نگاهی به نقش رسانه ها در تحقق شعار جهش تولید
وقتی صحبت از توسعه اقتصادی میشود شاید عموم مردم و حتی بسیاری از مسئولین، مدیران و نخبگان اجتماعی در ایران به ساختارها بیاندیشند. اینکه مشکلات قانونی، نهادی و این دست مسائل چقدر مانع توسعه کشور میشود. اما یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار که دیدنش بسیار دشوار است اما تأثیر بسیار زیادی در اجرایی شدن اهداف توسعه دارد، فرهنگ است. شاید عبارت «منش زیستن» در توضیح مفهوم چند وجهی فرهنگ اندکی کمک کند. منش زیستن متأثر از باورها، تجربیات، عادات و آگاهیهای ما است. یکی از چیزهایی که میتواند بر فرهنگ مردم یک کشور تأثیر بگذارد تولیدات رسانههای آن کشور است. رسانه میتواند الگوهای رفتاری جدیدی را به مردم پیشنهاد دهد و آنگاه مردم در طی سالها در صورت وجود ساختار مناسب آن الگوها را بپذیرند. این مطلب درباره لزوم تغییر در سطح تولیدات رسانه به منظور حرکت کشور در مسیر توسعه و تاثیر بالای نقش رسانه در تحقق اهداف سال جهش تولید است.
نگاهی به نقش رسانه ها
در سالیان اخیر ممکن است همانقدر که واژه توسعه به گوش عموم رسیده باشد، کلماتی نظیر «فرهنگ» یا «فرهنگ سازی» نیز به گوش افراد آشنا باشد. این کلمه همانقدر که به نظر قابل فهم میرسد وقتی بخواهیم درباره آن و روشهای تغییر یا ارتقاء آن بحث کنیم پیچیده و دشوار میشود. و وقتی به مرحله اجرا برسیم از آن هم دشوارتر میشود. اما چرا؟بیایید یک موقعیت فرضی را در نظر بگیریم. اگر بخواهیم فرهنگ مردم را ارتقاء دهیم چه باید بکنیم؟ آیا باید در ساختار تغییر ایجاد کنیم؛ مثلاً جریمههایی را برای انجام یک عمل در نظر بگیریم تا مرتکبان آن عمل کمتر شوند. اما گاهی اوقات تجربه یک سیاستگذاری فرهنگی به ما نشان میدهد که قوانین نتوانستهاند مانع از انجام حداکثری یک عمل در جامعه شوند، بنابراین توجه به سمت آگاهی عمومی به عنوان یک مؤلفه فرهنگی میرود.
همه رسانهها، نشریات و فضاهای مجازی موظف میشوند تا ایدههایی که از نظر عدهای مقبول میرسد را برای دیگران بیان کنند تا مشکل کمبود آگاهی حل شود. اما آگاهیهای بیشتر منجر به پرسشهای دیگری میشوند که مورد نظر سیاستگذران نبوده است. بنابراین مدیریت فرهنگی سرخورده میشود و به دنبال دستچین کردن آگاهیهای عمومی میرود.
مطالبی که عموم مردم نباید بدانند را جدا میکند و بقیه را که از نظرش اشکالی ندارد در فضای عمومی پخش میکند. اما متأسفانه ابزارهای ارتباطی پس از مدتی تغییر میکنند و آگاهیهای نامطلوب از نظر مهندسان فرهنگی را به مغز مردم وارد میکنند.
این موقعیت سردرگم کننده که در آن فقط به چند سناریو فرهنگسازی اشاره شد، وضعیت پیچیدهای است که تمام کشورهای جهان وقتی میخواهند با مسئله فرهنگ عمومی مواجه شوند، با سختیهای آن دست و پنجه نرم میکنند. مقوله فرهنگ پیچیده است، به این دلیل که مؤلفههای بسیار زیادی در شکل گیری و تغییر آن ایفای نقش میکنند.
بنابراین هنگامی که سیاستگذارن و مدیران به دنبال تغییر فرهنگ جامعه برای رسیدن به هدفهای مطلوب خود هستند باید بدانند که با مقولهای پیچیده که به کندی تغییر میکند روبه رو هستند از این رو نباید انتظار داشته باشند با همان سرعتی که مثلاً نفت تولید میکنند، فرهنگ دلخواهشان را نیز تولید کنند.
رسانه و فرهنگ
مارشال مک لوهان فیلسوف کانادایی که درباره رسانه مطالعات گستردهای را انجام داده است در کتاب معروف خود درک رسانه (Understanding media) اعتقاد خود مبنی بر ضرورت مطالعه رسانه – جدا از محتوای آن- و شکل اثرگذاری آن بر فهم مردم را مطرح میکند و در جایی از همین کتاب به تأثیر رسانه بر فرهنگ عمومی در ریزترین جزئیات اشاره میکند.پس از مطرح شدن نظریات مک لوهان که به شکلی رادیکال به تأثیر رسانه بر انسان میپردازد اهمیت مطالعه رسانه بیش از پیش نمود پیدا کرد. کار مک لوهان آشکار کننده فرآیندها و تغییراتی بود که پیش از آن دیده نمیشدند. (1)
در قرن بیست و یکم با اضافه شدن شبکههای اجتماعی و به طور کلی فضای وب به رسانههای جمعی قدیمیتر مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه و به نوعی در بر گرفته شدن انسان توسط رسانه دیگر نمیتوان از نقش پر رنگ آن در شکلدهی به عادات، رفتار، اندیشه، آگاهی و به طور کلی تصور ما از جهان غافل شد.
شاید بتوان گفت که ما به پیرامون خود آنگونه مینگیریم که رسانهها مینگرند. رسانه میتواند مشوق ما برای تلاش و کوشش بیشتر باشد همانطور که میتواند ناامیدکننده نیز باشد.
بر اساس آماری که مرکز آمار ایران در سال 1395 ارائه کرده است وضعیت دسترسی خانوارهای ایرانی از مجموع 24.3 میلیون خانوار کشور 88.2 درصد به رادیو، 99.3 درصد به تلویزیون، 57.4 درصد به انواع رایانه (رایانه خانگی، لپ تاپ، تبلت) و 55.5 درصد به اینترنت است و از این تعداد که شامل 13.5 میلیون خانوار میشود 95.8 درصد به اینترنت پر سرعت دسترسی دارند. بر مبنای همین آمار از مجموع جمعیت کشور تعداد 56.6 میلیون نفر کاربر تلفن همراه بوده که 56.4 میلیون نفر از آنان، افراد ۶ ساله و بیشتر هستند. (2)
از این آمار و ارقام که طی سالهای اخیر تا به امروز افزایش یافته میتوان نتیجه گرفت که مردم ایران دسترسی نسبتاً خوبی به وسایل ارتباط جمعی دارند و بنابراین اهمیت رسانههایی نظیر تلویزیون، شبکههای اجتماعی و وبسایتهای پرمخاطب به خوبی روشن میشود بنابراین برای رسیدن به اهداف اقتصادی از جمله جهش تولید اگر قرار بر تغییر در ساختارهای اقتصادی و نظام تولید و کار و تلاش بیشتر است، رسانه اولین جایی است که باید خود را برای بهبود شرایط ارتقا دهد.
ارتقاء رسانه در ایران
در ادامه راهکارهایی برای بهبود وضعیت رسانهها در ایران ارائه خواهد شد. چرا که اگر به توسعه اقتصادی میاندیشیم باید بدانیم که این هدف از مسیر توسعه فرهنگی و اجتماعی میگذرد که رسانهها – خصوصاً تلویزیون و شبکههای اجتماعی – بر این حیطه بسیار تأثیرگذارند.1. بهبود کیفیت مدیریت رسانه
مدیریت رسانه اکنون یک رشته آکادمیک است. البته این رشته از اواخر قرن گذشته در دانشگاههای جهان راه اندازی شده است و نوپا به حساب میآید. با این وجود مباحثی که هم ریشه در مدیریت و هم در علوم ارتباطی دارند در این رشته مطرح میشوند که میتواند نگاه کسانی را که سمتهای مدیریتی در رسانه دارند بازتر کند و آنها را با دیدگاههای جدید آشنا نماید. ممکن است این تصور در بین مدیران رسانهای وجود داشته باشد که مطالعاتی که درباره رسانه انجام شده است چندان کمکی به بهتر شدن مدیریت آنها نخواهد کرد و تجربه در میدان عمل برایشان مفیدتر خواهد بود.مدیران رسانه بیش از هر کس دیگر باید با مطالعات روز حوزه رسانه، فرهنگ و مدیریت درگیر باشند. فراموش نکنیم که دانش تولید شده در این زمینهها حاصل انباشت تجربه، تفکر و آزمون و خطاهای دیگرانی است که به باعث ارتقاء دیدگاه و تواناییهای مدیران به مرور زمان خواهد شد. باید به این فرآیند اطمینان کرد و از اختراع دوباره چرخ دست برداشت. اگر تصور در بین مدیران رسانه این باشد که آگاهیها و تجارب گذشته برایشان کافی است، آن وقت همین عقیده به بزرگترین مانع برای بهبود کیفیت رسانهها و برنامههایشان تبدیل خواهد شد.
