این شیر بچه های من از نسلِ حیدرند/همزاد پاکی و کرم از خونِ جعفرند/سوگند خورده اند که قربانیت شوند/من مطمئنم آبرویم را نمی برند/شمشیر بسته، مستِ کفن، تشنه ی وصال/بر جان خویش درد و بلای تو می خَرند/اسباب خجلت است کریمانه کن قبول/این دو ذبیح تحفه ی ناچیزِ خواهرند/در ازدحامِ نیزه و شمشیرها اگر/دیدی که قطعه قطعه و در خون شناورند/دلخوش نکن به یاوری خواهرانه ام/پاها مرا ز خیمه برونم نمی برند/شرمِ حضورِ خواهرِ خود را قبول کن/قربانیانِ اصغرِ خود را قبول کن