انواع ابزارها و منابع آموزشی بورس و ترید

ابزارها و منابع آموزشی متعددی برای کمک به درک بهتر و عمیق تر مفاهیم مرتبط با حوزه بورس و همچنین یادگیری معاملات و بایدها و نباید های این حیطه کاری وجود دارند که در این مقاله قصد داریم شما را با بخشی از معتبرترین و کار آمدترینِ آن ها آشنا کنیم.

همانطور که احتمالا می دانید، دو نوع تحلیل در حوزه بورس وجود دارد. یکی تحلیل تکنیکال و دیگری تحلیل بنیادی. به عنوان یکی از علاقه مندان و یا فعالان حوزه بورس، برای آنکه بتوانید داده های بازار بورس و ترید را مورد بررسی قرار دهید، نیاز دارید که این دو علم را به خوبی فرا گیرید. (1)

ابزارهای زیادی برای فراگرفتن و اجرایی کردن هر یک از این دو تحلیل وجود دارد که دانستن آن ها به شما در درک بهتر مفاهیم، به کارگیری این دو نوع تحلیل و آنچه که در بورس به وقوع می پیوندد، کمک شایانی می کند.

الگوها، ابزارهای تحلیل بورس و ترید

در این قسمت اسامی تمام الگوهایی که ممکن است در دنیای بورس و ترید با آن ها مواجه شوید را نام می‎ بریم، سپس در ادامه به معرفی جزئی تر آن مواردی که لقب رایج ترین الگوها در بازار بورس را از آن خود کرده اند، می پردازیم.
 
  • مجموعه الگوهای قیمتی
 
  • مجموعه الگوهای بازگشتی
 
  • مجموعه الگوهای ادامه دهنده

در زیر به معرفی نام تمام الگوهای موجود در دو دسته «بازگشتی» و «ادامه دهنده» می پردازیم: (2)

الگوی سر و شانه (صعودی و نزولی)

الگوی سقف دوقلو

الگوی سقف سه قلو

الگوی QM

الگوی کانال

الگوی پرچم (Flag)

الگوی مثلث کاهشی (Decrease Triangle)

الگوی مثلث افزایشی (Increase Triangle)

الگوی مستطیل کاهشی

الگوی مستطیل افزایشی

الگوی کنج

الگوی B2

الگوی دره (Wedges)

الگوی الماس (Diamonds)

الگوی فنجان و دسته (CUP)

به غیر از الگوهای قیمتی، دو دسته الگوی دیگر به نام های «هارمونیک» و «شمعی» وجود دارد که در زیر به معرفی الگوهای زیرشاخه این دو مجموعه می پردازیم. (3) و (4)
 
  • مجموعه الگوهای هارمونیک
  •   (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی ABC (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی گارتلی (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی خفاش (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی پروانه (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی خرچنگ (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی کوسه (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی سایفر (صعودی و نزولی)
 
  • الگوی Drives-3 یا Three Drives (صعودی و نزولی)
 
  • مجموعه الگوهای کندل استیک (شمعی)
الگوی اینگالف صعودی (Bullish)

الگوی اینگالف نزولی (Bearish)

الگوی سایه بلند (Long Shadow Pattern)

الگوی چکش (Hammer Pattern)

آشنایی با رایج ترین و پرکاربردترین الگوهای بورس و ترید

به عنوان یکی از علاقه مندان و یا فعالان حوزه بورس، خوب است که گوش و چشممان با اکثر الگوهای این زمینه فعالیت آشنا باشد و البته بهتر است که درباره رایج ترین و پرکاربردترین آن ها اطلاعاتی دقیق تر داشته باشیم تا بتوانیم به عنوان ابزارهایی در این حوزه از آن ها بهره ببریم. پیش از شروع مطالعه مطالب پیش رو، به یاد داشته باشید که سعی ما بر آشنایی اجمالی شما با مفاهیم این ابزارها و الگوها بوده  است.

لذا برای آشنایی دقیق تر و یادگیری جامع هریک از این موارد نیاز به مطالعه و بررسی مقالات، کتب و مراجع بیشتری را دارید.

برخی از معروف ترین الگوهای حوزه بورس به همراه توضیح اطلاعاتی درباره آن ها به شرح زیر هستند:
 
  • الگوی سر و شانه
یکی از محبوب ترین الگوها در بین الگوهای مجموعه بازگشتی، الگوی سر و شانه است که فعالان بورس از آن برای تحلیل داده های بورس و ترید و همچنین پیش بینی رفتارها و پیش آمدهای آینده زمینه فعالیت خود، زیاد استفاده می‎کنند.

همانطور که از نام این الگو پیداست، نمودار آن دارای سه قله متوالی است که قله وسطی به عنوان سر و دو قله های کناری به عنوان شانه تصور می شود. بنابراین در این نمودار، قله وسطی نسبت به دو قله کناری خود بلندتر است و نمادی از یک انسان را پدیدار می سازد. به همین دلیل است که آن را سر و شانه می نامند.

در صورتی که همین شکل بر روی نمودار به صورت معکوس پدیدار شود، یعنی یک انسان وارونه متصور شود؛ به آن الگوی سر و شانه معکوس گفته می شود.

حال ببینیم که این الگو بیانگر چه موضوعی در بورس و ترید است؟ در واقع این الگو پس از یک روند قدرتمند در نمودار به وجود می آید و پدیدار شدن آن به معنی تغییرات تمایلات عرضه و تقاضا در بازار است. آنچه که از این نمودار می توان برای آینده روند آن بازار یا سهام برداشت کرد این است که به دلیل تغییر پتانسیل و ظرفیت تمایل تقاضا در بازار، یک بازگشت قیمت در حال وقوع است.


 
  • الگوی سقف دوقلو
ممکن است نام آن را تحت عنوان الگوی سقف و کف دو قلو نیز می گویند، یکی دیگر از پرکاربردترین الگوهای بازار بورس و ترید است. درواقع تشخیص روند رشد نمودار در روزهای آینده بازار با استفاده از این الگو عملی سهل و قابل و حدس است. به این صورت که اگر نمودار به صورت دو قله متوالی باشد که به آن نمودار سقف دوقلو می گوییم، معنی آن است که بازار در آینده با یک سیر نزولی مواجه خواهد شد؛ و اگر برعکس این موضوع باشد که به آن نمودار کف دو قلو می گویند به آن معنی است که بازار در حال رسیدن به یک سیر صعودی است.


 
  • الگوی سقف سه قلو
در صورتی که اتفاقات در حال وقوع بازار به صورت مکرر و یکسان رفتار کنند و آنچه میان عرضه و تقاضا یا به عبارتی فروشندگان و خریداران رخ می دهد در یک بازه زمانی مشخص، رفتاری تکراری داشته باشد، نموداری با سه قله متوالی به وجود می آید. درواقع الگوی سقف و کف سه قلو، رفتاری مانند الگوی قبلی از خود نشان می دهد و انتظار بر آن است که میزان نوسان قیمت ها و ارزش گذاری ها متناسب با فاصله بین کف تا قله باشد.


 
  • الگوی پرچم
الگوی پرچم یکی از معروف ترین الگوهای مجموعه ادامه دهنده است. الگوی پرچم سیری صعودی یا نزولی را نشان می دهد که در یک بازه استراحت یا سکون به سر می برد و قرار است به زودی دوباره روند رشد و صعود یا نزول و سقوط خود را ادامه دهد. هرچه این بازه استراحت طولانی تر و کشیده تر باشد؛ انتظار آنکه پس از شروع مجدد مسیر و ادامه سیر صعودی یا نزولی پیشین، نمودار جهش های بلندتری به سمت مسیر حرکتی خود داشته باشد، بیشتر است.

با توجه به حالت نمودار آن را الگوی پرچم صعودی یا الگوی پرچم نزولی می‎نامند. در واقع ممکن نیست که الگوی پرچم، یک روند صعودی داشته باشد و پس از یک بازه استراحتی به یک روند نزولی برسد و یا برعکس. یک الگوی پرچمی برای نموداری تعریف می شود در حین مسیر صعود یا نزول خود، یک توقف ساده دارد و مجدد قرار است که به مسیرش در همان جهت ابتدایی ادامه دهد.

