بررسی ارتباط متقابل مالیات و جهش تولید

اصولا وقتی از مالیات صحبت می کنیم انتظار داریم که چیزی دقیق و منطقی پیش رو داشته باشیم و عملا ابهامی در تعریف آن وجود نداشته باشد. این تصور نیز تا حدودی درست است. مالیات مفهومی در اقتصاد است که دولت ها به منظور حفظ قوام اجتماعی آن را از اعضا و افراد جامعه دریافت می کنند. اما وقتی مفهوم عدالت در کنار مالیات قرار می گیرد مسئله تغییر می کند و درست در همین جاست که تعبیرها و تفسیرهای مختلفی ایجاد می شود.

قبل از این که بخواهیم به عدالت مالیاتی بپردازیم باید ابتدا سعی کنیم خود مالیات و لزوم آن را بشناسیم و سپس سعی کنیم که تعریفی برای مفهوم دشوار و عجیب عدالت پیدا کنیم و در نهایت عدالت مالیاتی را تعریف و نقش آن را در ساخت جهش تولید بیان کنیم.
 

عدالت مالیاتی، تضمین زیرساخت جهش تولید

به طور کلی اگر بخواهیم بگوییم، مالیات یک مفهوم اقتصادی – اجتماعی است که در همه جوامع وجود دارد و عملا مفهومی است که مستقیما به پول و ثروت مربوط می شود. بگذارید زاویه دیگر به مالیات نگاه کنیم. انسان ها موجودات فردگرایی هستند که برای رفع عمده نیاز خود مجبور هستند که در جامعه حضور داشته باشند. به معنی بهتر انسان ها برای این که بتوانند نیازهای خودشان را برطرف کنند باید از خدمات جامعه استفاده کنند.

اما در قبال این خدمات که از جامعه دریافت می کنند باید خدماتی هم ارائه بدهند. یعنی رابطه بین فرد و جامعه به نوعی رابطه خدمات در برابر خدمات است. جامعه زمانی برپا می ماند که اعضای آن خدمات ارائه بدهند و فرد زمانی می تواند به زندگی خود ادامه دهد که از جامعه خدمات دریافت کند. پس این رابطه خدمات در برابر خدمات یک رابطه مهم و البته حساسی است که همیشه وجود داشته و در آینده نیز احتمالا وجود خواهد داشت.

اما مسئله اصلی که وجود دارد این است که جامعه یک گستره ای از خدمات و افراد را در بر می گیرد و این گستره نیاز به یک سری خدمات مشترک و به نوعی مدیریت های مشترک هستند. مانند حمل و نقل عمومی، فضای سبز، مدرسه و مراکز بهداشتی و... در این حالت جامعه و فرد دیگر به صورت جزئی رابطه ی خدمات در برابر خدمات ندارند. بلکه در این جا جامعه است که خدماتی گسترده تر برای عموم مردم ارائه می دهد.

از این رو لازم است که افراد جامعه برای بهره مندی از این خدمات، کاری انجام دهند و چه چیز بهتر از پرداخت حق استفاده از این خدمات. در برخی موارد این خدمات گسترده به صورت خصوصی در اختیار مردم قرار می گیرند.

از این رو حق استفاده از خدمات به طور مستقیم از استفاده کنندگان گرفته می شود اما در بسیاری موارد نیز دولت با تقسیم حق استفاده بر تعداد کل افراد جامعه سعی می کند هزینه آن را سرشکن کند و باعث شود که همه افراد حق استفاده از این خدمات را داشته باشند. این حق استفاده از خدمات عمومی را مالیات می نامند. اما نحوه اخذ و محاسبه مالیات مسئله پیچیده ای است که بیشتر به رشته هایی مانند حسابداری و مدیریت مربوط می شود. (1)

عدالت یا برابری، مسئله این است!

در بالا به طور کلی و مفهومی با مالیات آشنا شدیم. حال نوبت این است که کمی سراغ مفهوم عدالت برویم؛ مفهومی که شاید از ابتدای خلقت بشریت مورد سوال واقع شده است و بسیاری دنبال پاسخ آن بوده اند که بدانند واقعا عدالت چیست و آیا این عدالت محقق می شود یا نه؟

در طول تاریخ عمده علت انقلاب ها و شورش ها دقیقا همین مفهوم عدالت بوده است. حتی جنگ جهانی دوم نیز با شعار عدالت شروع به نابود کردن انسان های بی گناه کرد. پس عدالت می تواند واژه ای خطرناک هم باشد که باعث شود عده ای در این میان از بین بروند.

در گذشته تصور می شد که عدالت به معنی برابری است. اما یک مثال ساده نشان می دهد که برابری در بسیاری از مواقع نمی تواند عدالت را برقرار کند. شما یک زندان در منطقه سیبری را تصور کنید که در آن همه نوع آدم خلافکار و جانی و قاچاقچی و ... وجود دارد. این افراد عمدتا از سطوح ضعیف جامعه هستند. حال در این بین یک فرد از سطوح بالای جامعه به علل سیاسی به این زندان آورده شود. آیا عدالت میان او و دیگران برقرار است؟

از نظر برابری همه در یک زندان هستند و همه یک نوع پوشش دارند و یک نوع غذا می خورند و به یک صورت زجر می کشند! اما از نظر عدالت این چنین نیست. بسیاری از افراد سطح ضعیف که به زندان آورده شده اند، سطح زندگی بهتری در زندان پیدا کرده اند و عملا زندان برای آن ها یک نوع پاداش محسوب می شود.

سایر افراد نیز سطح زندگی چندان متفاوتی نسبت به چیزی که در زندان تجربه می کنند نداشتند از این رو از نظر روحی و فکری عذاب کمتری متحمل می شوند. اما فردی که از سطح زندگی بسیار بالاتر به این زندان آورده شده است آیا عدالت در حق او اجرا شده است؟ آیا این فاصله سقوط سطح زندگی متناسب با جرم سیاسی او محسوب می شود؟ او در حالی که با دیگران در همه چیز برابر است اما به واقع در مورد او ناعدالتی اتفاق افتاده است.

حال تصور کنید در همین مثال، مسئولین زندان سعی کنند که برای او محیط بهتری را فراهم کنند. در این حالت دیگر برابری نخواهد بود اما عدالت نسبتا برای این فرد رعایت می شود. اما نکته مهم تر این است که عدم وجود برابری باعث می شود که سایر زندانی ها احساس ناعدالتی کنند و عملا این عدم برابری را ناعدالتی بدانند!

بنابراین به طور کلی عدالت مفهومی است که با برابری متفاوت است ولی با آن عجین شده است. اگر برابری وجود نداشته باشد، اتهام ناعدالتی به سرعت وارد می شود حال این که شاید از دید بزرگ تر این نابرابری عملا منجر به ناعدالتی نشود ولی چیزی که از سطح پایین تر دیده و حس می شود این است که نابرابری برابر با ناعدالتی است. همین اختلاط مفاهیم باعث شده است که مفهوم عدالت در سطح جامعه در یک بن بست عجیب فرو برود و عملا هیچ راه فراری  برای آن وجود نداشته باشد. حال به نظر شما چگونه می توان عدالت مالیاتی را در جامعه برقرار کرد؟ (2)

عدالت مالیاتی، نیاز به یک بازبینی!

همانطور که تا اینجای کار متوجه شدیم، مالیات یک مفهوم کاملا مطلق و مشخص است. شما در مالیات بر اساس نوع درآمد و میزان درآمدی که دارید باید درصدی را به دولت پرداخت کنید و این هزینه است که شما نسبت به استفاده از فضاها و امکانات عمومی پرداخت می کنید. اما مفهوم عدالت چیز عجیب و تودرتویی است که تقریبا هیچ تعریف مشخصی برای آن نمی شود داشت. اما تنها چیزی که می توان در مورد عدالت فعلا تا اینجای کار گفت این است که عدالت عملا مفهومی متفاوت نسبت به برابری دارد. این خود مسئله بسیار مهمی را در مورد عدالت مالیاتی می تواند برطرف کند و آن مسئله این است که در عدالت مالیاتی گرفتن یک نوع مالیات با یک نوع درصد مالیاتی از همه افراد جامعه عملا یک برابری است که هیچ عدالتی در آن وجود ندارد.

