حضور بانوان در مسجد

در مکتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است که در راه خدا و براي خدا شکل گيرد. هر مقدار از عمر انسان که براي خدا صرف شود. هر کاري که براي خدا انجام گيرد، مالي که در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هر چه انجام کاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هر گونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل الله است.
دوشنبه، 7 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حضور بانوان در مسجد
حضور بانوان در مسجد
حضور بانوان در مسجد

نويسنده: عسکري اسلامپور کريمي




اشاره

با نگرش به مجموعه تعاليم حياتبخش شريعت اسلام، در مي يابيم که زن از سرشتي انساني، همچون مرد آفريده شده است و همان گونه که در آفرينش با مرد يکسان مي باشد و سرشتي جداگانه ندارد، در رشد و کمال معنوي و رسيدن به قله هاي بلند تقوا و فضيلت و کسب ارزش هاي والاي الهي و انساني نيز داراي استعدادهاي سرشار مي باشد که حق تعالي در او به وديعت نهاده است.
بانوان به عنوان نيمي از پيکر جامعه انساني، همانند مردان در مشارکت عمومي، پايگاه و جايگاه مناسب دارند و نمي توان از نقش سازنده آنان چشم پوشيد.
اسلام با حضور بانوان در عرصه هاي مختلف اجتماعي مخالف نيست و آن را منع نکرده است، بلکه وظيفه اصلي وي را مادري مي داند و تربيت و پرورش انسان هاي بزرگ و وارسته؛ البته در کنار آن نيز به آنان اجازه داده تا با حفظ حريم و عفّت و پاکدامني و در پوششي محفوظ از تير زهرآگين نگاه هاي هوس آلوده؟ آلوده دلان، در اجتماع حضور يابد و براي رشد و ترقّي خود و جامعه گام بردارند.
تاريخ اسلام سرشار از صحنه هايي است که زنان آفريدگار آن بودند. در اين نوشتار برآنيم تا با مطالعه و بررسي آموزه هاي ديني و تاريخ اسلام (شواهد تاريخي) به جواز حضور زنان در مشارکت عمومي و عرصه هاي مختلف اجتماع مانند، حضور در مساجد و ديگر اماکن عبادي بپردازيم، باشد که ابهامات موجود در اين باره در پرتوي آموزه هاي اصيل اسلامي و شواهد تاريخي از صدر اسلام، به خوبي بر همگان آشکار گردد.

حضور بانوان در مسجد از منظر روايات

با امعان نظر در منابع اصيل روايي اسلام در مي يابيم که روايات وارده در خصوص حضور بانوان در مسجد، بر دو قسم قابل تقسيم است:
الف) دسته اي از روايات، مسجد زن را خانه و منزل مسکوني وي دانسته است.
ب) دسته اي از روايات، بيانگر جواز حضور بانوان در مسجد است.
انديشمندان شيعه با توجّه به اين دو دسته از روايات و نيز دسته ديگري از روايات که بيانگر ترغيب و تشويق بر رفت و آمد به مسجد براي انسان اعم از زن و مرد است(1) نسبت به حضور زنان در مسجد، اختلاف نظر دارند. برخي از فقهاي عظام شيعه، نه تنها حضور بانوان را در مساجد جايز شمرده اند، بلکه آن را مستحب نيز مي دانند.
عدّه اي همچون، علامه حلي(ره) حضور بانوان را در مساجد مکروه دانسته اند.(2) عدّه کثيري از فقها گرچه حکم به کراهت نداده اند، ولي خواندن نماز در خانه را براي زن افضل شمرده اند، دليل اين دو دسته، برخي آيات و روايات است که در ذيل به آن مي پردازيم.
بررسي و پاسخ به دلايل قائلين به افضليت نماز براي بانوان در خانه
دين مبين اسلام به مسئله حجاب و عفاف زنان جهت حفظ شخصيت و ارزش آن ها اهميّت فوق العاده اي قائل شده است.
خداوند در قرآن به زنان پيامبر(ص) دستورهاي خاصّي داده است تا ارزش و احترام آنان محفوظ بماند. از جمله مي فرمايد: "يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَستُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَيَطمَعَ الَّذِي فِي قَلبِهِ مَرَضٌ وَقُلنَ قَولاً مَّعرُوفاً"(3) اي زنان پيامبر! شما مانند ديگر زنان نيستيد، اگر تقوا پيشه کنيد بنابراين، به نرمي سخن نگوييد تا آنکه در قلبش مرض است طمع ورزد، و به گونه اي نيک سخن گوييد".
و نيز در آيه اي ديگر مي فرمايد: "وَقَرنَ فِي بُيُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجَاهِلِيَّةِ الاُولَي...؛(4) در خانه هاي خود قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم، زينت هاي خود را آشکار مکنيد".
واژه "قرن" از وقر يقر به معناي استقر، مستقر شدن و برجاي ماندن است. "سيد قطب" با توجّه به اين معنا نوشته است: قرن، تعبير لطيفي است؛ يعني: خانه پايگاه زن است؛ از اين رو، زن به قدر نياز و حاجت مي تواند از منزل خارج شود."(5)
در تفسير "فرقان" نيز آمده است: قرن از قرّ يقرّ، امر آن "اقررن" است. آيه شريفه، زنان را به قرار گرفتن در خانه امر مي کند و اين که بدون حاجت از منزل خارج نشوند.(6)
درباره معناي واژه "تبرَج" در کهن ترين متن لغوي، يعني کتاب "العين" آمده است: آنگاه که زن زيبايي هاي گريبان و چهره را بنماياند، گفته مي شود: تبرّج کرده است.(7)
فيّومي نيز جلوه گري و عرضه زيبايي ها را مفهوم تبرّج دانسته و نوشته است: "تبرجت المرئة، يعني زن، زيبايي ها و زينتهايش را در مقابل نامحرم آشکار سازد".(8)
ناگفته نماند که طرف خطاب خداوند در آيه مزبور، همسران پيامبرند، ولي در مورد هر يک از زنان مسلمان نيز مي تواند صادق باشد. در آيه قبل، زنان پيامبر از سخن گفتن هوس انگيز و مهيج، نهي شده اند تا از طمع و آزار بيگانگان ايمن باشند. در اين آيه مي فرمايد: در خانه هايتان بمانيد و همچون زنان جاهليت در ميان جمعيت ظاهر نشويد و اندام و زيبايي و زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد.
اين آيه شريفه بيانگر اهميّت حجاب اسلامي و نهي از خودنمايي است که به زنان مسلمان دستور مي دهد همانند زنان عصر جاهليت نخستين، هنگام حضور در اجتماع، از خودنمايي و خودآرايي بپرهيزند. روشن است که مراد محصور و محبوس نمودن زن در خانه و جدا نمودن او از اجتماع نيست؛ زيرا مخاطبان آيه يعني زنان پيامبر(ص) به شهادت تاريخ همراه آن حضرت به مسافرت رفته، در جنگ ها شرکت جسته و پيامبر(ص) نيز منعي نفرموده است.
قرآن کريم در آيه59 همين سوره (احزاب) خطاب به پيامبر(ص) مي فرمايد: "يَا أيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزِوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ المُؤمِنِينَ يُدنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِکَ أَدنَي أَن يُعرَفنَ وَکَانَ اللهُ غَفُوراً رَّحِيما؛(9) اي پيامبر! به زنان و دختران خود و به زنان و مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. اين مناسب تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند".
اين آيه شريفه فلسفه پوشش زنان را با تعبير "ذَلِکَ أَدنَي أَن يُعرَفنَ فَلَا يُؤذَينَ" بيان کرده است" يعني پوشش، نزديکترين راه است که زنان به ستر و عفاف شناخته شوند و نااهلان و فاسدان در مقام تعقيب آنان برنيايند و به آن ها آزار نرسانند و بي احترامي نکنند و نگاه هوس آلود به آنان نداشته باشند.(10)
زينت زن اگر براي خود و محرمش حفظ شود، پاداشي ارزنده نزد خدا براي وي درنظر گرفته شده و زنان بايد بکوشند تا با خويشتنداري به آن پاداش دست يابند و خدا خواسته تا ارجمند باشند و جايگاه آنان برجا باشد. به هر صورت اين دستورات فقط براي همسران و اهلبيت پيامبر(ص) نيست. وقتي زنان پيغمبر(ص) بايد در خانه بمانند تا حرمت آنان خدشه دار نشود، ديگر زنان هم چنين اند. اينجا که سفارش به خودداري از بيرون آمدن از خانه کرده به دليل حفظ شئون اسلامي است.
درباره شأن نزول اين آيه شريفه آمده است: "گروهي از منافقان، اوائل شب که هوا تاريک مي شد در کوچه ها و معابر مزاحم زناني که جهت اقامه نماز به مسجد مي رفتند مي شدند. خداوند اين آيه شريفه را نازل فرمود و به پيامبر(ص) دستور داد که به همسران و دختران خويش و زنان مؤمنين بگويد که بدون جلباب و روسري از خانه خارج نشوند. از اين رو، پس از نزول آيه، زنان انصار با لباس سياه و بلند و با حجاب کامل در نماز جماعت حاضر مي شدند."(11)
بنابراين، به جهت اهميت و لزوم مصونيت زن از هرگونه تجاوز، اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.
همچنين قائلين به افضليت نماز براي بانوان در خانه، به برخي از احاديث وارده از معصومان(ع) که بر افضليت نماز زنان در خانه دلالت دارد، تمسک جسته اند.
دسته اي از روايات نيز زنان را از رفتن به مسجد بازداشته اند و از کتاب هاي روايي و فتاواي بعضي از فقهاي شيعه و سني استفاده مي شود که براي زنان خواندن نماز در خانه از نماز خواندن در مسجد فضيلت بيشتر دارد. که جهت اختصار به نمونه هايي از اين روايات و فتاوا که مضمون همه آن ها يکي است اشاره مي کنيم:
رسول خدا(ص) فرمود: "صَلاةُ المرأةِ وَحدَها في بَيتها کفَضلِ صَلاتِها في الجَمع خَمساً وَ عشرين درجةً؛(12) به تنهايي و در خانه نماز خواندن زن، مثل نماز در جمع است، در حالي که 25درجه فضيلت دارد."
همچنين فرمود: "إنّ مَساجِدَ الِّنساء البيوتُ، وَصلاةُ المَرأةِ في بَيتِها أفضَلُ مِن صَلاتِها وَصُفَّتها وَ صلاتُها في صُفّتها أفضَلُ مِن صَلاتِها في صَحنِ دارِها وَ صلاتُها في صَحنِ دارِها أفضَلُ مِن صَلاتِها في سَطحِ بَيتِها؛(13) بهترين مسجد زنان، خانه است؛ و نماز در خانه برتر از نماز او در ايوان است؛ و نماز او در ايوان برتر از نمازش در حياط خانه اش است؛ و نماز او در حياط خانه برتر از نمازش بر پشت بام خانه است».
و نيز در "نهج الفصاحه" از آن حضرت چنين نقل شده است: "بهترين مسجد زنان؛ کنج خانه آنهاست."(14) همچنين آن حضرت مي فرمايد: "نمازي که زن، در تاريک ترين گوشه خانه خود کند، از همه نمازهاي او نزد خدا محبوبتر است."(15)
امام صادق(ع) در اين باره فرمود: "خَيرُ مَساجِدِ نِسائکُم البُيوتُ؛(16) بهترين مساجد براي زنان شما خانه ها است".
همچنين فرمود: "صَلاة المَرأة في مَخدِعِهَا افضلُ مِن صَلاتِها في بَيتِها وَ صلاتُها في بَيتِها افضَلُ مِن صلاتِها في الدّارِ؛(17) نماز زن در اطاق عقبي (پستو) برتر از نماز او در اطاق جلويي است و نماز او در اطاق نشيمن برتر از نماز در خانه اش است."
يکي از همسران پيامبر(ص) از آن حضرت نقل مي کند که فرمود: "خَيرُ مَساجِدِ النِّساءِ، قَعرُ بُيُوتِهِنَّ؛(18) بهترين مساجد براي زنان، اطاقهاي عقب خانه هاي آنان است." همانند اين روايات در منابع اهل سنت نيز از پيامبر(ص) نقل شده است.(19)
رسول خدا(ص) به امام علي(ع) فرمود: "يا عليّ! لَيسَ عَلَي النِّساءِ جُمعَةٌ وَ لا أذانٌ وَلا إقامة؛(20) رسول خدا فرمود: اي علي! بر زنان نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه واجب نيست."
از نظر فقهي در فقه شيعه و سني در اين مسئله تقريباً نظريه واحدي وجود دارد و آن اين که ادلّه وجوب نماز جمعه به چند دسته ترخيص (معاف، رخصت عدم حضور) داده است؛ يک دسته از آن ها زنان هستند. نماز جمعه يک تکليف واجب است که در عهد حضور معصوم واجب تعييني بود. چند گروه از اين حضور معاف بودند؛ بنابراين، بيان و لسان ادلّه، رفع کلفت و الزام است، نه ايجاد ممانعت؛ به عبارت ديگر وجوب نماز جمعه منوط به مذکر بودن است و نه جواز آن. بر همين اساس فتواي اکثر قريب به اتفاق فقها اين است که در صورت حضور، نماز جمعه زنان صحيح و کفايت از نماز ظهر آنان مي کند. حتي برخي از اين هم فراتر رفته و فرموده اند: زنان در صورت عدم حضور، تکليفي نسبت به نماز جمعه ندارند؛ ولي اگر در جماعت حضور پيدا کردند بر آن ها واجب مي شود. مانند صاحب سرائر که مي نويسد: در صورت عدم حضور، نماز جمعه جايز وگرنه واجب است.(21)
برخي از علما فتواي فوق را درباره باقي معذورين به جز زنان؛ مانند بيماران، صحيح مي دانند، ولي در زنان صحيح نمي دانند.
محقق اردبيلي با اين نظر مخالفت نمودند. وي گرچه نماز جمعه زنان را فقط مجزي دانسته نه واجب، ولي براي فرق ميان زنان و ساير معذورين، چه از نظر اجزاء و چه از حيث وجوب و عدم وجوب، ادله وارده را تمام نمي داند، بلکه مي فرمايد:
"لعلّ الوجه انّ سقوطها للمشقة فهو رخصة(22) منوطة بالعلّة فعلي تقدير عدمها لايسقط... لانّ الساقط هو السعي و الشهود... و سقوط الشهود لا يستلزم سقوط الصلاة مطلاقاً..." بعد مي فرمايد تمام ادله در مورد زنان هم جاري هستند، "فالفرق بينها و بين غيرها محل تأمل."(23)
امام خميني(ره) نيز نماز جمعه براي زنان را جايز و مجزي از نماز ظهرشان مي دانند.(24)
به هر حال، حکم فقهي مسئله در کلمات فقهاي عظام موجود است و غرض از اين توضيح، ارائه گزارشي از جواز حضور زنان در نماز جمعه، سنّت بودن آن در کتب روايي و فقهي بود. مبني بر اينکه فتواي مشهور فقها جواز و اجزاي نماز جمعه زنان است.
