شهيد سمير و عمليات 2 اسير
در 17 فوريه 1986 ناگهان تمام نيروهاي اسرائيلي به وضعيت آماده باش كامل جنگي درآمدند. نيروها، تانك ها و هواپيماها به حركت در آمدند و دوباره مناطقي را كه سال قبل از آن عقب نشيني كرده بودند را اشغال كردند. اين وضعيت براي هفت شبانه روز به همين منوال باقي ماند. اشغالگران شبيخوني را در چندين مكان به اجرا در آوردند و ده ها جوان را از روستاهاي مختلف جنوب لبنان، بازداشت كرده و براي بازجويي به مكان ديگري منتقل كردند، آنها به دنبال دو سرباز اسرائيلي بودند كه مقاومت اسلامي در سال هاي اول تاسيس، آنها را درجنوب لبنان به اسارت برده بود.
اين عمليات درتاريخ به نام عمليات « دو عالم » ثبت ولي به نام « عمليات دو اسير » مشهور شد و در واقع اولين عمليات موفق گرفتن اسير بود؛ زيرا قبلا مقاومت اسلامي بارها سعي كرد سربازان اسرائيلي را به اسارت بگيرد، ولي دراثر موانعي كار ناكام مي ماند. فرمانده اين عمليات موفق شخصي به نام جواد بود كه نامي بسيار آشنا و دلنشين براي رزمندگان بود و بعد از شهادتش همه فهميدند كه اين فرمانده متواضع « شهيد سمير مطوط » نام دارد.
درآن روز، شهيد سمير مطوط به خانه خود در منطقه اوزاعي رفته و ماشين خود را دركنار تعداد زيادي از مردم كه درآنجا تجمع كردند، پارك مي كند تا به خانه رفته ولباس خود را عوض كند، از افرادي كه دركنار خيابان تجمع كرده بودند، مي پـرسد چه خبر است؟ آنها مي گويند مگر اخبار را نشنيدي؟ مقاومت توانست دو سرباز اسرائيلي را به اسارت ببرد. وي بدون اينكه هيچ حرفي بزند، مدتي به سخنان پرشور و حماسي اين افراد گوش مي دهد و سپس به خانه رفته، لباس هايش را عوض مي كند و با ماشيني كه دو اسير اسرائيلي در داخل آن بودند، از كنار جمعيت دور شده و به مكان نامعلومي مي رود.
عمليات مذكور، در واقع ابعادي بيش از يك عمليات داشته و نشان مي دهد كه عزم و اراده مجاهدان به قدري مستحكم شده كه مي توانند دست به عمليات پرجرئت بزنند.
فرمانده اين عمليات بعد از يك سال درعمليات پاكسازي پايگاه اسرائيلي قله مرتفع «علي الطاهر» به همراه سي تن از همرزمانش به نام حسين شكر، جعفر المولي و حسن كسرواني به شهادت مي رسد. اسرائيل براي سال ها از تحويل جسد اين شهيد به خانواده اش خودداري مي كرد، تا اينكه درسال 1996اسرائيل مجبور شد در مقابل تحويل گرفتن همان دو سرباز اسرائيلي كه قبلا سمير مطوط اسير كرده بود، جسد وي را به همراه 45 اسير لبناني در بازداشتگاه خيام و به همراه جسد 123مبارز مقاومت تحويل خانواده اش بدهد.
در واقع اين عمليات يكي از سلسله عمليات موفق است كه سمير مطوط و سايرهمر زمانش انجام دادند.
وي در واقع از افرادي است كه گوي سبقت را از سايرين ربوده و درآن شرايط سخت وطاقت فرسا، جزو مؤسسات مقاومت اسلامي به حساب مي آمدند.
خيلي از همرزمان وي نيز به شهادت رسيدند و آنهايي كه هنوز زنده اند، از فرماندهان عالي رتبه مقاومت به حساب مي آيند.
همه متفق القول هستند كه وي چنان عزم و اراده آهنيني داشت كه منبع اميدواري همه همرزمانش بود. وي چنان ايمان و باوري به انديشه هاي خود داشت كه در عمليات ها حتي در صورت بروز مشكلات و موانع، آنها را كنار مي زد. شور و نشاط و انگيزه وي درجهاد مقدس به قدري بالا بود كه الگويي براي همه مبارزان بود. دركنار اين شور و حماسه از دقت بالايي در برنامه ريزي عمليات ها برخوردار بود ومي توانست پيش بيني دقيقي از مشكلات و موانع را ارائه دهد و تصميمات وي درعمليات ها تصميماتي به موقع و به جا بود.