تنها حالتی که ممکن است عدالت در این برابری مالیاتی رعایت شود این است که همه افراد جامعه به طور یکسان از خدمات جامعه بهره مند شوند. (به این نوع دریافت مالیات، عدالت مالیاتی افقی گفته می شود) . اما آیا همه افراد جامعه به یک صورت از خدمات جامعه بهره مند می شوند؟ مسلما نه. همیشه در هر دوره ای و در هر مکان و زمانی و حکومتی افرادی وجود دارند که از خدمات دولتی و اجتماعی بهتری برخوردار هستند. این اتفاق لزوما مربوط به مسائلی مانند فساد اداری و رانت و... نیست.

مثلا کسانی که در تهران زندگی می کنند از امکانات شهری و خدمات اجتماعی بالاتری بهره می برند. مثلا از انواع تماشاخانه های تئاتر می توانند استفاده کنند. در حالی که فردی که در شهرستانی دورافتاده زندگی می کند نه تنها از تماشاخانه تئاتر، بلکه از سینما نیز محروم است. این موضوع در مورد خدمات عمومی تری مانند آب و برق و گاز نیز در مورد روستاهای دور افتاده نیز صدق می کند. بنابراین عملا و به وضوح می توان گفت که سطح خدمات جامعه اصلا به صورت یکنواخت و برابر پخش نشده است که بخواهیم به صورت یکنواخت و برابر مالیات بگیریم.

از طرف دیگر بسیاری از افراد ثروتمند و با نفوذ هستند که نسبت به پرداخت مالیات های خودشان همیشه اهمال کاری می کنند و به نوعی همواره در حال فرار از پرداخت مالیات خود هستند. این دلیل ساده ای دارد. وقتی فردی در سال می تواند 10 میلیارد تومن درآمد داشته باشد، با همین سیستم مالیات برابر باید ده درصد درآمد خود یعنی حدود 1 میلیارد تومن را به عنوان مالیات پرداخت کند. این رقم چندان کمی محسوب نمی شود و عملا فرد حاضر است با پرداخت رشوه 500 میلیون تومانی از پرداخت این مالیات سر باز بزند.

بخش مهمی از عدالت مالیاتی باید متوجه این گونه افراد باشد زیرا مالیاتی که این افراد می توانند پرداخت کنند برابر با مالیات صدها نفر می تواند باشد. بنابراین رقم بزرگی در این بین جامعه می تواند به دست بیاورد که در صورت عدم پیگیری این حق عمومی مردم است که ضایع می شود. بنابراین به نظر، قبل از این که بخواهیم روش مالیات را عوض کنیم، بهتر است در همین شیوه کنونی مالیات افرادی را که همیشه از دادن آن فرار می کنند گرفت تا جامعه به حق ابتدایی خود برسد. (3)

عدالت مالیاتی و شکوفایی اقتصادی در کشور

قبل از این که بخواهیم به عدالت مالیاتی و تاثیر آن در شکوفایی اجتماعی بپردازیم، بهتر است این مسئله را در نظر بگیرید که بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان با قبول عدم پخش هماهنگ خدمات جامعه، سعی کرده اند تعریف دقیق تر و درست تری از عدالت مالیاتی برای خود ایجاد کنند. آن ها با استفاده از عدالت مالیاتی عمودی، که بر اساس درآمد و میزان استفاده فرد از خدمات شهری و اجتماعی تعریف می شود. سعی کرده اند به نحوی این موضوع را در جامعه ایجاد کنند.

از طرف دیگر جریمه های نقدی نیز که به نوعی جزئی از مالیات محسوب می شود در بسیاری از کشورها مانند کره بر اساس درآمد فرد تنظیم می شود و حالت شناوری دارد. مثلا در ایران جریمه کمربند نبستن 100 هزار تومان است. این میزان جریمه برای کسی که در پیکان مدل سال 60 نشسته است با کسی که در به روز ترین ماشین دنیا نشسته است، برابر است. اما در کشورهایی مانند کره جریمه همین کمربند نبستن بر اساس گردش مالی فرد محاسبه می شود و این گونه عدالت اجتماعی برقرار می شود.

اما این عدالت مالیاتی باعث می شود که سرمایه بیشتر و درست تری در چرخ دنده های اقتصادی کشور بچرخد. در کلام بهتر اقتصاد درست مانند که یک ماشین است که از چرخ دنده های مختلفی ساخته شده است. این ماشین زمانی می تواند حرکت کند که چرخ دنده های آن نیز به حرکت در بیاید و چرخ دنده ها زمانی به حرکت در می آیند که سرمایه در دل آن ها جریان داشته باشد در واقع با پرداخت مالیات و با داشتن سیستم عدالت مالیاتی در کشور باعث می شود که در صدی از درآمد و سرانه درآمدی کشور همیشه به صورت دائم در دل اقتصاد کشور جریان داشته باشد.

این سرانه هر چقدر بیشتر باشد و بیشتر جریان داشته باشد موتور اقتصادی پرسرعت تر به جلو حرکت می کند و عملا در این جا ما با یک جهش اقتصادی یا بهتر بگوییم با یک جهش تولید رو به رو می شویم. بنابراین در نظر داشته باشید که پرداخت مالیات لزوما تنها منجر به ساخت یک پارک تفریحی نمی شود بلکه این مالیات در هر صورت آن و صرف هر چیزی که بشود در داخل اقتصاد کشور می چرخد و این خود به خود باعث ایجاد بالندگی در صنعت و تولید می شود.

بنابراین دولت ها و حکومت ها باید در نظر بگیرند که اولا مالیات از نظر شرعی یک حق الناس محسوب می شود و باید نسبت به دریافت مالیات همه اشخاص جامعه سختگیر بود، ثانیا مالیات سرمایه ای است که برای کشور هزینه می شود پس پرداخت آن برای هر فرد جامعه لازم و ضروری است. (3)
 

کارآفرین کیست و چه نقشی در جهش تولید دارد؟

کارآفرین کسی است که یک مدل کسب و کار را توسعه می دهد، سرمایه های جسمی و انسانی لازم را برای شروع یک کار جدید به دست می آورد و آن را عملیاتی می کند و مسئول موفقیت یا شکست آن است. توجه داشته باشید که تأکید عبارت مسئول یا عدم موفقیت برای کارآفرین بودن از مدیر حرفه ای متمایز است به این معنا که اولی یا منابع خود را سرمایه گذاری می کند یا سرمایه خود را از منابع خارجی جمع می کند و بنابراین مسئولیت شکست را نیز به عهده می گیرد و در صورت موفقیت پاداش می گیرد؛ درحالی که مدیر دوم یا مدیر حرفه ای کار و کارهایی را که برای پرداخت پول به او اختصاص داده شده انجام می دهد. به عبارت دیگر، کارآفرین علاوه بر اینکه خالق بنگاه های اقتصادی جدید است، خطرپذیر و مبتکر است، درحالی که مدیر حرفه ای به سادگی مجری آن است.

ویژگی های کارآفرینان چیست؟ یک کارآفرین ریسک پذیر است و این چیزی است که بیشتر از هر صفت دیگری آن را می­شنویم اما باید بگوییم یک کارآفرین قبل از هر چیز، باید یک مبتکر باشد که ایده تغییر بازی یا یک مفهوم بالقوه جدید داشته باشد که بتواند در بازار شلوغ موفقیت کسب کند.

توجه داشته باشید که سرمایه گذاران معمولاً تمایل به سرمایه گذاری در ایده ها و مفاهیمی دارند که احساس می کنند بازده کافی برای سرمایه و سرمایه گذاری هایشان فراهم می کند و ازاین رو، کارآفرین باید ایده ای نوآورانه برای یک سرمایه گذاری جدید داشته باشد.

