مهندسی اجتماعی اسلام با تولی و تبری
عصبیتهای اجتماعی در طول تاریخ، به عنوان اساسی ترین عامل همبستگی اجتماعی و جامعه پذیری افراد و گروه ها و نفی فرهنگ پذیری از سوی آنها به شمار رفته و از این راه،حفظ هویت اجتماعی و فرهنگی آنان را تضمین کرده است.
به گزارش راسخون به نقل از شبستان: موضوع عصبیت و تعصب گرایی و بررسی نظر اسلام در این باره در یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین علی اسدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به رشته تحریر در آمده است.
همگرایی و واگرایی اجتماعی و فرهنگی انسان در اشکال و نمودهای گوناگونی بروز و ظهور مییابد. جانبداری ها، عصبیتها و تعصب گرائی های گوناگون، تجلی برخی از این گرایشها و گریزهای اجتماعی است که بر اساس وابستگیهای خونی (خانوادگی و قبیله ای)، دینی، جغرافیایی، نژادی، شغلی، صنفی و... پدید آمده و به جانبداری از افراد خانواده، فامیل، هم کیش و آئین، همشهری، هموطن، هم نژاد و هم زبان، همفکر، همگروه و... در مقابل دیگر افراد و گروه ها میانجامد.
انسان ها در رابطه با گرایشات اجتماعی و فرهنگی خویش، به ویژه در عصر حاضر و جوامع معاصر، به چند دسته تقسیم میشوند؛ برخی افراد اصولاً جاذبه و دافعه ندارند و تقریباً از این نظر، خنثی به شمار میروند؛ به این معنا که نسبت به هیچ نوع باور، اندیشه، ارزش، رفتار و نیز انسان ها با هر هویت فرهنگی، موضع گیری نمی کنند؛ نه به سوی آن میگرایند و نه از آن میگریزند. آنچه برای اینان مهم است، گذران زندگی در هر شکل آن است؛ گروهی دیگر، فقط جاذبه دارند؛ یعنی با هر کسی به هر رنگی که باشد، میجوشند، با هر باور و اندیشه ای همراه و همرنگ میشوند، و با هر رفتاری خو می گیرند؛ گروه سومی هم هستند که در کنار جاذبه، دافعه نیز دارند، اما اینکه به کدام فرهنگ و افراد و گروه های اجتماعی گرایش پیدا کنند و از کدام یک دوری گزینند، در گروی نوع بینش، باور و ارزش هایی است که پذیرفته اند.
رویکرد اسلام
بررسی آیات و روایات نشان میدهد که اسلام از یک سو، بی تفاوتی نسبت به فرهنگها و گروه های اجتماعی را به شدت نفی کرده و بر فعال کردن جاذبه و دافعة (همگرایی و واگرایی) اجتماعی و فرهنگی پیروان خود تاکید میورزد و از سوی دیگر با نفی عصبیتهای خونی (خانوادگی و قبیله ای) [1] جغرافیایی، نژادی (رنگ و زبان) [2]، «صنفی و حتی انتساب اسمی به ادیان آسمانی[3] و جاهلی خواندن آنها با دو اصل تولی و تبری، همگرایی و واگرایی اجتماعی و فرهنگی مسلمانان را هدفدار کرده و در واقع، جهت اصلی و فطری آن را نشان میدهد، چرا که از دیدگاه اسلام ارزش و کرامت حقیقی انسان در گروی «تقوی»[4] ـپایبندی کامل به بایدها و نبایدهای الهی ـ است، لذا همگرایی و عصبیتهای اجتماعی نیز باید تنها بر اساس ارزش ها و رفتارهای الهی[5] صورت بگیرد.
کارکرد جانبداری اسلامی
عصبیتهای اجتماعی در طول تاریخ زندگی بشر، همواره به عنوان اساسی ترین عامل همبستگی اجتماعی و جامعه پذیری افراد و گروه ها و نفی فرهنگ پذیری از سوی آنها به شمار رفته و از این راه، حفظ هویت اجتماعی و فرهنگی آنان را تضمین کرده است. بر این اساس درباره کارکرد سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تولی و تبری باید گفت که اسلام میخواهد با دو راهبرد یاد شده سمت و سوی همگراییها و واگراییهای مسلمانان و جامعه اسلامی را تعریف و تعیین کرده و با جاری ساختن توحید در تمام اندیشه ها، باورها، ارزش ها و رفتارهای فردی، اجتماعی و عبادی انسان، باورها، ارزش ها و رفتارهای غیر توحیدی را از صحنة زندگی او حذف کند. برای همین از یک سو پیروان خود را به جانبداری از فرهنگ توحیدی و همگرایی با مؤمنان صالح، به عنوان تجسمی از آن فرهنگ، فرا میخواند تا از این طریق جامعه ای بر اساس فرهنگ و نظام اجتماعی ـ سیاسی برخاسته از توحید بنا کند و با ایجاد همبستگی شدید اجتماعی و فرهنگی بین اعضای آن از یک طرف و اعضا و رهبران فکری و اجتماعی از طرف دیگر، هویت اجتماعی و فرهنگی آن را حفظ و با مدیرت مداوم و مناسب تحولات فکری و فرهنگی از هضم شدن آن در فرایند تحولات تاریخی و اجتماعی جلوگیری کند و سرانجام با گسترش دامنة فرهنگ توحیدی، جامعة واحد جهانی با فرهنگ واحد توحیدی را تشکیل دهد.
