موسوي سياستمداري است که در کانون فتنه کشور قرار گرفته است
امیر محبیان روزنامه نگار و تحلیل گر محبیان در تحلیل خود نوشته است: اين تحليل در پي تحليل رفتار سياسي (و نه تحقير سياسي) مهندس ميرحسين موسوي به عنوان سياستمداري است که اخيرا در کانون وقايع مهمي در کشور قرار گرفته بود
از نظر محبیان «تلاش براي تسخير خيابانهاي قبلا تسخير شده، توقع غلط از طبقه متوسط، مبارزه با هویت خود و عدم توانايي در تبديل ضعف به قدرت» مهمترین خطاهای استراتژیک مهندس موسوی است و «افشاي بي موقع، بازي بر حسب سناريوي رقيب، تصويرسازي موسوي توسط ديگران، ناتواني در استفاده از صداو سیما، تصلب تاکتيک ها، به باد دادن هاله اسرارآميز سکوت و تکيه بر شفقت مردم به جاي سخن گفتن از منافع مردم» اشتباهات تاکتیکی موسوی.
از نظر محبیان «تلاش براي تسخير خيابانهاي قبلا تسخير شده، توقع غلط از طبقه متوسط، مبارزه با هویت خود و عدم توانايي در تبديل ضعف به قدرت» مهمترین خطاهای استراتژیک مهندس موسوی است و «افشاي بي موقع، بازي بر حسب سناريوي رقيب، تصويرسازي موسوي توسط ديگران، ناتواني در استفاده از صداو سیما، تصلب تاکتيک ها، به باد دادن هاله اسرارآميز سکوت و تکيه بر شفقت مردم به جاي سخن گفتن از منافع مردم» اشتباهات تاکتیکی موسوی.
محبیان در تحلیل خود نوشته است: اين تحليل در پي تحليل رفتار سياسي (و نه تحقير سياسي) مهندس ميرحسين موسوي به عنوان سياستمداري است که اخيرا در کانون وقايع مهمي در کشور قرار گرفته بود. تحليل رفتار يک سياستمدار با شاخص هاي سياست عرفي ؛ بديهي است که به معناي پذيرش ارزش اين شاخص ها نيست.
تحليل علمي و سياسي ابعاد مختلف يک پديده پرچالش در محيط توفان زا ممکن نيست يا حداقل به عنوان يک حرکت بدون غرض ديده نخواهد شد . حال که تا حدودي طبل توفان از نوا افتاده است شايد اين تحليل ها با چشمان بازتري خوانده شود.
يک سياستمدار يا در مدل آرمانگرايانه عمل مي کند يا در محيط عملگرايانه محض البته حد وسط نيز ممکن است . فرض کنيم مهندس موسوي در وقايعي که اتفاق افتاد به دليل دور افتادن از شعارها و تصويري که از او به عنوان يک چهره ‘ اسلامي عدالتگراي ارزشي خط امامي حامي اصل ولايت فقيه مستضف گراي ضد ليبرال در اذهان بود و به دليل اقتضائاتي که دور از فهم نيست به سمت مدل بازي سياستمداران عرفي عملگرا که با کارتهاي موجود و نه لزوما مطلوب بازي مي کنند؛ رفته است. سنجش اقدامات او با مدل آرمانگرايانه، خردمندانه نخواهد بود؛ لذا پرسش اين است که با همين مدل عرفي اشتباهات استراتژيک و تاکتيکي مهندس موسوي در بازي سياسي جريان سبز چه بوده است؟
الف- اشتباهات استراتژيک
1. تلاش براي تسخير خيابانهاي قبلا تسخير شده: با نظامي که برآمده از انقلاب است و هنوز توان بسيج نيروها و تسخير خيابانها را دارد؛ نمي توان از طريق روش اشغال خيابانها وارد چانه زني شد. موسوي به خوبي از توان بسيج نيروهاي توده اي نظام خبر دارد ؛ پس چرا ضربه خود را به قويترين بخش نظام وارد کرد و مهره هاي خود را به خانه هايي از اين صفحه شطرنج فرستاد که قبلا نظام آنها را در اختيار داشت؟