جدا از این، کارآفرین باید از مهارت های سازمانی و مدیریتی عالی مردمی برخوردار باشد زیرا مجبور است سازمان یا سرمایه گذاری را از ابتدا ایجاد کند و برای اطمینان از موفقیت باید با کارمندان خود ارتباط برقرار کند و همچنین با سایر سهام داران ارتباط برقرار کند.

علاوه بر رهبر بودن، باید بتواند برای کارمندان خود الهام بخش باشد و همچنین بصیر باشد این بدان معنی است که رهبری، مهارت های تیم سازی و توانایی های مدیریتی که از ویژگی های کلیدی یک کارآفرین است را داشته باشد.



ویژگی دیگری تخریب خلاق است. تخریب خلاق به جایگزینی محصولات و شرکت های فرومایه با محصولات کارآمدتر، نوآورانه و خلاقانه‌تر اطلاق می شود که در آن اکوسیستم مبتنی بر بازار سرمایه داری تضمین می کند که تنها بهترین و درخشان ترین ها زنده می مانند درحالی که دیگران توسط زنجیره تخریب خلاق از بین می ­روند. به عبارت دیگر، کارآفرینانی که می ­توانند ایده های بازی را تغییر دهند تنها زمانی موفقیت آن­ها تضمین می­شود که محصولات، برند‌ها و مشاغل آنها سهم بازار را از شرکت های موجود که یا ارزش نمی آفرینند یا ناکارآمد هستند سلب می کنند و در اختیار خود در­می آورند.
 

ترغیب کارآفرینان به احداث واحدهای تولیدی و رونق تولید داخلی

باتوجه به این مقدمه اساسی در زمینه کارآفرینی، اکنون می توانیم برخی از نمونه های مشهور کارآفرینانی را مثال بزنیم مانند بیل گیتس، استیو جابز، مارک زاکربرگ و ... که همگی موفق بوده­اند و شهرت جهانی دارند و البته همگی یک وجه اشتراک دارند و این است که آن ها دید و احساس رسالت داشتند که می خواهند جهان را تغییر دهند و با سخت کوشی، پشتکار و یک اکوسیستم پرورش دهنده، خودشان را به فعلیت رساندند.

اگرچه موفقیت نهایی آن ها به این معنی است که آن ها نه تنها ایده های کاملاً نوآورانه داشتند، بلکه آماده بودند تا درازمدت و وقتی کار سخت شد صبر کنند و دست از تلاش برندارند.  (4)

کارآفرینی برای توسعه هر اقتصادی ضروری است. کشورهایی که شکوفا شده اند رشد خود را به رشد کارآفرینی نسبت می دهند. با بررسی کشورهایی که اقتصاد قوی دارند و به توسعه یافتگی رسیده اند مانند ژاپن، کره، چین و ... می­بینیم که بخش عمده­ای از این توسعه یافتگی ماحصل فعالیت­ها و تلاش­های چشمگیر کارآفرینان آن­ها بوده است و اینکه در این کشورها کارآفرینی به یک فرهنگ تبدیل شده است.

حال باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرین و کارآفرینی در موفقیت سایر کشورهای توسعه یافته وقت آن رسیده است تا این فرهنگ در ایران هم رواج پیدا کند. مخصوصاً در شرایط اقتصادی فعلی که باید برای بهبود اوضاع اقتصادی بر نیروها و توانمندی ­های داخلی اتکا داشته باشیم.

تحقق شعار جهش تولید یعنی تحقق شکوفایی اقتصادی، توسعه اقتصادی، بهبود معیشت مردم، وابستگی کمتر به درآمد نفتی، وابستگی کمتر به کشورهای دیگر، ایجاد فرصت شغلی بیشتر و... که همه این­‌ها باتوجه به وضع بودجه کشور ممکن نمی ­شود مگر با کارآفرینی. کارآفرینانی خلاق و ریسک پذیر که بتوانند به کمک دولت بیایند و وضع اقتصادی را بهبود بخشند.

از طرف دیگر همان طور که در بالا هم بدان اشاره شد کارآفرینی و هدف کارآفرین، ایجاد ارزش، رونق تولید، خلاقیت، ایده پردازی، خلق ثروت و... و در نهایت ایجاد اشتغال است. پس می­توان به این نتیجه رسید که در شرایط حاضر کارآفرین با نوآوری، خلاقیت و صبر خود، نقش بسیار مهمی در تحقق شعار جهش تولید، برون­ رفت کشور از بحران اقتصادی، رسیدن به تعالی اقتصادی و پیشرفت دارد. (5)

چه عواملی مانع سرمایه گذاری علمی و مالی کارآفرینان در بخش تولید است؟

شاید بهتر باشد برای رسیدن به عواملی که مانع از کارآفرینی می ­شود به عواملی که بر کارآفرینی تأثیر می گذارند اشاره کنیم یا بهتر بگوییم عواملی که موجب موفقیت می­شوند اگر به درستی اجرا نشوند یا نادیده گرفته شوند می ­توانند تأثیر سو بر این مهم و در نتیجه تولید داشته باشند. بیشتر بررسی­‌ها شرایط محیطی را به صورت کلی، مانع اصلی می ­دانند اما ما در این مقاله عوامل دیگری را هم مورد بررسی قرار داده ­ایم که در ادامه بدان اشاره می­شود.
 
  • اولین عامل که هم می تواند مانع و هم تأثیرگذار بر رشد کارآفرینی باشد، عامل سیاسی است که نقش بسزایی در توسعه کارآفرینی در یک منطقه جغرافیایی معین دارند. این بدان دلیل است که سیاستمداران در مورد نوع بازار موجود تصمیم می گیرند. بازار می تواند سرمایه داری، کمونیستی باشد یا برخی کشورها اقتصاد مختلطی را در پیش گرفته اند. هر یک از این سه بازار پیامدهای بسیار متفاوتی در نحوه عملکرد کارآفرینان دارند.
  • عوامل قانونی: کارآفرینان از نظر عوامل مختلفی به قانون وابسته هستند. قدرت سیستم حقوقی تا حد زیادی بر کیفیت کارآفرینی تأثیر می گذارد. سیستم حقوقی باید به صورتی باشد که بتواند کارآفرین را در برابر ورشکستگی، عمل نکردن طرف مقابل کارآفرین بر تعهداتش و... حمایت کند.
  • دلیل این امر آن است که کارآفرینان برای فعالیت به خدمات حقوقی متنوعی نیاز دارند. قانون باید در موقع ثبت شرکت، یا بازگشایی بنگاه اقتصادی و کسب و کارهای کوچک به کمک کار آفرین بیاید و کاغذبازی­های اداری را به حداقل برساند تا انگیزه کافی را در اختیار ایشان قرار دهد.
  • مالیات: دولت­ها می توانند از طریق مالیات با کنترل بازار بر آن تأثیر بگذارند. بسیاری از اوقات دولت‌ها به مالیات بیش از حد متوسل می شوند و کشورهایی که سیاست­های مالیاتی محدودکننده دارند، موجب خروج کارآفرینان می­ شوند. آنچه که مانع بر سر راه تولید توسط کارآفرین می ­شود مالیاتی است که برای کسب و کار، بیمه، مکان تولیدی خود باید بپردازد آن هم وقتی که نوپا است و نیازمند حمایت بیشتر است.


