کتاب رمان سیاره محکوم به نابودی
کتاب رمان سیاره محکوم به نابودی
مرد زمینی تصمیم خود را گرفت. مقدمات این تصمیم گیری خیلی آهسته فراهم شده و توسعه یافته بود، ولی بالاخره به نتیجه رسید. از وقتی که او عرشه راحت سفینه خود و آن سردی و تاریکی آرام بخش فضا را ترک کرده بود هفته ها می گذشت. در اصل، او قصد داشت یک گزارش فوری به دفتر محلی اداره آنالیز فضای میان ستاره ای تحویل داده و فوراً به فضا بازگردد. در عوض او را اینجا نگهداشته بودند. اینجا تقریبا شبیه به یک زندان بود. او چای خود را نوشید و به مردی که سر میز نشسته بود نگاه کرد، و گفت، من بیش از این توقف نمی کنم. و…