*چند سالي ست درگير توليد سريال در چشم باد که اثري تاريخي ست هستيد. پستچي سه بار در نمي زندهم به تاريخ نظر دارد. ويژگي هاي فيلمبرداري، رنگمايه ها و نورپردازي يک اثر تاريخي با توجه به پيشينه اين اثر در سينماي ايران و جهان از نظر شما چيست؟
ژانر فوق العاده اي است، ولي متاسفانه کم تر کارگردان يا تهيه کننده اي به سراغ چنين فيلمنامه هايي مي رود.
*رنگمايه ها در هر مقطع تاريخي و هر طبقه مختصات خاص خود را دارد. علاوه بر اين که به لحاظ طراحي صحنه متناسب با تفاوت هاي دکوراتيو به سوي زيتوني- آبي- نيلي (دوره قاجار)، قرمز- کرم(دوره حاضر) و نخودي (دوره مصدق) پيش رفته شده. الگوهايي براي همگوني رنگمايه ها با اين مؤلفه ها از سوي شما شکل گرفت؟
از سوي بنده هم بود، ولي مشترکاً با آقاي نژادايماني طراح صحنه و لباس گفت و گو مي کرديم.
*از منابع نوري استفاده ديده شونده اي شده است. شمع دان ها با شمع هاي روشن مقابل دوربين و چراغ نفتي روي ميز (دوره قاجار)، لامپ آويز با نور تيز تنگستن بدون حباب و با حباب (دوره کودتا) و آباژورها و چراغ روميزي مطالعه و آويز در دوره معاصر هر کدام به تشديد و ايجاد نور صحنه کمک کرده اند، اما همه تامين روشنايي صحنه را بر عهده ندارند. با چه هدف گذاري به چنين وضعيتي رسيديد؟
اول از همه به داشته هاي سر صحنه اکتفا مي کردم و در جاهاي ديگر به زيبايي صحنه نگاه مي کردم.
*نورپردازي راهروها يکي از درخشان ترين نوع نورپردازي به لحاظ ايجاد دامنه، سايه روشن و فضاسازي براي وحشت است. با توجه به تغييرات متعدد زاويه دوربين جهت هاي نوري هم دچار تنوع درخور توجهي شده است. موقعيت راهروها چگونه نورپردازي شد؟
بر حسب ميزانسن نورپردازي شده و کلاً به تداوم نور و صحنه توجه بيشتري داشته ام.
*چه نقطه نظراتي ميان شما و کارگردان پيش از آغاز و در حين کار رد و بدل شد؟
قبل از اين که هر سکانس را شروع کنيم با آقاي فتحي گپ کوتاهي مي زديم و سپس شروع مي کرديم به فيلمبرداري.
*نورپردازي در گلخانه با توجه به وانموده مهتاب و استفاده از رنگمايه آبي به واقعيت صحنه کمک کرده است. چه تمهيداتي به جز وجود رعد و برق نقطه عزيمت شما از واقعيت به جنبه هاي وحشت و هراس عملياتي شد؟
فقط از نور مهتاب کمک گرفتيم و اين را بايد بدانيد که تنها کنتراسته بودن نور به زيبايي صحنه کمک مي کرد و ما آن را رعايت کرديم.
*دشواري هاي شصت جلسه کار در شب و نورپردازي و حفظ رنگمايه ها در اين مدت طولاني و رسيدن به طراحي صحيح چنين موقعيتي چه بود؟ مضاف بر اين که از 180 حلقه نگاتيو نيز استفاده کرده ايد.
کار بسيار فشرده و سختي بود و 180 حلقه نگاتيو براي اين فيلم مناسب بود.
*دوربين 535 چه کمک هايي به تسهيل فرآيند فيلم کرد؟
دوربين 535 دوربين فوق العاده خوب و خوش دستي است، مضافاً که در اين دوربين مي توانيد به راحتي هم اسلوموشن کار کنيد و هم ريورس.
*نورپردازي داخل گودال که فروتن در آن مي افتد چگونه اجرا شد؟
از چراغ قوه که منبع اصلي نور بود استفاده کردم.
*دوربين حرکات نرم، آرام و سيالي دارد. آرام به درها نزديک مي شود و ما را از طبقه اي به طبقه ديگر مي برد(کرين) و روي پله ها به طرز ماهرانه ( با کمبود فضا) شناور مي شود. با چه ابزار، امکانات و تمهيداتي به چنين ويژگي اي رسيديد؟
