اقتصاد و معيشت پيامبر اعظم(ص)
نويسنده: دكتر محمدرضا جباري
انسان در زندگي مادي از مواهب طبيعي و روزي و اقتصاد و معيشت بينياز نيست و در اين اصل كلي تفاوتي ميان انسانهاي عادي و مادي و انسانهاي متعالي و معنوي – حتي برترين آنها- به چشم نميخورد. اما آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادي، ميان انسانها ميشود نوع رفتار آنان در كسب روزي و معيشت و درآمد و نيز چگونگي بهرهمندي و مصرف است. در اخلاق اقتصادي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اصولي به چشم ميخورد كه براي هر مسلمان طالب رفتار درست اقتصادي، درسآموز و داراي قابليت پيروي كردن است.
در گزارشهاي تاريخي، شواهدي به چشم ميخورد كه از اشتغال پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به مشاغل متعارف آن زمان، يعني چوپاني، زراعت و تجارت حكايت دارند.
از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه فرمود: «خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده جز اينكه آن پيامبر گوسفندچراني كرده است.» پرسيدند: «و شما نيز؟» فرمود: «آري، من نيز گوسفندان را براي اهل مكه در منطقه قراريط ميچراندم.»
عمار ميگويد: «من و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) گوسفندان اهل خود را ميچرانيديم. روزي من به ايشان عرض كردم: «آيا مايليد به سرزمين فخّ برويم؟ من زميني سرسبز در آنجا يافتهام.» فرمود: آري فردا هنگامي كه من به آنجا رفتم ديدم ايشان پيش از من در محل قرار حاضر شده ولي گوسفندان را از ورود به آن زمين منع ميكند. و چون مرا ديد فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم كه پيش از تو گوسفندانم را بچرانم.» از آنجا كه عمار تقريباً هم سن پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود اين جريان ميتواند مربوط به دوران جواني آن حضرت باشد كه اوج دوره گوسفندچراني ايشان است.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به جز چوپاني، تجارت نيز كرده است. در 25 سالگي آن حضرت، با سرمايه اي از خديجه(ع) براي تجارت از گونه مضاربه راهي شام شد. نيز آن حضرت با خريدن –كالاهاي- كارواني تجاري كه از شام آمده بود، به سود خوبي دست يافت و با آن، هم دين خود را ادا كرد و هم مقداري بين بستگان تقسيم كرد.
به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) زراعت نيز انجام ميداده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق يكديگر زراعت ميكردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل ميزد و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مينهاد.
پيش از هر چيز، وجود روح توكل بر خدا در افراد، وسيلهاي براي جلب روزي معرفي شده است. آن حضرت در اين باره فرموده: «اگر آنگونه كه بايد، بر خدا توكل كنيد، خداوند همانگونه كه پرندگان را روزي ميدهد شما را روزي خواهد داد. چنانكه پرندگان با شكمهاي خالي صبح كرده و با شكم پر روز را به شب ميبرند.»
دعا و درخواست از محضر الهي نيز از راههاي بسيار مهم در جلب و افزايش روزي از منظر نبوي(صلی الله علیه و آله و سلم) است. در روايتي نقل شده كه: روزي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشته و عرض كرد: «خدايا، ما آن فضل و رحمتت را كه جز تو كسي آن را مالك نيست خواهانيم.» در اين هنگام، يك گوسفند بريان شده به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هديه آورده شد و حضرت رو به اصحاب كرده، فرمود: «بگيريد، كه اين از فضل الهي است و ما منتظر رحمت اوييم.»
