ویژه نامه روز هفتم ضیافت الهی
دعای روز هفتم
خدايا ياريم كن در اين ماه بر روزه و شب زنده داريش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزيم كن در آن ذكر خود را بطور دوام و يكسره به توفيق خود اى راهنماى گمراهان
زلال وحی
مردم و نماز
گروهی نماز می خوانند ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است. خداوند متعال فرمود: « فویل للصلین الذینهم عن طاتهم ساهون» (1)
گروهی گاهی نمازمی خوانند و گاهی نمی خوانند پس «غی» مال آنهاست و «غی» نام یکی ازطبقات پایین جهنم است خداوند متعال فرمود: « فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلواة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا».(2)
سپس جانشین آن مردم خداپرست قوی شد که نماز را ضایع کرده و از شهوت پیروی می کردند و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.
گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند «سقر» برای آنهاست. «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: «ما سللکم فی سقر قالوا لم نک من المصلین»، (اهل بهشت از اهل جهنم سؤال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند: ما از نماز گزاران نبودیم. (3)
گروهی همیشه نماز می خوانند و در نمازشان خشوع دارند، خداوند متعال فرمودند: «قدافلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»، «مؤمنان رستگار شدند. آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.» (4)
پي نوشت ها:
1- سوره¬ی ماعون، آیه¬ی 4 و 5.
2- سورهمریم، آیه 59 و60
3- سوره¬ی مدثر، آیه¬ی 42.
4- سوره¬ی مؤمنون، آیات 1و 2.
منبع: صدف های قرآنی، محمود اکبری، صفحه های 169 – 167به نقل از مواعظ العدیده، باب چهارم، ص 122
کلام نور
جایگاه والای روزه و روزه دار
1_ تابش نور خورشید با حرارت هر چه تمام تر بر ریگ و سنگ
2_ باریدن باران شدید در اواخر پاییز.
اگر رمضان به معنای اول باشد باید گفت: روزه واقعیتی است كه همچون حرارت شدید مفاسد و پلیدیها و تجاوزات و طغیانهای غرایز را میسوزاند و آدمی را به میدان پاكی نزدیك می كند.
و اگر به معنای دوم باشد باید گفت: روزه همچون بارانی كه طبیعت را شستشو میدهد روان انسان را از آلودگی پاك كرده و به آدمی نیروی مقاومت داده و جسم را از خطرات رسوبات غذایی به سنگر امان میبرد و به همین معنا روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده آنجا كه فرمودهاند:
« ارمض الله فیه ذنوب المومنین »
رمضان زمانی است كه خداوند بخاطر عمل روزه مردم مومن را شستشو داده و پاك میكند.
صوم رمضان یعنی: خودداری كردن از آنچه شرع و مكتب الله اجازه نداده و بیتردید گروه خودداران در پیشگاه الهی بخاطر اجرای فرمان دوست از اعتبار خاصی برخور دارند، و نزد پروردگار و وجدان خویش رو سپیدند.
از مجموع روایات استفاده میشود كه روزه عمل سادهای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایهی بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلكه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاكسازی جسم از امراض گوناگون و تزكیه روان از مفاسد اخلاقی و منور كردن دل به نور خداست.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند:
به هنگامی كه آدم به زمین آمد تابش خورشید چهرهی دل آرایش را تیره كرد آدم از این پیش آمد دلگیر بود جبرئیل به حضرتش گفت: میل داری رویت سپید گردد؟ گفت آری عرضه داشت روز سیزده و چهارده و پانزده ماه را روزه بگیر هر روزی كه روزه گرفت یك سوم كبودی پوست از بین رفت و به روز سوم تمام چهره سپید شد اگر در این روایت جای تاویل باشد باید گفت روزه عامل بدست آوردن آبرو و اعتبار در پیشگاه خداست.
