یاد مرگ
منبع : راسخون
مقدمه
همگي در كام مرگ فرو خواهيم رفت ، و اين واقعيتي انكار ناكردني است ؛ اما خوشا به حال آنانكه اين غروب ، غروب حقيقيشان نيست و در طلوع رستخيز شادمانه شادند .
دنيا سراي امتحان است و همچون درياي عميقي است كه انسانهاي بسياري در آن غرق گشته و به هلاكت رسيده اند، پس اي انسان ، همانگونه كه در اين بحر متلاطم شناوري ، سعي و تلاش در كسب خانه ي آخرت بنما گه سعادت ابدي در آنجاست ، در اين دنيا همچون مسافري هستيم و در اين مسافرت كه به اندازه ي طول عمرمان است ، آزمايش مي شويم . اگر بارمان را خوب بستيم و توشه ي راهمان را فراهم نموديم سفرمان را به خير و خوشي به پايان خواهيم رساند ، وقتي بزرگان دين ما با آن همه كرامت و بزرگواري نزد خداوند ، باز به ياد مرگ و قيامت گريه ها مي كردند و به خدا پناه مي بردند ، براي ما بايد سرمشق با شد كه به طريق اولي راه آنها را طي كنيم ، حضرت امام صادق علیه السلام مي فرمايند : فزادي قليل لا اراه مبلغي اللزاد ابكي ام لطول مسافتي . 1
زاد و توشه ام كم است ، نمي بينم كه آن ، مرا به خدا برساند آيا براي كمي زادم گريه كنم يا از سفر آخرتم و سختيهاي آن . و يا وقتي مي بينيم حضرت در دعاي شريف ابوحمزه آنچنان مناجات مي كنند و به ياد احوالات مرگ و بعد از آن اشك مي ريزند اينها همه بايد ما را به فكر بيندازد و فكري براي خودمان بكنيم و بدانيم دنيا و هرچه از لذات در آن است ، مي گذرد و عواقب آن خواهد ماند ، به قول حضرت علي علیه السلام : و ان اهل الدنيا كركب بنيانهم حلوا اذ صاح بهم سائقهم فارتحلوا2 فرمودند : به درستي كه اهل دنيا مثل كارواني هستند در حالي كه در جايي بار مي اندازند ، ناگهان قافله سالار به آنها مي گويد بلند شويد ، پس آنها كوچ مي كنند .
و يا سعدي عليه الرحمه مي گويد :
عمر برف است و آفتاب تموز
اندكي ماند خواجه غره هنوز3
اگر در اين دنيا از عهده ي آزمايش و امتحان الهي برنيامديم، آينده اي هولناك و عذابهايي دردناك نصيبمان خواهدشد.
مرگ در اين دنيا ، پايان حيات انسان نيست ، بلكه انتقال از خانه اي به خانه ي ديگر است ، زيرا بشر هميشه باقي است و فاني نخواهد شد .
« خلقتم للبقاء لا للفناء » . ياد و ذكر مرگ روح انسان را مي سازد ، در روايتي آمده است : هنگامي كه انسان مي ميرد قيامت او آغاز مي گردد بنابراين اگر اين مسئله باورمان بشود اصلاح خواهيم شد و گامهاي محكمتري در مسير الله و انسان شدن بر خواهيم داشت .
يكي از مهمترين علل وارستگي و اساسي ترين عوامل پارسائي ياد معاد و مرگ مي باشد. چنانكه ترك آن علل و طرد اين عوامل از مهمترين حبائل شيطان و اساسي ترين دستاويزهاي نفس اغواگر و فريبكار مي باشد . لذا هر انساني مي بايست ، براي كسب درجات عالي وارستگي ، به ياد مرگ و معاد باشد .
بحثي كه به عنايت حضرت وليعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، مطرح خواهد شد ؛ درباره ي ياد مرگ و معاد مي باشد ، كه حاصل مطالعه چند كتاب از بزرگان در اين زمينه است و غرض از انتخاب اين بحث ، اهميت فوق العاده ي آن است و اينكه انبياء اللهي علیهم السلام بعد از اصل توحيد مهمترين اصلي كه مردم را به وسيله ي آن متذكر مي ساخته اند ، اصل مرگ و معاد است ؛ چرا كه ياد معاد و مرگ با توجه به آيات و روايات متعدد ، انسان را متنبه ساخته ، به سر منزل حقيقي مي رساند ، و انسان را از بسياري از گناهان و معاصي بازمي دارد . البته اين بحث به پيشنهاد و تشويق استاد محترم اصول عقايدمان ، حاج آقاي بحرينيان انجام شد ، كه جا دارد ، ضمن تشكر فراوان از ايشان ، آرزوي موفقيتشان را از درگاه خداوند عزوجل بنمايم .