همچنين در کتب اهل سنت نيز رواياتي وجود دارد که رجحان نماز در خانه را بر نماز جماعت زنان ثابت مي کنند. از جمله روايت ذيل که ابوداود و حاکم نقل کرده اند: "صلاة المرأة في بيتها أفضل من صلاتها في المسجد؛(25) نماز زن در خانه اش از نماز در مسجد برتر است. البته در کتاب "تحرير المرأة في عصر الرساله" در صحت اين روايت خدشه شده است.(26)
در کتب فقهي معاصر اهل سنت، خروج زنان براي اقامه جماعت، منوط به ايمني از وقوع در فتنه، عدم ازدحام مردان در خيابان ها و بازارهاي منتهي به مساجد شده است. برخي نيز براي جمع ميان هر دو فضيلت؛ يعني جماعت زنان و عدم حضور در ميان مردان، نماز جماعت زنان در خانه را پيشنهاد داده اند.(27)
به نظر مي رسد با وجود روايات فراواني که در کتب روايي اهل سنت وجود دارد که هم ترغيب پيامبر(ص) به شرکت زنان در جماعت را مي رساند و هم سيره متشرعين عصر رسالت را بيان مي کند، منع تنزيهي علماي اهل سنت از شرکت زنان در جماعت کمي عجيب مي باشد.
بسياري از فقهاي عظام نيز با توجه به اهميت حفظ حجاب، از روايات "منع خروج زنان از خانه" همين معنا (افضليت نماز در خانه) را استنباط کرده اند.
در کتاب "روضة المتقين" در شرح روايت امام صادق(ع) که فرمود: "خير مساجد نسائکم البيوت" آمده است: "لانها اقرب الي عصمتهن و سترهن؛(28) نماز خواندن زنان در خانه به عصمت و عفاف آنان نزديکتر است."
صاحب مفتاح الکرامه در جمع آوري اقوال در اين باره آورده است: آيا رفتن به مسجد فقط براي مردان مشروع است يا براي زنان نيز جايز است؟
در "نهاية الاحکام" و "کشف الالتباس" اين امر مختص مردان شمرده شده است، نه زنان؛ زيرا به زنان دستور پوشش و پنهان شدن داده شده است.
در حاشيه "ميسي" آمده است: "خواندن نماز در مسجد براي مردان مستحب است، امام استحباب نماز در خانه براي زنان به طور مطلق ثابت است."
در "مجمع البرهان" در خبر يونس بن ضبيان آمده: "فضيلت رفتن به مسجد براي مردان ثابت است، نه براي زنان." همان طور که مشهور بين فقها هم همين است. علامه حلي در "تذکره" مي نويسد: رفتن زنان به مسجد مکروه است. در "نفيه" آمده است: نماز زن بايد در خانه اش برپا شود. علامه در "ذکري" مي گويد: "نماز زن در خانه اش افضل از مسجد است." شهيد اول و دوم(ره) در "لمعه" و "روضه" مي گويند: "بهتر اين است که بگوييم مسجد براي غير زنان است يا اين حکم به طور مطلق جاري است. بنابراين که خانه براي زنان در حکم مسجد است."
شهيد اول و ثاني نيز در معناي "مسجد المرئة بيتها" گفته اند: "يعني نماز خواندن زنان در خانه افضل از رفتن آن ها به مسجد است يا به اين معنا است که فضيلت نماز زنان در خانه مثل مسجد است و نيازي به رفتن به مسجد نيست."
البته صاحب "مفتاح الکرامه" بعد از نقل اقوال مي گويد: "کسي که بحث احکام جماعت، اوقات، مبحث حيض، استحاضه و غير آن ها را تتبع کند برايش روشن مي شود که اصحاب قائل به شرعيت رفتن زنان به مسجد هستند. بنابراين، سزاوار است در خصوص اين موضوع دقت شود."(29)
شهيد ثاني در شرح لمعه مي گويد: "بهتر آن است که بگوييم رفتن به مسجد براي غير زنان است يا اين که بگوييم: خانه به طور مطلق "مسجد" زن است."(30)
البته ناگفته نماند معناي اين که مسجد زن خانه او است، اين است که نماز زن در خانه اش از رفتن او به مسجد برتر است يا به اين معنا که اقامه نماز در خانه در فضيلت، مثل مسجد است و نيازي به رفتن او به مسجد نيست.
در کتاب "عروة الوثقي" آمده است: "صلاة المرئة في بيتها افضل من صلاتها في المسجد؛(31) نماز زن در خانه اش بهتر از نماز او در مسجد است."
از مجموع روايات گذشته مي توان اين گونه استفاده کرد که خواندن نماز در خانه نسبت به مسجد براي زنان بهتر است. امّا با تأملي در اين گونه روايات در مي يابيم که معمولاً تلاش شده تا به نحوي به مسئله حجاب اسلامي اهميت بدهند و به همين دليل هم به نماز در خانه فضيلت داده اند.
بدون هيچ ترديدي، اندام زن به ويژه اگر با آرايه ها و پيرايه هايي، آراسته گردد هيجان انگيز و هوس آفرين است؛ از سوي ديگر، زن نيمي از پيکره جامعه انساني را تشکيل مي دهد و در ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي مي تواند نقش آفريني داشته باشد.
اسلام با طرح پوشش زن در حقيقت جواز حضور وي در عرصه هاي مختلف اجتماعي را رقم زده است و با دستورات حکيمانه و راهگشايي که در چگونگي منش و روش او ارائه داده، از يک سوي اين نيروي عظيم را از تباه شدن نجات داده و از سوي ديگر، جلو فسادگري و ناهنجاري هاي ناشي از اختلاط زن و مرد را گرفته است؛ بنابراين، به خاطر وجود عدم امنيت در جامعه و اهميت و لزوم مصونيت زن از هرگونه تجاوز، شريعت اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.
اگر زني بتواند خود را از ديد نامحرم بپوشاند و يا ديدگان خويش را از نگاه بيگانه فرو بندد، حضور او در مسجد منعي ندارد؛ همان طور که در زمان رسول خدا(ص) زنان با حفظ حجاب و پوشش اسلامي به نماز جماعت مي رفتند و در مسجد حضور پيدا مي کردند. امام خميني(ره) در اين باره فرموده است: "اگر (زنان) بتوانند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند."(32) همچنين حضرت آيت الله مکارم شيرازي مي فرمايند: "براي زن ها بهتر آن است که نماز را در خانه بخوانند، ولي اگر خود را از نامحرم به خوبي حفظ کنند، بهتر است در مسجد بخوانند."(33) ونيز از صاحب "دروس" نقل شده که فرمود: رفتن به مسجد براي زن مستحب است مانند مردان، گرچه خانه بهتر است.
با توجه به مطالب ياد شده اگر کسي بگويد چون براي زن بهتر است که در خانه نماز بخواند و روايات و آيات و نيز ديدگاه هاي دانشمندان بزرگ اسلامي هم گواه بر اين است، دليل استواري نخواهد بود، زيرا، اين برتري در روايت نمي تواند مانعي باشد براي ارزش نمازي که زن مي تواند در مسجد به دست آورد.
اگر نماز در خانه براي زن سزاوارتر باشد، به همين اندازه نيز خواندن نماز در مسجد يا شرکت در دعاها سفارش شده و اهميت هر کدام در جاي خود محفوظ است. و نيز به همين مقدار که به کراهت رفتن زنان به مساجد در روايات اشاره شده، روايات بسياري هم وجود دارد که حضور بانوان در مسجد را حائز مي داند.
در برخي از روايات آمده است که وقتي زنان درخواست اجازه براي رفتن به مسجد کردند، منعشان نکنيد. در سنن ابوداود، باب "ما جاء في خروج النساء الي المسجد" تعدادي از اين روايات ذکر شده است.
رسول خدا(ص) فرمود: "لا تمنعوا اماء الله مساجد الله؛(34) همسرانتان را از رفتن به مساجد خدا منع نکنيد. "و در روايتي ديگر نيز از آن حضرت آمده است: "اذنوا للنساء الي المساجد بالليل؛(35) هنگام شب به زنان براي رفتن به مساجد اذن دهيد."