از برخي كلمات نقل شده از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برميآيد كه استغفار و توبه در كنار ذكر خداوند از ديگر راههاي معنوي جلب روزي است. در يك روايت، از آن حضرت چنين نقل شده: «هر كس كه خداوند نعمتي او را عطا كرده، حمد خداي تعالي گويد و آن كسي كه روزياش به كندي به او رسيد، از خداوند طلب مغفرت كند.» در روايت ديگر فرمود: «آنكه روزياش به تأخير افتاد، زياد تكبير گويد و آنكه هم و غمش زياد است زياد استغفار كند.» همچنين تعدي به حقوق ديگران را موجب محروميت از بركت در روزي معرفي فرمود مگر آنكه اقدام به توبه كند. و نيز كثرت استغفار را موجب جلب روزي ميدانست. صدقه و نيز اطعام به ديگران، ديگر طريق معنوي براي جلب روزي در نگرش و منش نبوي(صلی الله علیه و آله و سلم) است. همچنين بسيار صدقه دادن را سبب كسب رزق معرفي و فرموده است: «روزي به كسي كه اطعام طعام ميكند سريع ميرسد تا اثر چاقو در كوهان شتر.»
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) امانتداري و ترك خيانت را موجب جلب رزق و خيانت را موجب فقر معرفي فرموده است.
از ديگر اسباب معنوي جلب روزي در نگرش پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و نيز روش و منش آن حضرت، دائمالطهاره بودن است.
همچنين، ازدواج در نگاه آن حضرت از اسباب جلب روزي است.
اكنون مناسب است به روايتي از امام رضا(ع) اشاره شود كه طي آن از اين عادت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حكايت كرده كه آن حضرت اگر از راهي به جايي ميرفت، در مراجعت از راه ديگري باز ميگشت. امام رضا(ع) در ادامه، خود را نيز پايبند به اين سيره معرفي كرده و آن را در جلب روزي مؤثر معرفي فرمود. اين امر ميتواند ناشي از پيدايش زمينه ملاقات با برادران ديني در مسير جديد و يا صله ارحام و در نتيجه ازدياد روزي باشد و يا از دعاي زميني كه مؤمن روي آن حركت ميكند.
در نگرش پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كسب حلال خود عبادت بلكه برترين عبادات است، چرا كه در يك روايت به نقل از خداوند چنين فرموده: «عبادت را ده جزء است كه نه جزء آن طلب حلال ميباشد» نيز آن حضرت، كسي كه شب را در جستجوي حلال به صبح آورد مشمول غفران ميدانست و ميفرمود: «خداوند دوست دارد بندهاش را در زحمت طلب حلال مشاهده كند.» و نيز «طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب ميدانست.»
از جمله بيانات بسيار مؤثر پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين زمينه، شرح مشاهدات آن حضرت در شب معراج نسبت به حرامخواران است. در آن شب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرامخوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مينهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئيل ميپرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ ميگويد: اينان كسانياند كه حرامخواري كرده و حلال را وا مينهند.»
از جمله نمونههاي عملي كه از اهتمام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حلالخواري و پرهيز از حرام حكايت دارد جريان ميهمان شدن حضرت بر گروهي از انصار است. هنگامي كه آنان گوشت گوسفندي بريان شده را در برابر آن حضرت نهادند، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) لقمهاي در دهان نهاده و جويد اما فرو نداد و بيرون آورد و فرمود: اين گوسفند به من خبر ميدهد كه به طور ناحق تهيه شده است. آنان ضمن تصديق سخن پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: چون در بازار، گوسفند نيافتيم گوسفند يكي از همسايگان را –بدون اذن- گرفتيم و –بعداً- بهاي آن را خواهيم پرداخت. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز فرمود كه آن را – به عنوان صدقه- به اسيران بدهند.
بعيد نيست مقصود حضرت، در گرو بودن زره پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد يكي از يهوديان مدينه در قبال دريافت بيست صاع جو، باشد كه براي تأمين نياز خانوادهاش گرفته بود و در حالي از دنيا رفت كه زره همچنان در گرو آن يهودي بود.
اينكه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن ميكردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كردهاند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزتطلبي در سيره معصومين(ع) اينگونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرضگيريها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا ميرفتند، كالاي به گرو نهاده شده ميتوانست ذمه ايشان را بريء كند.