1. تلاش براي تسخير خيابانهاي قبلا تسخير شده: با نظامي که برآمده از انقلاب است و هنوز توان بسيج نيروها و تسخير خيابانها را دارد؛ نمي توان از طريق روش اشغال خيابانها وارد چانه زني شد. موسوي به خوبي از توان بسيج نيروهاي توده اي نظام خبر دارد ؛ پس چرا ضربه خود را به قويترين بخش نظام وارد کرد و مهره هاي خود را به خانه هايي از اين صفحه شطرنج فرستاد که قبلا نظام آنها را در اختيار داشت؟
2. توقع غلط از طبقه متوسط: طبقه متوسط در تاريخ ايران محرک انقلابات هست ولي بدون توان طبقات پايين (فقير) جامعه حداکثر کار آن غرغر دائم و حضور انتخاباتي براي اصلاحات است . ذات طبقه متوسط محافظه کاري است . توقع حرکت هاي تند انقلابي از آنها عدم شناخت ماهيت اين طبقه و خصلت طبقاتي آنها ست . آنکه چيزي براي باختن دارد در حيطه محافظه کاران است به دستهاي پرش بايد نگريست نه به شعارهاي خالي اش! طبقات فقير به هر دليلي هنوز دل در گرو نظام اسلامي دارند. پس موتور محرک طبقه متوسط فعلا با موتور بزرگ و قدرتمند فقرا درگير نيست . موسوي مي توانست به قهرمان طبقات فقير و مذهبي در اين دوره تبديل شود ؛ اما در ميدان طبقاتي، به نفع آنها نبرد کرد که عمري آنها را مورد انتقاد قرار داده بود و به طبقاتي پشت کرد که هميشه صادق ترين حاميان عدالتگرايان آرمان خواه هستند.
3. با هويت خود نمي توان مبارزه کرد و پيروز بود؛ موسوي در بستر انقلاب اسلامي (و تند ترين جريانات آن) باليد و هويت يافت ؛ مبارزه موسوي با باورهاي اين نظام، مبارزه موسوي با هويت خود بود لذا سريعا براي طيفي از مخالفان حامي از رهبري آشوب ها به سطح بهانه تنزل کرد. فرزندي که برصورت مادر خود - به هر دليلي- سيلي مي زند محبوب هيچ کس نخواهد بود.
4. عدم توانايي در تبديل ضعف به قدرت: در آنجايي که يک سياستمدار عرفي ( ونه آرمانگرا) به هر دليلي امکان ايستادگي در خود نمي بيند؛ مي کوشد در صورت لزوم تسليم شود تا ضعف را به قدرت تبديل کند؛ براي سياستمداري که فقط براي قدرت سياسي مبارزه مي کند؛ تسليم مي تواند تبديل به ابزار قدرت شود.موسوي بر روي نقطه شکست ايستادگي مي کند . البته اگر براساس مدل آرمانگرايانه مبارزه مي کرد اين عمل توجيه پذير بود ولي در راس سپاه مبارزان بي آرمان ( نه لزوما بي هدف) نمي توان اهداف آرمان خواهانه راتسخير کرد.
ب: اشتباهات تاکتيکي:
1. افشاي بي موقع نيات: اگر موسوي برآن بود که کارخانه انتخابات جمهوري اسلامي محصولات از قبل طراحي شده بيرون مي دهد. چرا وارد بازي از پيش باخته شد؟ و اگر چنين باوري نداشت (که ظهور خاتمي نقضي بر فرض پيشين است ) چرا قبل از رسيدن به ايستگاههاي قانوني اعتراض، از قطار بيرون پريد؟ آيا او زودتر از زمان لازم نيات خود را آشکار نکرد؟ اگر چنين بود او برخلاف يکي از اصول سياستمداري عرفي عمل کرده است. اصلي که مي گويد نيات خود را پنهان سازيد تا رقيب را در بي تعادلي و تاريکي نگه داريد. زيرا اگر رقيب نداند که نيت نهايي شما چيست نمي تواند دفاع يا حمله دقيقي عليه شما را تدارک بيند. به نظر مي رسد افشاي نا به هنگام نيات سياسي از اشتباهات موسوي در بازي مذکور بود و به رقبا امکان طراحي حملات بعدي را داد.
