تقریباً اواخر آذرماه سال 78 بود که اکبر هاشمی رفسنجانی تصمیمش را برای حضور در انتخابات مجلس ششم قطعی کرد. حمایت‌های هاشمی از محمدخاتمی در انتخابات دوم خرداد از یک سو و جست‌وجوی جناح راست برای یافتن کاندیدایی قدرتمند برای سرلیستی هاشمی را به کسب کرسی ریاست پارلمان امیدوار تر می‌کند؛ بخصوص آن که فائزه هاشمی در انتخابات دور قبل نفر دوم تهران شده بود و هاشمی امیدوار بود که رأی فائزه را تکرار کند. هاشمی البته حدس می زد که ممکن است مشارکتی های تندرو و تازه از راه رسیده سد راه او شوند اما رفسنجانی خود را مستظهر به حمایت محمد خاتمی و اعضای کابینه اش همچون مهاجرانی و نوربخش می دانست.
 
اما در یک رفت و برگشت سیاسی محمد خاتمی به هاشمی پشت پا زد و به بهانه "آزادی بیان" حاضر نشد در مقابل سیل هجوم دوم خردادیون، از رئیس جمهور سابق دفاع کند.
 
هرچند بعدها اصلاح طلبان برای مقابله با سونامی احمدی نژاد در سال 84 کوشیدند تا روابط را با هاشمی حسنه کنند و در چهار سال دوران احمدی نژاد نیز آنان در پوشش هاشمی رفسنجانی به احمدی نژاد تاختند اما به نظر می رسد امکانات گسترده شبکه جهان گستر اینترنت برای انجام جستجوهای پیشرفته در آرشیوهای الکترونیکی، سنت تاریخی احزاب ایرانی در تغییر سریع مواضع را بسیار دشوار کرده است.
 
آنچه در ادامه می خوانید گوشه ای از حمله احزاب، فعالان سیاسی و مطبوعات دوم خردادی به مواضع هاشمی رفسنجانی در زمستان سال 1378 است:
 
اکبر گنجی:‌ از تئوریسین‌های جناح دوم خرداد که در سالهای 76-79 معرکه گردان مطبوعات دوم خردادی بود. گنجی در سال 79 به دعوت حزب سبزهای آلمان (با گرایشات صهیونیستی) در کنفرانس برلین شرکت کرد و پس از روشن شدن افتضاحات این کنفرانس به 5 سال حبس محکوم شد و پس از آزادی به امریکا رفت:
 
مشکل کرباسچی آن است که با طناب هاشمی رفسنجانی به درون چاه رفت. در دیداری که اخیراً در قم با برخی از مراجع تقلید داشتیم، یکی از آن بزرگان می‌فرمود وقتی هاشمی یکی از آقایان را برای عضویت در کابینه‌اش به تهران دعوت کردند، گفتم با طناب هاشمی به درون چاه مرو که عاقبت خوشی به دنبال ندارد. اتفاقاً پیش‌بینی آن مرجع محترم درست از آب درآمد و پس از آن که فشارهای جناح راست افزایش یافت، هاشمی پشت آن وزیر را خالی کرد و او کابینه را ترک کرد. کرباسچی با دعوت هاشمی و با اختیارات ویژه، شهردار تهران شد. اما وقتی محاکمه شد و به زندان رفت، هاشمی از او حمایت لازم را به عمل نیاورد. (تاریکخانه اشباح، ص 199)
 
هاشمی رفسنجانی رفیق و یار عبدالله نوری بوده، اما در مقابل محاکمه و مجازات او سکوت پیشه کرده است. ولی در قضیه فائزه هاشمی بر سر اتهام روزنامه زن در چانه‌زنی‌های پشت پرده در مقابل دادگاه ایستاد و مسئله را حل کرد. متأسفانه هاشمی نشان داده است که پشت سر کسی نمی‌ایستد. هاشمی برای این که «پدر» باشد و همه گروه‌ها او را به عنوان فصل الخطاب و داور بپذیرند، خود را از منازعات سیاسی و مسائل اختلافی دور نگاه می‌دارد و در برابر مسائل حساس ابراز نظر نمی‌کند. اما این رویکرد در دوره‌ای که ایده‌ توسعه سیاسی گفتمان مسلط زمانه است، به جای آن که باعث پذیرش وی به عنوان فرد مقبول تمام گروه‌ها شود، باعث دوری گروه‌ها از او شده است. عبدالله نوری تا وقتی در چارچوب مقبول هاشمی حرکت می‌کرد، هاشمی حاضر بود از او به طور «پنهانی» دفاع کند، اما این که نوری با دفاعیات مدلل خود در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفته است و احتمال ریاست مجلس او جدی است، هاشمی احتمالاً حاضر به دفاع از او نیست و این گمان را به ذهن متبادر می‌کند که احتمالاً خارج شدن رقیب از عرصه سیاست به هزینه دیگران برای هاشمی مطلوب باشد. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص41)
 
