حال حسین، محزون چو احوال حسن بود
کلثوم با زینب هراسان گریه می کرد
در پشت پرده عده ای معدود ز انصار
مقداد نالان بود و سلمان گریه می کرد
می ریخت بوذر اشک با عمارِ یاسر
عالم...