راسخون: زماني كه قرار شد جشن 100 سالگي براي فوتبال ايران برگزار شود همه به دنبال اين بودند كه بدانند چه ارگاني قرار است اين جشن صدسالگي راآن هم در سالن رازي برج ميلاد برگزار كند.
به گزارش راسخون به نقل از پایگاه خبری فوتبال، جشن كه برگزار شد و فدراسيوني هاو سازماني ها در ان شركت كردند تازه دوزاري ها افتاد.خبر مسموميت مهمانان جشن صد سالگي فوتبال ايران بيشتر از خود جشن خبر ساز شد.اين اتفاق در حالي افتاد كه برگزاركنندگان اين جشن پر طمطراق جشن صدسالگی فوتبال ایران را به میزبانی سالن همایش‏های رازی برج میلاد در شرایطی برگزار كردند که به زعم بسیاری از حاضران و ناظران، این مراسم تنها تلاش برای مرهم گذاشتن بر زخم‏های فوتبال ایران بوده که این روزها سرشکسته‏تر از هر زمان، استمرار سقوطش را در رده‏بندی فیفا و حضور در میان تیم‏های دسته دوم آسیا به مدد حضور چهره‏های واجد سوابق مدیریتی درخشان در راس این مجموعه تجربه می‏کند.
كليت جشن زير سوال
جشن صد سالگی فوتبال ایران از ابتدا نیز زیر سوال بود، چرا که وقتی جهان، زمان پایه‏گذاری تشکیلات فوتبال ایران را سال 1920، عضویتش در FIFA را سال 1945 و عضویتش در AFC سال 1958 به ثبت رسیده، باید طبیعتاً در سال 2020 میلادی یا 1398 یا 1399 هجری شمسی جشنی برگزار شود و اگر فدراسیون فوتبال ایران سندی دال بر افزایش سن فوتبال ایران دارد قبلاً به فیفا به عنوان متولی فوتبال جهان ارائه كند تا واقعیت‏های تاریخی اصلاح شود و با گرفتن کبرسنی برای فوتبال کشورمان، چنین جشنی برپا شود.
 آن جشني كه مايه تعجب همگان شد. با این وجود این حرف‏ها چندان خریداری نداشت و هنگامی که قرار شد مراسمی برگزار شود که طبیعتاً هزینه‏هایی به همراه داشت، چه اهمیتی دارد که فوتبال ایران چند ساله است! مهم این است که همه دور هم بگیم و بخندیم و چند ساعتی یادمان برود فوتبال ايران  به عنوان بخشی اصلی از ورزش ایران به جای فلاکتی افتاده و هم‏اکنون با شناسنامه  قلابی صدسالگی گردنش برابر حریفان درجه سوم آُسیا مثل سنگاپور خم مي شود و زماني كه تيم ملي به اين تيم درجه سه گل مي زند سرمربي و بازيكنان از خوشحالي سر از پا نمي شناسند.
سوتي هاي عجيب جشن
البته برای اینکه ثابت شود فوتبال ایران صد ساله است، در این مراسم سندی زنده روی سن آورده شد و پیرمردی به نام آقای دایی که با علی دایی هیچ نسبتی نداشت رونمایی شد که پرسابقه‏ترین فوتبالیست زنده شمرده شد و سنش از هشتاد و اندی سال تا به بالای نود سال در چند دقیقه‏ای که مقابل چشم حاضران بود بالا رفت اما متاسفانه به صد سال نرسید. به هر حال وقتی از او تقدیر می‏شد و صحنه را ترک می‏کرد، بسیاری که اهل تعلق بودند، این پرسش مطرح شد که چرا تاکنون این نماد فوتبال صدساله ایران را مشاهده نکرده بودند و به یک باره این نماد هشتاد تا نود و اندی ساله برای اثبات صد سالگی فوتبال ایران کشف و مورد بهره برداری قرار گرفته است.
