چگونه کشوری چون چین در مدتی کوتاه، به سطح قابل توجهی از توسعه اقتصادی دست یافت؟
کشور چین به بزرگ ترین اقتصاد جهان بر اساس برابری در قدرت خرید تبدیل شده است. این موفقیت جهانی به فاکتورهای مختلفی مانند تولیدکننده، ذخایر ارزی، تجارت کالا و... مرتبط است. این موقعیت به تنهایی چین را به یک شریک تجاری بزرگ در برابر ایالات متحده آمریکا تبدیل کرده است. اما چگونه این کشور در مدتی کوتاه، به سطح قابل توجهی از توسعه اقتصادی دست یافت؟
چگونه کشوری چون چین در مدتی کوتاه، به سطح قابل توجهی از توسعه اقتصادی دست یافت؟
پیش از شروع اصلاحات اقتصادی و آزادسازی تجارت تقریباً حدود 40 سال پیش، چین سیاست هایی را اعمال کرد. این سیاست ها اقتصاد کشور را بسیار ضعیف، راکد، تحت کنترل، ناکارآمد و جدا از اقتصاد جهانی نگه می داشت. در سال 1979 به واسطه باز شدن درب تجارت و سرمایه گذاری خارجی و اجرای اصلاحات در بازار آزاد، کشور چین با سرعت بالایی در رشد اقتصادی رسید. کشور چین با رشد متوسط تولید ناخالص داخلی تا سال 2018 سالانه 9.5 درصد، سریع ترین رشد اقتصادی بین دیگر کشورها داشته است.این آمار تحت عنوان سریع ترین توسعه پایدار توسط یک اقتصاد بزرگ در تاریخ، توصیف شده است. این فرایند به کشور چین امکان داده تا به طور متوسط در هر هشت سال، تولید ناخالص داخلی خود را به دو برابر برساند.
کشور چین به بزرگ ترین اقتصاد جهان بر اساس برابری در قدرت خرید تبدیل شده است. این موفقیت جهانی به فاکتورهای مختلفی مانند تولیدکننده، ذخایر ارزی، تجارت کالا و... مرتبط است. این موقعیت به تنهایی چین را به یک شریک تجاری بزرگ در برابر ایالات متحده آمریکا تبدیل کرده است.
چین بزرگ ترین شریک تجاری کالاهای ایالات متحده، بزرگ ترین منبع واردات و سومین بازار صادرات به آمریکا است. همچنین این کشور بزرگ ترین دارنده اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده آمریکا بوده که به تأمین اعتبار بدهی فدرال و کاهش نرخ بهره آمریکا کمک می کند. (1)
تاریخچه توسعه اقتصادی در چین
مائو در دهه 1940 میلادی در جنگ بین چین و ژاپن به همراه کمونیست ها توانست بر نیروهای ژاپنی پیروز شود. به این ترتیب نقش مائو در کشور چین به عنوان رهبر کمونیست پررنگ تر شد. در سال 1949 جمهوری خلق چین بر اساس نظام کمونیستی، دولت خود را به رهبری مائو شکل داد.وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم چین در دوره رهبری مائو به سمت مشکلات مهمی کشیده شد. نظام اقتصادی در این دوران به شکل قابل توجهی بوروکراتیک بود و همین امر سبب شد تا مردم در فقر و بدون امکانات رفاهی مناسب زندگی کنند. (1)
البته ذکر این نکته نیز الزامی است که در این دوران سرمایه گذاری در منابع داخلی با روند رو به رشدی همراه بود. با این حال سرمایه گذاری در بخش داخلی، کمبودهایی در وضعیت رفاه مردم ایجاد کرده بود.
بعد از مرگ مائو نظام اقتصاد چین شکل دیگری به خود گرفت و از سال 1976 امید به زندگی افزایش یافته و میزان درآمد سرانه کشور به بیش از پانزده هزار دلار رسید. دولت چین در دهه 60 و 70 سرمایه گذاری های مهمی جهت صنعتی شدن کشور انجام داد.
کشور چین قابل مقایسه با بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیست اما در مقابل کشورهایی همچون ایران، برزیل و... چین از رشد اقتصادی قبل توجهی برخوردار بوده است. (1)
مراحل پیشرفت اقتصادی چین
اقتصاد چین در چند دهه گذشته رشد شگفت انگیزی را تجربه کرده است. در سال 1978 هنگامی که برنامه اصلاحات اقتصادی شروع شد، این کشور با تولید 214 میلیارد دلار در رتبه نهم تولید ناخالص داخلی قرار گرفت. همچنین حدود 30 تا 35 سال بعد، تولید ناخالص داخلی به مرز 9 تریلیون دلار رسید و این کشور به رتبه دوم صعود کرد. (2)از زمان اجرای اصلاحات اقتصادی، چین به قطب تولید جهان تبدیل شده است. بخش های صنعت و ساخت و ساز، بیشترین سهم از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهند. چین با رشد تولید ناخالص داخلی بیش از 9 درصد، تورم پایین و موقعیت مالی مناسب، توانست از بحران مالی خارج شود. با این حال سیاست های اعمال شده در طول دوران بحران جهت رشد و توسعه اقتصادی، عدم تعادل اقتصاد کلان کشور را افزایش داد.
برای مقابله با عدم تعادل، دولت جدید از سال 2012 اقدامات اقتصادی را با هدف ترویج مدل اقتصادی متعادل، پایه گذاری کرد.
رشد چین، فقر را کاهش داده است. تنها 3.3 درصد از جمعیت این کشور زیر خط فقر زندگی می کنند. بسیاری از شرکت ها تلاش می کنند تا محصولات خود را به این بازار بزرگ دنیا بفروشند. رشد و توسعه اقتصادی، چین را به یک رهبر اقتصادی جهانی تبدیل کرده است. (2)
کشور چین از چه راهکارهایی برای توسعه اقتصادی بهره گرفته است؟
رشد و توسعه اقتصادی در کشور چین نقش مهمی داشته است. با گذشت زمان و گذر از دوران بحران اقتصادی، دولت چین به این نتیجه رسید که اقتصاد ملی خود را با اقتصاد جهانی در یک مسیر نگه دارد. در واقع تغییر روش و تفکر در این زمینه به توسعه اقتصادی این کشور کمک بزرگی کرد.بیشترین حجم تغییرات در بخش سرمایه گذاری خارجی اتفاق افتاده است. کشور چین با استفاده از قدرت و ابزار منطقه آزاد توانسته شرایط مناسبی برای رسیدن به توسعه اقتصادی فراهم کند. در واقع مهمترین اصل در رشد و توسعه اقتصادی، همسو شدن با تغییرات بزرگ در اقتصاد جهانی است که کشور چین نیز به خوبی از عهده این چالش برآمده است. (3)
اصلاحات ایجاد شده در اقتصاد یکی از اهداف و ابزارهای منطقه آزاد است که چین هم با این جریان همراه شده است. تأیید تغییرات و تصمیم گیری درست با اتحادی همه جانبه از طرف دولت، همگی دست در دست هم داده و کشور چین را به توسعه اقتصادی رسانده اند.
یکی دیگر از راهکارهای چین جهت توسعه اقتصادی، برقراری روابط سیاسی مناسب با همسایگان خود است. یکی از اصول جاری در بخش سیاسی و اقتصادی کشور چین، رابطه با کشورهای دیگر در نهایتِ صلح و آرامش است. (3)
دولت چین ملاحظات سیاسی و اقتصادی را با بخش های مختلف جهان، کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا و کشورهای در حال توسعه مانند مناطقی از آسیا، حفظ کرده است. رشد و فعالیت قابل توجه بخش خصوصی در کشور چین نیز از دیگر عوامل توسعه اقتصادی این کشور محسوب می شود. در نهایت مهمترین بخش، مناطق آزاد چین هستند که راه را برای سرمایه گذاران خارجی باز کرده است.
جهش تولید در اقتصاد چین
اقتصاد کشور چین با توجه به الگوهای اقتصادی که همراه با آن ها حرکت می کند، توانسته خود را به مرزهای رشد و توسعه در کشورهای توسعه یافته نزدیک کند. طی سال های اخیر تولید ناخالص داخلی این کشور آمار رو به رشدی داشته است. (3)طبق آمارهای اعلام شده از بانک جهانی، کشور چین از توسعه اقتصادی مناسبی برخوردار بوده و سرانه تولید ناخالص ملی در این کشور به نرخ قابل توجهی رسیده است.
یکی از مهمترین عوامل در جهش تولید اقتصاد چین، ساماندهی وضعیت سرمایه گذاری تولیدی در این کشور است. همچنین نظارت و کنترل بر روی بازار پول، نقش بنگاه های اقتصادی بزرگ، بانک ها و... از دیگر مواردی هستند که چین را به سمت جهش تولید هدایت کرده اند.
سهم بزرگی از منابع بانکی به بنگاه هایی اعطا شد که در نهایت به تولید داخلی منتهی می شدند. کشور چین این جسارت را داشته است تا به سرمایه گذاران و بنگاه های کارآفرین کوچک و بزرگ جهت توسعه اقتصادی، اعتماد کند. این اعتماد و قدم گذاشتن در مسیری پر از ریسک باعث شده تا تولیدکنندگان داخلی از فرصت های موجود بهترین استفاده را داشته باشند. (3)
هم زمان با بلوغ اقتصاد چین، رشد واقعی تولید ناخالص داخلی آن کند شده است. در واقع 14.2 درصد رشد ناخالص داخلی کشور چین در سال 2007 به 6.6 درصد در سال 2018 رسیده است. صندوق بین المللی پول نیز این طور پیش بینی کرده است که این آمار ممکن است در سال 2024 به 5.5 درصد کاهش پیدا کند. (3)
این شرایط و استقبال از رشد اقتصادی آرام تر، از این موقعیت به عنوان وضعیت نرمال جدید، یاد می کند. با این تفاصیل، چین نیاز به تأیید کشور برای پذیرش یک مدل رشد جدید که کمتر به سرمایه گذاری ثابت و صادرات منتهی می شود، دارد. در این شرایط باید به ارگان های خصوصی، خدمات و نوآوری برای رشد اقتصادی تکیه کرد.
در واقع چنین اصلاحاتی لازم است تا کشور چین از رسیدن به مرحله (دام با درآمد متوسط) جلوگیری کند. هنگامی که کشورها به یک سطح اقتصادی خاص می رسند اما در مقابل نرخ رشد اقتصادی کاهش پیدا می کند، دیگر این کشورها توانایی استفاده از منابع جدید رشد مانند نوآوری را ندارند. (3)
وضعیت کنونی اقتصاد چین
بانک مرکزی چین در شرایط کنونی کرونا، حمایت قابل توجهی از بازار مالی و اهدای نقدینگی داشته است. این امر باعث شده تا بانک جهانی، دولت چین را به ادامه این مسیر تشویق کند. کشور چین نسبت به دیگر کشورهای جهان به خصوص ایالات متحده آمریکا، کنترل و عملکرد بهتری بر روی بخش های مختلف اقتصاد در دوران پاندمی ویروس کرونا داشته است.بیماری کووید 19 نقش بزرگی در کاهش تولید ناخالص داخلی در تمام کشورهای جهان داشته است. با این حال دولت چین توانسته در این شرایط توسعه اقتصادی خود را در وضعیتی مطلوب حفظ کند. البته کشور چین نیز مانند دیگر کشورها در شرایط همه گیری کرونا با نرخ پایین رشد اقتصادی روبرو شد اما توانست سال 2020 را با میزان رشد قابل قبولی بگذراند. بر اساس آمارهای به دست آمده تولید ناخالص داخلی کشور آمریکا در مقابل آمار تولید ناخالص داخلی چین، کاهش چشمگیری داشته است. (4)
با توجه به عبور اقتصاد چین از شرایط پاندمی کرونا به وضعیتی مطلوب، پیش بینی می شود که این کشور در آینده ای نه چندان دور به رقیب اصلی ایالات متحده آمریکا تبدیل شود. در سال 2019 حدود هفت هزار میلیارد فاصله توسعه اقتصادی بین کشورهای چین و آمریکا بوده است؛ این آمار در حال حاضر به نفع چین کاهش پیدا کرده است.