 
  • در دسترس بودن سرمایه: میزان توسعه بازارهای سرمایه یک ملت نیز نقش بسزایی در توسعه کارآفرینی در یک منطقه معین دارد. کارآفرینان برای شروع فعالیت های مخاطره آمیز به سرمایه احتیاج دارند و همچنین در صورت موفقیت آمیز بودن ایده، به سرمایه فوری نیاز دارند تا به سرعت تجارت را گسترش دهند؛ بنابراین، کشورهایی که از لحاظ سیستم تأمین سرمایه به خوبی توسعه یافته اند، یعنی کشورهایی که سرمایه گذاری خطرپذیر، سهام خصوصی و بازارهای سهام و اوراق قرضه آن­ها دارای رشد خوبی است، درجه بالاتری از رشد اقتصادی به رهبری کارآفرینی را تجربه می کنند.
  • نیروی کار: نیروی کار برای هر نوع محصول یا خدمات یک عامل مهم تولید است. دارایی کارآفرینان به وجود نیروی کار ماهر با قیمت مناسب بستگی دارد اگر هزینه تأمین کارگر بالا باشد باعث افزایش صعودی هزینه های موردنیاز برای تولید می شود و به همین ترتیب بر کارآفرینی تأثیر منفی می گذارد.
  • مواد خام: مواد اولیه متشکل از منابع طبیعی، نیاز اساسی هر صنعت است. در بعضی از کشورها این ماده اولیه با پرداخت قیمت مناسب از طریق بازار در دسترس است. بااین حال، در برخی از کشورها کارتل ­های فروشنده کنترل کاملی بر این منابع طبیعی دارند. آن ها مواد اولیه را با قیمت های تورم می فروشند و بنابراین بیشتر سود کسب شده توسط کارآفرین را غصب می کنند؛ بنابراین، کشورهایی که تأمین مواد اولیه با چنین مسائلی روبرو هستند، به مرور زمان باعث کاهش تعداد فعالیت های کارآفرینی می شوند.
  • زیرساخت: برخی از خدمات وجود دارد که تقریباً هر صنعت برای شکوفایی نیاز دارد. این خدمات شامل حمل ونقل، برق و غیره است. از آنجا که این خدمات بسیار اساسی هستند، می توان آن ها را به عنوان زیرساخت موردنیاز برای توسعه هر تجارت نامید؛ بنابراین، کشورهایی که از سیستم زیرساختی کاملاً پیشرفته ای برخوردار هستند، رشد بالایی از کارآفرینی را شاهد هستند و عکس آن نیز صادق است.
البته لیست عوامل فوق جامع نیست. کارآفرینی موضوعی بیش از حد پیچیده است که بتوان آن را در چند نکته جمع کرد. بااین حال، لیست فوق گزیده ای از عواملی است که می توانند نقش مهمی در ایجاد تولید یا عدم آن داشته باشند. (5) و (6)

 

راهکارهای کشورهای پیشرفته برای ترغیب کارآفرینان در بخش تولید

در ابتدای بحث خوب است ببینیم چگونه اروپا از طریق "واگرایی بزرگ" در زمان اولین انقلاب صنعتی در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم از چین و هند جلوتر رفت. پیش از این، آسیا بازیگر غالب اقتصادی در جهان بود. با این وجود با ظهور اولین انقلاب صنعتی، اقتصاد اروپا به شکل گسترده ای رونق گرفت.

دلیل این امر روحیه کارآفرینی و استفاده نوآورانه از فناوری در این قاره بوده است. همین نوآوری، رمز موفقیت این کشورها است. در واقع، اولین انقلاب صنعتی شاهدی بر سخت کوشی فردی، نوآوری جمعی و تجدید حیات ملی است که همه ناشی از شجاعت و ابتکار حیرت انگیز کارآفرینان بود.

نکته بعدی که در کشورهای پیشرفته برای ترغیب کارآفرینان به تولید موثر بوده است، حمایت دولت از این افراد و کمک به توانمندسازی آنان بوده است. دولت حداقل نباید مانع کارآفرینان شوند و خلاقیت و نوآوری آن ها را خفه کنند.

در کشورهای پیشرفته دولت زیرساخت ها یا سخت افزارهای لازم را برای موفقیت کارآفرینان فراهم کرده است. کارآفرینان می توانند با ایجاد نرم افزارهای لازم فقط در صورت وجود سخت افزار به موفقیت برسند، مانند کاری که در کشور چین و هند انجام شده است.

نکته بعدی که در کشورهای پیشرفته مطرح است آموزش اصولی و هدفمند از همان دوران کودکی به تشویق برای تولید و خلق جدید و گسترش روحیه کار تیمی است. آن­ها یاد گرفته اند برای موفقیت در هر کاری باید روحیه جمعی داشته باشند و بتوانند کار تیمی خود را با گروهی متعهد و پرشور انجام دهند و این چیزی است که در کشورهای درحال توسعه کم­ رنگ ­تر است.

مورد بعدی سرمایه ­گذاری برای کارآفرینی بوده است. یک کارآفرین باید از سرمایه­گذاری خود مطمئن شود باید توسط دولت پشتیبانی شود در نمونه موفق کشورهای پیشرفته، دولت­ها توانسته­اند پشتیبانی خوبی از کارآفرینان انجام بدهند یکی از راهکارهای آنان، اهدا وام کم بهره یا بی ­بهره با بازپس ­دهی بلندمدت بوده است.

تسهیل قانون مالیات، تضمین سود حاصل از فروش، پشتیبانی از تولیدکننده در قانون این کشورها و همه این عواملی که تا اینجا موردبحث و بررسی قرار گرفت،  تأثیر به سزایی در پیشرفت کارآفرینی و به تبع آن توسعه اقتصادی و برون رفت از بحران­های مالی داشته است.



امروزه کارآفرینی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها یک ضرورت و اساس توسعه پایدار است. کارآفرینی بهره برداری درست از فرصت‌ها در تمام عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. توسعه آن نقش پررنگی برای حضور در بازارهای جهانی، رقبا، اشتغال زایی، توسعه پایدار، عدالت، کاهش فقر، بالابردن نرخ تولید، نرخ تولید ناخالص ملی و حل مشکلات جامعه دارد.

با این اوصاف، دولت نقش مهمی در حمایت از این مقوله دارد و نکته قابل توجه دیگر ضرورت توجه به آموزش کارآفرینی است. آموزش کارآفرینی، شاید یکی از راه های برون رفت از فقر برای قشر محروم جامعه باشد که بتوانند از این طریق یک کسب و کار تولیدی هرچند کوچک برای خود ایجاد کنند که هم شرایط زندگی خود را بهبود دهند و هم با رونق بخشیدن به تولید داخل، وضع اقتصادی جامعه را بهبود بخشند. (6)
 

نقش مالیات بر آینده سیاسی و اقتصادی کشور از نقطه نظر تولید ملی

به طور کلی در تعریف مالیات اینچنین آمده است؛ مالیات پولی است که شما باید بر اساس درآمد، دارایی و استفاده از کالاها و خدمات به دولت بپردازید و این پول توسط دولت به مصرف سرویس و خدمات عمومی می رسد. این کمک اجباری به درآمد دولت، که توسط دولت از درآمد شخصی و سود تجاری دریافت می شود یا به هزینه برخی کالاها، خدمات و معاملات اضافه می شود تحت عنوان رژیم های مالیاتی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است اما بخشی جدایی ناپذیر از اکثر دولت های کشورهای صنعتی است.

مالیات با سایر اشکال مبادلات متفاوت بوده و دولت با تدابیر اجباری آشکار و نهان اقدام به وصول آن می‌کند. البته از آنجایی که مالیات توسط دولت دریافت می‌شود نه هیچ نهاد یا ارگان شخصی و خصوصی و صرف سرویس و رفاه عمومی می‌شود، با سایر اشکال دریافت به صورت اجباری و باجگیری و اخاذی متفاوت است.

سیستم های مالیاتی به طور قابل توجهی در حوزه های قضایی و زمانی متفاوت بوده اند. در بیشتر سیستم های مدرن، مالیات بر روی هر دو دارایی فیزیکی مانند املاک و رویدادهای خاص مانند معامله فروش اعمال می شود. تدوین سیاست های مالیاتی یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین موضوعات در سیاست مدرن است.

مالیات چگونه بر اقتصاد یک کشور تأثیرگذار است؟

برای تقویت رشد و توسعه اقتصادی، دولت ها به منابع مالی پایدار برای برنامه های اجتماعی و سرمایه گذاری های عمومی نیاز دارند. برنامه های فراهم کننده بهداشت ، آموزش، زیرساخت ها و سایر خدمات برای دستیابی به هدف مشترک یک جامعه سعادتمند، وظیفه مند و داشتن عملکردی منظم بسیار مهم هستند و برای نیل به این اهداف نیاز است که دولت ها درآمد خود را افزایش دهند.