فراموش نکنیم که امروز در کشور ما علاوه بر رسانههایی نظیر تلویزیون، رادیو و روزنامه که از قدمت بیشتری برخوردارند شبکههای اجتماعی و بطور کلی فضای اینترنت به عنوان یک رقیب جدی نقش رسانه را ایفا میکند. به عنوان نمونه در یادداشت یکی از مدیران وزارت ارشاد پس از وقوع سیل در سال 1398 آمده است:
«رسانههای اجتماعی جای رسانههای ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه) را در فرآیند اطلاع رسانی گرفتهاند». این وضعیت قطعاً علل مختلفی دارد با این اوصاف ناآشنایی مدیران رسانههایی نظیر رادیو و تلویزیون به دانشهای به روز مدیریت، فرهنگ و ارتباطات و تکیه به همه چیزدانی ذاتی یکی از علل اصلی خواهد بود. (3)
2. تحقیق و پژوهش برای تولید
توهم آگاهی و همه چیزدانی مهلکترین سم برای دست اندر کارانی است که قرار است محصولی را تولید کنند. با این حال در عرصه فرهنگ گاهی این توهم مدتها به درازا میکشد و اثر خود را نشان نمیدهد و به ناگاه مشاهده میشود که با وجود تمام ممنوعیتها، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد وقت در سال 1392 اعلام میکند که: «71 درصد مردم تهران از ماهواره استفاده میکنند» و این آمار به عنوان یک خبر شوکه کننده در رسانهها مطرح میشود. (4)بدون شک یکی از عواملی که چنین غافلگیریای را رقم میزند کمبود دانش و توانایی دست اندرکارن بخشهای مختلف تولید برنامههای رادیویی و تلویزیونی بوده است. دست اندر کاران برنامهسازی به خصوص در رسانه فراگیر و تأثیرگذاری مانند تلویزیون باید آگاهی شان را در زمینه استانداردهای برنامهسازی و موضوعاتی که قصد تولید آنها را دارند مرتباً مورد ارزیابی قرار دهند و در صورت فرسوده، غلط یا ناکارآمد بودنشان در آنها تجدید نظر کنند.
کیفیت کار آنها نشان دهنده دانش و تجربه آنهاست و متأسفانه در سالهای اخیر اصرار بر تولید زیاد باعث شده است تا زمان گذاشتن برای به ثمر رسیدن یک ایده ممکن نباشد.
3. ایجاد گفتمان حول شعار «جهش تولید»
دو مورد قبل مباحث مدیریتی و ساختاری بودند که رسانههای ارتباط جمعی در ایران برای بهبود شرایطشان نیاز به تجدید نظر در آنها را دارند. اما در زمینه توسعه اقتصادی که شعار سالهای اخیر همه به نوعی در این زمینه بودهاند باید توجه داشت که رسانهها – رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی – نیاز به بکارگیری حداکثر توان خود برای ایجاد گفتمان درباره این شعار را دارد.گفتمان سازی یعنی اینکه بخش قابل توجهی از مردم درباره این شعار و مفاهیم مرتبط با آن شروع به فکر کردن و برقراری دیالوگ به منظور رسیدن به ادراکاتی نمایند. باید توجه داشت که در گفتمان قرار نیست همه به یک درک مشترک برسند با وجود این فکر کردن درباره مفاهیم مرتبط با شعاری مانند «جهش تولید» آگاهیهایی را به تدریج وارد ذهن و پس از آن باز هم به تدریج وارد عمل میکند که در زمینه تحقق چنین شعارهایی مؤثر خواهند بود.
به عنوان نمونه رسانهها به فراخور فرمشان میتوانند برنامههایی را تولید کنند که نظرات واقعی افراد درباره این شعار شنیده شود. گفت و گوهای کارشناسانی که برخورد نظراتشان با یکدیگر بتواند ذهن مخاطب را به حرکت وادار کند. فراموش نشود که گفتمان سازی به معنی پروپاگاندا نیست.
تأیید یکصدا و بی چون چرای یک ایده بسیاری از اوقات نتیجه عکس میدهد. گفتمان سازی قرار است این فرصت را در رسانه به شعار جهش تولید بدهد تا در اذهان مردم به پرسش گرفته شود و در نتیجه موضوعیت یابد. موضوعیت داشتن یک ایده برای انسان قبل از عمل او در راه تحقق آن ایده میآید.
4. تجسم بخشیدن به ایده «جهش تولید»
یکی از راههای رسانهها – به خصوص رسانههای تصویری- برای تبدیل کردن یک ایده به مسئله عمومی، پیدا کردن مصادیق مرتبط با آن ایده و نشان دادن آنها به عموم است. به عنوان نمونه اگر قرار است تولید کردن و کار و تلاش و سخت کوشی در ذهن عموم جامعه به عنوان یک ارزش قلمداد شود جامعه باید ببیند و بشنود که چنین افرادی در رسانههای جمعی محترم شمرده میشوند.حال ممکن است تجسم بخشیدن از طریق فیلم و سریالهای داستانی، برنامههای مستند و یا برنامههای گفت و گو محور یا شاید هم برنامههای استعدادیابی باشد. بله، عموم مردم باید ببینند و بشنوند که رنج و تلاش و دقت در انجام دادن کارها ارزشمند است، قدرش دانسته میشود و بالاخره به ثمر مینشیند.
جهش تولید در گروی ارتقای سطح تولیدات رسانه ای
کشور ایران که در سالهای اخیر همواره خواهان توسعه و به خصوص توسعه اقتصادی بوده است امروزه بیش از پیش متوجه ضرورت بازنگری در اندیشهها، عادات و آگاهیهایی شده است که مانع از حرکت چرخهای رشد و توسعه میشوند و نیاز به تغییر دارند. امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که مدیریت فرهنگی نقش مهمی در پیش برد اهداف اقتصادی جامعه خواهد داشت.دانش تولید شده در این زمینه و تبیین نقش کارگزارن فرهنگ در بهرهوری و تلاش بیشتر عموم مردم برای تحقق اهداف اقتصادی مؤید این نظر است چرخهای اقتصاد تنها با فشار دادن چند دکمه به راه نمیافتد بلکه نیازمند انسانهایی است که عمیقاً به هدف مورد نظر باور داشته باشند و عادت به انجام کارهای سخت جزئی از طبیعتشان شده باشد.
اصول مدیریت فرهنگی همچنین به مسئولین خواهد آموخت که به نیروی انسانی خود و مشکلاتشان از جهت یک انسان و خواستهها و مقدوراتش توجه کنند تا باعث درک و تلاش متقابل نیروها نسبت به مدیران و خواستههایشان نیز شود. در زمینه مدیریت فرهنگی یکی از مهمترین بازیگران، رسانهها – رادیو، تلویزیون، نشریات، شبکههای اجتماعی – هستند که در صورت عدم تجدید نظر در شیوه مدیریت، فرآیندهای تولید و نحوه ارزیابی کارآمدی شان در مسیر توسعه اقتصادی کشور با تردیدهای جدی روبرو خواهد بود. (5)
نقش رسانه در ایجاد اعتماد جامعه نسبت به سیاست های نظام در سال جهش تولید
امسال، سال جهش تولید نام گذاری شده است. سالی که هدف تک تک نهادها، ارکان و افراد جامعه فقط باید توسعه و پیشرفت تولید و فناوری باشد. امسال همه باید در حوزه ی فعالیتهای خود بکوشند تا شعار سال تحقق یابد. هر کس بسته به کار، فعالیت و حرفهای که دارد با تمام توان تلاش کند تا تولید ملی کشورمان ایران توسعه یابد. هیچ کس از این قاعده مستثنی نیست. چه افرادی که در نهادهای دولتی مشغول به کار هستند-که چه بسا این افراد مسئولیت بالاتری هم دارند- چه حتی یک خانم خانه دار، هر کدام به سهم خود در جهش تولید مؤثرند.با وجود نقش کلیدی افراد جامعه برای تحقق شعار سال، اولین مرحله برای این دستیابی، کسب اعتماد مردم از طرف دولت است. اگر یک ملت به دولت خود و سیاستها و برنامه هایی که دارد اعتماد تام داشته باشد، با تمام قوا در هر زمینهای که بتواند تلاش می کند تا دولت سیاستهای خود را اجرا کند.