در کتاب کنزالعمال نيز در باب حکم اذن زنان، از رسول خدا(ص) آمده است: "اذا استأذنکم نساؤکم بالليل الي المسجد فأذنوا لهن؛(36) شب هنگام که زنانتان براي رفتن به مسجد اجازه مي خواهند، رخصت دهيد." و نيز آن حضرت مي فرمايد: "اذا استأذنکم الي الصلاة فلاتمنعوهن؛(37) وقتي که زنان شما براي رفتن به مسجد جهت اقامة نماز اجازه مي خواهند، منع نکنيد" در صحيح بخاري و صحيح مسلم رواياتي از پيامبر(ص) به اين تعبير آمده است: "اذا استأذنت أحدکم امرأته الي المسجد فلا يمنعها؛(38) هرگاه همسر يکي از شما براي رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشويد".
همچنين آن حضرت مي فرمايند: "لاتمنعوا النساء حظوظهن من المساجد اذا استأذنکم؛(39) باز نداريد زنان را از فيض مسجد، آن هنگام که از شما اجازه مي خواهند."
در برخي از روايات مزبور علاوه بر تصريح در جواز خروج زنان براي اقامه جماعت در مسجد، حاکي از اين است که بحث حضور زنان براي اقامه جماعت عشاء يا صبح که مستلزم خروج در تاريکي بوده براي آنان مشکل به نظر مي رسيده است و حضرت با کلام فوق مي خواهد که مردان رفع ممانعت نمايند. بنابراين، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامي و شئون زن مسلمان و پاکدامني را رعايت کنند، افضل بودن نماز در مسجد براي آنان همچون مردان است و جاي هيچ گونه ترديدي نيست و طبق اين روايات نبايد آنان را از فضايل و آثار معنوي مسجد محروم کرد.
به هر حال سخن ما به بعضي از افرادي که ديدگاه مخالفي نسبت به حضور اجتماعي زنان دارند و آموزه هاي ديني و قرآن را به عنوان پشتيباني براي حبس کردن زن در محوطه خانه مي دانند، اين است: آيا به راستي آموزه هاي ديني و قرآني با حضور اجتماعي زنان مخالف است و يا اين مقوله نيز همچون بسياري از موارد ديگر، نظر متحجرانه اي است که با نام دين در جوامع اسلامي و حتي جوامع غربي شيوع پيدا کرده است؟
قرآن کريم درباره حضور زنان در اجتماع، مؤمنان راستين را چنين معرفي مي فرمايد: "إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَ اذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَي أَمرٍ جَامِع لَم يَذهَبُوا حَتَّي يَستَأذِنُوهُ إنَّ الَّذِينَ يَستِأُذِنُونَکَ أولَئِکَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا استَأذَنُوکَ لِبَعضِ شَأنِهِم فَأذَن لِّمَن شِئتَ مِنهُم وَاستَغفِر لَهُمُ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ"(40) مؤمنان راستين کساني اند که هم از نظر عقيده، به خدا و پيامبر(ص) معتقدند و هم از نظر درک مسائل اجتماعي و هوش جمعي، جامعه را خوب مي شناسند و در مسائل جمعي حضور دارند. آن ها منزوي نيستند در فعاليت هاي اجتماعي حضور دارند.
"امر جامع"، در اين آيه همان مسائل جمعي يک نظام است. اين حضور مي تواند اشکال مختلفي پيدا کند مثل حضور در مسجد براي نماز جماعت و فراگيري احکام و دستورات ديني، انتخابات، نمازجمعه، و ساير فعاليت هاي سياسي و اجتماعي که در سرنوشت افراد جامعه تأثيرگذار است که اين شمول هم شامل مردان مي شود و هم شامل زنان.
ملاحظه مي کنيم اطلاق آيه شريفه به گونه اي است که اين حکم براي زن و مرد (هر دو) قابل اجرا است.
روايات ياد شده نيز گذشته از خلل در اسناد آنها، از جهت دلالت نيز مورد تأمل اند.
ما مي بينيم خود پيامبر(ص) زمينه ساز حضور فعال اجتماعي زنان در تمام عرصه ها بودند؛ چنانکه آن حضرت زنان خويش را به جهاد مي برد و نيز در مواردي که امر دفاع از پيامبر حضور آنان را مي طلبيد؛ از آن دريغ نمي کرده اند.(41)
در سيره رفتاري پيامبر(ص) با خانواده اش آمده هنگامي که مي خواستند به مسافرت بروند، در ميان همسران خود قرعه مي زدند، هر کدام که قرعه به نام وي درمي آمد، در سفر همراه پيامبر مي رفت.(42) بعضي از اصحاب نيز چنين مي کردند.(43)
زنان پيامبر همه از مهاجرين بودند.(44) در هجرت به حبشه 18زن حضور داشتند(45) که اسماء بنت عميس، ام سلمه و رقيه دختر رسول خدا از جمله آنان بودند.(46)
در ميان زنان مهاجر به مدينه فاطمه بنت اسد، مادر اميرمؤمنان(ع) نيز بود. طبق فرمايش امام صادق(ع)؛ وي اولين زني بود که پياده از مکه به مدينه به سوي پيامبر هجرت نمود.(47) در اين هجرت، زينب، دختر پيامبر(ص)(48) و فاطمه زهرا(س)، همسر اميرمؤمنان، دختر ديگر آن حضرت نيز از جمله مهاجران في سبيل الله به حساب مي آيند.
همچنين مي توان به حضور فعال زنان در بيعت کردن که يک امر کاملاً سياسي و اجتماعي بود اشاره کرد و نکته جالب اين که اولين بيعت پيامبر(ص) با مسلمانان به دليل حضور فعال بانوان به "بيعت النساء" معروف شد.
در زمان حکومت نبوي، زنان اجازه داشتند نمايندگان خود را به محضر رسول خدا بفرستند و بدون دخالت مردان، مطالبات خود را مطرح کنند. آن ها سؤالات خود را با پيامبر(ص) در ميان مي گذاشتند و پاسخ ها را دريافت مي کردند.
به عنوان مثال، ام سنان مي گويد: "ما زنان همراه رسول خدا(ص) در نمازهاي جمعه و جماعت و اعياد مختلف شرکت مي کرديم."
به هر حال، رفتن زنان به مساجد براي اداي نماز، در عصر رسالت امري عادي و معمول بود و اين رفت و آمد فرصت مناسبي بود تا در مجالس علمي که از سوي بزرگان صحابه در مساجد برپا مي شد حضور يابند.
تقرير و سکوت معصومان(ع) در عصر بعد از پيامبر(ص) در اين خصوص نيز از وجوه حجيّت چنين حضورهاست؛ چنان که در زمان امام علي(ع) خانواده آن حضرت، يعني دخترپيامبر(ص) و نوادگان دختري وي در عرصه هاي مختلف سياسي و اجتماعي حضور جدّي داشتند. حضرت زهرا(س) پيشتازترين مخالف سياسي عليه نظام خلافت سقيفه بود و بارها با خليفه اول محاجّه کرد و او را محکوم نمود. ايشان در مسجد خطبه خواند و زنان و مردان آن را گوش دادند. هرگز اميرمؤمنان(ع) نسبت به حضور ايشان در مسجد و ديگر عرصه هاي اجتماعي اعتراض نداشت و يا همچون سکوت آن حضرت در مقابل تلاش سياسي ام سلمه در دفاع از ولايت و نيز ام الفضل که در غزوات جمل و صفين کار اطلاعاتي براي حضرت انجام مي دادند.
