مقدمه
این تحقیق در دو بخش تنظیم شده است:
ب) نگاهی به انگیزه های دینی ـ اجتماعی وقف نامه ها.
در بخش نخست با استفاده از منابع، وقف از دیدگاه فقه اسلامی ـ البته فقط فقه شیعه ـ مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد و از انواع وقف، نظارت بر آن، انگیزه ها و نیازهای وقف، در سایر فرهنگ ها و پیشینه ی وقف در فرهنگ اسلامی به اختصار سخن می گوییم.
بخش دوم منحصراً به ذکر انگیزه های دینی و اجتماعی واقفان با توجه به متن وقف نامه ها و بررسی آنها می پردازیم.
در این بخش از مجموع 40 وقف نامه ای که به نحوی به آنها دست یافتیم ـ مربوط به شهرستان نیریز ـ حدود پانزده وقف نامه را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم. این قسمت خود از دو مرحله تشکیل شده است:
1) جمع آوری و دست یابی به وقف نامه ها که خود نیاز به سفر و تحقیق نسبتاً میدانی دارد. زیرا با برخی از واقفان یا فرزندان و نوادگان آنان که هنوز در قید حیات بودند نیز گفتگوهایی انجام گرفت.
2) خواندن و فهم وقف نامه های قدیمی که برخی از آنها به سختی قابل خواندن و حتی غیرقابل خواندن هستند، کاری بس مشکل است. از این رو بخش هایی از وقف نامه ها را که موفق به خواندن آنها شدیم عیناً نقل می کنیم.
پس از آن به نقل انگیزه های واقفان می پردازیم که البته چنان که ذکر خواهد شد عموماً به انگیزه های دینی و معنوی اشاره کرده اند. در پایان هر وقف نامه، سعی می کنیم با توجه به متن وقف نامه انگیزه واقف را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
الف)نگاهی به اهمیت وقف در فرهنگ اسلامی و سایر فرهنگ ها و توجه به انگیزه های آن.
وقف که در اصطلاح فقها عبارت است از حبس نمودن عین ملک و مصرف کردن منافع آن در راه خدا و به منفعت کسانی که برای آنان وقف شده است، ریشه در سنت نبوی دارد. در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: «حبس الاصل و سبل الثمره»(1)
یعنی اصل حبس می شود و ثمره جاری می گردد. از همین رو شیخ طوسی در توضیح وقف می گوید: «فالوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه »(2)؛
و نیز محقق حلی در تعریف وقف گفته است: «وقف عقدی است که ثمره ی آن حبس اصل و رهاکردن خرج کردن منفعت آن است »(3)
به هر حال چنان که برخی اشاره کرده اند، مسئله ی وقف در صدر اسلام رواج داشته و حتی برخی آن را از سنت های حسنه قبل از اسلام می دانند (4)
به موضوع وقف از دیدگاه ها و منظره های مختلفی می توان نگریست. وقف در مرحله نخست یک مسئله انسانی ـ دینی است که به هر حال ریشه در سنت و نیز ریشه در قواعد و قوانین و آداب و رسوم اجتماعی دارد.
از این رو از لحاظ دینی ـ اجتماعی و حتی از لحاظ روانشناسی حائز اهمیت است. جنبه اجتماعی به جهت آثار اجتماعی که مترتب آن می شود اهمیت بیشتری می یابد.
به هر حال وقف یکی از مهمترین مظاهر احسان و نیکوکاری و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور اجتماعی و اقتصادی است. به گفته برخی،«اگر اوقاف یک کشور در مسیر صحیحی به راه انداخته شود، و واقفان به راه معقول و درستی هدایت شوند،
در سازمان های وقف اهتمام بیشتری به وظایف خود داشته باشند، بسیاری از مشکلات جامعه از میان می رود. » اگر به وقف به عنوان نوعی احسان و انفاق نگاه شود البته مورد تأیید قرآن کریم است.
آیات«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون، و ما تنفقوا من شی فان الله به علیم » (سوره آل عمران / آیه ی 92)؛«و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و اعظم اجرا (سوره مزمل / آیه 20) .
اما باید متذکر شد که آنچه اکنون به عنوان وقف در جامعه ما و شاید در سایر جوامع مرسوم است تا اندازه ای متفاوت با موضوع احسان و صرفاً نیکوکاری است. با این همه اصل منفعت بخشی آن مد نظر است.
چنان که مؤلف جواهر الکلام می گوید: «قاعده کلی در اینکه چه چیزهایی را می توان وقف کرد، این است که هر چیزی را بتوان از آن منفعت حلالی برد به گونه ای که عین آن باقی بماند، وقف کردن آن صحیح است »(5) در این سخن به چند مطلب مهم اشاره شده است:
برای وقف اقسام و گونه های مختلفی قایل شده اند که در اینجا به اختصار نقل می کنیم.
1 ـ وقف عام، وقفی است برای موضوعی عام؛ مانند وقف بر فقرا، وقف بر مدارس و بیمارستان ها.
2 ـ وقف خاص: وقفی است که بر جهت خاص و عنوان خاصی باشد؛ مانند وقف بر سادات معین یا اولاد ذکور و....
3 ـ وقف انتقاع: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی نباشد؛ مانند احداث مسجد و حسینیه در زمین ملکی خود.
4 ـ وقف منفعت: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی است برای هزینه چیزی دیگر؛ مانند وقف دکان برای اداره عزاداری امام حسین(ع) و یا اداره مسجد، مدرسه و یا بیمارستان.
برخی از مواردی که بر آنها وقف صورت گرفته است عبارتند از: مساجد، مدارس، کتابخانه عمومی، بیمارستان ها، مسافرخانه ها، قنوات، آب انبارها، پادگان های نظامی، تهیه سلاح برای مجاهدان، تعمیر پل ها و معابر عمومی، اداره بچه های بی سرپرست و یتیمان، درماندگان، معلولان، زندانیان، تهیه ادوات کشاورزی و مصارف خیریه مانند: قرائت قرآن، تأمین هزینه زندگی طلاب علوم دینی، نوشتن قرآن، به ویژه سی پاره ها و....
نکته ای که در اینجا مطرح می شود این است که نظارت بر وقف به عهده کیست؟ این موضوع یکی از مباحث مهم و مطرح فقهی است. حق نظارت بر مال موقوفه در صورتی که واقف ناظری را معین کند به ناظر تعیین شده اختصاص دارد .
و اگر معین نکند در اینکه حق نظارت برای واقف است یا برای حاکم و یا برای دیگران جای بحث است. به گفته شیخ طوسی، اگر نظارت بر مال وقف، به اطلاق واگذار شده و معین نشده باشد، دو نظریه وجود دارد:
1 ـ حق نظارت از آن حاکم است؛ زیرا مال از ملک مالک خارج و در ملک خداوند وارد شده است.
2 ـ حق نظارت از آن موقوف علیهم است؛ چون مال به مالکیت آنها انتقال یافته است (7)
محق حلی در شرایع الاسلام (8) سه نظریه را ارائه کرده است:
1 ـ حق نظارت برای واقف است، زیرا تا زمانی که این حق را برای دیگران قرار نداده باشد برای او باقی خواهد بود.
2 ـ این حق برای موقوف علیهم است؛ زیرا منفعت موقوفه از آن آنان است.
3 ـ حق نظارت برای حاکم است.
در این باره نظریات بسیاری مطرح شده، همچنین از شرایط متولی، نظارت حاکم بر وقف و... نیز سخنانی به میان آمده که خارج بحث ما است. لذا ما به همین اندازه بسنده می کنیم و به مطالب دیگری درباره انگیزه وقف می پردازیم.
چنان که پیش از این اشاره شد، سنت وقف دارای انگیزه های دینی، اجتماعی و روانی است. هر چند عمل وقف، در نگاه نخست کاری صرفاً دینی ـ اخلاقی به نظر می رسد،
اما لازم است اشاره شود که در بسیاری موارد، صرفاً دینی نیست و گاه بیشتر به سبب انگیزه های روانی و اجتماعی است که البته اگر دقت شود در مواردی با روح اخلاص دینی نیز سازگار نیست. زیرا«ارزش تصمیم و اقدام هدف دار به ارزش هدفی که انسان را تحریک و وادار به اقدام کرده » بر می گردد.
آبراهام مزلو، معتقد است که انگیزه ها (Motivcs) یا نیازها (Nccds)، دلایل رفتارهای آدمیان هستند. آنها سبب می شوند که انسان یک فعالیتی و عملی را آغاز کند و به آن ادامه دهد.
