عرفان از نیازهاى روحى و عشق فطرى موجود در نهاد انسان‌ها سرچشمه مى‏‌گیرد و از نظر منشأ پیدایش جداى از ادیان است و وابسته به ادیان الهى نیست­؛ امّا با دقّت در فطرى بودن گرایش‌هاى عرفانى و نیاز به تحریک و هدایت آن، دین نقش مهمّى در پیدایى و هدایت تمایلات عرفانى دارد و در نتیجه این تمایلات و هدایت آن در پرتو تعلیمات الهى ادیان معنا پذیرفته است. بنابراین، ارتباط ادیان الهى با عرفان تنها در تعبیر و تفسیر تجربیات عرفانى نیست، بلکه دین در بیدار کردن فطرت خدایى انسان و نشان دادن راه و هدف، و هدایت به سوى کمال توحیدی نقشى اساسى دارد1. بنابراین، دین وآموزه‌‏هاى دینى سبب بروز گرایش‌هاى عرفانى در انسان‏‌ها مى‏‌گردد. عرفان­‌های ناب دینى از اهداف مهم تربیتی انبیاست و از دین ریشه مى‏‌گیرد و به سوی کمال الهی در حرکت است. گرایش‌هاى فطرى پس از بروز براى رسیدن به کمال نیاز به تربیت و هدایت دارند وگرنه به کمال شایسته نمى‏‌رسند و گاه نیز با تربیت نادرست از مسیر کمال خارج مى‏‌گردند. از این رو عرفا­ن‌هایى که در بین ادیان الهى روییده‌‏اند، از عمق و جامعیّت بیشترى برخوردارند2. عملکرد همه پیامبران و اولیاى الهى، که معلّمان و مربیان واقعى بودند، چنین بوده است که اخلاص و صفا را در مکتب و اجتماع در رویارویى با متعلّم ، به انسان انتقال مى‏‌دادند و همواره فراگیران آنها، از چهره، حرکات اعضا و جوارح، گفتار و رفتار و از تمام وجود آنها درس عرفان الهی مى‏‌آموختند و هنگامى که در محضرشان  شرفیاب بودند، همه چیز، جز خدا را از یاد مى‌‏بردند و غرق معنویات مى‏‌گشتند3،

آموزه‏‌هاى الهى انبیا این حسن خداطلبى را در انسان‌ها بر مى‌‏انگیزاند، اهداف متعالى آن را تبیین مى‌‏کند و راه رسیدن به آن را هم مى‏‌آموزد. آموزه‏‌هاى اسلامى معصومین انسان را به عرفانى ناب دعوت مى‏‌کنند که نمونه والاى آن در زندگى پیامبر اکرم و امامان معصوم (سلام الله علیهم) تبلور یافته است. بدین سان آنان بر بال عرفان ناب محمدى­(صلّى الله علیه و آله) نشسته و به مشکات ملکوت، عروج می­‌یابند4.

عرفان و معرفت شهودى به خداى متعال، ریشه در فطرت خدا خواه بشر دارد­، لیکن بروز این نیاز، تاریخ بشر را آکنده از اندیشه‏‌ها و تمایلات گونه­‌گون عرفانى کرده و طیف وسیع، رنگارنگ و چشم نوازى از جملات، مقالات، کتاب‌ها و آموزه‏‌هاى معرفتى را در منظر انسان‌ها قرار داده است امّا متأسفانه این گرایش پاک انسانى گاه با دیگر گرایش‌هاى انسانى، مانند حسن کنجکاوى، قدرت‏‌طلبى، سلطه جویى و منفعت‏‌طلبى درآمیخته و خود را به اشکال غیر اصیل، نازیبا و ناپسندى آشکار ساخته است5.

بایستی در نظر داشت؛ همان گونه که وحیانى بودن، فطرى بودن، جامعیت، عقلانیت، ولایت محورى، و تکیه بر شریعت، مسئولیت پذیرى نسبت به اجتماع و مردم و مهر­ورزى از ویژگى‏‌هاى مهم عرفانى اسلامى است که آن را از دیگر روش‌هاى عرفانى متمایز مى‌‏سازد. تأثیر پذیرفتن از عارفان غیر مسلمان و فاصله گرفتن از آموزه‏‌هاى دینی و اسلامى موجب پیدایش عرفان­‌های غیر اسلامی می­‌گردد که منشی دور از خط اصیل عرفان اسلامى داشته و آسیب‌هاى جدّى را متوجه اسلام  و مسلمانان می­‌کند. انسان را از خدا دور می‌­سازد و در مسیر تباهی به حرکت وامی‌­دارد.

سید احمد سجادی

پی‌نوشت‌ها:

1) عرفان اسلامی، سید قوام الدین حسینی، ج 1، صص 34- 38

2) راههای اثبات وجود خدا، مرتضی مطهری، ج1، ص 25

3) تعلیم و تربیت در اسلام، علی اصغر الهامی نیا- احمدی، ج 2، ص 107

4) سیره اخلاقی- تربیتی امام خمینی، علی اصغر الهامی نیا، ج 1، ص 7

5) عرفان اسلامی، سید قوام الدین حسینی، ج 1، ص 18