صاحب "وسائل الشيعه" روايات گوناگوني را درباره حضور بانوان در عرصه هاي مختلف اجتماع گردآورده و شرايط و چگونگي شرکت آنان را در مسائل اجتماعي بيان کرده است و از مجموع روايات به اين نتيجه مي رسد که: "براي زنان روا است که در مجالس عزا، اداي حقوق مردم و يا تشييع جنازه از منزل بيرون روند و در اين کارها شرکت کنند، همچنان که حضرت فاطمه(س) و زنان ائمه اطهار(ع) در آن ها شرکت مي کرده اند."(49)
بنابراين، اگر احکامي محدود کننده در اسلام نسبت به زنان وجود دارد، هرگز به معناي حبس زن در خانه و ناديده گرفتن تواناييهاي اين بخش از اجتماع در اداره جامعه و نقش آفريني اجتماعي آنان نيست.
گذشته از دلايلي که تا کنون بدان استناد شد، روايات زيادي (روايات عام) از طريق ائمه معصومان(ع) به ما رسيده است، مبني بر اين که مسجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است و اختصاص به گروه خاصي ندارد.(50)
افزون بر اينها، حضور زنان و مردان در مسجد، موجب زنده نگه داشتن شعائر الهي مي شود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) تأکيد و تشويق فوق العاده اي نسبت به رفت و آمد به مساجد و حضور مستمر در آن کرده اند؛ زيرا بزرگداشت شعائر آسماني و گراميداشتن آيين ديني نشانه دينداري و پايبندي به مقدسات آن است. اين مطلبي است که شامل بسياري از باورهاي ديني مي شود که از آن دسته است احترام به مساجد، روزه داري و روزهاي ويژه اي را "ايام الله" ناميدن؛ چنان که امام خميني آن ها را "يوم الله" مي خواندند. ايشان کرامت و برتري اماکن مقدس را اين گونه بيان مي نمودند: "در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پيامبر(ص) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله، بعد مسجد بازار است."(51)
مسجد به فرموده پيامبر(ص) خانه خدا(52) انوار الهي(53) جايگاه پيامبران(54) و نيز بوستان بهشتي شمرده شده است، بهترين مصاديق شعائر الهي است. ارج نهادن به اين شعائر به فرموده قرآن نشان دهنده پرهيزکاري است: "وَمَن يُعَظِّم شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِن تَقوَي القُلُوبِ"(55) و هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواي دلهاست. بر همين اساس در قرآن از مانع شدن از ياد خدا در مسجد تعبير به ظلم شده است: "وَمَن أَظلَمُ مِمَّن مّنَعَ مَسَاجِدَ اللهِ أَن يُذکَرَ فِيهَا اسمُهُ وَسَعَي فِي خَرَابِهَا..."(56) چه کسي ظالمتر و ستمکارتر از آنکه از بردن نام خدا در مسجد جلوگيري کند و در خراب کردن آن سعي و کوشش کند.
گروهي از محققان دفتر مطالعات و پژوهش هاي مرکز رسيدگي به امور مساجد مي گويند: "در قرون اخير، تخريب مسجد و ساختمان هاي توحيدي بنا شده بر قبور ائمه اطهار(ع) در "بقيع" توسط وهابيان و تخريب مسجد "بابري" در هند، نمونه هايي از ظلم به مسجد بوده اند. ظلم به مسجد، هم شامل ظلم به خود مسجد و هم مؤمنان نمازگزار در آن است که جلوگيري از ورود به مسجد براي برپايي شعائر اسلامي و گفتن ذکر و ياد خدا، از مصاديق بارز ظلم به مسجد و مؤمنان است."(57) علاوه بر اين که احترام به مسجد نشان از تقواست و بازداشتن از ذکر خدا ستمگري شمرده شده، اگر کسي به مسجد احترام هم نکند، يعني عملي که حاکي از سبک شمردن مسجد باشد، از او صادر شود، ملعون است. امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: "ملعونٌ، ملعونٌ من لم يوقّر المسجد"(58) مورد نفرين خدا است کسي که به مسجد احترام نگذارد.
به همين دليل، فقهاي عظام در فقه، قاعده اي تحت عنوان "حرمة اهانة المحرمات في الدين" مطرح کرده اند. براساس اين قاعده، که مفاد آن مورد اتّفاق همگان است، هتک، اهانت و تحقير آنچه در دين اسلام داراي حرمت است، جائز نيست و مسجد مسلمانان از مواردي است که رعايت احترام آن لازم شمرده شده است. همچنين برخي از علما اهانت به مسجد و هتک حرمت آن را از گناهان کبيره دانسته اند؛ زيرا مکاني که شعائر الهي و از محرمات ديني محسوب مي شود، احترام و حرمت آن واجب است.
در کتاب "گناهان کبيره" تحت عنوان "هتک مساجد" آمده است: هر مکاني که به وسيله مسلمانان و بعنوان مسجد بنا شود، شيعه باشد يا از ساير فرق اسلامي، رعايت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن، مانند خراب کردن و يا آلوده ساختن آن به نجاست، گناه کبيره است. مسجد به حضرت آفريدگار نسبت دارد. "و ان المساجدلله" و اهانت به آن اهانت به خداست. علاوه بر اين، بزرگي هتک مسجد نزد هر دينداري بديهي و ارتکازي است(59) بر اين اساس، حضور زنان در مساجد براي انجام فرايض ديني مصداق تعظيم و بزرگداشت مساجد است و محروم کردن آنان از اين فيض بزرگ يکي از اقسام هتک و بي احترامي است که خود ستمي بس بزرگ است.

قائلين به جواز و استحباب حضور بانوان در مسجد

عده اي از فقهاي عظام شيعه معتقدند که نه تنها حضور بانوان در مسجد مانند ديگر عرصه هاي اجتماعي (البته با رعايت شئون اسلامي) جائز است، بلکه امري نيکو و مستحب مي باشد.(60) حتي بعضي از فقهاي معاصر مي فرمايند: براي زنان در صورتي که خود را از نامحرم به خوبي حفظ کنند، بهتر است نماز را در مسجد بخوانند و اگر راهي براي يادگرفتن مسائل اسلامي جز از طريق رفتن به مسجد وجود ندارد، واجب است به مسجد بروند.(61)
ادلّه قائلين به جواز و استحباب حضور زنان در مسجد عمومات و اطلاقات رواياتي است که بيانگر ترغيب و تشويق بر رفت و آمد به مساجد و بهره مندي از فضائل مسجد بر انسان، قطع نظر از جنسيّت است. اين عده که اکثريت علما را تشکيل مي دهند بر اين مدعاي خود به برخي از شواهد تاريخي نيز تمسک نموده اند.
در منابع روايي اسلام، روايات زيادي وجود دارد که همگي مشعر بر اين است که مساجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است. با اندکي دقت در روايات ذيل، به روشني در مي يابيم که ميان مرد و زن هيچ گونه تفاوتي وجود ندارد؛ زيرا واژه هايي مانند، انسان هاي با تقوا، مؤمن، متقين، اهل مسجد، منع نکردن و جز آن، اختصاص به گروه خاصي ندارد و براي عموم مسلمانان است.
در روايتي از پيامبر(ص) نقل شده که فرمودند: "هنگامي که ديديد شخصي بر رفت و آمد به مسجد مداومت دارد، او را مؤمن بدانيد؛ زيرا مسجد خانه انسان هاي با تقوا و صالح است."(62)
و نيز در روايتي ديگر فرمودند: "المسجد بيت کل مؤمن؛(63) مسجد خانه هر مؤمني است." آن حضرت در حديثي ديگر مسجد را خانه همه متقين و پرهيزکاران دانسته و فرموده اند: "اِنَّ المَساجِدَ بُيُوتُ المُتَّقيِن."(64)
و نيز فرمود: "مَن کانَتِ المَساجِدُ بُيُوتَهُ فَقَد خَتَمَ اللهُ لَهُ بِالرَّوحِ وَ الرَّحمةِ وَ الجَوازِ عَلَي الصّراطِ اِلَي الجَنَّة؛(65) هر کس خانه اش مسجد باشد، خداوند کارش را با رحمت و شادي قرار داده، و اجازه عبور از صراط به سوي بهشت را به او خواهد داد."