نقش ياد مرگ و وارستگي انسان
به داوود پيامبر علیه السلام خطاب كرده و مي فرمايد : ما تو را جانشين خود در زمين قرار داديم . چون خدا حق محض است ، خليفه ي حق هم به حق حكم مي كند ، خليفه كه به معناي جانشين است كار كسي را انجام مي دهد كه در جاي او نشسته است .
خدا چون حق است و باطل نيست و عادل است و ظلم نمي كند ، خليفه ي خدا هم بايد به حق حكم كرده و به عدل و داد ، داوري نمايد ، لذا فرمود : فاحكم بين الناس بالحق يعني چون تو را خليفه قرار داديم پس به حق حكم كن زيرا خليفه ي خدا حق است ، بايد به حق حكم كند « و لا تتبع الهوي » تابع ميل خود مباش زيرا اين هوس پرستي زمينه ي گمراهي را فراهم مي كند . « فيضلك عن سبيل الله » . اين هوي پرستي انسان را از مسير الهي گمراه مي كند .
حضرت اميرالمومنين علي بن ابي طالب علیه السلام مي فرمايد : « مهمترين چيزي كه من مي ترسم دامنگيرتان شود و بر شما چيره گردد دو چيز است : پيروي از هوي و هوس و داشتن آرزوي دراز و طولاني »5 . زيان پيروي از هوس آن است كه راه حق را مي بندد و آرزوي دراز باعث فراموشي قيامت است . كسي كه داراي آرزوي دراز است به فكر مرگ و پس از مرگ نيست زيرا مي كوشد كه آن آرزوهاي طولاني را لباس عمل بپوشاند ، به آنها تحقق ببخشد و به فكر آرزوهاي خود است و به ناچار مرگ را از ياد مي برد .
در اين آيه به داوود علیه السلام فرمود : تابع هوي و هوس مباش زيرا پيروي از هوس تو را از راه خدا گمراه مي كند . « ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسو يوم الحساب »6 آنها كه از راه خدا گمراه شدند عذاب دردناكي دامنگير آنها خواهد شد . سر اين گمراهي و محكوم شدن به عذاب دردناك ، نسيان آخرت و فراموشي است .
روز حساب را فراموش كردند ، از راه منحرف شده ، در نتيجه به عذاب شديد محكوم شدند . اين آيه نشان مي دهد كه فراموشي روز حساب باعث گمراهي انسان و در نتيجه محكوم شدنش به عذاب شديد است و ثابت مي كند ياد قيامت انسان را وادار به راه راست كرده و از عذاب شديد بركنار و محفوظ نگاه مي دارد و اين بسيار روشن است . زيرا فراموشی قيامت زمام امور را به دست هوي مي سپارد ولي توجه به روز قيامت برنامه ها را با كمك عقل ، تنظيم مي كند .
اين آيه ي شريف بيان مي دارد كه فراموشي قيامت و مرگ باعث تبهكاري است ، و ياد قيامت و مرگ قهرا زمينه ي وارستگي را فراهم مي كند . ياد قيامت راخداوند به عنوان يك نعمت خاص به افراد مخصوص اعطا مي كند . هر ملتي لياقت آن را ندارد كه همواره به ياد قيامت و مرگ باشد ، چون ياد مرگ و قيامت فضيلتي است كه براي حفظ دين لازم و دنبالش تحرك و قيام مي آيد . آنكه آرزوهاي طولاني در دل دارد و قيامت را فراموش مي كند و براي نيل به آرزوهاي دراز ، دست از پليدي برنمي دارد ، قطعا لياقت ندارد .
