ویژه نامه روز بيست و هشتم ضیافت الهی

تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چرا که این تلاوت الهامبخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‏گوید: «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ...شب را جز کمی بپا خیز، نیمی از شب را (بیدار باش) یا کمی از آن کم کن، یا بر آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان!»
يکشنبه، 7 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژه نامه روز بيست و هشتم ضیافت الهی
ویژه نامه روز بيست و هشتم ضیافت الهی
ویژه نامه روز بيست و هشتم ضیافت الهی

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز بيست و هشتم

اَللّهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فيهِ مِنَ النَّوافِلِ وَاَكْرِمْنى فيهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ وَقَرِّبْ فيهِ وَسيلَتى اِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَساَّئِلِ يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ
خدايا سرشار كن بهره ام را در اين ماه از انجام مستحبات و نوافل و گراميم دار به ياد داشتن مسائل و نزديك گردان در آن وسيله ام را بسويت از ميان ساير وسائل اى كه سرگرمش نكند سماجت سماجت كنندگان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
تلاوت، تدبر و عمل به قرآن

تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چرا که این تلاوت الهامبخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.
قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‏گوید: «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ...شب را جز کمی بپا خیز، نیمی از شب را (بیدار باش) یا کمی از آن کم کن، یا بر آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تامل بخوان!» (1)
و خطاب به همه مسلمانان می‏گوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن، آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید!» (2)
ولی همان گونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیله‏ای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد، و تفکر و اندیشه نیز باید، مقدمه عمل به قرآن گردد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها، آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است‏» . (3)
«و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر، ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود (و عمل کند) !« (4)
«هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه، این کتابی است پر برکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید!» (5)
بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت می‏کنند، و از «تدبر» و «عمل‏» به قرآن خبری ندارند، گر چه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظیمی شده‏اند.

پى‏نوشت‏ها

1- سوره مزمل، آیات 2-4.
2- سوره مزمل، آیه 20.
3- سوره محمد، آیه 24.
4- سوره قمر، آیه 17.
5- سوره انعام، آیه 155
منبع: اعتقاد ما، آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

کلام نور

فضلیت زیارت امام حسین (علیه السلام) در کلام گهربار امام صادق (علیه السلام)

قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار الحسین (علیه السلام) عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجة مقبولة والف عمرة مقبولة و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛
هر کس که حسین (علیه السلام) را با معرفت حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزارحج پذیرفته و هزار عمره ی پذیرفته را برایش بنویسد و گناهان گذشته و آینده ی او را ببخشد. (1)
قال الامام الصادق (علیه السلام):ان الحسین بن علی (علیهما السلام) ... یقول: لو یعلم زائری ما اعدالله له لکان فرحه اکثر من جزعه و ان زائره لینقلب و ما علیه من ذنب؛
حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: به درستی که حسین بن علی (علیهما السلام) فرمودند: اگر زائر من بداند که خداوند چه برایش آماده کرده است، شادیش بیشتر از بی تابیش (از رنج سفر) خواهد بود. و همانا زائر او پاک از هر گناهی به خانه ی خود بر می گردد. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): من زار قبرالحسین (علیه السلام) لله و فی الله اعتقه من النار و آمنه یوم الفزع الأکبر؛
آن کس که به خاطر خدا و در راه او زائر قبر حسین (علیه السلام) گردد، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد می کند و از فزع اکبر (خوف بزرگ) در روز قیامت ایمنش خواهد ساخت. (3)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج100، ص 257.
2- وسایل الشیعه، ج10، ص 318.
3- کامل الزیارات، ص 146.

صفات انسان مؤمن

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المؤمن الذی نفسه فی عناء، والناس فی راحة؛
مؤمن کسی است که نفسش از او در رنج و مردم از او درآسایش هستند. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): المؤمن دائم الذکر، کثیر الفکر، علی النعماء شاکر و فی البلاء صابر؛
مؤمن همیشه به یاد خداست، زیاد می اندیشد، بر نعمتها سپاسگذار و در بلا و مصیبت شکیباست. (2)
قال الامام الباقر(علیه السلام): ان الله اعطی المؤمن ثلاث خصال: العز فی الدنیا و فی دینه و الفلح فی الاخرة و المهابة فی صدور العالمین؛
خداوند سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است: عزت در دنیا و دینش، رستگاری در آخرت و ابهت در دلهای همه ی مردم. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): المؤمن من طاب ملسبه حسنت خلیفته و صحت سریرته، وانفق الفضل من ماله، و أمسک الفضل من کلامه؛
مؤمن کسی است که در آمدش پاک و حلال باشد، اخلاقش نیکو، باطنش سالم و درست؛ زیادی مالش را انفاق کند و از زیاده گویی بپرهیزد. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 752.
2- غررالحکم، ح 1933.
3- بحارالانوار، ج67، ص 71.
4- بحارالانوار، ج2، ص 235.