رمضان زمانی است كه ابتدایش رحمت، و دههی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است، این آزادی از عذاب آخرت، عكس العمل آزادی انسان از سوء خلق طغیان غرایز و شهوات و بد كرداری بوسیلهی روزه ماه رمضان است روزهای كه همراه با شرایط انجام گرفته باشد.
پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه جمعه آخر شعبان در توضیح برنامههای رمضان چنین فرمودند: ماهی بر شما سایه می افكند كه در ظرف آن لیلهالقدر است، شب قدری كه از هزار ماه با ارزشتر است.
خدای بزرگ روزه این ماه را بر شما واجب نموده و یك نماز مستحب را در شب آن مساوی با هفتاد نماز در شبهای دیگر قرار داده آن كسی كه در این ماه به كار نیكی دست بزند و برنامه خدا پسندانهای انجام دهد ثوابش برابر با واجبی از واجبات خداست، و هر كس عمل واجبی انجام دهد اجرش به اندازه هفتاد واجب در وقت دیگر است.
آری ای مردم، رمضان ماه استقامت و فراهم آوردن نیرو است و مزد مردم با استقامت بهشت است[1].
رمضان ماه مساوات است ماهی كه باید ثروتمندان مادی و معنوی به تمام كمبودهای مردم تهیدست رسیدگی كنند، و دردهای معنوی را درمان نمایند، در این ماه نباید گروهی سیر و دستهای گرسنه باشند، عدهای غرق در هدایت، و قشری گرفتار ضلالت، در این ماه است كه خداوند روزی بندگان فرمان بر را زیاد میكند و این مساله واقعیتی است كه قرآن از آن خبر داده « آنگاه كه مردم خویشتن داری بدست آرند و از گناه و نافرمانی بپرهیزند تمام درهای بركات آسمان و زمین را به رویشان می گشاییم»[2].
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « در رمضان چهار برنامه از خداوند بخواهید دو برنامه برای جلب عنایت حق، و دو برنامه از آن برنامههایی كه از آن بینیاز نیستند، اما دو برنامه اول یكی قرار گرفتن در حصار توحید و دور شدن از شرك نیستند یكی طلب بهشت، و دیگری آزادی از آتش جهنم.
پیامبر (ص) میفرمود: هر آنكس كه ماه رمضان را درك كند و خود را در مسیر آمرزش حق قرار ندهد در كدام زمان میخواهد به جبران كمبودها برخیزد!
و نیز فرمود: اگر خداوند به آسمانها و زمین درچنان زمانی اجازه سخن گفتن دهد. به تمام روزه داران میگفتند برنامه شما به بهشت منتهی میگردد، و باز فرمودند: برای بهشت دری است به نام ریان و آن اختصاص به روزه داران دارد، آخرین روزهداری كه از آن وارد شود بسته می گردد.
پیامبر بزرگ میفرمود: روزه دار اگر غیبت نكند و بخوابد خوابش عبادت است.
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم فرمود: طرحی را به شما بیاموزم كه انجامش شیطان را از شما دور خواهد كرد به دوری بین مشرق و مغرب پاسخ گفتند: آری فرمودند: روزه رویش را سیاه میكند دستگیری از تهیدستان پشتش را میشكند دوستی در راه خدا، و تحمل رنج عمل شایسته ریشهاش را میكند و توبه و بازگشت به حق رگ و پی او را جدا میكند برای هر چیزی زكاتی است و زكات بدن روزه است.
پیشوای اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگی به انسان روی آورد خداوند هزار ملك را مامور آدمی میكند تا بهشت و نعمت الهی را به او بشارت دهند و او را نوازش كنند و چون افطار گردد خطاب میرسد چه بوی خوشی داری، سپس به ملائكه میفرماید: شاهد باشید مغفرتم را نصیبش كردم.
و نیز فرمود: آنكس كه از روی ایمان و عشق به خدا روزه بگیرد و حسابگر باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه باز دارد، در حوزه رحمت گذشته و آینده الهی قرار گیرد و اجر ثابت قدمان نصیبش میشود[3].