به گفته او نیازهای آدمی عبارتند از: 1 ـ نیازهای فیزیولوژیک؛ 2 ـ نیازهای تأمین؛ 3 ـ نیازهای تعلق اجتماعی؛ 4 ـ نیاز احترام؛5 ـ نیاز تحقق خویشتن (9)
این نیازها را، روانشناسان، محرک های رفتاری و اعمالی تمامی افراد به شمار آورده اند. حتی اگر وقف صرفاً یک عمل الهی و دینی نیز در نظر گرفته شود، می تواند به نحوی با این موارد یاد شده در ارتباط باشد.
از این رو سنت وقف را می توان به دلیل یکی از این انگیزه ها به شمار آورد. وقف درب ها و پنجره ها برای مساجد و امامزاده ها معمولا همراه با اسم وقف که برروی آن جوش داده شده است،
یا اکثر وقف نامه ها از اسم واقف، و نیز تأکید بر آنکه بخشی از درآمد موقوفه به فرزندان ذکور یا اناث تعلق یابد و موارد متعدد دیگر خود نشان دهنده این نوع انگیزه ها است.
درباره توجیه برخی از انگیزه ها، از جمله انگیزه اجتماعی و روانی می توان گفت که انسان موجودی است اجتماعی و بسیاری از نیازهای اجتماعی بر انسان تسلط دارند. اغلب انسان ها دوست دارند که با دیگران روابط متقابلی داشته باشند و علاقه مندند که در وضعی قرار بگیرند .
که جایگاه ویژه ای در اجتماع و در میان هم نوعان و به عبارتی دیگر هم سطحان خود به دست آورند. این موضوع خود انگیزه ای می شود برای سوق دادن انسان به سوی خیرخواهی، رفتار خوب با مردم، بذل و بخشش، تعاون و همکاری، اتحاد و همبستگی عفو و ایثار،.
.. البته باید اشاره کنیم که این انگیزه اجتماعی، بر خانواده نیز بی تأثیر نیست و رفتارهایی از جمله: نیکی به والدین و خویشاوندان، حسن معاشرت همسران با هم و... را نیز موجب می شود.
دیگر از انگیزه های وقف، جلب احترام و محبت دیگران است که هم می توان برخاسته از نیازهای اجتماعی باشد و هم برخاسته از نیازهای روانی، انسان ها در طول زندگی خود طالب و جوینده وجه و موقعیت اجتماعی هستند.
شاخص های بنیادی برای طبقه اجتماعی، عبارتند از: درآمد، شغل، سطح تحصیلات، مذهب، ملیت، جنسیت، محل سکونت و زمینه خانوادگی (10). گاه برای تثبیت طبقه اجتماعی خود و مطرح کردن خود در آن طبقه و یا ارتقاء به طبقه ای بالاتر لازم است که فرد به موضوعات مورد توجه اجتماع و به طور خاص مورد توجه طبقه خاص اجتماعی عنایت بیشتری کند.
در برخی از جوامع، نمادهای فضیلت ثروت بیشتر، موقعیت شغلی مناسب و... است و گاه نیز نماد فضیلت، دینداری، اخلاقی زیستن، مردمی و انسانی فکر کردن است. در این گونه جوامع مسلماً عمق وقف، یکی از ملاک های مهم به شمار می رود.
مردمی که در این گونه جوامع زندگی می کنند، از طرق گوناگون همچون کسب و شغل پردرآمد، حسن رفتار و اخلاق در برخورد با مردم، کسب مدارج بالای تحصیلی در جهت ارضای این انگیزه می کوشند.
در پدیده وقف هر چند باید جنبه های دینی و مذهبی مد نظر باشد، اما به هر حال چه واقف صد در صد به آن توجه کند و چه توجه نکند، نتیجه این عمل برخورداری از وجه احترام اجتماعی بیشتری است، و این افزون بر آن وقف اموال و دارایی یکی از راه های ارضای انگیزه خودیابی و تحقق خویشتن است. نیاز انسان به تعالی و کمال خود نوعی خودیابی و تحقق خویشتن است که در رأس هرم نیازها و انگیزه های مزلو قرار دارد.
انگیزه های دینی وقف با این انگیزه اخیر قابل انطباق است، و به هر حال کمال طلبی انسان ریشه در فطرت الهی او دارد و از این رو با دین و دینداری نیز ارتباط نزدیک می یابد، زیرا دین نیز به تعبیری سیر صعودی به کمال و تعالی است. درباره پیشینه وقف نیز سخنان بسیاری گفته شده است.
دکتر علی اکبر شهابی در کتاب تاریخچه وقف در اسلام می گوید: از میان ملل قدیم، خاصه ایرانیان نوعی وقف رایج بوده است. ایرانیان از زمان های بسیار قدیم به پیروی از آیین و کیش خود به کارهای نیک و آبادانی و دستگیری از درماندگان و بینوایان توجه بسیار داشتند .
و به احتمال موقوفاتی و نذوراتی برای نگه داری معابد آتشکده های خود داشته اند. از جمله آتشکده معروف«آذرگشنسب» در آذربایجان، موقوفات و نذورات بسیاری داشته است (11). مردم بابل نیز ظاهراً با نوعی از تصرفات مالی شبیه به وقف آشنا بوده اند (12).
مصریان قدیم نیز املاکی را به خدایان اختصاص داده اند تا درآمد آنها صرف نوسازی و تعمیر معابد و مقبره ها شود. این گام به قصد تقرب به خدایان بوده است. به گفته مؤلف تاریخ قانون مصر قدیم، در موزه مصر الواحی وجود دارد که حاکی از این مطلب است.
رعمسس دوم، املاک فراوانی را به معبد«اپیدوس» بخشید و مراسم ویژه ای به منظور تملیک آن املاک برپا کرد. این مراسم در حضور تعداد کثیری از مردم انجام شد تا مردم در این امر خیر از او پیروی کنند (13)
همچنین به نظر می رسد که سنت وقف در میان رومیان نیز متداول بوده است. آنان معتقد بودند که فروش و رهن اشیاء مقدس، یعنی اشیایی که به معابد اختصاص می یافت، ممنوع است و کسی حق تملک آنها را ندارد؛
زیرا به خدا تعلق دارند و چیزی که به خدا تعلق دارد قابل تملک نیست. در نوشته یوستنیان ـ قانون مدون یوستینیانوس، امپراطور روم شرقی ـ آمده است: «اشیاء مقدس، اشیاء مذهبی و اشیاء حرام، مملوک احدی نمی شوند؛
زیرا مملوک خدا، مملوک انسان نمی شود.» آنان همچنین اعتقاد داشتند که اگر مکان مقدسی خراب شود، زمین آن مقدس باقی می ماند و کاهنان باید مقدس بودن آن را طی مراسمی اعلام کنند (14).
درباره تاریخ وقف در اسلام نیز لازم است مطالبی ایراد شود. به گفته واقدی، نخستین صدقه موقوفه در اسلام، زمین های«مخیریق» است، که مخیریق (15) آن را با وصیت، در اختیار رسول اکرم (ص) گذاشت و پیامبر آنها را وقف کرد (16).
این مطلب نشان دهنده آن است که وقف از همان صدر اسلام و در زمان حضرت رسول (ص) مرسوم بوده است. تا سال هفتم هجری، برخی از کارگران پیامبر (ص) باغ ها را اداره می کردند، اما در همان سال آن حضرت باغ ها را وقف کردند و سنت وقف را تشریع فرمودند.
این باغ ها وقف خاص، یعنی وقف بر اولاد و وقف بر بنی هاشم بود. حضرت علی (ع) نیز دارای موقوفاتی بودند، که از آن جمله است: صد چشمه آب که حضرت برای حاجیان خانه خدا وقف فرمودند (17). در وسائل الشیعه به وقف نامه ای اشاره شد که متعلق ـ ظاهراً منتسب ـ به امام جعفر صادق (ع) است (18)
به هر حال با توجه به آنچه گفته شد،تاریخچه وقف در اسلام، از سال هفتم هجری شروع می شود که نخستین واقف خود حضرت رسول اکرم(ص) بودند.
پایان بخش این قسمت از مقاله را به ویژگی های وقف نامه ها اختصاص می دهیم. وقف نامه از جمله سندهای سنتی های هستند که مطالعه و تحلیل آنها افزون بر فواید تاریخی و دینی می تواند روشنگر ویژگی های اجتماعی نیز باشد.
در این بخش خلاصه ای از مقاله استاد دکتر روح الامینی را نقل می کنیم. ایشان در مقاله ای تحت عنوان«تحلیل یک قباله» که در ارج نامه ایرج به چاپ رسیده، به تجزیه و تحلیل اسناد سنتی پرداخته اند که در اینجا تنها بخشی را که به ویژگی های ظاهری اسناد اختصاص داده اند نقل می کنیم.
