اجتهاد در مقابل نص - ویژه تلفن همراه
اجتهاد در مقابل نص - ویژه تلفن همراه
« اجتهاد در مقابل نصّ» آخرين اثر بسيار نفيس وتأ ليف گرانقدر ومنيف علاّمه فقيد شيعه ونويسنده بزرگ اسلامى، آيت اللّه العظمى مرحوم سيّد عبدالحسين شرف الدين عاملى است. مؤلّف فقيد، خود در نظر داشته است، متن عربى آن را به همين نام بنامد، ولى بعد، تغيير رأ ى داده و به «نصّ و اجتهاد» موسوم نموده است.
«اجتهاد در مقابل نصّ »- كه يك اصطلاح اصولى است -،يعنى مقدّم داشتن نظر شخصى، بر فرمان صريح خداوند عالم و پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله وسلّم -!
«نصّ»،يعنى گفتارصريح خداوند«قرآن مجيد»وسخنان روشن پيغمبراست كه توسط راويان اخباروأحاديث،به مارسيده ومحدّثان بزرگ اسلامى-اعمّ ازشيعه و سنّى- درمنابع معتبرخود، آورده اند.
«اجتهاد»نيزدراصطلاح به معناى اِعمال رأ ى واستنباط حكم است،ولى اين اجتهاد،درصورتى براى مجتهدوافرادمطّلع اسلامى،مجازومتّبع است كه بروفق كتاب وسنّت باشد.ونظر مجتهد از اين دومنبع سرشارسرچشمه بگيرد. و در جهت مخالف نصّ صريح آن نباشد.
بنابراين، كسى كه در مقابل نصّ، اجتهاد مى كند، در حقيقت مى گويد:«خداوند و پيغمبر براى خود نظرى دارند و من هم نظرى!!». در صورتى كه ما به حكم قرآن در اسلام وظيفه داريم همه جا مطيع امر خدا و فرمان پيغمبر باشيم. و معتقديم كه هرگونه نظر مخالف، در برابر فرمان خدا و پيغمبر، معصيت وبدعت و به كلّى از درجه اعتبار ساقط است.
در اين كتاب، صد مورد از مواردى كه ابوبكر، عمر، عثمان، عايشه، خالد ابن وليد و معاويه، در برابر خدا و پيغمبر، جبهه گرفتند، و در لحظات حسّاسى، بر خلاف حقّ و حقيقت، اظهار نظر نمودند، به خوبى نمايانده شده است
«اجتهاد در مقابل نصّ »- كه يك اصطلاح اصولى است -،يعنى مقدّم داشتن نظر شخصى، بر فرمان صريح خداوند عالم و پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله وسلّم -!
«نصّ»،يعنى گفتارصريح خداوند«قرآن مجيد»وسخنان روشن پيغمبراست كه توسط راويان اخباروأحاديث،به مارسيده ومحدّثان بزرگ اسلامى-اعمّ ازشيعه و سنّى- درمنابع معتبرخود، آورده اند.
«اجتهاد»نيزدراصطلاح به معناى اِعمال رأ ى واستنباط حكم است،ولى اين اجتهاد،درصورتى براى مجتهدوافرادمطّلع اسلامى،مجازومتّبع است كه بروفق كتاب وسنّت باشد.ونظر مجتهد از اين دومنبع سرشارسرچشمه بگيرد. و در جهت مخالف نصّ صريح آن نباشد.
بنابراين، كسى كه در مقابل نصّ، اجتهاد مى كند، در حقيقت مى گويد:«خداوند و پيغمبر براى خود نظرى دارند و من هم نظرى!!». در صورتى كه ما به حكم قرآن در اسلام وظيفه داريم همه جا مطيع امر خدا و فرمان پيغمبر باشيم. و معتقديم كه هرگونه نظر مخالف، در برابر فرمان خدا و پيغمبر، معصيت وبدعت و به كلّى از درجه اعتبار ساقط است.
در اين كتاب، صد مورد از مواردى كه ابوبكر، عمر، عثمان، عايشه، خالد ابن وليد و معاويه، در برابر خدا و پيغمبر، جبهه گرفتند، و در لحظات حسّاسى، بر خلاف حقّ و حقيقت، اظهار نظر نمودند، به خوبى نمايانده شده است