حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: برای رفتن به جهنم فقط گناه لازم است اما برای رفتن به بهشت ایمان و عمل صالح لازم است، برای رفتن به جهنم کفر لازم نیست بلکه ممکن است کسی مؤمن باشد اما در جهنم بسوزد، برای رفتن به بهشت حسن فعلی و حسن فاعلی هر دو لازم است.


به گزارش راسخوم به نقل از رسا، حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، پیش از ظهر شنبه در مسجد اعظم به ادامه تفسیر سوره مبارکه روم پرداخت و گفت: خدای سبحان کافر را بر کافر مسلط می‌کند اما این نصرت الهی نیست، «وَکَذَٰلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ» اگر کافری بر کافری پیروز شد این نصرت الهی نست و قرآن کریم این را به سوابق سوء آن کافر شکست خورده مستند می‌کند، اگر کسی بخواهد از نصرت الهی سخن بگوید مربوط به فتح خندق یا صلح حدیبیه است که نصرت الهی در اینجا اتفاق می‌افتد، نه پیروزی ایرانی‌ها بر رومی‌ها و نه پیروزی رومی‌ها بر ایرانی‌ها نصر الهی بود، اگر در این‌جا کلمه «یَفْرَحُ» بود و در ادامه «بِنَصْرِ اللَّـهِ» نداشت، احتمال فرح مؤمنان به دلیل پیروزی بود اما اکنون این احتمال نیست.
وی با قرائت آیه «اللَّـهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» افزود: آفرینش مخلوقات کار طبیعت نیست، این طبیعت خودساخته نیست بلکه کار الهی است و خلقت‌شناسی نیز کاری الهی محسوب می‌شود، عالم مخلوق خدا است، این «الْخَلْقَ» به معنای مخلوق است و عام از آن اراده شده است، بعد اینها متوفا می‌شوند، در جریان آفرینش فرمود انسان سابقه‌ای نداشت، گرچه که مواد اولیه انسان خاک است اما پیش از آن خاک چیز دیگری بود و پیش از آن عدم محض بود، قرآن این مراحل را ذکر می‌کند: « هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا» گاهی جلوتر می‌رود و می‌گوید: « وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا»، یعنی لاشیء است، این لاشیء به وسیله توفا دوباره به حالت قبلی بازمی‌گردد، «وَکُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ»، میان مرحله آفرینش و بازگشت به خدا نیاز به شرح دارد که قرآن این امر را انجام می‌دهد.


مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ» اظهار داشت: روز قیامت روز قیام و ایستادن است، یک عده در آن روز سرگردان هستند و نمی‌دانند کجا بروند، مسافری که ره‌توشه ندارد سرگردان می‌ماند، کافر نه مقصود را شناخت و نه مقصد را شناخت و نه ره‌توشه تهیه کرد و می‌شود سرگردان، ابلاس همان سرگردانی است، آنان چیزهایی را تهیه کردند که کارآمد نیست، «وَلَمْ یَکُن لَّهُم مِّن شُرَکَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَکَانُوا بِشُرَکَائِهِمْ کَافِرِینَ» از اوثان و اصنام به شرکاء تعبیر کردند که آنان را شریکان خداوند می‌دانستند و بخشی از اموال را برای آنان قرار می‌دادند، از اینان نیز کاری در روز قیامت ساخته نیست، هرچه حق است در آن روز ظاهر می‌شود به این دلیل در آن روز به شریکان شان کافر می‌شوند، فعل ماضی آورد به این معنا که حتمی الوقوع است، در آن روز به اصنام و اوثان کفر می‌‌ورزند، سرگردانی هم عذابی فوق عذاب دیگر است، راه جهنم را هم بلد نیستند.


عالم هر لحظه تازه می‌شود
وی با اشاره به آیه «وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ» افزود: عالم باطل نیست، « وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا» گاه فرمود ما این نظام را به حق خلق کردیم و عالم پوچ نیست، هر کاری هر خاطره‌ای از انسان ثبت شود و لو کان مثقال ذره ثبت می‌شود، اگر هر کس هرچه کرد و حسابی نباشد پوچ و باطل می‌شود، اگر معاد نبود صالح و طالح و عادل و ظالم یکی بودند، مؤمن و کافر یکی بودند، نه به عادل پاداش می‌دهند نه به ظالم کیفر، « أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَّحْیَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ» آنان معاد را قبول نداشتند، می‌گفتند لاخبر جاء و لاوحی نزل و گناهکاران را با اهل ایمان یکسان نمی‌دانستند، معاد را تکذیب می‌کردند و نتیجه تکذیب مساوی دانستن اهل ایمان و گناهکاران است، در روز قیامت « وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ» این همان جدا شدن و گروه گروه شدن مردم در قیامت است.


حضرت آیت‌الله جوادی آملی اظهار داشت: اگر اصرار قرآن و سنت بر ابدیت بهشت نبود، برخی این ابدیت را نیز قبول نمی‌کردند، انسان می‌رود در بهشت و تا ابد آنجا می‌ماند، خداوند دائم الفضل علی البریه و دائم الفیض علی البریه است، او در ازل جواد بود، ما خیال می‌کنیم تقویت دین این است که خداوند یک مدتی بیکار بود و عالم تعطیل بود و بعد شروع به خلقت کرد، شما خوب تصور کنید که خدا بود و فیض نبود و بعد از یک مرحله‌ای شروع به فیض کرد، این امر اصلا تصور ندارد، در عدم محض که فاصله‌ای و مرحله قبل و بعدی وجود ندارد، انقطاع فیض الهی تصور ندارد، عالم هر لحظه تازه می‌شود، و بعد «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ» می‌شود، این بشر ضعیف الفکر ابدیت را نمی‌تواند درک کند و اگر اصرار کتاب و سنت نبود برخی آن را نمی‌پذیرفتند.


وی با اشاره به آیه « فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ» گفت: برای رفتن به جهنم فقط گناه لازم است اما برای رفتن به بهشت ایمان و عمل صالح لازم است، برای رفتن به جهنم کفر لازم نیست بلکه ممکن است کسی مؤمن باشد اما در جهنم بسوزد، برای رفتن به بهشت حسن فعلی و حسن فاعلی هر دو لازم است، برای رفتن به جهنم تنها سوء فعلی لازم است، «رَوْضَةٍ» یعنی بوستان و «یُحْبَرُونَ» یعنی مسرور و خوشحال هستند، تنوین روضه برای تفخیم و تعظیم است، به دلیل مکی بودن این سوره در ادامه در برابر اهل ایمان کافران را ذکر می‌کند «وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَـٰئِکَ فِی الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ» حضور معنای کراهت و رنج را در برندارد، اما احضار به معنای حضور دردناک و با رنج است، جهنمیان را برای سوخت و سوز حاضر می‌کنند.

/110/