نكته جالب توجه آنكه در برخي موارد، اين قرضگيريها و نوع رفتار پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به فرد قرضدهنده، موجب هدايت وي به اسلام شده است. به عنوان مثال، بنا به نقل اميرالمؤمنين(ع) يك يهودي كه براي دريافت طلب خود نزد پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده بود و با وجود اينكه حضرت اظهار داشت در آن لحظه توان پرداخت بدهي را ندارد، آن يهودي به اصرار خود ادامه داد و قريب به يك شبانهروز پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را رها نكرد و با وجود تهديد وي توسط برخي اصحاب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همچنان در كنار وي ماند و اصحاب را از آن كار منع ميفرمود. تا اينكه روز بعد، يهودي اظهار داشت: «من اين كار نكردم جز براي اينكه صفات تو را با آنچه در تورات آمده تطبيق كنم، چرا كه تو در تورات به عنوان كسي كه درشتخو و اهل فحش و ناسزا نيست معرفي شدهاي.» سپس آن يهودي اسلام آورده و شهادتين گفت و اموالش را در اختيار پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نهاد.
اقدام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به قرضگيري، گاه با حركت اخلاقي جالب توجهي همراه بوده است. به عنوان مثال، در يك مورد، هنگامي كه سائلي از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست كمك كرد، آن حضرت مقداري آذوقه از يكي از انصار قرض كرده و به وي داد و پس از مدتي، هنگامي كه آن فرد انصاري به طلب خود نياز پيدا كرد، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از فردي ديگر، دو برابر آن مقدار را قرض كرده و به فرد انصاري داد. هر چند حتيالامكان بايد از قرضگيري اجتناب كرد اما روح انفاق و سخا در پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گاه آن حضرت را به سوي استقراض براي تأمين اين امر سوق ميداده است. چنانكه پرداخت مبلغي اضافه بر ميزان بدهي، به صورت داوطلبانه از سوي بدهكار، از مستحبات است و روايت ياد شده نيز گوياي تقيد پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اين امر است.
به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) زراعت نيز انجام ميداده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق يكديگر زراعت ميكردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل ميزد و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مينهاد.
در آن شب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرامخوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مينهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئيل ميپرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ ميگويد: اينان كسانياند كه حرامخواري كرده و حلال را وا مينهند.»
اينكه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن ميكردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كردهاند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزتطلبي در سيره معصومين(ع) اينگونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرضگيريها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا ميرفتند، كالاي به گرو نهاده شده ميتوانست ذمه ايشان را بريء كند.
منبع:ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف
/س
كار و تلاش براي كسب روزي
در گزارشهاي تاريخي، شواهدي به چشم ميخورد كه از اشتغال پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به مشاغل متعارف آن زمان، يعني چوپاني، زراعت و تجارت حكايت دارند.
از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه فرمود: «خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده جز اينكه آن پيامبر گوسفندچراني كرده است.» پرسيدند: «و شما نيز؟» فرمود: «آري، من نيز گوسفندان را براي اهل مكه در منطقه قراريط ميچراندم.»
عمار ميگويد: «من و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) گوسفندان اهل خود را ميچرانيديم. روزي من به ايشان عرض كردم: «آيا مايليد به سرزمين فخّ برويم؟ من زميني سرسبز در آنجا يافتهام.» فرمود: آري فردا هنگامي كه من به آنجا رفتم ديدم ايشان پيش از من در محل قرار حاضر شده ولي گوسفندان را از ورود به آن زمين منع ميكند. و چون مرا ديد فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم كه پيش از تو گوسفندانم را بچرانم.» از آنجا كه عمار تقريباً هم سن پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود اين جريان ميتواند مربوط به دوران جواني آن حضرت باشد كه اوج دوره گوسفندچراني ايشان است.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به جز چوپاني، تجارت نيز كرده است. در 25 سالگي آن حضرت، با سرمايه اي از خديجه(ع) براي تجارت از گونه مضاربه راهي شام شد. نيز آن حضرت با خريدن –كالاهاي- كارواني تجاري كه از شام آمده بود، به سود خوبي دست يافت و با آن، هم دين خود را ادا كرد و هم مقداري بين بستگان تقسيم كرد.
به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) زراعت نيز انجام ميداده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق يكديگر زراعت ميكردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل ميزد و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مينهاد.