همسایه

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حرمة الجار علی الإنسان کحرمة امه؛
احترام همسایه بر انسان، همانند احترام مادرش می باشد. (1)
قال الامام علی (علیه السلام): من حسن الجوار تفقدالجار؛
از نشانه های حسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است. (2)
قال الامام الصادق(علیه السلام): حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار؛
حسن همسایگی، خانه ها را آباد و عمر ها را زیاد می کند. (3)
قال الامام الکاظم (علیه السلام): لیس حسن الجوار کف الأذی و لکن حسن الجوار الصبرعلی الأذی؛
حسن همسایگی، این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه، شکیبا باشی.(4)
قال الامام الرضا (علیه السلام): لیس منا لم یأمن جاره توائقه؛
از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- مکارم الخلاق، ج1، ص 274.
2- تحف العقول، ح 85.
3- اصول کافی، ج2، ص 667.
4- تحف العقول، ح 409.
5- عیون الاخیار الرضا، ج2، ص 24.

ایمان

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الایمان نصفان: فنصف فی الصبر و نصف فی الشکر؛
ایمان بر دو نیم است: نیمی از آن در شکیبایی است و نیمی دیگر در سپاسگذاری. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): الایمان شجرة، اصلها الیقین فرعها التقی و نورها الحیاء و ثمرها السخاء؛
ایمان درختی است که ریشه اش یقین است، شاخه اش پرهیزکاری، شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگی. (2)
قال الامام الصادق (علیه السلام): لا تکمل ایمان العبد حتی یکون فیه اربع خصال: یحسن خلقه و یستخف نفسه و یمسک الفضل من قوله و یخرج الفضل من ماله؛
ایمان بنده کامل نباشد، مگر چهار خصلت در او باشد: اخلاقش را نیکو گرداند، خود را سبک شمارد (متواضع باشد)، از زیاده گویی خود داری کند و اضافی مال خود را ببخشد. (3)
قال الامام الرضا (علیه السلام): الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح؛
ایمان پیمان قلبی، تلفظ زبانی و عمل با امضاء جوارح است. (4)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 61.
2- غررالحکم، ح 1786.
3- بحارالانوار، ج69، ص 379.
4- معای الاخبار، ص 186.

قناعت

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): القناعة مال لا ینفد؛
قناعت، ثروتی است تمام نشدنی. (1)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اقنع بما اوتیته یحف علیک الحساب؛
به آنچه داده شده ای قانع باش، تا حسابت سبک گردد. (2)
قال الامام علی (علیه السلام): ثمرة القناعة الاجمال فی المکتسب و العزوف عن الطلب؛
میوه ی قناعت، میانه روی در کسب و کار است و خویشنداری، از دست دراز کردن به سوی مردم. (3)
قال الامام الحسین (علیه السلام): القنوع راحة الابدان؛
قناعت مایه ی آسایش تن است. (4)
قال الامام الصادق (علیه السلام): انظر الی من هو دونک فی المقدره و لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره فان ذالک اقنع لک بما قسم لک؛
به ناتوانتر از خودت بنگر، و به توانگرتر از خویش منگر، زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است، قانع تر می سازد. (5)

پى‏نوشت‏ها

1- کنزالاعمال، ح 7080.
2- بحارالانوار، ج77، ص 187.
3- غررالحکم، ح 4634.
4- بحارالانوار، ج78، ص 128.
5- اصول کافی، ج8، ص 244.

حسن خلق

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم بأهله؛
با ایمان ترین مردم، خوش اخلاق ترین آنها و مهر ورزترین شان به خانواده خود است. (1)
قال الامام الحسن (علیه السلام): إن احسن الحسن الخلق الحسن؛
نیکوترین نیکو، خلق نیکو است. (2)
قال الامام الحسین (علیه السلام): ان سود الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل؛
چنان چه سر که عسل را فاسد می کند، خلق بد ایمان را فاسد می کند. (3)
قال الامام الصادق (علیه السلام): و علیکم بحسن الخلق فانه یبلغ بصاحبه درجة الصائم القالم؛
بر شما باد به حسن خلق زیرا که صاحبش را به درجه ی روزه داران و نمازگزاران واقعی می رساند. (4)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): حسن الخلق نصف الدین؛
خوی نیکو، نصف دین است. (5)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا؛
آن مؤمن ایمانش کاملتر است، که اخلاقش نیکوتر باشد. (6)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن الاخلاق یدر الارزاق و یونس الرفاق؛
اخلاق نیکو، روزی ها را زیاد می کند و میان دوستان انس و الفت به وجود می آورد. (7)
قال الامام علی (علیه السلام): حسن خلقک، یخفف الله حسابک؛
اخلاقت را نیکو گردان تا خداوند حسابت را آسان گرداند. (8)
قال الامام الصادق (علیه السلام): ما یقدم المؤمن علی الله عزوجل بعد الفرائض الی الله من آن یسع الناس بخلقه؛
مؤمن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی نزد خدای تعالی نمی آورد. (9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج71، ص 378.
2- خصال شیخ صدوق، ص 29.
3- اصول کافی، ج2، ص 321.
4- وسایل الشیعه، ج 15، ص 199.
5- الحضال، ج30، ص 106.
6- امالی شیخ طوسی، ص 140.
7- غررالحکم، ح 4856.
8- امالی شیخ طوسی، ص 174.
9- اصول کافی، ج2، ص 100.

