شهریار محبت - ویژه تلفن همراه

لیست گوشی های تست شده
... روزها مي‏گذشتند. و هر روز حادثه‏اي نو پديد مي‏آورد که همان روز را معنا و هويت مي‏بخشيد... و روزها را جز در ابلاغ پيام و ايفاي خطير وظيفه و رسالت خويش نمي‏ديد... هر روز ورقي خجسته بر دفتر گرامي پاک عمرش، در هدايت خلق و رحمت خالق بر ايشان مي‏افزود...
با اين همه اين گاه شمار ايام و تقويم روزگار، همپاي شادي اقبال گرويدگان به اسلام، غمي را نيز در دل پرمهرش مي‏افزود. و آن شکنجه‏اي بود که مشرکين ستمگر بر گرويدگان دين او تحميل مي‏کردند. بدين سبب غمي و اندوهي عظيم بر دل داشت. نزول سيطره و جلال مهيمن الهي، و حفظ الغيب آسماني، هر چند دشمنان و بدسگالان را از آسيب بد بازمي‏داشت اما دل او نزد دوستان و ياران و نگران کار ايشان بود... او در سايه حميات حق و جانبازي ابيطالب، حمزه، علي و جوانان بني هاشم از گزند جدي کفار جز بدسگاليهايي که بسا از روي انتقام و خشم آني و بي‏تمهيد انجام مي‏شد واغلب به ثمر نمي‏رسيد در امان بود، اما اندوه و غم بردگان و بي‏کسان و فرياد شکنجه شوندگان را چگونه مي‏توانست برتابد؟... او شاهد شکنجه روز افزون پيروان خود بود... دعا مي‏کرد و مي‏فرمود: دعا کنيد و در انتظار گشايش الهي و رحمت او باشيد...