ویژه نامه روز پانزدهم ضیافت الهی

شیخ صدوق (رحمت الله علیه) در روایت ریان بن شبیب، از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل می کند: چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین (علیه السلام) به زمین فرود آمدند، آن هنگام که نازل شدند، دیدند حسین (علیه السلام) کشته شده است، از این رو، ژولیده و غبار آلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا این که قائم (علیه السلام) قیام کند و آنان از یاوران آن حضرت خواهند بود و شعارشان (یالثارات الحسین)، ای خونخواهان حسین است.
يکشنبه، 24 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژه نامه روز پانزدهم ضیافت الهی
ویژه نامه روز پانزدهم ضیافت الهی
ویژه نامه روز پانزدهم ضیافت الهی

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز پانزدهم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ طاعَةَ الْخاشِعينَ وَاشْرَحْ فيهِ صَدْرى بِاِنابَةِالْمُخْبِتينَ بِاَمانِكَ يا اَمانَ الْخاَّئِفينَ
خدايا فرمانبردارى فروتنان را در اين ماه روزى من گردان و بگشا سينه ام را براى بازگشتن بسويت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشيت اى امان بخش ترسناكان

زلال وحی

قرآن و بی توجهی به نماز
خداوند متعال در قرآن کریم از چند گروه که توجه به نماز ندارند، به شدت انتقاد کرده است:
1-آنها که نماز را مسخره می کنند:
«و اذا نادیتهم الی الصّلوة اتخذوها هزوا و لعبا.»
«هر گاه ندای نماز را بلند کنید، آنها نماز را به بازی و مسخره می گیرند.» (1)
2- آنها که بی نشاط نماز می خوانند:
«و اذا قاموا الی الصّلوة قامو کسالی»
«منافقین هر گاه به نماز می ایستند با بی حالی و کسلی به نماز می ایستند.» (2)
3- آنها که از روی ریا نماز می خوانند:
«یراؤن الناس و لا یذکرون الله الّا قلیلا»
«منافقین دربرابر مردم ریا کارند و جز اندکی به یاد خدا نیستند.» (3)
4- آنهایی که گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند و در نماز خواندن سهل انگاری می کنند:
«فویل للمصلین الذینهم عن صلوتهم ساهون»
«وای به نماز گزارانی که نمازشان را سبک می شمارند.» (4)
نکته:
مراد از ساهون، سهو همراه با تقصیر و کوتاهی است و به راستی اگر سهو از نماز«ویل» دارد، ترک دائمی آن چه خطری خواهد داشت؟

پي نوشت :

1- سوره ی مائده آیه ی 58.
2- سوره ی نساء آیه ی 142.
3- سوره ی نساء آیه ی 142.
4- سوره ی ماعون آیه های 5 و6.

منبع: صدف های قرآنی، محمود اکبری، ص 174.

کلام نور

اهميت روزه
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) : الصوم فى الحر جهاد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
بحار الانوار، ج 96، ص 257
روزه خوارى
قال الصادق (عليه السلام): من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه
امام صادق (عليه السلام)فرمودند: هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود.
وسائل الشيعه، ج 7 ص 181
قرآن و ماه رمضان
قال الرضا (عليه السلام): من قرا فى شهر رمضان اية من كتاب الله كان كمن ختم القران فى غيره من الشهور.
امام رضا (عليه السلام) فرمودند: هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماههاى ديگر تمام قرآن را بخواند.
بحار الانوار ج 93، ص 346
افطارى دادن
قال الصادق (عليه السلام): من فطر صائما فله مثل اجره
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: هر كس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
الكافى، ج 4 ص 68، ح 1
قال الكاظم (عليه السلام): فطرك اخاك الصائم خير من صيامك.
امام كاظم (عليه السلام) فرمودند: افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
الكافى، ج 4 ص 68، ح 2
روزه نفس
قال اميرالمومنين عليه السلام: صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام.
اميرالمومنان على عليه السلام فرمودند: روزه نفس از لذتهاى دنيوى سودمندترين روزه‏هاست.
غرر الحكم، ج 1 ص 416