در جوامعی که دولت و مردم آن به یکدیگر اعتماد و اطمینان کامل دارند راه آبادی، شکوفایی، اقتدار، عظمت و پیشرفت به سرعت طی میشود. و اما اگر این اعتماد و اطمینان متقابل وجود نداشته باشد، افراد جامعه، به جای اینکه برای خدمت و سازنگی تلاش کنند در حال مقابله و برخورد با دولت و اهداف آن خواهند بود. از دیگر مضرات این عدم اعتماد، قویتر کردن دشمن است.
در کل می توان گفت دولتی موفق است که اعتماد ملتش را جلب کرده باشد. که البته باید گفت این جلب اعتماد از طرف دولت کار خیلی سادهای هم نخواهد بود. وقتی از اعتماد سخن می گوییم یعنی همدلی و هم زبانی ملت و دولت. این شاید یک راه کار اساسی برای رفع مشکلات فعلی جامعه بتواند باشد. ابزار مختلفی در دست دولت است تا به کمک آنها بتواند اعتماد از ملت جلب کند یکی از پر قدرتترین این ابزارها رسانههای اجتماعی هستند.
رسانه هایی مثل تلویزیون، رادیو، مجلات و روزنامه ها، صفحات اجتماعی و دنیای مجازی. با توجه به نفوذی که این رسانهها در بین مرم جامعهی کنونی دارند، دولت می تواند از آنها استفاده کرده تا با مردم هم دل و هم زبان شود. در ادامه به بررسی نقش رسانه در ایجاد این اعتماد می پردازیم.
نفوذ انواع رسانه در بین مردم
امروزه، رسانههای جمعی مدرن و محصولات آن گستردگی و نفوذ روزافزونی در بین مرم دارند. این رسانهها همانند پناهگاه هایی برای مردم هستند. حتی در بین کودکان و نوجوانان نیز وسایل ارتباط جمعی، آن چنان نفوذ پر قدرتی دارند که اگر برای مثال موبایل و یا وسیلهای الکترونیکی از آنها ایرادی پیدا کند، آنها به شدت بی تابی می کنند.درواقع می توان این را نوعی وابستگی نیز نامید. پس از این وابستگی این طور به نظر می رسد که رسانهها اعتماد مردم را به خود جلب کرده اند. البته ناگفته نماند سواد رسانهای نیز در این زمینه اهمیت ویژهای دارد. این امر مهم است که افراد بدانند هر آن چه در رسانههای جمعی به خصوص اینترنت وجود دارد ارزش دیدن و دنبال کردن ندارد. به دلیل همین نفوذ رسانه هاست که اخیراً درسی با نام سواد رسانهای نیز در مدارس تدریس میشود.
حال از این وابستگی مردم به رسانهها که نتیجه اعتماد آنها به این وسایل ارتباط جمعی است، باید استفادهای مثبت به عمل آورد. سیاستی که ملت در راستای تحقق جهش تولید باید به کار گیرد استفاده از رسانهها برای جلب اعتماد مردم است. اگر در رسانهها از برنامهها و اهداف دولت در اشکال مختلف گفته شود، مردم به تدریج آنها را باور کرده و به آنها اعتماد می کنند.
امروزه مردم استفاده از انواع روزنامه، مجله و شبکههای اجتماعی را، علاوه بر تلویزیون و رادیو که دو عضو جدایی ناپذیر ملت هستند، در سبک زندگی خود قرار دادهاند. پس اگر این رسانههای محبوب مردم از دولت بگویند و همپای برنامههای دولت باشند، مردم نیز با دولت هم دل و هم زبان می شوند. (6)
استقلال، عزت و اقتدار ملی، بر عهده رسانه
اخیراً نام گذاری هایی که برای سالهای مختلف انجام می گیرد مبنی بر اقتصاد و قطع وابستگی کامل از بیگانگان است. همچون شعار امسال که جهش تولید است. توسعه در تولید یعنی قطع هر گونه ارتباط و نیاز به کشورهای دیگر و به کار گیری تمام قوا و قدرت نیروهای داخلی برای تأمین نیازها از طریق تولید داخلی.باید تلاش کرد تا جهش تولید در حد شعار باقی نماند. باید بتوان در این سال سخت کرونایی تولید را آن چنان گسترده کرد تا شرایط زندگی برای همه به خصوص افراد کم درآمد سهلتر شود. امسال سال حضور جهادی مردم است. البته کارهای بسیاری هم وجود دارند که دولت باید برای استقلال اقتصادی کشور انجام دهد. برای مثال باید تولید افزایش یابد و خرید اجتماعی صورت گیرد تا بتوان استقلال اقتصادی را در جامعه نهادینه کرد.
موضوع دیگری که باید به آن توجه شود، پرهیز از اقتصادی است که مبنی بر فروش نفت باشد. نباید خیال ملت راحت باشد که نفت می فروشد و نیاز هایش تأمین خواهد شد. اگر اقتصاد ما وابسته به فروش نفت مان باشد این یعنی همیشه در معرض تهدیدی با اسم تحریم قرار خواهیم داشت.
حال نقش رسانهها در به وجود آوردن عزت ملی و عدم وابستگی به اقتصاد مبنی بر نفت و نیاز به بیگانگان چیست؟ نقشی پر رنگ و کلیدی. رسانهها با برنامههای مختلف از سریالها و فیلمها گرفته تا نشستهای خبری و بحث و گفت و گوها می توانند مردم را از مزیتهای عدم وابستگی به بیگانگان آگاه کنند.(7)
مشارکت در جهت تولید چه تأثیری بر خانواده دارد؟
خانواده تنها منبعی است که نیروی انسانی به جامعه عرضه می کند و از طرفی تربیت اقتصادی و اجتماعی افراد در اولین مرحله در خانواده اتفاق می افتد. اینکه چقدر افراد در جهش تولید مشارکت داشته و نقش مفیدی را ایفا کنند نیز بستگی به خانواده و آموزش هایی که در آن میبینند دارد. البته باید گفت که همین مشارکت در توسعه تولید نتایج ارزندهای به صورت متقابل برای خانواده نیز خواهد داشت. یعنی این دو متقابلاً بر هم تأثیر گذارند.برای مثال فردی را در نظر بگیرید که در حیطهی کاری خود به شدت برای محقق شدن شعار سال، جهش تولید، تلاش می کند، قطعاً با بهبود و توسعه تولیدات داخلی خانواده ی فرد نیز از نتنایج ارزندهی آن استفاده می کنند. حال نقش رسانه ها در این زمینه نیز نقشی کلیدی است. این رسانهها هستند که مصادیق و نتایج ارزنده از داشتن تعهد و همکاری و مشارکت مؤثر مردمی در رونق و جهش تولید بر زندگی و خانواده و جامعه را می توانند به خوبی به تصویر بکشند و نظر مخاطبان را جلب کنند. (8)
نقش مسئولان در جهش تولید
پیشتر گفتیم این مردم هستند که نقش آفرینان اصلی جهش تولید محسوب میشوند. آنها هر کدام به نحوی با تهدیدها و فرصت هایی که پیش روی شعار سال است، برای تحقق آن تلاش می کنند. اما سؤالی که پیش می آید در رابطه با نقش مسئولان و مدیران دولتی در این زمینه ست؟ آیا آنها فقط نظارگران تلاشهای مردمی هستند؟خب واقعیت این جاست که شاید نقشی که مدیران و دولتیها دارند به مراتب پر رنگتر از مردم نیز هست. این نمایندگان و مدیران قوههای مختلف هستند که باید سیاست هایی طراحی کنند که در راستای توسعه تولید باشد. با توجه به شرایط تحریمهای کنونی، حضور مدام و مفید افراد دست اندکار دولت در صحنه، می تواند در کنار مردم کارساز واقع شود.
نشان دادن خط مشی به مردم و تسهیل کردن راه برای آنها نیز بر عهدهی دولت و مسئولان آن است. هر مسئول تصمیم گیریهای اصلی که در حوزه ی اختیارات اوست را اگر با درایت و با در نظر گرفتن شعار سال انجام دهد، ملت و مردم نیز آن را عملی می کنند و در پایان چیزی حاصل نمیشود جز جهش و توسعه تولید.
در این زمینه هم رسانهها نقشی بی نظیر دارند. اگر اقداماتی که مسئولین در زمینه جهش تولید انجام می دهند در رسانههای جمعی به صورت کاملاً شفاف انعکاس یابد، مردم از آن آگاه شده و این خود برای آنها امید و قوت قلب است. مردم اگر بدانند که مسئولین نیز در حال تلاش برای تحقق سیاستها هستند خیلی سریعتر و با انگیزهای بیشتر بر پا میخیزند.
مسئولان، پاسخگو باشند!