قرآن در مدح آن افراد خاص مي فرمايد : اين ها داراي دست اند و داراي چشم ، دستي كه در راه خدا و براي خدا باشد و چشمي كه حق بين باشد ، آنگاه به همين گروه يعني انبياي الهي مي فرمايد :
« انا اخلصناهم بخالصه ذكري الدار » 7 ما به اين انبياي عظام ، به اين بندگان خاص خدا ، يك نعمت مخصوص داديم و آن ياد قيامت است و آن به ياد مرگ و قيامت بودن است . ما به اينها يك نعمت خالص به عنوان جايزه عطا كرديم . و اين نعمت ويژه ياد قيامت بودن است .
وقتي اميرالمومنين علیه السلام سپاهانيانش را به جبهه دعوت مي كرد عده اي مي گفتند : الآن هوا گرم است ، تابستان است و گاهي در زمستان مي گفتند الآن هوا سرد است . حضرت مي فرمود : شما در فصل زمستان به بهانه ي سرما و در فصل تابلستان به بهانه ي گرما از شركت در جبهه خود داري مي كرديد . شما كه با حرارت دنيا نتوانيد بسازيد با حرارت قيامت چه مي كنيد ؟ مانند اين بيان اميرالمومنين علیه السلام در قرآن كريم هست . در قرآن اين آيه آمده : « يقولون لا تنفروا في الحر »8. مي گويند : در روز گرم شما به ميدان جنگ و جبهه نرويد ، در جواب اين ها بگو : « نار جهنم اشد حرا ». آتش جهنم كه حرارتش بيشتر است . شما براي حرارت زودگذر دنيا مي خواهيد خود را به حرارت جهنم مبتلا كنيد ! آن كسي كه قيامت را فراموش كرد و آن را از ياد برد ، گرفتار آرزوي دراز شده و مي گويد : هوا گرم است و نبايد به ميدان رفت و اما آن كسي كه به ياد قيامت است حرارت هاي دنيا براي او قابل حمل و تحمل است . اين ياد قيامت بودن ، كه به عنوان نعمت خاص و خالص خدا به انبيا و بندگان خاص اش داده مي شود ، به آساني فراهم نمي گردد . اگر رنج و كوششی انجام شد و ياد مبدا در دل جا كرد ، خدا اين نعمت را به انسان مي دهد كه ياد قيامت باشد . آنگاه همه ي مشكلاتش حل است و چون ما به آن درجه و مقام نرسيديم احساس سختي مي كنيم و از طي بعضي از راه هاي دشوار احساس خستگي مي نمائيم وگر نه ياد قيامت همه ي اين كارها را آسان مي كند .
نقش فقها در توجه دادن به ياد معاد
خداوند در قرآن مي فرمايد : « و ما كان المومنون لينفزوا كافه فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و ليذروا قومهم اذا رجعوا الهیم لعلهم يحذرون ».9
چنين نيست كه همه به جبهه روند ، بلكه عده اي از شما بايد به مسائل اسلامي آشنا شويد ، چون اگر انقلابتان انقلاب مكتبي است بايد به مكتب آشنا بشويد . اگر همه سراغ مكتب روند جبهه خالي است و اگر همه به ميدان جنگ روند ، مكتب خالي است . هم آنها مسئول حفظ مرزاند و هم اينها كه مانده اند مسئول نشر فرهنگ اند . اينها بايد فرهنگ اسلامي را به طور عميق و گسترده بفهمند ، تا تحويل آنها بدهند . آنها مرزها را مي گشايند و حفظ مي كنند ، اينها فرهنگ را مي فهمند و تحويل مي دهند .
فرمود :كارها را تقسيم كنيد « ما كان المومنين لينفروا كافه » .
نفر ( يعني كوچ كردن و حركت دادن و رفتن ) . حق ندارند همه بروند . بايد گروهي از شما به سراغ بحثهاي فرهنگي و مكتبي بروند . وظيفه ي آين گروه همانند وظيفه ي مرزداران مي باشد . آنها تلاش مي كنند تا مرزها را از دشمن پاك كنند ، اينها هم موظف اند مرز عقيده را از دشمن هاي مكتبي پاك كنند و يك فرهنگ خالص پاك و صاف را در اختيار آنها قرار دهند . اينها بايد مسائل اسلامي و مكتبي را عمدتا بررسي كنند . تا آنها كه برگشتند اينان ، آنها را از ياد معاد آگاه كرده و بترسانند و يا آنها كه به حوزه هاي علميه رفتند و حركت كردند و با دست پر بر مي گردند خودشان و قبيله شان و طايفه شان را از حقايق فرهنگ اسلام آگاه كنند. تا اينها از قيامت بترسند . اين است نقش فقها دين كما اينكه در دوره هاي مختلف تاريخ عملكرد همه ي آنها بر هر صاحب عقلي آشكار مي باشد . عالماني كه اهل تقوا و عمل بوده اند ، بيشتر در ديگران تاثير داشته اند و عوام از آنها بيشتر كسب معنويت كرده اند .