اسناد قدیمی، از لحاظ سبک نگارش، نوع خط، جمله بندی ها و سیاق ویژگی هایی خاص خود را دارند که برخی از مهمترین این ویژگی ها عبارتند از:
1)عبارت ها و جمله ها کاملا بر روی خط مستقیم نوشته نمی شد. بدین معنی که معمولاً، آخر خط به طرف بالا متمایل می شد و این انحناء، خصوصاً در سطر اول سندها و نامه ها که جای بیشتری دارد، به چشم می خورد.
2)بالای صفحه و حاشیه طرف راست سند، برای توضیح و امضای گواهان در نظر گرفته می شد، و در طرف چپ سند به عمل حاشیه و جای سفیدی باقی نمی گذاشتند، تا کسی نتواند کلمه یا مطلبی را به آن بیفزاید.
3) در بسیاری از سندها، به ویژه فرمان ها و نامه های خصوصی، از طرف خط ها کاسته و به حاشیه راست سند افزوده می گردید. به طوری که گاهی، خط آخر در یک یا دو کلمه خلاصه می شد، و اگر مطلب، پایان نمی یافت، از حاشیه، به طور مورب یا کاملا معکوس، استفاده می کردند.
4) فاصله خط ها نیز با یکدیگر هماهنگ نبود. به تدریج فاصله خط ها کم می گردید. این نامنظم بودن، نه تنها عیب شمرده نمی شد، بلکه با توجه به مقدار مطلب و مضمون، خود نوعی شیوه و اسلوب پسندیده بود.
5) خوش خطی و شکسته نویسی، به عنوان عرف، از ویژگی های نامه نویسی [و شاید به طور کلی سندنویسی] بود.
6) در سندها، هویت فرد تنها با ذکر نام و نام پدر و گاهی نام پدر بزرگ مشخص می گردید.
7) اصطلاح ها و گاه جمله های عربی، تقریبا تمامی سند را در بر می گرفت. به عبارت دقیق تر، زبان سندها (زبان نوشتاری) با زبان گفتگو (زبان گفتاری) کاملا متفاوت بود، که به گفته دکتر روح الامینی، این می تواند به دو دلیل باشد:
الف) نویسندگان سندها، که معمولا روحانی بودند، و معامله ها و عقد قراردادها را بر طبق موازین دینی و با اجرای صیغه شرعی انجام می دادند، می کوشیدند که برای نوشتن سندها، زبان و بیانی اختصاصی به کار برند، تا نشان داده شود که سند نویسی کار همگان نیست و آن را تبحر و صلاحیتی خاص لازم است.
ب) عامه مردم که خواندن و نوشتن نمی دانستند،... بر حسب عرف و سنت، برای عبارت ها و کلمات عربی، حرمت اجتماعی و دینی بیشتری قائل بودند.
8) در سندها و نامه ها، مرسوم بود که پیش از نام، عنوان ها و صفت هایی که نشانه مرتبه و مقام اجتماعی، شغلی، نسبی یا اعتقادی بود، می آوردند. (19)
البته باید یادآور شویم که در این مقاله مشخصات دیگری نیز بیان شده که بیشتر مربوط به«بیع نامه» ها است. ضمناً وقف نامه ها را می توان از منظر دیگری نیز نگریست که در آن صورت ویژگی های دیگری نیز می توان برای آن برشمرد.
ب)نگاهی به انگیزه های دینی ـ اجتماعی وقف نامه ها
در این بخش، با تأملی در برخی از وقف نامه های شهرستان نیریز از توابع فارس (20)، به انگیزه های دینی و اجتماعی واقفان توجه می کنیم. در نیریز فارس، موقوفات بسیاری وجود دارد که از آن میان، وقف نامه حدود 220 موقوفه در دست است.
1) نخستین اطلاعی که درباره وقف در این منطقه داریم به قرن یازدهم هجری بر می گردد. از این دوره وقف نامه ای مربوط به«مدرسه غیاثیه» در دست است. این وقف نامه در دوره صفوی و در عهد سلطنت شاه سلیمان صفوی (حک 1077 یا 1078 ـ 1110 ق) و در تاریخ 1093 نوشته شده است.
کاتب این وقف نامه، پس از تحمید باری تعالی و نعت رسول اکرم (ص) و مدح مولای متقیان علی (ع) به مدح شاه سلیمان صفوی پرداخته است. متولیان و واقفان این مدرسه عبارت بودند از سه برادر به نام های میرزا زین الدین علی (علیا)، میرزا غیاث الدین علی (علیا)، و میرزا نصر الدین علی (علیا) فرزندان حاجی شرف الدین عبدالله مین باشی.
این افراد پس از فوت حاجی شرف الدین در قطعه زمینی از اراضی مشهور به علی آباد که پدرشان به ارث گذاشت، مسجد و مدرسه غیاثیه را بنا کردند. در این وقف نامه در توصیف مسجد و مدرسه آمده است:
مسجد در غایت وسعت مشتمل بر حجره ای رفیع، معروف به گنبدی و یک باب صفه مرتفع در جلو حجره یاد شده است. مدرسه دارای چهارده باب حجره تحتانیه است که هر یک از حجره ها، صفای رفیع در پیش دارد«و یک باب صفه مرتفعه مشابه معازی مسجد مذکور که موسوم به مدرس در غایت متانت و رزانت و خوب ترین صورتی صفت انجام و با حسن وجهی در عین روح صفا و کمال فیض و ضیاء صورت اتمام پذیرفته».
محل این مدرسه در محله شادخانه یا«سهادخانه»(2) در کنار گودال بزرگی که امروزه موسوم به گاوچاهی است قرار داشته که در اثر سیل از بین رفته است.
تاریخ دقیق ویرانی این مدرسه دانسته نیست، اما با توجه به اینکه آخرین اصلاحات در وقف نامه مربوط به سال 1124هـ . ق است، لذا این حادثه می بایست بعد از این تاریخ رخ داده باشد.
این مدرسه موقوفاتی نیز داشته، از جمله مقدار زیادی از قنات های خبار، شادابخت، جلال آباد و آباد زرتشت وقف آن بوده است. از دیگر موقوفات مدرسه، می توان برخی از دکان ها و حمام نزدیک آن را نام برد.
در ادامه جهت اطلاع بخشی از این وقف نامه را نقل می کنیم:
«هو الواقف علی الضمایر و السرائر تعالی شأنه
بسم الله الذی تنزه ذاته عن الامکنه و الجهات و تقدس وجوده عن الازمنه و الحرکات و تعالی شأنه عن الحد و عدالصفات و توسل الی نیل سبحان رحمه المتوسلون بالصدقات و تقرب الی جناب حضرته المتقربون بالقربات و فان من عبیده المنصرفون بالزلفات و استیسر اهل الخیر بالنعیم المضیم و الدرجات.
ای حمد و ثنایت به سصبب عز و جلال
و از اسم تو نامی صحف اهل کمال
نام تو کلید مخزن هر علم است
ای قادر و قیوم و قدیر متعال
افتتاح کلام به نام واجب الاعظام سلطانی سزد که به امر نافذ ازلی جنود مجنده اعیان ممکنات را از سر حد عدم به دارالملک وجود متوجه ساخت و منشور خلافت کبری به نام آدم خاکی مرقوم رقم عنایت گردانید...»
پس از نعت رسول اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام و مدح شاه سلیمان صفوی، خطبه وقف را نگاشته که قسمتی از آن چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم و الثقه بالله العلی العظیم هو الرفیع تعالی شأنه احمدک یا من وقف علی مواقف العز و الکبریاء و یا من بقوام الاخره و الاولی و یا من لا یجزی جزاء الخیر الا خیرا یا من بشرنا بقول من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و یا من امرنا بمراعات الاولاًد و ذوی القربی... و بعد قد صدر الاقرار الصحیح الشرعی و الاعتراف الصریح الملی الدینی من الحضرات العالیات الرفیع القدر عظیم الشأن و البرکات ذو الجواد و البر و المجد و العز و الحسنات حفظهم الله تعالی من الافات و العاهات و فقهم باعمال الخیرات و قیام الطاعات و امنهم من احوال العقبات فی یوم العرصات بالوقف و التولیه و القیود و الشروط المشروعه المسطوره فی طی هذا الکتاب المستطاب المصون عن الریب و الارثیاب من المبدأ الی المآب بمحضر مؤلف هذه الصحیفه الصحیحه الشرعیه راقم النعیقه الضریحه الملیه و الدینیه و انا اقل الاقلین و اذل الاذلین العبد المذنب الفقیر المقصر المقر بالتقصیر الراجی بعفو الله العفو القوی و المحتاج بفیض فضل ربه الکریم الغنی ابن شمس الدین محمد ابن عطاء الله ابن قطب الدین حیدر الحسینی الصفوی رفیع الدین محمد خادم شریعه المصطفوی حامدا و شاکرا لله و مصلیا علی رسوله واله و اولاده و عترته المعصومین الطاهرین الطیبین المرحومین شفعاء یوم الدین محبهم مؤمن تقی فی الجنه مخلدا عدوهم کافر شقی فی النار مؤبدا».