در راستای تلاش هایی که هر فرد برای تحقق توسعه تولید انجام می هد، ممکن است سؤلات و ابهاماتی برای آنها به وجود آید. حتی احتمال دارد افراد یک جامعه در رابطه با نقش مسئولین و اقداماتی که انجام می دهند نیز پرسش هایی داشته باشند. این جا دوباره این رسانهها هستند که مؤثر واقع می شوند. پخش کردن برنامههایی که در آنها پاسخ گویی از طرف مسئولین انجام می گیرد می تواند برای آگاه سازی مردم مفید واقع شود. برنامههای پرسش و پاسخ و یا پاسخ گویی تلفنی هر کدام از مسئولین در بازهی زمانی خاص از روز همه در همین حیطه قرار می گیرند.آیا رسانهها صادق هستند؟
تا به اینجا از نقشی که رسانهها با توجه به نفوذشان بین مردم، در راستای تحقق شعار سال دارند گفتیم. به این نکته اشاره کردیم که مردم به رسانهها اعتماد کرده اند که اینها توانسته اند آن چنان نفوذی در بین ملت داشته باشند. اما آیا رسانهها صادق هستند؟ خب در وهلهی اول همین که رسانهها بین مردم محبوب هستند خود حاکی از صادق بودن آنها بوده است. اما اینکه این صداقت مستمر باشد و ادامه یابد بر عهدهی مسئولین رسانه هاست.اگر کوچکترین کج روی در این زمینه از جانب هر کدام از این وسایل و وسایط ارتباط رسانی صورت گیرد، مردم اعتماد خود را از دست داده و دیگر آن را دنبال نمی کنند. پس از این گفته این طور برمیآید که شفاف سازی، صداقت و راستگویی صفت هایی هستند که هر رسانه باید سرلوحه ی فعالیتهای خود قرار دهد. (9)
امید به آینده از طریق رسانه ها
ایجاد امید، وحدت و هم دلی در مردم از مهمترین وظایف رسانه هاست. با وجود این همه تحریم و فشارهای اقتصادی که متأسفانه در جامعه وجود دارد، این رسانهها هستند که با برنامه ریزی در محتواهای خود میتوانند همچنان شعله امید را در دلهای مردم روشن نگه دارند. وحدت و اتحادی که نتیجهی امید داشتن به آینده است نیز توسط همینها در بین مردم به وجود می آید.البته نا گفته نماند خیلی از رسانههای خارجی و غیر دولتی و هم چنین فضای مجازی، توسط دشمن پر شده است از برنامه هایی با اهداف ایجاد یأس و نا امیدی در بین مردم ایران. اخبار دروغین، اغراق و زیاده روی و مصاحبه و گفت و گو با کارشناسان دروغین و عالمنما، همه می تواند در روحیهی مردم به شدت تأثیر گذار باشد. پس این امر بر عهدهی رسانههای داخلی است که از نفوذ خود استفاده کرده و برنامههای آنها در راستایی باشد تا مخاطبینشان به سراغ انواع خارجی نروند. (6)
شعار «ما می توانیم» را ترویج دهید
شعار «ما می توانیم» شعاری زیبا و پر محتواست. شعاری که می توان آن را در همه ی زمینهها و فعالیتها به کار برد و نتایج ارزندهی آن را دید. تحقق جهش تولید نیز از این بحث خارج نیست. در ابتدای تلاش برای تحقق این توسعه در تولید، باید «ما میتوانیم» در بین همهی افراد نهادینه شود. ملتی که به تواناییهای خود اعتماد داشته باشد می تواند مملکت خود را در بهترین مسیر پیش ببرد.نهادینه سازی این شعار نیز بر عهدهی رسانه هاست. پخش برنامههای انگیزشی و آوردن مصادیق و مثالها در زمینه ی توانمندیها از جمله کارهایی است که باید انجام شود.
آن چه تا اینجا به آن پرداختیم نقشی بود که رسانهها در ایجاد اعتماد نسبت به سیاستهای نظام در بین مردم دارند. سال جهش تولید سال تلاش ملی است. تمام افراد باید در راستای تحقق شعار سال تلاش کنند. حال این همه تلاش و فعالیت وقتی نتیجه مثبت خواهد داشت که بین مردم و دولت یک اعتماد عمیق وجود داشته باشد. رسانهها به عنوان واسط بین این دو، نقشی مهم و حساس دارند.
نقش رسانه در فرهنگ سازی مصرف کالای داخلی و اصلاح الگوی مصرف در سال جهش تولید
معنی جهش تولید چیست؟ هدف از نامگذاری سال به نام جهش تولید چه بوده است؟ جهش تولید به معنی تولید حداکثری همراه با نوآوری و وسعت بخشیدن به دامنه تولیدات است به طوری که همه مردم اثرات این افزایش تولید را در زندگی و معاش خود بینند. (10)افزایش تولید داخلی به ایجاد فرصتهای شغلی جدید، کاهش نرخ بیکاری، افزایش درآمد و در نهایت منجر به شکوفایی اقتصادی میشود. از همین رو است که در سالهای اخیر نامگذاری سال با تاکید بر تولید انجام شده است. چرخ اقتصادی هر مملکتی با چرخ تولیدی آن میچرخد، این چیزی است که کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا به آن رسیدهاند و با برنامهریزی و هدفگذاری و حمایت از تولیدات داخلی و تولیدکنندگان، توانستهاند به رونق اقتصادی و اقتصاد پایدار دست پیدا کنند.
علاوه بر اینها تولید داخلی نقطه ضعف و قوت هرکشوری در روابط سیاسی نیز هست. حال که در دوران تحریم به سر میبریم توجه به تولید، تغییر الگوی مصرف، حمایت از کالای ایرانی، حمایت از تولیدکنندگان، مهیا کردن شرایط تولید باید جز لاینفک اهداف سیاسی و اقتصادی کشور قرار بگیرد تا ضریه تحریمها به معیشت مردم و اقتصاد و به تبع آن صادرات و روابط سیاسی و تجاری با کشورهای دیگر به حداقل برسد.
باتوجه به شرایط فعلی سیاسی کشور و تحریمهای موجود بحث اقتصاد مقاومتی و در دل این بحث اقتصاد درونزا بسیار مطرح شده است که بخش قابل توجهای از این اقتصاد درونزا به تولید و مصرف کالای داخلی برمیگردد. اقتصاد درونزا یعنی چه؟ اقتصاد متکی بر داشتههای داخلی. با توجه به این تعریف پرواضح است اگر میخواهیم شرایط فعلی را بهبود بخشیم و اقتصاد را از فشار تحریمها خارج کنیم از طرفی بتوانیم یک اقتصاد رقابتی ایجاد کنیم باید به بخش تولید و جهش تولید به عنوان یک اصل مهم اقتصادی هم از طرف مردم و هم از طرف تولیدکنندگان و مسئولان توجه شود.
در ادامه بیشتر سعی داریم از نقش مصرف کنندگان با تغیر الگوی مصرف و مصرف کالای داخلی در سال جهش تولید و نقش رسانه ها در فرهنگسازی این تغیر مصرف بپردازیم. اما قبل از آن بهتر دیدیم که به تاثیر کالای قاچاق بر اقتصاد و تولید داخلی بپردازیم تا کسانی که این مقاله را میخوانند با تمام زاویا و آثار استفاده از کالای داخلی آشنا شوند.
آثار و نتایج مخرب قاچاق کالا بر روند تولید داخلی
احتمالا بحث اقتصاد سیاه یا اقتصاد زیرزمینی برای شما آشناست. اقتصاد سیاه یا زیرزمینی نتیجه قاچاق کالا است، پدیده شومی که به دلایلی از جمله بوروکراسی، بالا بودن تعرفه گمرکی، کیفیت پایین کالای داخلی نسبت به مشابه خارجی، سودآوری که قاچاق دارد، بعضا بالابودن قیمت تمام شده جنس ایرانی و در نتیجه بالابودن قیمت آن نسبت به مشابه خارجی، محرومیت و بیکاری ساکنان مرزی کشور و ... در ایران به طور گستردهای وجود دارد و هرروز بیشتر هم میشود.قاچاق کالا آسیبهای جدی به اقتصاد ایران زده است. فرار مالیاتی، کاهش درآمد گمرکی دولت، افزایش نرخ بیکاری، خروج ارز، از دست رفتن سرمایه کشور، کاهش تولیدات داخلی، افزایش تورم، خدشه در اهداف حمایتی دولت، افزایش کسری بودجه، کاهاش تولید ناخالص، توزیع ناعادلانه درآمد، افزایش فاصله طبقاتی، کاهش رفاه و... تنها گوشهای از آسیبهای قاچاق کالا هستند. تعلق گرفتن یارانه به برخی کالاهای داخلی باعث شده است این کالا برای مصرف کننده خارجی قیمت ارزانتری داشته باشد همین امر سبب قاچاق برخی کالاهای داخلی به خارج از کشور شده است که این به تنهایی یک آسیب جدی و بزرگ به بدنه اقتصاد است.(11)
در ایران تولیدکننده با موانع بسیاری روبرو است از آن جمله به دلیل افزایش تورم و بالا رفتن قیمتها، تهیه مواد اولیه جنس تولیدی، هزینهها مانند پول برق و آب و دستمزد کارگر و ... برای تولید کننده داخلی خیلی بالاتر از جنس قاچاق درمیآید بعد از تولید نیز درگیر سازمان مالیات و گمرگ و .. میشود.