حکمت های شگرف

حكمت 169 نهج البلاغه: آينده نگرى (اخلاقى، اعتقادى)
قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِى عَيْنَيْنِ .
حضرت علی0علیه السلام) فرمود : صبحگاهان براى آن كه دو چشم بينا دارد روشن است.
حكمت 170 : ضرورت ترك گناه (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ترك گناه آسان تر از در خواست توبه است.
حكمت 171 : ره آورد شوم حرام خورى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ أَكْلَةٍ مَنَعَتْ أَكَلَاتٍ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بسا لقمه اى گلوگير كه لقمه هاى فراوانى را محروم مى كند.
حكمت 172 : نادانى ها و دشمنى ها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى دانند.
حكمت 173 : ارزش مشورت ها(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن كس كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب شناسد.
حكمت 174 : ارزش خشم در راه خدا(اخلاقى، سياسى، عقيدتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن كس كه دندان خشم را در راه خدا ب رهم فشارد، بر كشتن باطل گرايان ، توانمند گردد.
حكمت 175 : راه درمان ترس (اخلاقى، علمى، تربيتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هنگامى كه از چيزى مى ترسى ، خود را در آن بيفكن ، زيرا گاهى ترسيدن از چيزي، از خود آن سخت تر است.
حكمت 176 : ابزار رياست (بردبارى فراوان)(اخلاقى، مديريتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بردبارى و تحمل سختى ها ، ابزار رياست است.
حكمت 177 : روش بر خورد با بدان(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بدكار را با پاداش دادن به نيكوكر آزار بده!
حكمت 178 : روش نابود كردن بدى ها(اخلاقى، سياسى،اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بدى را از سينة ديگران ، با كندن آن از سينة خود ، ريشه كن نما!.
حكمت 179: لجاجت و سْستى اراده(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : لجاجت تدبير را سْست مى كند.
حكمت 180طمع ورزى و بردگى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : طمع ورزى ، بردگيِ هميشگى است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین

فرشتگان یاور امام حسین (علیه السلام)، یاوران حضرت مهدی(علیه السلام)
شیخ صدوق (رحمت الله علیه) در روایت ریان بن شبیب، از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل می کند: چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین (علیه السلام) به زمین فرود آمدند، آن هنگام که نازل شدند، دیدند حسین (علیه السلام) کشته شده است، از این رو، ژولیده و غبار آلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا این که قائم (علیه السلام) قیام کند و آنان از یاوران آن حضرت خواهند بود و شعارشان (یالثارات الحسین)، ای خونخواهان حسین است.
منبع: بحارالانوار، ج44، ص 285

مواعظ جاوید

استقلال فرهنگی
  • باید کوشش کنند ملت ایران و کوشش کنند آنهایی که با جوان ها و با نیمسال ها و با خردسال ها سروکار دارند، کوشش کنند که این ها را مستقل از حیث افکار و مستقل از حیث فرهنگ بار بیاورند. اینها هستند که بعدها این کشور را در دست می گیرند و اگر شما اینها را تربیت خوب بکنید، هر کاری که آنها بکنند، برای شما ثواب دارد. (1)
  • قضیه ی تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت، فرهنگ صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید. جوان هایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همان هایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها درست بار بیایند، همه خدمتگزار به مردم، امین به بیت المال خواهند بود، و همه ی اینها در تحت رهبری اسلام تحقیق پیدا می کند. اگر یک ملتی فرهنگش این طور تربیت بشود، این فرهنگ، غنی اسلامی است و مملکت، یک مملکت آرام مترقی خواهد شد. (2)

    پي نوشت :

    1- صحیفه ی نور، ج14، ص 153.
    2- صحیفه ی نور، ج7، ص 74.

