تحلیل بنیادی در بازار سرمایه

جذب روز افزون سرمایه گذاران به بازار سهام در این روزها فرصت رشد سرمایه را برای افراد بسیاری فراهم نموده است. اما این امر نیازمند بررسی صحیح بازار و سرمایه گذاری مناسب و طبق اصول بوده و در غیر این صورت، امکان این وجود دارد تا با افت ارزش سرمایه خود مواجه شوید. تحلیل بنیادی یکی از مفاهیم اصلی و روش های متداول تحلیل سهام است که قصد داریم این مفهوم را برای شما شرح دهیم.

تحلیل بنیادی به این معنی است که یک سرمایه گذار بتواند درصد سوددهی یک سهم یا شرکت را در آینده بر اساس فرایند های مالی آن شرکت و همینطور نوع و محیط کسب و کار آن مورد بررسی و تجزیه قرار دهد. در این نوع تحلیل، جنبه های کمی و کیفی یک شرکت مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس تجزیه و تحلیل آن ها می توان تصمیم به سرمایه گذاری و یا عدم انجام آن گرفت.

تفاوتی که بین تحلیل بنیادی با نوع دیگر تحلیل در بازار سهام یعنی تحلیل تکنیکال وجود دارد، در این موضوع است که در تحلیل تکنیکال اغلب به بررسی الگوهای سوابق قیمت سهام شرکت پرداخته می شود و خیلی عملکرد مالی فعلی و آتی شرکت در این نوع تحلیل دخیل نیست. (1)



در تحلیل بنیادی تمامی اتفاقاتی که ممکن است بر روی عملکرد مالی شرکت در آینده تاثیرگذار باشد، عواملی چون شرایط اقتصادی، صنعت مورد نظر، تاثیر مدیریت شرکت و دیگر عوامل ریز و درشت باید مورد بررسی قرار گیرد. هدف نهایی از این تحلیل، این است که سرمایه گذار بتواند به عددی دست پیدا کند که آن را با قیمت فعلی سهم مقایسه کرده و ارزش خرید و سرمایه گذاری در سهم این شرکت را با آن بسنجد. (1)

نام های دیگری همچون تحلیل ریشه ای، پایه ای و یا اساسی هم برای تحلیل بنیادی در بازار سهام استفاده می شود. به طور کلی سه عامل بر تغییر قیمت سهام یک شرکت از دیدگاه تحلیل بنیادی تاثیر دارند که عبارتند از: عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت مورد نظر و عوامل درونی و مدیریتی شرکت. همانطور که گفته شد سرمایه گذار می تواند با تحلیل مناسب این عوامل، ارزش خرید و یا عدم خرید سهم مورد نظر را مورد بررسی خود قرار دهد.

بررسی این سه عامل، اصطلاحی به نام ارزش ذاتی را برای ما مشخص می کند که از مقایسه این عدد با قیمت فعلی سهم شرکت در بازار، شرایط خرید و فروش آن را می سنجیم. (2)

اگر ارزش ذاتی به دست آمده، از قیمت فعلی سهم مورد نظر بالاتر باشد، می توان گفت که این سهم ارزش خرید خوبی دارد و در آینده امکان رشد بیشتری برای آن وجود خواهد داشت. در مقابل اگر ارزش ذاتی سهام مورد بررسی از ارزش فعلی آن در بازار پایین تر باشد، این سهم ارزش خرید نداشته و همینطور اگر شخصی پیش از این روی این سهم سرمایه گذاری کرده، بهتر است آن را بفروشد. در نهایت نیز اگر ارزش ذاتی سهام با ارزش فعلی آن در بازار برابر بود، خرید و فروش آن سهم سود یا ضرر خاصی را برای سرمایه گذار به همراه نیاورده و انجام این کار منطقی نیست. (2)
 

مهم ترین ابزار های مورد استفاده در تحلیل بنیادی

البته که برای تحلیل بنیادی یک سهم باید با دید وسیعی تمامی موارد را مورد بررسی قرار داد اما اولین نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید، میزان سرمایه ورودی و به دست آمده شرکت است. در واقع سریع ترین روشی که می توان مستقیماً عیار شرکت را با آن سنجید، پاسخ به این سوال است که شرکت چه مقدار پول تولید می کند و یا در واقع درآمد آن چقدر بوده و این میزان در آینده نیز قرار است چه مقدار باشد؟ (3)



به بیان دیگر، درآمد یک شرکت، میزان سود آن را نشان می دهد. شاید در واقع بررسی این موضوع خیلی پیچیده تر از این باشد اما این ساده ترین بیان ممکن برای بررسی یک شرکت است. اغلب شرکت ها گزارش درآمد های خود را به صورت سه ماهه عرضه می کنند و تحلیل گران به صورت دقیق این گزارش ها را مورد بررسی قرار می دهند. اگر یک شرکت در گزارشات خود روند صعودی درآمد را بیان کرده باشند، آن سهم در بازار بورس رشد خواهد داشت. (3)  

درست است که درآمد های شرکت همانطور که بیان شد می تواند به طور کلی یک شرکت را مورد ارزیابی قرار دهد اما صرفاً با بررسی درآمد شرکت نمی توان به تمامی ریزه کاری های آن شرکت پی برد و تحلیل کاملی را انجام داد. در نتیجه برای تحلیل بنیادی صحیح، ابزارهای متعددی وجود دارند که در اینجا به بررسی برخی از مهم ترین آن ها خواهیم پرداخت.

اغلب این نسبت ها و ابزار ها در وب سایت هایی که تحلیل بازار بورس را انجام می دهند برای شرکت های مختلف وجود دارند اما انجام این کار توسط خود سرمایه گذار نیز کار سختی نخواهد بود. اگر خودتان تصمیم به تحلیل بنیادی یک سهم گرفتید باید در نظر داشته باشید که اغلب ابزار ها بر پایه درآمد، رشد و ارزش یک شرکت در بازار بنا شده اند. (3)

اگرچه درآمد مهم است، اما به خودی خود چیز زیادی نمی گوید. تحلیل درآمد به تنهایی چگونگی ارزش گذاری سهام را مشخص نمی کند. برای شروع ساختن تصویری از ارزش گذاری سهام، باید ابزارهای تحلیل بنیادی تری را استفاده کنید. این جاست که نسبت های مالی کاربرد دارند. محاسبه آن ها به خودی خود دشوار نیست.

اگر می خواهید تحلیلی اصولی و صحیح داشته باشید، باید بدانید که برخی از محبوب ترین ابزارهای تحلیل بنیادی بر درآمد، رشد و ارزش در بازار تمرکز دارند. این ها برخی از عواملی است که باید آن ها را شناسایی کرده و بررسی کنید. ما در مطلبی جداگانه این نسبت ها را با جزییات بیشتر توضیح دادیم. اما جهت معرفی به اختصار به آن ها اشاره خواهیم کرد:
 
  • سود هر سهم (EPS)
  • هم میزان درآمد و سود و هم تعداد سهم های یک شرکت، اطلاعات زیادی را به شما خواهند داد ولی وقتی که این دو را با یکدیگر ترکیب می کنید یکی از کاربردی ترین ابزارهای تحلیل بنیادی را در دستان خود خواهید داشت. EPS به ما نشان می دهد که چه میزان از سود یک شرکت روی هر سهم در بازار سرمایه تاثیر گذار خواهد بود. EPS از تقسیم درآمد خالص شرکت برتعداد سهم های برجسته آن شرکت به دست می آید. (3)
 
  • نسبت قیمت به درآمد (P/E)
  • این نسبت، میزان فروش فعلی سهام یک شرکت را با درآمد هر سهم مقایسه می کند.
 
  • رشد سود پیش بینی شده (PEG)
  • این نسبت، میزان نرخ رشد یک ساله ی سهام را برای شما پیش بینی می کند.