 آنهم در حالي كه داود نصيري بنيانگذار فوتبال ايران در مراسم نشسته بود و به خاطر كهولت سن و سنگيني گوش كه بالاي 95 سال هم هست ،چيزي نمي شنيد تا از اين گاف با خبر شود.پرسش‏های متعدد دیگری هم با این نماد مطرح شد که من باب مثال اگر وی را قدیمی‏ترین فوتبالیست ایران نام بگذاريم ، از زمان تولد فوتبال بازی می‏کرده و این فوتبال را با دیوار بازی می‏کرده و حریف نداشته است؟ همچنین اگر این فرض را بپذیریم و عنوان شود از این شخص پرپیشینه‏تر نیز در فوتبال ایران بوده که 200 سال فوتبال بازی می‏کرده، باید پرسید آیا بازی یک یا دو نفر در صد سال پیش، سندی برای صدسالگی فوتبال ايران است؟
كمي به تاريخ نگاه كنيد
با توجه به آنکه در تاریخچه فوتبال از قرون مختلف یاد می‏شود، نباید فدراسیون بین‏المللی فوتبال فيفا در عوض برگزاری جشن صد سالگی در سال 2004، جشن هزارمین یا چندین هزارمین سال عمر فوتبال را برگزار می‏کرد؟! آیا با برگزاری این جشن در سال 2004 و جشن صد سالگی فوتبال ایران در سال 2010 باید پذیرفت، عمر فوتبال ایران تنها 6 سال با فوتبال جهان فاصله دارد؟! حقیقتاً دوستانمان در فدراسیون فوتبال و هيات اين مراسم مردم را چه فرض کرده‏اند؟! اگر آقايان نمي دانند بهتر است بدانند فوتبال از خلیج فارس به ایران آمد. اولین بار ملوانان انگلیسی‌ بودند که در خرمشهر، بوشهر و بندرعباس پا به توپ شدند.در تهران به سال 1286 خورشیدی، وزیر مختار انگلستان جامی در فوتبال پایه گذاری کرد که سه تیم سفارت بریتانیا، کارکنان بانک شاهی و تلگرافخانه هند و یوروپ در آن حضور داشتند. بازیکن ها همه خارجی بودند. گاهی اگر کارمندی دیر می رسید یا دیپلماتی نمی آمد، از جمع تماشاگران مشتاق، یکی از ایرانیان به زمین می رفت تا لذت نواختن لگد به توپ را بچشد.سال های 1288 خورشیدی، مدرسه آمریکایی‌ها -البرز کنونی- با مدیریت دکتر جوردن، آموزش فوتبال را آغاز کرد. معضل کمبود توپ باعث شد دانش‌آموزان با توپ‌های دست‌ساز بازی کنند.
 از ربودن توپ های دیپلمات های انگلیسی هم مطالب فروانی در مقاله های مربوط به تاریخ فوتبال ایران درج شده.سه شنبه ششم بهمن، در مرکز همایشهای بین المللی رازی تهران، مراسمی برپا شد تا ورود فوتبال ایران به سده جدید حیاتش جشن گرفته شود. قرار بود در این مراسم از 100 چهره برتر تاریخ فوتبال ایران تجلیل شود و همچنین 10 چهره ماندگار نیز معرفی شوند. مراسمی که با واکنش سرد اغلب رسانه های ورزشی در ایران مواجه شده و با گذشت دو روز، حتی در سایت فدراسیون فوتبال ایران هم هیچ بازتابی نداشته است.در مراسم تجلیل از برترین ها، صرف نظر از چهره هایی مثل پرویز قلیچ خانی، آندرانیک اسکندریان، ایرج دانایی فرد یا وحید هاشمیان که خارج از ایران هستند و نامی هم از آن ها برده نشد، علی پروین، علی دایی، مهدی مهدوی کیا، احمدرضا عابدزاده، خداداد عزیزی و علی کریمی که از جمله تاثیرگذارترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران هستند نیز حضور نیافتند. به نظر می رسید این مراسم بیش از آن که بازخوانی رخدادهای 100 سال اخیر فوتبال ایران باشد، بیشتر به وقایع 30 سال گذشته  و خصوصاً چهار سال اخیر توجه دارد.