    منبع: صحیفه نور

    در محضر ولایت

    امام مجتبى عليه‌السلام طبق روايتى در روز عيد فطر، از راهى عبور مى‌كرد. ديد جمعيتى ايستاده‌اند و بازى مى‌كنند و بى‌خيال و بى‌توجه به اهميت اين روز، با غفلت خودشان سرگرمند و مى‌خندند. كنار آن جمعيت ايستاد و فرمود: «ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه.» خداوند، ماه رمضان را ميدان مسابقه‌اى براى بندگانش قرار داده است. «فيستبقون فيه بطاعته الى مرضاته.» كه در اين ميدان مسابقه، به وسيله‌ى اطاعت او، به سوى رضايت او با يكديگر مسابقه بگذارند و از يكديگر پيشى گيرند. «فسبق قوم ففازوا.» در اين ماه رمضانى كه گذشت، عده‌اى توانستند پيشى بگيرند و از ديگران جلو بيفتند؛ و اينها پيروز و موفق شدند «و قصر آخرون فخابوا.» اما عده‌ى ديگرى، در همين ماه رمضان كوتاهى كردند. آنها نتوانستند خود را به درگاه رحمت الهى برسانند، و مأيوس و نوميد شدند.....
    منبع: برگزیده بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر 04/01/1372

    شمیم هدایت

    مواعظ استاد
    حقیقت دین این است که انسان در رفتار، افکار، عقاید و اخلاقش جهت خدایی داشته باشد. دین، یعنی جهتی که برای حرکت انسان در شؤون مختلف تعیین شده است. از آنجا که حرکت انسان به سوی کمال مطلق است و کمال مطلق برای انسان، قرب خدای متعال است، پس محتوای اسلام چیزی غیر از توجه دادن به خدای واحد نیست.
    ما در زندگی مسایلی داریم که صددرصد حیوانی است، اما در شرع مقدس به این دلیل که این کار جهت خدایی پیدا می کند، گاه رنگ «استحباب» به خود می گیرد و گاهی «واجب» می شود تا بار ارزشی پیدا کند. با توجه به این معنا می توان گفت که حقیقت دین همان توحید است. اهتمام همه ی انبیاء توجه به خدای یگانه است و خون های انبیاء و اولیای خدا در این جهت ریخته شده است، چون عنصر اصلی انسان فکر و اعتقاد اوست. اگر اعتقاد آفت دید، اعمالی که از آن ناشی می شود، ارزش خود را از دست می دهد.
    خداوند متعال می فرماید: «مبادا یک وقت در ذهن کسی بیاید که خدا فرزند یا همسر دارد، چنین سخنانی جا دارد که باعث فروپاشی کوه ها شود و عالم متلاشی گردد.» هیچ وقت خداوند نفرموده است که اگر کسی قتل نفس کند، موجب می شود که کوه ها ازهم بپاشد این نشان می دهد که مسأله ی اعتقاد، در ساختار روح انسان و تکامل وی نقش اول را دارد.
    به هر حال در هیچ یک از ادیان آسمانی، هیچ چیزی مهم تر از مسأله ی توحید نبوده است. یکی از بزرگان می فرمودند: «خدای متعال گاهی انسان را سال ها به مرض، فقر یا گرفتاری مبتلا می سازد، برای این که یک «یاالله» بگوید. یک «یاالله» آن قدر در سعادت او تأثیر دارد که جا دارد برای آن سال ها رنج، سختی و شکنجه ببیند. من به حرف او اعتماد دارم و می دانم واقعا یک لحظه توجه به خدا و یک «یاالله» گفتن، چقدر می تواند انسان را بالا ببردو آنچه با این ضدیت داشته باشد، چقدر می تواند انسان را به سقوط بکشاند.
    منبع: برگرفته از سلسله سخنرانی های حضرت آیت الله مصباح یزدی

    نکته های ناب

    با الهی نامه
    الهی! خوشا آنان که در جوانی شکسته شدند که پیری خود شکستنی است.
    الهی! خوشا آن دم که در تو گمم.
    الهی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
    الهی! که الله گفت و لبیک نشنید.
    الهی! آن که تو را دوست دارد چگونه با خلقت مهربان نیست.
    الهی! از دردم خورسندم که درمانش تویی.
    الهی! چه رسوایی از این بیشتر که گدا ازگدایان،گدایی کند.
    الهی! در بسته نیست ما دست و پا بسته ایم.
    الهی! چون تو حاضری، چه جویم و چون تو ناظری، چه گویم.
    الهی! کامم را به حلاوت کلامت شیرین بدار.
    الهی! از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن بیشتر.
    الهی! آن را که عشقت نیست، ارزش نیست.
    الهی! به سوی تو آمدم به حق خودت مرا بر مگردان.
    الهی! اگر بخواهم، شرمسارم و اگر نخواهم، گرفتارم.
    منبع: برگرفته از الهی نامه ی حضرت آیت الله حسن زاده آملی (دامت برکاته)