1. افشاي بي موقع نيات: اگر موسوي برآن بود که کارخانه انتخابات جمهوري اسلامي محصولات از قبل طراحي شده بيرون مي دهد. چرا وارد بازي از پيش باخته شد؟ و اگر چنين باوري نداشت (که ظهور خاتمي نقضي بر فرض پيشين است ) چرا قبل از رسيدن به ايستگاههاي قانوني اعتراض، از قطار بيرون پريد؟ آيا او زودتر از زمان لازم نيات خود را آشکار نکرد؟ اگر چنين بود او برخلاف يکي از اصول سياستمداري عرفي عمل کرده است. اصلي که مي گويد نيات خود را پنهان سازيد تا رقيب را در بي تعادلي و تاريکي نگه داريد. زيرا اگر رقيب نداند که نيت نهايي شما چيست نمي تواند دفاع يا حمله دقيقي عليه شما را تدارک بيند. به نظر مي رسد افشاي نا به هنگام نيات سياسي از اشتباهات موسوي در بازي مذکور بود و به رقبا امکان طراحي حملات بعدي را داد.
2. بازي بر حسب سناريوي رقيب: مناظره ها ميداني بود که هر کسي مي بايد بازي را به رقيب تحميل مي کرد. در مناظره ها موسوي علي رغم داشتن بعضي کارت هاي برنده درون تله احمدي نژاد افتاد. او بايد انتخاب ها را کنترل مي کرد و احمدي نژاد را وادار مي کرد با کارت هاي او بازي کند در حالي که دقيقا احمدي نژاد با او همين بازي را کرد. موسوي در تله حملات انحرافي افتاد که او را به سنگر دفاع، آن هم دفاع شخصي راند. موسوي بر روي توان خود براي مناظره با احمدي نژاد دچار برآورد غلط شده بود او بايد مي دانست که سرعت انتقال پايين تر که براي او طبيعي و از تبعات کهولت سن است و نيز پاره اي قيودات او را در برابر احمدي نژاد در موضع دفاعي قرار خواهد داد ؛ لذا يا بايد وارد اين مناظره ها نمي شد يا با استراتژي دفاعي گيج کننده و سکوت هاي انتخابي بازي را تحت کنترل مي گرفت.
3.تصويرسازي موسوي توسط ديگران: اصلي در سياست عرفي وجود دارد که توصيه مي کند ؛ شما خودتان به بازآفريني تصوير خود دست بزنيد و اجازه ندهيد ديگران براي شما هويت بسازند . در انتخابات اخير دو گروه براي موسوي تصوير سازي کردند. اول هواداران آقاي خاتمي ومعين که سعي کردند از موسوي با تصوير خاتمي غيرروحاني و يا معين ديگري بسازند و ديگري که احمدي نژاد و هواداران او بودند ؛ اينان چهره اي «پير ، در هم ريخته و ناتوان » از موسوي ارائه دادند. هيچ کدام از اين دو تصوير، به واقع تصوير موسوي نبود اما اگر شما خود تصوير خود را نسازيد برايتان تصويرسازي خواهند نمود.
4- ناتواني در بکارگيري «آينه جادو:» تلويزيون آينه جادوست؛ واقعيت را منعکس مي کند ولي ابزار فريب نيز هست . مردم عادت کرده اند هر آنچه را که مي بينند واقعيت تصور کنند. موسوي نه در مناظرات و نه در فيلمهاي تبليغاتي اش نتوانست از توانمندي هاي آينه جادو بهره گيرد و اين يعني از دست دادن بزرگترين فرصتي که در اختيار يک سياستمدار قرار مي گيرد.