مالیات نه تنها مشمول کالاهای عمومی و خدمات می‌شود، همچنین یک عنصر اصلی در قرارداد اجتماعی بین شهروندان و اقتصاد است. نحوه افزایش و هزینه مالیات می تواند مشروعیت یک دولت را تعیین کند. مالیات منجر به اعطای مسئولیت به دولت‌ها در نحوه مدیریت مؤثر درآمد مالیاتی و به طور گسترده تر مدیریت مالی عمومی خوب را تشویق می کند.

همه دولت ها به درآمد نیاز دارند، اما چالش این است که نه تنها سطح نرخ مالیات بلکه پایه مالیات می بایست با دقت انتخاب شود. دولت ها همچنین باید یک سیستم انطباق مالیاتی طراحی کنند که مالیات دهندگان را از مشارکت منصرف نکند. داده های اخیر نظرسنجی شرکت ها برای 147 کشور اقتصادی نشان می دهد که شرکت ها نرخ مالیات را در میان 5 محدودیت اصلی در عملکرد خود قرار می‌دهند و اداره مالیات را در میان 11 محدودیت اصلی، در نتیجه نرخ مالیات و اداره مالیات هر دو موانعی برای تجارت محسوب می شوند. (7)

نرخ مالیات از جهت سرمایه گذاری و رشد برای کسب و کارها بسیار مهم است. در مواردی که نرخ مالیات بالا است، کسب و کارها و شرکت‌ها بیشتر تمایل دارند تا از شکل رسمی کار خارج شوند. مطالعات نشان می‌دهد نرخ بالای مالیات در رابطه مستقیم با میزان کمتر کسب و کارهای رسمی و رقم پایین‌تر سرمایه گذاری شخصی و خصوصی، قرار دارد.

افزایش 10 درصدی نرخ مالیات بر درآمد شرکت‌ها منجر به کاهش 2% نسبت سرمایه گذاری در بخش تولید ناخالص ملی و یک درصد در رقم ورود به عرصه تجارت می‌شود. وضع مالیات معادل با 1% تولید ناخالص ملی تا 3% میزان تولید را در طی سه سال کاهش می‌دهد. (7)



تحقیقاتی که در مورد تصمیمات شرکت های چند ملیتی در مورد محل سرمایه گذاری انجام شده است نشان می دهد که افزایش 1 درصدی نرخ مالیات بر درآمد قانونی شرکت ها به طور متوسط 3/1٪ از سود محلی حاصل از سرمایه گذاری موجود را می کاهد. افزایش 1 درصدی نرخ مالیات مؤثر بر درآمد شرکت ها احتمال ایجاد یک شرکت تابعه در اقتصاد را 9/2 درصد کاهش می دهد. البته مالیات بر سود تنها بخشی از مالیات شرکت‌ها و کسب و کارها است.

حفظ نرخ مالیات در سطح معقول می‌تواند منجر به توسعه بخش خصوصی و رسمی سازی کسب و کارها شود. برای شرکت‌های کوچک و متوسط که به رشد اقتصادی و اشتغال کمک می‌کنند، نرخ متوسط مالیات بسیار مهم است، اگر چه که باعث افزایش قابل توجه در میزان درآمد مالیاتی نمی شوند.

توزیع معمول درآمد مالیاتی بر اساس اندازه شرکت در اقتصاد کشورهای جنوب صحرای آفریقا و خاورمیانه و شمال آفریقا نشان می دهد که شرکت های خرد و کوچک و متوسط، اگرچه بیش از 90٪ از مؤدیان را تشکیل می دهند اما فقط 25-35٪ درآمد مالیاتی را تأمین می‌کنند. وضع هزینه های مالیاتی بالا برای مشاغلی با این اندازه ممکن است باعث شود این مشاغل به بخش غیررسمی منتقل شوند یا حتی بدتر از آن، فعالیت خود را متوقف کنند، در صورتی که چیز زیادی به درآمد مالیاتی دولت اضافه نمی کنند.  

مشاغل به آنچه در ازای مالیات به دست می آید اهمیت می دهند. به جهت تعیین مکان فعالیت های اقتصادی و انواع بخش هایی که می توانند توسعه پیدا کنند و نقشی اساسی آن ها در اقتصاد، زیرساخت های کیفی برای عملکرد صحیح اقتصاد بسیار مهم هستند.

از طرفی نیروی انسانی سالم نیز برای رقابت و بهره وری اقتصاد حیاتی است - سرمایه گذاری در ارائه خدمات بهداشتی به دو دلیل اقتصادی و اخلاقی ضروری است.

آموزش مقدماتی کارایی هر کارگری را افزایش می دهد و آموزش عالی و با کیفیت به اقتصاد این امکان را می دهد که زنجیره ارزش را فراتر از فرآیندهای تولید ساده و محصولات ببرد. در نتیجه نحوه به کاربستن درآمد مالیاتی در سیستم اقتصادی نقشی بسزا و تعیین کننده دارد.



کارایی و کارامدی در تبدیل درآمد مالیاتی به کالاها و خدمات عمومی در سراسر جهان متفاوت است. داده های اخیر از شاخص های توسعه جهانی و شاخص توسعه انسانی نشان می دهد که اقتصادهایی مانند ایرلند و مالزی - که همگی نرخ مالیات نسبتاً کمی دارند - درآمد مالیاتی را به طور مؤثر تحصیل کرده و سود حاصل را به کالاها و خدمات عمومی با کیفیت بالا تبدیل می کنند. اما در کشورهایی نظیر آنگولا و افغانستان عکس این موضوع صادق است.

غالباً توسعه اقتصادی برای تأمین مالی خدمات و هزینه های عمومی نیاز به درآمد مالیاتی جدید را افزایش می دهد. در عین حال، از سوی دیگر این تأمین مالی، نیاز به اقتصادی فعال دارد که توان فراهم آوردن درآمدهای مالیاتی جدید را داشته باشد. مهمتر از سطح مالیات، نحوه استفاده از درآمد است.

در اقتصادهای در حال توسعه نرخ مالیات بالا و ضعف اداره مالیات تنها دلایل پایین بودن نرخ جمع آوری مالیات نیست، بلکه اندازه بخش های اقتصادی غیررسمی نیز مهم است. به دلیل دستمزدهای بسار کم کارگران بخش غیر رسمی، پایه مالیات نیز بسیار کم و محدود است. (7)
 

نقش مالیات در آینده سیاسی؛ بله یا خیر؟

تجربه کنونی کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که مالیات یکی از مؤلفه های اصلی توسعه پایدار است. بنابراین درک عوامل محرکۀ اصلی توانایی دولت در جمع آوری مالیات از اهمیت زیادی برخوردار است.

این تحقیق بر اساس ادبیات اقتصاد سیاسی مالیات برای بررسی تأثیر رقابت سیاسی بر میزان درآمد مالیاتی بنا شده است. اگر سه نوع مالیات را در نظر بگیریم؛ مالیات مستقیم (مالیات بردرآمد، مالیات شرکت ها، مالیات بر دارایی) ، مالیات غیر مستقیم (مالیات بر کالاها و خدمات) و مالیات بر تجارت و از طرفی فاکتور رقابت سیاسی بین احزاب سیاسی و گروه‌های سیاسی را نیز در نظر بگیریم، به این تنیجه خواهیم رسید که رقابت سیاسی بر کل درآمدهای مالیاتی تأثیر می گذارد. طبق تحقیقات به عمل آمده، رقابت سیاسی بین گروه‌های مختلف سیاسی، اگرچه سطح مالیات تجاری را کاهش می‌دهد، اما مالیات‌های مستقیم و غیر مستقیم را افزایش می‌دهد. (8)



به عنوان نمونه اگر بخواهیم کشوری مانند کره را مثال بزنیم؛ تاریخچه رشد سریع تولید ناخالص داخلی کره این سؤال را مطرح می کند که آیا و تا چه اندازه این رشد توسط سیاست های مالیاتی آن حمایت شده است؟ نگاهی اجمالی به بخش های مالیاتی کره جنوبی نشان می دهد که مالیات کالاهای داخلی و خدمات تقریبا نیمی از کل درآمد مالیاتی، مالیات بر درآمد کمتر از یک سوم و عوارض گمرکی تقریباً یک پنجم درآمد مالیاتی را تشکیل می‌دهد.