فرمايش علي بن ابي طالب علیه السلام
« فهم و الجنه كمن قدراها فهم فيها منعمون و هم والنار كمن قدراها فهم فيها معذبون » 10
آنها در برابر بهشت كه مي رسند گويي بهشت را ديده اند و در آن متنعم اند . جهنم كه صحبتش مي شود گويي آن را ديده اند و در عذاب آن گرفتارند . اين چنين حريم مي گيرند . عالمي كه عمري درس خوانده و بحث كرده و نوشته و بيش از مقداري حرف و اصطلاحات و تئوري و محفوظات در ذهن اش چيزي جاي ندارد ، اگر به ياد قيامت و مرگ نباشد ، سودي ندارد . مطابق با فرمايش حضرت علي علیه السلام اين مي شود ياد منزل بودن ، اين نشانه ي ياد قيامت است . اين نشانه ي ياد هدف بودن است . اين مهم است . و الا آدم عمري اين حرف ها را بزند و با دست خالي برود ، چه رسوايي به بار مي آورد ؟ مگر اين كه كرم و لطف الهي خودش جبران اينها را بكند .
سه سوره، پيامبر را پير كرد .
بعضي ها نظير حكيم سبزواري رحمه الله علیه و ديگران درباره ي فرمايش حضرت چنين گمان كرده اند كه چون در سوره ي هود خدا دعوت به استقامت کرده است، این استقامت برای خود انسان وهمراهان انسان سخت است، لذا انسان را پير می کند. در سوره ی هود فرمود : فاستقم کما امرت و من تاب معک12؛ هم خودت مستقیم باش و هم باید همراهانت دارای استقامت باشند که این دعوت به استقامت، انسان را پیر می کند . آنچه پيامبر را پير كرد ياد معاد است .
اما علامه طباطبايي رحمه الله علیه در اين باره مي فرمايد : مسئله دعوت به استقامت در بسياري از اين سوره ها نيامده است . آن مطلب كه مشترك بين همه ي اين سوره هاست ، مسئله ي ياد معاد و جريان قيامت است . بيان وقايع قيامت در اين سور است كه انسان را پير و فرتوت مي كند . « فكيف تتقون ان كفرتم يوم يجعل الوالدان شيبا ».13 يكي اوصاف قيامت اين است كه خردسال را پير مي كند . حال يا روز طولاني است كه كودك پير مي شود و يا حادثه سنگين است كه پيركننده است . مولود را پير مي كند .
موانع ياد قيامت ؛ مانع حركت ، دشواري و سرگرمي
به هر حال هم سختي مانع است و هم خوشي سرگرم كننده . آن عامل مهمي كه نه اجازه مي دهد دشواري مانع باشد نه اجازه مي دهد عيش و نوش ، انسان را سرگرم كند ياد معاد است ، از رسول اكرم صلی الله علیه وآله رسيده است كه فرمودند: « حب الدنيا راش كل الخطيئه».14 دوستي دنيا سرمايه و سرآغاز هر خطيئه و انحراف و لغزش و غفلت است .
لذت ها ، انسان را به خود مشغول مي كند . انسان وقتي بداند هدفي بلند در پيش دارد و راهي طولاني ، به اين لذت ها سرگرم نمي شود به هر اندازه كه بيشتر سرگرم باشد بيشتر از ياد هدف غافل مي ماند . لذا قرآن براي اينكه اين خطر پيش نيايد ، يعني انسان بر اثر سرگرمي به لذت هاي زودگذر از آن هدف والا و بزرگ عقب نماند ، جريان قارون را مطرح كرده كه نمونه ي بارزي است در همين موضووع . در سوره ي مباركه ي قصص خط كلي را ترسيم كرده ، مي فرمايد : اين لذايذي كه در دسترس شماست متاع دنياست . مبادا اين ها سرگرمتان كند . در كنار دنيا و پس از آن آخرتي است جاويد و هميشگي .