5- تصلب تاکتيک ها: يک سياستمدار حرفه اي عرفي بايد چون آب سيال و بي شکل باشد تا به هدف ثابت مخالفانش تبديل نگردد.
تاکتيک ها بايد برحسب شرايط با قدرت چرخش عالي و سريع طراحي شود. اسير تصوير ثابت و تاکتيک متصلب شدن ؛ يعني مرگ سياستمدار در نبرد با رقيبي متحرک. موسوي نتوانست تاکتيک هايي جديدي جز آنچه که خاتمي و معين آزموده بودند به کار گيرد؛ البته بي گمان بهره گيري از متدهاي تبليغي به او نوعي برتري داد ولي نتوانست اين روشها را با تاکتيک هاي گيج کننده رقيب و انعطاف بالا در سطح بازي سازي همراه کند . موسوي قابل پيش بيني شده بود و رقيب توانست به خوبي بازيهاي او را شناخته و او را درون سناريوي خود به عامل تحت کنترل تبديل کند.
تاکتيک ها بايد برحسب شرايط با قدرت چرخش عالي و سريع طراحي شود. اسير تصوير ثابت و تاکتيک متصلب شدن ؛ يعني مرگ سياستمدار در نبرد با رقيبي متحرک. موسوي نتوانست تاکتيک هايي جديدي جز آنچه که خاتمي و معين آزموده بودند به کار گيرد؛ البته بي گمان بهره گيري از متدهاي تبليغي به او نوعي برتري داد ولي نتوانست اين روشها را با تاکتيک هاي گيج کننده رقيب و انعطاف بالا در سطح بازي سازي همراه کند . موسوي قابل پيش بيني شده بود و رقيب توانست به خوبي بازيهاي او را شناخته و او را درون سناريوي خود به عامل تحت کنترل تبديل کند.
6 -به باد دادن هاله اسرارآميز سکوت: بخش زيادي از شهرت موسوي نه به خاطر سخنان او بلکه به خاطر سکوت بيست ساله او بود؛ اساسا سکوت همواره رازآميز است و مردم موقعيت افراد ساکت را بيش از آنچه بايد ارزيابي مي کنند و حول آنها هاله اي از اسرارآميز بودن پديد مي آورند. افراد ساکت چون به دام سخن گفتن مي افتند هر چه بيشتر سخن بگويند و بخواهند بر مردم تاثير گذارند ؛ عوام تر به نظر مي رسند. موسوي هنر ساکت بودن را داشت ولي هنر بهره مندي از ثمرات آن را نداشت . طبعا موسوي مي گويد نمي توان هم کانديداي رياست جمهوري بود و هم سکوت کرد. آري مي توان با سکوت بسيار سخن گفت . مثلا وي مي توانست با اعمالش پيروز شود نه اينکه با مباحثاتش شکست بخورد. او اين قانون را زيرپا گذاشت که «عمل کنيد ؛ توضيح ندهيد.» اگر يک سياستمدار حرفه اي عرفي به او مشورت مي داد شايد به او مي گفت که او بايد « از کلمات ساده ولي مبهم و نيز واژه هاي پرطنين ولي دو پهلو استفاده مي کرد.»
7 - تکيه بر شفقت مردم به جاي سخن گفتن از منافع مردم. در سياست عرفي گفته اند هنگامي که ياري مي خواهيد بر منافع مردم تاکيد کنيد نه بر شفقت آنها. موسوي به جاي آنکه به مردم بگويد در صورت پيروزي او چه منافعي در انتظار مردم خواهد بود کوشيد به آنها بگويد من مرد خوبي هستم که احمدي نژاد به من حمله مي کند. پس به من راي دهيد. احمدي نژاد درست خلاف اين عمل کرد و پيامش دريافت شد.
/1001/
جذب خبرنگار افتخاری
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}