حکمت های شگرف

حكمت 325نهج البلاغه: اندوه عزاى محمد بن ابى بكر(سياسى)
قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى بَكْرٍ .
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيباً .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: (آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابى بكر را به او دادند فرمودند) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شاميان است، جز آن كه از آنان يك دشمن ، و از ما يك دوست كم شد.
حكمت 326 : مهلت پذيرش توبه(معنوى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذيرد شصت سال است.
حكمت327 : پيروزيهاى دروغين(سياسى، اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: پيروز نشد آن كس كه گناه بر او چيرگى يافت، و آن كس كه با بدى پيروز شد شكست خورده است.
حكمت 328 : وظيفة سرمايه داران(اقتصادى،اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى ماند جز به كاميابى توانگران، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.
حكمت 329 : بى نيازى از عذر خواهى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: بى نيازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستين است.
حكمت 330 : مسؤليت نعمت ها(اعتقادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حق خدا بر عهدة شما اين كه از نعمت هاى الهى د رگناهان يارى نگيريد.
حكمت 331 : ارزش اطاعت و بندگى(عبادى، اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: خداى سبحان طاعت را غنيمت زيركان قرار داد آنگاه كه مردم ناتوان ، كوتاهى كنند.
حكمت 332 : مسؤليت رهبري (سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: حاكم اسلامى ، پاسبان خدا در زمين اوست.
حكمت 333 : روانشناسى مؤمن(علمى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] فِى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْ‏ءٍ نَفْساً يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: (در توصيف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهرة او ، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينه اش از هر چيزى فراخ تر ، و نفس او از هر چيزى خوارتر است. برترى جويى را زشت ، و رياكارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى ، و همت او بلند است، سكوتش فراوان ، و وقت او با كار گرفته است، شكر گزار و شكيبا و ژرف انديش است. از كسى درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در ديندارى از بنده خوارتر است.
حكمت 334 : ياد مرگ و آرزوها(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِيرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: اگر بندة خدا اجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.
حكمت 335: آفات اموال (اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لِكُلِّ امْرِئٍ فِى مَالِهِ شَرِيكَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِثُ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: براى هر كسى در مال او دو شريك است: وارث و حوادث.
حكمت 336 : مسؤليت وعده دادن(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ .
و درود خدا بر ایشان، فرمودند: كسى كه چيزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
از ولایت علوی تا ولایت مهدوی

در روز عید سعید غدیر خم، پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ولایت حضرت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) را به همگان ابلاغ فرمودند این آیه نازل شد: «الیوم المکت لکم دینکم و التممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا»(1)
« امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین که را ه اسلام است، برایتان برگزیدم».
پس از نزول آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به تکبیر صدا بلند کردند و فرمودند: « الله اکبر، تمام نبوت من و تمام دین خدا در ولایت علی (علیه السلام) پس از من قرار داده شده»
در این هنگام خلیفه ی اول و دوم برخاستند و پرسیدند: آیا این آیات، مخصوص علی (علیه السلام) نازل شده است؟!
حضرت فرمودند: « بلی مخصوص او و اوصیای من تا روز قیامت»
گفتند: « یا رسول الله! نام ایشان را بر ایمان بیان کن!»
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « برادر و وصی و جانشین من در امتم، ولی هر مرد و زن مؤمن بعد از من، علی (علیه السلام) و سپس فرزندم حسن (علیه السلام)، آنگاه حسین (علیه السلام) و نه نفر از فرزندان حسین (علیه السلام) که آخرین آنان قائم است، یکی پس از دیگری می آیند، قرآن همراه ایشان و ایشان، همراه قرآنند و هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا هنگامی که در کنار حوض «کوثر» به سوی من باز گردند. (2)
بین که هزاران شده همچون هزار
در پی دیدار رخت بی قرار
طالع ما بی تو بود چون زحل
ای گل گلزار نبی العجل (3)

پى‏نوشت‏ها

1- سوره ی مبارکه ی مائده، آیه ی 3.
2- الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج1 ، ص 147
3- سراینده: علیرضا لطفی (حامد اصفهانی)

مواعظ جاوید
جهاد اکبر

جهاد اکبر جهادی است که انسان با نفس طاغوتی خودش انجام می دهد. شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از بین برود، ریشه های اخلاقی فاسد در انسان زیادتر می شود وجهاد مشکلتر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود. پیر به این زودی نمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد. یکی از القائاتی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذرد برای آخر عمر خودت را اصلاح کن. حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان به تعلیم شیطان بزگ می کند. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است می تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، فسادها ملکه ی انسان شد ، آن وقت است که ( اصلاح) امکان ندارد. شما جوانها که الان مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، این یک جهاد است لکن جهاد اکبر؛ جهاد در راه سازندگی خودتان است که به برای مملکت خودتان بعدها مفید واقع بشوید. خدمتگذار باشید. از همین سنین شما باید شروع بشود. به ساختن افرادی که بعدها یک مملکت، یک کشور را ممکن است نجات بدهد. اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضایل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید؛ آن وقت در همه ی مراحل پیروز هستید، مملکتان را می توانید نجات دهید.
منبع: حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، صحیفه ی نور، ج17، ص 211.