انتخاب های عجيب وغريب
در این مراسم، روسای 5 فدراسیون برتر 100 سال اخیر هم معرفی شدند. حسین مبشر، ناصر نو آموز، داریوش مصطفوی، محمد دادکان و علی کفاشیان. این در حالی است که عمده افتخارات ملی و باشگاهی فوتبال ایران، قبل از انقلاب اسلامی کسب شده. هر سه قهرمانی ایران در جام ملت های آسیا و حضور در بازی های المپیک نیز قبل از انقلاب بوده است.از جمع پنج رییس فدراسیون منتخب، فقط حسین مبشر قبل از انقلاب مسئولیت داشته که او نیز در قید حیات نیست.حسين سرودی، مصطفی مکری و کامبيز آتابای از جمله روسای فدراسیون های فوتبال ایران –قبل از انقلاب- هستند که در دوران مدیریت آن ها، از حیث آمار، در رده های باشگاهی و ملی، درخشان ترین دوران تاریخ فوتبال ایران رقم خورد.پرافتخارترين دوره فوتبال ايران در فاصله سال های اواخر دهه چهل و دهه پنجاه بود که تيم های ملی و باشگاهی ايران در آسيا یکه تاز بودند
.پرافتخارترين دوره فوتبال ايران در فاصله سال های اواخر دهه چهل و دهه پنجاه بود که تيم های ملی و باشگاهی ايران در آسيا یکه تاز بودند. در دوره دوم رياست مکری، ایران دو بار در سال های ۴۷ و ۵۱ خورشیدی قهرمان آسيا شد و به المپيک مونيخ هم راه يافت. همچنين تيم تاج، قهرمان باشگاه های آسيا شد.در دوره آتابای نيز تيم ملی حضور در جام جهانی آرژانتین را در شرایطی تجربه کرد که آسیا و اقیانوسیه، جمعاً فقط یک سهمیه داشتند. در آن مقطع زمانی، صعود به المپيک مونترال نیز رخ داد. ضمن آن که تيم ملی جوانان ۴ بار قهرمان آسيا شد و برای اولين بار به جام جهانی جوانان راه يافت.سمت ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز موقعیتی بود که در همین دوره، نصیب فوتبال ایران شد. آتابای تا پیروزی انقلاب اسلامی، عهده دار ریاست فدراسیون فوتبال ایران و آسیا بود.
در جشن صد سالگی فوتبال ایران، لوح یادبود "شخصیت برتر فوتبال" به ناصر عظیمی اهدا شده است که این گزینش نیز ابهاماتی دارد. پرسش این است که آیا فوتبال ایران در 100 سال گذشته، شخصیتی برتر از ناصر عظیمی نداشته است؟ آن هم كسي كه عضو باشگاه شعبان جعفري بوده است؟از سعید راد و مرتضی احمدی به عنوان هنرپیشه های همراه فوتبال تجلیل شد. آشتی کنان محمد مایلی کهن و امیر عابدینی نیز از دیگر وقایع این مراسم بود.