اميد آنكه انشاء الله دل به اين دنيا نبنديم و چشم از زرق و برق دو روزه ي آن ببنديم و هميشه به ياد مرگ باشيم ، در پايان بجاست كه چند بيت شعر از استاد سخن سعدي خوش گفتاررحمه الله علیه در باب گذر عمر و دل نبستن به دنيا بياورم به اميد اينكه ان شاء الله متنبه شويم.
هر دم از عمر مي رود نفسي
چون نگه مي كنم نماند بسي
اي كه پنجاه رفت و در خوابي
مگر اين پنج روز دريابي
خجل آنكس كه رفت و كار نساخت
كوس رحلت زدندند و بار نساخت
خواب نوشين بامداد رحيل
باز دارد پياده را ز سبيل
هر كه آمد عمارتي نو ساخت
رفت و منزل به ديگري پرداخت
وان دگر پخت همچنين هوسی
وين عمارت به سر نبرد كسي
يار ناپايدار دوست مدار
دوستي را نشايد اين غدّار
نيك و بد چون همي ببايد مرد
خنك آنكس كه گوي نيكي برد
برگ عيشي به گور خويش فرست
كس نيارد ز پس ز پيش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
اندكي ماند و خواجه غره هنوز
اي تهيدست رفته در بازار
ترست پر نياوري دستار
هركه مزروع خود بخورد به خويد
وقت خرمنش خوشه بايد چيد15
رواياتي در باب ياد مرگ و قيامت
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله : بهترين زهد به دنيا ، ياد مرگ است و برترين عبادت انديشيدن است . پس ، هركه ياد مرگ وجودش را پر كند ، گور خود را باغي از باغ هاي بهشت بيابد .
2. الامام الهادي علیه السلام : اذكر مصرعك بين يدي اهلك ؛ و لا طبيب يمنعك ، و لا حبيب ينفعك.17
امام هادي علیه السلام : به ياد آور آن هنگامي را كه پيش روي خانواده ات در بستر مرگ افتاده اي و نه طبيبي مي تواند جلو مردنت را بگيرد و نه دوستي به كار آيد .
3. الامام علي علیه السلام : اذكروا هادم اللذات ، و منغص الشهوات ، و داعي الشتات ، اذکروا مفرق الجماعات و مباعد الامنیات، ومدنی المنیّات ، والموذن بالبين و الشّتات.18
امام علي علیه السلام : به ياد آوريد ، آن بر هم زننده ي خوشي ها و منغص كننده ي عيش ها و دعوتگر پراكندگي را . ياد كنيد آن از هم پاشنده ي انجمن ها و دور كننده ي آرزوها و نزديك كننده ي آرزوها و نزديك كننده ي مرگ و اعلام كننده ي جدايي و پراكندگي را.
4. في الزبور : من فزّع نفسه بالموت هانت عليه الدنيا . 19
در زبور آمده است : هر كه خود را از مرگ بترساند ، دنيا در نظرش بي مقدار شود .
5. الامام علي علیه السلام : من ذكرالموت رضي من الدنيا باليسير .20
امام علي علیه السلام هر كه به ياد مرگ باشد ، از دنيا به اندك خرسند شود .
6. الامام علي علیه السلام : كيف تنسي الموت و آثاره تذكّرك ؟! 21
امام علي علیه السلام : چگونه مرگ را فراموش مي كني در حالي كه نشانه هايش ( آن را ) به ياد تو مي آورد ؟
7. الامام الصادق علیه السلام : ذكر الموت يميت الشهوات في النس ، و يقلع منابت الغفله ، و يقوي القلب بمواعد الله ، و يرقّ الطبع ، و يكسر اعلام الهوي و يطفي نار الحرص ، و يحقر الدنيا22
امام صادق علیه السلام : ياد مرگ ، خواهش هاي نفس را مي ميراند و رويشگاه هاي غفلت را ريشه كن مي كند و دل را با وعده هاي خدا نيرو مي بخشد و طبع را نازك مي سازد و پرچم هاي هوس را در هم مي شكند و آتش آزمندي را خاموش مي سازد و دنيا را در نظر كوچك ميكند .