همان ريل و پنتري که در سينماي ما وجود دارد را استفاده کردم و هيچ ابزار خاصي نبود.
*فيلم در شهريور و مهر و آبان فيلمبرداري شده است. وضعيت جوي و آب و هوايي اين مقطع از سال چه کمکي به حوزه فيلمبرداري و شفافيت يا عدم وضوع تصاوير کرده است؟ آيا فيلمبرداري در مقطع زماني ديگري چنين تأثيري مي گذاشت؟
چون اين فيلم حدوداً نود درصد در داخل خانه اتفاق مي افتاد، وضعيت آب و هواي بيرون چندان تأثيري در کار ما نگذاشت.
*ورود شخصيت ها در گرگ و ميش غروب اتفاق مي افتد. از شکل زماني اين ورود به لحاظ نورپردازي و رويکرد تصويري بگوييد.
اصل داستان طوري طرح شده بود که بلافاصله بعد از يکي دو سکانس شب شود و کار را در شب طراحي کنيم.
*نورهاي داخل تونل (چراغ هاي رديف) که کوثري و فروتن از آن عبور مي کنند، توسط شما رديف شده بود يا از قبل وجود داشت؟
بله، توسط بنده طراحي شده بود.
*به طور کلي رويکردتان به گونه سينماي جنايي- وحشت بر چه اساسي استوار است؟
براساس طراحي نور و گرفتن قاب هايي پرکنتراست و پر انرژي .
*به نظر مي رسد از وضعيت وحشت در راهروها بيش از محيط هاي درون اتاق استفاده شده است.
تنگ و تاريک بودن راهرو اين حس را بهتر به بيننده القا مي کند.
*وجود دکورها و نورپردازي در آن ها از نظر شما چگونه بايد باشد و در پستچي سه بار در نمي زند چگونه درآمد؟
اصولا در فيلم هاي سينمايي اگر در دکور فيلمبرداري شود به نظر بنده دست فيلمبردار خيلي بهتر باز است، چرا که از هر نقطه که بخواهد يا هر ارتفاعي مي تواند به راحتي نورپردازي کند، ولي اگر دکور وجود نداشته باشد، بايد به جبر در خانه اي که سقف کوتاهي دارد نورپردازي کرد که اين همان چيزي است که هيچ فيلمبرداري دوست ندارد.
*با توجه به اين که کم تر مي توان زاويه تکراري در اين فيلم پيدا کرد، چه مولفه اي به اين موقعيت هندسي بيشترين کمک را مي کند؟
تنها دکوپاژ مي تواند در اين موارد موثر باشد که هيچ سکانسي را شبيه سکانس قبل در آن لوکيشن فيلمبرداري نکنيم.
*تلفيق وضعيت تاريخي، جنايي و وحشت به نظر مهم ترين چالش و دشواري شما در پستچي ... بوده است. چگونه به تجزيه و تلفيق چنين فرآيند چندگانه اي رسيديد؟
با صحبتي که با آقاي فتحي شده بود به اين فرآيند دست پيدا کرديم که هر طبقه وضعيت خاص خودش را داشته باشد و بنده هم در هر طبقه نوع نورپردازي با ساير طبقات را فرق بگذارم که بيننده اين حس را متوجه شود.
*مه دودهاي درون باغ، چراغ هاي پاترول و نور، چراغ قوه در دست فروتن عناصر تهديدگري هستند که لنز دوربين را به نوعي هدف گرفته و باعث تشديد وضعيت عصبي فضا مي شوند. با چه مختصاتي چنين فضاسازي طراحي شد؟
مخصوصاً اين جور فکر و دکوپاژ و طراحي شده بود که بيننده رعب و وحشت را روي پرده سينما حس کند.
$اصغر نژاد ايماني، طراح صحنه و لباس :
*اين فيلم چگونه به شما پيشنهاد شد؟
اولين تجربه کاري من با آقاي فتحي اين گونه شکل گرفت که به واسطه کارهاي مشترک با تهيه کننده فيلم اين کار به من پيشنهاد شد.
*چه عاملي باعث شد تا طراحي اين فيلم را بپذيريد؟