جلب روزي از راههاي معنوي
پيش از هر چيز، وجود روح توكل بر خدا در افراد، وسيلهاي براي جلب روزي معرفي شده است. آن حضرت در اين باره فرموده: «اگر آنگونه كه بايد، بر خدا توكل كنيد، خداوند همانگونه كه پرندگان را روزي ميدهد شما را روزي خواهد داد. چنانكه پرندگان با شكمهاي خالي صبح كرده و با شكم پر روز را به شب ميبرند.»
دعا و درخواست از محضر الهي نيز از راههاي بسيار مهم در جلب و افزايش روزي از منظر نبوي(صلی الله علیه و آله و سلم) است. در روايتي نقل شده كه: روزي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشته و عرض كرد: «خدايا، ما آن فضل و رحمتت را كه جز تو كسي آن را مالك نيست خواهانيم.» در اين هنگام، يك گوسفند بريان شده به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هديه آورده شد و حضرت رو به اصحاب كرده، فرمود: «بگيريد، كه اين از فضل الهي است و ما منتظر رحمت اوييم.»
از برخي كلمات نقل شده از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برميآيد كه استغفار و توبه در كنار ذكر خداوند از ديگر راههاي معنوي جلب روزي است. در يك روايت، از آن حضرت چنين نقل شده: «هر كس كه خداوند نعمتي او را عطا كرده، حمد خداي تعالي گويد و آن كسي كه روزياش به كندي به او رسيد، از خداوند طلب مغفرت كند.» در روايت ديگر فرمود: «آنكه روزياش به تأخير افتاد، زياد تكبير گويد و آنكه هم و غمش زياد است زياد استغفار كند.» همچنين تعدي به حقوق ديگران را موجب محروميت از بركت در روزي معرفي فرمود مگر آنكه اقدام به توبه كند. و نيز كثرت استغفار را موجب جلب روزي ميدانست. صدقه و نيز اطعام به ديگران، ديگر طريق معنوي براي جلب روزي در نگرش و منش نبوي(صلی الله علیه و آله و سلم) است. همچنين بسيار صدقه دادن را سبب كسب رزق معرفي و فرموده است: «روزي به كسي كه اطعام طعام ميكند سريع ميرسد تا اثر چاقو در كوهان شتر.»
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) امانتداري و ترك خيانت را موجب جلب رزق و خيانت را موجب فقر معرفي فرموده است.
از ديگر اسباب معنوي جلب روزي در نگرش پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و نيز روش و منش آن حضرت، دائمالطهاره بودن است.
همچنين، ازدواج در نگاه آن حضرت از اسباب جلب روزي است.
اكنون مناسب است به روايتي از امام رضا(ع) اشاره شود كه طي آن از اين عادت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حكايت كرده كه آن حضرت اگر از راهي به جايي ميرفت، در مراجعت از راه ديگري باز ميگشت. امام رضا(ع) در ادامه، خود را نيز پايبند به اين سيره معرفي كرده و آن را در جلب روزي مؤثر معرفي فرمود. اين امر ميتواند ناشي از پيدايش زمينه ملاقات با برادران ديني در مسير جديد و يا صله ارحام و در نتيجه ازدياد روزي باشد و يا از دعاي زميني كه مؤمن روي آن حركت ميكند.
اهتمام بر حلال بودن درآمد
در نگرش پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) كسب حلال خود عبادت بلكه برترين عبادات است، چرا كه در يك روايت به نقل از خداوند چنين فرموده: «عبادت را ده جزء است كه نه جزء آن طلب حلال ميباشد» نيز آن حضرت، كسي كه شب را در جستجوي حلال به صبح آورد مشمول غفران ميدانست و ميفرمود: «خداوند دوست دارد بندهاش را در زحمت طلب حلال مشاهده كند.» و نيز «طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب ميدانست.»
از جمله بيانات بسيار مؤثر پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين زمينه، شرح مشاهدات آن حضرت در شب معراج نسبت به حرامخواران است. در آن شب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرامخوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مينهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئيل ميپرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ ميگويد: اينان كسانياند كه حرامخواري كرده و حلال را وا مينهند.»