بعد از گذشتن از بسیاری از موانع وقتی به تولید میرسد تازه اول راه است که با کالای مشابه قاچاق روبرو میشود و این از بین برنده انگیزه تولیدکنندگان داخلی میشود و همین از بین رفتن انگیزه است که کل نظام اقتصادی، پولی وارزی کشور و همینطور تولید ناخالص ملی را دستخوش آسیب کرده است.
یکی دیگر از پیامدهای قاچاق کالا که موجب نگرانی جدی میباشد افزایش نرخ بیکاری است آن هم در کشوری که در سال کمتر از پانصدهزار فرصت شغلی پایدار ایجاد میشود و این در شرایطی است که هرسال به تعداد افراد جویای کار اضافه میشود و بنا بر اعلام سازمان بین المللی کار به ازای هر یک میلیارد دلار قاچاق کالا یکصدهزار فرصت شغلی در کشور مقصد از بین میرود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت قاچاق کالا فرصت سرمایه گذاری برای ایجاد اشتغال مولد را به شدت کاهش میدهد.
اگر ریشه فساد قاچاق قطع نشود، اگر سیاستهای اقتصادی کشور تغییری نکند، اگر فرهنگ مصرف در کشور تغییر نکند در سالهای بعد با توجه به وضعیت اقتصادی و ارزی کشور شاهد اتفاقات بدی خواهیم بود و این تغییرات در کشور نیازمند همکاری تمام نظامها و نهادهای دولتی و مردم است.
نقش رسانه در اصلاح الگوی مصرف
اصلاح فرهنگ مصرف به معنای استفاده از کالای ایرانی تنها راه حمایت از کالای داخلی است. متاسفانه در سالهای اخیر استفاده از برند خارجی تبدیل به یک فرهنگ مخصوصا میان جوانان شده است به طوری که خیلی از تولیدکنندگان ترجیح میدهند برای فروش بهتر جنس خود را با برند خارجی به فروش برسانند. یا اینکه جنس ایرانی که ارزانتر از مشابه خارجی آن باشد مورد استقبال قرار نمیگیرد چون مردم بر این باور هستند که قیمت ارزان مساوی با کیفیت پایین است.
در جهت اصلاح الگوی مصرف باید اعتماد سازی در بین مردم نسبت به کالای ایرانی ایجاد شود که این نیازمند همکاری همه جانبه رسانه، دولت، مساجد و سایر نهادهای فرهنگی است که برنامه و تبلیغات مستمری جهت نهادینه کردن فرهنگ استفاده از کالای داخلی داشته باشند تا جهش تولید به حقیقت بپیوندد.
در جهت اصلاح الگوی مصرف باید اعتماد سازی در بین مردم نسبت به کالای ایرانی ایجاد شود که این نیازمند همکاری همه جانبه رسانه، دولت، مساجد و سایر نهادهای فرهنگی است که برنامه و تبلیغات مستمری جهت نهادینه کردن فرهنگ استفاده از کالای داخلی داشته باشند تا جهش تولید به حقیقت بپیوندد.
نقش رسانه در فرهنگ سازی مصرف کالای داخلی
اگر میخواهیم به پیشرفت اقتصادی برسیم و به تبع آن اوضاع اجتماعی و سیاسی هم اصلاح شود باید دست به اصلاح فرهنگی در چرخه اقتصادی زد. این تغییر فرهنگ دردو مورد باید لحاظ گردد اول تغییر الگوی تولید با هدف رونق تولید و دستیابی به توسعه اقتصادی و دوم تغییر الگوی مصرف یا هدف سرمایه گذاری در راستای جهش تولید.
در جهت رونق اقتصادی و بر اساس مبنای این رونق یعنی افزایش تولید و همچنین در راستای استقلال و تولید کالاهای اساسی با هدف حفظ سرمایه ملی و جلوگیری از هدررفت آن با واردات کالاهایی که ظرفیت ساخت آن در کشور وجود دارد باید زیرساختهای فرهنگی کشور تغییر کند و همچنین از تمام ظرفیتهای فرهنگی کشور استفاده شود.
حال این سوال ایجاد میشود که کدام نهاد یا بخشی از کشور مسئول این تغییر زیرساختها هستن؟ شورای عالی فرهنگی به عنوان نهاد اصلی بنیانگذاری و تغییر فرهنگی و برنامهریزی فرهنگی کشور، رسانه به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین و پربیینده ترین و اطلاع رسانی جامعی که دارد، مساجد، خانه فرهنگها و ... همگی میتوانند در اصلاح فرهنگ تولید و مصرف تاثیرگذار باشند.
رسانه باید در راستای تغییر فرهنگ و رفتار برای سه دسته، مردم به عنوان مصرف کننده، تولید کننده و واحدصنعتی و مسئولان دستگاههای اجرایی، برنامه ریزی داشته باشد و متناسب با هرکدام از این مخاطبان برنامهسازی کنند و بعد از آن مفهوم جهش تولید، اقتصاد مقاومتی و در پس زمینه اصلی آن تشویق به تولید و تشویق به مصرف کالای داخلی را در بین مردم نهادینه کنند وحساسیتهای مردم را نسبت به این موارد بالا ببرند.
رسانه ابتدا جهت جلب اعتماد مردم قدم بردارد از این رو باید دستاوردهای شعار اقتصادی سالهای قبل را به مردم نشان دهد تا مردم تشویق بشوند که برای رونق چرخه اقتصادی هر چند کوچک یک گامی بردارند. بعد از آن باید با معرفی و برجسته سازی توانمندی و ظرفیتهای تولید داخلی، در جهت تغیر الگوی مصرف و نهادینه کردن فرهنگ جدید تلاشهای جدی صورت دهد.
رسانه با برنامهسازی مختلف باید مضرات و آسیبهای اقتصادی قاچاق کالا بر اشتغال، روند تولید داخلی، ایجاد امیدورای و تببین آینده روشن و امیدوار کننده، ضرورت پرهیز از وابستگی، بیان اهمیت پرهیز و دور شدن از اقتصاد مبتنی بر نفت میتواند بر تغییر فرهنگی تاثیر بگذارد.
نقش رسانه در ارزش سازی
یکی دیگر از محورهایی که صداوسیما در راستای اصلاح الگوی مصرف و استفاده از کالای داخلی میتواند به آن بپردازد، معرفی کارآفرینان داخلی، تولید کنندگان و فعالان در حوزه کسب و کارهای کوچک و متوسط و همچنین شرکتهای دانش بنیان است. (12)
از آنجایی که مورد تایید همگان هست که فرهنگسازی و نهادینه کردن فرهنگ باید از دوران کودکی صورت گیرد رسانه باید برنامه سازی و نویسندگی برنامهها را به سمت ایجاد و بعد عمیق سازی فرهنگ در کودکان و نوجوانان با نشان دادن اثربخشی تولید در سطح زندگی و بعد آبادانی کشور برده و کودکان را از کودکی با لزوم تولید در داخل، کارآفرینی، درآمدزایی و استقلال کشور، با تاکید بر ایرانی بودن و حفظ ایران و داشتن ایرانی آبادتر، شادتر و پیشرفت هتر آشنا کنند و زمینه ساز تغییر فرهنگی بزرگ و انقلابی در نسل بعدی باشند.
آنچه که باید در حوزه کودک و نوجوان به آن دقت شود این است که فرهنگسازی امری تدریجی است و باید این برنامهسازیها به صورت مستمر وجود داشته باشد تا کودک استفاد از کالای ایرانی را به عنوان یک ارزش اجتماعی بپذیرد.
یکی دیگر از برنامه سازیها در جهت اصلاح و ارتقا فرهنگ مصرف میتواند صورت گیرد و تاثیرگذار هم باشد برنامه های کارشناسی اقتصاد محور با حضور اقتصاددانان برتر است با ترکیبی از برنامه های خانواده محور با هدف بیان وتبیین ابعاد اقتصادی و فرهنگی استفاده از کالای ایرانی بپردازد.
