ویرایش عکس دی ماه 98

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) گفت: ملاصدرا نشان داد نور همان وجود است و پیوند عقل با شهود را به اوج رساند، رویکرد او تأثیر شگرفی در تاریخ فلسفه اسلامی گذاشت.
 
به گزارش راسخون به نقل از فارس، سومین درس‌گفتار «اندیشه نوصدرایی» عصر روز گذشته (دوشنبه 11 شهریور) با سخنرانی حجت‌الاسلام حمیدرضا پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) و رئیس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مؤسسه فرهنگی هنری روزگار نو برگزار شد.
 
حجت‌الاسلام پارسانیا در ابتدای این درس‌گفتار با ارائه خلاصه‌ای از دو جلسه پیشین بحث ابعاد حکمت صدرایی با رویکرد روش شناختی و ناظر بر جریان‌های معاصر گفت: جمع بین دیدگاه‌های عقلی، نقلی، قرآنی، برهانی و عرفانی از ویژگی‌های حکمت ملاصدرا است.
 
*جریان‌های اعتزالی و نواعتزالی به عقلانیت مدرن گرایش دارد
 
وی با اشاره به جریان‌های اعتزالی و نواعتزالی در این بحث گفت: این آراء در بین معتزله یا آراء غربی افرادی چون ابن‌رشد دیده شده و به نوعی دلبستگی به عقلانیت مدرن دارد. ویژگی عقل روشنگری پذیرش تفکیک بین عقل بشری و حوزه شهود است منتها مرجعیت را به عقل بشری می‌دهد به این معنا که پیش از دوران مدرن مرجعیتی برای نقل، شهود و کلیسا وجود دارد و از سوی دیگر این دیدگاه عقل را نمی‌پذیرد و می‌گوید عقل شیطان است، اگر هم هست یک رویکرد کلامی دارد و فقط در خدمت نشانه‌های نقل است پس باید در ستیز با نقل ساکت باشد، آنچه پس از رنسانس رخ داد به مرجعیت عقل برای شناخت عالم است.
 
*ملاصدرا بحث اصالت وجود را شفاف ساخت
 
وی با اشاره به بعد هستی‌شناسی حکمت متعالیه توضیح داد: در این بخش مسأله وجود مطرح است تاریخ فلسفه اسلامی هم پر از این مسأله است که از موجود به سوی وجود می‌رود، اصالت وجود به حکمای مشاء نیز نسبت داده می‌شود و حکمت اشراق با اصالت ماهیت ناسازگار است و آنچه سهروردی هم درباره اعتباری بودن وجود می‌گوید درباره مفهوم وجود است نه مصداق آن. اما در هر صورت این مسأله نه برای ابن‌سینا و شیخ اشراق بلکه درباره اصالت وجود، ماهیت شفافی ندارد اما ملاصدرا این شفافیت را ایجاد کرد.
 
حجت‌الاسلام پارسانیا در ادامه یادآور شد: ملاصدرا نشان داد نور همان وجود است اما کار مهمترش این بود که رویکرد وجودی را عمق بخشید و آن را با عرفان، آیات و روایات و مشاهدات اهل شهود کاملاً برهانی ساخت به معنای دیگر بین عقل و شهود پیوند را به اوج رساند، بحث علیت را به تجلی ربط داد و نشان داد این بسط تا کجا پیش می‌رود. این تلاش او به حوزه اصفهان و جمع رویکردهای مختلف آنجا نیز باز می‌گردد به نظر می‌رسد این رویکرد تأثیر و تحول شگرفی در تاریخ فلسفه اسلامی پدید آورده و به موازات خود در سایر علوم نیز تأثیرگذار بوده است.
 
*ملاصدرا یک مبدأ است و نقطه عطفی در حوزه معرفت ایجاد کرد
 
وی با تأکید بر اینکه ملاصدرا یک مبدأ است و نقطه عطف معرفتی در حوزه فلسفه ایجاد کرده، گفت: از جمله مسایلی که در ذیل این رویکرد وجودی صدرا فرصت بسط پیدا می‌کند جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن علم و معرفت آدمی، جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن عمل آدم، تشکیک وجود و اتحاد عاقل به معقول و همچنین بحث حرکت جوهری و نسبت حرکت به زبان است.
 
پارسانیا با بیان اینکه امروز بحث شناخت رویکردهای نوصدرایی و مراد از طرح بحث آنها مطرح است، گفت: تمام کسانی پس از صدرا آمدند و حرف نو داشتند به لحاظ لغوی ناظر و متأثر از اندیشه او بودند و اینها را می‌توانیم نوصدرایی بنامیم. لفظ نوصدرایی در دو دهه اخیر بکار برده شده اما ظاهراً مراد از کاربرد این لفظ یک مقدار اخص است یعنی افرادی که از منظر حکمت صدرایی با مسایل معاصر و جهان مدرن مواجه و می‌اندیشیدند و ظرفیت‌های این فلسفه را برای پاسخگویی به زمینه و زمان حاضر ما که در تعامل با فرهنگ و تمدن غرب چه بخواهیم و چه نخواهیم مطرح است، فعال کردند.
 