رمضان زمانی است كه ابتدایش رحمت، و دههی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است،
امیر المومنین (علیه السلام) میفرماید: روزهی جسد خودداری از غذاست ولی با اراده و اختیار خویش البته برای مزد و فرار از عذاب و روزه روان خودداری حواس پنجگانه است از گناه و پاك داشتن دل از تمام عوامل شر، و روزهی دل نیكوتر است از روزهی زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شكم[4].
روزه آزمون اخلاص
امام على عليه السلام فرمودند:خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد[5].
روزه ياد آور قيامت
امام رضا عليه السلام فرمودند: مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند[6].
روزه چشم و گوش
امام صادق عليه السلام فرمودند: آنگاه كه روزه مىگيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«يعنى از گناهان پرهيز كند[7].
روزه اعضا و جوارح
حضرت زهرا عليها السلام فرمودند: روزهدارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزهاش به چه كارش خواهد آمد[8].
از مجموع روایات استفاده میشود كه روزه عمل سادهای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایهی بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلكه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاكسازی جسم از امراض گوناگون و تزكیه روان از مفاسد اخلاقی و منور كردن دل به نور خداست.
با چنین روزهای روزی فراوان میگردد، و اجتماع سالم گشته و آدمی در پیشگاه حق كسب آبرو میكند و در جهان بعد از بهشت بهرهمند شده و از عذاب جهنم دور خواهد ماند.
پي نوشت ها:
1- سفینه البحار : ج 2 ، ص 67.
2- الاعراف : 96.
3- روایات نقل شده بیشترش در ج 2 سفینه البحار باب صوم است.
4- غررالحكم، ص 460.
5- نهج البلاغه، حكمت 252
6- وسائل الشيعه، ج 4 ص 4
7- الكافى ج 4 ص 87
8- بحار، ج 93 ص 295
حکمت های شگرف
قَالَ الامام علیٌ[عليه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد ،بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد ، خود را بسازد ، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند ، با كردار تعليم دهد ، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
حكمت 74 : ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : انسان با نَفَسى كه مى كشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
حكمت 75 : توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد ، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى ، خواهد رسيد.
حكمت 76 : روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود : حوادث اگر همانند يكديگر بودند ، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند .
حكمت 77 : دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى)
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّى غَيْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد . معاويه از او خواست از حالات امام بگويد ، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب ، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزيده ، به خود مى پيچيد ، و محزون مى گريست و مى گفت :) اى دنيا !!! اى دنياى حرام ! از من دور شو ، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه ، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندك ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قيامت !
حكمت 78: شناخت جايگاه جبر و اختيار(اعتقادى)
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ [عليه السلام] لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ
وَيْحَكَ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و در جواب مرد شامى فرمود : ( مرد شامى پرسيد آيا رفتن ما به شام ، به قضا و قدر الهى است ؟ امام با كلمات طولانى پاسخ او را داد ، كه برخى از آن را برگزيديم.)
واى بر او ! شايد قضاء لازم ، و قَدُر حُتمى را گمان كرده اى ؟ اگر چنين بود ، پاداش و كيفر ، بشارت و تهديد الهى ، بيهوده بود ! خداوند سبحان ! بندگان خود را فرمان داد در حالى كه اختيار دارند ، و نهى فرمود تا بترسند ، احكام آسانى را واجب كرد ، و چيز دشوارى را تكليف نفرمود ، و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد ، و با اكراه و اجبار اطاعت نمى شود ، و پيامبران را به شوخى نفرستاد ، و فرو فرستادن كُتُب آسمانى براى بندگان بيهوده نبود . و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بى هدف نيافريد.
حكمت79 : ارزش حكمت و بى لياقتى منافق (علمى، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِى صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِى صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حكمت را هر كجا كه باشد ، فراگير ، گاهى حكمت در سينه منافق است بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينة مؤمن آرام گيرد.
