شكوه معماري اسلامي
مسجد امام (يا جامع عباسي) يکي از مساجد ميدان نقش جهان اصفهان است که در طي دوران صفوي ساخته شد و از بناهاي مهم معماري اسلامي ايران بهشمارميرود. اين بنا شاهکاري جاويدان از معماري، کاشيکاري و نجاري در قرن يازدهم هجري است. اين مسجد که در ضلع جنوبي ميدان امام قرار دارد، در سال 1020 هجري به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال حكومتش شروع شد و تزئينات و الحاقات آن در دوره جانشينان او به اتمام رسيد. معمار مهندس اين اثر پرشكوه استاد علياکبر اصفهاني و ناظر ساختمان محبعلي بيک الله بودند و خوشنويساني چون عليرضا عباسي، عبدالباقي تبريزي، محمد رضا امامي و محمد صالح امامي در آن کتيبهنگاري کردهاند.
تمام مسجد داراي تناسبي تحسين برانگيز است و بر شالودهاي وسيع بنا شده. قوس نيمگنبد سردر خارجي در ميدان 27 متر بلندي دارد و بلندي منارهها 33 متر است. منارههاي بالاي شبستان از آن هم بلندتر است، در حالي که گنبد روي آن بالاتر از همه قرار گرفته. جلوخان، که خود تقريباً ساختماني است، حالتي دعوت کننده دارد که جمعيت بيرون را به پناه، امنيت و تجديد قوا در مسجد فرامي خواند. نماي حياط به دالانها، طاقچهها، تودههاي مقرنسهاي روشن و نوارهاي درازي از کتيبههاي سفيد درخشان آراسته است و سراسر آن از کاشيهاي معرق الوان پوشيده شده که مايههاي آبي بر بالاي پوشش زيرين مرمر با مايههاي طلايي مستولي است.
دو قابي که در دو طرف مدخل واقع شده، طرح سجاده را دارد که نمازگزار بر آن نماز ميگزارد. در فاصلهاي بيشتر حجم جالب توجه اين نما، که گاه بر اثر رنگ آبي درخشانش، حالتي تقريبا اثيري پيدا ميکند، کاملا بر ميدان مسلط است و در تضاد با کاخ شاهي، برتري خيرهکننده دين را بر قدرت دنيوي و اهميت اساسي دين را در زندگي شهر نشان ميدهد. جلوخان رو به شمال است، همچنانکه ضرورت ميدان بوده؛ ولي از آنجا که محراب ميبايد رو به قبله باشد (يعني شمال شرقي به جنوب غربي) براي جلوگيري از قناس شدن، سليقه و دقت زيادي لازم بود. اين مشکل با موفقيت حل شده است؛ بهطوري كه شخص از جلو خان وارد دهليزي عالي ميشود که از ويژگيهاي بناهاي تاريخي ايران از زمانها قديم بوده است. اين دهليز مدور است و از اين رو هيچ جهتي ندارد و ميتواند مانند پاشنهاي باشد که محور بنا بر روي آن بچرخد. دهليز رو به طاق بلند ايوان شمالي باز ميشود و از عمق تاريک آن،ناگهان انسان حياط روشن از آفتاب را ميبيند. در آن سوي حياط نيز سردر وسيع شبستان قرار دارد: دروازهاي به جهاني ديگر از شکوه و قدرت متمرکز.
اگر شکوه رنگ و عظمت صحنه سردر و گنبد قبلاً خيرهکننده بود، تکرار آن نيز خيرهکننده است؛ تکرار خوش آهنگ عناصر ساختماني، طاقنماهاي متقارن، ايوانهاي متعادل، آرامش حوض بزرگ وضو و اثر يکدستکننده رنگي فراگير که بر همه جا گسترده، گنبد حالتي برازنده و گيرا و اندکي پيازي شکل، بر ساقه بلندي قرار گرفته، ساده و داراي طرحي بسيار روشن و گوياست، بيآنکه هيچگونه پشتبند يا حمال داشته باشد.
نقشه پي و ساختمان بنا هر دو نشاندهنده اعتقاد به سادگي در اسلام است و مفهومي بنيادي را نمايان و بيان ميکند که همانا برادري و برابري مومنان را که همگي از دسترسي بيواسطه به رحمت خداوندي برخوردار شدهاند. حرکت و ارتباط در همه جا تسهيل شده و در هيج جا مانعي وجود ندارد. کف مسجد هيچ پله، نرده يا صفهاي ندارد. هيچ در بستهاي ديده نميشود، هيچ دالان تونل مانند، جايگاه همسرايان، غلام گردشي، هيچ ساختار جداگانهاي مانند مذبح، هيچ فضاي اختصاصي، هيچ جايگاه ممتازي وجود ندارد؛ درست همان طور که هيچ مراسم اختصاصي، هيچ شي مقدس و هيچ سلسله مقامات ديني در مسجد موجود نيست.ديوارها در ميان نقش گل و بوتههاي باغ مانندشان گم ميشوند، يا به باغهاي واقعي و طبيعي باز ميشوند. به خاطر تمرکز بار روي ستونها، هشت گوش چشم اندازهاي وسيعي پديد ميآيد و فضاي خالي به حداکثر ميرسد.