معمولا بیننده برنامه های خانواده محور زنان خانه دار و به طور کلی زنان هستند که نقش مشاور اقتصادی را در خانواده دارند و این درهم آمیختگی برنامه های اقتصادی و خانوادگی میتواند تاثیرعمدهای بر تغییر فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. یا همینطور برنامه های مستند از تولید ملی توسط خانواده با همکاری و همیاری یکدیگر یکی دیگر از برنامههای تاثیرگذار بر خانواده است.
رسانه باید از تمام ظرفیتهای خود در اطلاعرسانی استفاده کند و باید برنامه های خود را به سمتی سوق دهد تا فرهنگ مشارکت مستقیم مردم در اقتصاد را رواج دهد تا مردم متوجه اهمیت کارآفرینی، مشارکت و کمک در تولید اجناسی که میتوان با هزینه کمتر از نمونه خارجی آن را تولید کنند شوند، و از طرفی انگیزه تولید را شکل دهد تا با مشارکت خود مردم کشور از وضعیت ناپایدار اقتصادی در سال جهش تولید رها شود.
از آنجایی که مورد تایید همگان هست که فرهنگسازی و نهادینه کردن فرهنگ باید از دوران کودکی صورت گیرد رسانه باید برنامه سازی و نویسندگی برنامهها را به سمت ایجاد و بعد عمیق سازی فرهنگ در کودکان و نوجوانان با نشان دادن اثربخشی تولید در سطح زندگی و بعد آبادانی کشور برده و کودکان را از کودکی با لزوم تولید در داخل، کارآفرینی، درآمدزایی و استقلال کشور، با تاکید بر ایرانی بودن و حفظ ایران و داشتن ایرانی آبادتر، شادتر و پیشرفت هتر آشنا کنند و زمینه ساز تغییر فرهنگی بزرگ و انقلابی در نسل بعدی باشند.
آنچه که باید در حوزه کودک و نوجوان به آن دقت شود این است که فرهنگسازی امری تدریجی است و باید این برنامهسازیها به صورت مستمر وجود داشته باشد تا کودک استفاد از کالای ایرانی را به عنوان یک ارزش اجتماعی بپذیرد.
یکی دیگر از برنامه سازیها در جهت اصلاح و ارتقا فرهنگ مصرف میتواند صورت گیرد و تاثیرگذار هم باشد برنامه های کارشناسی اقتصاد محور با حضور اقتصاددانان برتر است با ترکیبی از برنامه های خانواده محور با هدف بیان وتبیین ابعاد اقتصادی و فرهنگی استفاده از کالای ایرانی بپردازد.
معمولا بیننده برنامه های خانواده محور زنان خانه دار و به طور کلی زنان هستند که نقش مشاور اقتصادی را در خانواده دارند و این درهم آمیختگی برنامه های اقتصادی و خانوادگی میتواند تاثیرعمدهای بر تغییر فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. یا همینطور برنامه های مستند از تولید ملی توسط خانواده با همکاری و همیاری یکدیگر یکی دیگر از برنامههای تاثیرگذار بر خانواده است.
رسانه باید از تمام ظرفیتهای خود در اطلاعرسانی استفاده کند و باید برنامه های خود را به سمتی سوق دهد تا فرهنگ مشارکت مستقیم مردم در اقتصاد را رواج دهد تا مردم متوجه اهمیت کارآفرینی، مشارکت و کمک در تولید اجناسی که میتوان با هزینه کمتر از نمونه خارجی آن را تولید کنند شوند، و از طرفی انگیزه تولید را شکل دهد تا با مشارکت خود مردم کشور از وضعیت ناپایدار اقتصادی در سال جهش تولید رها شود.
اهمیت فرهنگ سازی تدریجی توسط رسانه
حال آنچه دراین میان اهمیت دارد و قبلا هم به آن اشاره کردیم این است که فرهنگ سازی تدریجی است و در طول زمان باید صورت گیرد نباید اینگونه باشد که شتابزده عمل کرد و در یک سال خاص با ساخت انواع برنامه ها که بعضا بی کیفیت هم هستند و مخاطب خاصی را جلب نمیکند مخاطبان رسانه را دچار بمباران اطلاعاتی کرد به طوریکه افراد را دلسرد و دلزده کرد. بلکه بایدبه صورت مستمر و پویا و با توجه به ارتقای کیفی سطح برنامه ها به برنامه سازی پرداخت تا زمینه حمایت و فرهنگ استفاده از کالای ایرانی در میان مردم به خوبی نهادینه شود.
نکته دیگر که در برنامه سازی جهت تغییر الگوی مصرف مهم است، جلوگیری از تناقض در ساخت برنامهها است. تناقض یعنی یک برنامه ساخته میشود که به لزوم استفاده و مزایای استفاده از کالای ایرانی و دوری از مصرفگرایی و تجملات میپردازد و بعد در تبلیغی مخالف این نشان داده میشود. صدا وسیما باید خیلی به این امر توجه کند که تمام برنامهها با یک چشمانداز ساخته شوند. (13)
بنابراین میتوان نتیجه گرفت تولید زیربنای اقتصاد هرکشوری است و در سال جهش تولید باید بتوانیم این تولید را به حداکثر خود برسانیم و علاوه برآن باید بتوانیم در جهت تحقق اهداف جهش تولید، تولیدات را به سمت تولیدات خلاقانه، نوآورانه و البته با کیفیت سوق دهیم تا مردم ترغیب به استفاده از کالای داخلی شوند که این جز با برنامهریزی و برنامه سازی رسانه به عنوان منبع آگاهیدهنده وسیع و تغییر دهنده فرهنگی صورت نمیگیرد.
نکته دیگر که در برنامه سازی جهت تغییر الگوی مصرف مهم است، جلوگیری از تناقض در ساخت برنامهها است. تناقض یعنی یک برنامه ساخته میشود که به لزوم استفاده و مزایای استفاده از کالای ایرانی و دوری از مصرفگرایی و تجملات میپردازد و بعد در تبلیغی مخالف این نشان داده میشود. صدا وسیما باید خیلی به این امر توجه کند که تمام برنامهها با یک چشمانداز ساخته شوند. (13)
بنابراین میتوان نتیجه گرفت تولید زیربنای اقتصاد هرکشوری است و در سال جهش تولید باید بتوانیم این تولید را به حداکثر خود برسانیم و علاوه برآن باید بتوانیم در جهت تحقق اهداف جهش تولید، تولیدات را به سمت تولیدات خلاقانه، نوآورانه و البته با کیفیت سوق دهیم تا مردم ترغیب به استفاده از کالای داخلی شوند که این جز با برنامهریزی و برنامه سازی رسانه به عنوان منبع آگاهیدهنده وسیع و تغییر دهنده فرهنگی صورت نمیگیرد.
نقش رسانه در حمایت از بخش خصوصی، مشاغل کوچک و کسب و کارهای خانگی در سال جهش تولید
کسب و کار خرد یکی از مجاری کارآمد جهت تحقق شعار جهش تولید است. این قلمرو در چارچوب راهبرد حکمرانی خوب هم به توانمندسازی جامعه و خودکفایی از نیازهای دولتی می انجامد و هم با ایجاد اشتغال، تولید شغل و کار و ایجاد ارزش افزوده از طریق تولید محصول یا ارائه خدمت به رونق تولید کمک می کند.تسهیل کسب و کار خرد نیازمند سیاستگذاریهای اقتصادی و دولتی، اداری و بوروکراتیک و نیز سیاستگذاریهای فرهنگی دارد. رسانه ملی به عنوان متولی فرهنگی و تنها رسانه دیداری و شنیداری رسمی کشور می تواند با ساخت و پخش برنامههای جذاب ضمن معرفی کارآفرینان موفق، انتقال تجارب کسب و کار خرد به مخاطبین، آموزشهای لازم، معرفی چالشها و موانع و به بحث کشیدن راههای رفع آنها، دعوت از کارشناسان و کارآفرینان موفق در حوزه کسب و کار خرد و ساخت برنامههای مستند و گزارشات میدانی اعتماد اذهان عمومی را به کسب و کار خرد جلب کرده و آنها را تولید کار و مشاغل کوچک تشویق کند تا گامی مهم در راستای تحقق شعار جهش تولید برداشته باشد.
کسب و کار خرد گرچه پیشینهای به اندازه تمدن بشری دارد و همواره نسل آدمی به دنبال راهکارهایی بوده که با کمترین هزینه و با کمترین نیروی انسانی در محیطهای کوچک ایجاد شغل کند، اما طی دهههای اخیر و پیرو تحولات معاصر به یک راهبرد و سیاستگذاری جهانی تبدیل شده است. دلایل تبدیل این راهبرد به یک راهکار جهانی را می توان به شرح زیر برشمرد:
- توسعه فن آوری و خصوصا فن آوریهای ارتباطاتی زمینههای شکل دهی به کسب و کارهای خرد را تسهیل کرده است. گسترش جهانی اینترنت خود بستری برای ایجاد مشاغل جدید فراهم کرده است که عموماً حتی نیاز به محیط فیزیکی نیز ندارند و در همان جهان وسیع اینترنت رواج دارند. همچنین ظرفیت ارتباطاتی گستردهای که اینترنت فراهم کرده است هزینه شکل گیری بسیاری از مشاغل را کاهش داده است. هزینههای تبلیغات و معرفی محصولات و خدمات از عمده این موارد هستند. این بستر ظرفیتی ناتمام برای شکل گیری و رواج کسب و کار خرد فراهم کرده است.
- پیرو تحولات اجتماعی دهههای اخیر، شناور شدن تحرکات اجتماعی و کاهش تصدی گری دولت خصوصا در بازار محصولات و خدمات خرد، ظرفیتی برای کسب و کارهای خرد فراهم شده است، به طوری که هر شخص برحسب تحصیلات، مهارت، پیشینه خانوادگی و این دست ظرفیتها قادر است مشاغلی در ابعاد کوچک ایجاد و در بازار برای خود مشتری دست و پا کند.
از این رو ترویج کسب و کار خرد اخیرا به یکی از شاخصهای حکمرانی خوب تبدیل شده است. ایجاد اشتغال بدون نیاز به استخدام دولتی، تأمین بخشی از نیازهای تولید و خدماتی بازار و کاهش هزینههای تصدی گری دولت از جمله مزایای ترویج این راهبرد است و به همین دلیل اصل حکمرانی خوب بسترسازی شکل گیری این دست مشاغل را اقتضا می دارد. (14)
این راهبرد سنجهای برای توانمندسازی جامعه و خودکفا شدن نسبت به محدودیتها و ظرفیتهای رو به کاهش دولتها نیز هست و از همین رو تشویق و تقویت کسب و کار خرد از ملزومات حکمرانی در دوره حاضر است.
کسب و کار خرد و رونق تولید
ترویج کسب و کارهای خرد چگونه می تواند به رونق تولید کمک کند؟ نمونههای متعددی از تجارب رونق تولید از خلال کسب و کار خرد مشاهده شده است که همگی حول چند محور می گردند. این محورها را می توان مزایای مشاغل خرد برای تولید برشمرد:- کسب و کار خرد خیل گسترده فارغ التحصیلان جوان که با پشتوانه علمی در صدد ورود به بازار کار هستند را به تحرک وامی دارد و آنها را در چرخه تولید و ارائه خدمات ملی قرار می دهد. این به معنای تولید ثروت و گردش آن خواهد بود.
- کسب و کار کوچک قدرت خلاقیت و نوآوری عمومی را به تحرک وامی دارد و از این رو می تواند سبب بهره وری در بسیاری از فرایندهایی شود که پیشتر توسط بنگاههای دولتی مقدور نبود.
- کسب و کار خرد می تواند مستقیما خانوارها را درگیر بازار کند و بدین ترتیب دامنه کمی بازار کار را گسترش دهد. در این خصوص زنان نقش بی بدیلی دارند و با استفاده از ظرفیت بانوان می توان هم بهبودی قابل تأمل در اشتغال ایجاد کرد و هم ظرفیتهای تولید و ارائه خدمات را افزایش داد. (15)
- کسب و کار کوچک هزینههای کمی را به دولتها تحمیل می کند. دولتها می توانند با اعطای تسهیلات کوچک این بخش راهبردی را به تحرک واداشته و در عوض از ثمرات اجتماعی و اقتصادی آن بهره ببرند.
- ماهیت شناور و انعطاف پذیر کسب و کار خرد باعث میشود کشور نسبت به تحرکات و پیشرفتهای روزافزون تکنولوژیک عقب نماند. جامعه هدف این نوع از کسب و کار کل جامعه با تمامی ظرفیتهای آن است و از این رو تحریک و تشویق متخصصان، اهالی دانش و ابتکار می تواند قلمروهایی را به دامنه تولید و خدمات بیافزاید که شاید دستگاههای دولتی قادر بدان نبودند. شرکتهای دانش بنیان از این جمله واحدها هستند که با طراحی و بهره برداری از طرحهای ابتکاری هم به افزایش بهره وری فرایندها کمک میکنند و هم می توانند صنایع بزرگ و مادر را در زمینه انجام طرحها و پروژههای بهره ورانه یاری رسانند. (16)
- ترویج کسب و کار خرد به معنای توانمندسازی اقتصادی جامعه خواهد بود و از این رو در درازمدت میتواند در قالب گسترش تأمین اجتماعی و خدمات عمومی به ضریب سلامت جامعه بیفزاید.
- کسب و کار خرد در آینده می تواند تبدیل به یک سبد مالی حمایتی بزرگ برای دولت شود. درآمدهای مالیاتی، عوارض عمومی و این دست درآمدهای عمومی می تواند دولت و نهادهای عمومی دیگر را توانمند ساخته و آنها را در پیشبرد اهداف کلان بیشتر یاری رساند. (17)
این قابلیتها دقیقا در راستای سیاست هایی است که از راهبرد جهش تولید در پی می جوییم و از این رو فعال سازی این ظرفیت اجتماعی عظیم از لوازم ضروری پیشبرد و تحقق شعار جهش تولید خواهد بود.
حال که جهش تولید به راهبرد اصلی کلان کشور تبدیل شده است بدیهی است تمامی نهادها، از اقتصادی تا فرهنگی و اجتماعی و سیاسی باید در راستای پیشبرد و ترویج آن گام بردارند و در این راستا رسانه ملی به عنوان تنها رسانه رسمی دیداری و شنیداری کشور نقشی بسزا دارد.
کسب و کار خرد و سیاستگذاریها
گرچه گسترش دامنه کسب و کار خرد امری اجتماعی است اما شکل گیری وتکوین آن نیاز به حمایتهای پایدار و بادوام از سوی نهادهای متولی دارد. برای موفقیت این الگو لازم است که کسب و کار خرد به یک الگوی رایج، همه فهم، سهل الوصول و کارآمد تبدیل شود و این اهداف حاصل نخواهد شد جز از طریق سیاستگذاریهای راهبردی کلان توسط نهادهای عمومی. سیاستگذاری ها دامنه و عناصر پرشماری دارند اما اهم آنها را می توان به سه چارچوب زیر تقسیم بندی کرد:- سیاستگذاری های اقتصادی
طی سالیان و دهههای متمادی دولت کارگزار اصلی و متولی اجرایی فرایندهای تولید و خدمات بوده است، اما پیرو تحولات چند دهه اخیر، خصوصاً از دوره تجدید حیات سرمایه داری در دوره ریگان و تاچر، اتخاذ بستههای حمایتی جهت کسب و کارهای خرد به یک مسأله اساسی تبدیل شده است. عزم این گفتمانها بر کوچک سازی دولت و چابک سازی اقتصادی ایجاد یک آلترناتیو برای تولید و رونق آن را ملزوم می داشت که تشویق و ترویج کسب و کار خرد از جمله این بدیلهاست. (17)تسری جهانی این رویکرد و تجربه آن در کشورهای مختلف، لزوم ایجاد بسترهای اقتصادی مناسب جهت ترویج کسب و کار خرد را آشکارتر ساخت. دولتها و سایر نهادهای اقتصادی می توانند از طرق زیر به ترویج این کسب و کار یاری رسانند:
- دولت می تواند از طریق نهادها و بانکهای دولتی تسهیلات اقتصادی مناسب برای کسب و کار خرد فراهم کند. وامهای زودبازده از جمله این تسهیلات هستند که البته در بازههای زمانی مشخص اعطا شده است.
- می توان با موظف کردن بانکها و سایر نهادهای مالی دولتی به ایجاد سبدهای حمایتی دائم (و نه کوتاه مدت) به کسب و کار خرد یاری رساند. برای مثال وامهای بلاعوض یا با بهره کم مشروط به راه اندازی بنگاه می تواند مشوق خوبی بشمار بیاید.
- بانکهای خصوصی می توانند با تخصیص وامهای با موعد سررسید طولانی مدت جامعه را در جهت ایجاد کسب و کار خرد یاری رسانده و به صاحبان بنگاهها کمک کنند تا زمان تنفس بیشتری جهت بازپرداخت وام داشته باشند.