کاتب پس از آنکه خطبه ای به فارسی ایراد کرده، مطالبی درباره شأن و جایگاه وقف و واقف آورده و از واقفان نام برده و به نیکویی ستوده است.»
صاحب الخیرات و المبرات و جامع اقسام الطاعات و العبادات الواصل الی جوار رحمه الله الملک القدوس المدفون بارض الطوس حاجی شرف الدین عبدالله میرباشی رحمه الله و جعل الجنه مثواه » بعد از آن از میرزا زین الدین علی، میرزا غیاث الدین علی و میرزا نصیرالدین علی که از دیگر واقفان بوده اند به نیکی یاد کرده و می گوید:
«تمامی یک قطعه زمین مفروضه از اراضی بستان مشهوره به علی آباد متصله به عمارات مهمات خانه حضرات عالیات رفیع القدر و الدرجات سابق التعریف و الالقاب واقعه در قصبه طیبه ی نیریز من اعمال شبانکاره ی فارس که از ارث والد ماجد به حضرات عالیات واجب الاکرام حفظهم الله تعالی... اختصاص یافته،
مسجدی مشتمل بر یک باب حجره رفیعه معروفه به گنبدی و یک باب صفه مرتفعه ملصفه از جانب قبلی به حجره مذکور در غایت وسعت، و نهایت ارتفاع و مدرسه مشتمله بر چهارده باب حجره تحتانیه که هر یک از حجرات صفه رفیعه در پیش دارد .
و یک باب صفه مرتفعه که مشابه معاذی صفه مسجد مذکور موسوم به مدرس بنا گذاشته و در عین غایت متانت و رزانت و خوب ترین صورتی صفت انجام و با حسن وجهی در عین روح و صفا و کمال فیض و ضیا صورت اتمام پذیرفته و مدعوه به مدرسه غیاثیه و بعد از اتمام همگی و جملگی »
مسجد را به حدود و توابعه تقربا الی الله تعالی و طلبا لمرضاته و طمعا فی جنانه و حزبا من عقباته و خوفا من عذابه وقف صحیح شرعی محلد به دوام الی یوم القیامه نمودند بر کافه مؤمنین و مؤمنات و عامه مسلمین و مسلمات و تمامی و جملگی مدرسه را به حدودها و توابع ها و لواحق ها و مسنوبات ها بدون استثناء شیء
از آنها قویه الی الله تعالی و اخلاصا و اقتناه لرضائه واقتینا فی یوم تشخص فیه الابصار مهطعین مقنعی رؤسهم (23)«مبتهلا الی فضله بالتقبیل بقبول حسن متضرعا الی اجراه ]شاید اجره[ علی الوجد الاصلح و الاسلوب الاحسن وقف صحیح شرعی وحبس مخلدینی و صدقه لازمه...»
همچنان که در این وقف نامه اشاره شد، انگیزه وقف طلب خشنودی خداوند و تقرب به او و نیز طمع بهشت و ترس از عذاب آخرت ذکر شده است. در این وقف نامه شروطی نیز برای متولیان و کسانی که از موقوف نامه استفاده می کنند ذکر شده که به اختصار نقل می کنیم:
«... از شروط منعقده در متن عقد وقف آنکه متولی یک نفر از علوم دینیه از تفسیر و فقه و حدیث و اصول و ما یتعلق بها من النحو و الصرف و المعانی بیان که از سکنه مدرسه ممتاز بوده باشد و به جهت افاده علوم مسفوره که در ایام تحصیل در مدرسه مذکور به درس و بحث اشتغال داشته باشد تعیین نماید .
و موازی دوازده نفر از طلبه کرام اثنی عشری المذهب متمسکین بولاء حضرات ائمه معصومین طاهرین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین تبری از اعادی دین غیر متهمین به خلاف مذهب غیر متظاهری الفسق و زیاده از عدد مذکوره که موازی دوازده نفر است به اذن و تجویز متولی ساکن مدرسه باشند و از حاصل و نماء موقوفات موظف و به استفاده علوم مسفوره اشتغال نمایند..
و شرط دیگر آنکه طلبه متأهلین ثلث اوقات ایام هفته در مدرسه باشند و در باقی ایام و بیتوته مختارند و غیر متأهلین باید که ثلث ایام هفته و اکثر لیالی در مدرسه به سر برند و در باقی مدت مختارند.
و یک نفر خادم به جهت کنس مدرسه و فتح و اغلاق درب و قیام به مصالح و ما یتعلق بهای طلبه کرام تعیین نماین.که به امور مسفوره قیام نموده و از حاصل موقوفات مدرسه موظف بوده یک نفر دیگر مؤذن بصیر به اوقات صلواه متصف به صفه صلاح تعیین و مقرر دارند.
که در مسجد مذکور به شغل اذان گویی قیام نموده هر ساله به تجویز متولی از حاصل موقوفات مسجد به جعاله مقرره موظف و تسلیم وی نمایند و از شروطی معتبره سابغه بر وفق شریعت مقدسه مطهره و نقص واقف آنکه در هیچ مرتبه از مراتب محال موقوفه را نگیرند.
و مورد رهن و مبایعه لازم و مشروطه و مصالحه و هیچ یک از عقود ناقله باعثه بر اخراج وقف ننمایند.» یکی از جالب ترین و قابل توجه ترین بخش های وقف نامه، دستور العملی است که درباره امانت دادن کتاب آمده است.
ظاهراً کتاب های بسیاری وقف مدرسه غیاثیه بوده و به همین جهت قواعد و ضوابط خاصی برای آن تعیین کرده بودند: «لازم الاحترام ساکنین و واردین مدرسه مسفوره مسمی به مدرسه غیاثیه که از آنجا مستفیض و مستفید گردیده ثواب آن به روزگار حضرات عالیات متولیان عظام کرام در هر مرتبه از مراتب عاید گردد،.
مشروط اینکه کتب مذکوره در مدرسه مسفوره مضبوط بوده به وقت احتیاج به هر یک از حضرات مدرس و طلبه عظام که رجوعی داشته باشد ضابط کتب سر رشته بران نگاه داشته که چیزی از آن منتفع گردد ضابط کتب مذکور را به او بسپارد که از آن منتفع شده زیاد از مدت سه ماه نزد احدی که وثیقه داده نگذارند .
و اگر چنانچه دفع احتیاج او در عرض مدت مسوره نشده باشد کتاب مذکور از وی شاد [شاند] یک هفته در مکان خود ضبط و بعد از آن به مومی الیه داده اخذ وثیقه به شرح فوق نموده تا زمانی که رفع احتیاج وی شود».
با توجه به مطالبی که از این وقف نامه نقل شد، لازم است نکاتی چند از انگیزه های دینی ـ اجتماعی و نیز روانی مطرح شود. پیش از این گفتیم که بنا به نص صریح وقف نامه، انگیزه وقف صرفاً دینی و برای تقرب به خداوند، طلب رضای او، به طمع نیل به بهشت و به خاطر ترس از جهنم بوده است. .
اما با نگاهی دقیق تر و با دیدی ژرف تر می توان انگیزه های دیگری نیز در آن ردیابی کرد. عناوین و القاب بلندی که کتاتب به فرزندان شرف الدین عبدالله میرباشی نسبت داده، حکایت از جایگاه و منزلت اجتماعی آنان دارد. توصیفی که وی از مسجد و مدرسه می کند نشان دهنده بضاعت مالی بسیار واقفان دارد و لذا از این جهت نیز از موقعیت خاصی برخوردار بوده اند.
از جمله القاب و عناوینی که به میرزا زین الدین نسبت داده شده عبارت است از: «عالیحضرت سامی رتبت متعالی منزلت متوالی مرحمت ملکوتی صفوت نیکو خصلت فرشته طینت و شرافت و نجابت و نقابت و معالی پناه... مجمع المکارم و الفاخر ممدوح الکابر و الاصاغر ذی النفس السلیم و الخلق العظیم ».
در ستایش میر غیاث الدین علی نیز آمده است: «عالیجاه ذوی العز و الشرف و المجد و الاقتدار عظیم الشأن رفیع القدر و الامکان عمده الاشراف و النجباء العظام الکرام و ربده الکابر و الاعاظم و العالی فی الایام صاحب الخیرات و المبرات فی السر و الجهاد و جامع اقسام الطاعات و العبارات فی الیل و النهار ذی النسب الطاهر و الحسب الظاهر الذی ما دحه الاکابر و الاصاغر منبع الجود و الکرم مربی ارباب العلم و الحکم مجمع مکارم الاخلاق و المحاسن الشیم نقاوه الکابر الاولیاء و سلاله اعاظم التقیا غوث الغرباء و عون الضعفاء الایح من شمسه العلیاء آثار السعادات الابدین».