سقوط كن ، سقوط كن
نتایج حاکی از آن است که منحنی فوتبال ایران، در حال حاضر سیر صعودی ندارد. کره جنوبی پای ثابت جام های جهانی است. ژاپن و چین هم جهش چشمگیری در دو دهه اخیر داشته اند. کره شمالی مجدداً اوج گرفته. کشورهای آسیای میانه خصوصاً ازبکستان نیز حتی با موقعیت خودشان در دهه 90 میلادی قابل قیاس نیستند.از بعد سخت افزار و تجهیزات هم کشورهای منطقه برتری قابل توجهی نسبت به فوتبال ایران پیدا کرده اند. فوتبال ایران جشن صد سالگی اش را برپا کرده است، در حالی که اکثر کشورهای منطقه، بیش از نیم قرن با برگزاری چنین جشنی فاصله دارند. آن چه از چنین قدمتی نصیب فوتبال ایران شده، شور و شوقی کم نظیر نسبت به فوتبال است که در اغلب استان های ایران به چشم می خورد.اگر اولين بازي رسمی تیم ملی فوتبال ایران در شهريور پرماجرای ۱۳۲۰ با تیم ملی افغانستان تا سال 1388راحساب كنيم اين فوتبال  با تمام پيشينه اش به 89سال مي رسد نه 100 سال!
غايبان بزرگ هميشه غايب
از ماجرای صد سالگی فوتبال 90 ساله و به روایتی 89 ساله فوتبال ایران که بگذریم به اصل ماجرا می‏رسیم که اصولاً این جشن چه مقصودی را دنبال می‏کرد و چه حاصلی داشت؟ آیا تمامی روئسا، نواب رئیس و دبیران سابق و تاثیرگذار فدراسیون فوتبال به همراه بخش اعظمی از بازیکنان و مربیان ادوار پیشین و حال حاضر فوتبال ايران حضور داشتند و جشنی کامل برگزار شد؟ متاسفانه در این زمینه نیز موثر عمل نشد و به جز ساماندهی بخشی از پیشکسوتان، مربیان و بازیکنان که شاید چند صد نفر بیشتر نبودند، مابقی جمعیت هزار نفره اقوام، دوستان و آشنایانی بودند که جزیی از فوتبال محسوب نمی‏شوند و در غیاب بسیاری از تاثیرگذاران فوتبال ملی، صندلی‏های سالن برگزاری این همایش را پرکرده بودند تا این جشن شبیه جشنواره یا جشن شادی شود. 
 تقدیرها نیز در غیاب تعداد قابل توجهی از بزرگان فوتبال ایران و در حضور گروهی دیگران قابل تامل بود و واقعیت آن است که انگار هیچ گزینشی نبود و اگر فسیلی هم از صد سالگی فوتبال ایران وجود داشت، مورد تقدیر قرار می‏گرفت، چرا که برخی تقدیرشدگان که تصاویرشان موجود است، سوابق روشنی در فوتبال ايران ندارند و حتی برخی از ایشان در ماجرای دستگیری دلالان فوتبال كه يك سال پيش اتفاق افتاد مورد پیگرد قرار گرفته بودند اما به هر حال اینها پدرخوانده هستند و می‏توان میان یک جمع بزرگ از پیشکسوتان و خاک خورده‏های فوتبال که برخی از آنها محتاج اولویت‏های زندگی هستند، از این عده هم تقدیر کرد .
باشگاه جعفري پشت اين جشن عجيب
جالب‏ آنکه این جشن ششم بهمن برگزار شده بود و همگان می‏دانند كه اين روز در چه تاريخ عجيبي است.و از آن جالب تر بانيان اين جشن بود كه با اينكه خود را از عضو نهاد مدني مازيار ورزش مي دانستند اما در واقع عظيمي صاحب اين NGO از بازيكنان سابق باشگاه شعبان جعفري بوده است.او در اين باره به فوتبال ما مي گويد:« ما در آن زمان عضو باشگاه جعفري بوديم و اتفاقا در فوتبال و ساير رشته ها تيم هاي بزرگي مثل تاج ، پرسپوليس و شاهين را شكست مي داديم.»