- خود واحدهای صنعتی بزرگ نیز می توانند با برونسپاری و در عین حال تأمین مالی و تکنولوژیک متخصصان و اهالی فن، هم هزینههای کلان تحقیق و توسعه را از دوش خود برداشته و هم جامعه علمی و فنی را در جهت ایجاد مراکز کوچک اما مبتکر و خلاق کمک کنند. (18)
- سیاستگذاری های اداری و بورکرواتیک
سیاستگذاری های اداری نیز باید بسمتی رود که روند دریافت مجوز، راه اندازی و بهره برداری بنگاههای خرد تسهیل شود و داوطلبان این حوزه با کمترین موانع اداری و مالی بنگاههای مدنظر خود را راه اندازی کنند.این امر با توجه به سنت دست و پاگیر نهادهای اداری عمومی کشور ما حائز اهمیت بسیار است، چراکه ذهنیت بخش زیادی از جامعه به ناممکنی انجام بسیاری از رویههای اداری معمول خود گرفته است. ایجاد تحول در این زمینه دستکم در خصوص بنگاههای خرد از الزامات است.
- سیاستگذاری های فرهنگی: دوام و پایداری کسب و کار خرد زمانی زمانی ضمانت می آید که تبدیل به یک فرهنگ و طرز و فکر شود. اگر ابزارهای اقتصادی و اداری را سخت افزارهای ترویج کسب و کار خرد بدانیم، تبدیل آن به عنوان یک فرهنگ روزمره اجتماعی بازوی نرم افزاری آن است. اینجاست که نقش پایگاههای رسانهای به عنوان جریانات گفتمان ساز مشخص میشود.
صدا و سیما می تواند با تخصیص برنامههای کارشناسی، مستند، فیلم، سریال، تبلیغات و تیزرها و مواردی از این دست ضمن آشناسازی جامعه با این محمل، مزایا و دستاوردهای فردی و اجتماعی کسب و کار خرد را شفاف کرده و انگیزش لازم برای تحرک به این سمت را وادارد.
رسانه ملی چگونه به کسب و کار خرد کمک می کند؟
با وجود رشد و گسترش تکنولوژی های ارتباطی، تلویزیون رسمی سهل الوصولترین مجرای برقراری ارتباط و دریافت اخبار و اطلاعات است. همچنین با توجه به این که صدا و سیمای ملی ایران تنها رسانه دیداری و شنیداری رسمی کشور است، رسانه ملی را می توان یک بستر بسیار مناسب برای تدوین یک نظام یکپارچه جهت ترویج و رونق کسب و کار خرد دانست.این امر با توجه به جهت گیری سراسری این رسانه در ترویج فرهنگ جهش تولید در سال 1399 اهمیتی دوچندان می گیرد. رسانه ملی می تواند در امتداد سیاست رسمی خود در واگشایی جنبهها و ابعاد مختلف راهبرد جهش تولید، اهتمامی ویژه در راستای ترویج کسب و کار خرد داشته باشد. این جهت گیری میتواند سرفصلهای زیر را داشته باشد:
- دعوت از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی جهت معرفی کسب و کار خرد، مزایا، قابلیتها و ظرفیتها
- ساخت و پخش برنامههای جذاب و پرمخاطب جهت معرفی ظرفیتها و فرصتهای موجود کشور برای کسب و کار خرد.
- تأکید بر مزیتهای زیست محیطی، صنایع دستی، کشاورزی، فراوردههای کشاورزی، خدماتی و از این قبیل می تواند یک سرنخ انگیزشی مناسب برای مخاطبان ایجاد کند. این برنامهها می توانند قالب مستند یا گزارشی یا ترکیبی داشته باشند
- دعوت از مقامات دولتی و رسمی جهت آموزش و معرفی روند اداری و مساعدتهای دولتی در فرایندهای راه اندازی، پیشبرد و ارتقای کسب و کارهای خرد.
- ساخت برنامههای جذاب در خصوص تجارب موفق دیگر کشورها. این برنامهها می تواند ترکیبی از اظهار نظرها و گزارشات کارشناسان وتحلیلگران، گزارشات و فیلمهای مستند میدانی باشد.
- رسانه ملی می تواند مطالعات و تحقیقات ویژهای را در خصوص موانع پیش روی کسب و کار خرد انجام داده و در قالب برنامههای متنوع با حضور کارشناسان، مقامات رسمی و تحلیلگران، مردم را با راهکارهای رفع موانع آشنا سازد. این دست برنامهها می توانند دستگاههای دولتی را نیز جهت تسهیل روندها و اصلاح رویهها تحریک کنند.
- هیچ مرجعی بهتر از خود کارآفرینان و صاحبان بنگاههای خرد نمی تواند در خصوص فرایندها، مزایای و مشکلات پیش روی کسب و کار خرد اطلاع رسانی کند. بنابراین رجوع به این افراد و تجارب آنها میتواند اثرگذارترین راهکار برای شفاف سازی مسیر تحقق و شکوفایی کسب و کار خرد باشد. رسانه ملی می تواند ضمن برنامههای کارشناسی، گزارشات میدانی یا فیلمهای مستند از تجارب این افراد بهره ببرد.
- نشان دادن دستاوردها و ظرفیتهای تا کنون فعال شده در حوزه کسب و کار خرد از جمله دیگر سرفصلهایی است که باید در دستور کار قرار گیرد. صدا و سیما می تواند به کارگاهها و مراکزی که در آنها صاحبان مشاغل به فعالیت می پردازند مخاطبان را در جریان چگونگی فعالیتها قرار دهد. کسب و کار خرد دامنه متنوعی را شامل میشود و از تکنولوژیهای ارتباطاتی و اینترنتی، تا خدمات راه اندازی و نصب ساختمانی و صنعتی، تا صنایع دستی و کشاورزی و حتی خدمات حمل و نقل را شامل میشود. بنابراین ارائه تصویری جامع و کاربردی از این دامنه گسترده مخاطبان را با ظرفیت نامحدود این قلمرو بیشتر آشنا خواهد کرد.
- صدا و سیما می تواند با کارآفرینان برتر در حوزه کسب و کار خرد تماس برقرار نماید و تجارب ایشان را در اختیار مردم قرار دهد. این اشخاص بهترین مرجع آموزشی برای راهنمایی مردم جهت راه اندازی کسب و کار زودبازده با سرمایه کم هستند. (19)
- اهتمام ویژه به شرکتهای دانش بنیان: این شرکتها به منظور توسعه اقتصادی بر مبنای علم و دانش شکل گرفته اند و مجموعههای کوچک اما با ماهیت تخصصی را شامل می شوند که با طراحیهای ابتکاری ویژه و بدیع صاحبان صنایع و خدمات را در افزایش بهره وری خروجی شان کمک میکنند. (20)
با توجه به سرمایه گذاریها و توجه ویژهای که دولتها و نهادهای رسمی کشور در ترویج و گسترش شرکتهای دانش بنیان داشته اند، صدا و سیما نیز می تواند با معرفی این شرکتها، دستاوردها و.. پازل تشویقی جهت گیری جامعه، خصوصا اقشار دانش آموخته و صاحب علم را تکمیل کند تا مسیر جهش تولید پشتوانه تکنولوژیک و تخصصی قوی تری بیابد. این دستورکارها زمانی اثربخشی لازم را خواهند داشت که ذیل یک چارچوب یکپارچه در راستای تبدیل راهبرد جهش تولید به عنوان گفتمان غالب در اذهان عمومی جا بیفتد.
جمع بندی و نتیجه گیری
رسانه بستر گفتمان ساز و نفوذ راهبرد جهش تولید و عناصر آن در اذهان عمومی است. رسانه می تواند با مخاطبان ارتباط مستمر ایجاد کند، چاره گشایی موانع پیش روی کسب و کار خرد را آموزش دهد، مزایا و دستاوردهای آن را بهصورت ملموس نشان دهد و به طور کلی راه اندازی مشاغل کوچک را به امری ممکن نزد اذهان مخاطبان گرداند.فرهنگ کسب و کار ابتدا نیاز به یک نظام انگیرشی و تحریک جامعه دارد و این میسر نخواهد شد مگر آنکه جامعه نسبت به این حوزه اعتماد حاصل کند. رسانه ملی در این راستا می تواند نقشی حائز اهمیت داشته باشد مشروط بر اینکه یک سیاست مدون، بکپارچه و عملیاتی برای ترغیب اذهان عمومی داشته باشد تا بدین ترتیب رسالت خود در پیشبرد راهبرد سال یعنی جهش تولید را به انجام برساند.
پی نوشتها
- www.en.wikipedia.org
- ww.mehrnews.com
- www.irna.ir
- www.asriran.com
- www.entrepreneur.com
- www.mehrnews.com
- www.markazi.iqna.ir
- www.shabestan.ir
- www.journals.sagepub.com
- www.imna.ir
- www.epe.ir
- www.khorasan.iqna.ir
- www.pajuhesh.irc.ir
- www.insights.som.yale.edu
- www.e-act.ir
- www.ravandsoft.com
- www.aeon.co
- www.smallbusiness.chron.com
- www.myindustry.ir
- www.companyregister.ir
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}