 
  •  نسبت قیسمت به فروش (P/S) 
  • این نسبت، ارزش سهام یک شرکت را در مقایسه با درآمد های خود ارزیابی می کند.
 
  • نسبت قیمت به دفتر (P/B)
  • این نسبت که به عنوان نسبت قیمت به سهام نیز شناخته می شود، ارزش کتاب سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می کند. می توانید با تقسیم جدیدترین قیمت بسته شدن سهام بر اساس ارزش کتاب در سهم گذشته، سهم آن را بدست آورید. ارزش دفتری ارزش یک دارایی است، همان طور که در دفاتر شرکت آمده است.
 
  • نسبت پرداخت سود سهام
  • این مقایسه سود سهام پرداخت شده به سهام داران با کل درآمد خالص شرکت است. این نسبت، درآمد را حفظ می کند؛ درآمدی که پرداخت نمی شود بلکه برای رشد احتمالی حفظ می شود.
 
  • بازده سود سهام
  • این نیز یک نسبت سود سالانه نسبت به قیمت سهم است. این درصدی بیان شده است. تقسیم سود سهام برای هر سهم را در یک سال با ارزش یک سهم تقسیم کنید.
 
  • بازده سهام
  • درآمد خالص شرکت را براساس سهام سهامداران تقسیم نمایید تا بازده سهام خود را پیدا کنید. هم چنین ممکن است نام این شاخص را به عنوان بازده شرکت از ارزش خالص آن نیز بشنوید. (3)
 

معرفی سایت کدال برای کمک به دسترسی افراد به اطلاعات شرکت ها

همانطور که گفته شد بسیاری از این اطلاعات بیان شده در سایت های تحلیل بازار یافت می شوند. یکی از مراجع اصلی دسترسی سرمایه گذاران به اطلاعات شرکت ها، سایت کدال است. این سایت با هدف حمایت از حقوق سرمایه گذاران و سامان دهی، حفظ و توسعه بازار شفاف و منصفانه شکل گرفته است. دسترسی به این سایت از طریق آدرس www.codal.ir امکان پذیر است.

کدال مخفف عبارت Comprehensive database of all listed companies بوده و در این مرجع گزارش شرکت ها به صورت پی دی اف و اکسل برای استفاده عموم منتشر شده است. اطلاعاتی که در این سایت منتظر می شود، رسمی هستند ولی برای بررسی و استناد دقیق تر بهتر است آن ها را راستی آزمایی نمود. بر اساس یک دسته بندی کلی می توان اطلاعات قابل مشاهده در سایت کدال را به صورت زیر عنوان نمود: (4) 
 
  • اطلاعیه های مربوط به درآمد هر سهم (سود پیش بینی شده / سود تحقق یافته، پیش بینی درآمد هر سهم، سود TTM  هر سهم و ...)
 
  • اطلاعیه های مربوط به عملکرد ماهانه (گزارش وضعیت ماهانه، NAV شرکت های سرمایه گذاری و صورت وضعیت پورتفوی)
 
  • اطلاعیه های مربوط به صورهای مالی (ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت گردش وجوه نقد و ...)
 
  • اطلاعیه های مربوط به مجامع (عادی سالیانه، فوق العاده، آگهی دعوت به مجمع و تصمیمات مجمع)
 
  • اطلاعیه های مربوط به پرداخت سود سالانه سهام (ساز و کار پرداخت سود نقدی، زمان بندی پرداخت سود و همینطور نحوه دریافت آن)
 
  • اطلاعیه های مربوط به افزایش سرمایه (مدارک و مستندات درخواست افزایش سرمایه، گزارش توجیهی افزایش سرمایه، انواع افزایش سرمایه و مهلت استفاده از حق تقدم ها در خرید سهام و ...)
 
  • نامه نگاری ها (افشای اطلاعات با اهمیت، شفاف سازی در خصوص نوسانات قیمت هر سهم و همین طور در خصوص شایعات و اخبار منتشر شده و ...)
 
  • گزارش فعالیت هیئت مدیره (بررسی روند سود آوری و پیش بینی شرایط آتی شرکت)



به طور کلی این سامانه با هدف مکانیزه کردن جمع آوری، بررسی و انتشار اطلاعات مالی شرکت های ثبت شده نزد سازمان و همین طور سایر اشخاصی که طبق قانون بازار اوراق بهادار ملزم به گزارش اطلاعات خود هستند، طراحی شده است. (4)

نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که این اعداد همگی جزوی از ابزار هستند اما هیچ یک از آن ها به تنهایی نمی توانند به شما بگویند که خرید یا فروش یک سهام کار درستی خواهد بود یا خیر. از این ابزارها باید در کنار سایر تحلیل ها و بررسی شرایط دیگر استفاده کرده و در نهایت به نتیجه مدنظر رسید.

در واقع این اعداد تنها تصویری از آینده سرمایه گذاری ما در شرکت مورد نظر را به نمایش می گذارند و می توانند به ما در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در این شرکت کمک کنند؛ ولی به تنهایی قابل استناد نخواهند بود. (3)
 

برخی مزایا و معایب استفاده از تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی برای ما مواردی را روشن می کند. این تحلیل برای سرمایه گذاری های بلند مدت مناسب است، به این معنی که شما می توانید با تحلیل بنیادی مناسب، شرایط و ابزار های مناسب با سرمایه گذاری خود را انتخاب کنید. همین طور می توان گفت که تحلیل بنیادی فرصت های سرمایه گذاری مناسب را برای ما آشکار می کند.

تمرکز این نوع تحلیل بر روی تجارت و شرایط اقتصادی بوده و همه این موضوعات را مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت این فرصت را برای ما فراهم می کند تا سرمایه گذاری خود را در دسته ها و گروه ها مختلف کلاس بندی کنیم. (5)

و اما برخی معایب استفاده از تحلیل بنیادی عبارتند از: طولانی بودن زمان مورد نیاز برای تحلیل بنیادی؛ به این صورت که اگر بخواهیم یک تحلیل با کیفیت و با اطلاعات کامل را انجام دهیم روز ها و هفته های زیادی را باید برای به دست آورد اطلاعات مورد نیاز صرف نماییم. همینطور در این تحلیل باید برای هر فرایند یک بررسی مجزا انجام دهیم که این امر نیز خود زمان بر است و در نهایت اشتباهات تجزیه و تحلیلی که ممکن است طی محاسبات رخ دهد و در نتیجه به اطلاعات اشتباهی دست پیدا کنیم. (5)

اما صرف نظر از تمامی این مزایا و معایب، هر سرمایه گذاری نیاز به استفاده و به کارگیری تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری خود در بازار بورس دارد و دلیل این امر نیز جلوگیری از خرید و سرمایه گذاری روی سهم هایی است که نسبت به ارزش واقعی خود گران تر بوده و یا از ارزش بالایی برخوردار نیستند. همینطور در تحلیل بنیادی این امر برای سرمایه گذاران محقق می شود که بتوانند سهم های ارزان قیمت را پیدا کرده و آن ها را به قیمت های بالاتری به فروش برسانند. (6)



در نهایت و با توجه به توضیحات داده شده باید بدانیم که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تحلیل گر بازار بورس، استفاده از تحلیل بنیادی به تنهایی برای سرمایه گذاری مطمئن نخواهد بود و برای اطمینان از سرمایه گذاری اصولی باید از روش ترکیبی از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال استفاده نمود. این امر به این معنی است که سرمایه گذار باید علاوه بر اینکه روندهای گذشته یک سهم و شرکت را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می دهد، عوامل موثر در تحلیل بنیادی یعنی عوامل محیطی، مرتبط با صنعت و همین طور عوامل درونی را نیز مورد بررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهام شرکتی که در گذشته همیشه روند صعودی داشته، به دلیل تغییر در مدیریت داخلی و یا تغییر شرایط اقتصادی جامعه، دستخوش تغییرات شده و روند دیگری را در آینده در پیش بگیرد. لذا بهترین انتخاب، استفاده از روش ترکیبی برای تحلیل بازار سرمایه و سهم یک شرکت برای سرمایه گذاری است.(2)
 

رویکردهای تحلیل بنیادی در بورس

بسیاری از صاحب نظران برای سرمایه گذاری موفق، تحلیل بنیادی را روشی مطمئن و علمی معرفی می کنند. این روش به تحلیل فاکتورهای اقتصاد کلان و خرد برای شرکت های حاضر در بازار سرمایه می پردازد. اگرچه برخی اطلاعات اقتصادی برای این کار لازم است اما با مطالعه و تجربه، هرکسی می تواند یک تحلیل گر بنیادی شود. دو رویکرد اصلی بالا به پایین و هم چنین رویکرد پایین به بالا در تحلیل بنیادی وجود دارد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت.

