تقصیر فرهنگی در اصلاح الگوی مصرف
نويسنده: مهدی قمصریان
با آب و زمین عذر ز دهقان نپذیرند
تقصیر مكن! دانه خود را شجری كن*
از سوی دیگر باید بدین نكته اذعان نمود كه اصلاح الگوی مصرف نیازی به برنامههای ضربتی ندارد، بلكه برنامههای تدریجی در بستری عقلانی راهحلی مناسب و قابل قبول است؛ امری كه تحقق آن مستلزم كوشش همگانی است.
1. برخی اصلاح الگوی مصرف را در حیطهی امور فردی تلقی نموده، بر این باورند كه باید در خوراك، پوشاك و هزینههای زندگی، مصرف را مدیریت نموده، از اسراف و تبذیر پرهیز كرد. در این بخش استفادهی بهینه از عمر انسانها نیز میتواند مورد توجه باشد.
2. عدهای دیگر بر این باورند كه باید در امور اجتماعی مصرف را كنترل نموده، از اسراف و تبذیر در امور اجتماعی پرهیز كرد؛ مانند عروسیها،عزاداریها، مسافرتها، زیارتها و...
3. گاهی هم این موضوع مربوط به هدفمندسازی یارانهها و صرف بودجههای ملی در امتداد منافع محرومان تعریف میشود.
4. شاید بتوان اصلاح الگوی مصرف را در بكارگیری امكانات فراوان دولتی و نیروهای انسانی درون سازمانها تفسیر نموده، به دولت توصیه كرد كه برای اجرای فرمان رهبری لازم است سازمانهای دولتی از تورم نیروی زائد اداری پرهیز نموده، با اشتغال كامل و افزایش بهرهوری در نیروها و استفادهی بهینه از امكانات اداری، از هدر دادن منابع و امكانات ملی جلوگیری كنند.
5. مورد دیگری كه میتواند در اصلاح الگوی مصرف مورد توجه قرار گیرد، احداث ساختمانها، تجهیزات و تأسیسات تشریفاتی اداری است كه امروزه از نمونههای بارز فساد اداری به نظر میرسد.
6. یكی از مصادیق دیگر اصلاح الگوی مصرف، میتواند روانسازی و اصلاح رویههای اداری برای جلوگیری از تضییع عمر مراجعین در پیچ و خمهای اداری سازمانها شمرده شود.
7. از نمونههای دیگر مصرف، استفاده از سرمایه و ذخائر ملی در روابط بینالملل و مبادلات تجاری با دیگر كشورها میباشد. در این روابط، گاهی سرمایههای ملی به تاراج میرود و كمتر مورد توجه قرار میگیرد.
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروهِ عمدهی خوراكیها و غیرخوراكیها را دربرمیگیرد. خوراكیها، شامل آشامیدنیها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیرخوراكیها، شامل گروههای پوشاك و كفش، مسكن، اثاثیهی منزل، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمیها، خدمات فرهنگی و كالاها و خدمات متفرقه است.
بهعبارت ساده، مصرف، یعنی بهرهگیری از چیزی برای برآوردن یك یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوههای درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راههای درست استفاده از سرمایه و ابزار كار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
- ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف كالاهای تجملی و كمفایده
- گسترش روحیهی مصرفگرایى
- انحراف ذهنها از توجه به واقعیتهای زندگى
- اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوكس و تشریفاتى.
غرب سعی میكند این اهداف را با شیوههای گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعهی مدگرایى، تنوعطلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافیگری و تجملگرایی پیگیرد و در این راه، از دولتها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامهها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره میبرد.
بنابراین، پایههای الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
1. تمتع و بهرهوری هرچه بیشتر
2. رقابت و مسابقه در مصرف
3. تجملگرایی و تشریفات زاید
آمار و ارقام بهدستآمده در زمینهی مصرف انرژی در كشورهای بهظاهر پیشرفته نشان میدهد كه این كشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانهی انرژی در آمریكا در دههی هفتاد حدود شش برابر مصرف سرانهی انرژی در جهان بوده است، یا یك فرد فرانسوی سیصدبار بیش از یك فرد رواندایی انرژی مصرف میكند. نكتهی قابل تأمل این است كه مقدار زیادی از انرژی به مصرفهای غیرضرور و صرفاً لوكس اختصاص دارد.