امام حسن(ع) فرمود: "اَهلُ المَسجِدِ زُوّارُ وَ حقٌ عَلَي المَزُورِ اَلتّحفَةُ لِزائِرِهِ؛(66) اهل مسجد زائر خدا هستند و بر صاحب خانه است که بر زائرش هديه اي بدهد."
و همچنين روايات متعددي که در آن ها واژه "مَن مَشي" و "مَن أسَرج" آمده است. پيامبر(ص) فرمود: "من مشي الي مسجد من مساجد الله فله يکل خطوة خَطَاهَا حتّي يرَجع الي منزلهِ عشرَ حَسَنات و مُحِيَ عنه عشرُ حسنات و رُفعَ لهُ عشرُ درجات؛(67) کسي که به مسجدي از مساجد خدا برود براي هر گامي که برمي دارد تا به منزل برگردد ده حسنه برايش نوشته مي شود و ده گناه از او برداشته و ده درجه ترفيع مي يابد."
و همچنين در روايتي ديگر فرمود: "بشر المشائين في ظلمات الي المساجدِ بالنور الساطع يوم القيامه؛(68) بشارت باد کساني را که در تاريکي شب به مساجد مي روند، در روز قيامت، از نوري درخشنده در پيشاپيش خود برخوردارند."
امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: "مَن مَشي اِلَي المَسجِدِ لَم يَضَع رِجلَهُ عَلي رَطبٍ وَ لا يابِسٍ اِلاّ سَبَّحَت لَهُ الارضُ الي الارضين السابعه؛(69) هر کس به طرف مسجد برود، پايش را بر هيچ تر و خشکي نمي گذارد، مگر اينکه زمين تا طبقات هفتگانه اش براي او تسبيح مي گويند."
امام علي(ع)در مورد همسايه مسجد فرموده است: "لا صلاة لجار المسجد الاّ أن يکون له عذر او به علة، فقيل: و من جار المسجد يا اميرالمؤمنين؟ فقال: من سمع النداء؛(70) نماز همسايه مسجد در خانه نماز کامل نيست؛ جز اينکه عذري داشته باشد. از آن حضرت سؤال شد که همسايه مسجد چه کسي است؟ فرمود: کسي که صداي اذان را بشنود."
و همچنين فرمود: "...لَيَحضُرَنَّ مَعَنَا صَلاتَنا جماعةً أو لَتَحَوَّلِنَّ عَنّا وَ لا يُجاورُنا وَلا نُجاورُهُم؛(71) امام علي(ع) در جواب عده اي که به حضرت گفتند: عده اي از همسايگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمي شوند، فرمود: بايد در نماز جماعت ما حضور يابند، يا اينکه از ما دوري گزينند و همسايه ما نشوند و ما هم همسايه آن ها نشويم."
از اين رو، رواياتي که با کلمه "من"، "مَن مَشي"، "مَن أسَرج" "متقين"، "مؤمن" و "اهل المسجد، جارالمسجد" و امثال اين واژه ها شروع شده که دلالت بر عموم مي کند.

شواهد تاريخي

علاوه بر روايات، شواهد تاريخي حاکي از حضور زنان در مسجد براي نماز جماعت، به خصوص نماز صبح و عشائين در عصر رسول خدا(ص) از مسلمات تاريخ اسلام است. کعبه اولين خانه اي است براي عبادت انسان ها، (اعم از زن و مرد) بنا شد و عبادت کنندگان را به سوي خود جذب کرد؛ چنانکه در آيه 96 آل عمران مي فرمايد: "إنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًي لِّلعَالَمِينَ."
مکه و مسجدالحرام، کامل ترين مصداق مسجد است تا آنجا که نماز فرادي در آن از نماز جماعت در خانه بهتر است و در همين مسجد بود که اولين نماز جماعت به امامت پيامبر(ص) با حضور بزرگ مردي چون حضرت علي(ع) و بانويي مکرّم چون حضرت خديجه(س) برگزار شد.
آنچه روشن است و از سيره معاصرين عصر رسالت نيز مي توان دريافت، حضور زنان در نماز جماعت مسلمانان و در مسجد است. اين نکته از شواهدي چند به دست مي آيد، که در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي کنيم.
رواياتي در دست است که به حضور زنان در نمازهاي جماعت تصريح دارد، مانند روايت ذيل که به طرق مختلف نقل شده است:
"کان رسول الله يصلّي الصبح فتنصرف نساء المؤمنات متلّفعات بمروطهن و لا يعرفن من الغلس؛(72) زنان مؤمن، نماز را با پيامبر(ص) به جاي مي آوردند، در حالي كه لباسي که تمام بدن آن ها را مي پوشاند به تن داشتند و اين زنان در تاريکي بازشناخته نمي شدند." طبيعي است که احاديث نبوي، در شرح ثوابهاي زياد نماز جماعت در مسجد، به گوش زنان رسيده باشد و آن ها راغب شده باشند که از اين ثواب ها بي بهره نمانند. علاقه زنان به حضور در مساجد، براي اقامه نماز جماعت و ممانعتي که از آن ها به عمل مي آمد، باعث گرديد رواياتي از پيامبر(ص) در اين باره صادر شود، که در منابع شيعه و سنّي آمده است و مضمون آن ها اين است که هنگامي که زنان براي رفتن به مسجد اجازه خواستند، آنان را منع نکنيد. براي نمونه، پيامبر(ص) فرمودند: "لا تمنَعُوا النساء حضوظهن من المسجد إذا استأذنوکم؛ هرگاه زنان شما اجازه رفتن به مساجد مي خواهند، آن ها را از بهره و نصيبشان از مساجد محروم نکنيد و مانع نشويد." همچنين آمده است که حضرت فرمود: "لا تمنَعوا إماء الله مساجد الله؛(73) کنيزان خدا را از رفتن به مساجد خدا منع نکنيد".
شايان ذکر است که به دنبال تأکيد پيامبر(ص) مبني بر عدم منع زنان از حضور در نماز جماعت مسجد و لزوم اجازه به آنان، بعضي چنين پنداشته بودند که زنان فقط هنگام روز مجاز به رفتن به مساجدند و در نمازهاي مغرب و عشاء که با تاريکي (شب) همراه است، زنان نبايد براي نماز به مسجد روند، از اين رو، جهت مبارزه با اين پنداشت غلط، در برخي روايات آمده است که هرگاه زنان اذن حضور در مسجد را در شب هنگام خواستند، اجازه دهيد. پيامبر(ص) در دو بيان جداگانه مي فرمايند: "لاتمنعوا نسائکم من الخروج الي المساجد بالليل"؛ نيز فرمود: "إذا استأذن نسائکم بالليل الي المسجد فأذنوا لهنَّ؛(74) زنان خود را شب هنگام از رفتن به مساجد منع نکنيد و چون اذن خواستند اجازه دهيد." درشب که خوفِ بيشتر براي زنان است مي فرمايد: اجازه دهيد، پس در روز أولي است که به مسجد بروند.
روايت ديگري که خود دليل گويايي بر جواز حضور زنان در مسجد است، سيره خود پيامبراعظم(ص) مي باشد؛ چنانکه ابن عباس درباره پيامبر(ص) و عملکرد ايشان چنين مي گويد: "کان رسول الله(ص) امر بَناته و نسائه أن يخرجن في العيدين؛(75) رسول خدا(ص) دختران و زنان خود را براي اقامه جماعت در نمازهاي عيدين به خارج خانه مي بردند."
امام علي(ع) دربارة حضور زنان در نماز جماعت مسجد در روزهاي آغازين رسالن نبوي(ص) چنين مي فرمايد: "کُنَّ النّساءُ يُصلّينَ مَعَ النّبي(ص) فَکُنَّ يؤمرنَ أن لايَرفَعنَ رُؤسَهُنَّ قَبلَ الرِّجال لِضيقِ الاُزُرِ؛(76) زنان در عصر پيامبر(ص) نماز را با پيامبر(ص) به جاي مي آوردند. به زنان دستور داده شده بود که چون لباس مردان کوتاه بود قبل از مردان سر از سجده برندارند".
در بعضي از روايات حضور آنان به روشني ذکر شده است. امام صادق(ع) از پدر گرامي اش نقل مي کند که فرمود: "کان رسولُ اللهِ(ص) يَسمَعَ صَوتَ الصّبي وَ هُوَ يَبکي وَ هُوَ فِي الصّلاةِ فَيُخَفّف الصلاة أن تعبَر اُمّه؛(77) رسول خدا(ص) هنگام خواندن نماز جماعت، صداي گريه طفلي را شنيد که مادرش او را با خود به مسجد آورده بود. آن حضرت نماز را کوتاه کرد تا مبادا نگراني در مادرش پيدا شود".
در روايت ديگري آمده است: روزي رسول خدا(ص) نماز صبح را با کوتاهترين سوره خواند. اصحاب پرسيدند، اي رسول خدا(ص)! چه اتفاقي افتاده که نماز را سريع تمام کرديد.حضرت در پاسخ فرمود: "إني سَمِعتُ صوتَ صبيّ في صفَّ النِساءِ؛(78) من صداي طفلي را در صف زنان شنيدم".
در منابع اهل سنت نقل شده است: رسول خدا(ص) نماز صبح را در تاريکي مي خواندند و زنان مؤمن پس از نماز، در همان تاريکي به منزل برمي گشتند و به خاطر تاريکي، ديگران آن ها را، و حتّي خودشان همديگر را نمي شناختند.(79)
امّ فضل مي گويد: شنيدم که پسرم سوره مرسلات را تلاوت مي کند. به او گفتم: مرا به ياد پيامبر(ص) انداختي. اين سوره آخرين سوره اي بود که از زبان مبارک پيامبر(ص) شنيديم و آن را در نماز مغرب در مسجد مي خواند.(80)
در روايتي مي خوانيم: "زني قريشي به نام "عاتکة بن زيد" پيوسته در نماز جماعت مسجدالنبي حاضر مي شد، عمر بن خطاب از او خواستگاري کرد، وي به اين شرط که او را از نماز جماعت در مسجد منع نکند، پذيرفت با عمر ازدواج کند، عمر نيز با نارضايتي پذيرفت؛ بعد از مرگ عمر، وقتي زبير از او خواستگاري کرد باز همين شرط را مطرح نمود، زبير هم به ناچار پذيرفت، و او به نماز جماعت مسجد مي رفت..."(81)
همچنين در منابع اصيل اهل سنت آمده است: فاطمه بنت قيس مي گويد: "...فلما انقضت عدّتي سمعت نداء المنادي ينادي الصلاة جامعة فانطلقت فيمن انطلق من النّاس فکنت في الصف المقدّم من النساء و هو يلي المؤخّر من الرجال؛(82) چون زمان عدهّ ام سپري شد، صداي منادي نماز جمعه را شنيدم، و به همراه ديگر مردمان که مي رفتند روانه شدم و در صف اول صفوف زنان که به دنبال صفوف مردان بود، ايستادم."
در زمان خليفه دوم (عمر)، زنان به امامت شخصي به نام "سليمان بن ابي خثيمه" انصاري در رحبه مسجد، نماز جماعت مي خواندند چنان که مردان به امامت ابي کعب نماز جماعت برگزار مي کردند.
همچنين در تاريخ آمده است که: خليفه سوم(عثمان) مردان و زنان را در نماز جماعت مسجد در يک جا جمع کرد، ولي اميرالمؤمنين(ع) در زمان خلافتش دوباره زنان را از مردان جدا کرد و شخصي به نام "عرفجه" با زنان نماز مي خواند.(83)
پس حتي در برخي از منابع اهل سنت نيز روايات و شواهدي وجود دارد که بيانگر حضور زنان در مسجد و جماعات است.
با توجه به مطالب ياد شده، به خوبي در مي يابيم که حضور زنان در مسجد و جماعتها، از نظر تاريخي امر ثابت و مسلّم است.
علاوه بر روايت و شواهد تاريخي که بر جواز حضور زنان در مسجد و جماعات دلالت دارند، فقهاي عظام، حضور بانوان را همچون مردان، در مسجدالحرام و مراسم عبادي و اجتماعي و اخلاقي و سياسي همچون نماز جمعه(84) و اعتکاف و حج(85) جايز شمرده اند. بنابراين، دين اسلام نه تنها حضور بانوان در مسجد و جماعات و به طور کلي در عرصه هاي مختلف اجتماعي و سياسي و اقتصادي، فرهنگي و عهده داري سمت هاي مديريتي و حتّي نظامي جايز شمرده، بلکه در برخي زمينه هاي ياد شده، به ويژه در وضع ويژه زمان ما، شايسته و حتّي بايسته دانسته است؛ البته حضور در صحنه هاي اجتماعي، از آنجا که همراه با برخوردها و تماس هاي چند سويه است، براي هر يک از زن و مرد تکليفي را ايجاب مي کند که مراعات و توجّه به آن در تأمين سلامت اخلاقي جامعه و ثمربخش بودن حضور و برکنار ماندن آن از آسيب ها و آفات، نقش بنيادي دارد؛ همچون رعايت حجاب و شؤون اسلامي، چگونگي برخورد با نامحرم و نگاه به او، کيفيت سخن گفتن و تأکيد بر وجود شاخصه هايي چون حيا و عفت، همه و همه ابزارهايي براي اين حضور اجتماعي هستند. بنابراين، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامي و شئون زن مسلمان و عفاف و پاکدامني را رعايت کنند، مي توانند با حضور در مساجد از فضائل و آثار معنوي اين مکان مقدس بهره برند و فضيلت نماز خواندن در مسجد براي آنان، همچون مردان است.
ادامه دارد

پي نوشت :

1. ر.ک: شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج8، ص287، قم، آل البيت، 1409ق، بيروت داراحياء التراث العربي؛ شيخ صدوق، من لا تحضره الفقيه، ج1، ص237، قم جامعه مدرسين، 1413ق؛ متقي هندي، کترالعمال في سنن الاقوال و الافعال، ج8، ص650، بيروت موسسة الرسالة، 1409ق.
2. علامه حلي، تذکره الفقها، ج1، ص90، قم موسسة آلبيت لاحياء التراث، 1414ق.
3. سورة احزاب، آية32 .
4. همان، آية33 .
5 سيدقطب، في ضلال القرآن، ج5، ص2859، ترجمه: مصطفي خرم دل، تهران، نشر احسان، 1378ق.
6. محمد صادقي تهراني، الفرقان في تفسير القرآن، ج22، ص105، قم، انتشارات فرهنگ اسلامي، 1408ق.
7. عبد الرحمن الخليل بن احمد الفراهيدي، کتاب العين، ج6، ص طبع الثانية، موسسة دارالهجرة، 1409 هجري قمري.
8. الفيومي، مصباح المنير، ج1، ص42 .
9. سورة احزاب، آية59 .
10. فضل حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج20 ص177، دارالمعرفة، بيروت، داراحياء التراث العربي؛ فخر رازي، التفسير الکبير، ج13، ص230، مصر، قاهره، عبدالرحمن محمد، 1357ق.
11. تفسير مجمع البيان، ج4، ص370 علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، ج2، ص196، چ سوم، قم، موسسة دارالکتاب، 1404ريال؛ عبد علي بن جمعه العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج4، ص307، چ چهارم، قم، اسماعيليان، 1412ق.
12. وسائل الشيعه، ج5، ص237، علامه مجلسي، بحارالانوار، ج80، ص371، بيروت، موسسة الوفاء، 1404ق.
13. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص374، ح1088، جامعه مدرسين، 1403ق.
14. ابوالقاسم پاينده، نهج الفصاحه، ص474، ح1532، چ جاويدان.
15. همان، ص690، ح2588 .
16. وسائل الشيعه، ج5، ص237، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص238، بحارالانوار، ج80، ص371.
17. وسائل الشيعه، ج5، ص236، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص397 .
18. محمد بن عبدالله زرکشي، اعلام الساجد بأحکام المساجد، ص309، مصر، قاهره، 1384ق.
19. سليمان بن الاشعث السجستاني، سنن ابي داود، ج1، ص137، ج57، بيروت دارالفکر، 1420ق.
20. بحارالانوار، ج81، ص15 .
21. سلسلة الينابيع الفقهيه، ج4، ص724-718 .
22. البته خود ايشان در ادامه بحث احتمال هم مي دهند که رفع وجوب، رخصتي نباشد بلکه عزيمتي باشد، مثل نماز مسافر.
23. محقق اردبيلي، مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان، ج2، ص345، جامعه مدرسين قم بي تا.
24. امام خميني، تحرير الوسيله، ج1، کتاب الصلاة، فيمن تجب عليه صلاة الجمعه، ص237، قم، اسماعيليان.
25. عبد الحليم ابوشقه، تحرير المرأة في عصر الرسالة، ج13، ص220، کويت، دارالعلم، چاپ اول، 1411ق.
26. العک- الشيخ- خالد- موسوعة فقه المرأة المسلمه من الکتاب والسنه.
27. محمد تقي مجلسي، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج2، ص107 .
28. سيد محمد جواد حسيني عاملي، مفتاح الکرامه، ج2، ص229-228، موسسة الاعلمي، بيروت، 1416ق.
29. شهيد ثاني، شرح اللمعة الدمشقية، ج1، ص63 .
30. سيد محمد چ اظم طباطبائي يزدي، عروة الوثقي، ج1، ص426، جامعه مدرسين، چ اول، قم1420ق.
31. امام خميني، رساله توضيح المسائل، ج1، مسئله893 .
32. آيت ا... مکارم شيرازي، رساله توضيح المسائل، مسئله817 .
33. سنن ابي داود، ج1، ص155، ح565و566و567 .
34. همان، ح568 .
35. کنزالعمالف ج11، ص677، ح20872 .
36. همان، ح20873 .
37. محمد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج2، ص406، باب 555 . 558، بيروت، دارالفکر 1401ق؛ مسلم بن حجاج نيشابوري، صحيح مسلم، ج4، ص161، دارالفکر، بيروت؛ احمد بن شعيب النسائي،السنن النسائي، ج2، ص42، بيروت، دارلفکر، 1420ق.
38. صحيح مسلم، ج4، ص161 .
39. سورة نور، آية62 .
40. ذبيح الله محلاتي، رياحين الشريعه، ج5، ص80، دارالکتب الاسلاميه، بهار 1364ش.
41. احمد بن علي الموصلي، معجم ابي يعلي، ج1، ص93 .
42. صحيح بخاري، ج7، ص43 .
43. سورة احزاب، آية50 .
44. محمد بن سعد، الطبقات الکبري، ج1، ص207، بيروت دارصادر.
45. ابن حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابه، ج4، ص237، دارالجيل، بيروت.
46. شيخ يعقوب کليني، اصول کافي، ج1، ص377، چاپ بيروت.
47. بحارالانوار، ج19، ص380 .
48. وسائل الشيعه، ج1، ص376 .
49. کنزالعمالف ج7، ص650، ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج3، ص359، 554، موسسة ال البيت، چ: اول، قم 1408ق.
50. امام خميني، توضيح المسائل، مسئله893 .
51. وسائل الشيعه، ج1، ص268 .
52. مستدرک الوسائل، ج3، ص447 .
53. همان، ص313و359 .
54. سورة حج، آية32 .
55. سورة بقره، آية114 .
56. دفتر مطالعات و پژوهش هاي مرکز رسيدگي به امور مساجد به همت گروهي از فرهيختگان و محققان آن مرکز، فرهنگ مسجد، ص184-183 .
57. وسائل الشيعه، ج3، ص554؛ جامع الاحاديث، ج4، ص452 .
58. شهيد محراب ايت ا... سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج2، ص385، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، چ: ششم.
59. مجمع الفائده، ج2، ص159، شهيد اول، دروس الشرعيه، ج1، ص155، قم، موسسة النشر الاسلامي، 1412ق.
60. آيت ا... مکارم شيرازي، رساله توضيح المسائل، مسئله817 .
61. مستدرک الوسائل، ج3، ص362 .
62. کنز العمال ج7، ص650، مستدرک الوسائل، ج3، ص554 .
63. همان، ص659، ح20785 نهج الفصاحه، ص596، ح3083 .
64. مستدرک الوسائل، ج7، ص659 .
65. سيد حسن شيرازي، کلمة الامام الحسن، ص41، بيروت، دارالصادق، 1388ق؛ عليرضا صابري يزدي، الحکم الزاهره، مترجم: محمد رضا انصاري، ص150، چاپ اول، زمستان72، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي.
66. وسائل الشيعه، ج5، ص201، شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص291، قم، نشر رضي، چ دوم، 1363ش.
67. همان، ص139، ح720، سنن ابن ماجه، ج1، ص257، ح781 .
68. من لايحضره الفقيه، ج1، ص233، بحارالانوار، ج84، ص13 .
69. بحارالانوار، ج83، ص379 نعمان بن محمد تميمي مغربي، دعائم الاسلام، ج1، ص148، مصر، دارالمعاف، 1385ق.
70. وسائل الشيعة، ج3، ص479 .
71. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص285، مکتبة آية الله المرعشي، قم، بي تا؛ ابن جوزي، احکام النساء، ص192 .
72. سنن ابن ماجه، ج1، ص137، ح565و566 شيخ علي نمازي شاهرودي، مستدرک سفينة البحار، ج1، ص209، قم، موسسة النشرالاسلامي، 1419 بحارالانوار، ج87 ص354 ابن جوزي، احکام النساء، ص195 .
73. کنزالعمال، ج7، ص677، ح20782، صحيح مسلم، ج2، ص33 .
74. ابن جوزي، احکام نساء، ص201 البته در منابع شيعه و اهلسنت، رواياتي هم وجود دارد که مفادش ترجيح خروج زنان براي نماز عيد است در صورتي که زن مسن باشد.
75. همان، ج5، ص413 من لا يحضره الفقيه، ج1، ص396، صحيح مسلم، ج4، ص161 .
76. وسائل الشيعه، ج5، ص470، نورالدين هيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج2، ص74، بيروت، دارالکتب العلمية، 1408ق.
77. المسند الجامع، ج6، ص227 .
78. صحيح بخاري، ج1، ص211 .
79. تحرير المرأة في عصر الرسالة، ج13، ص181 .
80. ابن اثير، اسدالغابة، ج5، ص185، تهران، انتشارات اسماعيليان؛ الامام احمد حنبل، مسند احمد، ج1، ص40، بيروت، دارالفکر.
81. ر.ک: صحيح مسلم، ج2، ص32و33 صحيح بخاري، ج1، ص439 و ج3، ص119 .
82. ر.ک: الطبقات الکبري، ج5، ص26-27 .
83. محمد حسن نجفي، جواهر الکلام، ج1، ص270-268 بيروت، داراحياء التراث العربي، بي تا؛ فاضل هندي، کشف اللثام، ج4، ص280-279قم، مکتبة آية الله مرعشي النجفي، 1405ق.
84. محمد مهدي نراقي، مستند الشيعه، ج1، ص546، چاپ اول، آل البيت، قم1415 جواهر الکلام، ج17، صص184و212و220.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط