انیس کنج تنهایی

دانستن آمار مطالعه ایرانیان، شمارگان کتاب و شمار کتاب‏خانه‏ها در کشوری که مهد تمدن و فرهنگی کهن است، چیزی جز افسوس نصیبمان نمی‏کند. این اندوه ریشه‏دارتر می‏شود اگر این ارقام را با برخی دیگر از کشورها مقایسه کنیم، به ویژه وقتی مطمئن باشیم سهم آنان از تاریخ علم و اندیشه در برابر تاریخ پرافتخار ما، مثال پیاله و دریاست. در این غصه، همه ما به نسبت کوتاهی‏هایمان نقش داریم و برای زدودن این افسوس، وظیفه. هفته کتاب و کتاب‏خوانی غنیمتی است از فرصت برای
دوشنبه، 20 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انیس کنج تنهایی
انیس کنج تنهایی
انیس کنج تنهایی

نويسنده: اصغر عرفان

اشاره

دانستن آمار مطالعه ایرانیان، شمارگان کتاب و شمار کتاب‏خانه‏ها در کشوری که مهد تمدن و فرهنگی کهن است، چیزی جز افسوس نصیبمان نمی‏کند. این اندوه ریشه‏دارتر می‏شود اگر این ارقام را با برخی دیگر از کشورها مقایسه کنیم، به ویژه وقتی مطمئن باشیم سهم آنان از تاریخ علم و اندیشه در برابر تاریخ پرافتخار ما، مثال پیاله و دریاست. در این غصه، همه ما به نسبت کوتاهی‏هایمان نقش داریم و برای زدودن این افسوس، وظیفه. هفته کتاب و کتاب‏خوانی غنیمتی است از فرصت برای چاره‏اندیشی در این موضوع و اینکه بیاموزیم چگونه مهربان‏تر از گذشته با کتاب‏ها رفتار کنیم. مقاله حاضر نیز به همین بهانه رخ نشان داده است.

کتاب‏ها مثل آدم‏ها هستند

بعضی از کتاب‏ها ساده لباس می‏پوشند و بعضی لباس‏های عجیب و غریب و رنگارنگ دارند.
بعضی از کتاب‏ها برای ما قصه می‏گویند تا بخوابیم و بعضی قصه می‏گویند تا بیدار شویم.
بعضی از کتاب‏ها تقلب می‏کنند. بعضی از کتاب‏ها دزدی می‏کنند.
بعضی از کتاب‏ها به پدر و مادر خود احترام می‏گذارند و بعضی حتی اسمی هم از پدر و مادر خود نمی‏برند.
بعضی از کتاب‏ها پرحرفند، ولی حرفی برای گفتن ندارند و بعضی ساکت و آرامند، ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتاب‏ها بیمارند، بعضی از کتاب‏ها تب دارند و هذیان می‏گویند.
بعضی از کتاب‏ها کودکانه و لوس حرف می‏زنند و بعضی از کتاب‏ها فقط غُر می‏زنند و نصیحت می‏کنند.
بعضی از کتاب‏ها دوقلو یا چند قلو هستند. بعضی از کتاب‏ها پیش از تولد می‏میرند و بعضی تا ابد زنده هستند.
بعضی از کتاب‏ها سیاه‏پوستند، بعضی سفیدپوست و بعضی زردپوست یا سرخ‏پوست.
بعضی از کتاب‏ها هر چه دارند، از دیگران گرفته‏اند و بعضی از کتاب‏ها هر چه دارند، به دیگران می‏بخشند.

شگفت‏انگیزترین کالای جهان

«تو در یک شب این کتاب را می‏خوانی، ولی من موی خود را برای نوشتن آن سپید کرده‏ام.» اغراق نکرده‏ایم اگر بگوییم کتاب، شگفت‏انگیزترین کالای جهان است؛ اگرچه بر خلاف همه چیزهای باارزش، فراوان و دست یافتنی باشد. در تبیین این جمله باید گفت در پرتو عمر که باارزش‏ترین گوهر هستی ماست، تصاحب هر جواهرِ گران‏بهایی امکان‏پذیر است، ولی با هزینه هیچ جواهری، نمی‏توان لختی از عمر رفته را بازگرداند یا ساعتی اندک از زمان خرید. شگفت‏انگیزی کتاب از آن روست که «با پرداخت چند قطعه پول ناچیز، می‏توان تجربه‏های تمام عمر بزرگ‏ترین خردمندان جهان را در اختیار گرفت؛ کتاب، عمر دوباره است.» ازاین‏رو، با صراحت می‏توانیم بگوییم هر کتابی که به خانه می‏بریم، دانشمندی است که به خدمت برگزیده‏ایم.