عظيمي ادامه مي دهد:«‌پسر من عضو يكي از باشگاههاي دسته اول تهران بود كه در يك سانحه رانندگي جان خود را از دست داد و من سهم الارث او را به فوتبال وتوسعه آن در ايران و پيدا كردن استعدادهاي فوتبال ايران اختصاص دادم .» او البته به عضويت در باشگاه جعفري را بد نمي داند. اما اينكه عقبه باشگاه شعبان بي مخ براي فوتبال ايران جشن 100 سالي برگزار كنند و فدراسيونی  ها در اين مراسم شركت كنند باعث تعجب است.اينكه كفاشيان و نبي براي برگزيدگان اين جشن هديه هم خرده بودند امانبي دبيركل فدراسيون پس از پايان جشن اعلام كره بود كه جاي جوانان كه اين روزها در فوتبال  ايران تاثيرگذارند خالي بوده است.البته وقتي از بزرگاني مثل دادگان ، علي پروين و ناصر حجازي خبري نبود و حتي رسانه هاي قوي شنيداري ، ديداري و نوشتاري هم زياد روي اين اتفاق مانور ندادند.
تاريخچه باشگاه شعبان جعفري
بهتر است كمي هم درباه شعبان جعفري بي مخ هم بدانيم.شعبان جعفري در سال 1300ش در محلة سنگلج تهران متولد شد. او پس از تحصيل كوتاه مدت در مدارسي چون عنصري، بصيرت و اسلام تهران به علت شرارت، تحصيل را رها كرد و در همان دوران به شعبان بي‏مخ معروف شد. پس از ترك تحصيل به كارهاي مختلفي روي آورد ولي در آنها نيز موفق نبود و به علت علاقة زياد به ورزش باستاني روي آورد.شعبان كه در محلة خود دسته از اوباش را همراه خود كرده بود، در سن پانزده سالگي به خاطر شرارت به زندان رفت. در سال 1319 به علت اجباري بودن نظام وظيفه، به سربازي رفت و به خاطر فرار مكرر از خدمت سربازي، دوران دو ساله سربازي او چهار سال به طول انجاميد.
پس از ورود متفقين به ايران، اوهم با فرار از پادگان به دوران سربازي خود پايان داد و پس از چندي به همراه يكي ديگر از كشتي‏گيران در ميدان شاهپور باشگاه ورزشي به نام باشگاه آهن راه‏اندازي كرد و در مسابقات قهرماني ورزشهاي باستاني كشور سال 1322 به قهرماني در رشتة كباده و چرخ دست يافت كه البته بعدها به نام باشگاه جعفري تغيير نام داد.جعفري از سال 1326ش با بر هم زدن نمايش « مردم» به كارگرداني عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي، براي حاكميت محبوب شد و به جاي آنكه به جرم ايجاد آشوب و اخلال در نظم عمومي محبوس شود با دريافت وجه دستي بنابه دستور ادارة آگاهي مدتي از تهران به لاهيجان رفت. در لاهيجان زورخانه‏اي را اداره مي‏كرد و پس از يك سال به تهران بازگشت. پس از كودتاي 28 مرداد به تاجبخش شهرت يافت. پس از اين خدمت، بنابه پيشنهاد تيمسار زاهدي با شاه ملاقات كرد و زميني براي تاسيس باشگاه ورزشي به وي اهدا شد، در ضمن در همين ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعيتي به نام جمعيت جوانان جانباز تشكيل دهد تا در مواقعي ضروري از آنان استفاده شود. ساخت باشگاه جعفري سه سال طول كشيد و محمدرضا پهلوي خود آن را افتتاح كرد. مدتي نيز تيمور بختيار رياست افتخاري آن را برعهده داشت. هزينه‏هاي باشگاه از دربار و اطرافيان شاه و ساواك تامين مي‏شد. گرچه او منكر دريافت هرگونه وجهي از دربار بود ولي اسناد تقاضاي پول از دربار توسط وي بعدا به دست آمد. در اسفند 1332، دكتر حسين فاطمي دستگير شد و شعبان جعفري كه خصومتي خاص با وي داشت با دستة خود به مقابل شهرباني رفت و زماني كه دكتر فاطمي از شهرباني خارج شد به وي حمله كرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و حتي به روايتي گفته مي شود دكتر فاطمي را با چاقو مورد حمله قرار داد. او در خاطرات خود به صراحت منكر اين مسئله است و آن را امري ناممكن از سوي خود مي‏خواند.در مراسم 4 آبان هر سال جعفري به نمايش ورزشهاي باستاني در ورزشگاه امجديه، در مقابل شاه مي‏پرداخت. بسياري از مهمانان خارجي حكومت به باشگاه او دعوت مي‏شدند و در آنجا ورزش باستاني اجرا مي‏شد.در جريان وقايع 15 خرداد 1342، باشگاه جعفري توسط مردم معترض آتش زده شد. جعفري هم با جمعيت نوچه هايش به تلافي در روز 16 خرداد به خيابانها ريختند و ايجاد رعب و وحشت كردند.
حضور او در چنين روزهايي آنچنان زننده بود كه وزارت اطلاعات و امنيت كشور خواهان آن بود كه هرچه كمتر در محافل ظاهر شود. از ديگر اقدامات وي برگزاري مراسم روضه‏خواني در دهه ماه محرم در تكيه دباغخانه بود كه هزينه آن را از ساواك هر ساله دريافت مي‏كرد.با آغاز انقلاب اسلامي، جعفري هم احساس خطر كرد و به اسرائيل گريخت ولي مجدداً به ايران بازگشت و همزمان با خروج شاه از كشور به ژاپن رفت. از ژاپن به آلمان، اسرائيل، فرانسه، انگليس و تركيه رفت. در تركيه با گروه ارتشبد آريانا و جزو اپوزيسيون شد و با دريافت تابعيت امريكايي، در كاليفرنيا زندگي كرد وسه سال پيش درهمانجا هم درگذشت.  به تازگي خاطرات وي به كوشش هما سرشار منتشر شده است.به هر جهت اينكه اطرافيان شعبان بي مخ جشن صدسالگي را برگزار كرده اند در نوع خود جالب و عجيب به نظر مي رسد.
مسموميت شديد مهمانان
نوع پذیرایی از حاضران بود که به مسمومیت جمعی از حاضرین به واسطه کیفیت و سلامت بالای غذایی که به ذائقه‏شان نمی‏ساخت، منجر شد! به نظر می‏رسید مسئولان امر به خوبی دریافته بودند، زمان عزای فوتبال ایران چندان برگزاری جشن شگون ندارد و مدد برنامه‎‏ریزی‏های صورت پذیرفته هر پرده برای اهالی فوتبال این واقعیت مرور شد که این برنامه به هر چه شبيه بود به جشن شبيه نبود است که می‏خواست با کبر سنی، خود را پیشرو، پرسابقه و تاثیرگذار به نحوی معرفی کند راستي چگونه به خود اجازه می‏دهند جشن 89 سالگی را با نگارش عدد 100 برگزار کند و دلخوش باشد که مقتدر یا توانمند هستند؟ آیا اگر فوتبال ایران هزار ساله باشد، نباید با چنین اوضاعی جامه سیاه تا زمان وضوح این کمبود استقلال و یا به عبارت بهتر فقدان استقلال از تن اهالی مستطیل سبز بیرون نیاید؟ کاش برخی به اصطلاح مدیران تنها همین قدر درک می‏کردند حتی اگر فوتبال ایران بچه یک روزه باشد اما بتواند برابر تیم‏های بزرگ یا متوسط جهان عرض اندام کند، مردم ایران و تمامی آنها که به پیروزی‏های نمایندگان ايران با پیراهن تیم ملی فوتبال امید دارند، دلگرم می‏شدند.فوتبال ايران شده يك باغ.باغي كه هر دم از آن بري مي رسد!
1029/  1001/

 


منتظر اخبار ، انتقاد و پيشنهادات شما هستيم :
news@rasekhoon.net

جذب خبرنگار افتخاری