از جمله نمونههاي عملي كه از اهتمام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حلالخواري و پرهيز از حرام حكايت دارد جريان ميهمان شدن حضرت بر گروهي از انصار است. هنگامي كه آنان گوشت گوسفندي بريان شده را در برابر آن حضرت نهادند، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) لقمهاي در دهان نهاده و جويد اما فرو نداد و بيرون آورد و فرمود: اين گوسفند به من خبر ميدهد كه به طور ناحق تهيه شده است. آنان ضمن تصديق سخن پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: چون در بازار، گوسفند نيافتيم گوسفند يكي از همسايگان را –بدون اذن- گرفتيم و –بعداً- بهاي آن را خواهيم پرداخت. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز فرمود كه آن را – به عنوان صدقه- به اسيران بدهند.
قرضگيري در حال ضرورت
بعيد نيست مقصود حضرت، در گرو بودن زره پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد يكي از يهوديان مدينه در قبال دريافت بيست صاع جو، باشد كه براي تأمين نياز خانوادهاش گرفته بود و در حالي از دنيا رفت كه زره همچنان در گرو آن يهودي بود.
اينكه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن ميكردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كردهاند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزتطلبي در سيره معصومين(ع) اينگونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرضگيريها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا ميرفتند، كالاي به گرو نهاده شده ميتوانست ذمه ايشان را بريء كند.
نكته جالب توجه آنكه در برخي موارد، اين قرضگيريها و نوع رفتار پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به فرد قرضدهنده، موجب هدايت وي به اسلام شده است. به عنوان مثال، بنا به نقل اميرالمؤمنين(ع) يك يهودي كه براي دريافت طلب خود نزد پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده بود و با وجود اينكه حضرت اظهار داشت در آن لحظه توان پرداخت بدهي را ندارد، آن يهودي به اصرار خود ادامه داد و قريب به يك شبانهروز پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را رها نكرد و با وجود تهديد وي توسط برخي اصحاب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همچنان در كنار وي ماند و اصحاب را از آن كار منع ميفرمود. تا اينكه روز بعد، يهودي اظهار داشت: «من اين كار نكردم جز براي اينكه صفات تو را با آنچه در تورات آمده تطبيق كنم، چرا كه تو در تورات به عنوان كسي كه درشتخو و اهل فحش و ناسزا نيست معرفي شدهاي.» سپس آن يهودي اسلام آورده و شهادتين گفت و اموالش را در اختيار پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نهاد.
اقدام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به قرضگيري، گاه با حركت اخلاقي جالب توجهي همراه بوده است. به عنوان مثال، در يك مورد، هنگامي كه سائلي از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست كمك كرد، آن حضرت مقداري آذوقه از يكي از انصار قرض كرده و به وي داد و پس از مدتي، هنگامي كه آن فرد انصاري به طلب خود نياز پيدا كرد، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از فردي ديگر، دو برابر آن مقدار را قرض كرده و به فرد انصاري داد. هر چند حتيالامكان بايد از قرضگيري اجتناب كرد اما روح انفاق و سخا در پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گاه آن حضرت را به سوي استقراض براي تأمين اين امر سوق ميداده است. چنانكه پرداخت مبلغي اضافه بر ميزان بدهي، به صورت داوطلبانه از سوي بدهكار، از مستحبات است و روايت ياد شده نيز گوياي تقيد پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اين امر است.
سوتيتر
به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) زراعت نيز انجام ميداده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق يكديگر زراعت ميكردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل ميزد و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مينهاد.
در آن شب، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرامخوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مينهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئيل ميپرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ ميگويد: اينان كسانياند كه حرامخواري كرده و حلال را وا مينهند.»
اينكه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن ميكردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كردهاند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزتطلبي در سيره معصومين(ع) اينگونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرضگيريها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا ميرفتند، كالاي به گرو نهاده شده ميتوانست ذمه ايشان را بريء كند.
منبع:ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف
/س