کارشناسان اقتصادی دو کارکرد مهم برای سیاست تعدیل اقتصادی در نظر می‌گیرند؛ اول: تخصیص بهینه منابع. دوم: حذف رانت. این دو کارکرد مهم سیاست تعدیل، به دلیل شخصیت هاشمی در ایران به وقوع نپیوست. آقای هاشمی به طور جدی در تخصیص منابع دخالت می‌کرد و منابع را آن طور که خود می‌پسندید و تشخیص می‌داد، توزیع می‌کرد. در دو دهه گذشته بر اثر رانت جویی «طبقه جدید»ی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این طبقه نوکیسه در فرآیند خصوصی سازی با خرید تقریباً مجانی بسیاری از صنایع ملی، به ثروت های بادآورده دست یافت. در دوران سازندگی حتی به دستگاه‌های غیر اقتصادی و امنیتی اجازه داده شد با فعالیت های اقتصادی نیازهای مالی خود را تأمین نمایند. در پرتو چنان مجوزی، فسادهای کلانی به وجود آمد و خط ترانزیت مواد مخدر با هدف ثروت اندوزی و تخریب غربیان فعال شد. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص189)
 
آقای هاشمی رفسنجانی طی دهه گذشته چهره کاملاً تاریکی از وضعیت دهه اول انقلاب به تصویر کشیده و دوران سازندگی را، دوران رشد اقتصادی و امیدهای روشن جلوه داده است. مسئله آن است که اگر تصویری که هاشمی ارائه می‌کند واقعی باشد، باید پرسید مگر آمارهای کلان اقتصادی منفی دهه اول انقلاب تا حدود زیادی معلول جنگ‌ و هزینه‌های سنگین آن نبود؟ مگر جنگ بیش از یک صد میلیارد دلار خسارت به جای نگذارد و مگر آقای هاشمی در تداوم آن شرایط، پس از فتح خرمشهر نقش مهمی را بازی نمی‌کرد؟ (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص141)
 
در دوره هاشمی همه سازمان‌ها و ارگان‌ها باید درآمد ایجاد می‌کردند. لذا وزارت اطلاعات فعالیت‌های اقتصادی سازمان‌های تابعه‌اش، با مجوز هاشمی، از راه مبارزه با ثروت های باد آورده کسب درآمد می‌کرد و سربازان گمنام امام زمان نیز حق الکشف دریافت می‌کردند. (تاریکخانه اشباح، ص 18)
 
عالیجناب سرخپوش باید در دو زمینه مشخص به شهروندان پاسخگو باشد. اول: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر که باعث به شهادت رسیدن صدها هزار تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم شد، هزاران معلول بر جای گذاشت و میلیاردها دلار خسارت بر جای نهاد. دوم: قتل‌های زنجیره‌ای دگراندیشان و دگرباشان. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص 129)
 
مردان بزرگ در پی آن نیستند تا با هر روشی به قدرت دست یابند. آنان اگر بزرگ و دموکرات‌ باشند به آرای مردم احترام می‌گذارند. تنها دیکتاتورها در پی‌آنند که با روشهای غیر قانونی و تقلب قدرت را در دست نگاه دارند. شاید «حاج آقا» با «دوپینگ تقلب راست» بالا بیاید اما چه سود از بالا آمدنی که با پایمال کردن حق شهروندان به دست آید. مگر نمی‌شنوید که همه شهروندان می‌گویند ما به «حاج آقا» رأی نداده‌ایم اما می‌خواهند به هر نحو ممکن او را به مجلس بفرستند. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص219 و 220)
 