حكمت 80: مؤمن و ارزش حكمت (علمى ، معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حكمت ،گمشدة مؤمن است ، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
حكمت 81 : ميزان ارزش انسان ها (ارزش تخصّص و تجربه) (اخلاقى،معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ
قال الرضى و هى الكلمة التى لا تصاب لها قيمة و لا توزن بها حكمة و لا تقرن إليها كلمة .
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص اوست .
(اين از كلماتى است كه قيمتى براى آن تصور نمى شود ، و هيچ حكمتى هم سنگ آن نبوده و هيچ سخنى والايى آن را ندارد).
حكمت 82 : ارزش هاى والاى انسانى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِى جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : شما را به پنج چيز سفارش مى كنم كه اگر براى آن ها شتران را پر شتاب برانيد و رنج سفر را تحمل كنيد سزاوار است : كسى از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از يكى سؤال كردند و نمى داند ، شرم نكند و بگويد نمى دانم ، و كسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نكند و بر شما باد به شكيبايى كه شكيبايى ، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايى چونان بدن بى سر ، ارزشى ندارد.
حكمت 83: روش برخورد با چاپلوسان (اخلاقى، تربيتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِى الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِى نَفْسِكَ .
و درود خدا بر او ، : (به شخصى كه در ستايش امام افراط كرد ، و آنچه در دل داشت نگفت).
فرمود : من كمتر از آنم كه بر زبان آوردى ، و برتر از آنم كه در دل داري.
حكمت 84 : مردم پس از جنگها (سياسى ، نظامى)
وَ قَالَ [عليه السلام] بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً .
و درود خدا بر او ، فرمود : باقيماندگان شمشير و جنگ ، شماره شان با دوام تر ، و فرزندانشان بيشتر است .
منبع: نهج البلاغه
عزیز آل یاسین
لقب قائم برای امام زمان(علیه السلام)
پاسخ: در بسیاری از روایات، آن حضرت با لقب قائم یاد شده و در مورد قائم، بسیار می شد که در زمان ائمه (علیهم السلام) بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان، به یاد امام زمان (علیه السلام) می افتادند و می فرمودند: «قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.»
قائم یعنی قیام کننده، نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده می شوند. اما این پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفظ این کلمه بر می خیزند ومی ایستند، این کار یک نوع عمل مستحبی است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) می اندازد و برا ی آن ها تلقین عملی می شود که باید برخاست، نهضت کرد و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی امام زمان (علیه السلام) امیدوار بود.
این کار حتی در زمان امام صادق (علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتی نقل شده در خراسان در حضور امام رضا (علیه السلام) کلمه ی قائم ذکر شد، امام رضا (علیه السلام) برخواستند و دستشان را بر سر نهادند و فرمودند: «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.» «خداوند بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.» (1)
پي نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج51، ص 30.
منبع: حضرت مهدی (علیه السلام) فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، ص64.
مواعظ جاوید
انقلاب ما محدود به ایران نیست
* مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسؤولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره ی هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست ک آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند. مردم عزیز ایران که حقا چهره ای منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختی ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسؤولان بالای کشور به وظیفه ی اساسی شان که نشر اسلام در جهان است، برسند.
منبع: صحیفه ی نور، ج21، ص 108.