طاقهاي بلند و وسيع و تقاطعهاي عالي و خوش آهنگ انحناهاي تند فضاهايي را نشان ميدهد که آزادانه تا محراب، همچون موجهايي در يکديگر فروميروند. نمازگزاران وقتي که به نماز جماعت ايستادهاند و يا به تنهايي در فضاي ارتباطي پديد آمده شرکت جستهاند، يکديگر را ميبينند. آگاهي متقابل و عبادت مشترک، هسته اصلي اسلام است و در اينجا ساختمان در خدمت دين در آمده است.
اين مسجد يکي از شاهکارهاي معماري و کاشيکاري و حجاري ايران در قرن يازدهم هجري است و آخرين سال تاريخي که در مسجد ديده ميشود، سال 1077 هجري يعني آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجري يعني اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم ميدارد که اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس اول (يعني شاه صفي و شاه عباس دوم و شاه سليمان) صورت گرفته است.
در دو زاويه جنوب غربي و جنوب شرقي دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد که مدرسه زاويه جنوب شرقي را که حجرههايي نيز براي سکونت طلاب دارد، مدرسه ناصري و مدرسه زاويه جنوب غربي را سليمانيه مينامند.ارتفاع ايوان بزرگ جنوبي مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفينش قرار گرفتهاند که ارتفاع هر يک از آنها 48 متر است. اين دو مناره با کاشي تزيين شدهاند و نامهاي محمد و علي به طور تکراري به خط بنايي بر بدنه آنها نقش بسته است. گنبد بزرگ مسجد تزيينات جالبي از کاشيکاري دارد و نيز داري کتيبهاي به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشت لاجوردي است.
اسپرهاي طرفين در ورودي هشت لوحه با نوشتههايي مشکي بر زمينه فيزوهاي دارند که در هر يک از اين اسپرها چهار لوحه کار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز کتيبههايي با عبارات و اشعار وجود دارد.
تخت سنگ بزرگي نيز در ضلع غربي جلوخان هست که از نوشتههاي آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا مانده است. کتيبه نماي خارجي سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشت وجود دارد. اشعاري به خط نستعليق در اصلي مسجد را که پوشش نقره و طلا دارد زينت بخشيده است؛ در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذکر شده است؛ اين اشعار 16 بيت است که هشت بيتش بر يک لنگه و هشت بيت ديگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبي واقع است.
منبع:ويکيپديا
/خ
کيفيت معماري
تمام مسجد داراي تناسبي تحسين برانگيز است و بر شالودهاي وسيع بنا شده. قوس نيمگنبد سردر خارجي در ميدان 27 متر بلندي دارد و بلندي منارهها 33 متر است. منارههاي بالاي شبستان از آن هم بلندتر است، در حالي که گنبد روي آن بالاتر از همه قرار گرفته. جلوخان، که خود تقريباً ساختماني است، حالتي دعوت کننده دارد که جمعيت بيرون را به پناه، امنيت و تجديد قوا در مسجد فرامي خواند. نماي حياط به دالانها، طاقچهها، تودههاي مقرنسهاي روشن و نوارهاي درازي از کتيبههاي سفيد درخشان آراسته است و سراسر آن از کاشيهاي معرق الوان پوشيده شده که مايههاي آبي بر بالاي پوشش زيرين مرمر با مايههاي طلايي مستولي است.
دو قابي که در دو طرف مدخل واقع شده، طرح سجاده را دارد که نمازگزار بر آن نماز ميگزارد. در فاصلهاي بيشتر حجم جالب توجه اين نما، که گاه بر اثر رنگ آبي درخشانش، حالتي تقريبا اثيري پيدا ميکند، کاملا بر ميدان مسلط است و در تضاد با کاخ شاهي، برتري خيرهکننده دين را بر قدرت دنيوي و اهميت اساسي دين را در زندگي شهر نشان ميدهد. جلوخان رو به شمال است، همچنانکه ضرورت ميدان بوده؛ ولي از آنجا که محراب ميبايد رو به قبله باشد (يعني شمال شرقي به جنوب غربي) براي جلوگيري از قناس شدن، سليقه و دقت زيادي لازم بود. اين مشکل با موفقيت حل شده است؛ بهطوري كه شخص از جلو خان وارد دهليزي عالي ميشود که از ويژگيهاي بناهاي تاريخي ايران از زمانها قديم بوده است. اين دهليز مدور است و از اين رو هيچ جهتي ندارد و ميتواند مانند پاشنهاي باشد که محور بنا بر روي آن بچرخد. دهليز رو به طاق بلند ايوان شمالي باز ميشود و از عمق تاريک آن،ناگهان انسان حياط روشن از آفتاب را ميبيند. در آن سوي حياط نيز سردر وسيع شبستان قرار دارد: دروازهاي به جهاني ديگر از شکوه و قدرت متمرکز.