آشفتگی هاشمی قابل درک است. چرا که اصولاً شخصیتی است که خود را انتقاد ناپذیر و غیر قابل دسترس می‌‌داند. از این رو ناقد را تحقیر می‌کند و او را به دشمن تقلیل می‌دهد. اما برآشفتگی برخی از روشنفکران و «تندی بی‌لگام» خواندن مقاله «عالیجناب سرخپوش»، غیر قابل درک و فهم است. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص146)
 
عباس عبدی: در سال 78 عضو شورای مرکزی حزب مشارکت بود و عملاً خط مشی سیاسی این حزب را تا سال 81 او تدوین می کرد. عبدی که جزو تسخیر کنندگان لانه جاسوسی آمریکا بود اما در سال 81 به اتهام جاسوسی دستگیر و دو سال زندانی بود. وی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم آزاد شد و از حزب مشارکت کنار رفت. عبدی بعدها از تئوریسین‌های اقدامات افراطی مهدی کروبی شد:
 
آقای هاشمی به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی گفت: که خودتان پول در بیاورید و تولید درآمد کنید. این باعث به هم ریختن بنیان اداری کشور شد. حتی وزارت اطلاعات هم از این قاعده بر کنار نماند. در هیچ جای دنیا، اجازه نمی‌دهند وزارت اطلاعات وارد فعالیت‌های اقتصادی شود چون هم بنیاد اقتصاد را بر هم می‌ریزد هم بنیان اطلاعاتی کشور را. نتیجه آن شد که امروز شاهد هستیم. ایشان راهی را باز گذاشتند که همه وارد آن شوند و با افتخار می‌گفتند که هیچ کدام بودجه نمی‌خواهند. نتیجه باعث فساد مالی - اداری شدید شد و بنیان‌های مملکت سست شد. وزارت اطلاعات باید از یک قران تا 100 میلیارد تومان پولی را که خرج می‌کند یا می‌گیرد به مردم پاسخگو باشد. (پیام آزادی، 30/9/78)
 
هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری فسادهای مالی شدید و خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره ریاست جمهوری خویش پاسخ گوید.
 
از همه مهم تر وضعیت اقتصادی است که ایشان مدعی سازندگی در این عرصه است در حالی که ما شاهد منابع هدر رفته، طرح های موازی و بدون اعتبار کافی، طرح هایی که همه راکد مانده‌اند، طرح‌های بدون توجیه اقتصادی هستیم. هاشمی رفسنجانی باید پاسخگوی سیاست‌های پولی و استقراض‌هایی باشد، که در زمان وی انجام شده بدون این که به توسعه کشور کمک کرده باشد. بیان (20 /9/78)
 
... و کار دیگری که در حوزه سیاست ایشان (هاشمی) انجام دادند از بین بردن مشارکت بود و در اولین جلسه کابینه خود گفتند: «ما آدم‌هایی کاری می‌خواهیم و سیاسی نمی‌خواهیم من به تنهایی سیاست کابینه را تأمین می‌کنم.» بعد هم معلوم شد وزرایی که سرکار آمدند کاری هم نبودند. (بیان 15/10/78)
 
در دوران آقای هاشمی کسانی تحت پیگیری قانونی قرار گرفتند. حال چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی که مخالف ایشان بودند و هیچ کس از منصوبین ایشان مورد پیگرد قرار نگرفتند و اگر هم گرفتند بعد از دوران ریاست جمهوری ایشان بود. ( بیان 15/10/78)
 
مشکل ما با آقای هاشمی آزادی و یا زندانی بودن کرباسچی نبوده بلکه مشکل از مواضع غیر شفاف رفسنجانی است. کارگزاران مواضع سیاسی خود را با شخص هاشمی تنظیم می‌کنند و از آنجا که شخص ممکن است دچار تغییر موضع شود آنان مواضع متناقض از خود نشان می‌دهند. اگر این تبعیت یکطرفه بین کارگزاران و هاشمی وجود نداشت، مشکل کارگزاران در موضع گیری‌ها حل می‌شود، اما در وضع فعلی، آقای هاشمی با مسائل برخورد غیر شفافی دارد و در برخورد موارد موضعگیری نمی‌کند. (ابرار، 19/11/78)
 
