وحدت امت اسلامی که خواسته و آرزوی دیرینه همه مصلحان مسلمان و رهبران آگاه دینی بوده اگرچه تاریچه اش به دوران خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر می گردد و جزء اصلی ترین خواسته های آن پیامبر بزرگ بوده اما تاریخچه معاصرش بسیار پرفراز و نشیب و پرتلاطم است تاریخچه ای که شاید دقیقا نتوان ابتدای آن را مشخص کرد و درست مشخص نمود که اولین منادی وحدت امت اسلامی در جهان معاصر چه کسی و یا چه جریانی بوده است!
 
آنچه بر اساس چینش تاریخی می توان به دست آورد این است که افرادی با فاصله زمانی اندک و شاید بدون فاصله زمانی به طرح مفصل مسئله وحدت پرداخته اند و برای تحقق آن گام های اساسی برداشته اند.
 

سید جمال الدین اسد آبادی

سید جمال الدین اسد آبادی را به طور قطع می توان به عنوان رکن جریان وحدت اسلامی در دوران معاصر دانست و اگر نگوئیم او به وجود آورنده اندیشه وحدت در دنیای معاصر است، یقینا می توان او را استوانه اصلی این جریان به شمار آورد. او که عالمی روشنفکر و اندیشمند و در عین حال بسیار میدانی و عمل گرا بود با سفر های متعد به افغانستان، عراق، هندوستان، افغانستان و مصر تلاش کرد تا اندیشه وحدت اسلامی را در میان علمای مسلمان مطرح کرده و عده ای را در این مسیر با خود همراه نماید تا از این طریق بدنه اجتماعی امت اسلامی را به وحدت و تقریب بین مذاهب متقاعد کرده و به اندیشه خود عینیت ببخشد.
 
 

او در 1275 قمری به افغانستان رفت و با علمای آن دیار در مورد اندیشه وحدت تبادل نظر کرد و حتی با نفوذ در دستگاه حاکم کابل توانست او را متقاعد به انتشار اولین روزنامه با نام شمس النهار در کابل بنماید و در آن روزنامه به ترویج اندیشه های خود به خصوص اندیشه وحدت پرداخت.[1]
 
سید جمال الدین اسد آبادی پس از افغانستان در ربیع الثانی 1298 به حیدر آباد هند رفت و در آنجا با علمای زیادی از فرق مختلف اسلامی به بحث و تبادل نظر پرداخت و مجله شفیق را برای ترویج افکار خود تاسیس نمود؛ سید جمال که هندوستان را برای تفکر افکار خود مناسب نمی دید و می دانست که این سرزمین مرکزیتی برای اندیشه ندارد به دنبال نقطه ثقل اندیشه در جهان اسلام گشت و سر انجام قاهره مصر را برای اقامت برگزید و از 1296 به مدت هشت سال کرسی درس و بحث خود را در قاهره گستراند و شاید بتوان گفت قاهره سکوی پرتاب سید جمال در آسمان فکر و اندیشه بود؛ او در قاهره حلقه درسی تشکیل داد که شیخ محمد عبده، شیخ عبدالکریم سلمان، شیخ ابراهیم اللقانی، شیخ سعید زغلول و شیخ ابراهیم الهلباوی از علمای برجسته مصراز ارکان آن حلقه بودند و در این میان شیخ محمد عبده به صورت ویژه درخشید و اندیشه های سید جمال را با تمام وجود ترویج کرده و بسط داد.
 
اصلی ترین چیزی که سید جمال در همه سفرها و تمامی مجامع علمی از مسلمانان درخواست می کرد این بود که اختلافات مذهبی خود را کنار بگذارند و به خاطر مصالح امت اسلامی یکدیگر را تحمل کرده و بر روی مشترکات تکیه کنند و روحیه اخوت را در بین خود تقویت کنند او با گلایه از مسلمانان می گفت «مسلمانان اتفاق کردند که اتحاد و اتفاق با یکدیگر نداشته باشند. دریغا که هر یک مانند خوره همدیگر را می‌خورند، تیشه به ریشه هستی خود می‌زنند! برای خرسندی دشمنان محمد (ص) پشت به قبله کنند! قرآن مجید را ندیده انگارند! غربزدگی را سرمایه افتخار خود و خاندانشان پندارند!»[2]
 
سید جمال تا زنده بود این هدف مقدس را پی گرفت تا بالاخره در 60 سالگی بعد از عمری مجاهدت برای وحدت امت اسلامی سر به تیره تراب کشید.
 

