تاثیر سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی کشور و افزایش رونق تولید

مالیات یکی از مهم ترین ابزارهای تامین بودجه در کشورهای مختلف است و به اجرای هر چه بهتر سیاست های اقتصادی و اجتماعی آن ها کمک زیادی می کند. به طور کلی، دولت ها از طریق اخذ مالیات از دارایی و درآمد افراد، کالاها، خدمات، حقوق و دستمزد، سود شرکت ها و غیره برای خود درآمد کسب می کنند. دولت ها جهت اموری مانند توسعه زیرساخت ها، حمایت از اقشار آسیب پذیر، ارائه خدمات اجتماعی و غیره اقدام به دریافت مالیات می کنند. (1)

تولید ناخالص داخلی به چه نوع تولیداتی گفته می شود؟

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) یا به اختصار GDP به مجموع ارزش نهایی کلیه کالاها و خدماتی گفته می شود که در یک بازه زمانی معین در یک کشور تولید شده اند. منظور از ارزش نهایی، ارزش کالاها و خدماتی است که در انتهای زنجیره تولید قرار می گیرند و واسطه نیستند. به عنوان مثال خدمات ارائه شده از طرف یه وکیل و فرش های تولید شده توسط یک شرکت تولیدی، نمونه هایی از تولید ناخالص هستند.

توجه داشته باشید که کالا و خدمات ارائه شده توسط افراد خارجی ساکن در یک کشور جزو تولید ناخالص داخلی آن محسوب می شوند، اما خدمات و تولیدات متولدین یک کشور که ساکن کشور دیگری هستند جزو تولیدات ناخالص آن قرار نمی گیرند. (2)

همچنین فعالیت هایی که به آن دستمزد تعلق نمی گیرد مانند خانه داری، کارهای خیرخواهانه، فعالیت های غیرقانونی، بازار سیاه، فروش کالاهای استفاده شده و دست دوم، خرید اوراق قرضه و سهام و مواردی شبیه به این جزو تولید ناخالص داخلی قرار نمی گیرند. (3)
 

آیا تولید ناخالص داخلی در تامین مالیات یک کشور نقش دارد؟

در کشورهای پیشرفته بخش قابل توجهی از درآمدهای حاصل از تولید ناخالص داخلی در قالب انواع مالیات در اختیار دولت قرار می گیرد. این نوع مالیات معمولا بر سود خالص بنگاه های اقتصادی و نیز عواید سرمایه ای آن ها اعمال می شود. درآمد مالیاتی کل عبارت است از کلیه درآمدهای حاصل از مالیات بر درآمد اشخاص، سود شرکت ها، حقوق و دستمزد، کالاها و خدمات، مالیات بر دارایی و سایر انواع مالیات که در کشورهای مختلف مرسوم است.

نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی مشخص می کند که دولت چه بخشی از تولید کشور را در قالب مالیات اخذ کرده و در راستای اهداف خود مورد استفاده قرار داده است. در بیشتر کشورهای توسعه یافته، نسبت درآمد مالیاتی دولت به تولید ناخالص داخلی رقمی قابل توجه است. به عنوان مثال کشور فرانسه، ایتالیا و آلمان دارای بالاترین نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی هستند. (4)

کشورهای موفق دنیا بیشتر روی چه نوع تولیدات داخلی سرمایه گذاری می کنند؟

یک تجربه موفق در خصوص اجرای سیاست های رونق تولید کشور هند است. این کشور با تمرکز بر روی صنایع خرد، کوچک و متوسط و راهبردهای وارداتی حساب شده، وضعیت تولید داخلی خود را متحول کرده است، به طوری که امروزه جزء بزرگ ترین تولید کنندگان جهان قرار گرفته است. برای دستیابی به این منظور، از یک سو وارد کردن کالاهای مصرفی در این کشور محدود و از طرف دیگر واردات کالاهای سرمایه ای، ماشین آلات و تجهیزات ضروری جهت توسعه فناوری و نوسازی زیرساخت ها، تسهیل شد.

الکترونیک، دارویی، غلات، فرآورده های نفتی، مواد شیمیایی، جواهر سازی، خودرو سازی از جمله صنایعی هستند که هند روی آن ها سرمایه گذاری زیادی انجام داده و میزان صادرات آن ها به طور چشمگیری افزایش یافته است. یکی دیگر از سیاست های موفق هند، حمایت از صنایع روستایی و توسعه آن ها بوده است.