اگر به تصویر نموداری که الگوی پرچم بر آن حاکم است توجه کنید، خواهید دید که نمودار در زمانی که در بازه استراحت بازار به سر می‎برد، به سمت کنج کشیده می شود و پس از خروج از حالت رکود بازار مجدد به جهتی که پیش از استراحت در حال پیمودنش بود، ادامه مسیر می دهد. در اصل این یک الگوی رفتاری برای تمام نمودارهایی است که زیرمجموعه الگوهای ادامه دهنده هستند.


 
  • الگوی مستطیل
اگر به یک نمودار شبیه نمودار الگوی پرچم نگاه کردید و در آن متوجه شدید، نمودار در زمان استراحت بازار خطی مستقیم را طی کرده و به هیچ سمتی کشیده نشده  است و پس از خروج از بازه استراحت بازار دوباره به مسیر خود در جهت قبلی اش ادامه داده است؛ شما در واقع در حال نگاه کردن به یک الگوی مستطیل هستید. (5)

منابع آموزشی ریاضیات، منطق و حسابداری مرتبط با بورس و ترید

درست است که کلیات آنچه که در بازار بورس و ترید به یک علاقه مند یا فعال در این حوزه، آموزش داده  می شود، مباحثی است بنا شده بر پایه الگوها، نمودارها و در کنار آن ها تحلیلات تجربی و روانشناختی؛ اما فراموش نکنید که برای تسلط هرچه بهتر و بیشتر بر دنیای بورس و ترید، نیاز دارید نگاهی دوباره، عمیق تر و جامع تر به ریاضیات پایه ای حتی آن مباحثی که در دوران دبیرستان یاد گرفته بودید، بیندازید.

از این رو در این بخش به معرفی و توضیح مختصری درباره برخی از این مفاهیم ریاضیات که با دنیای بورس و ترید مرتبط هستند، می پردازیم.
 
  • تصاعد یا دنباله فیبوناچی در تحلیل تکنیکال بورس
شاید این مبحث از ریاضیات را در دوران دبیرستان به خاطر داشته باشید. ریاضیدانی ایتالیایی به نام لئوناردو بوناچی که در قرن دوازدهم می زیست و به دلیل آنکه تصاعد فیبوناچی را در کتابی به نام Liber Abaci به جهان معرفی کرد، تاریخ این دنباله را با نام او می شناسد.

برای آن دسته از افرادی که از خاطر برده اند و برای آن دسته از افرادی که نمی دانند؛ لازم است یادآور شویم که دنباله یا تصاعد فیبوناچی اصول و قاعده ای به شرح زیر داشت: (6)

Fn= (Fn-1) + (Fn-2)

حال سوال اینجاست، از فیبوناچی چه استفاده ای در بورس و ترید می شود؟

با یک پاسخ کوتاه، می توان گفت برای آنکه دریابند آیا روند یک نمودار بازگشتی است یا ادامه دهنده.

در بازارهای مالی، برای آنکه بتوانند به جواب این سوال برسند از ابزارهای متنوع فیبوناچی استفاده می کنند. این ابزارها به شرح زیر هستند:
 
  • فیبوناچی پروژکشن یا به اصطلاح بین المللی آن Fibonacci Projection که آن را با نماد (PRO) نمایش می دهند.
 
  • فیبوناچی انبساطی یا به اصطلاح بین المللی آن Fibonacci Expansion که آن را با نماد (EXP) نمایش می دهند.
 
  • فیبوناچی خارجی یا به اصطلاح بین المللی آن Fibonacci Extension که آن را با نماد (EXT) نمایش می دهند.
 
  • فیبوناچی اصلاحی یا به اصطلاح بین المللی آن Fibonacci Retracement که آن را با نماد (RET) نمایش می دهند. (7)

آشنایی با منابع آموزشی بورس و ترید

به طور کلی نمی توان منبع یا مرجع خاصی را به عنوان یک راهنمای شاخص برای آشنایی با بورس و ترید معرفی کرد. اگرچه کتاب ها، مقالات و حتی دوره های آموزشی زیادی در بازار وجود دارند که شما به عنوان یک علاقه مند به دنیای بورس و ترید می توانید با اندکی تحقیق درباره بهترینِ آن ها، مخاطب این دست از منابع آموزشی قرار بگیرید. دراقع آنچه که به عنوان ابزار ابتدایی و دانشی اولیه برای ورود به دنیای بورس و ترید نیاز دارید، برآیندی از چندین علم، دانش، تجربه و مطالعه مختلف است.

به عبارت دیگر، شما به عنوان یک فعال بورس یا ترید، یک سرمایه گذار موفق، یک تحلیلگر سهام و سرمایه یا یک معامله کننده هوشمند، نیاز دارید مقدار مشخصی از ریاضیات، منطق، روانشناسی، الگوشناسی، تجربه خوانی، اطلاعات عمومی و حتی بیزینس، مدیریت، کارآفرینی، اقتصاد و حسابداری و شاید دانش های دیگری که گوشه ای از آن ها به هرنحوی به عنوان ابزاری برای موفقیت شما در بورس و ترید محسوب می شود، بدانید و اطلاعات داشته  باشید.

بنابراین اگر به راستی قصد دارید به یک فعال حوزه بورس و ترید، یا یک سرمایه گذار موفق و کم شکست تبدیل شوید، بهتر است از اندیشه مطالعه تئوری و طوطی وار منابع آموزشی، خارج شده و عمیقا به فکر دانش اندوزی و کسب تجربه در این حوزه باشید.
 

اهمیت داشتن اطلاعات درباره الگوها در دنیای بورس و ترید

به خاطر داشته باشید که شما برای یادگیری، تشخیص، تحلیل و درک رفتار بازاری که در آن فعالیت می کنید؛ به چند نکته به صورت همزمان نیاز دارید:

اول آنکه بهتر است درباره چند الگوی پرکاربرد و در بورس، ترید و علم حسابداری، اطلاعات دقیق تر و کاربردی تری را نسبت به آنچه در این مقاله صرفا به جهت آشنایی و معرفی توضیح داده شد، کسب کنید.

دوم آنکه حتما رفتار نمودارها و زبان الگوها را با توجه به آنچه در بازار، نوسانات قیمت ها و رفتار فروشندگان و خریداران می بینید، معنا کنید. منظور از این جمله آن است که آنچه با چشم و گوشتان در بازار حقیقی دریافت کردید را نادیده و ناشنیده نگیرید و صرفا به مطالعه، تعریف و تحلیل نمودار نپردازید. رفتار یک نمودار و الگو در کنار ترجمه آنچه در بازار حقیقی در حال وقوع است معنا می یابد.

سوم آنکه در تعبیر و تحلیل هرآنچه از نمودارها و بازار به دست می آورید، بهتر است از اندکی روانشناسی و یا احساس نشأت گرفته از شعور ذاتی نهفته در انسان نیز کمک بگیری و صرفا همه موارد را با نگاه ریاضیات و منطق تحلیل و بررسی نکنید. درواقع شما برای آنکه بتوانید به درک درستی از آنچه که در بازار در حال وقوع است، دست یابید که به هر سه ابزار تحلیل بازار یعنی «تحلیل بنیادی»، «تحلیل تکنیکال» و «تحلیل روانشناسی» نیاز دارید. (1)
 

آشنایی با مفهوم شکاف در بورس و ترید

در دوره ای که برخی از بازرگانان و تجار اروپایی در تجارت و فعالیت های اقتصادی خود دچار رکود شده بودند و هر روز بیشتر از پیش با ضرر و آسیب هایی جبران ناپذیر روبرو بودند، این اندیشه در ذهن آن ها شکل گرفت که راهی را در پیش بگیرند تا تمام ضرر و زیان ها به شکلی مناسب و منطقی جبران شوند. راهی که توانست تجار شکست خورده را وارد جریانی جدید کند، مشارکت در روابط تجاری بود؛ بازرگانان در سود و زیان فعالیت های اقتصادی یکدیگر شریک شدند و بعد از گذشت مدت زمانی اندک این روابط تجاری گسترده شد و شرکت های سهامی شکل گرفتند.