شرایط کرونا چندان اثر نامطلوبی بر روی اقتصاد اروپا نداشته و تولید ناخالص داخلی آن با رشد 2.3 درصدی همراه بوده است. این آمار بیانگر کاهش فاصله اقتصادی کشور چین در برابر آمریکا است.
همان طور که مطلع هستیم همه گیری کرونا از شهر ووهان چین شروع شد و در آن زمان دولت چین مجبور به تعطیل کردن بخش عظیمی از اقتصاد خود شد. تولید ناخالص داخلی در این دوران کاهش و نرخ بیکاری افزایش پیدا کرد.
با اقدامات به موقع، دولت چین توانست شرایط بیماری را به خوبی کنترل کند. این امر سبب شد تا رشد اقتصادی، بازگشت به قبل از شیوع کرونا را از سر بگیرد. هنگامی که رشد اقتصادی چین به شرایط مناسب خود بازگشت در مقابل کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا با آثار مخرب این ویروس دست و پنجه نرم می کردند.
دلایل رشد سریع اقتصادی کشور چین
بسیاری از اقتصاددانان رشد اقتصادی کشور چین را اقدامات سخت گیرانه و زودهنگام دولت در برابر ویروس کرونا اذعان داشته اند. طبق آمارهای به دست آمده، در اواخر سال 2020 کشور چین توانسته به رشد قابل توجهی در بخش تولیدات صنعتی برسد. رشد اقتصادی چین در این سال به نرخ پایینی نسبت به چهار دهه پیش رسیده بود، با این حال این کشور توانست تولید ناخالص داخلی خود را در مسیر رو به رشدی قرار دهد.البته کارشناسان اقتصادی این طور بیان می کنند که شرایط تولید داخلی و میزان نرخ دستمزد با ورود به سال 2021 با تغییرات نه چندان خوشایندی همراه بوده است. طبق گفته ها بین عرضه و تقاضا در این کشور شکافی ایجاد شده که دلیل آن شیوع مجدد ویروس اعلام شده است. (4)
همچنین اقتصاد امروز کشور چین دستخوش روابطی است که با دولت پیشین آمریکا یعنی دولت ترامپ داشته است. یکی از موضوعاتی که می توان به آن اشاره کرد، بدهی های این دولت در دوران شروع ویروس کرونا است.
در حال حاضر نفوذ اقتصادی جهانی در حال رشد چین و سیاست های اقتصادی و تجاری که درصدد حفظ آن برآمده است، پیامدهای قابل توجهی را برای آمریکا به همراه دارد. همین امر باعث شده تا کنگره حساسیت بیشتری نسبت به رشد و توسعه اقتصادی چین داشته باشد. (4)
چین یک بازار بزرگ و در حال رشد برای شرکت های آمریکایی است. با این حال انتقال ناقص آن به اقتصاد بازار آزاد منجر به سیاست های اقتصادی مضر برای منافع ایالات متحده آمریکا مانند سیاست های صنعتی و سرقت مالکیت معنوی ایالات متحده، شده است.
نتیجه گیری و جمع بندی
کشور چین بازی در دایره قوانین و آشتی با همسایگان خود را به خوبی یاد گرفته است. جمعیت بالای این کشور و وجود بیش از هزار منطقه آزاد تجاری، عواملی هستند که چین را به یک کشور استراتژیک تبدیل کرده اند. همچنین موارد مهم دیگری مانند دسترسی به آب های آزاد، همجوار بودن با کشور قدرتمند ژاپن، عضویت در سازمان های بین المللی و... نیز در این امر نقش داشته اند.پی نوشتها
- www.everycrsreport.com
- www.focus-economics.com
- www.donya-e-eqtesad.com
- www.tccim.ir
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}