ترکیه یک نمونه موفق دیگر در زمینه حمایت از تولیدات داخلی است که با سرمایه گذاری بر روی صنایع نساجی و تولید پوشاک، توانسته جایگاه خود را در میان برترین صادر کنندگان پوشاک جهان تثبیت کند.

همچنین این کشور در حوزه صادرات محصولات فرهنگی مانند فیلم و سریال نیز موفق بوده است. یکی دیگر از سیاست های توسعه ترکیه، بهره گیری از ظرفیت و توانایی های فنی و اقتصادی شهروندان ساکن خارج از کشور است که نتایج بسیار خوبی به همراه داشته است. (5)

کانادا جهت توسعه صنعت پوشاک خود اقدامات موثر و نوآورانه ای انجام داده است که موفق به نجات آن از ورشکستگی به شکوفایی شده است. در سال های پیش صنعت پوشاک در کانادا سیر نزولی پیدا کرد. واردات بی رویه در زمان کوتاهی کارخانه های تولیدی لباس را به تعطیلی کشانده بود و در نتیجه کارگران زیادی بیکار شدند.

در چنین شرایطی، مدیریت صنعت پوشاک در کانادا تغییر کرد و سیاست های آن متحول شد. در این راستا، بخش هایی که به نیروی کار وابستگی داشتند به مناطق ارزان قیمت منتقل شدند و بخش های فکری و تعیین کننده تولید در مرکز باقی ماندند و سرمایه گذاری در این بخش افزایش یافت.

شرکت های تولید پوشاک کانادایی به جای اینکه تنها به عنوان دوزنده لباس عمل کنند، در زمینه طراحی، بازاریابی، توزیع و صادرات پوشاک نیز فعالیت کردند و از این طریق توانستند خود را بازیابی کنند. در حال حاضر سالانه جمع زیادی از فارغ التحصیل دانشگاه ها در صنعت پوشاک مشغول به فعالیت می شوند و به تحقیق و توسعه در این صنعت می پردازند. در حال حاضر صنعت پوشاک کانادا دارای اهمیتی در حد صنایعی چون هوا و فضا و داروسازی است. (6)

 

رابطه متقابل تولید و مالیات بر یکدیگر

سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در کشورهای توسعه یافته، بیش از 30 درصد است. این رقم برای کشورهای در حال توسعه به حدود 14 تا 15 درصد می رسد. در ایران نیز با اینکه در برنامه ششم توسعه، عدد 10 درصد در نظر گرفته شده، اما تاکنون بیش از 8 درصد آن میسر نشده است.

با توجه به اینکه در سال های اخیر، بخش قابل توجهی از درآمدهای مالیاتی در ایران به صورت مستقیم و غیرمستقیم وابسته به درآمد نفت بوده است، درآمدهای مالیاتی را در مقابل نوسانات بازار جهانی نفت به شدت آسیب پذیر کرده است.

سهم درآمدهای نفتی از بودجه عمومی اثر منفی بر نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی دارد و باز بودن اقتصاد اثر مثبت بر این نسبت دارد. افزایش مالیات بر تولید ناخالص داخلی سبب ثبات اقتصادی و توسعه زیرساخت ها و بستر تولید در کشور می شود.

دولت ها جهت انجام وظایف خود تا میزان زیادی به مالیات متکی هستند تا بتوانند هزینه های لازم برای فعالیت های حیاتی کشور مانند سرمایه گذاری، توزیع عادلانه ثروت، امنیت، بهداشت، آموزش، ایجاد زیرساخت و بستر فعالیت ها تولیدی را تامین کنند.

یکی از مهم ترین اهداف دریافت مالیات، ایجاد انگیزه و تقویت سرمایه گذاری های بخش خصوصی با هدف جهش تولید است. در واقع، درآمدهای مالیاتی ابزاری موثر برای انتقال منابع به بخش دولتی و هدایت آن ها به سمت تولید است.

دولت با استفاده از مالیات می تواند بر فعالیت بنگاه های اقتصادی تاثیر بگذارد و در دستیابی به اهداف توسعه ای نقش کلیدی ایفا کند. توسعه اقتصادی به معنی رشد اقتصادی به همراه ایجاد تغییرات اساسی در اقتصاد و افزایش ظرفیت های تولید شامل ظرفیت های فیزیکی، انسانی و اجتماعی است. مالیات یکی از مهمترین و کارامدترین ابزارهایی است که باعث توسعه اقتصادی در کشورها می شود.

دولت ها باید شرایط لازم برای فعالیت بنگاه های اقتصادی را فراهم کنند تا تولیدکنندگان داخلی بتوانند فعالیت های خود را گسترش دهند. این موضوع باعث می شود که سود این بنگاه ها افزایش یابد و مجددا صرف سرمایه گذاری شود. از طرف دیگر، مالیات های اخذشده از این صنایع باید صرف آموزش، بهداشت عمومی، حمل و نقل، نیرو و دیگر خدمات شود تا سرمایه گذاری های بعدی با مشکلات زیربنایی مواجه نگردد.

در اغلب کشورهای کم تر توسعه یافته، بیشتر سرمایه ها در کانال های غیرمولد و کوتاه مدت مانند سفته بازی و بورس قرار می گیرد که این موضوع معمولا به به دلیل پایین بودن کارآیی سرمایه در بلند مدت است.

در این حالت، دولت باید با اعمال مالیات های مستقیم بر املاک، درآمد، زمین، دارایی، طلا، سود و غیره درآمدهای اضافی را جذب کند و در پروژه های مولد سرمایه گذاری کند. بدین ترتیب مالیات می تواند وسیله موثری برای انتقال منابع از کانال های غیر مولد به کانال های مولد باشد. در واقع مالیات ها باید سرمایه گذاری ها را تشویق و منابع را در مسیر مناسب هدایت کنند. (1) و (7)
 

علت اهمیت تولید ناخالص داخلی و مالیات در روند تحقق جهش تولید

مالیات یکی از مهمترین ابزار رشد و توسعه هر کشوری محسوب می شود که سبب رونق اقتصادی، تحقق عدالت اجتماعی، افزایش خدمات و توسعه جوامع می گردد. به همین دلیل به روزرسانی نظام مالیاتی و هدایت آن در جهت رونق تولید، نقش انکارناپذیری در توسعه اقتصادی کشور ایفا می کند.

تولید ناخالص داخلی به مجموع ارزش نهایی کلیه کالاها و خدماتی گفته می شود که در یک بازه زمانی معین در یک کشور تولید شده اند و امروزه مالیات بر تولید ناخالص داخلی بخش مهمی از درآمدهای مالیاتی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه محسوب می شود.

در علم اقتصاد، نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی به عنوان یکی از مهمترین شاخص های توسعه معرفی شده است، چراکه از یک طرف نمایانگر تولید واقعی اقتصاد است و از طرف دیگر میزان پاسخگویی دولت به مردم و کارایی آن را مشخص می کند.

عدم توان دولت ها در شناسایی و کسب درآمدهای مالیاتی متناسب با حجم فعالیت های اقتصادی، پیامدهایی مانند عدم امکان تامین مالی نیازهای توسعه ای کشور به همراه دارد؛ به همین دلیل کشورها به دنبال شناسایی و کسب درآمد در این حوزه هستند.

در ایران، بررسی شاخص نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی نشان می دهد که کوشش مالیاتی در گذشته بر اساس مقیاس های جهانی در سطح مطلوب قرار نداشته است.

نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی حدود ۷ درصد است و این در حالی است که در کشورهایی توسعه یافته مانند آمریکا، انگلستان، کره جنوبی و غیره این نسبت تا ۳۴ درصد اعلام شده است. به نظر می رسد که علت اصلی پایین بودن نسبت درآمد مالیاتی به تولید ناخالص داخلی، فرار مالیاتی، معافیت های مالیاتی بسیار زیاد و نبود بسیاری از زیرساخت های به روز و موثر مالیاتی در اقتصاد ایران است.

خوشبختانه در حال حاضر پتانسیل افزایش درآمدهای مالیاتی به شکل صحیح و در سطح مطلوب در ایران وجود دارد. به طوری که در سال های اخیر نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی سیر صعودی داشته است. این موضوع می تواند به جهش تولید و افزایش هر چه بیشتر و گسترده تر سرمایه گذاری مولد در کشور، کمک شایانی کند. (1)

پی نوشتها
  1. www.intamedia.ir
  2. www.tabnak.ir
  3. www.blog.faradars.org
  4. www.otaghiranonline.ir
  5. www.tasnimnews.com
  6. www.canadairan.ca
  7. www.intamedia.ir