به خاطر پتانسيل موجود در متن و امکان رسيدن به يک تجربه متفاوت و جديد
*حوادث فيلم در خانه اي سه طبقه اتفاق مي افتد که هر يک از طبقات متعلق به تاريخ خاصي است( دوران قاجار، دوران پهلوي و دوران معاصر). چگونه به اين طراحي رسيديد؟
با بررسي و مطالعه تاريخي، ضمن آن که يک تصور تجربي از بخش هايي از آن داشتم. به هر حال عرصه بسيارخوب و وسوسه انگيزي براي رسيدن به حس و حال جاري در آن دوران بود.
*آيا به واقع اين سه مکان در يک خانه اتفاق مي افتد؟ چگونه به اين طراحي منسجم رسيديد؟
بله، پس از جست و جوي فراوان براي لوکيشن اين فيلم به نتيجه اي که در کار مي بينيد، رسيديم. يک خانه سه طبقه پيدا کرديم که نماي خارجي آن را با ساخت و ساز در راستاي قصه درست کرديم. طبقه سوم اين بنا قابل استفاده نبود و من بخش هاي طبقه سوم را در فضاي طبقه اول اين ساختمان ساختم و بخش خارجي آن را با فضاي طبقه سوم انطباق دادم. رسيدن به اين نتيجه از موارد بسيار مشکل در دوران کار طراحي من بود. تمامي اين موارد در حالي اتفاق مي افتاد که ما بودجه کافي و امکانات لازم را نداشتيم، يعني به اين فيلم با نگاه برآوردي واقعي نشده بود.
*در مورد زيرزمين، هم توضيح دهيد که چگونه با اين فضا رسيديد و اصولا اين مکان نماد چيست؟
فضاهاي زيرزمين در اين فيلم نمادي از گمگشتگي در فضايي ماليخوليايي و هجوآلود است. گم شدن در هزارتوي کوچه و دالان ها و سرداب هاي کهنه تاريخ. با اين نگاه بخش هايي از يک گلخانه و چند فضاي متروکه را به هم دوختيم.
*در مورد لباس ها چگونه به اين طراحي رسيديد؟
هر دوره اي از تاريخ رنگ بندي و فضاسازي خاص خودش را دارد. در مورد مدل لباس ها هم دقيقاً اين اتفاق مي افتد، اما در اين فيلم با توجه به مدل هاي آن دوران سعي بسيار شده است که لباس ها در راستاي حس سکانس و شخصيت پردازي سکانس ها انتخاب شوند و يک لايه حسي ديگر را به بيننده منتقل کنند.
*به جز لباس هاي دوره قاجار و پهلوي در مورد لباس هاي دوره معاصر اتفاق ويژه اي نمي افتد. علت اين امر چيست؟ خصوصاً لباس باران کوثري هويت خاصي ندارد.
اين نکته کاملاً به عمد اتفاق افتاد و خوشحالم که در کار نمود پيدا کرده است. باران کوثري و محمدرضا فروتن در اين قضيه نمادهايي از نسل هايي هستند که گمگشتگي آرماني و هويتي دارند. آن ها طي چالش هاي درون فيلم و سفر به لايه هاي مختلف در جست و جوي هويتي واقعي هستند. به همين خاطر اين آشفتگي و بي ساماني به لباس ها، رفتار و کليه وسايل متعلق به آن ها نيز سرايت کرده است.
*همکاري مدير فيلمبرداري و طراح چهره پردازي کار با شما چطور بود؟
گروه بسيارخوبي بوديم. آن چه در تصوير مي بينيد نتيجه تعامل، همفکري و همکاري بين اين گروه است.
*از حاصل کار راضي هستيد؟
بله، لحظاتي از فيلم را بسيار دوست دارم. تجربه بسيار خوبي بود در ژانري از سينما که خلاء آن به خوبي در سينماي ما حس مي شود. ساختاري داستاني با ريشه هاي فلسفي و تاريخي که به زبان امروز ترجمه شده است. تجربه با ارزش و گرانقدري است، اميدوارم که باز هم اتفاق بيفتد.
منبع: صنعت سينما.
 
 
 
 
 
 

/1001/

منتظر اخبار ، انتقاد و پيشنهادات شما هستيم :
news@rasekhoon.net/div>