با گسترش معاملات اقتصادی فعالیت ها و مراودات تجاری بیشتر شدند و در میان انبوه این فعالیت ها نیاز به شرایطی خاص برای این مراودات اقتصادی احساس شد تا رابطه ای مؤثر بین سرمایه گذاران و معاملاتشان برقرار شود، بدین ترتیب بازار بورس امروزی در آن زمان شکل گرفت و با پیشرفت علم و دانش بشر بازارهای سهام تکنیکی و گسترده تر شدند.
 

منظور از شکاف در بورس و ترید چیست؟

نمودارهای قیمت در بازار بورس اغلب دارای فضاهای خالی شناخته  شده ای با عنوان شکاف هستند که این فضای خالی نشانگر محدوده زمانی است که هیچ سهامی وارد معامله نشده است و در واقع در آن شکاف معامله ای انجام نشده است. به طور معمول این اتفاق بین بسته شدن بازار در یک روز و باز شدن آن در روز دیگر است؛ به عنوان مثال با باز شدن قیمتی بالاتر از قیمت بالای روز قبل، شکافی ایجاد می شود که در طول روز این فضای خالی پُر نمی شود.

در واقع در جریان صعودی قیمت بالای امروز از بالاترین قیمت دیروز، بیشتر است و در مقابل در جریان نزولی بالاترین قیمت امروز از پایین ترین قیمت روز قبل، کمتر است و بدین گونه شکاف تشکیل می شود. (8)

شکاف های بالا و پایین می توانند در نمودارهای ماهانه، هفتگی و روزانه شکل بگیرند اما معمولا این شکاف ها بیشتر در نمودارهای روزانه ظاهر می شوند. به عنوان مثال اگر درآمد یک شرکت بسیار بالاتر از حد معمول باشد این امکان وجود دارد که در سهام آن شرکت در روز دیگر شکاف ایجاد شود.

اگر بخواهیم بر اساس مطالب ذکر شده توضیح مختصری درباره شکاف یا گپ بدهیم باید این گونه بیان کنیم: زمانی که شکاف ایجاد می شود در واقع ناحیه یا فضایی خالی شکل می گیرد که هیچ معامله و قیمتی در آن ناحیه مشاهده نمی شود. شکاف ها نقاط قابل اهمیتی از یک روند را به ما نشان می دهند که توسط آن ها می توانیم نقطه عطف ورود و خروج را به خوبی تشخیص دهیم. (8)

دلیل ایجاد شکاف

در بازار بورس هر لحظه اخبار مهمی برای شنیدن وجود دارد و کسانی که در بازار بورس فعالیت می کنند به طور مداوم برگشت های سریع را مشاهده می کنند، همچنین خبرهای مختلف درباره افزایش سهام و سرمایه شرکت های مختلف باعث ایجاد شکاف می شوند. به طورکلی هر اخبار اقتصادی مرتبط یا غیر مرتبط با سهام یا بازار خاصی که مدنظرمان است باعث ایجاد شکاف می شوند و به طورکلی بازار همواره تحت تأثیر اخبار گوناگون از شرکت ها و نهادهای اقتصادی و صنعتی مختلف است. (9)

زمانی که بازار در قیمت و ارزش پایانی دوره قبل یا در ابتدای آن باز می شود، وجود اخبار خاص یا تقاضایی بیشتر از حد معمول در معاملات باعث می شود تا معاملات اقتصادی افزایش یابند و به این ترتیب شکاف های صعودی و نزولی شکل می گیرند. (9)
 

خط صعودی و خط نزولی

پیش از این درباره جریان صعودی و نزولی صحبت کردیم؛ به طورکلی شکاف یا گپ به دو خط صعودی و نزولی تقسیم می شود و اگر بخواهیم به زبان بورس توضیح دهیم، شکاف در اصطلاح فضای خالی بین دو بازه زمانی است که به آن «کَندل» می گویند، شکاف در خط صعودی زمانی شکل می گیرد که قیمت اول از قیمت دوم یک روز قبل بالاتر باشد و همان طور که اشاره کردیم شکاف در خط نزولی نیز زمانی ایجاد می شود که قیمت امروز از آخرین قیمت روز قبل پایین تر باشد. در تحلیل شکاف ها باید به نمودارهای تعدیل شده و تعدیل نشده نیز اشاره کنیم؛ در نمودارهای تعدیل شده عوامل اصلی و مهمی مانند تقسیم سود نقدی و افزایش سرمایه که از شکاف ها ایجاد می شوند، نمایش داده نمی شوند اما در مقابل در نمودارهای تعدیل نشده شکاف ها به هر صورتی که هستند نمایش داده می شوند. (9)

انواع شکاف و خطوط حمایت و مقاومت

بر اساس بررسی و تحلیل متخصصان در حوزه بازار بورس شکاف ها به 4 عنوان دسته بندی می شوند که در ادامه به معرفی و شرح مختصری از آن ها می پردازیم. قبل از معرفی انواع شکاف باید اطلاعات کوتاهی درباره خطوط حمایت و مقاومت داشته باشیم؛ این خطوط در واقع نقاط اتصالی هستند که شامل عرضه و تقاضا می شوند. توجه داشته باشید که خطوط حمایت همیشگی یا دائمی نیستند، عنوان حمایت زمانی معنی پیدا می کند که تقاضا شدت داشته باشد که این قدرت سبب می شود از کاهش قیمت جلوگیری شود.

در خطوط حمایت در واقع متخصصان این انتظار را دارند که خریداران مشتاق خرید باشند اما در مقابل فروشندگان نسبت به فروش بیشتر اشتیاق کمتری از خود نشان می دهند. بر اساس باورهای موجود در بازار بورس هر زمان که قیمت و ارزش ها به سطح حمایت برسند مقدار عرضه از تقاضا کمتر می شود و همین امر سبب می شود تا قیمت ها به سطحی پایین تر از خطوط حمایت نزول نکنند. (10)

خطوط مقاومت نیز مانند حمایت دائمی نیستند و امکان شکسته شدن آن ها وجود دارد؛ در تعریف مقاومت سطحی از قیمت در نظر گرفته می شود که در آن احتمال قدرت گرفتن عرضه زیاد باشد و به همین دلیل از افزایش قیمت ها جلوگیری می شود. در واقع سطح قیمت ها هر زمان که به سمت خطوط مقاومت نزدیک می شوند عرضه کنندگان به فروش اشتیاق بیشتری نشان می دهند و بالعکس از میزان تقاضا کاسته می شود، به زبان ساده تر می توانیم بگوییم که مقاومت، به پیشی گرفتن عرضه از تقاضا منجر می شود. (10)

کسانی که در بازار بورس فعالیت دارند و به مفاهیم آن آشنایی دارند از این موضوع اطلاع دارند که هر زمان یک سهم وارد یکی از انواع شکاف می شود این توانایی را دارد که آن شکاف را پُر کند. وارد شدن به شکاف ها سختی های خود را دارد و از آن با عنوان مقاومت یاد می شود و نقطه بعدی هم عنوان مقاومت دارد و این دلیلی بر سختی بیرون آمدن از شکاف است. با این تفاصیل سهامی که وارد شکاف می شوند نقاط بالا و پایین آن عنوان حمایت و مقاومت سهام هستند.

انواع شکاف در بازار بورس

 
1 – شکاف شکست
در بررسی های فنی، شکاف شکست را عنوانی مهم دانسته اند و در خصوص دلیل این اهمیت باید به شروع حرکتی مؤثر بر اساس شکاف شکست اشاره کرد. در واقع شکاف شکست با شکست در ناحیه حمایت یا مقاومت جریان مؤثری را در جهت جریانی جدید شروع می کند.