در محضر ولایت

...برادران عزيز! خواهران عزيز! شما روزه‌داران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزه‌ى خود - براى كسانى كه روزه بر آنها واجب بوده است - با عبادت خود، با دعاى خود، با توسل خود، با احياى خود، با تلاوت قرآنى كه كرديد، با ذكر و خشوعى كه به خرج داديد، اين فرصت را براى خود به وجود آورديد كه دلهاى خود را به خداى متعال نزديك كنيد؛ اين فرصت را مغتنم بشماريد؛ اين دستاورد را بزرگ بدانيد و آن را براى خودتان حفظ كنيد. ملت ما ملت مؤمنى است؛ دلهاى جوانان ما پاكيزه و نورانى است؛ زنان و مردان ما در سرتاسر كشور ارتباط قلبى‌شان با خداى متعال صادقانه است؛ اين فرصت بزرگى است براى ملت ما كه بتواند جلب رحمت الهى بكند.
منبع: بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر،13/8/84
...ماه رمضان، كه يك ذخيره و عطيّه و هديه‌ى الهى است و در اختيار مردم مسلمان است، در درون خود ارمغانهاى ارزشمندى را در همين جهت براى ما دارد. از طرفى، روزه‌ى ماه رمضان كه يك تمرين و رياضت است، وسيله‌اى است براى تسلّطِ بر نفس؛ كه بدون تسلّط بر نفس و در دست گرفتن زمام هوسها و هواها و شهوات، هيچ كاربزرگى را نمى‌شود با موفقيّت انجام داد. ماه رمضان با سرمايه‌ى روزه‌اى كه دارد يك تمرين علمىِ ارزشمند در اين جهت است.
...ما در اين ماه رمضان، بارها و بارها عرض كرديم كه «اللّهم غيّرسوء حالنا بحسن حالك». از خداى متعال خواستيم كه بدحالىِ ما را به بركت و لطف خودش، به حالى نيكو تغيير دهد. اگر اين بشود، به فضل الهى، همه‌ى مشكلات حل خواهد شد. بخصوص هر يك از ما كه بار مسؤوليتى را در سطح كشور بر دوش گرفته‌ايم چه مسؤوليتهاى كوچك و چه مسؤوليتهاى بزرگ به همان اندازه، بيشتر به اين تغيير حالت احتياج داريم و بيشتر بايد از سوءحالِ خودمان بناليم.
منبع: بيانات مقام معظم رهبری در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام، 04/01/1372

وجود کهکشان وار

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجموعه ی فضایل همه ی انبیاء و اولیاء است؛ نسخه ی کامل و تکامل یافته ی همه ی فضایلی است که در سلسله ی پیامبران و اولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک وجود کهکشان وار است و در او هزاران نقطه ی درخشنده ی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علیم همراه اخلاق؛ حکومت همراه حکمت؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق خدا؛ جهاد همراه با رحمت؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری؛ روز آمدی همراه با دور اندیشی؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی. غرق بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست. در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونه ی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل تر از او نیافریده است. او مبشر است، بشارت دهنده است، منذر است، بیم دهنده است؛ بر همه ی بشریت و بر همه ی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده ی همه بشریت به سوی خدا و چراغ نور افشان راه انسانهاست. علاوه بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصه بین المللی، نقطه التقای عقاید و عواطف همه ی ملتهای مسلمان است. از همه ی اقوام، با همه ی مذاهب گوناگون، نقطه ی التقای همه ی عقاید و عواطف همه ی ملتهای مسلمان است. از همه ی اقوام، با همه مذاهب گوناگون، نقطه ی التقای همه ی امت اسلامی در عقیده و عاطفه، وجود پیامبر اعظم است ملت و دولت ما باید طوری عمل کنند که با حکمت نبوی، با علم نبوی، با حکومت نبوی، با عدالت نبوی، با فروتنی و عزت نبوی، و با جهاد و رحمت نبوی هماهنگ باشد.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در صحن جامع رضوی 1/1/ 85.

نهضت حسینی

روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه ی پیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله علیه الصلاة و السلام و مسایل مربوط به عاشورا بود... اگر در جامعه ی ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یا د او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصله ی زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی می رسید، این، عامل فوق العاده مؤثری در پیروزی نهضت بود و امام بزرگوار ما، در همان هدفی که حسین بن علی (علیهما السلام) قیام کرده بودند از این عامل حداکثر استفاده را کردند. ایشان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه ی عاشورا پیوند و گره زدند. و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ی مانیست: بلکه امری لازم است.
... در دو فصل، امام (رحمت الله علیه) مسأله ی نهضت را به مسأله ی عاشورا گره زدند:
یکی در فصل اول نهضت – یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیأت های سینه زنی وروضه ی روضه خوان ها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری، فصل آخر نهضت – یعنی محرم سال 57 – بود که امام خمینی (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند: « ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس (عزاداری) بر پا کنند.» ایشان عنوان این ماه را، ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد؛ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت، با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین (علیه اسلام) گره خورد.
منبع: مقام معظم رهبری، حدیث ولایت، ج 2، صفحات 7 الی 11.

