کربلا شکست یا پیروزی (1)
منبع : راسخون
مقدمه
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است .
بهترین ثمره از این بحث ها وتحلیل ها معرفت است که چه شیرین است این عطیه الهی، که بر بندگان شایسته خود عطا کرده است و بر سرسفره آسمانی که مالامال از معرفت و عشق است در کنار امام معرفت ها حسین بن علی مهمان کرده است. پس باید معرفت و شناخت را نسبت به این امام افزایش دهیم و سعی کنیم درس هاي عملی این امام را در زندگی خود به کار بگیریم. این تحقیق به هدف تحلیل مختصر بعضی امور مربوط به موضوع و روشن کردن دوطرف قضیه (واقعه) و آثار قیام چه در زمان بنی امیه و بنی عباس و چه دوران کنونی و اهداف دنبال می نماید.حال سوالی که مطرح است این است که برسی این قیام چه سودی دارد؛ زمانی که نه حاکمان، بنی امیه هستند و نه بنی عباس و نه ما از آنها هستیم و نه حاکمان آنها بر ما حکومت می کنند؛ امروز نیز انواع گوناگون جنگها و مبارزه ها هست و کسی که این جمله را گفت (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا)
بی جهت نگفته است جریانات تاریخی هر روز تکرار می شود درست است تاکتیک ها و روش ها فرق می کند اما جنگ حق و باطل همیشه هست! افرادی که به اسم دین و به اسم اسلام قصد به ریشه کن کردن اسلام دارند؛که در هر دوری با عنوانی مجاهد یا انقلابی و عنوان های دیگر؛ باید این وقایع مورد تحلیل واقع شود تا متوجه شویم در چنین شرایطی چگونه عمل کنیم حوادث تاریخی هرروز به شکلی تکرار می شود. امروز من و شما در صحنه هستیم که یک طرف صحنه حسین بن علی ها( عليه السلام) و طرف دیگر یزیدها قرار گرفته است.
تعجب نکنید حق و باطل همیشه مقابل همدیگر هستند که دق دقه دین دارند وکسانی قصد براندازی دین دارند مگر می شود برای براندازی دین از دین استفاده کرد؟!
امروز برای من و شما عاشورایی است و انقلاب اسلامی یکی ازثمرهای پربرکت است و این مجال کم است برای روشن کردن تاثیر قیام کربلا بر انقلاب اسلامی.
سوال مهم این است که مادر کدام صف ایستاده ایم کوفی در صف عبیدله و یا سپاه حسین عليه السلام) ان شاء الله این مقاله برای باعث اندکی تأمل بیشتر باشد براینکه ما کجای این راه پرخطر ایستاده ایم و چه خوب سروده که:
طریق عشق بسی خطرناک است
نعوذبالله اگر ره به مقصد نبری
و ما بر این باور هستیم قیام حسین (عليه السلام) الگو برای تمام قیام ها و جریانهای انقلابی است و درسهای عملی فراوانی دارد که انشاء الله در تمام مراحل زندگی مورد استفاده واقع شود. ان شاء الله.
بررسی شخصیت یزید و امام حسین (عليه السلام)
1) آیین ابوسفیان (جد یزید):
2) دشمن ابوسفیان با پیامبر
از جمله دشمنی او در جلسه (دارالندوه) برای کشدن رسول الله و جمع شدن جوانان از هر طائف برای قتل رسول الله و دیگر دشمنی وی می توان اشاره نمود در جنگ اُحُد چهل پیمانه طلا خرج کرد که هر پیمانه 42 مثقال طلا داشت و در جنگ شرکت کرد و 70 نفر را کشت که از جمله شهدا، حمزه بن عبدالمطلب است. ابوسفیان بعد از کشته شدن حمزه با سر نیزه به حنجر او می زد و می گفت: بچش ای کسی که عاق شدی و پای خود را به قبر حمزه می زد و می گفت: ای اباعماره ببین امروز به دست ما افتاده و به دست فرزندانم آن امری که می جنگیدی و با آن بازی می کنند] منظور خلافت بوده است[.
او در بسیاری از مواردی دشمنی خود را با پیامبر ابراز کرد.
