قبل از ورود به حوزه علمیه ورزش رزمی را فرامی‌گیرد و بعدها همزمان با تحصیل، ورزش را دنبال می‌کند. حجت‌الاسلام حمید قربانپور بنیانگذار سبک «پرشین کیک‌بوکس» است و از یک دهه پیش تاکنون ۵۰۰۰ روحانی رزمی‌کار تربیت کرده است.
 
به گزارش راسخون به نقل از فارس، محل کارش در منطقه 22 شهرداری تهران است، مدیریت فرهنگی هنری این منطقه را بر عهده دارد و هفته‌ای سه جلسه در کلاس رزمی شرکت می‌کند، حدود چهل سال سن دارد که از نظر وی سن پیامبری است، البته این جمله را از باب مزاح می‌گوید. کسانی که او را نمی‌شناسند، با حضور یک روحانی در کسوت مربی ورزش‌های رزمی در باشگاه متحیر می‌شوند، در سنین کودکی کونگ‌فو را آغاز می‌کند و با تشویق دوستش که در کلاس قرآن شرکت می‌کند و چون محاسنش تازه روئیده بود، هم‌کلاسی‌هایش از او سؤال کرده بودند که آیا طلبه است؟! و همین جرقه‌ای می‌شود که در حوزه علمیه المهدی(ع) رامسر مشغول به تحصیل علوم حوزوی شود، وی با اینکه هم اکنون در سطح چهار حوزه مشغول است، اما همچنان به فعالیت ورزشی خود ادامه می‌دهد و با ثبت دو مؤسسه ورزشی در ترویج ورزش میان طلاب و روحانیون کوشا است.
 
حجت‌الاسلام حمید قربانپور فعالیت تبلیغی‌اش را در دانشگاه و مدارس به عنوان مدرس و مشاور همچنان پی‌ می‌گیرد و عامل این همه فعالیتش را ورزش می‌داند، زیرا معتقد است که روح متعالی در جسم سالم است و یک فرد مسلمان باید همواره به وضعیت فعالیت جسمی حساس باشد، وی بهترین روش برای تربیت نسل مؤمن و متعهد را پایبندی والدین به اصول و مبانی دین می‌خواند و بر این اصل اصرار دارد که باید خانواده فرزندانشان را به ورزش سوق دهند، آنچه در ادامه می‌آید ماحصل گفت‌وگوی یک ساعته ما این مدرس حوزه و دانشگاه است:
 
* آقای قربانپور متولد چه سالی هستید؟
 
- متولد سال 1353هستم، حدود چهل سالم هست، همان سنی که سن پیغمبری می‌گویند.(خنده)
 
*چه سالی وارد حوزه علمیه شدید؟

 
-سال 1368 حدود 25 سال پیش
 
* در حوزه علمیه تهران مشغول به تحصیل شدید؟
 
- بله! ابتدای در حوزه المهدی رامسر و سپس در حوزه علمیه حجت و حضرت عبدالعظیم(ع) تهران ادامه دادم.
 
*سطوح سه و چهار را نزد کدام از اساتید سپری کردید؟
 
-سطح سه نزد آیات دری نجف‌آبادی و شاه‌آبادی و هم اکنون نیز سطح چهار را محضر مقام معظم رهبری و آیات عظام شاهرودی و لاریجانی تلمذ می‌کنم.
 
* فعالیت ورزشی‌تان را از چه زمانی آغاز کردید؟
 
- از 10 سالگی
 
*در چه رشته‌ای؟

 
-زمانی که 10 ساله بودم٬ ورزش را در رشته کونگ‌فو آغاز کردم و پنج سال بعد در حالی که در این رشته پیشرفت بسیار خوبی داشتم٬ به تشویق معلم قرآن مدرسه وارد حوزه علمیه شدم، ولی همچنان به ورزش ادامه دادم. نزدیک‌ترین ورزشگاهی که نزدیک حوزه محل تحصیلم فعال بود٬ تنها در رشته ورزشی کاراته کلاس داشت. به همین دلیل٬ فعالیت ورزشی‌‌ام را در این رشته آغاز کردم، سپس سبک «فول کیک بوکسینگ» را آموختم و تا امروز ورزش و تحصیل را کنار هم ادامه داده‌ام.
 