8. رسول الله صلی الله علیه وآله : حينما سئل: هل يحشر مع الشهداء احد ؟ - نعم ، من يذكر الموت في اليوم و اليله عشربن مره 23
از رسول خدا سؤال شد : آيا كسي با شهدا محشور مي شود ؟ فرمود : آري ، كسي كه شبانه روز بيست مرتبه مرگ را ياد كند .
9. رسول الله: و قد مره بمجلس قد استعلاه الضحك – شوبوا مجلسكم بذكر مكّدر اللذات . قالوا : و ما مكّدر اللذات ؟ قال : الموت.23
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله از انجمني گذشت كه در آن صداي خنده بلند بود . فرمود : انجمن خود را با ياد كردن از مكدر كننده ي خوشي ها بياميزيد . عرض كردند : مكدر كننده ي خوشي ها چيست ؟ فرمود ؟ مرگ .
10. الامام علي علیه السلام : اوصيكم بذكر الموت و اقلال الغفله عنه ، و كيف غفلتكم عما ليس يغفلكم ، و طمعكم فيمن ليس يمهلكم ؟! فكفي واعظا بموتي عايمنتموهم.24
امام علي علیه السلام : شما را سفارش مي كنم كه به ياد مرگ باشيد و از آن كمتر غفلت ورزيد . چگونه از چيزي غافليد كه او از شما غافل نيست و چگونه به كسی چشم طمع دوخته ايد كه به شما مهلت نمي دهد ! مردگاني كه مشاهده كرده ايد خود واعظاني هستند كه شما را از هر واعظي بي نياز مي كند .
ترغيب به ياد كردن فراوان از مرگ
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند : ويران كننده ي خوشي ها را فراوان ياد كنيد . عرض شد : اي رسول خدا ، ويران كننده ي خوشي ها چيست ؟ فرمود : مرگ ؛ زيركترين مومنان كسي است كه مرگ را بيشتر ياد كند و براي آن آماده تر باشد .
2. رسول الله صلی الله علیه وآله اكثروا ذكرالموت ؛ فانه يمحص الذنوب ويزهد في الدنيا ، فان ذكر تموه عندالغني هدمه ، و ان ذكر تموه عند الفقر ارضاكم بعيشكم .26
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله : مرگ را فراوان ياد كنيد ؛ زيرا ياد مرگ گناهان را مي زدايد و به دنيا بي رغبت مي كند . اگر در هنگام توانگري به ياد مرگ باشيد آن را بر هم مي زند و اگر به هنگام ناداري به يادش باشيد ، شما را به زندگيتان خرسند مي سازد .
3. رسول الله صلی الله علیه وآله : اكثروا ذكرالموت ، فما من عبد اكثر ذكره الا احيا الله قلبه و هون عليه الموت .27
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: مرگ را فراوان ياد كنيد ؛ زيرا هيچ بنده اي آنرا بسيار ياد نكرد ، مگر اينكه خداوند دلش را زنده گردانيد و مردن را بر او آسان ساخت .
4. الامام علي علیه السلام : اكثروا ذكرالموت ، و يوم خروجكم من القبور ، و قيامكم بين يدي الله عزوجل ؛ تهون عليكم المصائب .28
امام علي علیه السلام : مرگ و روز بيرون آمدنتان از گورها و ايستادن در پيشگاه خداي عزوجل را فراوان ياد كنيد تا مصائب بر شما آسان شود.
5. انس : ان رسول الله صلی الله علیه وآله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مرّ بمجلس و هم يضحكون فقال : اكثروا ذكر هادم اللذات ، احسبه قال : فانه ما ذكره احد في ضيق من العيش الا وسعه ، و لا في سعه الا ضيقه عليه .29
انس : رسول خدا صلی الله علیه وآله : بر جمعي كه در حال خنده بودند ، گذشت . پس فرمود : برهم زننده ي خوشي ها را فراوان ياد كنيد . گمان مي كنم فرمود : هيچكس در تنگناي زندگي مرگ را ياد نكرد ، مگر اين كه زندگي را بر او فراخ كرد و نيز در فراخي زندگي آن را ياد آور نشد ، مگر اينكه زندگي را بر او تنگ ساخت .