3) اسلام ابوسفیان
4) اوصاف ابوسفیان
5) لعن پیامبر
1. روزی که پیامبر از مکه به سوی طائف می رفت تا قبیله ثقیف را به اسلام دعوت کند، ابوسفیان او را ؟ نمود و ضمن تکذیب پیامبر وعده انتقام به او داد در این زمان پیامبر او را لعن کرد.
2. واقعه که منجر به جنگ بدر شد قافله تجاری که به شام می رفت مسلمانان جلوی قافله را گرفتند و ابوسفیان جز را که شنید مانع از به غنیمت گرفتن مسلمین شد همین امر باعث شد پیامبر او را لعن کند و همین واقعه جز به جنگ بدر شد.
3. ابوسفیان در جنگ بدر پایین کوه و رسول اکرم بالای کوه که ابوسفیان می گفت (زنده باد هُبَل) که پیامبر جلوی مسلمین 10 بار او را مورد لعن قرار داد.
4. در موارد دیگر روزی بود که با احزاب قبیله عظفان و یهود به مدینه یورش بردند در این هنگام پیامبر او را مورد لعن قرار داد.
5. روز شتر قرمز
6. روزی عده ای در عقبه به کمین نشسته بودند تا شتر پیامبر را رم دهند آنان 12 نفر بودند که یکی از آنها ابوسفیان بود که حضرت آن را مورد لعن و نفرین قرار داد.
7. روزی که ابوسفیان با عده ای از قریش نزد رسول اکرم آمدند و آن حضرت را از آمدن به مسجد الحرام بازداشتند آن روز حدییه بود که او را پیامبر لعن کرد.
6) معاویه پدر یزید:
2. (معاویه دشمنی با اسلام): بنی امیه با بیش از یک قرن به نام اسلام حکومت کردند و بیشترین قدرت خود را برای نابودی اسلام و دور کردن میراث نبوت از دسترس جامعه اسلامی به کار گرفتند و با قومی راسخ سعی بر نابودی مظاهر اسلامی داشت. ذبیربن بکار می نویسد: مُطرف فرزند مغیره بن شعبه می گوید: من و پدرم در عصر خلافت معاویه به شام رفته بودیم هر روز پدرم به دیدن معاویه می رفت و برگشت از او مدح می کرد. یک شب از خوردن شام خودداری کرد و در خود فرو رفت پرسیدم: چه اتفاقی افتاده است؟! گفت: امروز تود خبث ترین شخص آمده ام! گفتم: برای چه؟گفت امروز جلسه خالی از اغیار بود به او گفتم خوب است به آرزوی خود رسیدی وقت آن شده با بنی هاشم مهربان باشی
و صله رحم کنی و نام نیکی از خود به جای بگذاری. معاویه گفت: هیهات! هیهات! اصلاً امکان ندارد. باید هر روز روزی 5 بار نام این مرد هاشمی ذکر شود بر مأذنه های مساجد و به بزرگی یاد کنند به خدا سوگند آرام نخواهم نشست تا این نام را دفن کنم.
3. (معاویه و گناهان کبیره): او از هیچ گناهی ابای نداشت و علناً در بین مردم و با تجری و جرأت تمام کارهای خلاف را انجام می داد.
1- شرب خمر معاویه:
2- معاویه و ربا خواری:
3- بدعت در نماز عیدین:
4- معاویه و اتمام نماز در سفر:
5- ترک حدالهی:
6- معاویه و پوشیدن لباس حرام:
7- معاویه تلبيه را فقط به جهت مخالفت با حضرت علی (عليه السلام) ترک کرد.
8- جنایات معاویه در اواخر حکومت حضرت علی (عليه السلام):
2. بعیت گرفتن برای یزید خلاف پیمان با امام حسن (عليه السلام)
3. تلاش معاویه بر سبّ و لعن حضرت علی (عليه السلام)
4. او با روش قتل یاران حضرت تا بنی هاشم را نابود کند.
9- اهداف معاویه برای نابودی بنی هاشم:
2. ایجاد لعن و سب حضرت علی (عليه السلام)
حضرت در سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمد. در تمام مدت کودکی اش در کنار جدش بود هیچ گاه حتی در وقت نماز از او جدا نمی شد. احادیث زیادی بر فضیلت این دو برادر آمده است: (الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه) در موارد کثیری این احادیث را نقل کردند تا از شدت علاقه خود را به این دو فرزند زهرا را به مردم بفهماند و فرمود: ]هما ریحانی من الدنیا[.
