اس ام اس اخلاقی

آورده‌اند که عارفی در وقت احتضار، کوزه آب پیش او گذاشتند و به او گفتند در این گرما و حرارت جان می‌دهی، جگر را با نوشیدن جرعه‌ای آب خنک کن. گفت: «هنگام آن نیست که این دشمن اصلی و این نفس سرکش را ذرّه‌ای آب دهم، مبادا که وقتی قوّت یابد دمار از من برآورد».