انیس گنج تنهایی

اگر بازجویی خطا از صواب
نیابی یکی هم‏نشین چون کتاب
یکی هم‏نشینی است پاکیزه‏دل
نه بدخواه مردم، نه پیمان‏گسل
بُوَد سوی آزادگی رهنمون
کند مرد را دید و دانش فزون
انسان، بی‏دوست تنهاست و انسان تنها، قرین غصه و غم. در همراهی با دوست، لحظه‏ها به شادی می‏گذرد و تلخی‏ها به شیرینی جای می‏دهد. اما کدام دوست لایق هم‏نشینی با لحظه‏های گران‏قدر ماست؟
درون پر ز معنا، زبان پر ز پند
نیارد زیان و نخواهد گزند
به دانش گشاید زبان تو را
برافروزد این پاک جان تو را
روان دارد از تیرگی‏ها به دور
کشاند ورا تا به اقلیم نور
گشاید به دانا همه راز خویش
ز نادان نهان دارد آواز خویش
دهد از سخن، جان و دل را فروغ
همه راست گوید، نگوید دروغ
چنین هم‏نشین گر به دست آوری
نشاید که بگذاری و بگذری
کتاب؛ ضرورتی انکار ناپذیر
مقام معظم رهبری که خود از اهالی اندیشه و از شیفتگان کتاب و کتاب‏خوانی هستند، دغدغه مبارک اهتمام به مطالعه و کتاب را در سخنان خویش این‏گونه ابراز کرده‏اند: «[در زمان شاه] برابر گزارش‏های همان روزگار، در شهر تهران و برخی شهرهای دیگر، شمار می‏خانه‏ها بیش از شماره کتاب‏خانه‏ها و کتاب‏فروشی‏ها یا چند برابر آنها بود. اکنون ملت ایران باید عقب‏افتادگی‏ها را جبران کند. اینک فرصت بی‏نظیری از حکومت دین و دانش بر ایران پدید آمده است که باید از آن در جهت اعتلای فکر و فرهنگ این کشور بهره جست.... کتاب‏خوانی را باید جزو عادت خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند.... باید پدرها و مادرها، بچه‏ها را از اول با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتی بچه‏های کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند. باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی... به کتاب اهمیت بدهند؛ اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند. بعد که تأمین شد، به زواید بپردازند. خلاصه باید با کتاب، انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید».

خاطره‏ای از رهبر انقلاب

رهبر فرزانه انقلاب با توصیه به کتاب‏خوانی، خاطره‏ای درس‏آموز بیان کرده است: «می‏خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقت‏های ضایع شونده‏ای دارند، مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار می‏شوند، یا سوار وسیله نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را می‏راند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر می‏برند و به هر حال، اوقاتی را در حال انتظار به بی‏کاری می‏گذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. ... بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم؛ البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم. ... وضعیت و فضای اتوبوس‏های آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود و نمی‏توانستیم تحمل کنیم. دلم می‏خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت گذراندم، احساس نمی‏کردم ضایع می‏شود... ؛ چون کتاب می‏خواندم. در منزل خود من، همه افراد بدون استثنا هر شب در حال مطالعه خوابشان می‏برد. خود من هم همین‏طورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد؛ مطالعه می‏کنم تا خوابم می‏آید، کتاب را می‏گذارم و می‏خوابم».

تلنگر

در دنیای کتاب‏ها، قاعده ساده نانوشته‏ای وجود دارد که بسیاری بر درستی آن تأکید دارند. این امر، تلنگری است قابل تأمل به وضع نه چندان شایسته فرهنگ ما؛ اینکه:
نیمی از کتاب‏هایی که نوشته می‏شود، چاپ نمی‏شود.
نیمی از کتاب‏هایی که چاپ می‏شود، خریده نمی‏شود.
نیمی از کتاب‏هایی که خریداری می‏شود، خوانده نمی‏شود.
نیمی از کتاب‏هایی که که خوانده می‏شود، فهمیده نمی‏شود.
نیمی از کتاب‏هایی که که فهمیده می‏شود، عمل نمی‏شود.

کتاب‏های ممنوعه

نظارت درست و راه‏گشا بر چاپ و توزیع کتاب به عنوان آنچه غذای فکری مردم است، از دیرباز یکی از دغدغه‏های اصلی اهالی علم و اندیشه بوده است. این امر در طول تاریخ، گرفتار برخی از کج‏اندیشی‏ها یا شاید سخت‏گیری‏های نادرست قرار گرفته، ولی اصل وجود آن، ضرورتی انکارناپذیر است. قدیم‏ترین و نیرومندترین دستگاه ممیزی در تاریخ جهان، مربوط به کلیسای واتیکان است. در سال 1557 میلادی یعنی حدود یک قرن پس از اختراع ماشین چاپ، کلیسای کاتولیک، نخستین فهرست نویسندگان و کتاب‏های ممنوع را منتشر کرد. این فهرست حتی زمانی تا پنج هزار کتاب را در برگرفت تا آنکه در سال 1966 «هیئت مقدس اصول ایمان» انتشار این فهرست را متوقف ساخت، ولی اعلام کرد این فهرست هنوز به عنوان یک راهنمای اخلاقی به قوّت خود باقی است تا ضمیر مؤمنان به مسیحیت را برای پرهیز از آنچه برای ایمان و اخلاق مضر است، بیدار نگه دارد. جالب است بدانید کتاب‏ها و نویسندگان مشهوری چون بینوایان، گوژپشت نتردام و زن رُمی و نویسندگانی چون رنه دکارت، بالزاک، الکساندر دوما، گوستاو فلوبر و امیل زولا تا سال‏ها در این فهرست، جای داشتند.