تأمین اجتماعی و مالیات بر دارایی کمک چندانی در این باره نمی کند. از اواسط دهه 1970 تقسیم بندی مالیات در برابر اصلاحات مختلف مالیاتی کم و بیش ثابت مانده است.

در کره جنوبی در جهت افزایش کشش سیستم مالیاتی، سهم مالیات‌های غیر مستقیم (مالیات بر کالا و خدمات) و مالیات بر درآمد و دارایی افزایش یافته است. اما از سوی دیگر برای مالیات بر درآمد شرکت‌ها مشوّق‌های مالیاتی در نظر گرفته شده و مالیات بر تجارت به منظور حفظ و توسعه اقتصاد صادرات محور کاهش یافته است.

یکی دیگر از نکات مهم در سیستم مالیاتی کره جنوبی که از سال 1977 پی ریزی شد، مالیات بر ارزش افزوده بوده است که با نرخ 10% بالغ بر 4 درصد از حجم تولید ناخالص ملی را دربر گرفته است و این کشور را قادر ساخت تا رقم قابل توجه به دست آمده را در جهت مصرف در حوزه استراتژی کلان خود در زمینه صنعتی سازی و توسعه صادرات به صرف برساند. نقشی که مالیات بر ارزش افزوده در کره ایفا کرد همانند نقشی است که مالیات بر مالیات بر اراضی در تایوان داشت.

تا به الان تصور بر این بوده است که مشوّق‌های مالیاتی تأثیر چشمگیری در توسعه اقتصادی کره داشته اند. این مشوّق‌ها که در قانون معافیت و کاهش مالیات آمده اند شامل مواردی مانند؛ اعتبارات مالیاتی سرمایه گذاری، استهلاک ویژه، اندوخته‌های معاف از مالیات، هزینه‌های معاف از قانون درآمد مشمول مالیات هستند.

از طرف دیگر قوانین مربوط به سرمایه گذاری مستقیم خارجی همیشه سخت و محدودکننده بودند، تا دهه 1980 سرمایه گذاری خارجی فقط برای فعالیت‌های سودآور مجاز بود. حتی با وجود اینکه سرمایه‌های خارجی سودآور سرازیر به این کشور، خصوصاً از سوی آمریکا، رشد چشمگیری در دهه 1980 نشان داد باز هم سیاست‌های مشوّق مالیاتی بیشتر مختص صنعت داخلی، صادرات و انتقال تکنولوژی در این کشور شد. (9)

آنچه مسلم است به ویژه در جهان امروز، هرگونه تغییر در حوزه اقتصادی بر سیاست تأثیر می گذارد و هر گونه تغییر در حوزه سیاست بر اقتصاد تأثیرگذار است. بی ثباتی یکی از آفات پر اهمیت نظام‌ها و سیستم‌های سیاسی است که بوسیله بسیاری از عوامل از جمله موضوعات و درآمدهای مالی ایجاد شده و استحکام و ثبات هر حکومتی را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

لذا یکی از عوامل مؤثر در کسب جایگاه سیاسی قدرتمند و بانفوذ مسائل و موضوعات اقتصادی نظیر تولید ناخالص ملی، صادرات و واردات و درآمدها و سودهای دولت من جمله درآمد مالیاتی است. بسیاری از متخصصان و محققان حوزه اقتصاد رشد و موقعیت سیاسی را در ارتباط تنگاتنگ با موضوعات اقتصادی و مالی و خصوصاً مالیات می دانند.

به عنوان مثال، ملو (2011) بسیاری از عوامل تعیین کننده مالیات را مشخص می کند: سطح توسعه اقتصادی و تولید ناخالص داخلی سرانه، دسته مالیات، روحیه مالیات و رژیم های سیاسی. موضوع عمیق و مهم این است که ثبات سیاسی و مالیات رابطه مستقیم و دو طرفه دارند؛ سطح مالیات ثبات سیاسی را تعیین می‌کند و ثبات سیاسی سطح مالیات را.

نقش مالیات در حوزه اقتصادی و سیاسی در ایران و ضعف های آن

پرداخت مالیات و اجرای نقش اصلی و اساسی آن در سیستم اقتصادی و اجتماعی بر هیچ کس پوشیده نیست و مالیات می‌تواند ضامن رشد و توسعه همه جانبه در بهبود شرایط کشور و خدمات رفاه اجتماعی و آبادانی شود. مالیات می‌تواند با از بین بردن فاصله و شکاف طبقاتی عمیق در جامعه زمینه ساز بهره وری همگانی از منابع و پتانسیل‌های موجود در اقتصاد و جامعه شده و کمک مهمی در جهت توسعه اجتماعی و اقتصادی گردد.

در کشور ما نیز مالیات مانند دیگر مناطق و کشورها می‌توانند با کمک به رشد تولید ناخالص داخلی و تأمین درآمدهای مورد نیاز برای هزینه در پروژه‌ها و طرح‌های توسعه‌ای عظیم و جامع نقشی شایان توجه ایفاء کند.

به عنوان مثال درآمدهای مالیاتی می‌توانند تا حدودی جایگزین درآمدهای نفتی شده و به این وسیله نه تنها چرخه اقتصاد را به گردش درآورند، بلکه قدرت لازم در اتخاذ تصمیمات کلان سیاسی را نیز در اختیار دولت قرار دهند و با ایجاد ثبات در موضوعات اقتصادی و سیاسی، سیاست گذاری‌های قاطع در داخل و خارج را به دنبال داشته باشند.

اما آنچه که لازم به دقت و توجه است؛ لزوم اجرای قوانین مالیاتی مدون و کاربردی و بازنگری قوانین مالیاتی موجود، حذف معافیت‌های مالیاتی غیرضروری و همچنین فرهنگ سازی برای اجرای بهتر قوانین است. مالیات فواید بسیاری دارد که علاوه بر موارد برشمرده شده تا بدینجا، کنترل تورم در سیستم اقتصادی، تقویت سهم بخش‌های مولد و جلوگیری از ترویج مصرف گرایی و دیگر موارد است. (10)

مالیات در تمام کشورهای جهان یک هدف واحد دارد و درآمدهای ناشی از آن به طور کلی مصرفی واحد را در پی دارد. شهروندان ثروتمند و افرادی که درآمد مناسب دارند مالیات کمتر و افراد بی بضاعت با درآمد پایین افزایش مالیات را انتظار دارند. مالیات دسته بندی‌های متفاوتی دارد که درآمد حاصله توسط دولت به صرف رسیده و هزینه می‌شود و چه بهتر که درآمد مالیاتی به صرف توسعه و رفاه عمومی و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی تمامی شهروندان رسیده و با حل مسائل اقتصادی و پیشرفت و توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رضایتمندی و اقتدار دولت و حکومت را به ارمغان آورد.
 

منابع غیر تولیدی مالیات و تأثیر آن ها در تحقق جهش تولید

مالیات در ایران به دو دسته مالیات‌های مستقیم و مالیات‌های غیرمستقیم تقسیم می‌شود.

مالیات های مستقیم به دو دسته تقسیم می‌شود؛ مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد.
 

انواع مالیات مستقیم

 
مالیات بر دارایی
مالیات بر دارای مالیاتی است که اساس و مبنای آن، ثروت دارنده ملک است. در میان انواع مختلف مالیات بر دارایی، مالیات بر ارث از بقیه اهمیت بیشتری دارد. دریافت مالیات از اموال و دارایی های باقی مانده شخص پس از فوت وی، مالیات بر دارایی نامی‌ده می‌شود. دولت زمانی از دارایی و ثروت شخص متوفی مالیات می گیرد که که اموال وی قرار است به وراث او منتقل شود.

ماده ی ۱۷ قانون مالیات های مستقیم تعیین کننده میزان مالیات بر ارث است که نسبت به اموال مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال نرخ مالیات بر ارث برای انواع وسایل نقلیه ی موتوری ۲ درصد از قیمت وسیله ی نقلیه است (قیمت اموال را سازمان امور مالیاتی کشور اعلام می کند) . (11)
 
مالیات بر درآمد
مالیاتی که دولت از درآمد افراد و شرکت‌ها (و نه ثروت آن ها) اخذ می‌کند، مالیات بردرآمد محسوب می‌شود. شاید بتوان گفت که مالیات بر درآمد اشخاص مهم ترین نوع مالیات است. مالیات بر درآمد به دو طریق اخذ می‌شود؛ یا مالیات هر کدام از انواع درآمدها به صورت جداگانه دریافت شود (مثلاً مالیات بر حقوق و مالیات بر درآمد املاک) یا اینکه مالیات از مجموع درآمدهای شخص دریافت شود.

در این صورت دیگر منبع درآمد شخص اهمیت ندارد و از کل درآمد او به یک شیوه مالیات اخذ می شود. در این حالت صرفا درآمد یک ساله ی شخص مالیات دهنده (مؤدی) مهم است که از کل مبلغ درآمد به نرخ یکسان مالیات دریافت می شود. اما در روش اول، ممکن است که نرخ مالیات و شرایط مالیاتی برای هر دسته از منابع مالیات فرد متفاوت باشد.

در قوانین مالیاتی ایران از ترکیب هر دو روش فوق استفاده شده است. با این وجود عمدتاً (و برای اشخاصی که یک منبع درآمد دارند) مالیات به شیوه ی نخست اخذ می شود. مالیات بر درآمد به 7 دسته تقسیم می‎شود:
 
1) مالیات بر درآمد املاک
به درآمدی است که از طریق دریافت اجاره کسب می شود، درآمد املاک می‌گویند. به این منبع درآمدی مالیات تعلق می گیرد و دارنده این ملک باید مالیات آن را بپردازد. در واقع درآمد اجاره ملک بعد از کسر شدن 25 درصد از آن (بابت هزینه ها و استهلاک ها) برای تعلق گرفتن مالیات مورد محاسبه قرار می گیرد.

البته اگر اجاره یک ملک تنها راه درآمدی شخص حقیقی باشد، تا میزان مبلغی که دولت مالیات بر درآمد حقوق را از مالیات معاف کرده باشد نیازی به پرداخت مالیات بر درآمد املاک نخواهد بود. مالیات بر درآمد املاک نه تنها شامل اجاره می‌شود بلکه به نقل و انتقال ملک نیز تعلق می گیرد.
 
2) مالیات بر درآمد کشاورزی
هر چند در کشور ما مالیات بر کشاورزی تعریف نشده است اما در سایر کشورها درآمد کشاورزی نیز از مواردی است که مشمول مالیات است. طبق قانون مالیات های مستقیم هرگونه درآمد ناشی از فعالیت هایی مثل دامپروری، دامداری، پرورش ماهی، پرورش زنبورعسل، صیادی، ماهیگیری و موارد مشابه نیاز به پرداخت مالیات ندارند.
 
3) مالیات بر درآمد حقوق
مالیات بر درآمد حقوق از مواردی است که دارای پیچیدگی های بسیاری است. به طور کلی اگر یک شخص حقیقی برای شخص حقوقی یا حقیقی دیگری کار کند و در مقابل پول دریافت کند، مشمول مالیات بر درآمد حقوق خواهد بود. اگر چه پرداخت مالیات بر درآمد حقوق به عهده کارفرما است، اما این مبلغ در واقع از جیب کارکنان کسر می شود، به این معنی که قبل از واریز حقوق هر شخصی، مالیات حقوق او کسر می شود و به حساب دولت واریز می شود.

برای مالیات بردرآمد حقوق سقفی تعیین شده است و این مالیات تنها به حقوق هایی که بالاتر از سقف تعیین شده باشند تعلق می گیرد و حقوق های پایین تر از این مبلغ معاف از مالیات هستند.
 
4) مالیات بر درآمد مشاغل
درآمدی که شخص حقیقی با اشتغال به مشاغل تجاری مثل خدمات پزشکی به دست می آورد، مشمول مالیات بر درآمد مشاغل می‌شود. در واقع با کسر هزینه از کل فروش کالا یا خدمات مشاغل، مالیات آن محاسبه می شود. این نوع مالیات به وسیله خوداظهاری تشخیص داده و توسط سازمان امور مالیاتی دریافت می شود.
 
5) مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی
هرگونه فعالیت انتفاعی که توسط شرکت های تجاری یا اشخاص حقوقی انجام می شود مطابق قانون شامل مالیات خواهند بود. مالیات دریافت شده از جمع درآمدهای موسسات و اشخاص حقوقی مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی گفته می شود.
 
6) مالیات بر درآمد اتفاقی
مالیات بردرآمد تنها به درآمدهای معمول و ادامه دار تعلق نمی گیرد. حتی بر درآمدهایی مثل برنده شدن در جایزه ها یا اموال بخشیده شده به یک شخص نیز مالیات وضع می شود. تمام درآمدهایی که از این اتفاقات حاصل می شوند و ادامه دار هم نیستند مشمول مالیات هستند. (11)
 
7) مالیات بر جمع درآمد ناشی از منابع مختلف درآمدی

انواع مالیات غیرمستقیم

مهم ترین انواع مالیات های غیرمستقیم که در کشور ما اجرا و اعمال می شوند، عبارتند از: حقوق و عوارض گمرکی، مالیات بر مصرف و مالیات بر ارزش افزوده.(12)
 
حقوق و عوارض گمرکی
یکی از انواع مالیات های غیرمستقیم، حقوق و عوارض گمرکی است. منظور از حقوق و عوارض گمرکی در واقع مالیات هر کشور بر صادرات و واردات کالاهای مختلف است که با نام «تعرفه های گمرکی» نیز شناخته می شود. این نوع از مالیات ها اصولا تابع سیاست های کلان بازرگانی و شرایط اقتصادی کشورها هستند و علاوه بر اینکه یکی از راه های درآمدزایی دولت‌ها به حساب می آیند، معمولا برای حمایت از صنایع داخلی نیز به کار گرفته می شوند. این دسته از مالیات ها ممکن است براساس قیمت و ارزش کالاها یا براساس ویژگی ها و مشخصات آن ها (مانند حجم، وزن و…) تعیین و دریافت شوند.
 
مالیات بر مصرف
مالیات بر مصرف مالیاتی است که مصرف کنندگان در زمان خرید کالایی خاص (به همراه قیمت کالا) پرداخت می کنند. به این ترتیب با مصرف بیشتر آن کالا درنهایت مالیات بیشتری نیز پرداخت می کند. گرچه این نوع مالیات را مصرف‎ کننده نهایی پرداخت می‌کند اما تولیدکنندگان و فروشندگان وظیفه ی قانونی پرداخت آن را به دولت دارند. مالیات بر مصرف، انواع بسیار زیادی دارد که بارزترین نمونه ی آن در ایران، مالیات بر مشروبات غیرالکلی ماشینی و مالیات بر دخانیات است.
 
مالیات بر ارزش افزوده
منظور از مالیات بر ارزش افزوده، تفاوت بین کالا و خدمات عرضه شده با ارزش کالا و خدمات خریداری شده در دوره ای مشخص است. مالیات بر ارزش افزوده، شامل عرضه ی کالاها و خدمات و همچنین صادرات و واردات آن ها می شود. مالیات بر ارزش افزوده چند مرحله  دارد و در مراحل مختلف (تولید، واردات و توزیع) از هر فعال اقتصادی به فعال اقتصادی دیگر منتقل می‌شود، اما در نهایت هزینه ی آن را مصرف کننده ی نهایی پرداخت می‌کند. (11)

نقش مالیات در جهش تولید

در شرایطی که درآمدهای نفتی کاهش یافته، در سال گذشته تحقق درآمدهای مالیاتی بیش از ۱۰۰ درصد بوده است و مالیات معاف را افزایش یافته است. سال گذشته درآمدهای مالیات بدون افزایش نرخ مالیات و بدون تحت فشار قرار گرفتن فعالان اقتصادی خوش حساب، صورت گرفت که امسال هم برای جهش تولید همین کار را پیش گرفته اند.

