رابطه ارزش بازار سهام (Capitalization Market) با تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی (GDP) یکی از فاکتورهای مهم و اساسی در اقتصاد هر دولت و کشوری است. به طبع کشورهایی که به دنبال رونق اقتصادی هستند بایستی نرخ تولید ناخالص داخلی خود را به عدد قابل قبولی برسانند. فاکتورهای بسیار مهمی هستند که این نرخ را تحت تأثیر قرار می دهند و از این گذشته خود تولید ناخالص داخلی کشورها هم شاخص‌های دیگر از فاکتورهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهد.

این رابطه دو سویه میان میزان تولید ناخالص داخلی و سایر فاکتورهای اقتصاد باعث شده است تا اهمیت آن چند برابر شود. اکثر نظریه‌های اقتصاد کلان بر این باورند که انباشت سرمایه فیزیکی از شروط لازم برای رشد اقتصاد ملی در هر کشوری است. با افزایش تولید و بهره‌وری، اقتصادی جامعه به سمت پیشرفت اقتصادی قدم برداشته و سرمایه گذاری کاربران در بخش‌های مختلف صنعت مانند بازار سهام بیشتر خواهد شد. (1)

از طرفی به جریان افتادن پول‌های انباشته مردم در چرخه صنعت به عنوان محرک دوم اقتصاد ملی، در نتیجه تولید ناخالص داخلی را تحت الشعاع قرار داده و شرایط بهتری را برای کاربر رقم می زند. در این مقاله بر آن شدیم تا به دلیل اهمیت بالای موضوع، رابطه ارزش بازار سهام را با میزان تولید ناخالص داخلی مورد بررسی قرار دهیم.

رابطه کلی بین بورس و اقتصاد؛ بررسی متغیرهای کلان اقتصادی بر بورس

بورس اوراق بهادار به نوعی شاخصی از مشارکت مردم در سرمایه گذاری بر روی شرکت‌ها تولید کننده داخلی است. از این رو می تواند به صورت مستقیم بر تولید ناخالص داخلی کشور تأثیر بگذارد. ارزش بازار سهام به نوعی بیان کننده احساست مردم نسبت به رونق اقتصادی و شرایط فعلی موجود در بازار است. به همان نسبت که ارزش بازار سهام افزایش می یابد احساسات مردم و امید آن‌ها نسبت به آینده بیشتر شده و این موضوع تأثیر خود را در رفاه اقتصادی و نحوه معیشتی مردم نیز خواهد گذاشت؛ که در نهایت منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی کشور نیز خواهد شد. (2)

شرایط اقتصادی و اجتماعی هر کشور یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های توسعه یافتگی آن محسوب می‌شود. میزان تولید ناخالص داخلی و شاخص هایی مانند میزان سرمایه گذاری خارجی (FDI) نقش مستقیمی بر پیشرفت اقتصادی کشور و در نتیجه میل مردم داخلی و خارجی به سرمایه گذاری در بخش‌های مختلف دارد. (3)

تأثیر اصلی تولید ناخالص داخلی در بازار سهام و افزایش سرمایه گذاری مردم در چنین بازارهایی، در مدیریت ریسک افراد خواهد بود. مسلماً خبرهای بد اقتصادی در زمینه تولید ملی، روحیه مردم در سرمایه گذاری در بازار سهام و سایر بازارهای مالی را کاهش می‌دهد و این روند می تواند در طولانی مدت تبدیل به یک گره بزرگ اقتصادی شود.

پس بایستی تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر بورس و میزان سرمایه گذاری مردم را در تمایل آن‌ها به سمت استفاده از چنین روش هایی برای سرمایه گذاری در این بازارها بینیم. در واقع یک حرکت جهادی دولت باعث می‌شود تا مردم نیز خود به خود در این امر شریک شده و دو سویه به سمت رونق اقتصادی در کشور حرکت کنیم. از بین بردن موانع پیش روی تولید و ارائه راهکارهایی برای عبور از بحران برای تولید کننده از اولین قدم‌های دولت در شروع این مسیر است.
 

نقش تولید ناخالص داخلی بر بازار سهام

در شرایط کنونی که اقتصاد ایران از سوی خارج در حالت تحریم قرار دارد و عملا صادرات کالاهای مختلف با مشکلات زیادی روبرو بوده و ارزآوری و درآمد زایی دولت نیز با اختلال روبرو شده است، بهترین راه برای تامین سرمایه مورد نیاز برای افزایش تولید داخلی چیست؟

شاید در نگاه اول این بانک‌ها و وام‌های بانکی هستند که می توانند در این میان به عنوان یک واسطه تجاری عمل کرده و شرایط لازم برای تولید بیشتر را با تامین نیازهای مالی بنگاه‌ها فراهم آورند. اما با ذکر این نکته که بانک‌ها در ایران اکثرا دولتی بوده و به نوعی به خزانه دولت متصل هستند، این پروژه همیشه راهی جز شکست نخواهد داشت.

در این میان بازار سهام و بازار بورس می تواند به عنوان یک واسط قدرتمند وارد عرصه شده و سرمایه لازم برای بخش تولید را تامین نماید. با این فرایند دیگر نیاز به سرمایه گذاری کلان دولت در این بخش‌ها نبوده هم باری از روی دوش دولت برداشته می‌شود و هم مردم نیز در سود شرکت‌ها و رشد و رونق اقتصادی کشور سهیم می شوند. اتفاقی که جز با استفاده از قابلیت‌های بازار بورس قابل دسترسی نبوده و در هر مسیر دیگری به شکست منتهی می‌شود. (4)

یک بازار سرمایه کارآمد با تسهیل ورود سرمایه مردم به گردش در صنعت باعث رونق اقتصادی و افزایش تولید شده و از طرفی تولید و رونق بیشتر، بازار سرمایه کارآمدتری برای کشور به وجود می آورد. این تعامل در شرایط فعلی اقتصاد ایران تنها راهی است که هم مردم را در رفاه نسبی باقی نگه داشته و آن‌ها را از آسیب‌های گرانی دور خواهد کرد و هم اقتصاد کشور را از بیماری نجات خواهد داد. البته شاخص بورس به تنهایی نمی تواند رونق اقتصادی کشور را رقم بزند اما یک اصل قدرتمند در تعیین این وضعیت خواهد بود.

آیا رونق بورس نشانه رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی است؟

درباره این موضوع که آیا رونق بورس نشانه رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی هست یا خیر نظریه‌های مختلفی وجود دارد که گاها کاملا در تضاد با یکدیگر نیز هستند. برای مثال در یک دید کلی، اقتصاددانان، بازار بورس کشورهایی که اقتصاد آن‌ها با بیماری‌های مهلکی روبرو است را مستعدترین بازارهای بورس و سهام در دنیا می دانند.

 این یک واقعیت است که افت شدید شاخص‌های اقتصادی به نوعی چاره‌ای برای مردم جز هجوم به بازار بورس باقی نگذاشته است؛ رونق بورس در این شرایط تنها به دلیل از بین رفتن امید مردم از سایر شاخص‌ها مانند تولید نیز سایه‌ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت. اینکه عنوان کنیم رشد تولید ناخالص داخلی با رشد ارزش بازار سهام یک رابطه مطلقا مستقیم است کمی اغراق کرده ایم. هر چند این دو می توانند با یک بستر سازی مناسب در این مسیر به هم نزدیک و نزدیک‌تر شوند. (5)

تجربه نشان داده است که بازار بورس و سرمایه بسیاری از کشور‌ها که در شرایط اقتصادی خوبی قرار ندارند و یا در حال پایه ریزی پله‌های اولیه و بسترسازی اقتصادی خود هستند، معمولا با رشد زیادی روبرو می‌شود. در عوض بازار بورس کشورهای توسعه یافته با رشد نسبی در طول سال حرکت می کند. با این تفاسیر می توان یک نتیجه کلی از رابطه بین بازار بورس و رشد تولید ناخالص داخلی گرفت.

در صورتی که این دو به صورت همزمان در یک سو قدم بردارند، سرمایه گذاری در بورس با ریسک کمتری همراه بوده و در نتیجه کشش بیشتری برای مردم خواهد داشت. در حالی که در شرایط غیر از این، ورود سرمایه‌ها به بازار بورس یک سرمایه گذاری بسیار پر ریسک بوده و در طولانی مدت می تواند مانند یک پتک بر سر اقتصاد کشور آوار شود.


شرایط لازم برای تأثیر مستقیم تولید ناخالص داخلی بر بازار سرمایه

جهت بررسی شرایط لازم برای تأثیر مستقیم تولید ناخالص داخلی بر بازار سرمایه ابتدا باید شاخص‌های اصلی و مهم تأثیر گذار بر تولید ناخالص داخلی را بسنجید. عواملی مانند صادرات، هزینه‌های داخلی دولت، هزینه‌های تولید، سوبسیت‌های دولت برای بخش‌های مختلف تولید در صنایع و از این قبیل موارد از جمله مهم‌ترین و تاثیرگذارترین عوامل در تولید ناخالص داخلی هستند.

افزایش و بالا رفتن بازدهی در چنین پارامترهایی می تواند رونق را برای تولید هم به ارمغان بیاورد. این وضعیت در دراز مدت باعث می‌شود تا احساست مردم نسبت به اقتصاد کشور مثبت شود. چنین بازاری باعث به وجود آوردن بازارهای به اصطلاح گاوی در بازار بورس شده و امید مردم را برای رونق اقتصادی و بالاتر رفتن ارزش سهام در بازار سرمایه بیشتر می نماید. ادامه این روند باعث می‌شود تا رونق به بازار بورس وارد شده و مردم با اطمینان بیشتری سرمایه‌های خود را وارد بازار بورس کنند. (2)

افزایش تولید در شرکت‌های فعال در بازار بورس باعث می‌شود تا آن‌ها روی به افزایش سرمایه در این بازار بیاورند. افزایش سرمایه‌ها کم کم شرکت‌های کوچک را بزرگ‌تر و بزرگ‌تر نموده و در نهایت ارزش بازار سهام را چند برابر می نماید. روند رو به رشد قیمت سهام معمولا بعد از افزایش سرمایه‌ها ادامه پیدا کرده و بازار گاوی مد نظر به معنای واقعی شکل می گیرد.

رشد بازار بورس بیشتر از تولید ناخالص داخلی، نشانه توسعه یافتگی است یا زنگ خطر؟

اگر نگاهی به آمارها و اطلاعات ارائه شده از طرف سازمان بورس بیندازیم، به راحتی می توان متوجه شد که در حال حاضر رشد بازار بورس چند قدم جلوتر از تولید ناخالص داخلی در حال تاخت و تاز است. روندی که تقریبا از چند سال قبل‌تر شروع شده و هر ساله این فاصله بیشتر نیز می‌شود. بسیاری از اقتصاددانان چنین امری را دلالت بر توسعه یافتگی و یا حداقل شروع توسعه یافتگی می دانند اما پیش شرط هایی را نیز برای آن قلمداد می کنند.

رشد روز افزون ارزش بازار سهام بدون توجه به تولید ناخالص داخلی و عقب ماندن این شاخص به معنای عدم بستر سازی مناسب اقتصادی برای رونق اقتصادی در کشور خواهد بود. از این رو در این شرایط هر رشدی می تواند تبدیل به یک زنگ خطر شود. اما همزمان با خارج شدن دولت از تامین بودجه لازم برای بخش تولید با استفاده از سرمایه‌های مردم در بازار سرمایه، این فرصت برای این رکن کشور به وجود می آید که سرمایه‌های خود را برای بستر سازی در سایر بخش‌های صنعت اختصاص داده و اقتصاد کشور را به یک پویایی یکپارچه‌تر نزدیک کند. تنها در این حالت است که پیشی گرفتن ارزش بازار سهام بر تولید ناخالص داخلی فراتر از هر حباب و حباب انگاری، می تواند توسعه یافتگی را منجر شود.
 
جمع بندی و نتیجه گیری
بازار بورس ایران در شرایط کنونی تبدیل به یکی از آخرین امی‌دهای مردم برای سرمایه گذاری شده و آمارها نشان می دهد که هر روز و هر روز تعداد بیشتری از مردم به سمت این بازار هجوم می آورند. این وضعیت می تواند تبدیل به یک فرصت طلایی برای اقتصاد کشور باشد تا از این طریق با ایجاد بسترهای مناسب و با فراق بال هم جهش تولید را به معنای واقعی رقم بزند و هم اقتصاد کشور را برای سال‌های آینده به ایده آل‌ترین وضعیت برساند.

غفلت از این فرصت و از دست دادن آن شاید دیگر هیچ شانسی برای اقتصاد باقی نگذارد. در شرایطی که موانع خارجی با فشار زیاد سعی در به انحطاط کشاندن اقتصاد داخلی ایران دارند، بازار سرمایه تبدیل به سنگری برای مراقبت از این هجوم‌ها شده است؛ حالا نوبت سکان داران اقتصاد کشور است که این فرصت را غنیمت بشمارند.

پی نوشتها
  1. www.jmbr.mbri.ac.ir
  2. www.investopedia.com
  3. www.sid.ir
  4. www.khanesarmaye.com
  5. www.forbes.com