از سوی دیگر، مسلمانان را به نفی و بیزاری جستن از فرهنگ طاغوتی و جاهلی و واگرایی نسبت به کفار و مشرکان که تجسمی از آن فرهنگ هستند، دعوت می کند تا از نفوذ فرهنگ بیگانه در جامعه اسلامی و در نتیجه پیدایش تضاد وگسست فرهنگی و اجتماعی، بحران فرهنگی و اجتماعی، زوال اجتماعی و فرهنگی، گمراهی فرهنگی و اجتماعی، از عدم نیل به کمال مقصود پیشگیری کند.
بر اساس چنین کارکردی است که همگرایی و واگرایی فرهنگی و اجتماعی مورد نظر اسلام اهمیت و جایگاه بسیار مهمی دارد، به گونهای که در احادیث اسلامی آن را «نشانة دینداری» [6]، «دین و دینداری برتر»[7]، «محکم ترین دستاویز ایمان»[8]، «حقیقت ایمان»[9] و... خوانده و کسی را که دوستی و دشمنیاش بر اساس معیارهای الهی نباشد، محروم از چشیدن طعم ایمان [10] شمردهاند.
پی نوشت ها:
[1]. رسول خدا(ص)خطاب به بنی هاشم فرمود: «لا یاتینی الناس غداً باعمالهم و تاتونی بانسابکم»، روح البیان، ج 7، ص 479.
[2]. رسول خدا(ص): «ان ربکم واحد و ان اباکم واحد و دینکم واحد و نبیکم واحد و لافضل لعربی علی عجمی و لا عجمی علی عربی و لا احمر علی اسود و لا اسود علی احمر الا بالتقوی»، کنزل العمال، ح 5655.
[3]. قرآن خطاب به مسلمانان و یهودیانی که هر یک به عللی، خود و آئین خویش را برتر از دیگری میدانستند میفرماید: معیار برتری، ایمان و عمل صالح است: لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا * وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیرًا. نساء/123 - 124.
[4]. یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ، حجرات/13؛ علی(ع): لا کرم اعز من التقوی، بحار، ج 70، ص 288، ح 16.
[5]. علی(ع): «فان کان لا بد من العصبیة فلیکن تعصبکم لمکارم الاخلاق و محامد الافعال و محاسن الامور»، نهج البلاغة، خطبه قاصعه.
[6]. امام صادق(ع): کل من لم یحب علی الدین و لم یُبغض علی الدین، فلا دین له. اصول کافی، ج 2، ص 127، ح 16؛ امام باقر(ع): الایمان حب و بغض، تحف العقول، ص 295.
[7]. علی(ع): افضل الدین، الحب فی الله و البغض فی الله. غرر الحکم، 540.
[8]. امام صادق(ع): قال رسول الله(ص) لاصحابه: ای عُری الایمان اوثق؟ فقالوا اللهُ و رسوله اعلم، و قال بعضهم: الصلاة، و قال بعضهم ؛ الزکاة،... فقال رسول الله(ص): لکل ما قلتم فضل و لیس به، ولکن اوثق عُری الایمان، الحب فی الله و البغض فی الله و توالی اولیاء الله و التبری من اعداء الله. بحارالانوار، ج 69، ص 242، ج 17.
[9]. امام صادق(ع): لا یبلغ احدکم حقیقة الایمان حتی یحب ابعَد الخلق منه فی الله و یبغض اقرب الخلق منه فی الله. تحف العقول، ص 369.
[10]. رسول الله(ص): ثلاث من کن فیه ذاق طعم الایمان ؛ من کان لا شی ءَ احب الیه من الله و رسوله و من کان لئن یُحرق بالنار احب الیه من ان یرتدّ عن دینه و من کان یحب لله و یُبغض لله. کنزالعمال، ص 72.
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
/7432/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}