قطع جیبی

در عصر ما، دنیای کتاب‏ها افزون بر گستردگی موضوع و محتوا و شمارگان، از تنوعی چشم‏گیر در شکل، رنگ، طراحی و اندازه نیز برخوردارند. اگرچه امروزه قطع و اندازه کتاب‏ها از قاعده منظمی پیروی نمی‏کند، ولی روزگاری نه چندان دور، حجم و قطع هر کتاب، هدفی خاص را در خود پنهان داشت. برای مثال، معروف است برخلاف قطع پالتویی که برای پخش کتاب در سطح وسیع در نظر گرفته شده بود، قطع جیبی برای مخفی کردن کتاب به وجود آمد. این نوع کتاب‏ها ابتدا در هلند و در اواخر قرن شانزدهم رخ نشان دادند. آن روزها که بازار تفتیشِ عقایدِ کلیسا و حبس و مجازات نویسندگان کتاب‏هایی که از نظر کلیسا ممنوع شمرده می‏شد، رواج داشت، یک ناشر هلندی به فکر پیدا کردن روشی برای انتشار این کتاب‏ها افتاد و قطع جیبی را روانه بازار ساخت که می‏شد به راحتی در لباس پنهان کرد. قطع‏های دیگر نیز هر کدام فلسفه وجودی خاص خود را داشتند.

مجادله دو ادیب

ادیب السلطنه کتابی نوشته بود و ادیب الدوله در روزنامه‏ای، انتقاد تندی بر آن کتاب منتشر کرد. یک روز که به هم رسیدند، ادیب السلطنه برآشفته به او گفت: تو خودت هنوز یک سطر چیز ننوشته‏ای و متصل از نوشته‏ها و آثار ادبی من انتقاد می‏کنی. تو اگر نویسندگی، می‏دانستی خودت کتابی می‏نوشتی! ادیب الدوله پاسخ داد: اختیار دارید آقا! صحیح است که بنده تخم نمی‏گذارم، ولی بهتر از خود مرغ، می‏توانم خوبی یا بدی خاگینه را تشخیص دهم.

صاحب گناهان کبیره

از رسم‏های معمول در معرفی عالمان و فرهیختگان، توصیف ایشان با نام کتاب‏های مشهورشان است؛ مثلاً علامه امینی صاحب الغدیر یا علامه طباطبایی صاحب المیزان. شاید این مقدمه برای گفتن این خاطره شیرین درباره شهید بزرگوار آیت اللّه‏ دستغیب رحمه‏الله لازم باشد. ایشان کتاب‏های بسیاری همچون استعاذه، معراج، قلب سلیم و گناهان کبیره نوشته بود که البته این آخری در بین مردم از همه مشهورتر است. روزی آیت اللّه‏ دستغیب وارد مجلسی می‏شود. سخنران که با حرارت سرگرم صحبت بود، با دیدن ایشان و برای خوش‏آمدگویی، در نهایت بد سلیقگی می‏گوید: «صاحب گناهان کبیره وارد شدند؛ برای سلامتی ایشان صلوات بفرستید».

کتاب خواب‏آور

نویسنده جوانی، رمان خود را به برنارد شاو، طنزپرداز معروف انگلیسی داد و تمنا کرد وی نظر خود را بگوید. چندی بعد شاو به جوان گفت: «کتاب شما را خواندم. به حق که از نظر طبی بسیار سودمند است.» جوان با شگفتی بسیار از او توضیح خواست. شاو گفت: «برای اینکه هیچ دارویی مثل خواندن این کتاب خواب‏آور نبود».

غذای جسم، غذای روح

فرانتس کافکا، نویسنده مشهور اهل چک که نمی‏توانست با نوشتن کتاب روزگار بگذراند، تصمیم گرفت برای تأمین معاش خود رستورانی باز کند. کافکا در این‏باره به دوست خود گفته بود: این کار، وسیله معاش دلخواه من است؛ چون در میان افراد معدودی قرار می‏گیرم که غذایشان را تهیه می‏کنم. بنابراین مدیریت رستوران، از این لحاظ از همه شغل‏ها به نویسندگی نزدیک‏تر است.
منبع: ماهنامه گلبرگ

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط