یکی از مسائل مهمی که نظر اغلب تحلیل گران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب کرده و ناظرین خارجی را به حیرت انداخته بود، این واقعیت بود که چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریبا «همزمان و هماهنگ سربرداشته و قیام کردند و همصدا خواستار تحول و تغییر اساسی یعنی سقوط رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی شدند.» در ایران به جز عده معدودی که وابستگی بسیار نزدیک به رژیم شاه داشته و منافع و بقای آنها بستگی به دوام رژیم شاه داشت دیگر اقشار و طبقات جامعه از کشاورز، کارگر، اصناف، کارکنان دولت، و دانشجویان و دانش آموزان شهری و روستایی، در همه نقاط کشور، با هم قیام کرده و بدون آنکه به ائتلاف یا تفاهم بر سر خواسته های متفاوت گروهها نیازی پیدا شود همه همصدا با شعارهای واحد پرچم مبارزه بر علیه رژیم را برداشتند.