6. رسول الله: اكثروا ذكر هادم الموت ؛ فانه لايكون في كثير الّا قلله ، و لا في قليل الا اجزاه.30
برهم زننده ي خوشي ها را فراوان ياد كنيد ؛ زيرا در هيچ فراواني (نعمتي) از مرگ ياد نشد ، مگر اينكه آنرا كاست و در هيچ اندكي (تنگدستي) ياد آن نشد ، مگر اينكه آن را مكفي ساخت .
7. رسول الله صلی الله علیه وآله: اكثر ذذكرالموت يسلك عما سواه .31
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله : مرگ را فراوان ياد كن ، ياد هر چيز ديگري را از ذهن تو مي برد .
8. الامام علي علیه السلام : اكثروا ذكرالموت عندما تنازعكم اليه انفسكم من الشهوات ، و كفي بالموت واعظا . و كان رسول الله صلی الله علیه وآله كثيرا مايوصي اصحابه بذكر الموت فيقول : اكثروا ذكرالموت ، فانه هادم اللذات ، حائل بينكم و بين الشهوات.32
امام علي علیه السلام : در هنگامي كه نفس هايتان شما را به سوي خواهش ها و شهوات مي كشاند ، مرگ را فراوان ياد كنيد و مرگ بهترين واعظ است . رسول خدا صلی الله علیه وآله بسيار اصحاب خود را به يادآوري مرگ سفارش مي كرد و مي فرمود : مرگ را فراوان ياد كنيد ؛ زيرا كه ان بر هم زننده ي خوشي ها و حائلي ميان شما و خواهش هاست .
9. الامام صادق علیه السلام : اكثروا الموت ؛ فانه ما اكثر ذكرالموت انسان زهد في الدنيا .33
امام صادق علیه السلام : مرگ را فراوان ياد كنيد ؛ زيرا هيچ انساني مرگ را بسيار ياد نكرد ، مگر اينكه به دنيا بي رغبت شد .
10. الامام علي علیه السلام : لابنه الحسن علیه السلام: يا بني ، اكثر من ذكر الموت ، و ذكر ما تهجم عليه و تفضي بعد الموت اليه حتي ياتيك و قد اخذت منه حذرك و شددت له ازرك ، و لا ياتيك بغته فيبهرك . 34
امام علي علیه السلام : به فرزند بزرگوارش امام حسن علیه السلام : فرزندم ،بسيار به ياد مرگ باش و به ياد آنچه در آن افتي و پس از مرگ به سوي آن كشانده شوي ، تا آنگاه كه بر تو در آيد با تمام توان در برابرش آماده و كمر خود را براي آن بسته باشي ، نه آنكه ناگهان بر تو درآيد و نفست را ببرد .
11. امام علي علیه السلام : من اكثر من ذكرالموت قّلت في الدنيا رغبته.35
امام علي علیه السلام : كسي كه مرگ را بسيار ياد كند ، رغبتش به دنيا كم مي شود .
12. امام علي علیه السلام : من اكثر من ذكرالموت رضي من الدنيا بالكفاف .36
امام علي علیه السلام : كسي كه مرگ را فراوان ياد كند ، از دنيا به قدر كفاف خرسند شود .
پي نوشت :
1.الصحيفه السجاديه الجامعه : 786 .
2.نهج البلاغه : 407/279 .
3.از ماه هاي جلالي مصادف با تيرماه .
4. سوره ي ص ، آيه 26 .
5.خطبه ي 42 نهج البلاغه .
6. سوره ي ص ، آيه 26 .
7. سوره ي ص ، آيه 46 .
8. سوره ي توبه آيه ي 81 .
9. سوره ي توبه آيه ي 121 .
10. خطبه ي 193 نهج البلاغه صبحي صالح .
11. نورالثلين ج 2 ص 334 .
12. سوره ي هود آيه ي 112 .
13. مزمل آيه 17 .
14. اصول كافي ج 2 .
15. گلهاي گلستان سعدي ، ديباچه ص 55 .
16. كنزالعمال : 42104 .
17. البحار : 78 / 370 / 4 .
18. غررالحكم :2575 و 2576 .
19. البحار : 77 / 41 / 8 .
20. غررالحكم 8843 .
منابع و ماخذ تحقیق :
1. قرآن كريم
2. ميزان الحکمه جلد 12
3. ياد معاد _ آيت الله جوادي
4.حيات برزخي _علي محمد اسدی
5.گلهاي گلستان سعدي _ سيد محمدرضا طباطبايي