*فلسفه صدرا در طول 200 سال بسط پیدا کرد
 
این استاد دانشگاه باقرالعلوم با تأکید براینکه صدرا حکمت متعالیه را با توجه و نوآوری خود تأسیس کرد، گفت: در طول دویست سال فلسفه او بسط پیدا کرد البته اینطور نمی‌توان مطرح کرد که تاریخ تفکر فلسفی با تاریخ سیاسی بازه زمانی یکسانی داشته باشند اما اینها از هم جدا نیستند ولی مثل هم حرکت نمی‌کنند. تحولات هم زمان رخ نمی‌دهد تقدم و تأخر دارد، نطفه تکنولوژی جدید در فلسفه جدید بسته می‌شود و این تفکر به صورت تفکر فلسفی در می‌آید.
 
وی با بیان اینکه به لحاظ تفکر فلسفی یک نقطه عطف در دوران صدرا رخ می دهد همانطور که یک نقطه عطف همزمان با آن در غرب (دوره دکارت) رخ می‌دهد: افزود: فلسفه قرون وسطی مسیحی متأثر از فلسفه سینوی است افرادی به دلیل وجود افرادی چون توماس آکوئیناس، اما پس از مدتی به نقطه عطفی در کانت و هگل می رسد تاریخ جلو می رود اما اگر تاریخ ما هم جلو می‌رفت دویست سال بعد باید پیامدهایش در حوزه‌های مختلف خودش را نشان می‌داد، منتها ما یک مجموعه بسته‌ای نبودیم و جریان‌های فکری‌مان با مسایل داخلی چون قزلباش‌ها، مناسبات عشیره‌ای و معرفتی و فلسفی مواجه است.
 
وی با ارایه یک مثال توضیح داد: مثلاً باید بررسی کرد که جریانات فکری دوران قاجار و نسبت حکمت متعالیه با رویکرد شیعه و اجتهاد در آن دوران برچه اساس بود و بسیاری مسایل داخلی دیگر که تفکر صدرای با لایه‌های دیگر فکری چه تعاملی دارد . در مشروطه این اتفاق می‌افتد که ما با یک جریان فرهنگی، تاریخی و تمدنی مواجه هستیم که باید آن را قرائت کنیم و براساس آن بدانیم باید چطورعمل کنیم.
 
*بخش فقهی مکتب اصفهان به نجف و بخش فلسفی‌اش به تهران منتقل شد
 
پارسانیا با اشاره به اینکه از سفر هفتم ملاصدرا به عتبات و حج که در آن سفر به رحمت خدا رفت و کسی قبرش را هم به درستی نمی‌داند تا روزی که فلسفه‌اش آفاق جهان تشیع را فرا گرفت، کار بسیاری بر اندیشه او صورت گرفته است و اساتید بسیار در حوزه‌های درسی‌اش فعال شدند، افزود: افول سیاسی مکتب اصفهان موجب شد تا حوزه پرنشاط، متحرک ، فعال، زنده و درگیر با مسایل تاریخی و فرهنگی اصفهان خود بتدریج موفقیت و مرکزیت خود را از دست بدهد و در نهایت بخش فقهی آن به نجف و بخش فلسفی به تهران منتقل شود.
 
وی با تأکید بر اینکه پس از آن حوزه تهران حوزه‌ای شد که حکمت صدرا با گرایش‌های عرفانی و عقبه مشایی و مفهوم استدلالی کانون فعالیت‌های فلسفی شد، گفت: چهره‌هایی چون آقا محمدرضا قمشه‌ای که تسلط‌شان به متون عرفانی بی‌نظیر است و حکمت متعالیه را با یک رویکرد عرفانی می‌خواند، فعال شد. ما به لحاظ جریان‌های درونی صدرایی تا امروز هم چنین تقسیم بندی‌هایی داریم که مثلاً درون مکتب نوصدرایی کسانی را بیابیم که با جهان مدرن مواجه می‌‌شوند.
 
پارسانیا اظهار داشت: حوزه تهران نشاط درونی خود را تا دهه‌های40 و 50 که نسل اول افرادی‌اند که به دانشگاه آمدند، حفظ کرد. کانون تهران با محوریت حکمت صدرایی شکل گرفت و این محوریت فقط برای تهران نیست بلکه برای تمام عالم تشیع است.
/2759/