در محضر ولایت
منبع: برگزیده يانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران،29/7/84
شمیم هدایت
شرایط دعا
1) حضور قلب؛
2) خضوع و فروتنى؛
3) اميدوارى؛
4) شناختخدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نياز زيرا اميدوارى كه يكى از شرايط دعا مىباشد در صورتى تحقق مىيابد كه دعا كننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او نسبتبه خواسته خود باور داشته باشد؛
5) اميدوارى به خدا و قطع اميد از ديگران ؛
6) پرهيز از گناه؛
7)گريستن؛
8) سپاس و ستايش خداوند؛
9)ذكر نامهاى خدا كه مناسب دعايش مىباشد و نيز گفتن نعمتهاى خداوند و شكر آن، بيان گناهان و آمرزش خواستن براى آن ها؛
10) درنگ و عجله نكردن و اصرار و پافشارى در دعا زيرا كه خداوند درخواست كننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى اين است كه دعاى خود را 3 بار تكرار كرده و خواسته خود را 3 بار بگويد؛
11) پنهان كردن دعازيرا هم فرمان خداوند را كه پنهانى دعا كنيد اجابت كرده و هم از آفت ريا دور مىماند و روايتشده دعاى پنهانى برابر با 70 دعاى آشكار است؛
12) شريك ساختن ديگران در دعا؛
13)با ديگران دعا كردن دعا در جمع نيز باعث اجابت است؛
14) تضرع در دعا به همراه قلب خاضع و بدن متواضع و بدون چاپلوسى؛
15) صلوات فرستادن بر حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله وسلم) و آل ایشان نيز در اول و آخر دعا باعث اجابت است؛
16) پاك دلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند؛
17) دعا قبل از بلا چنين دعائى خيلى مؤثرتر از دعايى است كه پس از رسيدن بلا و سختى صورت مىگيرد؛
18)شريك نمودن ديگران در دعا قبل از خود و براى آنان دعا كردن ؛
19) بلند كردن كف دستها هنگام دعا؛
20)در دست داشتن انگشترى عقيق يا فيروزه؛
21) صدقه دادن؛
22)اوقات خاص از قبيل شب و روز جمعه، وقت نماز عشاء، آخر شب تا طلوع فجر بعد از نمازهاى واجب، 3 شب قدر در ماه مبارک رمضان، هنگام وزيدن بادها و باريدن باران، از بين رفتن سايهها و ... ؛
23) مكانهاى خاص، انتخاب مكانهاى شريف؛
24) حالات عالى مانند رقت قلب؛
25) طهارت نماز و روزه
منبع: المراقبات، آیت الله ميرزا جواد ملكى تبريزى(رحمت الله علیه) ، ابراهيم محدث،صص 257-231
نکته های ناب
خوشرويي
حضرت علی(سلاماللهعليه) می فرمایند : البِشْرُإسدَاءُالصَّنیِعَةِ بِغَیرِ مَؤونَةٍ ؛ خوش رویی احسانی است بی هزینه
منبع: غررالحکم ، ج3 ، 15
ثواب خوش رويي :
حضرت فاطمهی زهرا(سلاماللهعليها)می فرمایند : بِشْرٌفیِ وَجْهِالمُؤمِنِ یُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الجَنَّةَ ؛ خوش رویی هنگام روبرو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند.
منبع: بحار الانوار، ج 75 ، ص 401
خوش رويي بامردم :
حضرت علی (سلاماللهعليه) دراین باره میفرمایند : فَاخْفِضْ لَهُ جَنَاحَکَ وألِنْ لَهُم جَانِبَکَ وَابْسُطْ لَهُم وَجَهَکَ وآسِ بَیْنَهُم فیِ اللَّحظَةِ والنَّظَرَةِ ؛بال های محبت خود رابرآنها بگستر ، وبا آنان نرم خو وگشادهرو باش ومساوات را در توجه ونگاه مراعات کن .
منبع: نهج البلاغه ، نامه ی 27
فوايد خوش رويي :
حضرت امام صادق سلاماللهعليه درباره ی فواید خوش رویی می فرمایند : البِشْرُالحَسَن وطَلاقَةُ الوَجهِ مَکْسَبةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَقُرْبَةٌ مِنَ الله وعَبُوُسُ الوَجْهِ وسُوءُ البِشْر مَکْسَبةٌ لِلْمَقتِ وبُعْدٌ مِن الله ؛ چهره ی نیکو وگشاده رویی موجب جلب محبت ونزدیکی به خدا است، تروشرویی وچهره درهم کشیدن ، موجب خشم ودوری از خدا است .
