ظریفی در محفلی گفت: آن چیست که انسان‌ها آن را می‌بینند، ولی خداوند آن را نمی‌بیند؟ اهل مجلس شگفت‌زده شدند. ظریف گفت: آن چیز، خواب است که ما می‌بینیم، ولی خدا نمی‌بیند. سپس گفت: خب حالا بگویید ببینم آن چیست که ما می‌خوریم و خداوند نیز می‌خورد؟ گفتند: این دیگر محال است. ظریف گفت: آن چیز سوگند است که ما می‌خوریم و خداوند هم می‌خورد.