شمیم هدایت

مواعظ استاد

می دانیم که در ولادت های مبارک، در میلاد حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) وقتی مراسم جشن برگزار می شود، مدح ها خوانده می شود و مردم از طریق آن، شور و نشاطی می یابند. برخی با توجه به این مطلب سؤالی مطرح می کنند که: چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزاداری کرد؟ چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمی کنید؟ چرا باید گریه کرد؟ جواب این است که احساسات و عواطف باید با حادثه ی مربوط متناسب باشد. حادثه ای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه ی شهادت ابی عبدالله (علیه السلام) بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده ها جاری شود، شور و عشق در دل ها پدید آید در این حادثه چیزی که می تواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی تواند این نقش را ایفا کند.
خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمی کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی کشاند. هیچ وقت نمی توانست سختی ها و مصیبت های هشت سال جنگ را برای مردم هموار کند؛ این قبیل مسایل عشق دیگری می خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می آید. راه آن هم همین عزاداری هاست.
منبع: حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی (دامت برکاته) آذرخش دیگر از آسمان کربلا

ویژگی های قرآن کریم

- قرآن نور است برای کسی که بخواهد از آن استفاده کند. قرآن تبیان کل شی است یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی است (ان هذاالقرآن یهدی للتی هی اقوم»)
اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند، نورانی می شود و قرآن او را بالا می برد (اقر او ارق؛ بخوان و بالا برو).
ما از علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم؟ ایشان فرمودند: قرآن کلام خداست، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این « اقرا و ارق» توجه داشته باشد، ترقی می کند و بالا می رود. برای فهمیدن کلام، باید متکلم را شناخت. ما باید آن قدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست. قرآن، که عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر انسان با قرآن آشنا شود، با تمام اسرارهستی آشنا می شود و به قله اعلی انسانیت می رسد؛ اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می رسد که همه چیز را می داند.
منبع: برگزیده بیانات استاد ارجمند، حضرت آیت الله امجد (حفظه الله)

نکته های ناب

چشمه های حکمت دل

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند، خداوند متعال چشمه های دانش و حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند.(1)

جاذبه هدیه

حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: هدیه برای افراد بردن، محبت آنان را جلب می کند.(2)

پاداش مصافحه

حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند: به درستی که وقتی مؤمن با مؤمن دیگری مصافحه می کند، از یکدیگر جدا می شوند، در حالی که گناهان آن ها ریخته شده است.(3)

عبادت برتر

حضرت امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیوسته درباره ی عظمت خداوند و قدرت اوست.(4)

منافع بیماری

حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: درد و بیماری برای مؤمن، موجب پاک شدن او از گناه و از طرف خداوند برای او رحمت است، و برای کافر سبب عذاب و دوری از خداست، پس درد از مؤمن زایل می شود در حالی که برای او گناهی باقی نمانده است.(5)

دو پرهیز شایسته

حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام) می فرمایند: جدال نکن که قیمت و ارزش تو کم می شود، و شوخی نکن که مردم بر تو جرأت پیدا می کنند.(6)

بهترین همنشین

ابن عباس گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: همنشینی با چه کسی بهتر است؟
حضرت فرمودند: کسی که دیدارش، شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش شما را ترغیب به آخرت کند.(7)

آسان تر از...

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «ترک الذئب اهون من طلب المعونة؛
ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.» (8)

معنای احسان به والدین

ابن ولاد حناط می گوید: از حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره ی این سخن خداوند متعال که می فرماید: « بالوالدین إحسانا؛ به پدر و مادر احسان کنید.»، پرسیدم: این نیکی چیست؟ حضرت فرمودند:
« احسان به والدین این است که با آنها خوب برخورد کنی و به آنان کمک کنی قبل از آن که درخواست کنند هرچند خودشان هم می توانند حوایج خود را تهیه کنند.»(9)

پى‏نوشت‏ها

1- بحارالانوار، ج 67، ص 249.
2- غررالحکم، ج1، ص15.
3- اصول کافی، ج2، ص 182.
4- اصول کافی، ج2، ص 55.
5- بحارالانوار، ج 78، ص 183.
6- بحارالانوار، ج 75، ص 370.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 178.
8- نهج البلاغه، ترجکپمه دشتی، حکمت 170، ص666.
9- وسایل الشیعه، ج15، ص 204.