میرزا نصیر الدین علی نیز با همان عناوین و القاب و اوصاف ستایش شده است: «عالیحضرت دفیع مرتبت منیع منزلت قدس ملکی صفوت خجسته خصلت شرافت و نجابت... و معالی ثناه عزت و مکرمت و معمدت و عوالی دستگاه... رأفت و عطوفت و محاسن و محامد اطوار عالیمقدار رفیع مقدار ثمره ی شجره ی شرافت و اقبال اغصان دوحه نجابت و اجلال محمد محاسن اخلاق و مظهر مکارم انفاق... ربده الاشراف و النجباء... ممدوح الخواص و العوام ذی النفس السلیم و الخلق العظیم و الرأی القویم و العقل المستقیم سعادتمندی که آثار صفای صفات صلاحیت و اهلیت از جبین... ظاهر و هویدا و خردمندی که اکسیر تدبیر ابوذر جمهری از رأی متینش ساطع و پیدا».
کاتب نیز در ادامه بر جنبه های دینی و ثواب اخروی وقف تأکید کرده و گفته است که موجب سعادت ابدی و وسیله دست یابی به«مراتب عالیه اخروی » است.
این القاب و توصیفات را به دو گونه می توان ارزیابی کرد: الف ـ واقفان در واقع چنین بوده اند ـ البته نه در آن حدی که کاتب گفته ـ و از مرتبه علمی و شأن و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار بوده اند؛ .
ـ این نسبت ها و عناوین ساخته و پرداخته کاتب بوده و واقفان از چنین منزلتی برخوردار نبوده اند و حتی در مراتبی فروتر و نازل تر قرار داشته اند و صرفاً چون از مال و ثروت زیادی برخوردار بوده اند چنین توصیف شده اند.
حال آنکه واقع خلاف این گفته ها بوده است. اگر شق دوم در دست باشد، باید گفت که هر چند این عمل وقف از نظر اجتماعی حایز اهمیت بسیار است اما از نظر اخلاق فردی و دینداری شخصی نه تنها مورد قبول نیست بلکه انعکاس عقده های روانی خود کم بینی و... است..
اما شق نخست را می توان به گونه ای توجیه کرد. نیاز افراد به دست یابی به مراتب بالای اجتماعی، جلب اعتماد و احترام اجتماع و نیز برخی از نیازهای روانی از جمله ارضای برخی از کاستی های زندگی علمی، دینی و... خود یکی از علل و عواملی است که سبب می شود تن به چنین توصیفات مبالغه آمیز و عناوین غیر واقع دهد.
شایان ذکر است که واقفان خود از متن وقف نامه آگاه اند و معمولاً متن به توسط آنان مهر و امضا می شده است. به هر حال این وقف نامه نشان می دهد که انگیزه وقف صرفاً دینی نیست و انگیزه های اجتماعی و نیازهای روانی نیز در آنان تأثیر داشته است؛
هر چند در سرتاسر وقف نامه صرفاً انگیزه های دینی مطرح می شود. افزون بر آن ظاهراً واقفان از تعرض حاکمان نیز در امان بوده اند و از این طریق اموال و ثروت های خود را محفوظ نگه می داشتند. البته این موضوع اصل سنت وقف را زیر سؤال نمی برد؛ به هر حال چنان که در آغاز مقاله اشاره شد،
موضوع وقف، سنتی اسلامی و دیرینه و مورد پسند است حال اگر برخی از واقفان انگیزه های غیردینی نیز داشتند و مسأله فقط مربوط به خود آنان است و این موضوع خللی در اخلاقی ـ انسانی و دینی بودن سنت وقف وارد نمی سازد.
2) وقف نامه دیگری که تقریبا قدیمی است،«وقف نامه کربلایی میر علی » است که در تاریخ 1201 ق نگاشته شده است. این وقف نامه معروف به«موقوفه سیدالشهداء و حضرت حجت علیهماالسلام» است.
«الحمد الله علی الواقف الخیرات و الخفیات و الصلوه و السلام علی نبیه اشرف المخلوقات و وصیه و اخیه و صهره و الولادهما المعصومین المخصوصین بالکرامات مادامت الارضون و السموات.
بسم الله و الحمد الله و اما بعد غرض اصلی و مقصد کلی از تحریر و تنمیق این کلمات و اضحه الدلالات که به دستیاری قلم و زبان در معرض توضیح و بیان در می آید آنکه توفیقات یزدانی و تأییدات سبحانی شامل حال حضرت گرامی منزلت توفیق و تأیید کربلایی میرعلی ولد مرحوم رئیس کمال نیریزی گردید
وقف مؤید و حبس مخلد نمود در حالت صحت نفس و کمال عقل و شعود آنچه مالک بالاستقلال بود و او عبارت است از تمامی و همگی ممر و مجاری موازی سی فین میاه از قنوات خبار از جمله:
کل ده هزار و هشتصد فین با جمیع توابع و لواحق و ممر و مجاری و موازی سی و دو فین میاه از قنوات شاذا بخت از جمله کل هفت هزار و پانصد و شصت فین مع جمیع توابع و لواحق شرعیه و عرفیه و لغویه و تمامی و جملگی موازی دوازده فیمان ارض مشهوره به چاه دمگاه بود.
و بخش به شراکت عالیحضرت شرافت و نجابت پناهان میرزا ابوالحسن و غیرهما و پنج فیمان ارض مشهوره به چاه دمگاه به شراکت عالیحضرت خواجه مهدی و ملاغلامعلی و غیرهما و موازی بیک قبضه کارد فولادی بزرگ و یک عدد دیگ مسی به وزن دو من و نیم .
و یک عدد پیش سوز مسی به وزن یک من و یک چاوک و یک عدد طشت مسی به وزن یک من و یک چارک تمام و کمال بر جناب سید الشهداء و خامس آل عبا اعنی اباعبدالله الحسین علیه و علی جده و ابیه و امه و اخیه و علی شیعته من ذریته الطیبین الاطاهرین افضل الصلوات و اکمل التحف و التحیات تولیت موقوفات مذکوره را عقارا و منقولا مادامی که خود در قید حیات باقی است مفوض به نفس خود نمود
و بعد از آنکه امر واجب الاذعان رب حقیقی خود را اجابت نمود مفوض به عالیحضرت رفیع مرتبت منیع منزلت سیادت و نجابت و منقبت فضائل و کمالات دستگاه سید نعیم الحسینی و حضرت گرامی منزلت ستوده اطوار ملاعسکر ولد مرحوم ملامحمدرضا و بعد از ایشان به اعلم و اتقی از مترددین مسجد جامع صغیر نیریز المشهور به مسجد بازار و طریقه متولی در هر عصر کما نص علیه الواقف آنکه متولی از موقوفات از کارد و سرسوز و طشت هر ساله در دهه عاشورا حاضر سازند.
در سر محله گیها که محل تعزیه سید الشهداء است و در آن محله دیگ را هر کس سفره جناب سیدالشهداء علیه السلام داشته باشد یا آش از برای سرکار آن حضرت بپزند بدهند و منافع موقوفات از میاه و املاک یعنی اراضی آنچه جناب فیاض علی الاطلاق هر ساله افاضه فیض فرماید:
بعد از اخراجات و متوجهات دینوانی یک خمس او را حق التولید دهند و ما بقی از اربعه اجناس به مصرف تعزیه سر کوچه برسانند و ایضا وقف نمود بر جناب قائم آل محمد (ص) تمامی و همگی یک دانگ کامل مشاع از کل شش دانگ از مزرعه به این چوپان آباد واقعه در سمت غربی قصبه نیریز مع اراضی.
و کافه متعلقات و دو فیمان و نیم ارض مشهوره به ارض کبریتی و موازی دو فیمان ارض مهتابی واقعشان در نیریز و جعل نفرلیثها کالاول و ایضا متولی در هر عصر آنکه منافع ارض کبریتی و مهتابی و چوپان آباد آنچه به عمل آید یک خمس تعلق به متولی دارد.
و ما بقی از برای سرکار حضرت قائم علیه السلام آنچه صلاح دانند آب یا زمینی بخرند و به موقوفات آن جناب ملحق سازند و ملحق به موقوفات نموده باشند و مطلقاً از نقض واقف در هیچ عصری از اعصار انحراف نورزند فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه علی الذین بیدلونه و علیه لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعین و امیدواری از برکت آن بزرگواران و اجداد گرام ایشان سلم الله علیهم اجمعین ذخیره باشد از برای او و والدین او در دنیا و آخرت و صیغه وقف ر ا به طریقه ی شریعه مقدسه جاری نمود به وقف مؤبد مخلد مکان تحریر ذلک و وقوعه فی ثانی و العشرین شهر ربیع الثانی سنه 1201.»
در این وقف نامه، انگیزه و هدف وقف، برکت دنیا و آخرت و ذخیره ای معنوی برای دنیا و آخرت برشمرده شده و واقف آن را نه تنها برکت و ذخیره ای معنوی و دنیوی برای خود بلکه برای والدینش نیز در نظر گرفته است.
3 ـ «وقف نامه حاج محمد مهدی خلف صدق مرحمت پناه حاج محمد معصوم جعفری رحمه اله علیه » این وقف نامه نیز با خطبه شروع شده و پس از آن آمده است:
«و بعد چون پرتوی از نور هدایت بر ساحت روزگار سعادت آثار عالیشان معلی مکان سعادت و رشادت توأمان... کهف الحاج و المعتموین و زائر مدینه رسول رب العالمین اعنی ذوالخلق الشحی و الحسن البهی حاجی محمد مدی خلف صدق مرحمت و غفران مآب الحاج محمد معصوم خیری المسکن و الموطن تابان و درخشان گردید.
فوزابدی و فلاح سرمدی شامل حال و قرین احوال معظم له گردید از رشحات سحاب مکرمت بی غایت فیض یاب و بهره مند و از قطران امطار رحمتش مثمر گل های مراد گردید تحصیل توشه اخروی در یوم لا ینفع مال و لا بنون اهم مطالب فضوای خود دانسته فریب ابلیس پرتلبیس را از خود دور و رضای خالق و خشنودی رسول خلایق را منظور و دامن همت را در میان جان ایمان استوار و حاضر محضر شرع انور مطاع گردید .
خالصا لوجه الله و طالبا لمرضاته و رجاء لنیل ثوابه و خوفا من شده عقابه در معرض وقف صحیح شرعی و حبس صریح ملی الی الابد آلاباد گردانید. عبارت خالصا لوجه الله در عبارات بعد نیز تکرار شده و در این عبارات مشخص شده، انگیزه و هدف از واقف آمده است که همان رضای خداوند، خشنودی حضرت رسول اکرم (ص) و به امید نیل به ثواب و پاداش اخروی و نیز ترس از شدت عذاب و عقاب اخروی است.
4 ـ «وقف نامه مرحوم ملا موسی»: در این وقف نامه نیز مطالبی شبیه وقف نامه قبلی (شماره 3) آمده است.«... و بعد غرض از تحریر و نگارش این کلمات واضحه الدلالات اینکه چون توفیقات ربانی و تأییدات نامنتهای حضرت الله جل و علا شامل:
حال سعادت اشتمال عالیشان عزت توأمان خیبرالحاج بیت الله الحرام و طایف الرکن و المقام حاجی موسی خلف صدق مرحمت و غفران نشان حاجی زین الدین گردیده وقف مؤید صحیح شرعی و حبس مخلد ملی نمود.
بر حسینیه و تکیه خانه خامس آل عبا روحی و روح العالمین غداه و مسجد جدید البناء خود که در قلعه محمود خان در سمت شرقی واقع است....». این وقف نامه در 1262 ق تحریر شده است و در پایان آن درباره سبب و انگیزه وقف آمده است: «ثواب آن ذخیره و وسیله یوم لا ینفع مال و لا بنون واقف مرقوم شود.»
5 ـ وقف نامه مرحوم محمدرضا خان خلف مرحوم امیر محمد حسین خان رحمه الله علیه (مربوط به قسمتی از املاک وزیره). این وقف نامه بعد از وقف نامه مدرسه غیاثیه یکی از طولانی ترین وقف نامه ها است.
در این سند نیز خطبه ای به عربی و فارسی به صورتی مفصل آمده و بعد از آن هدف از نگارش سند انگیزه وقف ذکر شده است: «و بعد غرض از احداث جدول تسوید ارض بیاض این صفحه و افشاندن تخم نقاط و شیاد و شخم عبارات سرزمین این ورقه که به نیروی ناطور قلم و آبیاری دوات شاداب دم .
آنکه به مضمون صدق مشحون الدنیا مزرعه الاخره آنانی که طالب تحصیل حاصل مثوبات اخروی و جویا و جاهد اداراک فوز و انجاح سرمدی آمده همواره شش دانگه مزرعه حیات واقف تحصیل حزمن نیل سعادات آن جهانی نموده و از افشاندن هر دانه حاصل کشته مزرعه از ملک عقبی دروده«طوبی لمن صنع و خسر لمن منع».
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی
و چون پرتوی از نور سعادت و هدایت ربانی و قلبی از قلبان و اشراقات عنایت بی غایت و کرامت بی نهایت حضرت سبحانی جلت عظمته بر جبلت و فطرت خجسته طویت و بر ساحت احوال سعادت مآل سرکار و الاثبار فیض آثار شوکت مدار عالیجاه رفیع جایگاه عزت و سعادت اکتناه جلالت و نبالت انتباه زبده الاعاظم و الاماجد و الامائل و الاشباه...
به توفیق الله تعالی المشرف به شرف زیارت روضه الرضویه البهیه علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء الجامع بین الاسم و المسما و الصوره و المعنی نتیجه الاخیار و الاعیان و الخوانین المستوثق بعنایات الله الملک المنان محمد رضا خان خلف الصدق عالیجاه جنت و فردوس آرامگاه طوبی آشیان رضوان جایگاه المستغرق به بحار رحمه اله الملک المنان المرحوم المغفور المبرور محمد حسین خان اسکنه الله تعالی فی مجابیح الجنان تافته و به دیده بصیرت چشم از زخارف فاسد این دار ناپایدار و عبرت سرای بی اعتبار... پوشیده و به ذخایر مثوبات اخروی پرداخته و همت بر گردآوری خرمت سعادت...
گماشته تا روز جزا محفوظ و بهره مند گردیده صورت این معنی از اشراق عنایت کامله سبحانی و از قلبات مکرمت ربانی در آینه ضمیر منیر مقیم صفه سعادت و سداد و حطیم کعبه فتوت و رشاد سرکان خان سابق البیان جلوه ظهور یافته و به راهنمایی قاید توفیق و به جرعه نوشی رحیق تحقیق زمام مسارعت به استکثار ذخایر اجر و ثواب اخروی معطوف داشته .
و حاصل رستگاری و سعادت سرمدی را از خرمن ناپایدار دار فانی و این سپنج سرای سست مبانی بهتر دانسته شوقا لنیل الثواب و خوفا عن العقاب سرپنجه خواطرش گریبان گیر و نیروی سعادتش دست گیر و شوق این تمنا آغشته ضمیر وی گردیده.
از روی رضا و رغبت تمام و شوق و همت مالاکلام بدون ترغیب و تحریض خاص یا عالم بلاشائبه اکراه و اجبار در کمال اعتدال مشاعر و صحت مزاج که مناط صحت عقود و ایقاعات و آثاریر و معاملات و معاوضات و نوافل شرعیه می باد قربه الی الله و طلبا لمرضاته وقف صحیح شرعی و حبس مؤبد معتبر ملی نمو...».
در این وقف نامه که در 1272 ق ننگارش یافته انگیزه واقف با تفصیل بیشتری آمده است. نخست آنکه واقف به ناپایداری این سرای عبرت واقف شده و توجهش بیشتر برای ذخیره آخرت معطوف است و ذخایر اخروی را از خرس ناپایدار دار فانی بهتر دانسته و لذا به شوق دستیابی به ثواب و ترس از عقاب و عذاب اخروی و از روی رضا و رغبت و قبه الی الله و طلبا لمرضاته اقدام به چنین وقفی کرده است.
نکته جالب آنکه در این سه وقف نامه اخیر، عمل وقف هم زمان با آغاز سفر واقف به عتبات عالیات یا زیارت خانه خدا و نیز زیارت به مشهد مقدس صورت پذیرفته است. این نکته به ویژه از نظر پدیدار شناسی و جامعه شناسی دینی حایز اهمیت است.
مواجه شدن با امر قدسی و یا آماده شدن برای چنین مواجهه ای سبب شده است که برخی توجه بیشتری به امور معنوی و ثواب اخروی معطوف دارند. در چند وقف نامه اخیر جنبه دینی و مذهبی انگیزه های وقف از نمود بیشتری برخوردار است. هر چند منعفت و سود عواید آنها به عامه می رسد، اما هدف از وقف کردن بیشتر دینی و مذهبی است.
6) وقف نامه مرحومه مغفوره مشهدی بی بی ولد مرحوم مغفور خلد آشیان ملاعبدالله غورائی (موقوفه بالاشهر)، که در 1278 ق تحریر یافته است.
«باعث بر تحریر این سطور خالی از نقص و قصور و این حروف شریعت موصوف حقیقت مألوف که در حدیقه و ارض بیاض صفحه صحیفه نگاشته خامه شریعت ختامه می گردد که صافی مشربان صفوت نژاد و رهروان شریعت مقدمه قوی بنیاد از رحیق مختوم کلماتش باده ی تحقیق چشیده اند...
دست همت علیا حضرت عصمت مآب عفت قباب زبده المستورات و قدوه الصالحات عمده المخدرات مشهدی بی بی بنت مرحوم مغفور جنت مکان خلد آشیان ملا عبدالله غورئی گشاده می داشت و سرزمین شوره زار را با آب شیرین ریاحین با اثمار اشک گلزار جنات تجری من تحتها الانهار می ساخت و تخم نیکنامی در مزرعه دنیا می کاشت تا در نشأت آخرت از نشانه شراب ظهور کوثر الطاف ایزد متعال سرخوش... گردیده...
سعادت ابدی را از حصول حاصل و منافع آن ادراک نمایند و این نیک نامی را ذخیره و وسیله یوم لا ینفع مال و لا بنون خود گذارد و از موارد گوناگون این سعادت ابدی در«یوم لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شیئا » لذات کام بخشی به کام خویش چشاند.
و به عنایت الله تعالی باب ابواب مغفرت را به جهت خود گشوده اند اندیشه روز حساب را بنماید که کل نفس بما کسبت و هینه لهذا وقف صریح شرعی و حبس صحیح ملی نمود.
هدف و مقصود از وقف، در این مورد نیز مانند مورد پیشین ذکر شده و بسیاری از عبارات آنها نیز مشابه است
7) وقف نامه ملاتقی ولد مرحوم ملامحمد، در این وقف نامه نیز همان مطالب و همان انگیزه ها آمده که به اختصار نقل می کنیم: «بعد غرض اصلی و مقصد کلی از تحریر و ثنمیق این کتاب مستطاب شرعیه المبدأ و المآب الخالی عن شائبه النقص و القصور و الارثیاب...
آنست که لآلی حمد و جواهر ثنا تحفه بارگاه جلال کبریا حکیمی که الواح ارواح قابله بنی نوع بشر را که مظهر غرایب صنع قضا و قدر است به صیقل مواعظ دلپذیر جلا داده عکس پذیرای صفات کمال خویش گردانیده...
اما بعد موفق شد به توفیقات ربانی و تأییدات سبحانی عالیحضرت مزکی طینت رفیع مرتبت منیع منزلت سوده خصلت ملاتقی والد الصدق المرحوم المغفور المبرور ملا محمد غفر الله ذنوبهما و ستر عیوبهما و حاضر شد در حالت صحت نفس و کمال عقل و شعور از روی رضا و رغبت لا عن جهه الجبر و التعدی و الاکراه و الاضطرار در معرض عقد وقف صحیح شرعی و حبس صریح ملی به درآورد از برای رسید الکونین و نور العینین و ضیاء المشرقین ابی عبدالله الحسین (ع)». این وقف نامه در 1278 ق نگارش یافته است.
8) وقف نامه حاج غلامحسین دو رقیب کری (مزرعه ریزاب) که در 1288 ق تحریر شده است. متن وقف نامه بسیار مختصر است. در این وقف نامه نیز انگیزه وقف«قربه الی الله و طالبا لمرضاته» آمده است.
9) وقف نامه مرحوم مشهدی یوسف که در 1292 ق نوشته شده است. این وقف نامه نیز نسبتاً مفصل است و خطبه ای ادیبانه و طولانی به زبان فارسی آغازگر آن است.
«و بعد بر واقفان مواقف توفیق که استقراء مزارع امور توفیقیه کرده اند مخفی نخواهد بود که در سرزمین زندگی نشاندن درخت نیکوکاری مثمر اثمار برخوردار از امل هاست و در زراعتگاه دنیا که مزرعه آخرت است افشاندن تخم رستگاری سبب ادراک...
آنانی است که بی وفایی از دار ناپایدار دیده و آزموده اند و چشم جان از عالم جسمانی پوشیده اند و دیده دل به عالم روحانی گشوده اند و قدم ندم از ساحت سفلی برداشته اند و بر بال همت بساط علوی را مأوی ساخته اند و نقطه هستی خود را از مرکز هستی حک نموده نیز این معنی از مطلع تأیید الهی پرتو افکن گشته که زخارف فانیه این دار ناپایدار به مؤدای صواب نمای و اضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کما انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذوره الریاح و کان الله علی کل شی مقتدرا»(24)
در دیده ی دوربین ناقدان بصیر حقیق به اغماض است و مثوبات جاودانی پرداخته همت برگردآوری خرمن«مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل جبه انبنت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبه و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم »(25)
گماشتند تا روز جزا به مؤدای صدق انثمای«من جاء بالحسنه فله عشر امثالها »(26)
محفوظ و بهره مند گردد از آنجا که صورت این معنی با حسن وجهی در آینه ی ضمیر حق پذیر مقیم صفه نقوی و سداد حطیم کعبه سعادتمندی و رشاد اعنی حضرت رفیع مرتبت صلاحیت و تقوی شعار تأیید و توفیق آثار مشهدی یوسف خلف صدق مرحمت پناه کربلایی شمس الدین جلوه ظهور یافته .
و به راهنمایی قائد توفیق زمام مساعت و استکثار ذخایر اجر و ثواب معطوف داشته وقف صحیح شرعی و حبس صریح ملی نمود بر سرکار حضرت سید الشهداء خامس آل عبا امام کل امم و شهید دشت ستم جناب اباعبدالله الحسین (ع)...». این وقف در 1197 ق انجام شده که بعدها در 1292 ق تحریر یافته است
. لذا بعد از وقف نامه مدرسه غیاثیه قدیم ترین وقف نامه است.
نکته ای که لازم است یادآور شویم آن است که در این وقف نامه ها، به ویژه این وقف نامه، عمل وقف با صدقه دادن و انفاق یکی انگاشته شده است.
هر چند در برخی موارد مشابهت زیادی وجود دارد. اما باید توجه داشت که اگر این دو امر یکی پنداشته شوند چندان صحیح نیست؛ زیرا متعلق و موضوع وقف صرفاً مربوط فقرا و بیچارگان نیست، بلکه گاه موضوع آن عملی، دینی، آیین های مذهبی و... است که شاید هیچ گونه ربطی با صدقه و انفاق نداشته باشد.
10) وقف نامه مرحوم حاج میرزا عبدالوهاب (رحمه الله علیه) که در 1294 که در 1294 ق نگارش شده است. در این سند نیز به جنبه های اخروی و معنوی وقف اشاره شده است.
وجود آدمی در این دنیا بدان جهت است که بار عمل بسته و از حسنات خوشه ای یا خرمنی بیندوزد.«چون رشحه ای از شحات فیض سبحانی و پرتوی از انوار عنایات بال نهایات ربانی شامل حال و کامل احوال خیریت مآل عالیجناب فضایل مآب فاطمی انتساب کمالات اکتساب مبادی آداب قدسی خطاب مستغنی الالقاب سلطان الذاکرین و زایر مشاهد ائمه المعصومین کهف الحاج و المعتمرین جناب الحاج میرزا عبدالوهاب ولد مرحمت پناه و جنت رضوان آرامگاه خلد آشیان فردوس مکان آقا میرزا لطف الله طاب ثراه گردید و از وعید آیه«انما توعدون لآت» (27)
اضطرار و اضطراب می داشت و از حدت ذهن از حدیث حوادث خبر می داد و از قاری پیر فلک سر آیت«فجعلناهم سلفا و مثلاً للآخرین » (28) را به گوش هوش پند نیوش خود شنیده و با معان نظر مزرع سبز فلک دیده و داس مه نو یادش از کشته خویش آمد و هنگام درو »
محض ضروریات وحشت سرای خاک و اندیشه عاقبت اندیشی قدری از مال حفریش پیش فرستاده و ذخیره روز بازپسین خود نموده که بعون الله و قوته در روز قیامت به شفاعت احمد مختار و اولاد اطهار او صلوات الله علیهم آناء الیل و اطراف النهار بهره مند گردد و در زمره«والذین فی اموالهم حق معهم » (6) داخل و به کرامت«فی جنات مکرمون» (29).
فائز گردد با حضور قلب که روی دل از مکرهای باطله برتافته و پرده فراموشی و نسیان از ابواب اندیشه لاطایل فروهشته تشبث به عروه الوثقای جناب خامس آل عباء جسته که بلکه به عنایت الله تعالی به یمن تولایش قدم به هشت بهشت هشته«تقربا الی الله تعالی و طلبا لمرضاته و هویا من و هل عقابه»...
چشم از زخارف دنیا پوشیده همت بر تحصیل آخرت گماشته که شاید از شراب تسنیم و سلسبیل نوشد لهذا وقف صحیح شرعی مخلد و حبس صریح ملی مؤید نمود عالیجناب فضایل مآب قدسی خطاب کمالات اکتساب فاطمی انتساب مبادی آداب مستغنی الالقاب فخرالواعظین سلطان الذاکرین افخر الحاج و المعتمرین الحاج میرزا عبدالوهاب خلف الصدق مرحمت و غفران جایگاه خلد آرامگاه آقا میرزا لطف الله طاب تراه و جعل الجنه مثواه».
در دیگر وقف نامه ها نیز تأکید بیشتر بر جنبه معنوی و ثواب اخروی و ترس از عقاب و عذاب جهنم است. در وقف نامه مرحوم سید اسماعیل فرزند آقا سید علی (کتابت در 1305ق)، عبارت«از جهت ذخیره و وسیله یوم لا ینفع مال و لا بنون» آمده در وقف نامه مرحومه خیرالنساء بنت مرحوم مشهدی یوسف نیریزی، بر توشه آخرت، و تمسک و توسل بر عروه الوثقای حبل المتین دین خامس آل عبا (ع) تأکید شده است.
در وقف نامه مرحوم حاج علی ولد مرحوم کربلایی محمد، تأکید بر انجام اعمال خیر است، زیرا«بر حسب عقاید تابته حقه اقدامات به امور خیریه را فریضه ذمه خود دانسته و می دانند. برخی نیز بر جنبه غفران تأکید کرده اند، از جمله در وقف نامه مرحوم فتح علی خان فرزند مرحوم حاج زین العابدین خان آمده است:
«محض طلب مغفرت و خشنودی آن بزرگوار و بقای نام نامی ایشان در دفاتر قدس و تذکره ی روزگار» و خانه دل را حریم محبت جمیع خیرات و مبرات گرداندن و به مساعدت علو فطرت مورد الطاف حضرت رب العزه قرار گرفتن از دیگر اهداف واقفان است که در وقف نامه مرحوم مشهدی محمد باقر ولد مرحوم محمد حسین بدان اشاره شده است.
در وقف نامه مرحومه مشهدی رحمه الله، نیز بر این شعر تأکید شده است که:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
و در وقف نامه مرحوم حاج ملامحمد خلف ملا ابراهیم نیریزی آمده است:
بکوش امروز تا تخمی بپاشی
که فردا بر جوی قادر نباشی
«آخرت همت بر ثواب آخرت مصورف و عنان جواد خیرا و مبرات را به سمت آخرت معطوف داشته حاضر محضر شرع انور مطاع احمدی (ص) گردید».
پی نوشت ها :
* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد اسلامشهر
1 ـ ابن منظور، ج 15 / ص 373 ـ 376
2 ـ طوسی، محمدبن حسن، المبسوط، باب وقف
3 ـ محقق حلی، شرایع الاسلام، باب وقف ( ج 3 / ص 245)
4 ـ نک: فیض، علیرضا، « مصلحت وقف و ÷اره ای از شرط های آن »، ص 104
5 ـ اصفهانی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام، ج 28 / ص 17
6 ـ فیض، همان، منبع، ص 105 ـ 106
7 ـ شیخ طوسی، المبسوط، کتاب الوقوف و الصدقات، ( صفحات متعدد)
8 ـ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج 3 / ص 245؛ نیز: جناتی،وقف از دیدگاه مبانی اسلامی، ص 48 ـ 51
9 ـ بال هرسی و بلانچارد، کنت، مدیریت رفتار سازمانی، ترجمه دکتر علی علاقه مند، تهران، انتشارات امیرکبیر، ص 18 ـ 19
10 ـ همان، منبع پیشین، ص 37، سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، 1346، ص 371؛ معدن دار آرانی، « انگیزه ها و آثار روانی و تربیتی وقف »، ص 70 ـ 74؛ نیز درباره جامعه و خود، نک: کوئن، بروس. درآمدی به جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، ص 178
11 ـ شهابی، علی اکبر، تاریخچه وقف در اسلام، ص 2
12 ـ حافظ، هاشم، تاریخچه قانون، ص 20
13 ـ شحانه، شفیق، تاریخ قانون مصر قدیم، ص 90 ـ 91
14 ـ مدونه جستنیان فی الفقه الرومانی، ترجمه عبدالعزیز فهمی، ص 57؛ نیز نک: شیروانی شیری، « وقف در میان ملت های جهان و مذاهب اسلامی »، ص 69 ـ 71
15 ـ مخیریق، مردی یهودی که در جنگ احد مسلمان شد
16 ـ واقدی، المغازی، ج 1 / ص 262 ـ 263؛ طبری، تاریخ، ج 3 / ص 1039
17 ـ مجلسی، بحارالانوار، ج 41 / ص 43؛ نیز نک: ابن شهر آشوب، مناقب، ج / ص 123
18 ـ وسائل الشیعه، ج 13 / ص 314
19 ـ مطالب ذکر شده تلخیص و برداشتی بود از مقاله: روح الامینی، سید محمود، « تحلیل یک قباله »، ارج نامه ایرج، به کوشش محسن باقرزاده، تهران، انتشارات توس، 1377، ش، ج 2 / 388 ـ 391
20ـ جهت اطلاع نک: شمس تبریزی، محمد جواد، تاریخ و فرهنگ نیریز، تهران، 1379 ش
21 ـ در قدیم محله بازار را محله « سهاد خانه » می گفتند و اهل نیریز « سهاد » را به معنی فولاد دانند و به سبب آنکه در کنار این محله کارخانه فولادسازی بوده این محله را امروزه « شادخانه » می گویند. ( نک: حسینی فسایی، فارسنامه ناصری، ج 2 / ص 1567 )
22 ـ سوره ابراهیم / آیه 43 ـ 43
23 ـ سوره کهف / آیه 45.
56ـ سوره انعام / آیه 160.
26 ـ سوره انعام / آیه 134.
27 ـ سوره زخرف / آیه 56.
28 ـ سوره معارج / آیه 24.
29 ـ سوره معارج / آیه 35.
منابع:
1 ـ ابن شهرآشوب، رشید الدین ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه.
2 ـ ابن منظور، جمال الدین ابوالفضل، لسان العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی 1408 ق.
3 ـ اصفهانی، شیخ محمد حسن بن محمد باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، قم 1369 ش.
4 ـ پال هرسی و بلانچارد، کنت، مدیریت رفتار سازمانی، ترجمه دکتر علی علاقه مند، تهران، انتشارات امیرکبیر
5 ـ جناتی، محمد ابراهیم،«وقف از دیدگاه مبانی اسلامی»، میراث جاویدان، سال 2، شماره 5، 1372 ش.
6 ـ حافظ هاشم، تاریخ قانون
7 ـ حر عاملی، شیخ محمد بن حسن، وسائل الشیعه فی تحصیل احکام الشریعه، تهران، 1380ق.
8 ـ روح الامینی، محمود،«تحلیل یک قباله »، ارج نامه ایرج، به کوشش محسن باقرزاده، تهران، انتشارات توس، 1377 ش.
9 ـ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، 1346 ش.
10 ـ شحاعه، تاریخ قانون مصر قدیم.
11 ـ شهابی، علی اکبر، تاریخچه وقف در اسلام، تهران، 1343 ش.
12 ـ شیروانی ثمیری، رضا،«وقف در میان ملت های جهان و مذاهب اسلامی»، میراث جاویدان، سال 2، شماره 5، 1373 ش.
13 ـ طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری، قاهره، 1358 ق.
14 ـ طوسی، ابوجعفر شیخ محمد بن حسن، المبسوط، تهران، 371 ق.
15 ـ فیض علیرضا،«مصلحت وقف و پاره ای از شرط های آن »، میراث جاویدان، سال 2 شماره 4، 1373 ش.
16 ـ کوئن، بروس، درآمدی به جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر توتیا، ج هفتم 1373 ش.
17 ـ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.
18 ـ محقق حلی، نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تهران، 1377 ق.
19 ـ مدفونه جستینان فی الفقه الرومانی، ترجمه عبدالعزیز فهمی.
20 ـ معدن دارانی، عباس،«انگیزه ها و آثار روانی و تربیتی وقف»، میراث جاویدان، سال 2 شماره 3، 1373 ش.
21 ـ واقدی، ابوعبدالله محمد بن عمر المغازی، به کوشش بارون فون کریمر، برلین، 1882 م.
فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13
نویسنده: دکتر محمد جواد شمس
* این مقاله در تاریخ 1402/3/29 بروز رسانی شده است