علی شکوری‌راد از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت است. او در سال 78 به مجلس ششم راه یافت و در دور هفتم رد صلاحیت شد:
 
به نظر ما «هاشمی» عامل اختلاف بین مجموعه نیروهای دوم خرداد بود و آن چه امروز به عنوان جدا شدن نسبی کارگزاران از مجموعه نیروهای جبهه دوم خرداد مطرح است، حاصل حضور آقای هاشمی رفسنجانی است.
 
یکی از انتقادهایی که جریان چپ به آقای «هاشمی» داشت این بود که ایشان قبل از آن که به بهبود اوضاع اقتصادی بپردازد، شعار رفاه را مطرح کردند و باعث شدند که سطح توقعات مردم بالا برود و در همین راستا ما شاهد هستیم که ایشان در زمان ریاست جمهوری در حدود یک میلیارد دلار کالای لوکس وارد مملکت کردند. (آریا، 3/11/78)
 
این که برداشت شود زمینه زندانی شدن آقای «عبدالله نوری» با «هاشمی رفسنجانی» ارتباط دارد بیشتر یک برداشت تخریبی است. اما سؤال می‌بایست این طور طرح شود که چرا ایشان از آقای «نوری» حمایت لازم را نکرده است که این امر نیاز به شفافیت مواضع ایشان در این مورد نزد افکار عمومی دارد. (آریا، 13/11/83)
 
محسن میردامادی از مؤسسین و مؤثرین حزب مشارکت در مجلس ششم رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بود. او در سال 85 دبیرکل حزب مشارکت شد:
 
بهتر بود آقای هاشمی نمی‌پذیرفت که خطبه‌های نماز جمعه را در هفته‌های انتخابات به عهده بگیرد در حالی که مجلس با تصویب قانون فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداها را محدود کرده است، استفاده از صدا و سیما و نماز جمعه می‌تواند این برداشت را به همراه داشته باشد. که میان کاندیداها برابری تبلیغات وجود ندارد.(آریا، 3/11/78)
 
مراد ویسی از اعضای حزب مشارکت و از نویسندگان اصلی ارگانهای این حزب بود. او در مجلس ششم مدیرکل روابط عمومی بود:
 
با گذشت چهار روز از ترور سعید حجاریان، اکنون سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر این واقعه برای بسیاری از مردم فهیم و آگاه ایران اسلامی که عادت دارند در تحلیل‌ وقایع سیاسی هیچ چیزی را فراموش نکنند، سؤال برانگیز شده است. مردم از خود می‌پرسند آیا هاشمی در محکوم کردن این ترور تردید دارد و یا نگران آن است که محکومیت ترور حجاریان موضع همفکران او را تقویت کند. به راستی در شرایطی که مخالفان و موافقان حجاریان خواسته یا ناخواسته این ترور را محکوم کرده‌اند، سکوت هاشمی چه پیامی دارد؟ آیا هاشمی نگران آن است که محکوم کردن این واقعه موجب رنجش برخی شود؟ اگر روزی سکوت هاشمی در برابر شعار «دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است» اعتماد مردم را به او خدشه دار کرد، امروز او خود اصرار دارد که در همنوا شدن با غم و اندوه مردم و «وفاق سیاسی – اخلاقی» در محکومیت ترور حجاریان حتی از بسیاری از شاگردان و همفکران خود عقب بماند؟ (آفتاب امروز 25/12/78)
 
علی اکبر محتشمی پور در دوران میرحسین موسوی وزیر کشور بود و انتخابات جنجالی مجلس سوم را مدیریت کرد. محتشمی در انتخابات مجلس ششم پس از باز شماری آرا و در میان دوره وارد مجلس شد و ریاست فراکسیون تشریفاتی دوم خرداد را بر عهده گرفت:
 
از نظر ما هاشمی رفسنجانی با ناطق نوری تفاوتی ندارد. زیرا اتخاذ مواضع غیر شفاف در قبال اصلاحات فرقی با مخالفت ندارد. (آریا 4/11/78)
 
