آلمان پس از سقوط رایش سوم چگونه با تمرکز بر تولید، سرنوشت خود را تغییر داد؟
حاصل ورود آلمان به جنگ جهانی اول، مشکلات اقصادی متعدد بود. تورم و بیکاری افسار گسیخته، اقتصاد این کشور را ویران کرد. همین رکود اقتصادی منجربه به قدرت رسیدن هیتلر شد. او در ابتدا با به کار گیری نیروی بیکار به عنوان اعضای حزب و توجه به فعالیت های علمی توانست تغییرات مثبتی در اقتصاد این کشور ایجاد کند اما تاثیرات شکست در جنگ جهانی دوم به شدت ویرانگر بود. پس از جنگ، آلمان با همت اقتصاددانان خود توانست با تغییر ارز رایج و ایجاد بازار آزاد اقتصادی، فضای مناسبی برای تولید محصولات با کیفیت و مورد تایید بازهای جهانی ایجاد کند. همین تولیدات و در اختیار گرفتن سهم مناسبی از بازارهای جهانی، توانست این کشور را به یکی از قدرت های برتر اقتصادی جهان تبدیل نماید.
آلمان پس از سقوط رایش سوم چگونه با تمرکز بر تولید، سرنوشت خود را تغییر داد؟
پس از ورود آلمان به جنگ جهانی اول که حاصل آن شکست و بروز مشکلات اقصادی متعدد بود، مشکلاتی پیش آمد که تمامی موفقیت های حکومت قبلی را ویران کرد. تاجایی که اقتصاددان بریتانیایی «جان مینارد» معاهده 1919 ورسای را به عنوان ویرانگر آلمان و سعادت بخش جهان، تقبیح می کند.جنگ و معاهده، با تورم بی سابقه ای همراه شد که در آغاز دهه 30 ویرانی را بر ساختار اجتماعی و تعادل سیاسی آلمان تحمیل کرد. در طول دوره تورم، ارزش پول ملی (رایش مارک) از 8.9 در سال 1918 به 4.2 تریلیون به ازای یک دلار امریکا در پایان ماه نوامبر سال 1923 رسید. و پس از دوره کوتاهی بهبود و موفقیت در نیمه دهه 30، رکود بزرگی به وجود آمد که آنچه از طبقه متوسط آلمان باقی مانده بود را نابود کرده و راه را برای آغاز دیکتاتوری هیتلر هموار نمود.
تاثیر رکود اقتصاد آلمان بر به قدرت رسیدن هیتلر
اگر سقوط اقتصادی که با سقوط بازار سهام وال استریت در اکتبر 1929 آغاز شد نبود، احتمالا هیتلر به قدرت نمی رسید. رکود بزرگ، ضربه سنگینی به آلمان زد چرا که اوضاع مناسب اقتصاد آلمان وابسته به وام های کوتاه مدت از ایالات متحده امریکا بود؛ لذا با بازپس گیری این دیون، آلمان ویران شد. نرخ بیکاری از 8.5 درصد در سال 1929 به 14 درصد در سال 1930 و 21.9 درصد در سال 1931 و به اوج خود یعنی 29.9 درصد در سال 1932 رسید.علاوه بر آن، تاثیر رکود اقتصادی، اقدامات اقتصادی سختگیرانه ای بود که توسط سیاستمدار حزب مرکز، هاینریش برونینگ گرفته شد. وی صدر اعظم آلمان در سال های 1930 تا 1932 بود. سیاست های کاهش بودجه برونینگ به حدی سختگیرانه بود که منجر به چنان فلاکتی در آلمان شد که متفقین از دریافت غرامت بیشتر از این کشور منصرف شدند با این وجود، رکود اقتصادی در آلمان شدت بیشتری گرفت و نارضایتی به وجود آمده به دلیل مشکلات اقتصادی، این کشور را در آستانه جنگ داخلی قرار داد.
می توان گفت تاثیرگذار ترین عامل به قدرت رسیدن هیتلر همین رکود اقتصادی شدید بود. یکی از دلایل عمده این مدعا، آمار بالای بیکاری در آن زمان بود. هیتلر از آن همه جوان قدرتمند و بیکار برای تشکیل گانگسترهای نازی خود سوء استفاده برد. به همین ترتیب هیتلر توانست در پنج سال ابتدایی به قدرت رسیدن خود، موفقیت های اقتصادی چشمگیری دست آورد. این تغییرات درمورد امکانات زندگی مردم نیز اجرا شد. برای مثال، اولین سیستم بزرگراهی و ساخت خودروی ارزان قیمت برای مردم. از منظر علمی نیز کشور آلمان پیشرفت بسیار شگرفی داشت.
تاثیرات جنگ جهانی بر اقتصاد آلمان
در سال 1933 نازی ها کتاب های ادبی و هنری نویسندگان بسیاری را در میدان مقابل دانشگاه برلین آتش زدند و کار این هنرمندان در آلمان ممنوع شد. از لحاظ علمی، دوره رایش سوم یکی از بهترین دوره های علمی است؛ چراکه این کشور توانست دستاوردهای علمی شگرفی به دست آورد. (1)با همه این دستاوردها، پس از جنگ جهانی دوم و سقوط رایش سوم، تمامی دارایی آلمان ها ویران شد. چندین سال ابتدایی پس از جنگ از جهانی دوم، سال های تلخی برای آلمانی ها بود. زمین، خانه و دارایی آن ها ویران شده است. میلیون ها نفر مجبور به فرار شدند و چیزی جز لباس پشتشان نبود. ده ها میلیون نفر به اندازه کافی غذا یا لباس نداشتند. نیروهای متفقین قسمت های زیادی از زیرساخت های آلمان را مورد بمباران قرار دادند. شهر درسدن به طور کامل ویران شد. جمعیت کلن از 750000 به 32000 نفر کاهش یافته بود.
پس از جنگ جهانی دوم آلمان کشوری ویران بود با آینده ای تاریک. با این حال شرایط آن طوری تغییر کرده که بعد از سقوط دیوار برلین مورد حسادت جهان واقع شد. سومین اقتصاد بزرگ جهان را داشت و از لحاظ میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) تنها ایالات متحده و ژاپن را پیش روی خود داشت. به همین دلیل است که بسیاری، تولد دوباره آلمان را یک معجزه اقتصادی می دانند. اما آلمان چطور به چنین شگفتی دست یافت؟
آلمان پس از جنگ جهانی دوم
هیتلر در زمان جنگ، جیره غذایی 2000 کالری در روز تعیین کرده بود. پس ازجنگ، متفقین سیاست سهمیه بندی مواد غذایی را تا 1000 تا 1500 کالری در روز محدود کردند. کنترل قیمت کالاها و خدمات منجر به بازار سیاه و کمبود شده بود و پول رایج آلمان تاجایی بی ارزش شده بود که مردم ترجیح می دادند مبادله کالا با کالا انجا دهند.شاید مهمترین فرد در تولد دوباره خیره کننده آلمان، «والتر اوکن» باشد. او برنده جایزه نوبل ادبیات بود و در دانشگاه فرایبورگ تدریس می کرد. اوکن در مدرسه پیروان خود را پیدا کرد، این مدرسه به یکی از معدود نقاط آلمان تبدیل شد که مخالفان هیتلر می توانستند نظرات خود را بیان کنند. مهمتر از همه، آنجاست که وی شروع به توسعه نظریه های اقتصادی خود کرد که به بازار آزاد اجتماعی معروف شد. تفکرات اوکن از سرمایه داری بازار آزاد نشات می گرفت.
برای مثال یکی از ایده های او داشتن بانک مرکزی قدرتمند و مستقل از سیاست های پولی دولت بود. شاید امروزه سیستم اقتصادی اوکن بسیار عادی و متداول به نظر برسد اما در آن زمان و آن جامعه نوعی زیاده روی به حساب می آمد.
شروع تغییرات اقتصاد آلمان
آلمان غربی که تحت تاثیر سیاست های امریکا بود، در گیر و دار جهت گیری سیاست های مالی دولت بود. بسیاری از جمله رهبران کارگری و اعضای حزب سوسیال دموکرات، می خواستند سیستمی داشته باشند که هنوز کنترل دولت را حفظ کند. در همین حال یکی از همراهان اوکن که بعدها به پدر معجزه اقتصادی آلمان معروف شد، شروع به مقابله با نیروهای امریکایی که همچنین تسلطی بر آلمان داشتند کرد.ارهارد، کهنه سرباز جنگ جهانی اول که در مدرسه بازرگانی تحصیل می کرد، در سال 1944 که هنوز حزب نازی کنترل آلمان را در دست داشت، با جسارت مقاله ای نوشت و در مورد وضعیت مالی آلمان با فرض شکست نازی ها در جنگ بحث کرد. هنگامی که آلمان تسلیم شد، وی به سمت وزیر دارایی بایرن منصوب شد و پس از آن به سمت مدیر شورای اقتصادی نیمه غربی آلمان که هنوز تحت اشغال بود درآمد.
ارهارد ابتدا نفوذ سیاسی خود را تحکیم کرده و سپس شروع به تلاش چند جانبه برای احیای اقتصاد آلمان غربی کرد وی نقش زیادی در تدوین ارز جدید صادر شده توسط متفقین برای جایگزینی پول بی ارزش قبلی کرد. این طرح، میزان ارز در دسترس مردم و را به میزان 93 درصد کاهش می دهد. این تصمیم میزان اندک ثروت باقی مانده افراد و شرکت های آلمانی را کاهش داد. علاوه بر این، برای افزایش هزینه ها و سرمایه گذاری ها، کاهش مالیات زیادی نیز اعمال شد. همراه با این تصمیم، کنترل بر روی بازار را لغو نمود. این تصمیمات ارهارد انتقاد های بسیاری را برای او به همراه داشت. اما او ثابت کرد که صحبت های آن ها درست نیست.
