشونت هاي جنسي وارده از سوي سربازان مرد امريکايي حمايت کند ."
اين زنان علاوه بر فشارهاي روحي ، استرس و خشونت ها در جنگ در بازگشت هم زندگي خود را نابود شده مي بينند و تنها راه حل را خودکشي مي دادند .
بنابراين علت هاي عمده افزايش خودکشي در بين سربازان امريکايي بخصوص زنان سرباز امريکايي را مي توان استرس، نا اميدي از وضعيت خود در زمان بازگشت که باعث تشديد فشار روحي آنها در زمان جنگ مي شود ، قرار گرفتن در معرض خشونت هاي جنسي و فيزيکي و نيز استفاده بيش از حد الکل برشمرد که تمام اين عوامل باعت مي شود که تعداد زيادي از اين سربازان در زمان بازگشت تصميم به خودکشي بگيرند.
 
* وخامت روحي سربازان امريکايي، نتيجه وعده فرداهاي صلح آميز خيالي
آنچه مشخص است تصوير عراق پس از اشغال به گونه اي ديگر براي مردم دنيا و مردم آمريکا ترسيم شده بود؛ دادن وعده برقراري صلح و آرامش در پناه سربازان آمريکايي براي مردم عراق ، ساختن چهره هاي غرور آفرين از سربازان فاتح آمريکايي همچون فيلم هاي هالييوودي با فتوحات هيجان انگيز !!!
اما امروز نه تنها روياهاي مقام هاي آمريکايي به تحقق نپيوسته است بلکه شاهد از ميان رفتن آرامش از ميان سربازان آمريکايي و خانواده هاي آنان هستيم و ترس و نگراني آنها را آرام نمي گذارد. امروز جامعه جهاني از اين سربازان به عنوان يک قهرمان پيروز ياد نمي کند.
شايد نگاه امروز و فرداي مردم آمريکا و ساير جهانيان به آنها به شدت بخشيدن به بيماري هاي رواني و فکري آنها کمک مي کند.
کريستين ساينس مانيتور مي نويسد: "موسسه تحقيقاتي "رند" طي يک بررسي در همين باره اعلام کرد که بيش از 300 هزار سرباز آمريکايي از اختلالات رواني ناشي از استرس بيش از حد در ميدان‌هاي جنگ رنج مي‌برند. اين در شرايطي است که متخصصان معتقدند که با ادامه جنگ اين روند ادامه داشته و حتي بدتر نيز خواهد شد. اين گزارش در ادامه به موارد مختلف در زمينه مشکلات رواني سربازان آمريکايي اشاره مي کند و به تشريح برخي اقدام هاي اين سربازان براي خودکشي مي‌پردازد که کارشناسان معتقدند ناشي از استرس و خستگي ميدان‌هاي جنگ است."
دکتر "خدابخش احمدي " در مورد ا ثرات دراز مدت حضور سر بازان آمريکايي مي گويد: "اگر آمريکا بياييد همين را حساب کند در مي يابد که از نظر جامعه شناختي و مردم شناختي دچار آسيب شده است. اثراتي که اين علايم و اختلالاتي که در خانواده ها مي گذارد؛ ناسازگاري زناشويي بزرگ شدن فرزندان در نبود پدر يا مادر، احتمال جدايي و ازدواج با فرد ديگر و... اين ها خانواده را آشفته و مشکلات اجتماعي را زياد مي کند. انحرافات، بزه کاري ها و رفتارهاي خلاف جنسي توسعه پيدا مي کند و خشونت يکي اثرات بلند مدت است؛ يکي از آسيب ها يي است که جامعه بايد تحمل کند و اثرات آن تا دو سه نسل گريبانگير امريکا خوادهد بود . با دو جنگ اخير در افغانستان و عراق، پيش بيني مي شود آمريکا دچار دگرگوني جمعيتي جدي خواهد شد که به بحران تبديل خواهد شد."