همچنین بنیانگذار سبک «پرشین کیک بوکس»(سال 83) هستم و در سال 84 مؤسسه تربیت بدنی طلاب و روحانیون جمهوری اسلامی ایران را ثبت کردم، در این مدت فعالیت ورزشی‌ام مؤسسه دانش‌پژوهان جهان اسلام (در خصوص تحقیق و پژوهش طلاب و دانشجویان در زمینه فرهنگی- ورزشی) را هم راه‌اندازی کردم.
 
* در این رشته‌ها مقامی هم کسب کردید؟!
 
- سال 77 در استان تهران اول شدم، البته در رشته‌ای که ما فعالیت می‌کردیم، مسابقات رسمی آنچنانی نداشت.
 
*در حوزه علمیه هم کلاس‌های رزمی برگزار می‌کردید؟
 
-بله! کلاس‌های آموزشی داشتم و به دوستان در حوزه و مدارس یاد می‌دادم.
 
* با توجه به اینکه قبل از ورود به حوزه ورزشکار رزمی بودید، پس بیشتر روی ورزش تمرکز دارید؟
 
-نه! کار تبلیغی خودم را در مسجد و منبر دارم، در کنار آن هم در دانشگاه جامع علمی کاربردی، دانشگاه علوم پزشکی کرج و حتی حوزه به تدریس مشغول هستم، البته همچنان در مدارس هم تدریس دارم.
 
ماجرای ورزشکاری که دوباره از صفر شروع کرد
 
* خاطره‌ای از دوران تبلیغ‌تان را برای ما شرح می‌دهید؟

 
-آدمی با خاطراتش زندگی می‌کند چه تلخ و چه شیرین، خوب به خاطر دارم که سال اول دبیرستان بودم و همزمان در همان سال وارد حوزه علمیه شدم. البته من سال اول دبیرستان را به صورت شبانه در مدرسه شهید مطهری مشغول به تحصیل شدم. در ضمن تحصیل، دوستانی پیدا کردم که بعضاً سن بعضی از آن‌ها بیشتر از من بود، بعضی کارمند بودند و برخی به خاطر یک وقفه چند ساله دوباره مشغول ادامه تحصیل شده بودند.

از آنجا که دوستانم متوجه شده بودند من طلبه هم هستم و در کنار درس و مدرسه مشغول تحصیل حوزوی نیز هستم، ارتباط عمیق‌تری با من ایجاد کرده بودند، اوقات فراغتم را با کار در دکان پدرم می‌گذراندم در میان دوستانم، عزیزی بود که خیلی دوست داشت به نوعی به من کمک کند، چون ورزشکار بود و در رشته رزمی فعالیت می‌کرد، یک روز قبل از شروع کلاس خواست به من هم آموزش ورزش دفاعی بدهد، در حالی که نمی‌دانست بنده در رشته کونگ‌فو ورزش می‌کردم و تا خط چهار کونگ‌فو هم پیش رفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و در هنگام ضربه زدن به عمد ناشی عمل می‌کردم تا اینکه دوستم به من پیشنهاد داد به کلاس ورزش بروم!
 
من هم گفتم که پس در کلاس استاد علی جوربنیان ثبت نام‌ می‌کنم، یک روز بعد‌ازظهر به باشگاه رفتیم و تمرین قبل از شروع کلاس را من رهبری می‌کردم (در اینجا دوستم اصلاً‌متوجه قضیه نشد) تا اینکه هنگام انجام تکنیک، استاد رو به دوستم گفت: تکنیک را از ارشد کلاس که قربانپور است، یاد بگیر! در اینجا بود که دوستم متحیر و با تعجب به من نگاه می‌کرد و من شرمنده شدم.