شهيد سمير در زماني به مقاومت پيوست كه مقاومت هيچ پـشتوانه مادي نداشته و جوانان بدون هيچ توقع مزد و پاداشي به مقاومت پيوسته بودند. شرايط بسيار سخت بود و از همه جهت و از همه طرف محاصره شده بودند. درميان مردم ناشناس بودند و بسيار مورد بي مهري قرارمي گرفتند. شرايطي كه كم تر كسي جرأت ابراز حمايت از آنها را داشت در واقع مردان آن دوره به اندازه مرد بودند. آنها سلاح و مهمات كافي نداشتند، چه برسد به اينكه سلاح هاي پيشرفته و آموزش هاي عالي امروزه را داشته باشند. آنها تمام تجارب خود را با مجروح و شهيد شدن يكي از هم رزمانشان به دست آورده بودند، ولي درمقابل چنان عزم و اراده اي داشتند كه كوهي از موانع و مشكلات را از جا كنده و روز به روز بر تاكتيك هاي نظامي خود مي افزودند.
با وجود اينكه تاكتيك هاي مقاومت در آن زمان برجنگ و گريز استوارشده بود، ولي از ويژگي هاي شهيد سمير مي توان به اين مسئله اشاره كرد كه هيچ وقت اجازه نمي داد جسد شهيدي درصحنه كارزار باقي بماند و خود اصرار مي كرد كه جسد شهيد را بردوش گرفته و به عقب بكشاند. حمايت وي از هم رزمانش در تمام مراحل عمليات درجنگ و گريزهاي برق آساي مبارزان نيز زبانزد تمام رزمندگان مقاومت بود.
خواهرش تاكيد كرد كه سمير درهيچ كدام ازعمليات هايي كه خود درآن حضور داشته، مجروح يا شهيدي را در صحنه نبرد رها نكرده است. با وجود اينكه نام آنها آوازه خاص و عام شده بود و نامشان ورد زبان ها شده بود، ولي بسيار متواضع بودند و هيچ كسي درمورد فعاليت هايشان اطلاعاتي نداشت. تنها يك عكس از وي وجود دارد كه مربوط به يكي از عمليات هاست كه مقاومت توانست زره پوشي از اسرائيلي ها را به غنيمت بگيرد و آنها براي انتقال اين زره پوش مجبور شدند از اين روستا عبور كنند. درحالي كه مردم و خبرنگاران درمسير منتظرشان بودند.
خواهرش زينب دريكي از نوارهاي عمليات مقاومت صداي برادرش را تشخيص مي دهد و دستي را مي بيند كه شبيه دست برادرش است و از او مي پرسد كه شما در اين عمليات بوده ايد و وي به شدت اين موضوع را انكار مي كند.
روزي يكي از دوستانش به خواهر سمير مي گويد كه برادرت فرمانده ماست و او دستور مي دهد وما اجرا مي كنيم. سمير به خواهرش جواب مي دهد كه به حرفش گوش نكن. شوخي مي كند. يكي از دوستانش مي گويد سمير دريكي از عمليات ها زخمي شد و به بيمارستان منتقل شد. وي درميان كسي كه براي بازديد از وي آمده بودند، شايع كرده بود كه به خاطر انفجار كپسول گاز زخمي شده است.
سمير مطوط درسال 1987 شهيد شد و با انتشار خبر شهادتش و برملا شدن هويتش همه شوكه شدند.
منبع: پرس تي وي
/س
اين عمليات درتاريخ به نام عمليات « دو عالم » ثبت ولي به نام « عمليات دو اسير » مشهور شد و در واقع اولين عمليات موفق گرفتن اسير بود؛ زيرا قبلا مقاومت اسلامي بارها سعي كرد سربازان اسرائيلي را به اسارت بگيرد، ولي دراثر موانعي كار ناكام مي ماند. فرمانده اين عمليات موفق شخصي به نام جواد بود كه نامي بسيار آشنا و دلنشين براي رزمندگان بود و بعد از شهادتش همه فهميدند كه اين فرمانده متواضع « شهيد سمير مطوط » نام دارد.
درآن روز، شهيد سمير مطوط به خانه خود در منطقه اوزاعي رفته و ماشين خود را دركنار تعداد زيادي از مردم كه درآنجا تجمع كردند، پارك مي كند تا به خانه رفته ولباس خود را عوض كند، از افرادي كه دركنار خيابان تجمع كرده بودند، مي پـرسد چه خبر است؟ آنها مي گويند مگر اخبار را نشنيدي؟ مقاومت توانست دو سرباز اسرائيلي را به اسارت ببرد. وي بدون اينكه هيچ حرفي بزند، مدتي به سخنان پرشور و حماسي اين افراد گوش مي دهد و سپس به خانه رفته، لباس هايش را عوض مي كند و با ماشيني كه دو اسير اسرائيلي در داخل آن بودند، از كنار جمعيت دور شده و به مكان نامعلومي مي رود.
عمليات مذكور، در واقع ابعادي بيش از يك عمليات داشته و نشان مي دهد كه عزم و اراده مجاهدان به قدري مستحكم شده كه مي توانند دست به عمليات پرجرئت بزنند.