در شکاف شکست ناحیه ای به نام ناحیه متراکم نشانه واضحی در خصوص این نوع شکاف است، سهام داران در عرصه معاملات بزرگ در سطحی قبل از شکاف به خرید و فروش اقدام می کنند که این امر نشان دهنده ناحیه متراکم است. برای خروج از ناحیه متراکم افراد نیازمند همراهی تعداد بیشترِ معامله گران اقتصادی و حجم بالای این معاملات هستند. (11)
 
2 – شکاف معمولی یا متداول
شکاف معمولی یا متداول بدون هر گونه اخبار یا رویداد مهم نیز شکل می گیرد و در فاصله زمانی کمی پر می شود و همچنین اندازه بزرگی ندارد، به طور معمول این نوع از شکاف تأثیر چندانی در نمودار قیمت و معاملات اقتصادی ندارد. علت کم اهمیت بودن شکاف معمولی، متداول بودن آن است که از نظر بررسی های فنی در عرصه بورس و سهام از ارزش کمی برخوردار است.

شکاف متداول در بازارهایی از سهام شکل می گیرد که حجم معاملات پایین هستند و یا در معاملات موجود رکود قیمت وجود دارد، در واقع در این نوع شکاف تمایلی برای معامله وجود ندارد. تنها نکته ای که می توان در خصوص اهمیت شکاف معمولی یا متداول ذکر کرد، کاربرد رایج آن برای نوسان گیری است. (11)
 
3 – جزیره بازگشتی
یکی دیگر از انواع شکاف با عنوان جزیره بازگشتی از دو شکاف مجزا تشکیل می شود که یکی از آن ها در جهت مثبت روند و شکاف دیگر در خلاف جهت شکل می گیرد؛ در واقع این دو مسیر خصیصه مهمی برای بازگشت روند هستند و از این جهت به این شکاف جزیره بازگشتی می گویند. (11)



توجه به این نکته حائز اهمیت است که در این بازگشت اگر روند در جهت صعودی اتفاق بیفتد برگشت روند برعکس می شود و کاهش پیدا می کند و در مقابل اگر در جهت نزولی شکل بگیرد افزایش پیدا می کند و به سمت بالا می رود؛ این شکاف همچنین نماینده یک یا چند دوره از فعالیت اقتصادی معاملات در بازار سهام است.
 
4 – شکاف خستگی
شکاف خستگی افزایش بیش از اندازه حجم انواع معاملات را به همراه دارد و به نوعی انتهای روند موجود «فعلی» را نمایش می دهد. در واقع این گپ یا شکاف در پایان حرکتی بزرگ شکل می گیرد و آخرین شکاف را در جهت موافق روند شکل می دهد و بعد از این اتفاق روند قیمت برعکس می شود. عنوان خستگی به این جهت انتخاب شده است که معامله گران اقتصادی بازار بورس از روند موجود بسیار احساس خستگی می کنند و این موضوع سبب پیدایش شکاف خستگی می شود. (11)

شکاف خستگی بعد از یک جریان مدت دار و طولانی و یا حرکتی با سرعت زیاد شکل می گیرد و به طور معمول شکاف هایی هم قبل از این نوع شکاف وجود دارد. برای تشخیص شکاف خستگی به دو مورد باید توجه کنیم؛ مورد اول روند صعودی یا نزولیِ روند است و مورد بعدی نسبتِ میزان حجم معاملات اقتصادی بالا به میانگین روزهای اخیر است. شکاف خستگی با حرکت قیمت به سمت بالا و پایین همراه است و این حرکات با سرعت انجام می شوند و به همان نسبت قیمت ها هم تغییر می کنند، همچنین این شکاف با حجم بالای سهام همراه است. (11)
 
5 – شکاف ادامه دهنده یا شکاف فرار
به شکاف ادامه دهنده شکاف اندازه گیری نیز می گویند؛ این شکاف تصویری مؤثر و قدرتمند از روند سهام را نشان می دهد. بعد از یک پرش در یک روند، شکاف ادامه دهنده شکل می گیرد و اشتیاق معامله گران اقتصادی را به ادامه مسیر تعیین می کند، به طور معمول شکاف فرار یا ادامه دهنده در نیمه راه یک روند اتفاق می افتد. (12)



می توان به این شکل توضیح داد که گپ ادامه دهنده در محدوده یک روند اتفاق می افتد. اگر شکاف ادامه دهنده در روندی صعودی شکل بگیرد ادامه حرکت هم صعودی خواهد بود و بالعکس اگر شکاف در روند نزولی قرار گرفته باشد ادامه راه هم مسیری نزولی خواهد داشت و در این روند فروشندگان بیشتری حضور دارند.

در خصوص شکاف ادامه دهنده باید به این نکته توجه شود که این شکاف بعد از گذشت مدت زمانی پُر می شود و باعث پیدایش اعتماد و اطمینانی برای وارد شدن به یک معامله است، همچنین در روند صعودی و نزولی این امکان وجود دارد که شکاف کاملا پُر نشود. به زبان ساده در شکاف فرار قیمت ها از سطح حمایتی یا مقاومتی به وسیله یک شکاف گذر می کنند که در این مرحله یک شکاف فرار یا شکاف ادامه دهنده شکل گرفته است. (12)

در ارتباط شکاف فرار با قیمت می توان به ذکر این نکته اشاره کرد که این شکاف بین حرکات سریع بالا و پایین سهام شکل می گیرد و حالت رایج به وقوع پیوستن آن زمانی است که قیمت سهام با سرعتی بالا تغییر می کند. همچنین در خصوص ارتباط شکاف با حجم معاملات نیز می توانیم بگوییم که این شکاف به طور نرمال با حجم معاملات متوسطی همراه است و قیمت ها به آسانی در حال بالا و پایین رفتن هستند.

میزان به وقوع پیوستن شکاف های فرار نسبت به شکاف های دیگر کمتر هستند اما نمی توان اهمیت این شکاف را از دیدگاه فنی نادیده گرفت. در تشخیص شکاف فرار باید به نحوه حرکت حجم معاملات و قیمت ها در روز بعد از آن توجه کرد و به طور معمول شکاف فرار تا زمانی که حرکت مهمی صورت نگیرد، پُر نمی شود و پروسه پُر شدن هم نیازمند گذشت زمان قابل توجهی است. (12)

برای ماندگاری طولانی مدت در عرصه بورس و معاملات اقتصادی باید دانش کافی نسبت به شکاف ها داشته باشیم و در مورد روند صعودی و نزولی اطلاعات مناسبی داشته باشیم؛ با توجه به شناخت شکاف ها و سهم هر کدام در نمودار قیمت می توان قدم در مسیر موجهی از بورس گذاشت.
 

امواج الیوت، از مهمترین امواج تحلیل تکنیکال

امواج الیوت یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که برای پیش بینی آینده قیمت ها در بازارهای مالی از جمله بازار بورس به کار می رود. نظریات مرتبط با این ابزار تحلیل قیمت  را اولین بار «رالف نلسون الیوت» حسابرس و نویسنده آمریکایی مطرح کرد. الیوت نظریه  موج ها را با مطالعه بر روی آمار و ارقام قیمت های 75 سال از بازار بورس مدرن مطرح کرد.

بازه های زمانی ای که الیوت در آن تغییر قیمت ها را ارزیابی می کرد از یک سال تا پانزده دقیقه را شامل می شدند. این مطالعات در دهه 1930 در آمریکا انجام گرفته اند. در سال 1938 الیوت به همرا همکارش چارلز جی. کالینز نتایج ارزیابی های دقیقشان را در کتابی با نام اصول امواج (The Wave Principle) منتشر کردند.

در آن کتاب الیوت مطرح کرد که اگر چه ممکن است همه تصور کنند که تغییرات قیمت سهام سیری اتفاقی و غیرقابل پیش بینی دارد، او معتقد است که قیمت سهام در آینده قابل پیش بینی است و به کمک الگوی اعداد فیبوناچی می توان معنای تغییرات را دریافت. پس از انتشار کتاب بود که الیوت از سوی مجله جهان اقتصاد مأمور شد تا مقالاتی را برای بسط نظریه اش بنویسد. الیوت نهایتاً در ژانویه 1948 فوت می کند.