دفتر تحکیم وحدت در سال 78 با محوریت علی افشاری از گروه‌های پیشرو دوم خرداد به حساب می‌آمد:
 
(آقای هاشمی) سعی بلیغ شما در مرتد سازی سیاسی همه را متعصب ساخته است. موج اتهامات زیر سؤال بردن امام، خدمت به انگلستان و امریکا،‌ تغافل و فریب مردم و معاند بودن منتقدان و چنان شباهت با مواضع خشونت طلبان و افراطیون جناح راست دارد که برخی از مواضع منطقی شما در سال های پیش در مقابله با جریان بحران طلب را نیز با تردید روبه‌رو کرده است. آیا سخنان شما نوعی دمیدن در تنور خشونت و تشدید فضای بحران در آستانه انتخابات نیست؟! (بیان 16/11/78)
 
محسن آرمین ، از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب است که در مجلس ششم مدتی نایب رئیس بود. او هم اکنون سخنگو و دبیرکل در سایه این حزب تندرو می باشد:
 
(در مورد ورود هاشمی به صحنه انتخابات) از شاخصه‌های آقای هاشمی این است که خیلی خوب می‌تواند سوار موج شود و طبیعتاً از موج جبهه دوم خرداد هم استفاده می‌کند.
 
آقای هاشمی در 10 سال گذشته در امتحانات متعددی وارد شده است و به نظر من نتوانسته است نمره قبولی بگیرد. او از شاگردانی است که در تمام امتحانات بخصوص دوره چهارم مجلس مردود شده است. در مجلس چهارم حمله به جناح اصلاح طلب و قلع و قمع نیروهای این جناح توسط هاشمی رفسنجانی صورت گرفته است. بزرگترین اشتباه سیاسی هاشمی رفسنجانی در دوره چهارم بود. چرا که با حذف نیروهای اصلاح طلب و خط امامی، یک مجلس تقریباً یک دست راست، توسط آقای هاشمی به وجود آمد که بلافاصله، در مقابل خود هاشمی ایستاد و افکار و برنامه‌هایش را به او دیکته کرد. اگر ایشان بخواهد مثل گذشته عمل کند و به جناح راست تکیه زند در اقیانوسی که خودش کشتی نجات جناح راست است غرق خواهد شد و هم خودش و هم کشتی را از بین می‌برد.(روزنامه آفتاب امروز 8/11/78)
 
ابراهیم یزدی ، در دوره دولت موقت، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه بود و با کنار گذاشتن نهضت آزادی از حاکمیت نقش اپوزیسیون را برعهده گرفت. وی پس از درگذشت بازرگان دبیرکل نهضت آزادی شد اما در انتخابات دوم خرداد حاضر به حمایت از خاتمی نشد. او در انتخابات مجلس ششم رد صلاحیت شد:
 
عدم اقبال جامعه به آقای هاشمی دلایل متعدد دارد. طبیعی است که مردم با مشارکت وسیع خود در انتخابات و رأی به کاندیداهای جبهه اصلاح طلب، تعمد داشتند که پیامی به حاکمیت به طور عام و به آقای هاشمی به طور خاص بدهند و عدم آرای بالای آقای هاشمی در واقع انعکاس قضاوت و برداشت عمومی مردم نسبت به دو دهه فعالیت ایشان است.(آبادی،‌2/12/78)
 
تقی رحمانی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که دوبار در دهه 60 به زندان افتاد و در سال 79 و 82 نیز دو بار به همراه برخی فعالان ملی-مذهبی بازداشت شد. وی از همکاران عزت الله سحابی در مجله ایران فردا بود:
 
آقای هاشمی اساساً توسعه سیاسی را قبول ندارد. مرد دیپلماسی پنهان نمی‌تواند مرد دیپلماسی شفاف شود. دیپلماسی پنهان را کسانی می‌توانند کنار زنند که به دیپلماسی شفاف اعتقاد داشته باشند.(فتح 15/10/78)
 
جلال الدین طاهری، امام جمعه سابق اصفهان که در سال 81 استعفا داد.
 
می‌گویند بعضی‌ها (هاشمی رفسنجانی) چند میلیارد ذخیره دارند که اگر خدای ناکرده از روحانیت یک چنین صداهایی شنیده شود این صحبت‌ها باشد خیلی اثر نامطلوب می‌گذارد و بزرگترین جنایت و جرم است و معلوم می‌شود که ما انقلاب را برای خودمان می‌خواهیم. (سایت عصرنو)
 
گزارش روز 15/12/78 وابسته به گروه های ملی-مذهبی :
 
آن چه که در داخل کشور مطرح است موضوع ثروت‌های خانواده‌ هاشمی است در مورد نفوذ این خانواده‌ در امور اقتصادی همین اندازه کافی است که بعد از سفر هاشمی به عربستان مطابق آن چه در بولتن داخلی مجلس شورای اسلامی درج شده است از پنج قرارداد نفتی امضا شده، 3 قرارداد مربوط به فرزندان این خانواده است.
 
بحث از سرمایه گذاری‌های کلان تا آنجا پیش می‌رود که یک خانواده به راحتی قادر است در جریان انتخابات مجلس ششم هزینه‌های سنگین تبلیغاتی حزب اعتدال و توسعه، چکاد آزاداندیش، حزب کارگزاران و ... را بپردازد و البته این هزینه‌ها برای یک خانواده ثروتمند نمی‌تواند مطرح باشد. شاید شکست هاشمی در انتخابات زمینه اجتماعی بررسی ثروت‌های این خانواده را فراهم سازد.
 
نشاط 27/2/78 به سردبیری شمس الواعظین که بعدها از طرفداران سرسخت رسانه ای هاشمی رفسنجانی شد:
 
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق ایران که به مدت بیست سال صحنه گردان پنهانی سیاست‌ ایران پس از انقلاب است، ظاهراً کنترل اهرم های پنهان قدرت را در جمهوری اسلامی از دست داد.
 
آفتاب یزد 2/11/78 :
 
(آقای هاشمی) جنابعالی که در این مدت بیست سال به نوعی در همه تصمیم‌گیری‌ها و پست‌های مهم و حساس مملکتی حضور داشته و مدت هشت سال در سنگر سازندگی و پی‌ریزی اقتصادی کشور برنامه‌ریزی می‌کرده‌اید چگونه شده است که وضع معیشتی مردم به چنین روزی از فقر و تنگدستی افتاده است؟
 
عصر آزادگان 13/11/78 به سردبیری شمس الواعظین:
 
هجده نفر از بازداشت شدگان نامه 90 امضایی در بیانیه‌ای نسبت به اظهارات هاشمی رفسنجانی در مصاحبه اخیرش با خبرنگاران داخلی و خارجی که از چگونگی بازداشت برخی از نویسندگان نامه اظهار بی‌اطلاعی کرده بود، اعتراض کردند در بخشی از این بیانیه آمده است: «ایشان از خاطر برده‌اند که در همان تاریخ در مصاحبه‌ با خبرنگار روزنامه فرانسوی «لوموند» بدون نگرانی از دستگیرشدگان تصریح کردند: لیبرال‌هایی که اخیراً دستگیر شده‌اند کسانی بوده‌اند که ماهیت جاسوسی پیدا کرده‌اند و از امریکا دستور می‌گرفته‌اند.»
 
صبح امروز 2/10/78 به مدیرمسئولی سعید حجاریان که در انتخابات ریاست جمهوری نهم از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد:
 
آقای هاشمی تحلیل قابل قبولی راجع به امنیت اقتصادی ارائه دادید و گفتید در حال حاضر سرمایه‌داران، سرمایه شان را بلا استفاده گذاشته‌اند. برای این سؤال را مطرح کرد چه کسی مسئول این قضیه است. همیشه شاهد بودیم که هر چند وقت یکبار شعار داده می‌شود هر کس پولی دارد باید حساب پس بدهد و گرنه ما چنین می‌کنیم و چنان. نتیجه این شد که به علت نبودن ضوابط صحیح و نداشتن ثبات اقتصادی، هر کسی سرمایه‌ای انباشته بود و از این مملکت خارج کرد که این باز خود حدیث مفصلی دارد. فقط کافی است شرکت‌هایی که در این مدت توسط ایرانیان در کشور کوچک همسایه‌ ما، دوبی تأسیس شده، شمارش شود تا دلارهای خارج شده از این مرز و بوم محاسبه کوچکی شود. آن زمان است که می‌بیند چه بر سر این سرمایه‌های ملی مملکت آمده است.
 
مهدی مهدوی آزاد، پیام آزادی، ‌2/10/78 او بعدها به واسطه حسن روحانی به هاشمی رفسنجانی نزدیک شد به گونه‌ای که مدیریت سایت‌های آفتاب نیوز و شهاب نیوز نزدیک به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت:
 
او (هاشمی رفسنجانی) باید بپذیرد که یا هیچ گاه بر همه امور مشرف نبوده و زیردستانش با استفاده از همین عدم اشراف کامل سیاست‌های نادرست خود را پیش برده‌اند و یا این که به اعمال زیردستان خود واقف بوده و از آن دفاع می‌کرده است. هاشمی ناگزیر است که در قبال فعالیت‌های آشکار گروه‌های شبه نظامی در سطح جامعه، مصطفی میرسلیم در رأس وزارت ارشاد، بشارتی در رأس وزارت کشور، سعید امامی و همفکرانش در دستگاه‌های امنیتی و بسیاری از سرشناسان دیگر پاسخگو باشد که بی‌گمان هر گونه پاسخ او به یکی از دو فرض بالا خواهد. او از منطق سخن می‌گوید و هیچ گاه گونه منطق حاکم بر قتل دگراندیشان ایران در دوران صدارتش را توضیح نمی‌دهد. از آزادی مطبوعات سخن می‌گوید و تعطیلی روزنامه را به باد انتقاد می‌گیرد و به گونه‌ای مضاعف وضعیت مطبوعاتی دوران ریاست خود را از خاطر می‌برد. هیچ گاه توضیح نمی‌دهد که چرا در زمان مسئولیت او تنها چند روزنامه حکومتی اجازه انتشار داشتند. به نظر می‌رسد که اینک هاشمی رفسنجانی ناگزیر است تا میان دو مؤلفه یکی را به انتخاب خود برگزیند. او دوم خرداد را روند تکاملی می‌داند که باید از آن پاسداری کرد.
 
او حتی اعتقاد ندارد که دوم خرداد معلول سیاست‌های بسته فرهنگی، سیاسی و حاکمیت شعارهای افراطی در زمان صدارت او بود. هاشمی می‌گوید: «لباس مردم، شکل موی سر مردم، نشستن روی صندلی مدرسه یا دانشگاه یا این که مردم چیزهایی را استفاده کنند و یا نکنند، به ماهواره‌ گوش کنند یا نکنند، این‌ها هیچ کدام زمینه شرعی محکمی ندارد.» بی‌شک او رفتار زیرمجموعه خود در دوران صدارتش بر هیأت دولت را فراموش کرده است. هاشمی ناگزیر نمی‌داند که بسیاری از ادارات دولتی از ورود مردان با آستین کوتاه به این مراکز جلوگیری می‌کردند. او به خاطر ندارد که سران سرشناسی که اینک در افواه گروه فشار مشهورند در اوج قدرت او به پاره کردن لباس‌های جوانان، لباس‌هایی که حداکثر جرم آن آستین کوتاه بودن یا داشتن مارک‌های خارجی بود و ماشین کردن موهای نوجوانان تازه به بلوغ رسیده مشغول بودند. او معتقد است که از ماهواره نمی‌توان جلوگیری کرد و تلویحاً مخالفت خود را با منع قانونی ماهواره در ایران ابراز می‌کند بی‌گمان او باز هم وزیر ارشادش را از یاد برده است. هم او که با تیغ سانسور غیر منطقی‌اش لطمه‌ای به فرهنگ، ادب و هنر این مملکت وارد ساخت که تا سال‌های سال جبران نخواهد شد.
 