    دل نوشته

    ماه کامل
    امیر اکبرزاده
    ماه به نیمه رسیده است و درهای رحمت، بر روی جهانیان باز است. فراوانی رحمت و نعمت است و جان‏ها آکنده از عشق است. ماه به نیمه رسیده است که این چنین در کامل‏ترین صورت خویش به جلوه‏گری، دست‏افشانی می‏کند. ستارگان به تکاپو درآمده‏اند گرداگرد ماه. بدری در آستانه حُسن خودنمایی می‏کند؛ ماه تمامی که از ذخیره هستی به زمین هدیه داده شده است.
    حَسَن، آینه حُسن خداوندی است؛ تصویر زیبایی خداوند است که در صورت خاکی نقش بسته است.
    مجتبی، در آغوش پاک‏ترین مادران عالم چشم به جهان گشود و میوه قلب رسول اللّه‏ شد.
    آمد و کرامت را از پدر آسمانی‏اش آموخت و چراغ کرامتش را برای اهل زمین برافروخت.
    ثمره زندگی علی و فاطمه، پا به جهان خاکی گذاشت. خاک تا افلاک غرق نور و سرور شود.
    نیمه ماه است؛ ماهی که درهای رحمت بر روی جهانیان گشوده شده است.
    خدایا! به «کریم اهل بیت» سوگند، سایه کرامت خویش را از ما دریغ مدار!
    آیینه‏دار کرامت
    نزهت بادی
    آن صفت کریمانه را که در اسما و صفات ذات الهی شنیده‏ای، در ظهور وجود مبارک حسن علیه‏السلام ببین!
    اگر امام مجتبی علیه‏السلام را کریم اهل‏بیت می‏خوانند، بدان جهت نیست که دیگر امامان معصوم از این صفت برخوردار نیستند، بلکه از آن است که این صفت در وی به تمامیت و کمال رسیده است و امام حسن علیه‏السلام در ظهور و بروز کرامت، پیشی گرفته است؛ به زبان دیگر، امام، در تجلی صفت کرامت و بزرگواری خداوند آنچنان آیینه‏داری می‏کند که سزاواری این اسم اعظم را یافته است.
    در واقع، خداوند تعالی در هر یک از اهل بیت علیه‏السلام صفتی از اسمای الهی خویش را شاخص گردانیده تا مردم برای رجوع، قبله حاجات واحد و یگانه‏ای داشته باشند؛ وگرنه، دیگر اهل بیت علیه‏السلام نیز از صفت کرامت به دور نیستند. چنین است که هر یک از آل اللّه‏ در صفتی بارز شده‏اند تا به واسطه آن، بر شفاعت عالَم، جلوه بیشتری بیابند.
    از بزرگواری کریم اهل بیت علیه‏السلام به دور است که هنگام نیاز و حاجت کسی، کرامت خویش بپوشاند و در انعام و اکرام به او بخل ورزد.
    پس دست التماس ما و دامان کریمانه او!
    ماه دل‏آرا
    حورا طوسی
    پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویده‏ایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم.
    او که از اشراق مهربانی‏ها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است.
    او که در اولین تصویر زمینی‏اش، تبسمی شیرین به آینه نگاه پدر و مادر هدیه داده است.
    او که اولین نواده نبوت است و نخستین زاده امامت.
    از نسل نور است و زاده خورشید، از تبار هدایت است و قافله‏سالار مهر و امید.
    ماه دل‏آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته‏ایم و به کرامت و مهربانی‏اش محتاجیم!
    چقدر این دستان زخم‏خورده، به دستگیری کریم اهل‏بیت محتاج است!
    اگر تمام زندگی‏اش را چندین بار به نیازمندان بخشید و سفره‏های همدردی و کرامتش همواره گشوده بود، حالا که رمضان به نیمه رسیده و عطر سیب سرخ بهشتی، همه جا را فرا گرفته، حالا که از عطر میلاد کریم اهل بیت علیهم‏السلام سرشاریم، دست‏های نیازمان را دراز می‏کنیم تا از شجره طیبه کرامت امام مجتبی علیه‏السلام ، میوه اجابت بچینیم.
    مثل باران
    سعیده خلیل‏نژاد
    می‏خواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
    بعد از علی میراث‏دار مصطفی باشی
    مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
    آمیزه‏ای از رحمت و جود و سخا باشی
    زهری که بر کام تو جاری گشت، باعث شد
    با نغمه سبز شهادت آشنا باشی
    خون می‏چکید از پاره‏های پیکرت آقا!
    اما نبودی شاهد کرب و بلا باشی...
    آنها نفهمیدند، می‏دانی؟ خدا می‏خواست
    پرورده دامان زهرا مجتبی باشی