در کتاب «اخبار الدول و آثار الاوّل» آمده است، هنگامی که حسین (عليه السلام)متولد شد و پیامبر از این قضیه مطلّع شد؛ حضرت به خانه زهرا آمدند؛ و او را در برگرفتند در گوش راست او اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه گفتند؛ و جبرئیل نازل شد وگفت او را چنین بنامید همان گونه که برای حسن این گونه شد.
2) عبادت امام:
این جمله را مکرر ذکر کرد بعد از مقام بیرون آمد گذرش به سائل افتاد که مشغول خوردن تکه نانی بود حضرت در کنار او نشست و گفت اگر صدقه نبود از آن می خوردم و آن را دعوت به خانه اش کرد و به او لباس و غذا داد. از عبدا.. بن البر نقل می کنند: حسین (عليه السلام)مردی فاضل و دین دار بود نماز و روزه و حج زیاد انجام می داد.
عبدالله بن عبید عمیر نقل می کند: حضرت 25 بار حج را پیاده انجام داد در حالی که اسبان نجیب همراه او بودند.
3) حلم امام:
4) شخصیت امام حسین (عليه السلام)از دیدگاه اهل سنت:
ابن حجر اسقلاني نقل می کنند: حسین بن علی ابی طالب هاشمی، ابوعبدالله، مدنی، نوه رسول لله و دسته گل او از دنیا و یکی از دو بزرگواران اهل بهشت است.
شجاعت امام:
شهادت امام:
در فضائل و کرامات این خاندان مطالب کثیری است، که در این مقاله مجال آن نیست و در حد وسع مقاله توضیح داده شد.
شکست و پیروزی
اسم، اسم خلافت رسول لله و حکومت، حکومت اسلام بود، لکن محتوا بر خلاف؛ نه حکومت بر حسب محتوا بود، و نه حاکم، حاکم اسلامی سید الشهدا (سلام الله علیها) نقشی که اینها داشتند برای برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام به اینکه نظیر همان چیزهای سابق است، آن را باطل کرد، سید الشهدا خودش را برای اسلام به کشتن داد. شهادت ظاهری و شهادت اهل حق به نفع اسلام است.[
حال باید برسی کنیم حکومت اسلامی نبوی و معیارهای که باید دارا باشد و حاکمانی که برای حکم رانی و حفظ اسلام حکومت می کنند آیا صلاحیت حکومت را دارند؟ آیا مجاز به انجام چه کارهایی هستند؟ ان شاءلله در زیل بحث به برسی آن اهتمام می ورزیم. حال برسی عنوان شکست و انواع شکست:
1) شکست علمی:
صحنه سیاست کنار گذاشته و مراجعات مردم به آن حضرت کم بود و پس از مرگ معاویه نیز بلافاصله به امام تهاجم شد ومنجر به قیام می گشت و شهید شدند.
اما اگر شهید نمی شدند، خلافت اسلامی را به نفع خود باز می گرداند و در این صورت مثل دوران خلافت حضرت علی (عليه السلام)خطبه ها و نامه ها به وجود می آمد و برای عزل و نصب فرمان صادر می نمود و به هر مناسبتی حقایق قرآن و اسلام پرده بر می داشتند و شاگردان فراوانی در تغییر حدیث فقیه تربیت مینمود و جهان را پر از قرآن و حدیث می نمود. همین نهج البلاغه در دوران خلافت حضرت علی (عليه السلام)در خطبه ها و نامه ها جمع شده. این جزء آثار محدود حضرت است. اگر حضرت امام حسین (عليه السلام)نیز مثل پدر بزرگوارشان حکومت را به دست می گرفتند حداقل 10 سال حکومت می کردند و از ایشان آثار با برکتی به جا می ماند به صورت خطبه یا نامه یا فرمان یا عزل می ماند و در اختیار مردم قرار می گرفت. ولی افسوس که ایشان را به شمشير استبداد شهيد کردند. حال اگر فقه شیعه خالی از احادیث ایشان است یکی از جنایات یزید است.