او دو سال قبل از مرگش با توسعه نظریه اش - که بر پایه مطالعات بازار سهام انجام گرفته بود - به سایر حوزه های زندگی انسان کتاب «قانون طبیعت» را نوشت. همکاران الیوت نظیر ای. جی. فراست و رابرت پریچر پس از او با استفاده از نظریاتش در پیش بینی بازار سهام نقشی کلیدی داشتند. (13)



نظریات الیوت چنان بر سیستم های پیش بینی قیمت در بازارهای سهام تأثیرگذار بوده که در حال حاظر یا خود نظریه و یا نظریات دیگری که متأثر از قوانین الیوت هستند به عنوان ابزاری در تحلیل تکنیکال بازار بورس استفاده می شوند. تئوری امواج از مهمترین نظریاتی است که به بررسی تحرکات بازار می پردازد و نوع و ماهیت رفتار قیمت ها را توصیف و تفسیر می کند. این نظریه بر پایه تجربیات کاربردی بنا شده است و می تواند ساختار موج ها و ریزموج ها را در بازار مشخص نماید. امروزه شمار قابل توجهی از تحلیلگران به شکل مستقیم و غیر مستقیم از مدل های مطرح شده در نظریات الیوت سود می برند.
 

اصول نظریه امواج الیوت

تحلیل های قیمت بر اساس نظریه امواج الیوت ابزاری کارآمد برای کسانی است که می خواهند بدانند آیا در بازه زمانی مناسبی برای جابه جایی سرمایه خود از یک سهم به سهم دیگر قرار دارند یا خیر. یا همچنین کسانی که با سرمایه های خرد قصد ورود به بازار سهام را دارند. اصولاً تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل بنیادی برای پیش بینی و سودآوری در کوتاه مدت و میان مدت استفاده می شوند. بنابراین کسانی که سرمایه گذاری های کلان و بلند مدت می کنند و نوسانات کوتاه مدت چند ماهه برایشان اهمیتی ندارد از تحلیل تکنیکال کمتر استفاده می کنند.



قیمت سهام در تحلیل تکنیکال یکی از شاخص های مهم به شمار می رود. نظریه امواج الیوت نیز که ابزاری برای تحلیل تکنیکال است روند تغییرات قیمت سهام را در بازار بورس مد نظر قرار می دهد. بر طبق این نظریه روند تغییر شاخص قیمت سهام از الگویی پیروی می کند که باعث می شود تغییرات آتی برای ما قابل پیش بینی باشد.

هر چند الیوت در مقالاتش همیشه اذعان به این داشته که تمام قوانین موجود در نظریاتش صد در صد محقق نخواهند شد و پیش بینی آینده به شکل قطعی ممکن نیست. با این وجود معتقد بود که نظریاتش امکان طرح پیش بینی های بسیار محتمل برای آینده را به وجود می آورد.
 
1. موج های حرکتی (Motive)
نظریه امواج الیوت به بالا و پایین شدن قیمت ها اصطلاح موج را اطلاق کرده است. بر اساس مدلی که وی ارائه می دهد موج ها انواع گوناگونی دارند که از آن ها می توان به موج حرکتی (Motive) ، موج انگیزشی (Impulse) و موج اصلاحی (Corrective) اشاره کرد. به امواجی که با روند اصلی همسو هستند انگیزشی و به امواجی که برخلاف جهت روند هستند اصلاحی گفته می شود. تطابق دادن این امواج با روند قیمت ها در بازار توسط تحلیلگران همیشه به یک شکل نخواهد بود.

گاهی اوقات تفسیرها نیز درباره اینکه روند قیمت های فلان سهم با کدام مدل نظریه الیوت مطابقت دارد نیز با یکدیگر متفاوتند. تحلیل امواج بیش از هر چیز بینشی نسبت به روند قیمت ها می دهد که باعث می شود بتوان لایه های زیرین تغییرات را مشاهده کرد. (14)

موج های حرکتی دارای ساختاری با پنج ریز موج هستند. همانطور که در تصویر بالا (تصویر شماره 1) مشاهده می شود هر کدام از ریزموج های موج حرکتی با اعداد 1 تا 5 شماره گذاری می شوند. این نوع موج در مسیر یکسان و به سمت درجه بالاتر حرکت می کند.

موج حرکتی خود به دو دسته موج انگیزشی (Impulse) و موج مثلثی (Diagonal Triangles) تقسیم می شود. موج انگیزشی چند قانون پایه دارد که تحلیلگران بازار بورس با نگاه به شاخص قیمت ها و مقایسه آن با مدل الیوت، خواهند فهمید که آیا روند مذکور یک موج انگیزشی است یا خیر.
 
  • اول اینکه موج 2 نمی تواند بیشتر از اندازه موج 1 بازگشت داشته باشد.
 
  • دوم؛ موج 3 هرگز نمی تواند کوچکترین موج باشد.
 
  • سوم؛ اینکه موج 3 معمولاً بزرگترین موج است.
 
  • چهارم؛ موج 4 به هیچ وجه وارد محدوده قیمتی موج 1 نخواهد شد.

با مشاهده تصویر شماره 1 می توانید یک حالت استاندارد و پایه را مشاهده کنید و قوانین مذکور را با آن انطباق دهید. در تصویر زیر (تصویر شماره 2) نمونه هایی از موج شماری درست و نادرست قابل مشاهده است. موج حرکتی (B) نمی تواند یک موج انگیزشی باشد از آنجا که موج 4 وارد محدوده قیمتی موج 1 شده است و همینطور موج حرکتی (C) نمی تواند موج انگیزشی باشد از آنجا که موج 2 بیشتر از موج 1 بازگشت داشته است. سایر موج ها به نظر روند قابل قبولی دارند و احتمالاً موج انگیزشی خواهند بود. بنابراین همانطور که مشاهده می کنید الگو های نظریه موج  الیوت به ما کمک می کنند تا بفهمیم که آیا روند پیش روی ما در ماه های آینده در کل صعودی خواهد بود یا خیر.



 اما همانطور که اشاره شد، موج های حرکتی بر دو نوع  هستند؛ موج های انگیزشی و موج های مثلثی. موج های مثلثی نیز مانند امواج انگیزشی قوانینی دارند که در تشخیصشان کمک می کند. اول اینکه در این نوع موج، ریزموج های 1، 3 و 5 هرکدام از سه موج ساخته می شوند. در این نوع امواج برخلاف موج های انگیزشی همیشه موج 4 وارد محدوده قیمتی موج 1 می شود. (15)

 اهمیت اندازه موج ها برای کسانی است که مدام سرمایه شان را در بورس جابه جا می کنند تا در بازه های کوتاه مدت سودی به دست آورند. مثلاً وقتی گفته می شود در یک سیکل پنج تایی موج، غالباً موج سوم از همه امواج بلندتر است، به این معنی خواهد بود که امکان بیشترین سودآوری در این موج قرار دارد.

در نتیجه شناسایی آن در یک روند تغییر قیمت از این بابت مهم است. همچنین درباره موج شماره 3 نکته دیگری نیز معمولاً صادق است و آن اینکه این موج معمولاً شیب بیشتری دارد. شیب بیشتر در نمودار نشان دهنده سرعت بیشتر تغییر قیمت است.
 
2. موج های اصلاحی (Corrective)
موج های اصلاحی درست برخلاف موج های انگیزشی روند نزولی دارند و در جهت متعادل کردن قیمت پیش می روند. مطابق نظریه الیوت حرکت اصلاحی دارای سه موج اصلی است که او آن ها را با حروف A و B و  C نامگذاری کرده است. به طور کلی دو نوع استایل برای موج های اصلاحی وجو دارد؛ استایل تند و پرشتاب (Sharp) و غیرمستقیم (Sideways) .