    یاد ابرار

    مرزبان بیدار (علامه شهید مطهری)
    در روز 13 بهمن 1298 شمسی، خدای کریم به عالم ربانی حاج شیخ محمد حسین مطهری (رحمت الله علیه) و همسر مؤمنش فرزندی هدیه کرد که نامش را مرتضی نهادند. وی در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه ی علمیه ی مشهد مقدس را احساس و عاشقانه به آنجا روی آورد. پس از رحلت پدر بزرگوارش در سال 1316 شمسی، به حوزه ی علمیه قم رفت و به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه ی وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت.
    وی آرام و قرار نداشت، منتظر و تنشنه به دنبال گمشده ای بود که در این هنگام ستاره ای بدرخشید و او را به مقصد رساند، حضرت امام (رحمت الله علیه) الگوی علم و تقوا، درس اخلاق تشکیل دادند و این عاشق علوم اهل بیت (علیهم السلام) به زیارت آن استاد بزرگ نایل گشت و از سرچشمه ی زلال معرفت ایشان، سیراب شد.
    علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) بعد از حدود سی سال که از زمزم قرآن و کوثرعترت سیرابی گشت و دم مسیحایی تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه ی جاوید شد.
    ایشان فقط به حل مشکلات و پاسخگویی سؤالات موجود درباره ی مسائل اسلامی می اندیشید و هدف نوشته هایش همان بود. وی معتقد بود که دین مقدس اسلام، یک دین ناشناخته است و حقایق آن به طور تدریجی در نظر مردم واژگون شده است و علت گریز گروهی از مردم، آموزشهایی غلطی است که به نام اسلام داده می شود و این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند، ضربه و صدمه می بیند.
    یادگاری های استاد علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) به حق گلستانی جاودان است که بوی خوش آن عقل و جان هر انسان حقیقت جویی را زنده می کند.
    به حق می توان گفت که ایشان در پیروزی و تثبیت انقلاب شکوهنده اسلامی به رهبری امام راحل، نقش به سزایی داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیت های بسیار ارزنده و سرنوشت سازی انجام داد. ازآن جمله، ایشان مهمترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) بود و نظرشان درباره ی معرفی افراد برای مسولیت های مختلف، پذیرفته می شد.
    سرانجام این عالم ربانی در شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت 1358 توسط گروهنک منحرف «فرقان» به شهادت رسیدند و به سوی محبوب عروج نمودند.
    منبع: برگرفته از گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه ی علمیه قم، ج3، برگزیده از صص806 - 779.

