طرح امامت در آغاز بعثت
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله از همان روز نخستِ بعثت اعلام فرمود که امامت و تعیین امام تنها به دست خداوند سبحان است و به همگان خبر داد که امامت هم چون رسالت و نبوّت است و تمام شرایط و ویژگى هاى آن را نیز دارد، چنان که پیش از این متذکّر آن شدیم.
بنا بر این پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین شرایط و دشوارترین زمان ها; در ابتداى دوران رسالت بر این سخن پافشارى مى فرمود. هنگامى که خداوند متعال به آن حضرت امر نمود:
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ);۱
آن چه را مأموریت دارى آشکار ساز.
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله پس از نزول این آیه رسالت و نبوّت خویش را بر قبایل عرب عرضه مى کرد و آن ها را به اسلام دعوت مى فرمود. در موردى آن حضرت نبوّت خویش را به قبیله اى عرضه کرد و آن ها را به اسلام فرا خواند، آنان درخواست کردند که بیعت با پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله و تبعیت و یارى آن حضرت را به شرطى بپذیرند که جانشینى رسول خدا پس از او در میان آن ها باشد.
امّا رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در همین زمان نیز با آن که بیش از هر زمانى به یار و یاور ـ حتّى به یک نفر تا چه رسد به یک قبیله و عشیره با مردان و دلاوران بسیار ـ نیاز داشت، در پاسخ آن ها فرمود:
الأمر إلى اللّه...;
این کار ـ یعنى جانشینى پس از من ـ تنها به دست خداست.
با این که آن حضرت مى توانست وعده هایى مختصر به آن ها بدهد و به گونه اى آن ها را جذب نماید و با آنان کنار بیاید.
روزى پیامبر صلى اللّه علیه وآله نزد قبیله عامر بن صعصعه آمد و آنان را به ایمان به خداوند عزّ وجلّ فرا خواند و نبوّت خویش را بر آنان عرضه فرمود.
مردى از آنان به نام بحیره بن فراس عرضه داشت: به خدا سوگند! اگر این جوانِ قریشى در اختیار من بود، تمام عرب را به چنگ خود درمى آوردم.
آن گاه به پیامبر رو کرد و گفت: اگر ما با تو بر آن چه مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا پس از تو حکومت در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست و براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: مى خواهى ما را دم تیغ دیگر قبایل عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
از این رو از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۳
هم چنین در سیره حلبیه چنین آمده است: روزى پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله دعوت خود را بر قبیله بنوحنیفه و بنوعامر بن صعصعه عرضه کرد.
یکى از آنان گفت: فکر مى کنى اگر ما با تو بر آن چه که مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا این حکومت پس از تو در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: پس مى خواهى ما با دیگر قبایل عرب بجنگیم؟
در روایتى دیگر آمده است: آن مرد گفت: پس مى خواهى گردن هاى ما را هدف تیرهاى عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
بدین ترتیب همگى از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۴
ملاحظه مى کنید که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین موقعیّت ها و حساس ترین زمان ها نیز که تمام قبایل عرب و در رأس آن ها قریش به جنگ با آن حضرت برخاسته بودند و او را به گونه هاى مختلف مى آزردند، مى فرمود:
الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء; این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
این همان معناى کلام خداست که مى فرماید: (اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ);۵
خدا آگاه تر است که رسالتش را در کجا قرار دهد.
/خ
بنا بر این پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین شرایط و دشوارترین زمان ها; در ابتداى دوران رسالت بر این سخن پافشارى مى فرمود. هنگامى که خداوند متعال به آن حضرت امر نمود:
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ);۱
آن چه را مأموریت دارى آشکار ساز.
رسول خدا صلى اللّه علیه وآله پس از نزول این آیه رسالت و نبوّت خویش را بر قبایل عرب عرضه مى کرد و آن ها را به اسلام دعوت مى فرمود. در موردى آن حضرت نبوّت خویش را به قبیله اى عرضه کرد و آن ها را به اسلام فرا خواند، آنان درخواست کردند که بیعت با پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله و تبعیت و یارى آن حضرت را به شرطى بپذیرند که جانشینى رسول خدا پس از او در میان آن ها باشد.
امّا رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در همین زمان نیز با آن که بیش از هر زمانى به یار و یاور ـ حتّى به یک نفر تا چه رسد به یک قبیله و عشیره با مردان و دلاوران بسیار ـ نیاز داشت، در پاسخ آن ها فرمود:
الأمر إلى اللّه...;
این کار ـ یعنى جانشینى پس از من ـ تنها به دست خداست.
با این که آن حضرت مى توانست وعده هایى مختصر به آن ها بدهد و به گونه اى آن ها را جذب نماید و با آنان کنار بیاید.
براى نمونه این روایت را ملاحظه کنید!
روزى پیامبر صلى اللّه علیه وآله نزد قبیله عامر بن صعصعه آمد و آنان را به ایمان به خداوند عزّ وجلّ فرا خواند و نبوّت خویش را بر آنان عرضه فرمود.
مردى از آنان به نام بحیره بن فراس عرضه داشت: به خدا سوگند! اگر این جوانِ قریشى در اختیار من بود، تمام عرب را به چنگ خود درمى آوردم.
آن گاه به پیامبر رو کرد و گفت: اگر ما با تو بر آن چه مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا پس از تو حکومت در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست و براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: مى خواهى ما را دم تیغ دیگر قبایل عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
از این رو از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۳
هم چنین در سیره حلبیه چنین آمده است: روزى پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله دعوت خود را بر قبیله بنوحنیفه و بنوعامر بن صعصعه عرضه کرد.
یکى از آنان گفت: فکر مى کنى اگر ما با تو بر آن چه که مى خواهى بیعت کنیم، سپس خدا تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا این حکومت پس از تو در دست ما خواهد بود؟
پیامبر فرمود: الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء;
این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
آن مرد پاسخ داد: پس مى خواهى ما با دیگر قبایل عرب بجنگیم؟
در روایتى دیگر آمده است: آن مرد گفت: پس مى خواهى گردن هاى ما را هدف تیرهاى عرب قرار دهى و آن گاه که پیروز شدى این کار در دست دیگران باشد؟ ما به کار تو نیازى نداریم.
بدین ترتیب همگى از پذیرش دعوت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله سر باز زدند.۴
ملاحظه مى کنید که رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در سخت ترین موقعیّت ها و حساس ترین زمان ها نیز که تمام قبایل عرب و در رأس آن ها قریش به جنگ با آن حضرت برخاسته بودند و او را به گونه هاى مختلف مى آزردند، مى فرمود:
الأمر إلى اللّه یضعه حیث یشاء; این کار به دست خداست براى هر که بخواهد قرار مى دهد.
این همان معناى کلام خداست که مى فرماید: (اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ);۵
خدا آگاه تر است که رسالتش را در کجا قرار دهد.
پی نوشت :
۱ . سوره حجر: آیه ۹۴.
۲ . این روایت در سیره ابن هشام نیز که خلاصه اى از سیره ابن اسحاق است، آمده است.
۳ . سیره ابن هشام: ۱ / ۲۸۹.
۴ . السیره الحلبیه: ۲ / ۴.
۵ . سوره انعام: آیه ۱۲۴.
/خ