اگر شکوه رنگ و عظمت صحنه سردر و گنبد قبلاً خيرهکننده بود، تکرار آن نيز خيرهکننده است؛ تکرار خوش آهنگ عناصر ساختماني، طاقنماهاي متقارن، ايوانهاي متعادل، آرامش حوض بزرگ وضو و اثر يکدستکننده رنگي فراگير که بر همه جا گسترده، گنبد حالتي برازنده و گيرا و اندکي پيازي شکل، بر ساقه بلندي قرار گرفته، ساده و داراي طرحي بسيار روشن و گوياست، بيآنکه هيچگونه پشتبند يا حمال داشته باشد.
نقشه پي و ساختمان بنا هر دو نشاندهنده اعتقاد به سادگي در اسلام است و مفهومي بنيادي را نمايان و بيان ميکند که همانا برادري و برابري مومنان را که همگي از دسترسي بيواسطه به رحمت خداوندي برخوردار شدهاند. حرکت و ارتباط در همه جا تسهيل شده و در هيج جا مانعي وجود ندارد. کف مسجد هيچ پله، نرده يا صفهاي ندارد. هيچ در بستهاي ديده نميشود، هيچ دالان تونل مانند، جايگاه همسرايان، غلام گردشي، هيچ ساختار جداگانهاي مانند مذبح، هيچ فضاي اختصاصي، هيچ جايگاه ممتازي وجود ندارد؛ درست همان طور که هيچ مراسم اختصاصي، هيچ شي مقدس و هيچ سلسله مقامات ديني در مسجد موجود نيست.ديوارها در ميان نقش گل و بوتههاي باغ مانندشان گم ميشوند، يا به باغهاي واقعي و طبيعي باز ميشوند. به خاطر تمرکز بار روي ستونها، هشت گوش چشم اندازهاي وسيعي پديد ميآيد و فضاي خالي به حداکثر ميرسد.
طاقهاي بلند و وسيع و تقاطعهاي عالي و خوش آهنگ انحناهاي تند فضاهايي را نشان ميدهد که آزادانه تا محراب، همچون موجهايي در يکديگر فروميروند. نمازگزاران وقتي که به نماز جماعت ايستادهاند و يا به تنهايي در فضاي ارتباطي پديد آمده شرکت جستهاند، يکديگر را ميبينند. آگاهي متقابل و عبادت مشترک، هسته اصلي اسلام است و در اينجا ساختمان در خدمت دين در آمده است.
سازندگان بنا
اين مسجد يکي از شاهکارهاي معماري و کاشيکاري و حجاري ايران در قرن يازدهم هجري است و آخرين سال تاريخي که در مسجد ديده ميشود، سال 1077 هجري يعني آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجري يعني اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم ميدارد که اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس اول (يعني شاه صفي و شاه عباس دوم و شاه سليمان) صورت گرفته است.
مشخصات بنا
در دو زاويه جنوب غربي و جنوب شرقي دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد که مدرسه زاويه جنوب شرقي را که حجرههايي نيز براي سکونت طلاب دارد، مدرسه ناصري و مدرسه زاويه جنوب غربي را سليمانيه مينامند.ارتفاع ايوان بزرگ جنوبي مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفينش قرار گرفتهاند که ارتفاع هر يک از آنها 48 متر است. اين دو مناره با کاشي تزيين شدهاند و نامهاي محمد و علي به طور تکراري به خط بنايي بر بدنه آنها نقش بسته است. گنبد بزرگ مسجد تزيينات جالبي از کاشيکاري دارد و نيز داري کتيبهاي به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشت لاجوردي است.
تزيينات بنا
اسپرهاي طرفين در ورودي هشت لوحه با نوشتههايي مشکي بر زمينه فيزوهاي دارند که در هر يک از اين اسپرها چهار لوحه کار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز کتيبههايي با عبارات و اشعار وجود دارد.
تخت سنگ بزرگي نيز در ضلع غربي جلوخان هست که از نوشتههاي آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا مانده است. کتيبه نماي خارجي سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشت وجود دارد. اشعاري به خط نستعليق در اصلي مسجد را که پوشش نقره و طلا دارد زينت بخشيده است؛ در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذکر شده است؛ اين اشعار 16 بيت است که هشت بيتش بر يک لنگه و هشت بيت ديگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبي واقع است.
منبع:ويکيپديا
/خ