طبیبا وامکن زخم سرم را مسوزان قلب زینب دخترم را ببند آنگونه زخمم را که در قبر نبیند فاطمه زخم سرم را در و دیوار مسجد هست‏شاهد که من گفتم اذان آخرم را وداع زندگی را گفتم آنروز که زد در کوچه قنفذ همسرم را