در جهان امروز یکی از مولفه های اصلی قدرتمند شدن کشورها قدرت و رشد اقتصادی به شمار می رود. رشد اقتصادی هر کشوری در گرو رونق یافتن کسب وکارهای مولد و شفاف است. در کشورهایی مانند ایران که اقتصاد دولتی محسوب می‌شود و دولت نقش تعیین کننده ای در اقتصاد دارد، وجود منابع مالی در دستان دولت و ایجاد زیر ساخت‌ها و کمک به رشد و رونق تولید نقشی تعیین کننده در رشد اقتصادی ایفا می کند.

در واقع، دولت می تواند از یک طرف با تنظیم سوددهی در بازارهای مولد و غیرمولد و از طرف دیگر با هدایت منابع مالی خود به سمت بازارهای مولد، به رشد و قدرتمند شدن اقتصاد کمک نماید. مالیات یکی از منابع مالی مهم و قدرتمند برای کمک به دولت در هر شرایطی حتی شرایط تحریمی است.

با وجود اینکه ایران به دلیل تحریم های شدید بر اصلی ترین بخش اقتصادی خود یعنی نفت، دچار کمبودهای شدید مالی در تامین هزینه های عمومی و نیز ایجاد زیرساخت های لازم برای رشد و توسعه اقتصادی است؛ بازهم به منبع مهم و قدرتمندی هم چون مالیات بی توجهی می‌شود.

حال که سال 99 از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان سال جهش تولید نام گذاری شده است و برای حرکت در این راستا، دولت به حمایت هایی از جمله حمایت های مالی از اقتصاد مولد نیاز دارد، منابع مالی حاصل از مالیات می تواند علاوه بر تامین کسری بودجه دولت، بهترین تکیه گاه مالی دولت در انجام وظایف خود در راستای جهش تولید باشد.

برای تحقق نقش مهم مالیات در ایجاد جهش تولید لازم است دو اقدام انجام شود. اولین گام این است که از فرار مالیاتی در کشور جلوگیری شود. لازمه این کار اصلاح قوانین ناکارآمد مالیاتی است مانند حذف معافیت های مالیاتی بی قاعده چون معافیت های مالیاتی مناطق آزاد و برخی مشاغل و نیز ممانعت از فرارهای مالیاتی بسیاری از میلیاردرها که برخی از تا کنون حتی یک ریال هم مالیات نداده اند.

فرار مالیاتی اقشار ثروتمند در ایران از جمله وکلا که مطابق برخی آمارها از 6 تا 12 هزار میلیارد تومان می رسد در حالی است که در کشورهای توسعه یافته از جمله آمریکا، ثروتمندان بخش اعظمی از درآمدهای مالیاتی دولت را تامین می نمایند. در سال 2016، دهک نخست درآمدی در آمریکا نزدیک به 70 درصد درآمد مالیاتی دولت را تامین کرده است درحالی که پنج دهک پایین آن تنها 3 درصد در درآمدهای مالیاتی سهم داشته اند.

با حذف معافیت های مالیاتی بی اساس مانند معافیت های مالیاتی مناطق آزاد، می توان این مناطق را از وضع فعلی نجات داد که تبدیل به محلی برای ثروت اندوزی عده ای وارد کننده و رانتخوار شده اند. با این اقدام می توان این مناطق را به محلی برای گسترش تجارت خارجی و صادرات کشور برای ایجاد جهش در تولید، تبدیل نمود.

از سوی دیگر، ممانعت از فرار مالیاتی اقشار ثروتمند ازطریق وضع مالیات بر انباشت ثروت و نیز شفافیت تراکنش های بانکی می تواند این منابع را به جای سرازیر شدن در بازارهای غیر مولد و تورم زا از طریق ابزارهای دولتی به سمت کسب و کارهای مولد هدایت نموده و کمک شایانی به تحقق جهش تولید نماید. (13)

تاثیر مالیات بر گسترش تولیدات داخلی

مالیات به عنوان یک ابزار تنظیم گر بازار می تواند با شفاف سازی در مبادلات اقتصادی و با جلوگیری از قاچاق کالا، سبب از بین رفتن اقتصاد زیرزمینی ‏شود.

مالیات این امکان را در اختیار دولت می گذارد که بر جریانات و مسائل اقتصادی کشور و افزایش درآمدها و ثروت‏ ها نظارت و کنترل داشته باشد و از رکود و فساد در اقتصاد جلوگیری کند.

نقش مالیات در حمایت از تولیدات داخلی انکار ناپذیر است؛ زیرا اولا وضع مالیات برکالاهای وارداتی موجب رونق هر چه بیشتر تولیدات داخلی می‌شود و ثانیا با حمایت از تولید در جهت افزایش کمی و کیفی تولیدات داخلی کمک شایانی به ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در کشور می‌شود.

علاوه بر این ها، یکی از مهم ترین وظایف نظام های مالیاتی، هدایت اقتصاد در مسیر درست آن است. درواقع دولت با استفاده از مالیات، می تواند اقتصاد کشور را به سمت حمایت از تولید داخل و صنایع رقابتی سوق دهد. دولت برای کاهش هزینه های بنگاه های اقتصادی مالیات بر مصرف یا فروش اجرا می‌کند و بار مالیاتی را از تولید به مصرف انتقال می دهد تا صنعتگران و تولیدکنندگان انگیزه لازم برای سرمایه گذاری مجدد در بنگاه‌ها را داشته باشند. (14)

همچنین، دولت به منظور حمایت از تولیدات داخلی از یک سو با افزایش مالیات بر واردات از ورود کالاهای غیرضروری و تجملی، جلوگیری و از سوی دیگر برای افزایش انگیزه صادرکنندگان مالیات بر صادرات را با نرخ صفر محاسبه میکند. دولت برای حمایت بیشتر از تولید و اشتغال مواردی را در قانون مالیات های مستقیم پیش بینی نموده است که از آن جمله ماده 132 ق.م.م است که درآمد ابرازی ناشی از فعالیت های تولیدی و معدنی اشخاص حقوقی غیردولتی در واحدهای تولیدی یا معدنی که از تاریخ اجرای این ماده از طرف وزارتخانه های ذیربط برای آن ها پروانه بهره برداری صادر یا قرارداد استخراج و فروش منعقد می شود و همچنین درآمدهای خدماتی بیمارستان ها و هتل ها و مراکز اقامتی گردشگری اشخاص یادشده که از تاریخ مذکور صادر می شود، از تاریخ شروع بهره برداری یا استخراج یا فعالیت به مدت پنج سال و در مناطق کمترتوسعه یافته به مدت ده سال با نرخ صفر مشمول مالیات است. (14)

بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که اگر مردم یک سرزمین، کشوری پیشرفته و توسعه یافته می خواهند، قدم های تمامی افراد جامعه، در گسترش اقتصاد مقاومتی، توسعه و ... مهم و اثرگذار است، زیرا هرگونه تحول در نظام مالیاتی و اقتصادی کشور بدون خواست و اراده مردم راه به جایی ندارد.

پی نوشتها
  1. www.en.wikipedia.org
  2. کتاب خاطرات مردگان – نوشته داستایفسکی – ترجمه جعفر محجوب – انتشارات علمی فرهنگی
  3. www.arxiv.org
  4. www.managementstudyguide.com
  5. www.tabriz.iqna.ir
  6. www.ensani.ir
  7. www.doingbusiness.org
  8. www.onlinelibrary.wiley.com
  9. www.core.ac.uk
  10. www.intamedia.ir
  11. www.chetor.com
  12. www.sepidarsystem.com
  13. www.farsnews.ir
  14. www.intamedia.ir