در نوع اول سقوط قیمت باشیب زیاد از بالاترین قیمت رخ می دهد، در حال که در استایل دوم تقریباً قیمت به حال تخت (Flat) در می آید و نقطه ایستایی ثانویه و اولیه تقریباً در یک بازه قیمتی قرار دارند. حالا با این مقدمه به سراغ معرفی انواع و بررسی ویژگی های موج های مختلف اصلاحی با نام های زیگزاگ (Zigzag) ، تخت (Flat) ، مثلث (Triangle) و ترکیبی (Combination) خواهیم رفت.
 
الف) امواج اصلاحی زیگزاگ
اولین حالت امواج اصلاحی زیگزاگ نام دارد. هرکدام از موج های آن با حروف A، B و C نشان داده می شوند. هرکدام از این امواج به ترتیب دارای 5، 3 و 5 ریز موج هستند. بدین معنی که موج A دارای 5 ریز موج، موج B دارای 3 ریزموج و موج C دارای 5 ریزموج هستند. بنابراین ساختار امواج اصلاحی زیگزاگ از این قرار است. امواج زیگزاگ می توانند به شکل ترکیبی نیز وجود داشته باشند و حالت تکرار شونده دو تایی یا سه تایی در کنار هم تشکیل دهند.
 
ب) امواج اصلاحی تخت
اصلاحی تخت نیز از سه موج اصلی تشکیل شده است که به ترتیب موج A از سه ریزموج، موج B هم از سه ریزموج و در نهایت موج C از 5 ریزموج تشکیل شده است. در این موج به دلیل اینکه سقف ها و کف ها به صورت موازی در یک قیمت قرار می گیرند موج تخت نامی ده شده است. همانطور که در تصویر زیر (تصویر شماره 3) ملاحظه می نمایید دو نمونه موج اصلاحی تخت ترسیم شده است.

در موج شماره 1 انتهای موج A و انتهای موج C در یک تراز قرار دارند. همچنین ابتدای موج A و انتهای موج B نیز نسبت به یکدیگر همین وضعیت را دارند. این نمودار نشان دهنده یک موج اصلاحی تخت است. البته باید توجه داشت که در روند های قیمتی واقعی معمولاً با این اندازه از همسانی مواجه نخواهیم بود.

اما نوع دیگری از موج اصلاحی تخت نیز وجود دارد که در آن انتهای موج B از ابتدای موج  A بالاتر می رود و نقطه پایانی موج C نیز از نقطه پایانی موج A پایین تر قرار می گیرد. به این نوع موج ها «تخت انبساط یافته» می گویند. این شکل از موج تخت در بازارهای بورس متداول تر است و بیشتر دیده می شود.


پ) امواج اصلاحی مثلثی
امواج مثلثی افقی (Horizontal Triangle) ساختار پنج موجی دارند. موج های آن به ترتیب A، B، C، D و E نامگذاری می شوند. همه موجهای اصلی از سه ریزموج ساخته شده اند. بنابراین ساختار ریزموج ها 3-3-3-3-3 است. امواج مثلثی نیز می توانند انبساط یافته باشند به این صورت که طول ریز موج ها افزایش پیدا کند که در واقع نشان دهنده افزایش دامنه نوسانات است.

معمولاً دو خط کف و سقف که به مثابه اضلاع مثلث در نظر گرفته می شوند همگرا هستند.  امواج مثلثی معمولاً در قسمت انتهایی الگو قرار می گیرند، بنابراین تشخیص این امواج توسط تحلیلگر بورس باید برای او به منزله سیگنالی برای تغییر تاکتیک باشد.
 
ت) امواج اصلاحی ترکیبی
بازارها اغلب الگوهای ساده و ابتدایی ذکر شده در بالا را نشان نمی دهند بلکه ساختار امواج اغلب پیچیده و گیج کننده است. در تئوری الیوت به این ساختارهای پیچیده «موج ترکیبی» گفته می شود. در موج های ترکیبی ساختار زیگزاگ و تخت معمولاً با هم ترکیب می شوند و مدل های پیچیده ای را به وجود می آورند.

با قرار دادن هر کدام از الگوهای امواج نظریه الیوت بر روی بازارهایی که شناخت کافی از آن ها دارید، می توانید نحوه استفاده از مدل ها و شمارش امواج را فرا بگیرید و در استفاده از آن ها مهارت پیدا کنید. (16)



نظریه امواج الیوت گرچه در سال های پایانی دهه 1930 از طرف رالف نلسون الیوت مطرح شد اما همچنان در بازارهای سهام و کالا کارآمد است. گرچه در سال های پس از طرح نظریه اصلاحات و پیشنهاداتی از جانب همکاران وی برای بهبود مدل مطرح و اجرایی شدند، با این همه مفاهیم بنیادینی که برای مدل سازی روند نوسانات قیمت توسط او مطرح شد نشان داد که بازارهای مالی از الگوهایی تبعیت می کنند. تسط بر الگوهای این چنینی می تواند قدرت پیش بینی و آینده نگری را به ما بدهد.

نظریه امواج با قیمت  به عنوان یک شاخص مهم سر و کار دارد و به همین دلیل ابزار تحلیل تکنیکال محسوب می شود. تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت بر اساس روند های مالی صورت می پذیرد؛ در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران بازار با نگاه به گذشته، آینده را پیش بینی می کنند. در واقع تحلیل تکنیکال، تحلیل عرضه و تقاضا است. مدل های نظریه امواج الیوت نیز ابزاری برای معنادار کردن نوسانات قیمت در بازار بورس است و از ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار می رود. (17)

انواع مختلف موج و خصوصیاتی که برای آن ها مطرح شده است، قرار است امکان شناسایی روند ها را از روی نوسانات اولیه برای تحلیلگر بورس فراهم کنند. در این صورت تحلیلگر خواهد توانست تا با شناسایی یک روند، کنترل اوضاعی که در آینده پیش خواهد آمد را از قبل در دست بگیرد و قدم بعدی اش را مشخص کند. با این همه باید در نظر داشت که گرچه سیستم مطرح شده توسط الیوت با اهمیت است اما تنها ابزار تحلیل تکنیکال نیست و در بین تحلیلگران به اندازه موافقان، منتقدانی نیز دارد.
 

خطوط فیبوناچی و کاربرد آن ها در بورس و ترید

همان طور که می دانید نسبت فیبوناچی یک نسبت منحصر به فرد است که می توان از آن برای توصیف نسبت های بین خیلی از چیزها استفاده کرد! همه چیز از کوچک ترین اجزای طبیعت مانند اتم ها تا پیشرفته ترین الگوهای موجود در جهان مانند اجسام آسمانی بسیار عظیم! بیراه نیست اگر بگوییم که هر نظام بزرگ و خارق العاده ای را می توان با نسبت فیبوناچی توصیف کرد. به نوعی می توان گفت که طبیعت برای حفظ تعادل خودش به صورت ذاتی اتکای ویژه دارد، به همین دلیل است که به آن نسبت طلایی نیز می گویند.

اما نکته جالب اینجاست که نسبت طلایی در بسیاری از چیزهایی که حتی ما فکرشان را نیز نمی کنیم وجود دارد، یک مثال خوب برای این مورد ارتباط طلایی و دنباله فیبوناچی با بازار های مالی و نمودارهای قیمت است. شاید با شنیدن این جمله، تعجب کنید و تا حدودی آن را غیر منطقی و غیر واقعی بدانید  اما در حقیقت می توان با استفاده از این نسبت استثنایی، ابزارهایی را برای تحلیل تکنیکال بورس  ارائه کرد.

در این بین جالب است بدانید که  ابزارهای ارائه شده به وسیله نسبت فیبوناچی دارای محبوبیت خاصی در بازار بورس هستند. پس با ما همراه باشید تا شما را بیشتر با این نسبت استثنایی آشنا کنیم.