از آن روز تا کنون سال‌ها می‌گذرد و من هر گاه در خلوتم به یاد این خاطره می‌افتم، اگر چه به خاطر پنهان کاری‌ام همچنان شرمنده می‌شوم، اما وقتی به یاد می‌آورم که در سنین نوجوانی رو به ورزش آوردم و پا در این عرصه گذاشتم بسیار خشنود می‌شوم.

 


ورود روحانی رزمی‌کار به مدرسه و واکنش دانش‌آموزان در سالن ورزشی
 
از آنجایی که حضور طلاب به عنوان مربی ورزش برای برخی افراد قابل لمس نیست، به طبع آن واکنش‌هایی را در پی دارد، هر چند که ممکن است به خاطر حضور کم آن‌ها در این عرصه باشد.
 
یکی از خاطرات بنده به همین موضوع بر می‌گردد: حدود سال 78 برای آموزش رشته کونگ‌فو به یک دبیرستان غیرانتفاعی رفتم، حدود ساعت سه بعدازظهر وقتی وارد دبیرستان شدم، هیچ کدام از دانش‌آموزان نمی‌دانستند که من مربی رزمی‌شان هستم. به همین خاطر به اقتضای شیطنت‌های دوره نوجوانی٬ وقتی از حیاط راهروهای مدرسه عبور می‌کردم، از یک طرف سر به ‌سر من گذاشتن و سوی دیگر صلوات می‌فرستادن!(خنده)
 
خلاصه من با راهنمایی مدیر٬ به سالن ورزش رفتم و لباسم را عوض کردم. وقتی بچه‌ها وارد سالن شدند٬ چشمانشان از تعجب گرد شد و من اوج بهت و حیرت را در نگاه‌هایشان دیدم. پس از صحبت‌های مقدماتی٬ برای معرفی بیشتر رشته کونگ‌فو حدود چند دقیقه به انجام حرکات نمایشی هنرهای رزمی پرداختم و پس از اجرای حرکات٬ دانش‌آموزان که هنوز حیرت‌زده بودند با خوشحالی و بدون تعارف روی سر من ریختند و از آن روز رابطه دوستی صمیمانه‌ای بین من و شاگردانم شکل گرفت تا جایی که هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها وقتی مرا در جایی می‌بینند جلو می‌آیند و اظهار لطف می‌کنند.
 
واکنش بچه‌ها در برابر طرح یک سؤال قرآنی در کلاس ورزش!
 
یک خاطره دیگر ما هم در کنار نانوایی رقم خورد، یک روزی در صف نانوایی ایستاده بودم، دیدم یک جوان رشیدی به من احترام گذاشت و گفت: استاد، مرا به یاد می‌آورید، من او را نشناختم، پیش خودم گفتم شاید از دانشجویانم باشد، گفت: من را جایی ندیدید؟! گفتم: شما کدام دانشگاه هستید؟! گفت: دانشگاه صنعتی شریف!(من که در این دانشگاه تدریس نداشتم) گفتم: چهره شما آشناست، اما به یاد ندارم کجا شما را دیدم، گفت: 10 سال پیش شاگرد شما بودم، در کلاس رزم از شما سؤال قرآنی پرسیدم و بچه‌ها از خنده ریسه رفته بودند، البته بنده جواب سؤال او را (از آنجایی که معلم قرآن مدرسه هم بودم) در کلاس رزم دادم.
 
از آنجایی که من گفته بودم هر سؤالی بود بپرسید، او هم سؤال قرآنی پرسیده بود، البته بچه‌ها حق داشتند بخندند، چون من منظورم سؤالی ورزشی بود.
 
*در این مؤسسه ورزشی تربیت‌بدنی طلاب و روحانیون جمهوری اسلامی ایران چند نفر عضو هستند؟
 
-این مؤسسه را در سال 1384 ثبت کردم که تا کنون پنج هزار نفر عضو دارد، البته در سال 87 مؤسسه ورزشی دانش‌پژوهان جهان اسلام ثبت شد که هفت هزار نفر عضو دارد، در مجموع 12 هزار نفر از طلاب، روحانیون، دانشجویان و اساتید عضو هستند که فعالیت‌های ورزشی خودشان را در کمیته‌های خلاقیت، آموزش، تفریحات سالم را انجام می‌دهند.
 
*اکنون در کجا مشغول فعالیت هستید؟
 
- به عنوان رئیس هیأت رزمی جنوب غرب استان تهران در خدمت ورزشکاران رزمی‌کار هستم، همچنین به عنوان مسئول فرهنگی فدراسیون کبدی و مدیر فرهنگی هنری منطقه 22 سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مشغول هستم.

باطن ورزش‌هایی رزمی مملو از مروت و جوانمردی است
 
*به نظر شما پیوند ورزش با تبلیغ چه مقدار می‌تواند مؤثر باشد؟

 
- به نظر بنده اگر روحانیت در زمینه تبلیغ‌شان هنرهایی نظیر شعر، خطاطی، نقاشی و حتی ورزش به خصوص رزمی داشته باشند،‌ از آنجایی جوانان به این موضوعات علاقه‌مند هستند، حضور بیشتر جوانان را شاهد خواهیم بود، بنابراین اگر یک روحانی در زمینه علایق و سلایق جوانان ورود پیدا کند، طبیعی است که جوان‌ها در کنار او خواهند ماند.

*با توجه به اینکه ورزش‌‌های رزمی جدیت خاص خود را دارد، فکر نمی‌کنید با روح تبلیغ سازگار نیست؟!
 
-در ورزش‌های رزمی مانند ووشو، سان‌شو و ... هنر‌های زیبایی وجود دارد که شما با دیدن آن لذت می‌برید، هنوز هم فیلم‌هایی که بروس‌لی بازی کرده است، علاقه‌مندان خاص خودش را دارد، شما در این هنر جوانمردی، مرام، معرفت و ظلم‌ستیزی را می‌بینید که باعث ماندگاری آن شده است.
 
در واقع قدرتی که در راه رسیدن به حق و حقیقت به کار برده می‌شود، زیبایی و قشنگی خودش را دارد و چیزی نیست که با تحصیل معارف الهی و دروس حوزوی تناقص داشته باشد، در واقع بین علم و دانش و ورزش‌های رزمی که دریایی از معارف، معرفت، عشق، صفا و هنر است فاصله‌ای وجود ندارد.
 
آن زیبایی هنر در جوانمردی، مرام و معرفت، ظلم‌ستیزی باعث شده است که ماندگار شوند، قدرتی که در راه رسیدن به حقیقت و حق به کار برده شود، زیبایی و قشنگی خودش را دارد و چیزی نیست که تناقص داشته و تضاد داشته باشد با دروس حوزوی که فکر و اصول و مبانی و ارزش‌های ناب دینی است، آن چیزی که مدنظر شما هست، اگر کسی شاعر باشد روح لطیفی داشته باشد بخواهد با هنر رزمی که شما بخش خشونت آن را مطرح می‌کنید، خشونتی که شما مطرح می‌کنید یک جاهایی به دلیل اشتغال او مانند مسابقات رزمی باشد، اما انسان‌ها معمولاً موجودی ناشناخته هستند و درون این انسان در حقیقت پر از معرفت، عشق، صفا و هنر است که خیلی بین علم و دانش هنر و ورزش هنرهای رزمی فاصله‌ای ندارند.
 
*از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم.
 
-در پایان امیدوارم که طلاب و روحانیون در کنار تحصیلات حوزوی، توجه ویژه‌ای به ورزش داشته باشند.
/2759/