منبع: تحف القول ، ص 217
دل نوشته
ماه مهمانی
ماه را در آسمان، مشتاقانه به تماشا میرویم تا ماه مبارک را با آمدنش آغاز کنیم. چه مبارک سحری و چه روزهای مهربانی! چه شبهای صمیمیای.
شبهایی آمدهاند که ما از همه ستارههایی که میبینیم، به خدا نزدیکتر خواهیم شد. شبهایی که فرشتهها به ما لبخند خواهند زد و تمام کائنات به ما رشک خواهند برد.
شبهایی که بیواسطه با خداوند حرف خواهیم زد و خدا ما را در مهربانی خویش شناور خواهد کرد. شبهایی که صدای گرامی قرآن، لالایی ستارههای چشمکزن خواهد شد.
صدای بال فرشتگان، آوازهایی خواهند شد که ما را به پرواز پیوند خواهد زد.
دوست دارم نیمهشبها با من به کوچههای مهربانی خداوند بیایی و ببینی که چگونه کنار گلهای شمعدانی و بابونههای شبنمزده، نام خدا را عاشقانه آواز میکنم.
این روزها خدا، دروازههای آسمان را به ما نشان خواهد داد و دستهای لبریز دعای ما در کهکشانها جاری خواهد شد.
این شبها، خداوند فانوسهای مهربانیاش را بر سر راه ما خواهد افروخت، تا در بیشههای زشت و مهآلود گم نشویم.
خدایا! ما با ماه میآییم تا مهربانی را در مبارکترین ماهها آغاز کنیم.
دستهای خالی ما را در آستانه تنهایی و سرگردانی رها مکن.
خدایا! در این ماه مبارک، به مهمانی تو میآییم، پس آینههای فطرتمان را در غبار جهل و ناآگاهی مپسند.
الهی! سوگند به تو که ما ستارههای خاموشیم اگر تو از آفتاب فضلت بر جانمان نتابانی.
خدایا! درهای مهربانیات را در این ماه مهربانی بر ما بگشا تا رستگاری در آستانه خانههایمان، ما را به معراج تو بخواند.
کاش میتوانستیم تمام سالهای پیش رو را از روحانیت این ماه لبریز کنیم! کاش تمام روزهای سالمان، بوی مهربانی رمضان را میگرفتند! کاش لبخندهایمان تمام سال، مثل همین چند روز صمیمیتر میشد!
کاش آینههایمان همیشه مثل همین روزهای مبارک رمضان، زلال میماند؛ زلالتر از تمام رودهایی که قلههای سرکش کوهها را به نجابت آرام دریاها پیوند میزنند!
خدایا! ماه مهربانی تو آغاز شد؛ ما را مهربانترین مهمانان خویش بخواه.
یاد ابرار
سکان دارتشیع
در روایات متعددی برای زیارت آن حضرت، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بیان شده است. از آن جمله روایت محمدبن یحیی از اهالی ری است که آورده است: بر امام هادی (علیه السلام) وارد شدم، آن جناب از من پرسیدند کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) رفته بودم. آن حضرت فرمودند: بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) را زیارت کرده بودی مثل آن است که حضرت حسین به علی (علیهما السلام) را زیارت کرده بودی.
در آثار علمای شیعه ازایشان به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و به عنوان محدثی عالی مقام و بزرگ یاد شده است.
منبع: کال الزیارات، باب 7، ص 324.
حکایتها و هدایتها
شبی از شبهای سرد زمستان ، حضرت علی ( علیه السلا م) از خدمتکار خود پارچه ای به عنوان روانداز خواستند . او قطیفه ای خدمت حضرت آورد . امیرمؤمنان ( علیهم السلا م) پرسیدند : این قطیفه مال کیست ؟
خدمتکار گفت : چون چیز دیگری نیافتم از بیت المال آوردم . حضرت فرمودند :
« در سرما بدون روانداز بمانم ، بهتر از این است که به اموال مردم خیانت کنم . »
و بدین ترتیب حضرت علی( علیهم السلا م) ، شب را در سوز وسرما بدون هیچ رواندازی خوابیدند ، اما از اموال عمومی استفاده نکردند .