فیبوناچی در ریاضیات

«لئوناردو فیبوناچی» اولین ریاضیدان بزرگ اروپا در قرن سیزدهم میلادی بوده است. زادگاه او شهر پیزا در ایتالیا بود و به همین دلیل است که به او لقب لئوناردو دا پیتزا نیز داده اند. لئوناردوی جوان به علت حرفه پدرش، فرصت های زیادی را برای سفر به سرزمین های مختلف به دست آورد و در تمام این سفرها نیز مشغول یادگیری علوم ریاضی نزد مردمان مختلف دنیا بود.

فیبوناچی دستاوردهای زیادی را به دنیای ریاضیات ارائه کرد، اما یکی از مهم ترین دستاوردهای وی، معرفی سری اعداد فیبوناچی به دنیای ریاضیات بود. از نظر ریاضی دنباله فیبوناچی یا همان سری اعداد فیبوناچی به صورت زیر تعریف می شود. (18)

حال اگر بخواهیم به زبان ساده سری فیبوناچی را تعریف کنیم باید بگوییم که در این سری اول که همان صفر و یک هستند بقیه اعداد از حاصل جمع دو عدد ماقبل خودشان به دست می آیند. اعداد این سری عبارت اند از:

0، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱، ۳۴، ۵۵، ۸۹، ۱۴۴، ۲۳۳، ۳۷۷، ۶۱۰، ۹۸۷، ۱۵۹۷، ۲۵۸۴، ۴۱۸۱، ۶۷۶۵، ۱۰۹۴۶، ۱۷۷۱۱

فیبوناچی با ارائه این دنباله دستاوردی بزرگ و استثنایی را نه تنها به ریاضی دانان، بلکه به بسیاری از دانشمندان سایر علوم ارائه داد. اولین مطلبی که در زمینه ارتباط با دنباله فیبوناچی قابل ذکر است به این قرار است: دنباله را بار دیگر در نظر می بینیم:
 
  • نسبت جمله دوم به اول برابر است با ۱
 
  • نسبت جمله سوم به دوم برابر است با ۲
 
  • نسبت جمله چهارم به سوم برابر است با ۱٫۵
 
  • نسبت جمله پنجم به چهارم برابر است با ۱٫۶۶
 
  • نسبت جمله ششم به پنجم برابر است با ۱٫۶
 
  • نسبت جمله هفتم به ششم برابر است با ۱٫۶۲۵
 
  • نسبت جمله هشتم به هفتم برابر است با ۱٫۶۱۵
 
  • نسبت جمله نهم به هشتم برابر است با ۱٫۶۱۹
 
  • نسبت جمله دهم به نهم برابر است با ۱٫۶۱۷

با کمی دقت می توان دریافت که ادامه دادن این روند ما را به عدد طلایی نزدیک و نزدیک تر می کند، به طوری که اگر نسبت عدد چهلم این رشته را به عدد قبلی خودش حساب کنیم به عدد ۱٫۶۱۸۰۳۳۹۸۸۷۴۹۸۹۵ می رسیم که با تقریب ۱۴ رقم اعشار، نسبت طلایی را نشان می دهد. در واقع نسبت بین جملات متوالی در این دنباله، به عدد طلایی میل می کند.

این نسبت با نام های مختلفی از قبیل نسبت طلایی، میانگین طلایی، فی (ϕ) و نسبت الهی شناخته می شود. اما، چرا این عدد تا مهم است؟ پاسخ این است که تقریباً هر چیزی در طبیعت که دارای خصوصیات ابعادی خاصی است، به نسبت طلایی پایبند است! بنابراین هر انسان عاقلی می تواند این برداشت را بکند که این نسبت با طبیعت گره خورده است. (19)
 

ارتباط فیبوناچی با بورس

اعداد فیبوناچی و به طور کلی نسبت طلایی دارای ویژگی های بسیار شگفت انگیزی هستند که باعث شده اند تا بسیاری از معامله گران در بازار بورس از آن ها برای پیش بینی روند قیمتی سهم های مختلف استفاده کنند. جالب است بدانید که انواع ابزارهای کاربردی فیبوناچی در بازارهای مالی، برای تحلیل بازگشت یا ادامه روند قیمتی یک سهم به حساب می آیند. به نوعی می توان گفت که انواع ابزارهای فیبوناچی در واقع نقاط حمایت و مقاومت هستند که با ابزارها و روش های گوناگون رسم می شوند. (18) و (19)

در استفاده از  ابزارهای فیبوناچی درصد دارای اهمیت بالایی هستند و همه آن ها از نسبت های بین اعداد دنباله فیبوناچی به دست می آید. وقتی نسبت بین دو عدد از دنباله برابر با ۱.۶۱۸ یا ۰.۶۱۸ باشد، این به معنی ۱۶۱.۸ یا ۶۱.۸ درصد است. البته درصد های دیگری هم در این دنباله بااهمیت هستند؛ برای مثال در اعداد بزرگ تر سری فیبوناچی مشاهده می شود که تقسیم هر عدد به دو عدد بعد از خودش، به ۳۸.۲ درصد و تقسیم هر عدد به سه عدد بعد از خودش به ۲۳.۶ درصد  متمایل است.  همه این اعداد هنگام تجزیه و تحلیل نمودارهای قیمت با تکنیک فیبوناچی استفاده می شوند.  به نوعی می توان گفت که فیبوناچی نسبت طلایی را از طریق این اعداد وارد تحلیل تکنیکال بورس می کند. (20)

انواع فیبوناچی و نحوه کار با آن ها

لازم است بدانید فیبوناچی شامل طیف گسترده ای از ابزارها می شود که چهار مورد از آن ها بیشتر از بقیه اهمیت دارند.
 
  • فیبوناچی اصلاحی Fibonacci Retracement (RET)
 
  • فیبوناچی خارجی Fibonacci Extension (EXT)
 
  • فیبوناچی انبساطی Fibonacci Expansion (EXP)
 
  • فیبوناچی پروژکشن Fibonacci Projection (PRO)
 
فیبوناچی اصلاحی Retracement
فیبوناچی ریتریسمنت ساده ترین و پر کاربردترین ابزار فیبوناچی است. این ابزار استثنایی زمانی که بازار در روندی خاص حرکت می کند در بازه هایی تمایل به بازگشت و تصحیح نسبت به قیمت های قبلی را نشان می دهد، اما پس از مدتی تمایل به ادامه روند غالب پیدا می کند. (21)
 
فیبوناچی خارجی Extension
فیبوناچی اکستنشن ابزاری است که نقاط بازگشت بیش از ۱۰۰ درصد هر موج را برای هدف های قیمتی آینده پیش بینی می کند.
 
فیبوناچی Projection
فیبوناچی Projection از نظر این که نقاط بازگشت بیش از ۱۰۰درصد بازگشت هر موج را نمایش می دهد مانند فیبوناچی اکستنشن است، اما تفاوت آن با همتایش این است که میزان بازگشت تصحیح قیمت در یک موج را برای به دست آوردن نقاط بالای ۱۰۰ درصد آن روند، مورد آنالیز و بررسی قرار می دهد.
 
فیبوناچی انبساطی Expansion
فیبوناچی اکسپنشن مانند فیبوناچی پروجکشن عمل می کند، اما تفاوت آن با فیبوناچی پروجکشن در استفاده از نقاط است. این ابزار بر خلاف برادرش از دو نقطه به جای سه نقطه استفاده می کند. از همین رو بسیاری فیبوناچی اکسپنشن را تلفیقی از فیبوناچی اکستنشن و فیبوناچی پروجکشن می دانند. (22)
 
فیبوناچی Arcs
فیبوناچی Arcs درصد های تصحیح و بازگشت یک روند را بصورت کمانی نمایش نشان می دهد.
 
فیبوناچی Fan
فبوناچی Fan بر اساس زاویه روند پیشروی غالب، نقاط بازگشت را از برخورد خط های بادبزن (فن) با نمودار قیمت محاسبه و پیش بینی می کند. (23)
 
فیبوناچی Time
فیبوناچی تایم یا فیبوناچی زمانی، نقاط بازگشت قیمت را بر اساس زمان روی نمودار قیمت مشخص می کند.

ارتباط فیبوناچی با امواج الیوت

امواج الیوت بر اساس این منطق کار می کنند که تفکر بخش گسترده ای از مردم در بازار سهام، از الگوهای تکرار شونده ای پیروی می کند. در آنالیز به روش الیوت امواج به دو دسته تقسیم می شوند: انگیزشی (Impulsive)  و اصلاحی (Corrective)

در تئوری الیوت، الگوی پایه ی امواج از ۵ موج انگیزشی و ۳ موج اصلاحی تشکیل می شود .از امواج الیوت برای ۳ هدف استفاده می شود:
 
  • پیش بینی مسیر بازار
 
  • تعیین نقاط بازگشت در روند
 
  • تعیین هدف و استراتژی برای ورود و یا خروج از معاملات
همانگونه که قبل تر ذکر شد، سه قانون کلی برای الگوی پایه امواج الیوت وجود دارد:

موج شماره ۲ نمی تواند تا نقطه ای که موج شماره ۱ آغاز شده اصلاح شود.

نباید موج شماره ۳، کوتاه ترین موج انگیزشی باشد.

موج شماره ۴ نباید به هیچ وجه با موج شماره ۱ همپوشانی داشته باشد.

* توضیح: طبق قانون دوم در واقع پس از اینکه موج شماره ۱ و ۲ به وجود آمد، برای شناسایی موج ۳ نباید به دنبال موجی باشید که از این دو موج کوتاه تر باشد. نباید از این نکته غافل شد که گاهی اوقات موج ۳ در نقاط برابر و با فاصله یکسان بسته می شود، اما هیچوقت کوتاه تر از امواج دیگر نیست. طبق قانون سوم نیز موج شماره ۴ هیچگاه نمی تواند وارد محدوده ی قیمتی موج شماره ی ۱ بشود. (24)

کاربرد فیبوناچی در تعیین نقاط بازگشت الیوت و نقاط مقاومت الیوت

سطوح بازگشت این امکان را به تریدرها می دهد که خود را برای واکنش نشان دادن نسبت به مناطق بازگشت روند، سطوح حمایتی و سطوح مقاومتی آماده کنند. این سطوح با توجه به حرکت قیمتی قبلی به وجود می آیند. در این سطوح احتمال بازگشت بخشی از موج نزولی قبلی و یا توقف موج صعودی آغاز شده وجود دارد. در ادامه لازم است توضیح دهیم که نحوه ی استفاده از ابزار فیبوناچی در روندهای نزولی و روندهای صعودی با هم تفاوت دارند.

برای مثال در روند نزولی نقطه شروع، بالاترین سقف رقم و نقطه پایان نیز پایین ترین کف موج در این روند است. بنابراین تشخیص صحیح روند فعلی و روند پیش رو برای گرفتن نتیجه ی درست از این ابزار الزامی است. نباید این نکته را نیز فراموش کنیم که کاربرد ابزار فیبوناچی در روندهای صعودی کاملاً برعکس روندهای نزولی است. یعنی به عبارتی نقطه ابتدایی، پایین ترین نقطه  از موج (کف موج) و نقطه انتهایی بالاترین نقطه از موج (سقف موج) خواهد بود.

یکی از دلایل دیگری که موجب محبوبیت استفاده از سطوح فیبوناچی می شود، مربوط به تعیین نقاط ورود به اصلاحات انجام شده در امواج الیوت شماره ۲ و شماره ۴ است. این قابلیت بدین معنی است که سرمایه گذاران و معامله گرانی که از فرصت ورود به روندهای جدید در نقاط ابتدایی و بازه های زمانی آغازین عقب می مانند و به نوعی جا افتاده به حساب می آیند، می توانند با تشخیص نقاط انتهایی امواج و ترسیم سطوح فیبوناچی این فرصت از دست رفته را جبران کنند. آن ها می توانند برای بازگشت به روند و پیش بینی اصلاحی که در امواج اصلاحی رخ می دهد محدوده ای خاص را مشخص کنند تا نقاط جدیدی برای ورود مجدد به معامله را پیدا کنند. (25)

یکی دیگر از کاربردهای فیبوناچی در امواج الیوت نیز این مورد است که پس از پایان یافتن ۵ موج انگیزشی که نشان دهنده ی روی کار آمدن امواج اصلاحی در ادامه ی روند هستند، باید برای تعیین نقطه بازگشت امواج اصلاحی از فیبوناچی استفاده کنیم؛ برای این منظور باید نقاط ابتدایی و انتهایی سطوح فیبوناچی را تعیین کنیم، این نقاط باید از روی ۵ موج ابتدایی انگیزشی تعیین شوند.

با کمک این نقاط می توانیم به درک بهتری از رفتار بازار در آینده برسیم و خودمان را برای واکنش نشان دادن نسبت به آن آماده کنیم. در این بین نباید یکی دیگر از کاربردهای فیبوناچی در امواج الیوت را از یاد ببریم که از نظر بسیاری از تریدرها و معامله گران با سابقه در بازار یک نکته ی حیاتی به شمار می آید. آن نکته این است که سطح ۰.۶۱۸ یک حمایت یا مقاومت اساسی به حساب می آید و نقش آن را در اصلاح های قیمتی نباید دست کم گرفت. (26)


نتیجه گیری و جمع بندی
اغلب تحلیل گران فعال در بازار بورس  با هم اتفاق نظر دارند که اگر بتوانیم به صورت درست و صحیح از ابزارهای فیبوناچی استفاده کنیم،  قادر خواهیم بود که رفتارها و روندهای بازار را در ۷۰ درصد از موارد به صورت درست و موفقیت پیش بینی کنیم. این رقم بسیار بالا و قابل توجه است. اما در طرف مقابل هم عده ای معتقدند که محاسبات ابزارهای فیبوناچی زیاد هستند و زمان قابل توجه ای را از معامله گر می گیرند.

بسیاری از تازه کارها و مبتدی ها نیز همیشه می گویند که استفاده از ابزارهای فیبوناچی نسبتاً دشوار است. در این بین مهمترین موضوع این است که باید برای پیشرفت این ابزار را شناخت و از آن استفاده کرد، اما معامله گران هیچگاه نباید روی سطوح فیبوناچی به عنوان سطح حمایت و مقاومت اجباری حساب کنند.

این به معنی این است که سطوح فیبوناچی صرفاً ابزار هایی هستند که می توانند ما را در تحلیل بهتر بازار کمک کنند. به همین دلیل است که متخصصان تاکید می کنند که ابزارهای فیبوناچی روش های جادویی نیستند، بلکه تنها به بهبود فاکتور عدم قطعیت ما در هنگام خروج و یا ورود به بازار کمک می کنند.

بنابراین نباید فیبوناچی را به عنوان یک مبنا برای تصمیمات معاملاتی در نظر گرفت. روی هم رفته بهتر است که علاوه بر ابزار فیبوناچی از  ابزارهای دیگر هم  برای تجزیه و تحلیل بازار استفاده کرد و نباید از این نکته غافل شد که: دنیای یادگیری پایان ندارد...

پی نوشتها
  1. www.farvahar-tarahhomi.com
  2. www.emofid.com
  3. www.faranesh.com
  4. www.servatafareen.com
  5. www.khanesarmaye.com
  6. www.khanesarmaye.com
  7. www.emofid.com
  8. www.investopedia.com
  9. www.school.stockcharts.com
  10. www.elearnmarkets.com
  11. www.motilaloswal.com
  12. www.school.stockcharts.com
  13. www.en.wikipedia.org
  14. www.investopedia.com.
  15. www.iranbourseonline.biz
  16. www.school.stockcharts.com
  17. www.fidelity.com
  18. www.blog.faradars.org
  19. www.iranbourseonline.biz
  20. www.investopedia.com.
  21. www.investopedia.com
  22. www.emofid.com
  23. www.en.wikipedia.org
  24. www.alforex.ir
  25. www.arzdigital.com
  26. www.khanesarmaye.com