میرزای محمد حسن شیرازی

میرزا محمد حسن حسینی شیرازی معروف به میرزای شیرازی را معمولا به ماجرای تنباکو و فتوای تحریم آن می شناسند؛ اما واقعیت این است که ماجرای تنباکو فقط یک از کوچک ترین حرکات میرزای شیرازی بوده و شاید بتوان گفت آنقدر که میرزا در دوران خود برای وحدت امت اسلامی تلاش کرد کسی در آن دوران پای وحدت امت اسلامی نایستاد؛ میرزا درست زمانی که لشکر عثمانی با متجاوزان درگیر بود با وجود همه اختلافات مذهبی و بدون در نظر گرفتن ظلم هایی که دولت عثمانی در طول تاریخ به تشیع کرده بود حکم به دفاع از دولت عثمانی داد و کشتگان این دفاع را شهید دانست.
 
 
 
جالب اینجاست که با وجود حوزه ای غنی وچند ساله در نجف میرزای شیرازی سامرا را که شهری مرکب از شیعه و سنی بود برای اقامت برگزید و این خود نشان از تلاش مجدانه، واقعی و میدانی میرزای شیرازی برای وحدت اسلامی است. یکی از روحیات مهم میرزای شیرازی نگاه زیرکانه و دقیق به مسئله وحدت بود تا آن جا که با زیرکی تمام  به ریز ترین نکات در باب وحدت اسلامی توجه داشت؛ به عنوان مثال آیت الله شبیری زنجانی از عظام مراجع قم در اهتمام میرزا به موضوع وحدت امت اسلامی می فرماید زمانی میرزا در سامرا مجلسی داشتند طلبه ای را دیدند که گوشه ای نشسته و مشغول ذکر است او را احضار فرموده و از احوال او سوال کردند؛ سپس از او خواستند که همین الان به کربلا مراجعت کند و تمام مخارج او را برای سفر و اقامت در کربلا تقبل کردند، میرزای شیرازی کسی را مامور می کند تا او را به قطار برساند و از سوار شدن او مطمئن شده و سپس از رسیدنش به کربلا اطمینان حاصل کند، وقتی مامور، به انجام وظیفه خبر داد میرزا فرمودند در روحیات او دیدم که تحمل مخالف ندارد و ممکن است این همه زحمتی که ما برای وحدت امت اسلامی در اینجا کشیده ایم با یک کار نسنجیده بر باد بدهد؛

دریکی از سال ها شب اول ماه رمضان، هلال ماه نزد عامه در شهر سامرا ثابت شد و در نزد مرحوم میرزا محمد حسن شیرازى هم ثابت‌شده بود. امر فرمودند: کسانى که از اهل تسنن ماه را دیده اند حاضر شوند و در نزد میرزا گواهى بدهند. پس‌ازآنکه حاضر شدند و شهادت به رویت هلال دادند، مرحوم میراز به رویت اول ماه رمضان حکم دادند. بعضى از مردم به عنوان اعتراض عرض کردند: چه سبب شد که قول آن‌ها را به رویت ماه قبول کردید؟ فرمود: من خودم ماه را دیدم ولى چون خواستم بین مسلمانان علاقه و وحدتى ایجاده کرده باشم این چنین نمودم.[3] این ریزبینی ها در کنار برنامه های کلان و مراودات میرزا با بزرگان مذاهب مختلف او را به پرچم داری لایق در موضوع وحدت اسلامی بدل کرد.
 

شیخ محمود شلتوت

علاوه بر بزرگان شیعه بزرگان زیادی از اهل تسنن به مسئله وحدت امت اسلامی تمایل داشته و آن را اسباب نجات و بقای امت اسلامی می دانستند. شیخ محمد شلتوت عالم اندیشمند، فقیه و مفسر منصف اهل سنت یکی از این شخصیت هاست او در باب وحدت امت اسلامی آنچنان مجاهدت و تلاش نمود که از طرف هم کیشان خود به تشیع متهم شد. او اولین کسی بود که مکتب شیعه را به رسمیت شناخت و احکام فقهی شیعه را مجزی و مبری الذمه اعلام کرد و پیروی از تشیع را مجاز اعلام کرد. وی همچنین کرسی فقه مقارن را در الازهر مصر برپا کرد و به این واسطه زمینه آشنایی دانشجویان الازهر با تشیع را فراهم آورد و همین مسئله باعث شد تا بسیاری از اتهامات و شایعاتی که به شیعه نسبت داده بودند از شیعه رفع شود و وجهه حقیقی تشیع برای دانشجویان الازهر مصر مشخص شود.
 
