زلف شب را به سراپای سحر می ریزم، تا خود صبح به راه تو قمر می ریزم، ساحل چشم من از شوق به دریا زده است، چشم بسته به سرش موج تماشا زده است، جمعه را سرمه کشیدیم مگر برگردی، با همان سیصدو دل تنگ نفر برگردی ( شاعر - صابر خراسانی)