    حکایت ها و پندها

    نامگذاري امام حسن (علیه السلام)
    هنگامي كه امام حسن (علیه السلام) چشم به جهان گشود، فاطمه (سلام الله علیها) به امام علي (علیه السلام) گفتند : نام اين نوزاد را معين كنید؛ حضرت علي (علیه السلام) فرمودند: من در نامگذاري او، از پروردگارم پيشي نمي گيرم ، خداوند به جبرئيل وحي كرد: پسري براي محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شده نزد او برو و به او تبريك بگو، سپس بگو: نسبت علي (علیه السلام) به تو مانند نسبت هارون به موسي (علیه السلام) است ، نام اين نوزاد را همان نام بگذاريد كه نام پسر هارون(برادر موسي) است . جبرئيل به حضور پيامبر آمد و تبريك گفت ، و سپس عرض كرد: خداوند امر كرد كه اين نوزاد را همنام پسر هارون برادر موسي ، كنيد. پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: او چه نام داشت ؟ جبرئيل گفت : نام او شبر بود.
    پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: زبان من عربي است . جبرئيل گفت : او را حسن ، نامگذاري كن ، پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نام آن نوزاد را حسن خواندند.
    منبع: داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)، محمد محمدي اشتهاردي
    کرم از کجا تا کجا
    ابن كثير از علماى اهل تسنن در البداية والنهاية روايت كرده كه امام حسن (علیه السلام) غلام سياهى را ديد كه گرده نانى پيش روي خود نهاده و خودش لقمه‏اى از آن مى‏خورد و لقمه ديگرى را به سگى كه آنجا بود مى‏دهد.
    امام (علیه السلام) كه آن منظره را ديد به او فرمود: انگيزه تو در اين كار چيست؟
    پاسخ داد: «انى استحيى منه ان آكل ولا اطعمه.»؛ من از او شرم دارم كه خود بخورم و به او نخورانم!
    امام حسن (علیه السلام) به او فرمودند: از جاى خود برنخيز تا من بيايم! سپس به نزد مولاى آن غلام رفت و او را با آن باغى كه در آن زندگى مى‏كرد از وى خريدارى كرد، آنگاه آن غلام را آزاد كرده و آن باغ را نيز به او بخشيد!
    منبع: البداية والنهاية، (چاپ مصر)، ج 8، ص 38
    داوري امام حسن (علیه السلام)
    عصر خلافت امام علي (علیه السلام) بود، قصابي را كه چاقوي خون آلود در دست داشت ، در خرابه اي ديدند و در كنار او جنازه خون آلود شخصي افتاده بود، قرائن نشان مي داد كه كشنده او همين قصاب است ، او را دستگير كرده و به حضور امام علي (علیه السلام) آوردند. امام علي (علیه السلام) به قصاب گفت : در مورد كشته شدن آن مرد، چه نظر داري ؟ قصاب گفت : من او را كشته ام .
    امام بر اساس ظاهر جريان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را ببرند و به عنوان قصاص ، اعدام كنند. در اين حال كه مأمورين ، او را به قتلگاه مي بردند، قاتل حقيقي با شتاب به دنبال مأمورين دويد و به آنها گفت : عجله نكنيد و اين قصاب را به حضور امام علي (علیه السلام) بازگردانيد. مأمورين او را به حضور امام علي (علیه السلام) باز گرداندند، قاتل حقيقي به حضور حضرت علي (علیه السلام) آمد و گفت : اي امير مؤمنان ! سوگند به خدا، قاتل آن شخص اين قصاب نيست ، بلكه او را من كشته ام . امام به قصاب فرمودند:
    چه موجب شد كه تو اعتراف نمودي من او را كشته ام ؟ قصاب گفت : من در يك بن بستي قرار گرفتم كه غير از اين چاره اي نداشتم ، زيرا افرادي مانند اين مأمورين ، مرا كنار جنازه بخون آغشته با چاقوي خون آلود بدست ديدند، همه چيز بيانگر آن بود كه من او را كشته ام ، از كتك خوردن ترسيدم و اقرار نمودم كه من كشته ام ، ولي حقيقت اين است كه من گوسفندي را نزديك آن خرابه كشتم ، سپس ادرار بر من فشار آورد، در همان حال كه چاقوي خون آلود در دستم بود، به آن خرابه براي تخلّي رفتم ، جنازه بخون آغشته آن مقتول را در آنجا ديدم ، در حالي كه وحشت زده شده بودم ، برخاستم ، در همين هنگام اين گروه به سر رسيدند و مرا به عنوان قاتل دستگير نمودند. اميرمؤمنان علي (علیه السلام) فرمودند: اين قصاب و اين شخص كه خود را قاتل معرفي مي كند را به حضور امام حسن (علیه السلام) ببريد تا او قضاوت نمايد. مأمورين آنها را نزد امام حسن (علیه السلام) آوردند و جريان را به عرض ‍ رساندند. امام حسن (علیه السلام) فرمودند: به امير مؤمنان علي (علیه السلام) عرض كنيد، اگر اين مرد قاتل ، آن شخص را كشته است ، در عوض جان قصاب را حفظ نموده است ، و خداوند در قرآن مي فرمايد: و من احياها فكانّما احيا الناس جميعا.
