فصل غم، اندوهِ بی پایان، خزانِ بی بهار
شعله زد بر خاک، خاک سرزمینم قیر شد
آسمان سینه ام ابری است ای باران ببار
بس نباریدی دلم چون سوره ی تکویر شد