فرمانده اين عمليات بعد از يك سال درعمليات پاكسازي پايگاه اسرائيلي قله مرتفع «علي الطاهر» به همراه سي تن از همرزمانش به نام حسين شكر، جعفر المولي و حسن كسرواني به شهادت مي رسد. اسرائيل براي سال ها از تحويل جسد اين شهيد به خانواده اش خودداري مي كرد، تا اينكه درسال 1996اسرائيل مجبور شد در مقابل تحويل گرفتن همان دو سرباز اسرائيلي كه قبلا سمير مطوط اسير كرده بود، جسد وي را به همراه 45 اسير لبناني در بازداشتگاه خيام و به همراه جسد 123مبارز مقاومت تحويل خانواده اش بدهد.
در واقع اين عمليات يكي از سلسله عمليات موفق است كه سمير مطوط و سايرهمر زمانش انجام دادند.
وي در واقع از افرادي است كه گوي سبقت را از سايرين ربوده و درآن شرايط سخت وطاقت فرسا، جزو مؤسسات مقاومت اسلامي به حساب مي آمدند.
خيلي از همرزمان وي نيز به شهادت رسيدند و آنهايي كه هنوز زنده اند، از فرماندهان عالي رتبه مقاومت به حساب مي آيند.
همه متفق القول هستند كه وي چنان عزم و اراده آهنيني داشت كه منبع اميدواري همه همرزمانش بود. وي چنان ايمان و باوري به انديشه هاي خود داشت كه در عمليات ها حتي در صورت بروز مشكلات و موانع، آنها را كنار مي زد. شور و نشاط و انگيزه وي درجهاد مقدس به قدري بالا بود كه الگويي براي همه مبارزان بود. دركنار اين شور و حماسه از دقت بالايي در برنامه ريزي عمليات ها برخوردار بود ومي توانست پيش بيني دقيقي از مشكلات و موانع را ارائه دهد و تصميمات وي درعمليات ها تصميماتي به موقع و به جا بود.
شهيد سمير در زماني به مقاومت پيوست كه مقاومت هيچ پـشتوانه مادي نداشته و جوانان بدون هيچ توقع مزد و پاداشي به مقاومت پيوسته بودند. شرايط بسيار سخت بود و از همه جهت و از همه طرف محاصره شده بودند. درميان مردم ناشناس بودند و بسيار مورد بي مهري قرارمي گرفتند. شرايطي كه كم تر كسي جرأت ابراز حمايت از آنها را داشت در واقع مردان آن دوره به اندازه مرد بودند. آنها سلاح و مهمات كافي نداشتند، چه برسد به اينكه سلاح هاي پيشرفته و آموزش هاي عالي امروزه را داشته باشند. آنها تمام تجارب خود را با مجروح و شهيد شدن يكي از هم رزمانشان به دست آورده بودند، ولي درمقابل چنان عزم و اراده اي داشتند كه كوهي از موانع و مشكلات را از جا كنده و روز به روز بر تاكتيك هاي نظامي خود مي افزودند.
با وجود اينكه تاكتيك هاي مقاومت در آن زمان برجنگ و گريز استوارشده بود، ولي از ويژگي هاي شهيد سمير مي توان به اين مسئله اشاره كرد كه هيچ وقت اجازه نمي داد جسد شهيدي درصحنه كارزار باقي بماند و خود اصرار مي كرد كه جسد شهيد را بردوش گرفته و به عقب بكشاند. حمايت وي از هم رزمانش در تمام مراحل عمليات درجنگ و گريزهاي برق آساي مبارزان نيز زبانزد تمام رزمندگان مقاومت بود.
خواهرش تاكيد كرد كه سمير درهيچ كدام ازعمليات هايي كه خود درآن حضور داشته، مجروح يا شهيدي را در صحنه نبرد رها نكرده است. با وجود اينكه نام آنها آوازه خاص و عام شده بود و نامشان ورد زبان ها شده بود، ولي بسيار متواضع بودند و هيچ كسي درمورد فعاليت هايشان اطلاعاتي نداشت. تنها يك عكس از وي وجود دارد كه مربوط به يكي از عمليات هاست كه مقاومت توانست زره پوشي از اسرائيلي ها را به غنيمت بگيرد و آنها براي انتقال اين زره پوش مجبور شدند از اين روستا عبور كنند. درحالي كه مردم و خبرنگاران درمسير منتظرشان بودند.
خواهرش زينب دريكي از نوارهاي عمليات مقاومت صداي برادرش را تشخيص مي دهد و دستي را مي بيند كه شبيه دست برادرش است و از او مي پرسد كه شما در اين عمليات بوده ايد و وي به شدت اين موضوع را انكار مي كند.
روزي يكي از دوستانش به خواهر سمير مي گويد كه برادرت فرمانده ماست و او دستور مي دهد وما اجرا مي كنيم. سمير به خواهرش جواب مي دهد كه به حرفش گوش نكن. شوخي مي كند. يكي از دوستانش مي گويد سمير دريكي از عمليات ها زخمي شد و به بيمارستان منتقل شد. وي درميان كسي كه براي بازديد از وي آمده بودند، شايع كرده بود كه به خاطر انفجار كپسول گاز زخمي شده است.
سمير مطوط درسال 1987 شهيد شد و با انتشار خبر شهادتش و برملا شدن هويتش همه شوكه شدند.
منبع: پرس تي وي
/س