    و هر كس انساني را از مرگ نجات دهد، چنان است كه گوئي همه مردم را نجات بخشيده است (مائده 32). آنگاه هم قاتل و هم آن قصاب را آزاد نمود، و ديه مقتول را از بيت المال به ورثه او عطا کردند. به اين ترتيب ، ارفاق و تشويق اسلام شامل حال آن قاتل شد كه مردانگي كرد و موجب نجات يك نفر بي گناه گرديد، و با اين كار جوانمردانه اش ، تا حدود زيادي گناه خود را جبران نمود.
    منبع: داستان دوستان، محمد محمدي اشتهاردي
    شفاعت امام حسن علیه السلام
    عصر پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حسن و حسين (علیه السلام) كودك بودند شخصي گناهي كرد و از شرم آن گناه ، مدتي مخفي شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمي آمد تا اينكه آن شخص ، حسن و حسين (علیهما السلام) را ديد، آن دو را بر دوش ‍ خود سوار كرد و با همان حال به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: من گنه كارم ، در پناه خدا، و اين دو آقازاده به حضور شما آمده ام تا مرا ببخشيد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتي كه آن منظره را ديد، آنچنان خنديد كه دستشان را بر دهانشان گذاشتند ، سپس به آن مرد گنه كار فرمودند:
    برو جانم تو آزاد هستي آنگاه به حسن و حسين(علیهما السلام) فرمودند:
    آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفيع قرار داد، در اين هنگام آيه 64 سوره نساء نازل شد: ... ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوك فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما: و اگر گنهكاران كه بر اثر گناه به خود ستم كردند، به نزد تو (اي پيامبر) مي آمدند و از خدا طلب آمرزش مي كردند و پيامبر هم براي آن ها استغفار مي كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند.
    منبع: داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)، محمد محمدي اشتهاردي
    پاسخ به سوال يهودي
    امام حسن(عليه السلام) در عين اين كه پارسا و عابد بودند و بيست بار پياده از مدينه به مكه براي انجام مناسك حج رفتند ، و سه بار همه اموال خود را صدقه دادند، خوشپوش و با وقار و آراسته بودند. روزي با لباس خوب و تميز سوار بر قاطر زيبا از منزل بيرون آمدند، و با شكوه و نورانيت خاصي در كوچه هاي مدينه مي گذشتند و به بيرون شهر مي رفتند . يك نفر يهودي نزديك آمد و عرض كرد: سوالي دارم ، امام فرمودند: بپرس . او گفت : جدت رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمودند: الدنيا سجن المومن و جنه الكافر: دنيا براي مؤ من ، زندان است و براي كافر بهشت . ولي اينك مي بينم تو از مواهب دنيا بهره مندي ولي من در سختي هستم ! امام حسن (عليه السلام) فرمودند: اين تصور تو غلط است كه مؤمن بايد از همه چيز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤمن را در بهشت با جايگاه پست جهنم براي كافر را مقايسه كني ، و با دنياي مؤ من و كافر بسنجي به خوبي درميابي كه سخن رسول خدا (صلي الله عليه وآله) درست است كه دنيا براي مؤمن زندان است و براي كافر بهشت مي باشد.
    منبع: داستان صاحبدلان، محمد محمدي اشتهاردي
    شاخه ‏گل پر بركت
    زمخشرى در كتاب ربيع الابرار از انس بن مالك روايت كرده كه گويد: من در خدمت حسن بن على (عليهماالسلام) بودم كه كنيزكى بيامد و شاخه گلى را به آن حضرت هديه كرد.
    حسن بن على (عليهماالسلام) فرمودند:« انت حرة لوجه الله»؛ تو در راه خدا آزادى!
    من كه آن ماجرا را ديدم به آن حضرت عرض كردم: كنيزكى شاخه گل بى‏ارزشى به شما هديه كرد وشما او را آزاد كردید؟
    در پاسخ فرمودند:«هكذا ادبنا الله تعالى - اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها- و كان احسن منها اعتاقها. ؛ اينگونه خداى تعالى ما را ادب كرده كه فرمود: وقتى تحيه‏اى به شما دادند، تحيتى بهتر دهيد و بهتر از آن آزادى اوست.»
    منبع: ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 149