 

شیخ شلتوت از جمله عالمان روشن ضمیر اهل سنت بود که نه درگیر سیاست تفرقه شد و نه جو سنگین الازهر او را منفعل نمود و درست در زمانی که تفکر تکفیری گری در حال جان گرفتن بود او با ارتباط با عالمان شیعه از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) دفاع کرده و در این راه هزینه های زیادی را متحمل شد.
 
شیخ محمود شلتوت که توانسته بود فضای متعصب آن روز را در میان علمای اهل سنت بشکند با همراهی اشخاصی چون شیخ مصطفی المراغی، محمدتقی قمی، مصطفی عبدالرزاق و عبدالمجید سلیم در سال 1948 دارالتقریب بین المذاهب الاسلامی را تاسیس نمود تا جریان وحدت امت اسلامی دارای سازمانی منسجم و فعال شود؛ اگر چه سازمان تازه تاسیس او بعد از مدتی فعالیت در قاهره تعطیل شد اما بالطبع او مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران آغاز به فعالیت نمود که تا کنون نیز به فعالیت خود ادامه می دهد.
 
شیخ محمود شلتوت پا را از حد حرف  و کلام فرا تر گذاشت و در عمل نیز نشان داد که به وحدت امت اسلامی اعتقاد عمیق قلبی دارد او با اقتدا در نماز به محمد حسین کاشف الغطا در کنفرانس جهانی قدس پیام وحدت را به تمام امت اسلامی مخابره کرد. جالب آنکه درست در زمانی که بوق های تبلیغاتی وهابیت در حال فعال شدن بود و مناطقی از عربستان و عراق درآتش تکفیر می سوخت او در قلب علمی اهل سنت یعنی دانشگاه الازهر مصر مراسم عزاداری روز عاشورا را برپا کرد و به این واسطه از تفکر تکفیر اعلام برائت نمود.
 
او همچنین نامه های متعدی را به آیت الله العظمی بروجردی که در آن زمان زعامت شیعه را بر عهده داشتند نوشت و در این مکاتبات هر دو رهبر دینی به لزوم و ضرورت وحدت امت اسلامی صحه گذاشتند که پرداختن به آن خود فصلی مفصل می طلبد.
 

انقلاب اسلامی و وحدت امت اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به سیاست تفرقه بینداز حکومت کن جریان استعمار پیر یعنی انگلستان بزرگان بصیر و اندیشمند انقلاب اسلامی به پیروی از سلف صالحی که تقریب بین مذاهب را به تبعیت از اهل بیت(علیهم السلام) بنیان نهاده بودند با پیشنهاد آیت الله حسنعلی منتظری و قبول امام خمینی فاصله بین 12 ربیع الاول که بنا به نظر اهل سنت مطابق با میلاد رسول خداست تا 17 ذبیع الاول که به نظر شیعه مطابق با میلاد رسول خداست به عنوان هفته وحدت انتخاب شد.
 
جمهوری اسلامی در طول عمر 41 ساله خود به صورت واقعی و به دور از دورنگی های سیاسی مسئله وحدت امت اسلامی را پی گرفته است و با تشکیل دانشگاه مذاهب اسلامی، مجمع تقریب مذاهب اسلامی و دها و صدها فعالیت دیگر صداقت خود را در اهتمام به وحدت امت اسلامی نشان داده است در این میان رهبر فقید انقلاب و مقام معظم رهبری بارها و بارها در موضوع وحدت سخن گفته اند و عالمان روشن ضمیر و سیاس بسیاری در حمایت از این واقعیت جهان اسلام اقدامات فراوانی انجام داده اند که از آن جمله می توان به کنفرانس وحدت و نفی تفکر تکفیر که به همت آیت الله العظمی مکارم شیرازی تشکیل شد اشاره نمود.
 

کلام آخر

تاریخ معاصر چه تاریخ شیعه و چه تاریخ اهل سنت نشان می دهد که رهبران دینی که دمشان به سفارتخانه های خارجی متصل نبوده و نیست و آنان که واقعا در حوزه اندیشه استخوان خورد کرده و نوپا نیستند  ضرورت وحدت امت اسلامی را درک کرده و برای آن گام های اساسی برداشته اند و با اعتقاد قلبی برای آن هزینه پرداخته اند و در این میان بوده اند کسانی که آبشخورشان دانسته یا ندانسته در سفارت انگلستان میرسیده و یا چون طبل درون تهی فقط صدای بلندی داشته اند و درون مایه علمی نداشتند اینان همان مخالفان وحدت امت اسلامی بودند.


پی‌نوشت:
[1] سیر ژورنالیزم در افغانستان،ج۱، ص۸
[2] سید جمال الدین و اندیشه‌های او، ص3
[3]پند هائى از رفتار علماى اسلام، ص ۴۸.