تقریباً یک شبه، آلمان غربی زنده شد. فروشگاه ها با کالاهای مختلف پر شدند، مردم متوجه شدند که ارز جدید ارزشمند است. معاملات بر پایه تهاتر متوقف شد. بازار سیاه پایان یافت. مردم یک بار دیگر انگیزه ای برای کار داشتند و حس معروف صنعتی آلمان غربی نیز بازگشت. در ماه مه 1948 آلمانی ها در حدود 9.5 ساعت کار خود در هفته را صرف جستجو برای غذا و مایحتاج خود می کردند اما در ماه اکتبر، تنها چند هفته پس از معرفی ارز جدید و لغو کنترل قیمت ها، این مقدار به 2/4 ساعت در هفته کاهش یافت. در ماه ژوئن، تولید صنعتی کشور تقریباً نیمی از سطح آن در سال 1936 بود. در پایان سال، این میزان نزدیک به 80 درصد بود.
در کنار این تصمیمات، برنامه احیای اروپا موسوم به طرح مارشال به تولد دوباره آلمان کمک کرد. در این طرح، ایالات متحده بیش از 15 میلیارد دلار به کشورهای اروپایی که از جنگ جهانی دوم آسیب دیده اند، اعطا کرد که بخش عمده این پول به آلمان رسید. این روش رشد همچنان ادامه داشت تا جایی که در سال 1958 تولید صنعتی آلمان چهار برابر بیشتر از ده سال قبل بود.
اتحاد آلمان
در این دوره زمانی، آلمان در میانه جنگ سرد گرفتار شد. آلمان غربی یک متحد قدرتمند آمریکا بود و عمدتاً سرمایه داری بود و آلمان شرقی تحت تاثیر تفکرات سوسیالیستی حاکم، دچار مشکل بود. همین فشارهای اقتصادی منجر شدتا مردم دست به اعتراض بزدند و با وجود قوانین محدودیت سفر، سعی در ترک این کشور داشتند.در نوامبر سال 1989 رژیم آلمان شرقی مجوز سفر به غرب را صادر کرد و همین امر منجر به فروپاشی سریع آلمان شرقی شد. پس از اتحاد، به دلیل تفاوت وضعیت اقتصادی، زمان زیادی نیاز بود تا تعادل برقرار شود. در آغاز، تنها 30 درصد از تولید ناخالص ملی را شرق آلمان بر عهده داشت و بیش از 30 سال بعد این رقم به 75 درصد رسید. (2)
وضعیت فعلی اقتصاد آلمان
درحال حاضر، آلمان برترین قدرت اقتصادی در اروپا و چهارمین قدرت جهانی است. نمره آزادی اقتصادی آلمان 72.5 است که اقتصاد آن را در رتبه 29 در شاخص 2021 قرار می دهد. (3)برخی از شاخص های اقتصادی در این کشور در حال حاضر بدین شرح است: (4)
شاخص/سال | 2015 | 2016 | 2017 | 2018 | 2019 |
جمعیت (میلیون) | 81.7 | 82.3 | 82.7 | 82.9 | 83.0 |
تولید ناخالص ملی (میلیارد یورو) | 3027 | 3134 | 3245 | 3344 | 3436 |
رشد اقتصادی (درصد سالیانه) | 1.7 | 2.2 | 2.5 | 1.5 | 0.6 |
تولید صنعتی (درصد اختلاق سالیانه) | 0.9 | 1.8 | 3.3 | 0.9 | -3.1 |
تورم (درصد سالیانه) | 0.5 | 0.5 | 1.5 | 1.7 | 1.4 |
در اواخر قرن نوزدهم آلمان در تولید تجهیزات الکتریکی رهبر جهانی بوده است. از دیگر ویژگی های اقتصاد فعلی آلمان، تاسیس بانک مستقل از کنترل دولت است که این امر مانع از چاپ بی رویه اسکناس و تکرار تورم و رکود اقتصادی قبل می شود. همچنین تجارت مناسب این کشور با جهان نیز از عوامل بهبود شرایط اقتصادی است. (4)
نتیجه گیری و جمع بندی
شاید بتوان گفت، آلمان با اهتمام مردم پس از رویدادها و ویرانی های جنگ جهانی دوم به خصوص تلاش های اقتصاد دانان آلمان غربی برای ایجاد فضای باز اقتصادی و جبران کاستی های گذشته با تمرکز بر توان نیروی کار داخلی و اقدام به تولید محصولات با کیفیت و مورد پذیرش بازارهای جهانی، توانست اقتصاد خود را از ویرانی نجات داده و به یکی از بزرگترین کشورهای اقصادی جهان تبدیل شود.شاید به کار گیری چنین رویکردی با ایجاد فضای مناسب برای فعالیت های تولیدی و به کار گیری نیروی کار و متخصصین داخلی و با تمرکز بر محصولات مورد پذیرش بازارهای جهانی بتواند در ایران نیز تغییرات چشم گیری بر اقتصاد ایجاد نماید. چراکه محصولات با کیفیت همواره مشتری دارند و فروش بیشتر می تواند رکود حاکم بر بازار را کاهش دهد.
پی نوشتها
- www.globalsecurity.org
- www.investopedia.com
- www.heritage.org
- www.focus-economics.com
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}