    معرفی کتاب

    کتاب «امام علی (علیه السلام) و تفریحات سالم»
    تو عشق و نشاط و سرور منی
    علی جان تو دریای نور منی
    این نوشتارنورانی و ارزشمند، در بردارنده ی برخی از الگوهای رفتاری و اخلاقی حضرت علی (علیه السلام) است و مطالب ذکر شده از نظر کاربردی مهم و سرنوشت سازند و تنها جنبه ی نظری ندارند، بلکه رفتار و سیره و روش الگویی امام علی (علیه السلام) را بیان می کند.
    مؤلف: حجت الاسلام محمد دستی (رحمت الله علیه)
    ناشر: مؤسسه ی فرهنگی تبلیغاتی امیرالمؤمنین (علیه السلام)
    کتاب «داستانهای آسمانی»
    کتب داستانی برای جوانان و نوجوانان بسیار شیرین، جذاب و درس آموز است و می توان به این واسطه به طور مستقیم روح لطیف آنها را مزین به اخلاق حسنه نمود، به خصوص داستانهای قرآنی که هم صادق است و هم از نورانیت خاص بهره مند است و این کتاب شامل چهل داستان قرآنی می باشد.
    مؤلف: مظفر حاجیان
    ناشر: انتشارات همای رحمت
    کتاب «بافرزندان در سایه ی قرآن»
    حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «هنگامی که فتنه ها همچون پاره های شب، شما را فرا گرفت بر شما باد به قرآن» اصول کافی /ج3/ص3460.
    در این کتاب تلاش شده تا از قرآن کریم در راه تربیت فرزندان خود توشه بر گیریم و وظیفه ی ماست که در عصر پر آشوب فعلی در راه نیک پرورش دادن کودکانمان به سوی قرآن رو کنیم و خود و فرزندانمان را که والاترین سرمایه های ما هستند، از تباهی ها برهانیم.
    مؤلف: ابراهیم مظاهری
    ناشر: انتشارات پارسیان

    احکام

    پرسش: كسى كه به واسطه بیمارى نتوانسته روزه‏هاى ماه رمضان را بگیرد، اگر چند سال قضاى آن را به تاخیر بیندازد تكلیف چیست؟
    پاسخ: اگر بیمارى او در میان سال خوب شد، باید روزه‏ها را قضا كند و اگر به سال‏هاى بعد انداخت، علاوه بر قضاى روزه، باید براى هر روز یك مد طعام (معدل 750 گرم گندم) به فقیر بدهد اما اگر بیمارى او تا سال بعد ادامه یافت - به طورى كه نمى‏تواند قضا كند - فقط باید براى هر روز یك مد طعام به فقیر بدهد. (1)
    پرسش: سحر بیدار نشدم تا نیّت كنم. نزدیك آفتاب از خواب بیدار شدم، آیا روزه‏ام صحیح است؟
    پاسخ: اگر آنچه روزه را باطل مى‏كند، انجام نداده‏اید، روزه صحیح است. (2)
    پرسش: آیا با شروع اذان مغرب افطار روزه جایز است؟
    پاسخ: اگر یقین دارید وقت داخل شده، اشكال ندارد و اگر شك یا گمان دارید، افطار روزه جایز نیست. (3)

    پي نوشت :

    1- توضیح المسائل مراجع، 1705، 1709.
    2- العروة الوثقى، ج 2، نیة الصوم
    3- توضیح المسائل مراجع، مسئله 742.





  • نظرات کاربران
    ارسال نظر
    با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
    متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
    مقالات مرتبط