تجزیه و تحلیل بنیادی سعی در ارزیابی ارزش ذاتی سهام با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط از جمله ترازنامه، ابتکارات استراتژیک، شاخص های خرد اقتصادی و رفتار مصرف کننده دارد. تحلیل بنیادی فرایند نگاه به مشاغل در ابتدایی ترین یا اساسی ترین سطح مالی است. این نوع تحلیل به بررسی شاخص های کلیدی یک تجارت برای تعیین سلامت مالی آن می پردازد.

تجزیه و تحلیل بنیادی همچنین می تواند بر اساس ارزیابی مقایسه ای شرکت های مشابه، از ارزش آنچه سهام شرکت می تواند به دست آورد به شما ایده دهد. تجزیه و تحلیل بنیادی باید عوامل مختلفی از جمله درآمد، مدیریت دارایی و تولید یک تجارت و همچنین نرخ بهره را در نظر بگیرد.

بسیاری از سرمایه گذاران در تحلیل خود از یک شرکت و قیمت سهم آن از فاکتورهای بنیادی استفاده می کنند، اما برخی دیگر دریافتند که می توانند با استفاده از ترکیبی از عوامل اصلی و فنی مانند قدرت نسبی قیمت یا بازار، الگوی محکم تر ارزیابی و انتظار قیمت را توسعه دهند.



هدف تحلیل بنیادی در بورس این است که تعیین کنیم که آیا قیمت فعلی سهام با آنچه ممکن است فاکتورهای اساسی و احساسات حاکم بر بازار ایجاد کند متفاوت است؟ اگر چنین تفاوتی پیدا شود، شاید یک فرصت سرمایه گذاری وجود داشته باشد. اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش فعلی باشد احتمال افت وجود دارد. حتی اگر قصد ندارید خودتان یک تحلیل بنیادی عمیق انجام دهید، درک نسبت های اقتصادی بورس و اصطلاحات می تواند به شما کمک کند تا سهام را دقیق تر دنبال کنید. (3)
 
برای موفقیت، قبل از هرچیزی درآمد شرکت را بررسی کنید
سرمایه گذاران باید طیف گسترده ای از داده ها را در نظر بگیرند، اما اولین نقطه داده ای که احتمالاً آن ها به دنبال آن هستند، درآمد شرکت است. این رقم سریع ترین روش برای جلب توجه به یک سؤال مهم سرمایه گذاری است. شرکت چقدر پول تولید می کند و احتمالاً در آینده چقدر می تواند درآمد کسب کند؟

این یک فاکتور اساسی در تحلیل بنیادی بورس است. برای راحتی سرمایه گذاران، شرکت ها هر سه ماه این ارقام را گزارش می دهند. تحلیل گران خصوصاً برای شرکت های بزرگ این گزارش ها را از نزدیک دنبال می کنند. هنگامی که یک شرکت اعلام کرد که سود در حال افزایش است، این به طور کلی منجر به افزایش قیمت سهام و در برخی موارد سود سهام بیشتر می شود. هنگامی که درآمد از انتظارات کمتر می شود، بازار می تواند سهام را مهار کند. (7)


هیچ نکته جادویی در تحلیل وجود ندارد!
به یاد داشته باشید، این اعداد فقط ابزار هستند و هیچ نسبت یا عدد واحدی، یک ابزار جادویی نیست. آن ها نمی توانند به خودی خود توصیه هایی را برای خرید یا فروش به شما ارائه دهند؛ آن ها باید با سایر ملاحظات و نسبت ها مقایسه شوند. آنچه این اعداد می توانند انجام دهند، زمانی که شروع به تهیه تصویری از آنچه می خواهید در یک سرمایه گذاری کنید، به عنوان معیارهایی برای سنجش و مقایسه ارزش شرکت ها است.
 

آیا من نیز می توانم یک تحلیل گر بنیادی باشم؟

البته! شما هم می توانید یک تحلیل گر بنیادی باشید. این یک تصور غلط رایج است که فقط حساب داران و متخصصان با سابقه تجارت می توانند تحلیل گران بنیادی خوبی باشند. این اصلا درست نیست. یک تحلیل گر بنیادی فقط 2 و 2 را جمع می کند تا اطمینان حاصل کند که جمع آن 4 است. برای تبدیل شدن به یک تحلیل گر بنیادی، به مهارت های اساسی کمی نیاز خواهید داشت:
 
  • درک صورت های مالی اساسی.
 
  • کسب و کار را با توجه به صنعتی که در آن فعالیت می کند، درک نمایید.
 
  • عملیات ریاضی پایه مانند جمع، تفریق، تقسیم و ضرب را بدانید.
 
گاهی اوقات این سوال برای برخی از افراد پیش می آید: «من از تجزیه و تحلیل تکنیکال راضی هستم، پس چرا باید تحلیل بنیادی را یاد بگیرم؟» تجزیه و تحلیل فنی (TA) به شما کمک می کند بازده کوتاه مدت سریع را بدست آورید. این به شما کمک می کند تا زمان ورود و خروج بهتری از سهم را انتخاب کنید.

با این حال TA یک رویکرد مؤثر برای ایجاد ثروت نیست. ثروت فقط با سرمایه گذاری های بلند مدت و هوشمند ایجاد می شود. با این حال، هر دو تجزیه و تحلیل فنی و تحلیل بنیادی باید در استراتژی بازار شما هم زیستی داشته باشند. (8)
 

2 نوع رویکرد اصلی در تحلیل بنیادی کدامند؟

در تحلیل بنیادی دو رویکرد اصلی و اساسی وجود دارد:
 
  • رویکرد بالا به پایین
  • که به شاخصه های کلان اقتصادی در یک صنعت می پردازد.
 
  • رویکرد پایین به بالا
  • که یک شرکت را به صورت خاص، فارغ از صنعت و بر اساس شاخصه های اقتصاد خرد بررسی می کند.

بسته به این که رویکرد سرمایه گذاری بلند مدت دارید یا کوتاه  مدت، هر یک از این دو مورد می تواند برای شما مفید باشد. اصولا رویکرد بالا به پایین برای سرمایه گذاران کوتاه  مدت و فرصت  طلب مناسب تر است. در حالی که رویکرد پایین به بالا برای خرید و نگهداری بلند مدت سهام، کارایی بیشتری دارد. در ادامه بیشتر به این دو رویکرد تحلیل بنیادی خواهیم پرداخت.

رویکرد بالا به پایین در تحلیل بنیادی چیست؟

در این روش از یک رویکرد بالا به پایین استفاده می شود که از کل اقتصاد شروع می شود و سپس از گروه های صنعتی گرفته تا شرکت های خاص را شامل می شود. به عنوان بخشی از فرایند تحلیل، مهم است که به یاد داشته باشید که تمام اطلاعات نسبی هستند. گروه های صنعتی در مقایسه با سایر گروه های صنعت و شرکت ها در برابر سایر شرکت ها مقایسه می شوند. معمولاً شرکت ها با دیگران در همان گروه مقایسه می شوند. به عنوان مثال، یک اپراتور مخابراتی (مثل نماد اخابر) با یک شرکت مخابراتی نه با یک شرکت نفتی دیگر مقایسه می شود.

اول و مهم ترین چیز در یک رویکرد از بالا به پایین، ارزیابی کلی از اقتصاد عمومی خواهد بود. اقتصاد مانند موج است و گروه های مختلف صنعت و شرکت های مختلف مانند قایق هستند. وقتی اقتصاد گسترش می یابد، بیشتر گروه ها و شرکت های صنعت سود می برند و رشد می کنند. وقتی اقتصاد ضعیف می شود، بیشتر بخش ها و شرکت ها معمولاً آسیب می بینند. بسیاری از اقتصاددانان، توسعه اقتصادی و انقباض اقتصادی را با سطح نرخ بهره پیوند می دهند.

نرخ بهره نیز به عنوان شاخص اصلی در بورس سهام دیده می شود. در زیر نمودار S&P 500 از بازار سرمایه آمریکا و بازده نت 10 ساله طی 30 سال گذشته آورده شده است. اگرچه دقیق نیست اما می توان ارتباط بین قیمت سهام و نرخ بهره را مشاهده کرد. هنگامی که سناریویی برای اقتصاد کلی ایجاد شد، یک سرمایه گذار می تواند اقتصاد را در گروه های مختلف صنعتی خود تجزیه کند.



برای ارزیابی پتانسیل یک گروه صنعتی، یک سرمایه گذار می خواهد نرخ رشد کلی، اندازه بازار و اهمیت اقتصادی را در نظر بگیرد. در حالی که هنوز هم یک شرکت خاص اهمیت دارد، گروه صنعت آن احتمالاً به همان اندازه یا بیشتر بر قیمت سهام تأثیر خواهد گذاشت. هنگامی که سهام حرکت می کند، آن ها معمولاً به صورت گروهی حرکت می کنند. بسیاری اوقات حضور در صنعت مناسب نسبت به سهام مناسب، مهم تر است!

با داشتن لیست کوتاه شرکت ها، یک سرمایه گذار می تواند منابع و توانایی های موجود در هر شرکت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد تا شرکت هایی را که قادر به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی هستند، شناسایی کند. این تجزیه و تحلیل می تواند بر انتخاب شرکت هایی با برنامه تجاری معقول، مدیریت قابل اعتماد و وضعیت مالی خوب متمرکز شود. (9)
 

رویکرد پایین به بالا در تحلیل بنیادی بازار سرمایه

سرمایه گذاری با رویکرد پایین به بالا، یک رویکرد سرمایه گذاری است که بر آنالیز سهام متمرکز است و بر اهمیت چرخه های کلان اقتصادی و چرخه بازار تأکید می کند. در رویکرد پایین به بالا، سرمایه گذار توجه خود را به یک شرکت خاص و اصول اساسی آن نه به صنعتی که در آن شرکت مشغول به کار است یا به عنوان یک اقتصاد بزرگ تر، متمرکز می کند. این رویکرد فرض می کند که شرکت های منفرد می توانند حتی در صنعتی که عملکرد مطلوبی ندارد، حداقل به طور نسبی عملکرد خوبی داشته باشند.

رویکرد پایین به بالا، سرمایه گذاران را مجبور می کند تا قبل از هر چیز عوامل خرد اقتصادی را در نظر بگیرند. این عوامل شامل سلامت مالی کلی یک شرکت، تجزیه و تحلیل صورت های مالی، محصولات و خدمات ارائه شده، عرضه و تقاضا و سایر شاخص های عملکرد شرکت در طول زمان است.

به عنوان مثال، استراتژی منحصر به فرد بازاریابی یک شرکت یا ساختار سازمانی ممکن است شاخص اصلی باشد که باعث می شود یک سرمایه گذار از پایین به بالا سرمایه گذاری کند. از طرف دیگر، بی نظمی حسابداری در صورت های مالی یک شرکت خاص ممکن است نشان دهنده مشکلاتی برای یک شرکت در یک بخش دیگر باشد.



رویکرد پایین به بالا برعکس سرمایه گذاری از بالا به پایین است. در این استراتژی ابتدا هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، عوامل کلان اقتصادی را در نظر می گیرد. در عوض، سرمایه گذاران از بالا به پایین به عملکرد گسترده اقتصاد نگاه می کنند و سپس به دنبال صنایعی هستند که عملکرد خوبی دارند و در بهترین فرصت ها در آن صنعت سرمایه گذاری می کنند. برعکس، تصمیم گیری صحیح بر اساس استراتژی سرمایه گذاری از پایین به بالا مستلزم انتخاب یک شرکت و ارائه یک بررسی کامل قبل از سرمایه گذاری است؛ این موضوع شامل آشنایی با گزارش های تحقیقاتی شرکت نیز هست.

سرمایه گذاران پایین به بالا معمولاً کسانی هستند که از استراتژی های بلند مدت، خرید و نگهداری استفاده می کنند که به تحلیل بنیادی تکیه دارند. این در شرایطی است که یک رویکرد از پایین به بالا برای سرمایه گذاری، درک عمیقی از یک شرکت واحد و سهام آن به سرمایه گذار می دهد و بینش بالقوه رشد بلند مدت یک سرمایه گذاری را فراهم می کند. از طرف دیگر، سرمایه گذاران از بالا به پایین می توانند در استراتژی سرمایه گذاری خود، فرصت طلب تر باشند و ممکن است به دنبال ورود و خروج سریع از موقعیت ها باشند تا سود حاصل از حرکات کوتاه مدت بازار را به دست آورند. (10)
 

تجزیه و تحلیل صورت های مالی در تحلیل بنیادی در بورس

وضعیت فروش، میزان سود یا زیان، ریسک های مالی شرکت، وضعیت فروش و ... از جمله مهم ترین مواردی است که یک حسابدار و مدیر شرکت باید نسبت به آن ها اطلاع داشته باشد تا بتواند در تصمیم گیری ها به شیوه بهتری عمل کند و بهترین راه حل ها را برای بهبود بیزینس خود مدنظر قرار دهد.

تمامی این موارد طبق اصول تنظیم شده و استانداردی تحت عنوان «صورت های مالی» جمع آوری می شود. در ادامه قصد داریم تا مهم ترین عناوین صورت های مالی را بررسی کنیم و نحوه تجزیه و تحلیل، کاربرد و معایب و مزیت های آن ها را در بازار بورس ایران بگوییم.
 

صورت های مالی چیست؟

همان طور که گفتیم، جمع آوری و گردآوری نتایج، سودها، زیان ها، وضعیت فروش و اقلام خرید و فروش در یک دوره مالی، با عنوان صورت های مالی شناخته می شود. بررسی این نتایج و مقایسه آن ها با یکدیگر، به مدیران و سرمایه گذاران کمک می کند تا از نتایج فعالیت ها سپرده های خود آگاه شده و در آینده به صورت دقیق تری برنامه ریزی کنند. هدف از این صورت های مالی ارائه اطلاعات دقیق و طبقه بندی شده درباره عملکرد مالی یک واحد تجاری است.

بسیار اهمیت دارد که این فرایند کاملا منصفانه و بدون غرض ورزی صورت بگیرد تا استفاده کنندگان بتوانند اطلاعات درست را استخراج نموده و تصمیم بگیرند.