در زیارت امام حسین (عليه السلام)در روز عرفه است: {وأصبح کتاب لله بغقدک مهجوراً} با کشته شدن تو فرزند پیغمبر قرآن کریم متروک شد.حال که با کشته شدن فرزند رسول خدا قرآن کریم متروک شد اخبار اهل بیت به طور شدیدتری متروک خواهد شد.
2) شکست منطق:
عنوان: شکست و پیروزی
خیال کردند در این چنین شرایطی می توانند با امام حسین(عليه السلام)مبارزه کنند، هر کسی جلو آمد به او مهلت نداد. عمر بن سعد فریاد زد و گفت:] مادرتان به عزایتان بنشیند. به مبارزه چه کسی رفته اید؟ ]هذا ابن قتال العرب[ این پسر کشنده عرب است او پسر علی بن ابی طالب است. ولله نفس ابيه جنبيه؛ به خدا، روح پدر علی در کالبد اوست. به جنگ او نروید[ آیا این علامت شکست نیست سی هزارنفر جنگ تن به تن کردند با یک مرد تنهای غریب، آن هم مصیبت دیده، زحمت کشیده نه در برابر شمشیر ابا عبدالله شکست خوردند در برابر منطق سید الشهدا (عليه السلام)شکست خوردند.
3) شکست دشمن در برابر منطق امام حسین (ع):
می بینیم که توانست. هزار و سیصد سال است که این نهضت هر سال یک پیروزی جدید به دست می آورد. هر سال عاشورا، عاشوراست. معنی کل یوم عاشورا این است که هر روز به نام امام حسین (عليه السلام)با ظلم و باطل مبارزه شود و حق و عدالت احیا شود. این یک پیروزی است. پیروزی بالاتر از این چیست؟!
یزیدیها و ابن زیادها می روند، ولی حسین ها و عباس ها و زینب ها باقی می مانند، البته به عنوان یک ایده نو به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک صاحب اختیار و حاکم بر جامعه خویش. آری آنها می میرند اما اینها زنده جاوید باقی می مانند.
4) شکست روحی دشمن:
عمربن سعد در کربلا کارهای کرده است که دلیل بر شکست روحی خودش است. لشکر عمر بن سعد در کربلا از جنگ تن به تن پرهیز داشت ] اول حاضر شدند[ و طبق معمول که در آن دوره ها بوده است؛ قبل از اینکه جنگ مغلوبه شد و جنگ تن به تن نوعی زورآزمایی بوده است. یک نفر از این طرف می رود یک طرف از آن طرف می آید. چند نفر که با اصحاب امام حسین(عليه السلام)مبارزه کردند آن قدر با آنها نیروی روحی دادند که عمربن سعد دستور داد جنگ تن به تن نکنند.
ادامه دارد.....
پي نوشت :
1- صائب تبریزی، دیوان شعر
2- آذرخش کربلا، محمدتقی مصباح، قم، انتشارات موسسه امام خمینی (رحمه الله) 1385.
3- احیاناً این متن حدیث نیست و منبع خاصی ندارد
4- حافظ
5- آذرخش کربلا، محمدتقی مصباح يزدي ، قم انتشارات موسسه امام خمینی (ره)، 1385.
6- سوره مبارکه زمر، آیه 3
7- تاریخ طبری، محمدبن جریر، ج2.
8- بتی که در زمان جاهلیت پرستیده می شد
9- منظور جنگ جمل می باشد
10- منظور پیامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) است.
11- شرح ابن ابی الحدید، ج2 ص 176، ج5 ص129.
12- سوره مبارک مائده، آیه38.
13- واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانیف،قم مسجد مقدس جمکران، اسوه 1383، کل مطالب شخصیتی از کتاب ایشان است.
14- به نقل کتاب واقعه عاشورا پاسخ به شبهات. علی اصغر رضوانی، ص107، چاپ، انتشارات مسجد جمکران.
15- همان، ص393
16- تاریخ ابن عساکر، ج4، ص339.
17- تذهیب التذبیب، ج2، ص299.
18- سخنرانی امام خمینی در جمع پاسداران ارومیه، صحیفه نور، جلد1 ص483. به نقل از سی دی سفینه النجاه، کتب فارسی.
19- حماسه حسینی، شهید مطهری، جلد1، ص82.
20- طهارت روح، شهید مرتضی مطهری.
21- حق و باطل، شهید مرتضی مطهری، ص44.
22- حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، ج1 ص82.