بخشش کریمانه
حضرت علی ( علیه السلا م) با قدرت بازوی شان و با کار و تلاش ، اموال بسیاری فراهم می آوردند که معمولاً همه را به مستمندان می بخشیدند . روزی به امام( علیه السلا م) اطلاع دادند که طلحه وزبیر در میان مردم شایعه کرده اند که حضرت علی ( علیه السلا م) فقیر و بی چیزند . حضرت امام علی ( علیه السلا م) به کارگران خود فرمودند :
« پول میوه ها و در آمد امسال را از غلات جمع آوری کنید و در جای مخصوصی انباشته سازید.»
آن ها نیز همین کار را انجام دادند . سپس به دستور امام( علیه السلا م) ، طلحه وزبیر را آوردند ؛ حضرت خطاب به آن ها فرمودند :
« این طلا ها ونقره ها سرمایه است که با دسترنج خود جمع آوری کرده ام و کسی را در این اموال حقی نیست .»
سپس مولای متقیان حضرت علی ( علیه السلا م) ، همه ی این اموال را به فقرا بخشیدند و برای تأمین معاش خود ، شمشیرشان – به غیر از ذوالفقار – را فروختند .
منبع: 63 داستان از زندگانی امام علی ( علیه السلا م) ، هادی قطبی ، به ترتیب صفحه های 21 و 50
معرفی کتاب
كتاب (مدیریت زمان)
احکام
سؤال : وظيفه فرزند در برابر پدر ومادر و يا زن در برابر شوهرش ، اگر خمس يا زكات اموال را نپردازد چيست ؟ آيا براي آنان تصرف در مالي كه خمس يا زكات آن پرداخت نشده و مخلوط به حرام است ، جايزمی باشد؟
جواب : بر آنان واجب است كه هنگام مشاهده ي ترك معروف ويا انجام حرام توسط پدر ومادر يا شوهر ، به امر به معروف و نهي از منكر در صورت تحقق شرايط آن مبادرت كنند ، ولي تصّرف در اموال آنان اشكال ندارد، مگرآن كه يقين به وجود خمس يا زكات در خصوص مالي كه مصرف مي كنند، داشته باشند ، كه در اين صورت واجب است كه از ولّّي امر خمس و زكات نسبت به آن مقدار اجازه بگيرند .
سؤال : روش مناسبي كه بهتر است فرزند در برابر پدر و مادري كه بر اثر عدم اعتقاد كامل به تكاليف ديني ، به آنها اهميت نمي دهند ، اتخاذ نمايد ، كدام است ؟
جواب : واجب است كه با زبان نرم ومراعات احترام ايشان به عنوان پدر ومادر ، آنان را امر به معروف ونهي از منكر كند.
سؤال : رابطه با اشخاصي كه در گذشته مرتكب اعمال حرامي مانند شرب خمر شده اند ، چگونه بايد باشد ؟
جواب : معيار وضعيت فعلي اشخاص است ، اگر از آنچه انجام داده اند ، توبه كرده باشند ، معاشرت با آنان مانند معاشرت با ساير مؤمنين است . ولي كسي كه در حال حاضر هم مرتكب حرام مي شود ، بايد او را از طريق نهي از منكر از آن كارمنع كرد ، و اگر از انجام فعل حرام اجتناب نمي كند مگر با دوري جستن از او ، قطع رابطه و ترك معاشرت با وي از باب نهي از منكر واجب است .
سؤال : آيا جواب ندادن به سلام كسي كه فعل حرام انجام مي دهد ، براي تنبيه او جايز است ؟
جواب : جواب ِ سلام مسلمان شرعاً واجب است ، ولي اگر برخودداري از جواب سلام به قصد نهي از منكر ، عرفاً نهي و منع از منكر صدق كند ، جايز است .
منبع: اجوبۀ الاستفتائات به ترتيب سؤالهاي ، 1069 ، 1070 ، 1072 ، 1075