به همین منظور سازمان بورس و اوراق بهادار تهران اقدام به تهیه یک آموزش نامه کامل در این راستا نموده است. ما نیز قصد داریم تا با کمک این جزوه آموزشی و سایر منابع معتبر، به بررسی و شیوه تحلیل این صورت های مالی به زبان ساده بپردازیم. (11) و (12)

انواع صورت های مالی

قبل از پرداختن به شیوه تجزیه و تحلیل صورت های مالی بهتر است آن ها را با یکدیگر مرور کنیم:
 
ترازنامه
گزارشی است که طبق آن وضعیت دارایی ها، بدهی ها و حقوق مالکان یک شرکت در تاریخ یا دوره معین به نمایش در می آید. دقت کنید که در ترازنامه همواره باید میزان دارایی های یک شرکت برابر با مجموع بدهی ها و حقوق صاحبان سهام باشد اما اگر این معادله برهم بخورد، آنگاه نشان گر وجود سود یا ریسک در میزان معاملات است و بهتر است با توجه بیشتری بررسی گردد.
 
صورت گردش وجوه نقد
این نیز یکی از صورت های مالی اساسی است که بیان می کند در یک مدت زمان مشخص چه میزان از جریانات نقدی به گردش درآمده است و چه میزان از آن، حاصل سرمایه گذاری یا تامین مالی است. به زبان ساده تر، این گزارش منعکس کننده فعالیت های تبادل پول یا کالا بین مجموعه های مختلف است و با توجه به آن، مدیریت می تواند تصمیمات لازم در خصوص ادامه یا توقف فعالیت را اخذ نماید.
 
صورت سود و زیان
به خلاصه ای از درآمدها و هزینه های واحدهای تجاری برای یک دوره زمانی مشخص، صورت حساب عملیات یا صورت سود و زیان می گویند. این نوع گزارشات میزان سوددهی یا زیان دهی شرکت را نمایش می دهد و بیانگر نتایج تصمیمات و عملکرد شرکت است. این نوع از صورت مالی به دو روش یک مرحله ای و دو مرحله ای محاسبه می گردد:
 
  • در روش یک مرحله ای تمام اقلام درآمدی و هزینه های خرج شده شرکت لیست شده و بعد از اتمام، اختلاف میان این دو مقدار محاسبه می شود. اگر این میزان مثبت بود، به معنای سود شرکت در یک دوره زمانی معین و اگر منفی بود، بیانگر زیان شرکت در آن دوره است. (13)
 
  • در روش دو مرحله ای نیز تمامی درآمدهای شرکت با یکدیگر جمع می شود و سپس هزینه های آن طی یک دوره گردآوری و محاسبه می گرد؛ تفاضل این دو مقدار، بیانگر میزان سود یا ضرر خواهد بود.


 
صورت سود و زیان جامع
این صورت مالی گزارشگر همه تغییرات افزایشی یا کاهش ناشی از درآمدها یا هزینه های تحقق یافته یا تحقق نایافته در یک دوره زمانی است. این نوع از صورت مالی، نشانگر سود یا زیان خالص دوره طبق صورت سود و زیان و سایر درآمدها و هزینه ای شناسایی  شده به تفکیک است و در نوع خود، گزارشی جامع و کامل به شمار می رود.

در میان چهار صورت مالی که در بالا ذکر شد، نوع چهارم یا صورت سود و زیان جامع، در مقایسه با سایر گزارش ها، کامل تر و جامع تر بوده و در ارزیابی میزان سود و زیان یک شرکت تاثیر بیشتری دارد.
 

تجزیه و تحلیل بنیادی صورت های مالی

یکی از راه های شرکت برای سرمایه گذاری استفاده از تحلیل بنیادی است که درآن عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزیابی شده و با مقایسه ارزش ذاتی آن سهام با قیمت واقعی، تصمیم گیری می کنند. در واقع بعد از جمع آوری و بررسی صورت های مالی، باید آن ها را به شکل بنیادی تجزیه و تحلیل کنیم تا بتوانیم در تصمیم گیری ها و فرایندهای اجرایی نقش موثرتری ایفا کنیم. در ادامه به بررسی شیوه های گوناگون این تجزیه و تحلیل ها، مطابق با ابلاغیه سازمان بورس و اوراق بهادار تهران می پردازیم. (14)
 
تجزیه و تحلیل افقی
بررسی اطلاعات صورت های مالی برای چند دوره متوالی بر مبنای اطلاعات سال پایه، در تجزیه و تحلیل افقی رخ می دهد و میزان موفقیت هر دوره در مقایسه با اطلاعات سال های گذشته بررسی می گردد. تجزیه و تحلیل افقی با عنوان تحلیل روند نیز شناخته می شود و هدف آن ارزیابی مجموعه ای از اطلاعات صورت های مالی طی دوره ای از زمان است که به بررسی رشد یا رکود اطلاعات می پردازد. این نوع از تجزیه و تحلیل به دو دسته زیر تقسیم می شود:
 
صورت های مالی مقایسه ای
در صورتی که صورت های مالی در دو دوره متوالی بررسی شوند، در این دسته قرار می گیرند. تحلیل کنندگان، تغییر مطلق ارقام صورت های مالی و درصد تغییر از یک سال تا سال دیگر را بررسی کرده و اطلاعات جامع را به شکل نمودار و صورت های مالی استخراج می کنند.
 
بررسی روند
برای دوره های متوالی پنج تا ده سال، موارد بسیار مهم موجود در صورت های مالی با مقایسه قرار دادن سال پایه بررسی می شود. بررسی روند در مقایسه با نوع قبلی اهمیت بیشتری دارد زیرا ممکن است طی چند سال، با وقوع چند رویداد غیر مکرر در شرایط اقتصادی تغییر قابل توجهی ایجاد شود و این تغییرات در بررسی دو دوره متوالی به وضوح قابل مشاهده نیست. مثلا بررسی و مقایسه سود خالص یک سهم در دوره هفت ساله ممکن است افزایش سود در این دوره را نقض کند.


 
تجزیه و تحلیل عمودی
تجزیه و تحلیل عمودی که با عنوان تجزیه و تحلیل هم اندازه نیز شناخته می شود، هر مورد از صورت های مالی را در قالب درصدی از یک مبلغ مبنا عنوان می کند. یکی از مزایای این مدل از تجزیه و تحلیل آن است که به تحلیل گر قدرت می هد تا شرکت های گوناگون را با یکدیگر مقایسه کند. در این مقایسه ها، اندازه شرکت ها مهم نیست بلکه رقابت بین آن ها اهمیت دارد. این نوع از تجزیه و تحلیل به دو دسته صورت های مالی استاندارد و تجزیه و تحلیل نسبت های مالی تقسیم می شود:
 
صورت های مالی استاندارد
در این مدل تمامی اطلاعات موجود در یک صورت مالی خاص به عنوان درصدی از یک رقم شاخص از همان صورت مالی بیان می شود، یعنی سود یا زیان یک مجموعه بر اساس درصدی از فروش کل بیان می شود. مثلا کاهش سود خالص در یک سال، می تواند ناشی از افزایش بهای تمام شده کالای فروش رفته، افزایش هزینه های عمودی اداری و افزایش در هزینه های بهره باشد.
 
تجزیه و تحلیل صورت های مالی
اگر روابط بین دو یا چند قلم از اقلام صورت های مالی بررسی شود، به آن تجزیه و تحلیل صورت های مالی می گوییم. معمولا نسبت های مالی برای ارزیابی چهار جنبه از عملیات بررسی می شوند. این چهار جنبه شامل نقدینگی، فعالیت، اهرم مالی و سودآوری است. (15)
 
تجزیه و تحلیل نسبت ها
 بررسی رابطه بین موارد منتخب صورت مالی را بیان می کند. یعنی یک نسبت در این تحلیل ها، بیانگر رابطه بین مقدار اول و دوم است. این رابطه در قالب درصد، نرخ یا تناسب ساده بیان می شود. برای تجزیه و تحلیل صورت های مالی می توان از نسبت ها برای ارزیابی، نقدینگی و توانایی پرداخت بدهی ها استفاده کرد. این نسبت ها بیانگر شرایط و وضعیت یک شرکت است. این در حالی است که بررسی و ارزیابی وضعیت فعلی شرکت از طریق مشاهده اقلام مجزای صورت های مالی امکان پذیر نیست. این نسبت ها به دو دسته نقدینگی و سودآوری تقسیم می شود و هر یک از آن ها زیرمجموعه هایی دارد:
 
الف) نسبت های نقدینگی
این نسبت توانایی کوتاه مدت شرکت در ایفای تعهدات خود در سررسید و برطرف ساختن نیازهای مختلف را بررسی می کند. این نسبت ها به شرکت ها کمک می کند که بنیه مالی خود را در پرداخت بدهی های کوتاه  مدت در سررسید، ارزیابی کنند.
 
  • نسبت جاری
  • به تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری، نسبت جاری یا نسبت سرمایه در گردش می گویند. این یک معیار متداول برای ارزیابی نقدینگی و توانایی پرداخت بدهی های کوتاه مدت شرکت محسوب می شود. این نسبت ترکیب دارایی های جاری را مورد توجه قرار نمی دهد و نشان نمی دهد که ممکن است بخش زیادی از دارایی های فعلی ناشی از موجودی های راکد باشد.
 
  • نسبت آنی
  • نسبت آنی معیاری از نقدینگی فوری و کوتاه مدت شرکت است که از طریق تقسیم وجه نقد، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و خالص حساب های دریافتی بر بدهی های فعلی محاسبه می شود. یکی از مشکلات نسبت جاری، درجه های متفاوت تبدیل نقدینگی به دارائی های فعلی است که نسبت آنی به خوبی این مشکل را پوشش می دهد.


ب) نسبت های سودآوری
اندازه گیری سود با موفقیت عملیاتی یک شرکت برای یک دوره زمانی معین را نسبت های سودآوری می گویند. این نوع از نسبت، توانایی شرکت را در استقراض و تامین مالی از طریق انتشار سهام تحت  تاثیر قرار می دهد. تحلیل گران از این نوع ارزیابی برای بررسی میزان اثربخشی مدیریت عملیات استفاده می کنند. از آن جایی که هدف نهایی مدیریت یک مجموعه بهینه سازی و حداکثر ساختن میزان بازده سهامداران است، بررسی این سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به هدف مزبور است. نسبت های سودآوری به دو دسته زیر تقسیم می شود:
 
  • نسبت سود خالص به فروش
  • این نسبت میزان بازدهی در ازای هر ریال از فروش را نشان می دهد. ضعف این روش نسبت به سایر این است که بسیاری از هزینه ها مانند هزینه تامین مالی ارتباطی به فعالیت فروش ندارند اما در محاسبه سود خالص لحاظ می شوند. بدین صورت نمی توان با اطمینان درباره سودآوری یک شرکت اظهار نظر کرد.
 
  • گردش دارایی ها
  • اندازه گیری و به کارگیری و استفاده اثربخش دارایی های شرکت در افزایش فروش را گردش دارایی می گویند. این گردش از تقسیم فروش خالص بر میانگین دارایی ها به دست می آید.
 
  • بازده دارایی ها
  • یک معیار کلی از سودآوری است که از طریق تقسیم سود خالص بر میانگین دارایی ها محاسبه می شود.
 
  • نسبت قیمت به سود
  • این نسبت از تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم به دست می آید که اگر روند رشد این نسبت مثبت باشد، از دید سرمایه گذاران بسیار ارزشمند است.
 
  • بازده حقوق صاحبان سرمایه
  • یکی دیگر از نسبت های سودآوری متداول، بازده حقوق صاحبان سرمایه است که سودآوری را از دیدگاه مالکین سهام بررسی می کند. این نسبت نشان می دهد که شرکت به ازای هر ریال خرج شده، چه مبلغی سود خالص کسب کرده است و از طریق تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سرمایه محاسبه می شود.
ج) نسبت های اهرمی یا بدهی
در این نوع از گزارش، نسبت نیازهای مالی از طریق ایجاد بدهی را نشان می دهد. این مدل درست برعکس مدل قبلی است و تعهدات شرکت در پرداخت بلند مدت را بررسی می کند و به نوعی شاخص ریسک مالی شرکت به شمار می آید.

این نوع از نسبت های هرمی انواعی دارد که مهم ترین آن ها شامل نسبت بدهی، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، ضریب مالکانه، ساختار سرمایه در مقابل مجموع دارایی ها و نسبت دفعات پوشش هزینه بهره است.
 
د) نسبت های فعالیت
این نوع تحلیل درجه کارایی و توانمندی شرکت را در به کارگیری منابع و سرمایه های اولیه اش بررسی می کند. این گزارش انواع مختلفی دارد که مهم ترین آن ها نسبت گردش موجودی کالا، متوسط دوره گردش موجودی کالا، گردش کل دارایی ها، متوسط دوره وصول مطالبات و گردش حساب های دریافتنی است.
 

اهمیت تجزیه و تحلیل صورت های مالی

یکی از مهم ترین روش های تحلیل گران برای ارزیابی سود یا زیان شرکت ها، بررسی صورت های مالی آن ها است. صورت های مالی بیانگر میزان دارایی ها، درآمدها و هزینه های یک شرکت در طول زمان است. تا اینجا، به بررسی انواع صورت های مالی پرداختیم که شامل ترازنامه، صورت سود زیان جامع، صورت گردش وجود نقد و صورت سود و زیان می شد. این صورت های مالی باید توسط تحلیل گران و متخصصان تحلیل شود تا وضعیت سودآوری، ریسک مالی، وضعیت تولید یا فروش، وضعیت بدهی و حواشی سود شرکت به شکل کامل مشخص شود.

همچنین به بررسی انواع تجزیه و تحلیل صورت های مالی در بورس، طبق اساس نامه سازمان بورس و اوراق بهادار پرداختیم و اشاره کردیم که این تجزیه و تحلیل ها شامل سه دسته افقی، عمودی و بررسی نسبت ها می گردد. انتشار نتایج این گزارش ها و تحلیل های آن ها، در تصمیم گیری مدیران، ذی نفعان، بستانکاران و سپرده گذاران بسیار تاثیرگذار است و بررسی بی طرفانه و بدون غرض ورزی آن ها، بسیار اهمیت دارد.

نسبت های مالی در تحلیل بنیادی در بورس

شنیدن کلمه «نسبت» کافی است که موهای شما سیخ شود! آن مشکلات پیچیده ای را که در ریاضی دبیرستان با آن ها روبرو بودیم یادمان می آید و بسیاری از ما را ناامید می کند. اما وقتی نوبت به سرمایه گذاری در بورس می رسد،  چنین چیزی لازم نیست. در حقیقت، نسبت های مالی در تحلیل بنیادی در بورس وجود دارد که با درک صحیح و کاربردی، می تواند به شما کمک کند تا یک سرمایه گذاری آگاه تر داشته باشید. با ما برای درک انواع نسبت های مالی در بورس همراه باشید.

نسبت ها می توانند ابزاری ارزشمند برای تصمیم گیری در مورد شرکت هایی باشند که ممکن است بخواهید در آن سرمایه گذاری کنید. در سراسر این صنعت، آن ها توسط سرمایه گذاران و تحلیل گران حرفه ای استفاده می شوند و انواع مختلفی برای استفاده وجود دارد. نسبت های مالی معمولاً در چهار دسته قرار می گیرند:
 
  • نسبت سودآوری
 
  • نسبت نقدینگی
 
  • نسبت های پرداخت بدهی
 
  • نسبت های ارزیابی

در ادامه، به هر دسته خواهیم پرداخت و نمونه هایی از نسبت های ساده برای استفاده را ارائه می دهیم که می توانند به شما کمک کنند تا به راحتی بینش مهمی در مورد شرکت هایی که ممکن است بخواهید در آن ها سرمایه گذاری کنید، به دست آورید. (15)


دسته 1؛ انواع نسبت سودآوری سهام چیست؟
سودآوری یک جنبه اساسی برای تجزیه و تحلیل در هنگام سرمایه گذاری در یک شرکت است. دلیل این امر آن است که درآمد بالا به تنهایی لزوماً به سود سهام بالا تبدیل نمی شود. به طور کلی، تجزیه و تحلیل سودآوری به دنبال تجزیه و تحلیل بهره وری کسب و کار از زوایای مختلف با استفاده از چند سناریوی مختلف است.

نسبت های سودآوری به ارائه بینشی در مورد سود یک شرکت و چگونگی آن سود با سایر اطلاعات مهم در مورد شرکت کمک می کند. این ها برای ارزیابی توانایی یک کسب و کار در تولید سود نسبت به درآمد آن، هزینه های عملیاتی، دارایی های ترازنامه و سهام سهام داران در طول زمان، با استفاده از داده ها از یک نقطه خاص در زمان استفاده می شود.

برخی از نسبت های سودآوری کلیدی شامل موارد زیر است:
 
  • حاشیه ناخالص (و حاشیه ناخالص تعدیل شده)
 
  • حاشیه عملیاتی
 
  • حاشیه سود خالص
 
  • حاشیه EBITDA
 
  • عامل حاشیه گردش پول
  • بازده دارایی ها (ROA)
 
  • بازده سهام عدالت (ROE)
 
  • بازده سرمایه گذاری شده (ROIC)
 
  • بازده سرمایه گذاری (ROI)

مثال: یکی از نسبت های پیشرو که توسط سرمایه گذاران برای بررسی سریع سودآوری استفاده می شود، حاشیه سود خالص است.
 
  • حاشیه سود خالص = درآمد خالص / سود

این نسبت درآمد خالص یک شرکت را با سود مقایسه می کند. به طور کلی هرچه حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، بهتر است. حاشیه سود خالص 1 به این معنی است که یک شرکت تمام درآمد خود را به سود خالص تبدیل می کند. سطح حاشیه سود در صنایع و دوره های زمانی، متفاوت است زیرا این نسبت می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. بنابراین، نگاهی به حاشیه سود خالص یک شرکت در مقابل صنعت و میانگین تاریخی شرکت نیز مفید است.

اگر یک شرکت از حاشیه سود کم سود برخوردار باشد، ممکن است نیاز به کاهش هزینه ها از طریق ابتکارات استراتژیک گسترده باشد. حاشیه سود بسیار بالا نسبت به صنعت ممکن است نشان دهنده یک مزیت قابل توجه باشد که ممکن است برای بلند مدت پایدار نباشد. (16)
 
دسته 2؛ نسبت نقدینگی و انواع و کاربرد آن
نقدینگی نشان می دهد چقدر سریع یک شرکت می تواند بدهی های خود را بازپرداخت کند. این نسبت هم چنین نشان می دهد که دارایی های شرکت چگونه هزینه ها را پوشش می دهند. نسبت نقدینگی به سرمایه گذاران ایده در مورد کارایی عملیاتی یک شرکت می دهد. آن ها همچنین نشان می دهند که چگونه یک شرکت به سرعت و به راحتی می تواند پول نقد برای خرید دارایی های اضافی یا بازپرداخت طلب کاران، چه در مواقع اضطراری و چه در جریان فعالیت عادی را ایجاد کند.



برخی از نسبت های کلیدی نقدینگی عبارتند از:
 
  • نسبت فعلی
 
  • نسبت سریع
 
  • نسبت نقدی
 
  • چرخه تبدیل نقدی (CCC)
 
  • نسبت جریان نقدی عامل
 
  • گردش مالی دریافتنی
 
  • گردش موجودی
 
  • گردش سرمایه در گردش

مثال: نسبت سریع و فعلی

نسبت های فعلی و سریع روش های خوبی برای ارزیابی نقدینگی یک شرکت هستند؛ هر دو نسبت بسیار مشابه هستند. نسبت فعلی با تقسیم دارایی های جاری با بدهی های جاری محاسبه می شود. از آنجا که دارایی های جاری و بدهی های جاری نمایان گر فعالیت در 12 ماه آینده است؛ این نسبت می تواند بینش در مورد نقدینگی کوتاه  مدت شرکت باشد. نسبت دارایی فعلی بالاتر مطلوب است زیرا نمایان گر تعداد دفعاتی است که دارایی های جاری می توانند بدهی های جاری را پوشش دهند. (16)
 
دسته 3؛ نسبت های پرداخت بدهی
نسبت های پرداخت بدهی که به عنوان نسبت های اهرم نیز شناخته می شوند، توسط سرمایه گذاران استفاده می شود تا تصویری از چگونگی عمل کرد یک شرکت با تعهدات مالی بلند مدت خود بگذارد. همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، شرکتی که بدهی خود را کاهش می دهد، احتمالاً سرمایه گذاری مطلوبی نسبت به سایرین است.

برخی از محبوب ترین نسبت های پرداخت بدهی عبارتند از:
 
  • بدهی به کل دارایی ها
 
  • بدهی به حقوق صاحبان سهام
 
  • علاقه زمانی به دست آورده
 
  • نسبت پوشش نرخ بهره
 
  • درآمد خالص به بدهی

بدهی به دارایی ها و بدهی به سهام، دو نسبت اصلی هستند که اغلب برای بررسی سریع سطح بدهی یک شرکت استفاده می شوند. هر دو نشان می دهند که چگونه بدهی درمقابل سایر دسته های موجود در ترازنامه بررسی می شود.

مثال: بدهی به دارایی

از نسبت بدهی به کل دارایی برای تعیین میزان دارایی های یک شرکت با بدهی استفاده می شود.

کل بدهی به کل دارایی به شرح زیر محاسبه می شود:
 
  • نسب کل دارایی به بدهی = (بدهی های کوتاه مدت + بدهی های بلندمدت / دارایی ها)
به عنوان یک قاعده کلی، عدد نزدیک به صفر به طور کلی بهتر است زیرا به این معنی است که یک شرکت نسبت به کل دارایی های خود بدهی کمتری دارد. به یاد داشته باشید، وام دهندگان معمولاً در صورت نیاز به انحلال، اولین ادعای مربوط به دارایی های شرکت را دارند. بنابراین، نسبت بدهی / دارایی پایین تر، به طور معمول ریسک کمتری را برای سرمایه گذاری نشان می دهد.

در هنگام استفاده از این نسبت برای تجزیه و تحلیل یک شرکت، این نسبت می تواند به بررسی هر دو مرحله رشد شرکت و کل صنعت کمک کند. (16)


دسته 4؛ نسبت های ارزیابی
نسبت های ارز یابی برخی از نسبت های متداول و راحت برای تجزیه و تحلیل جذابیت سرمایه گذاری در یک شرکت هستند. این نسبت ها در درجه اول قیمت سهام بورس عمومی شرکت را یکپارچه می کنند تا سرمایه گذاران درک کنند که شرکت در بازار چقدر ارزان یا گران است. به طور کلی هرچه سطح نسبت پایین تر باشد، سرمایه گذاری در یک شرکت جذاب تر می شود.