دل نوشته

بلور شکسته قلبم

مصطفی پورنجاتی
خدایا! در این تنهایی ابدی که گویا خیال رفتن و مردن هم ندارد، خاطر ما را لحظه‏ای از خاطره زلال خودت - که تو محض حقیقت و حقیقت محضی - فارغ مدار.
مگذار که زمینه‏ها و زمزمه‏های شیطانِ کج‏راه، لذت درک و بیان خیر و خوبی را از ما سلب کند و ما همگان، تماشاگران مبهوت و گریانِ حقیقتِ از دست رفته باشیم.
خدایا! توان ما اندک است. از روحیه و عزم و اراده پیامبران، این خداوندگاران حماسه‏سرایی حقیقت و عشق، به نحیفیِ انگیزه‏های ما، نَمی بچشان و مس وجود ما را به آن کیمیا طلا کن.
خدایا! ما را از تلاش هنرمندانه که آزادگر بال‏های بسته ما به سوی بهشت رضوان تو و فراخوانِ خلق تو به سوی توست، به قدر لمحه‏ای دور مساز.
ای مسبب همه سبب‏ها! ای خدا! تو به حال ما از همه دیگران آگاه‏تری. در مه‏آلود محو صراط، آنجا که تا فرو غلتیدن در جهنم تبعید و دوزخ فراق، از تو فاصله کمتر از نَفَسی است، ما را از تابش نقره‏ایِ ماه هدایت خویش محروم مگردان.
ای خدا! رنج‏ها و سختی‏ها، بی‏کسی‏ها و بی‏تابی‏ها، گاه همگی از لطف بی‏دریغ توست که به تربیت ما همت ورزیده‏ای و ما بسانِ کودکانی جویای شیرینی‏ها و شادی‏ها، از سودمندی محرومیت‏ها و سرخوردگی‏ها بی‏خبرانیم، گریان و پا بر زمین کوبان.
ای خدا! کودکی‏های ما را به پای معصومیت ما بنویس و ساده‏دلی‏های ما را بر ما آسان گیر.
ای ریسمان نجات‏بخش دست‏های به نیاز و دعا افراشته! ای خدا!

دامنه‏های بندگی

حمیده رضایی
الهی! نامت را با تمام تشنگی‏ام سر می‏کشم. باشکوه و بلند، نفس برمی‏آورم؛ در هوایی که سرشار از نسیم پرستش است. آرام‏آرام از خویشتن خویش تهی می‏شوم.
خدایا! نخواه تا در این روزی که با نام تو آغاز کرده‏ام، گناهی بر گناهانم افزوده شود.
خدایا! مرا که این همه در روزها و شب‏های مجبور، تنیده‏ام، فرصتی ببخش تا به هر آنچه پیمان بسته‏ام با تو وفا کنم. این ثانیه‏های در خاک، سخت بر شانه‏ام سنگینی می‏کند؛ اما هنوز هم به رسیدن دستانم به شاخساران بلند اجابت و رحمت امیدوارم. خدایا! مرا از دیروزهای غفلتم بیرون بیاور؛ مرا ببخش که این بخشش از شکوه تو نخواهد کاست و تو را از آمرزش من زیانی نخواهد رسید.
پروردگارا! مرا بر سفره بی‏انتهای لطف خویش، به دو نعمت بزرگ میهمان کن؛ نعمت‏هایی که همواره به سالکان سوخته جان طریقت خویش ارزانی داشته‏ای؛ طاعت در طلیعه و آمرزش در شبانگاه. بگذار این جذبه استخوان‏سوز را با تمام یاخته‏هایم نفس بکشم.
پروردگارا! گام‏های مرا بر جاده‏های پرمخاطره شوق، استوار گردان. حالیا که بر دامنه‏های بندگی ایستاده‏ام، مرا به دره‏های مه‏آلود گناه و وهم، ملغزان. با سلسله نابکاران، به پرتگان آتشم مکشان.
خدایا! فرصتم نده که جز بر تو توکل کنم. حصار تو سخت ایمن است و من برای گریز از خویش، تنها از تو شکیبایی می‏جویم.
شکوهی جز تو نمی‏شناسم. همه چیز با کلمه‏ای که تویی آغاز می‏شود. خاک، جهنم من است؛ وقتی از آن رهایی نمی‏یابم. دنبال نشانه‏ای از تو می‏گردم و تو نزدیک‏تر، موج موج بر صخره‏های جانم می‏کوبی.

چه بی‏تاب در تکاپوی عطر عالمگیر توام!

من در این بادیه صاحب‏نظری می‏جویم
راه گم کرده‏ام و راه‏بری می‏جویم
ترک میخانه و بتخانه و مسجد کردم
در رهِ عشقِ رُخت رهگذری می‏جویم

یاد ابرار
آیت الله محمد حسین کاشف العظاء

آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1394 هجری قمری در خاندانی دوستدار دانش و فضیلت در نجف اشرف متولدشدند. نسب ایشان به مالک اشتر نخعی می رسد و نیاکان وی، همه از عالمان و زعیمان دین بوده اند. و همواره رهبری یک جنبش عظیم فکری و دینی را برعهده داشتند؛ ایشان خود در این باره می گوید: «خودم را در پیشگاه خدا و وجدان مسؤول می بینم، زیرا دخالت در سیاست از وظایف من و اجداد من است که بیش از سه قرن نه تنها در عراق بلکه در تمام عالم اسلام پیشوای دینی بوده اند.»
پس از وفات مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی مقام مرجعیت عامه در عراق برای ایشان محرز گشت. مرحوم آیت الله محمد حسین کاشف العظاء برای تحقق اهداف بلند و آرمان های عالی و اسلامی خود سفرهای متعددی به کشور های مختلف جهان از جمله پنج بار به ایران انجام دادند و در هر سفر با دانشمندان و رهبران مذهبی و سیاسی ملاقات می کردند. و مطالب خود را بیان و آگاهی های لازم را به آنها ارایه می نمودند.
سرانجام ایشان با عمری پربرکت چونان عمر مردان نامی تاریخ پس از سال ها خدمت و تلاش در جهت نشر اسلام در روز دوشنبه 18 ذی القعده 1373 هجری قمری به علت بیماری، نخست در بیمارستان بستری گردیدند ولی به علت عدم بهبودی و برای تغییر آب و هوا به کرند از توابع ایران آمدند و بعد از سه روز در همان جا وفات یافتند. پیکر پاک ایشان با شرکت دهها هزار نفر از مسلمانان به بغداد حمل و سپس به نجف منتقل گردید و در آرامگاهی در وادی السلام به خاک سپرده شد. « روحشان شاد و یادشان گرامی باد»
منبع: گلشن ابرار

حکایت ها و پندها

خسارت جبران ناپذیر

شخصی قصد سفر به منظور تجارت داشت، خدمت امام جعفر (علیه السلام) آمد و استخاره کرد، استخاره بد آمد، ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجارتی رفت، و اتفاقا سود فراوانی هم به دست آورد.
وقتی بازگشت، خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت وگفت: یادتان هست که برایم استخاره کردید و بد آمد؟ اما من آن را نادیده گرفتم و به سفر تجارتی که قصد داشتم رفتم و سود فراوانی هم به دست آوردم. حضرت به او فرمودند: یادت هست در این سفر فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشاء را خواندی، شام خوردی و خوابیدی، و هنگامی که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود، و نماز صبح تو قضا شد؟ با شرمندگی عرض کرد: آری، یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فرمودند:
اگر خداوند متعال دنیا و هرآنچه در آن است را به تو داده بود، جبران آن خسارت معنوی نمی شد.
منبع: داستانها و حکایتهای نماز، رحیم کارگر و محمد یاری، ص 57.

سفیررستگار

سرمقدس حضرت امام حسین (سلام الله علیه) را به همراه اسرای کربلا وارد شام کردند. آنگاه سر مبارک حضرت را به مجلس یزید (لعنت الله علیه) بردند. سفیر روم که شاهد این صحنه های دلخراش بود، رو به یزید کرد و گفت: این سر کیست که در مقابل توست؟ یزید (لعنت الله علیه) با تعجب پرسید: چرا این سؤال را می کنی؟!
سفیر گفت: چون به روم باز گردم، از من درباره آنچه که دیده ام سؤال کنند باید علت این شادی و سرور را بدانم که با قیصر روم در میان بگذارم تا او نیز خوشنود گردد. یزید (لعنت الله علیه) گفت: این سر حسین پسر فاطمه دختر محمد است. سفیر پرسید؟ این محمد، همان پیامبر شماست؟! در جواب گفت: آری. سفیر دو مرتبه پرسید: پدر او کیست؟
یزید (لعنت الله علیه) جواب داد. سر پسرعلی بن ابیطالب، پسر عموی رسول خداست.
سفیر خطاب به یزید (لعنت الله علیه) گفت: نابود گردید با این چنین آیینی که دارید! دین من بهتر از دین توست! زیرا پدر من از بندگان حضرت داود (سلام الله علیه) است و میان من و حضرت داوود (سلام الله علیه)، پدران بسیاری قرار گرفته اند و مرا پیروان آیین احترام کنند و جای ثم آن الاقی که حضرت عیسی (سلام الله علیه) یک بار بر آن سوار شده بود در کلیسایی است که مردم به زیارت آن می روند. شما فرزند پیامبر خویش را می کشید! با این که جز دختری در میان واسطه نیست!! این دین شما چگونه دین است؟ یزید از ترس رسوایی دستور کشتن سفیر را داد. در این هنگام سفیر گفت: اکنون که مرا خواهی کشت پس این سخن را گوش کن! شب گذشته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم ایشان مرا به بهشت مژده داد. من از این خواب در حیرت بودم تا این که تعبیر آن برایم آشکار شد. اهل مجلس هنگام قتل فرستاده ی پادشاه روم از سر مقدس امام حسین (سلام الله علیه) شنیدند که با صدایی رسا و بیانی شیوا فرمودند:
(لاحول و لا قوة الا بالله)
منبع: قصه کربلا، علی نظری ص 499 -498.

معرفی کتاب

کتاب «نسل نوخاسته»

این کتاب گرانمایه از کتاب هایی است که در حال و هوای مسموم دوران رژیم ستم شاهی جهت هشدار به خانواده های مسلمان، تدوین و به رشته ی نگارش در آمده است و ممکن است بسیاری از شواهدی که با استفاده از کتب و جراید و مجلات آن روز در این کتاب آمده، با شرایط امروز جامعه ی انقلابی و به پاخواسته ی ما، به ویژه جوانان نسل انقلاب اسلامی موافق نباشد، ولی مطالعه و ملاحظه ی آن ها برای کسانی که در آن ایام و درآن سال های سیاه، در سن و سال زیادی نبوده اند که بتوانند شناخت روشنی از آن وضعیت نابهنجار داشته باشند، بسیار مفید است، چرا که تا انسان از محیط تربیتی و شرایط بد آن روز، آگاهی نداشته باشد، نمی تواند قدرشناس واقعی نعمت موجود باشد و در پیشبرد و تکمیل آن کوشا و پویا گردد. آیین مقدس ما با طرح برنامه های وسیع و همه جانبه ای، ما را موظف کرده است که کودکان خود را دقیقا تحت مراقبت قرار دهیم. مؤلف در این کتاب تلاش نموده که پدران و مادران را با وظایف مهم و پرارزشی که دارند، بیش از پیش آشنا کند و از تجارب تلخ دنیای غرب، که اکنون در منجلاب ما دیگری دست و پا می زنند، استفاده شده تا پیش از آن که دچار مصایب ناگوار دنیای غرب شویم، در راه هدایت نسل نوخاسته، قدم برداشته و او را از بی پناهی و سرگردانی و بی قیدی نجات بخشیم.
در این نوشتار، مسؤولیت خطیر پدران و مادران به خوبی مشخص و روشن شده و راهی که باید که باید برای ادای دین و وظیفه پیموده شود، مشخص گردیده است. امید است مطالعه ی این کتاب اذهان پدران و مادران روشن شود و بهتر شدن تربیت دینی و اخلاقی کودکان را در پی داشته باشد.
مؤلف: احمد بهشتی
ناشر: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم

کتاب «آیین سفر»

«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین؛ بگو در زمین سیر کنید، پس بنگرید سرانجام کسانی که (نشانه های الهی را) تکذیب می کردند. (سوره ی انعام آیه ی 11)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: سفر کنید، همانا اگر در سفر، مالی به چنگ نیاوردید، به حتم، اندیشه ی شما فزونی خواهد یافت. (مکارم الاخلاق، ص 240)
«آیین سفر» عنوان مجموعه ای از رهنمودها و دستورالعمل هایی است که دانشمندان علم حدیث و اخلاق، در آثار خود جای داده اند. در میان روایات بر جای مانده از پیشوایان معصومین (علیهم¬السلام) انبوهی از سخنان، دل انگیز و راه گشا درباره ی آداب سفر و سیاحت وجود دارد.
سفرهای کوتاه و بلند – به هر عنوانی که صورت می گیرد- نقش مهمی در پرداخت شخصیت آدمیان دارد و آنان را با جلوه هایی نو از حیات بشری آشنا می کند. همواره بخشی از زندگی انسان ها در سفر می گذرد و تقریبا هیچ گاه حیات فردی و اجتماعی انسان، از این آیین و عادت خوشایند، خالی نبوده است.
دراین کتاب که تحقیقی مختصر و گزیده شده می باشد، مباحثی که می تواند به نوعی ارج و منزلت سفر را آشکار سازد، در چهار فصل آورده شده که عبارتند از:
فصل اول: فایده های سفر.
فصل دوم: دستورهای سفر.
فصل سوم: اقسام سفر.
فصل چهارم: مسایل و احکام سفر.
مؤلف: سید اصغر ناظم زاده قمی
ناشر: بوستان کتاب قم – 1381

کتاب «قصه های شیرین و خواندنی از بهلول عاقل»

این کتاب مجموعه ی بیست داستان شیرین، شنیدنی و اخلاقی از جناب بهلول عاقل است که یقینا، با مطالعه ی این داستانها، به بهره ی وافری دست یافته و با استفاده از این حکایات به تربیت اخلاقی فرزندان، نوجوانان و جوانان با دقت بیشتری می پردازیم.
گردآورنده: مظفر حاجیان
ناشر: مؤسسه ی انتشارات مشهور (قم)

احکام
احکام عزاداری

سؤال: آیا قمه زنی جایز است؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه) مقام معظم رهبری (دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
با توجه به این که قمه زدن در زمان حاضر به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم، باعث وهن و بد نام شدن مذهب می شود، باید از آن خودداری گردد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته):
عزاداری خامس آل عبا از مهم ترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب می گردد و یا آسیبی به بدن آنها وارد می کند، خودداری کنند.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی نوری (دامت برکاته):
قمه زنی اشکال دارد.
پاسخ حضرت آیت الله العظمی تبریزی (رحمت الله علیه):
عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی و رمز بقای تشیع می باشد؛ ولی بر عزاداران عزیز لازم است از کارهایی که موجب وهن مذهب و سوء استفاده دشمنان اسلام واهل بیت (سلام الله علیهم) می شود، اجتناب کنند.
سؤال: آیا قمه زنی به طور مخفی جایز است؟ چنانچه در این مورد نذری داشه باشد، وظیفه چیست؟
پاسخ حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت برکاته):
قمه زنی علاوه بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود. و سابقه ای در عصر ائمه ی اطهار (سلام الله علیهم) و زمان های بعد از آن ندارد و تأییدی هم به شکل خاص یا عام از معصومین (سلام الله علیهم) در مورد آن نرسیده است. در زمان حاضر موجب رهن و بدنام شدن مذهب می شود. بنابراین در هیچ حالتی جایز نیست و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد، نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست. سؤال: استفاده از زنجیرهایی که دارای تیغ هستند چه حکمی دارد؟
پاسخ حضرات آیات عظام امام خمینی (رحمت الله علیه)، مقام معظم رهبری (دامت برکاته)، مکارم شیرازی(دامت برکاته) و فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه):
اگر استفاده از زنجیرهای مذبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنی قابل توجهی گردد. جایز نیست.
منبع:پرسش ها و پاسخ ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاها




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط