فکر ثابت ماندن و فریز شدن روحیات فردی، جریان و اجتماعی در همه شرایط و تمام ازمنه یک فکر و خیال تعبیر نشدنی است. معمولا انسان ها با تغییر شرایط و تفاوت زمان و مکان روحیات و دغدغه هایشان نیز عوض می شود و اگر نشان گر آن تغییر در تراز مثبت باشد تغییر به سمت کمال و اگر در تراز منفی باشد به قهقرا خواهد رفت؛ همه انقلاب ها در تمام دنیا نیز از این قانون پیروی می کنند.
 
در این میان عواملی هستند که به عنوان آفت و یا زمینه ساز آفات مختلف می توان از آن ها نام برد؛ عواملی که برخی از آن ها به تنهایی می تواند یک جریان، یک ملت و یا حتی یک امت را به نابودی بکشاند. شناخت این عوامل اولین گام در حفظ و حراست از یک انقلاب است.
 
 امام خمینی به عنوان فقیهی فیلسوف و سیاست مداری عارف با بلندای نظر خود به برخی از مهم ترین عوامل آسیب زا و آفت ساز اشاره کرده است که در ادامه به آن ها می پردازیم.
 

احساس پیروزی

در سال 1342 بعد از حادثه تلخ پانزدهم خرداد در قم و ورامین، مرحوم حبیب الله عسکر اولادی به نمایندگی از بازار تهران خدمت امام می­ رسد. نماز مغرب و عشا را در بیت با امام می ­خواند. بعد از نماز از امام می ­پرسد: می ­خواهید چه کنید؟ امام در چهره او ترس مشاهده می­ کند و می­ پرسد: ترسیده­اید؟ ایشان سؤال خود را تکرار می ­کند. امام می فرماید: من می ­خواهم سه گام بردارم. گام اول تغییر نظام سیاسی ایران، گام دوم تغییر فرهنگ جهانی و گام سوم ایجاد زمینه برای حکومت مهدی؛ اگر می­ ترسید از هم اکنون خود را کنار بکشید.[1]
 
 
 
با این مقدمه این سؤال مطرح است تا کجا باید برویم و اکنون در کجا هستیم؟ چقدر از راه باقی مانده است؟  اگر کسی تصور کرد با تشکیل نظام اسلامی کار تمام شده است و به زندگی خود مشغول شد، کار نا تمام می­ ماند. مرحوم شهید مطهری در کتاب نهضت­ های صد ساله به بررسی آفات انقلاب پرداخته، یکی از آفات را ناتمام گذاشتن نهضت بر شمرده است. یعنی تصور کنیم دیگر کار تمام شد. همان حرفی که مهندس بازرگان در دوران دولت موقت به امام گفت: آقا دیگر انقلاب تمام شده و به حمدالله نظام هم تشکیل شد. شما بفرمایید به درس و بحثتان بپردازید!! متاسفانه امروز هم برخی از قلم ­داران و بلند­گوداران بیان می­ کنند که تا کی  سخن از انقلاب می ­گویید؟ انقلاب مقطعی بود و تمام شد!! این سخن اگر از روی خیانت نباشد نشانه عدم بصیرت است.
 
امام خمینی(ره) در دیدار با جمعی از پاسداران می­فرماید:« ما تا حالا بعضِ از راه را رفتیم و بسیار مشکلات باقى مانده است. شما خودتان را پیروز حساب نکنید، که کسانى که خود را پیروز حساب مى‏ کنند سستى مى‏کنند. ما نیمه راه هستیم و دشمن در کمین ماست، باید وحدت خودمان را حفظ کنیم، باید با هم همین طور که تا اینجا آمده‏ ایم تا آخر برویم. این نهضت را نگذارید سرد بشود، نگذارید سست بشود. سستى و سردى در امروز، احتمال این را دارد که ما را به شکست ببرد و اگر خداى نخواسته شکستى براى ملت حاصل بشود به نابودى اسلام تمام مى‏ شود.»[2]
 
قرآن کریم هم جامعه دینی و مجاهدان را از سستی و دعوت دشمن به سازش نهی نموده، می­ فرماید:«فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُم»[3] « پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‏بار) دعوت نکنید در حالى که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزى از (ثواب) اعمالتان را کم نمى‏ کند!»
 
امروز یکی از گرفتاری­های انقلاب اسلامی این است که دولت ها به جای توکل بر خدا، با کدخدا به مذاکره ذلیلانه میپردازند.
 

اختلاف

اختلاف از ریشه ای ترین مشکلات یک جامعه و انقلاب است که باعث بروز آفت های بیشماری می شود در بستر اختلافات برخی حتی خود را فدای شکست طرف مقابل می کنند. قرآن کریم یکی از پیامد های شوم اختلاف را سستی معرفی کرده می­ فرماید:« وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا...»[4] « و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید...»
 

 

یأس

در مبارزه حق و باطل، جبهه حق باید همیشه به رحمت خدا امیدوار باشد، زیرا او تعهد کرده که اهل ایمان را نصرت دهد:«... وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ»[5] « و یارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما!» البته این تعهد الهی مشروط بر آن است که اهل ایمان صحنه مبارزه را ترک نکرده، در همه حال صبر کنند و در برابر فشارهای طاقت فرسای دشمن مقاومت نمایند و یقین بدانند که وعده خداوند حق است:« إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[6] « به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! »
 
از جهت فقهی یأس از رحمت خداوند از گناهان کبیره به حساب می ­آید. امام خمینی یأس را از سربازان شیطان دانسته، می­فرماید:« هیچ وقت یأس را در قلب خودتان وارد نکنید. یأس از جنود شیطان است؛ امید از جنود خداست.»[7]
 
هدف نهایی انقلاب سرنگونی همه پرچم ­های غیر الهی و غیر انسانی و برافراشته شدن پرچم توحید در بلندای عالم است. مهم ­ترین اصل در عبور از مشکلات تا تحقق این نگاه آرمانی، امید به آینده است. امام خامنه­ای در بیانیه گام دوم به این نکته اشاره کرده می­فرماید:« پیش از همه چیز، نخستین توصیه ی من امید و نگاه خوش بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه ی قفل ها، هیچ گامی نمی توان برداشت. آنچه می گویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّت های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده  دوری جسته ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته ام و برحذر می دارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه ای دشمن و فعّال ترین برنامه های آن، مأیوس سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّت ها، پنهان کردن جلوه های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه ی همیشگی هزاران رسانه ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده اند که با استفاده از آزادی ها در خدمت دشمن حرکت می کنند. شما جوانان باید پیش گام در شکستن این محاصره ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه ای ترین جهاد شما است. »[8]
 

 

دنیا دوستی

مهم­ ترین آفتی که ممکن است دامن­ گیر انقلاب شود، دنیا دوستی است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از این خصیصه با عنوان «سرچشمه همه خطاها» تعبیر کرده اند. آن­چه مردم مدینه را در فتنه سقیفه زمین­ گیر کرد و با وجود علم به حقانیت و برتری امیرمؤمنان از حمایت ایشان خودداری کردند، ترس از دنیایشان بود. دنیا همان دستاویزی بود که ابن زیاد با آن توانست مردم کوفه را که خود از امام حسین(علیه السلام) دعوت کرده بودند، به جنگ با ایشان بکشاند.
 

انفعال در شکست­ ها و ناکامی ­ها

در مبارزه دو جبهه حق و باطل فراز و نشیب­های فراوانی وجود داشته که با مطالعه تاریخ انبیای الهی می­توان از آن آگاهی یافت. با توجه به این­که همیشه جبهه باطل از امکانات و نیروی بیشتری برخوردار بوده است، گاهی جبهه حق در ظاهر شکست خورده است یا فشار چنان شدت یافته است که ناله جبهه حق بر خاسته است:«...وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ »[9] « گرفتاری ها و ناراحتی ها به آن ها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یارى خدا کى خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضاى یارى از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یارىِ خدا نزدیک است!»
 
در جنگ احد که مسلمانان آن شکست تلخ را تجربه کردند و دچار یأس شدند تا جایی که همگی جز سه نفر، فرار را بر قرار ترجیح دادند. پس قرآن کریم آنان را چنین دلداری داد:« وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[10] « و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!»
 
ممکن است سؤال شود با وجود وعده ­های مکرر خداوند برای یاری جبهه حق، علت برخی شکست­ های ظاهری در برخی مراحل مبارزه چیست؟ قرآن کریم دو پاسخ برای این سؤال مطرح می­کند. نخست این­که این شکست­ ها برای امتحان است تا عیار صداقت و عمق ایمان مدعیان را محک بزند. چنان که در آیات 214 بقره و 11 احزاب به آن اشاره فرمودند. گاهی هم عواملی مانند گناه یا نافرمانی نسبت به فرماندهی و یا سوءتدبیر سبب شکست می ­شود، مانند جنگ احد که با نافرمانی از فرماندهی پس از پیروزی نخستین، آن شکست تلخ به مسلمانان تحمیل شد.


پینوشت:
[1] . روزنامه جوان در اولین سالگرد مرحوم عسکر اولادی
[2] . صحیفه امام، ج6، ص409.
[3] . محمد،35.
[4] . انفال،46.
[5] . روم، 47.
[6] . فصلت،30.
[7] . صحیفه امام، ج9، ص413.
[8] . بیانیه گام دوم انقلاب، 24/11/97.
[9] . بقره،214.
[10] . آل عمران، 139.