نسبت های ارزیابی محبوب عبارتند از:
 
  • قیمت به درآمد
 
  • قیمت به کتاب
 
  • قیمت به فروش
 
  • جریان قیمت به نقدی

مثال: درآمد به قیمت

نسبت قیمت به درآمد (P / E) یکی از شناخته شده ترین نسبت های ارزیابی است. این نسبت، سهام یک شرکت را با درآمد خود بر اساس هر سهم مقایسه می کند. مانند سایر ارزیابی های نسبت ارزیابی، قیمت به درآمد، حق بیمه ای را نشان می دهد که بازار حاضر به پرداخت آن است. نسبت P / E به شرح زیر محاسبه می شود:
 
  • قیمت به درآمد = (ارزش بازار برای هر سهم) / (درآمد هر سهم)

این نسبت درآمد هر شرکت را به یک نسبت قابل مقایسه تبدیل می کند. هرچه این نسبت بالاتر باشد، سرمایه گذاران بیشتر مایل به صرف هزینه هستند. اما فکر نکنید که نسبت P/E بالاتر برای یک شرکت لزوماً حاکی از گران  بودن سهام آن است. بسته به هر صنعت، نسبت P/E متوسط می تواند متغیر باشد. بنابراین، مقایسه P/E یک شرکت با متوسط صنعت آن بسیار مهم است. (16)

کاربرد نسبت های مالی در تحلیل بنیادی بورس چیست؟

صورت های مالی به طور کلی برای ارائه اطلاعات به سرمایه گذاران به تنهایی کافی نیستند. اعداد موجود در آن اسناد باید مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد تا سرمایه گذاران بتوانند جنبه های مختلف عملکرد شرکت را بهتر بشناسند. تجزیه و تحلیل نسبت های مالی یکی از روش هایی است که یک سرمایه گذار می تواند برای به دست آوردن آن درک از آن استفاده کند.

تجزیه و تحلیل نسبت مالی به سرمایه گذار این امکان را می دهد تا داده های ارائه شده توسط یک شرکت را مورد بررسی قرار دهد. این موضوع به او این امکان را می دهد تا قدرت جنبه های مختلف عملکرد شرکت را اندازه گیری کند.

تجزیه و تحلیل صورت های مالی، در واقع فرایند درک ریسک و سودآوری یک شرکت از طریق تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی گزارش شده است. تجزیه و تحلیل نسبت پایه ای برای ارزیابی و قیمت گذاری ریسک اعتباری و انجام ارزش گذاری اساسی شرکت است. نسبت مالی یا نسبت حسابداری، از صورت های مالی یک شرکت گرفته می شود و محاسبه ای است که نشان دهنده بزرگی نسبی ارزش های عددی انتخاب شده از این صورت های مالی است. (17)

انواع مختلفی از نسبت های مالی وجود دارد که با توجه به ارتباط آن ها با جنبه های مختلف تجارت یک شرکت و همچنین به دلیل علاقه گوناگون مخاطبان مختلف، طبقه بندی می شوند. در این مطلب سعی نمودیم انواع دسته بندی این نسبت ها را به صورت کلی با ذکر برخی مثال ها به شما معرفی نماییم.
 

مزایا و محدودیت های تحلیل نسبت های مالی

 
1- مزایای نسبت های مالی بورس
هنگامی که به طور صحیح به کار گرفته شوند، تجزیه و تحلیل نسبت به بسیاری از مشکلات شرکت توجه می کند و همچنین برخی از ویژگی های مثبت را برجسته می کند. نسبت های مالی در تحلیل بنیادی توجه را به سمت موضوعاتی که نیاز به توجه دارند جلب می کنند. بگذارید نگاهی به برخی از مزایای تحلیل نسبت بیندازیم.

تجزیه و تحلیل نسبت به اعتبار یا عدم تأیید تصمیمات تأمین مالی، سرمایه گذاری و فاکتورهای عملیاتی شرکت کمک می کند. آن ها صورت های مالی را به صورت مقایسه ای خلاصه می کنند، بنابراین به مدیریت کمک می کنند تا وضعیت مالی بنگاه و نتایج تصمیمات خود را مقایسه و ارزیابی کند. این کار صورت های حسابداری پیچیده و داده های مالی را به نسبت های ساده بهره وری عملیاتی، بهره وری مالی، پرداخت بدهی، موقعیت های بلند مدت و... تبدیل می کند.

تجزیه و تحلیل نسبت به شناسایی حوزه های مشکل و جالب توجه یک کسب و کار حاضر در بازار سرمایه کمک می کند. برخی از اطلاعات در صورت های حسابداری پیچیده گم شده است و نسبت ها برای مشخص کردن چنین مشکلاتی کمک می کنند. همچنین به شما اجازه می دهد تا مقایسه ای با سایر بنگاه ها، استانداردهای صنعت، مقایسه های درون بنگاه و غیره انجام دهید. این تحلیل به شما کمک می کند تا موقعیت مالی سهام مورد نظر خود را در اقتصاد، بهتر درک نمایید. (18)


2- محدودیت های نسبت های مالی بورس
در حالی که نسبت ها، ابزار مهمی برای تجزیه و تحلیل مالی هستند، اما محدودیت هایی نیز دارند.

بنگاه اقتصادی می تواند برخی از تغییرات سال مالی در صورت های مالی خود را تغییر دهد تا نسبت های خود را بهبود ببخشد. در این حالت، این نسبت ها چیزی جز اعدادی بی معنی نیستند.

نسبت ها، تغییرات سطح قیمت به دلیل تورم را نادیده می گیرند. بسیاری از نسبت ها با استفاده از هزینه های تاریخی محاسبه می شوند و از تغییرات سطح قیمت بین دوره ها غافل می شوند. این موضوع،  وضعیت اقتصادی درست را نشان نمی دهد.

نسبت های حساب داری جنبه های کیفی شرکت را به طور کامل نادیده می گیرد. آن ها فقط جنبه های پولی را در نظر می گیرند (کمی)

هیچ تعریف استانداردی از نسبت ها وجود ندارد. بنابراین شرکت ها ممکن است از فرمول های مختلفی برای نسبت استفاده کنند. یکی از این مثال ها، نرخ فعلی است که در آن برخی از بنگاه ها، کلیه بدهی های جاری را در نظر می گیرند اما برخی دیگر ضمن محاسبه نسبت جاری، اضافه برداشت های بانکی از بدهی های جاری را نادیده می گیرند. (18)

و سرانجام، نسبت های حسابداری هیچ گونه مشکل مالی شرکت را برطرف نمی کند؛ آن ها وسیله ای برای رسیدن به هدف هستند و نه راه حل واقعی.
 
نتیجه گیری و جمع بندی
یکی از اقدامات مهم در بررسی سهام برای سرمایه گذاری، توجه به فاکتورهای اقتصادی آن سهم است. در واقع این فاکتورهای اقتصادی از طریق صورت های مالی و حساب داری ماهانه و سالیانه در دسترس عموم قرار دارند. اما برای درک درست و قابل مقایسه ارزش سهام های گوناگون، نیاز به محاسبه نسبت هایی است که زوایایی مختلف ارزش هر شرکت را نشان می دهند.

کاربرد نسبت های مالی در تحلیل بنیادی، ساده  کردن فرایند تحلیل اقتصادی هر سهم و ارائه بینشی به سهام داران در راستای تصمیم گیری بهتر برای خرید یا فروش بهتر است. در این مقاله به تشریح مفهوم تحلیل بنیادی در بازار سرمایه، انواع نسبت ها و کاربرد هریک به همراه مزایا و معایب استفاده از نسبت های مالی در تحلیل بنیادی پرداختیم.


 پی نوشتها
  1. www.investopedia.com
  2. www.khanesarmaye.com
  3. www.thebalance.com
  4. www.khanesarmaye.com
  5. www.tradesafe121.blogspot.com
  6. www.hoteaforex.com
  7. www.investopedia.com
  8. www.zerodha.com
  9. www.school.stockcharts.com
  10. www.investopedia.com
  11. www.kvk.nl
  12. www.businessdictionary.com
  13. www.dutch-accountants.com
  14. www.tse.ir
  15. www.investopedia.com
  16. www.investopedia.com
  17. www.courses.lumenlearning.com
  18. www.toppr.com