صادق زیباکلام، پیام آزادی، 10/11/78 هر چند در سال 78 نیز حامی رفسنجانی بود اما جو تندی که مطبوعات ایجاد کرده بودند او را نیز به انتقاد از هاشمی می کشاند:
 
هاشمی رفسنجانی هیچ گامی برای توسعه سیاسی و آزادی‌های مطبوعات و اجتماعات برنداشته است. به نظر من علت اول آرای کم ایشان، نحوه عملکرد آقای هاشمی در هشت سالی است که زمام امور ریاست جمهوری کشور را در دست داشته است. البته عملکرد ایشان در قبل از آن هشت سال اهمیت دارد. دلیل دیگر به نوع گفتمان آقای هاشمی که ایشان همواره به خصوص نسبت به مخالفین خود از آن استفاده کرده‌اند، باز می‌گردد. گفتمان او بر این پایه استوار است که من هر چه کرده‌ام درست بود و منتقدان و مخالفان من اشتباه می‌کنند و باید خود را درست کنند. حالت تفاخر گونه‌ای که من هر چه می‌کنم درست است و مخالفان بر اثر عناد ورزی یا عدم توجه نادرست می‌گویند، این نوع برخورد نگاه از بالا به نظر من علت دوم بود. علت سوم این بود که مستقل از این مسئله که ایشان در پنهان تا چه اندازه برای خلاصی عبدالله نوری و برای بیرون آوردن غلامحسین کرباسچی از زندان تلاش کردند - که من معتقدم علی‌القاعده تلاش‌هایی صورت گرفته است - در سطح افکار عمومی این گونه رایج شد که ایشان از افرادی که در کنار ایشان هستند استفاده می‌کند. اما هنگامی که دچار مشکل شده و با هجوم جناح راست روبرو می‌شوند، آقای هاشمی تلاش و تقلایی نشان نمی‌دهند. دلیل چهارم نیز جوی بود بخصوص در چند ماه اخیر توسط روزنامه نگاران دوم خردادی پدید آمد. جو پدید آمده فضایی یک طرفه بود که نتیجه آن در کنار پیشینه قبلی، آقای هاشمی را به عنوان نماد و سمبل خرابی‌های بیست سال گذشته معرفی کرد. برخی از دوم خردادی‌ها جوی را درست کردند که گویا تاکنون هیچ کس مسئولیتی نداشته است و همه چیز برگردن آقای هاشمی است. ( پیام آزادی، 7/12/78)
 
عبدالکریم سروش، عصر آزادگان 11/11/78 او در ابتدای پیروزی انقلاب، عضو ستاد انقلاب فرهنگی بود اما بعداً از تئوریسین‌های دوران اصلاحات به حساب می آمد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم از مهدی کروبی حمایت کرد:
 
کسی که (هاشمی رفسنجانی) قدرت خود را از طریق غیر دموکراتیک به دست آورده ورود او (ورود به انتخابات دور ششم مجلس) به سابقه تشویش ایجاد می‌کند،‌ لذا بهتر است چنین کسی از حق خود استفاده نکند و به دموکراتیک بودن سابقه لطمه نزد.
 
محمد قوچانی، نشاط، 6/6/78 او پس از توقیف مطبوعات مدتی زندانی شد اما پس از آزادی به همکاری با تیم رسانه‌ای هاشمی رفسنجانی پرداخت و سردبیر همشهری ماه و ضمیمه، روزنامه شرق و هم میهن و هفته‌نامه شهروند امروز منصوب شد. او از نزدیکان کرباسچی و عطریانفر است:
 
تئوریسین‌های چپ (که معمولاً به لایه‌های جوان‌تر و نوگرایی آن تعلق دارند) طی یک ساله اخیر بسیار تلاش کردند که به لایه‌های ارتدوکس خود بقبولانند که عمر سیاسی هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است. آنها می‌گفتند هاشمی این استاد برجسته چانه زنی در سطوح فوقانی قدرت، دیگر نمی‌تواند از هنر دیپلماسی پنهان خود استفاده کند چون نه تنها محافظه کاران در عمق قدرت نفوذ کرده و رایزنی‌های او را برنمی‌تابند بلکه برگذر جامعه ایران از ساخت‌های خویشاوندی در قدرت (الیگارشی) و جایگزینی سنت‌های مردم سالارانه (دموکراتیک) تاریخ مصر شیوه‌‌های ریش سفیدانه به پایان رسیده است.
/2759/

جذب خبرنگار افتخاري