شركتهای جهانى گرچه در اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان میدانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمیاندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی میگوید: "ما باید خود را از شرّ یك سلسلهعقاید متعارفی دربارهی اینكه چه چیزهایی برای رفع نیازمندیهای مادی فقر لازم است، خلاص كنیم."
اما باید توجه داشت كه انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست كه مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلكه برخی از خواستههای معنوی نیز انگیزهی مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضهها مانند انفاق.
الف) فرهنگ اسراف و تبذیر؛ معمولاً در جامعهی ما افرادی سعی دارند با استفاده از وسایل ذیقیمت وابستگی خود را به طبقهی فرادست نشان دهد. این فرهنگ هم در رفتار مردم عادی و هم در رفتار مدیران سطوح مختلف كاملاً قابل مشاهده است.
ب) پدیده تخریب و رفتارهای ناهنجار؛ از نمونههای بارز اسراف و زیادهروی است. جالب این است كه در بیشتر موارد، انجام این كارها و تخریب كردن، یك ارزش مثبت تلقی میشود و اسم آن را "زرنگی" میگذارند. حتی در برخی موارد چنانچه افرادی در این گروهها چنین كارهایی را انجام ندهند، مورد تمسخر سایرین واقع میشوند. این موارد نمونههایی از تخریب در سطح خرد است. در سطح كلان موارد متعددی از تخریب شخصیت افراد و تخریب سرمایههای ملی و بیتالمال بهچشم میخورد.
ج) فرهنگ خودبرتربینی یا فردگرایی بهجای تعامل و تعاون؛ در بسیاری از موارد، افراد جامعهی ما سعی میكنند در تمام كارها و برآوردن نیازها متكی به خود باشند. داشتن چنین روحیهای باعث شده است تا حجم بالایی از منابع و امكانات جامعه كه میتوانست در امر توسعه، تولید و سرمایهگذاری مورد استفاده قرار گیرد، بهصورت راكد در كمدها و انباریهای خانهها بماند و خاك بخورد. در اینجا برای روشن شدن مطلب مثالی ذكر میكنیم. در یكی از مناطق كشور ما مادران اعتقاد دارند كه باید تمام وسایل خانگی كه مورد نیاز است و در مناسبتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، تهیه و در خانه موجود باشد تا در صورت نیاز با خیال آسوده مراسم برگزار شود.
به همین علت در فرصتهای گوناگون، چنانچه پساندازی در خانواده وجود داشته باشد، برای خریدن چنین وسایلی هزینه میشود. بهعنوان مثال مادری كه صاحب پسری پنج ساله است با این نظر كه موقع پایان خدمت سربازی این پسر یك مهمانی خواهند داد و مثلاً صدنفر را دعوت خواهند كرد. از حالا به فكر تهیه و خرید انواع لوازم خانگی است. درحالیكه این مهمانی 15یا 16سال دیگر برگزار خواهد شد این لوازم تهیه میشوند و در كمدها و انباریها نگهداری میشوند.
یكی از صاحبنظران میگوید كه امروزه فرهنگ تودهاى، عوامگونه، مصرفگرا، غیرخلّاق و منفعل است. باید توجه كرد كه ادامهی این روند، عواقب خطرناكی را درپی خواهد داشت كه وابستگی فرهنگى، اقتصادی و بحران هویت از جملهی این پیآمدهای شوم است.
الف) وابستگی اقتصادى؛ پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسانها، تسلط بر سرزمینهای دیگر را در برنامهی خویش قرار دادند و با استفاده از طرحهای كارشناسی دقیق، كنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بینظیر دست یافت و جهان سوم در درّهی فقر فرو رفت. سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرك و مصرفی تبدیل كردهاند. آنان میكوشند با تبلیغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین كالاهای محلی كنند و اینگونه القاء میكنند كه كالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون بهصرفه است.
ب) وابستگی فرهنگى؛ سرمایهداران غرب پس از سالها به این نتیجه رسیدهاند كه مهمترین مانع توسعهطلبی آنها در دیگر كشورها، قدرت فرهنگی این ملتهاست و تا زمانیكه باورهای مذهبی جامعهای پایدار باشد، چپاول آن كشورها مشكل خواهد بود. بنابراین تلاش كردند سلطهی فرهنگی خود را پی بگیرند. اگر سلطهی فرهنگی گریبانگیر جوانان كشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد میشود و آنها به این باور دروغین میرسند كه قدرت هیچ كار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از كالاها و مدهای غربی میتوانند به تشخّص و موفقیت برسند.
ج) بحران هویت؛ گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا میگوید: "اسلام و نهضتهای اسلامی در زمان ما، منبع كلیدی كسب هویت را برای اقوامی فراهم میآورند كه قصد دارند همبستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت كنند." براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسهی امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن، در كنفرانسی به صراحت اعلام كرد: "باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم." فقر شخصیتى، مهمترین آسیب اجتماعی امروز بخشی از جامعهی ایران است كه مظاهر آن در جامعه دیده میشود. الگوهای رسمی تبلیغشده در سالهای گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگیهای جامعهی مطلوب تضاد اساسی دارد.
آنچه كه رهبر فرزانهی انقلاب بر آن تأكید میورزند، این است كه "همهی ما بهخصوص مسؤولان قوای سهگانه، شخصیتهای اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همهی زمینهها، برنامهریزی و حركت كنیم تا با استفادهی صحیح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجستهای از تبدیل احوال ملت به نیكوترین حالها، ظهور و بروز یابد."
بنابراین تأكید رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوی مصرف نشانگر این موضوع بهعنوان بستری مناسب برای شكوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. لذا پرهیز از شعارزدگی و حفظ صیانت اصل موضوع بهعنوان مهمترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی و همچنین تبیین و تحقق آن، وظیفهی اصلی همهی مردم و مسؤولین بهشمار میرود.
برای تحقق اصلاح الگوی مصرف و شناخت بستر و راه و روشهای آن، نیازمند شناسایی عوامل و زمینههای وضع موجود هستیم كه به برخی از آنها اشاره شد. در پایان این مقاله و به منظور ارائهی رهیافتهای مفید برای دستیابی به مدل ایدهآل برای نیل به جامعهای كه در آن الگوهای مصرف به شكل عالمانه و صحیح، اصلاح شده است، چند راهكار پیشنهاد میگردد. بررسی این راه كارها و هرگونه پیشنهاد اصلاحی دربارهی آنها نیز نیازمند تلاش صاحبان خرد و اندیشمندان جامعه است.
1. فرهنگسازی؛ فرهنگسازی پایدار، بستر اصلی نهضت اصلاح الگوی مصرف میباشد. یكی دیگر از ابعاد فرهنگسازی كه به نوعی مهمترین بخش آن است و میبایست بهعنوان پیشنیاز هر كاری همچون اصلاح مصرف انجام شود، توجه به مسألهی تغییر نگرشهاست.
2. تغییر نظام مصرف؛ نظام مصرف هر جامعه باید متناسب با فرهنگ بومی و محلی باشد و همانند گرانیگاه تعادل میان منابع تولید و نیازهای جامعه را ایفای نقش بكند.
3. ایجاد ساختارهای جدید و مبتنی بر نظام الگوی مصرف با هدف صرفهجویی؛ تغییر و اصلاح الگوی مصرف بدون تحول در مراحل تولید و بسترهای اقتصاد كلان، اصولاً امكانپذیر نخواهد بود. بسیاری از كارخانهها و صنایع تولیدی ما یا دچار فرسودگی و فقر فنآوری شده یا محصولات و كیفیت آنها متناسب با نیاز جامعه و دانشآمروزی در حوزهی صنعت نیست. لذا باید ضمن توجه به مقولهی استاندارد (نظام ایزو) در فرآیند تولید، میتوان از فنآوریهای جایگزین و نسل جدید خطوط تولید استفاده كرد.
4. جهتگیری صحیح نظام اجرایی و سیاستگذاری؛ رسیدن به نظام الگوی مصرف كارآمد، بدون قوانین و نظام حقوقی شفاف و نشاطآفرین ممكن نیست. دستورالعملها و مقررات باید در دو حوزهی سیاستگذاری كلان و نیز قوانین و مقررات عینی برای تهیهی نظام الگوی مصرف كشور تدوین و تصویب گردد.
5. نقش خانواده در اصلاح الگوی مصرف؛ خانواده مدرسه اصلی آموزشی و پرورشی رفتار مصرفی است به لحاظ تجربی و با آزمونهای علمی اثر خانواده بر رفتار مصرفی اشخاص كاملاً محرز شده است.
6. نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف؛ بدون تردید، جوانان از مهمترین سرمایههای بشری در هر جامعهای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی برجای گذاشتهاند. امروز برخی تلاش میكنند تا ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فكر سازندگی و آبادانی كشور خود نباشند. در همین راستاست كه قشر عظیمی از كشور یعنی جوانان میتوانند با بكارگیری راهبردهای ارائهشده در بالا كشور را در دستیابی و عمل به این نظام یاری كنند.
7. نقش رسانه ملی در ترویج نگاه عیبجویانه به اسراف؛ صدا و سیما بهعنوان دانشگاه عمومی میتواند با تهیهی برنامههای جذاب و قابل استفاده، اقشار مختلف مردم را كماكان به صرفهجویی ترغیب و با دیدی تازه از زوایای مختلف مسایلی كه هنوز مطرح نشده را تشریح نماید. مثلاً بهتدریج برنامههایی را تهیه و پخش نماید كه فقط شامل صرفهجویی در آب، برق، گاز و بنزین نباشد، بلكه اموری مانند توجه جدی به بیكاری و نیازمندان جامعه، گسترش امكانات رفاهی عمومی و نحوهی سرمایهگذاری عمومی جامعه در آنها لحاظ گردد.
* پروین اعتصامی
منابع تحقیق :
قرآن كریم
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای khamenei.ir
پایگاه اطلاعرسانی دولت
مقالات پایگاه اطلاعرسانی نمایه با موضوع اصلاح الگوی مصرف
مقالات پایگاه اطلاعرسانی مركز تحقیقات صدا و سیما
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح الگوی مصرف؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی قم
نشریه نصر (ویژه اطلاعات و تحقیقات بینالملل)؛ ش 2، ص 33
ماركوزه هربرت؛ انسان تكساحتى ترجمه محسن مؤیدى، تهران، امیركبیر 1378
ریچارد بارنت و رونالد مولر؛ سیطره جهانى ترجمه مصطفی رحیمى، تهران، هاشمى 1363
موسوی كاشمرى، سید مهدی ؛ پژوهشی در اسراف؛ قم، بوستان كتاب 1377
فاطمى حسن؛ گرسنگى، ارمغان استعمار، تهران، شركت سهامی انتشار 1362
اخوى احمد؛ اقتصاد كلان، تهران، شركت چاپ و نشر بازرگانى 1380
قدیری اصل باقر؛ كلیات علم اقتصاد، تهران، مركز نشر سپهر 1379
كلانتری علی اكبر؛ اسلام و الگوی مصرف، قم، مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) 1387
حیدری نراقی علیمحمد؛ اسراف از دیدگاه دین و دانش، تهران، مهدی نراقی1387
مركز مطالعات راهبردی نصر، حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف در آیات و روایات، تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه 1388
بابازاده علی اكبر؛ صرفهجویی و حفظ بیتالمال، قم، لوح محفوظ 1379
اكبری بهمن؛ اسلام و مصرف، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى1370
رزاقی ابراهیم؛ الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، تهران، چاپخش 1374
احمدی نعیم؛ "نگاهی به نظام الگوی مصرف براساس تعالیم اسلامی لازمه تعیین الگوی مصرف در كشور" روزنامه كیهان، 8/6/1388
عمیدی عبدالله؛ "بستر و روششناسی اصلاح الگوی مصرف" روزنامه كیهان 8/5/1388
چراغی طیبه؛ جوان و اصلاح الگوی مصرف، ماهنامه گلبرگ، شماره 111
منبع: http://farsi.khamenei.ir
تقصیر مكن! دانه خود را شجری كن*
مقدمه
از سوی دیگر باید بدین نكته اذعان نمود كه اصلاح الگوی مصرف نیازی به برنامههای ضربتی ندارد، بلكه برنامههای تدریجی در بستری عقلانی راهحلی مناسب و قابل قبول است؛ امری كه تحقق آن مستلزم كوشش همگانی است.
تعریف و بیان مسأله
نگرشها
1. برخی اصلاح الگوی مصرف را در حیطهی امور فردی تلقی نموده، بر این باورند كه باید در خوراك، پوشاك و هزینههای زندگی، مصرف را مدیریت نموده، از اسراف و تبذیر پرهیز كرد. در این بخش استفادهی بهینه از عمر انسانها نیز میتواند مورد توجه باشد.
2. عدهای دیگر بر این باورند كه باید در امور اجتماعی مصرف را كنترل نموده، از اسراف و تبذیر در امور اجتماعی پرهیز كرد؛ مانند عروسیها،عزاداریها، مسافرتها، زیارتها و...
3. گاهی هم این موضوع مربوط به هدفمندسازی یارانهها و صرف بودجههای ملی در امتداد منافع محرومان تعریف میشود.
4. شاید بتوان اصلاح الگوی مصرف را در بكارگیری امكانات فراوان دولتی و نیروهای انسانی درون سازمانها تفسیر نموده، به دولت توصیه كرد كه برای اجرای فرمان رهبری لازم است سازمانهای دولتی از تورم نیروی زائد اداری پرهیز نموده، با اشتغال كامل و افزایش بهرهوری در نیروها و استفادهی بهینه از امكانات اداری، از هدر دادن منابع و امكانات ملی جلوگیری كنند.
5. مورد دیگری كه میتواند در اصلاح الگوی مصرف مورد توجه قرار گیرد، احداث ساختمانها، تجهیزات و تأسیسات تشریفاتی اداری است كه امروزه از نمونههای بارز فساد اداری به نظر میرسد.
6. یكی از مصادیق دیگر اصلاح الگوی مصرف، میتواند روانسازی و اصلاح رویههای اداری برای جلوگیری از تضییع عمر مراجعین در پیچ و خمهای اداری سازمانها شمرده شود.
7. از نمونههای دیگر مصرف، استفاده از سرمایه و ذخائر ملی در روابط بینالملل و مبادلات تجاری با دیگر كشورها میباشد. در این روابط، گاهی سرمایههای ملی به تاراج میرود و كمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مفهومشناسی مصرف
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروهِ عمدهی خوراكیها و غیرخوراكیها را دربرمیگیرد. خوراكیها، شامل آشامیدنیها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیرخوراكیها، شامل گروههای پوشاك و كفش، مسكن، اثاثیهی منزل، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمیها، خدمات فرهنگی و كالاها و خدمات متفرقه است.
بهعبارت ساده، مصرف، یعنی بهرهگیری از چیزی برای برآوردن یك یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوههای درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راههای درست استفاده از سرمایه و ابزار كار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
الگوی مصرف در اسلام و غرب
- ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف كالاهای تجملی و كمفایده
- گسترش روحیهی مصرفگرایى
- انحراف ذهنها از توجه به واقعیتهای زندگى
- اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوكس و تشریفاتى.
غرب سعی میكند این اهداف را با شیوههای گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعهی مدگرایى، تنوعطلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافیگری و تجملگرایی پیگیرد و در این راه، از دولتها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامهها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره میبرد.
بنابراین، پایههای الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
1. تمتع و بهرهوری هرچه بیشتر
2. رقابت و مسابقه در مصرف
3. تجملگرایی و تشریفات زاید
آمار و ارقام بهدستآمده در زمینهی مصرف انرژی در كشورهای بهظاهر پیشرفته نشان میدهد كه این كشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانهی انرژی در آمریكا در دههی هفتاد حدود شش برابر مصرف سرانهی انرژی در جهان بوده است، یا یك فرد فرانسوی سیصدبار بیش از یك فرد رواندایی انرژی مصرف میكند. نكتهی قابل تأمل این است كه مقدار زیادی از انرژی به مصرفهای غیرضرور و صرفاً لوكس اختصاص دارد.
شركتهای جهانى گرچه در اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان میدانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمیاندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی میگوید: "ما باید خود را از شرّ یك سلسلهعقاید متعارفی دربارهی اینكه چه چیزهایی برای رفع نیازمندیهای مادی فقر لازم است، خلاص كنیم."
اما باید توجه داشت كه انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست كه مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلكه برخی از خواستههای معنوی نیز انگیزهی مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضهها مانند انفاق.
عوامل سببسوز
الف) فرهنگ اسراف و تبذیر؛ معمولاً در جامعهی ما افرادی سعی دارند با استفاده از وسایل ذیقیمت وابستگی خود را به طبقهی فرادست نشان دهد. این فرهنگ هم در رفتار مردم عادی و هم در رفتار مدیران سطوح مختلف كاملاً قابل مشاهده است.
ب) پدیده تخریب و رفتارهای ناهنجار؛ از نمونههای بارز اسراف و زیادهروی است. جالب این است كه در بیشتر موارد، انجام این كارها و تخریب كردن، یك ارزش مثبت تلقی میشود و اسم آن را "زرنگی" میگذارند. حتی در برخی موارد چنانچه افرادی در این گروهها چنین كارهایی را انجام ندهند، مورد تمسخر سایرین واقع میشوند. این موارد نمونههایی از تخریب در سطح خرد است. در سطح كلان موارد متعددی از تخریب شخصیت افراد و تخریب سرمایههای ملی و بیتالمال بهچشم میخورد.
ج) فرهنگ خودبرتربینی یا فردگرایی بهجای تعامل و تعاون؛ در بسیاری از موارد، افراد جامعهی ما سعی میكنند در تمام كارها و برآوردن نیازها متكی به خود باشند. داشتن چنین روحیهای باعث شده است تا حجم بالایی از منابع و امكانات جامعه كه میتوانست در امر توسعه، تولید و سرمایهگذاری مورد استفاده قرار گیرد، بهصورت راكد در كمدها و انباریهای خانهها بماند و خاك بخورد. در اینجا برای روشن شدن مطلب مثالی ذكر میكنیم. در یكی از مناطق كشور ما مادران اعتقاد دارند كه باید تمام وسایل خانگی كه مورد نیاز است و در مناسبتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، تهیه و در خانه موجود باشد تا در صورت نیاز با خیال آسوده مراسم برگزار شود.
به همین علت در فرصتهای گوناگون، چنانچه پساندازی در خانواده وجود داشته باشد، برای خریدن چنین وسایلی هزینه میشود. بهعنوان مثال مادری كه صاحب پسری پنج ساله است با این نظر كه موقع پایان خدمت سربازی این پسر یك مهمانی خواهند داد و مثلاً صدنفر را دعوت خواهند كرد. از حالا به فكر تهیه و خرید انواع لوازم خانگی است. درحالیكه این مهمانی 15یا 16سال دیگر برگزار خواهد شد این لوازم تهیه میشوند و در كمدها و انباریها نگهداری میشوند.
پیآمدهای روند مصرفگرایی در كشور
یكی از صاحبنظران میگوید كه امروزه فرهنگ تودهاى، عوامگونه، مصرفگرا، غیرخلّاق و منفعل است. باید توجه كرد كه ادامهی این روند، عواقب خطرناكی را درپی خواهد داشت كه وابستگی فرهنگى، اقتصادی و بحران هویت از جملهی این پیآمدهای شوم است.
الف) وابستگی اقتصادى؛ پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسانها، تسلط بر سرزمینهای دیگر را در برنامهی خویش قرار دادند و با استفاده از طرحهای كارشناسی دقیق، كنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بینظیر دست یافت و جهان سوم در درّهی فقر فرو رفت. سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرك و مصرفی تبدیل كردهاند. آنان میكوشند با تبلیغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین كالاهای محلی كنند و اینگونه القاء میكنند كه كالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون بهصرفه است.
ب) وابستگی فرهنگى؛ سرمایهداران غرب پس از سالها به این نتیجه رسیدهاند كه مهمترین مانع توسعهطلبی آنها در دیگر كشورها، قدرت فرهنگی این ملتهاست و تا زمانیكه باورهای مذهبی جامعهای پایدار باشد، چپاول آن كشورها مشكل خواهد بود. بنابراین تلاش كردند سلطهی فرهنگی خود را پی بگیرند. اگر سلطهی فرهنگی گریبانگیر جوانان كشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد میشود و آنها به این باور دروغین میرسند كه قدرت هیچ كار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از كالاها و مدهای غربی میتوانند به تشخّص و موفقیت برسند.
ج) بحران هویت؛ گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا میگوید: "اسلام و نهضتهای اسلامی در زمان ما، منبع كلیدی كسب هویت را برای اقوامی فراهم میآورند كه قصد دارند همبستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت كنند." براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسهی امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن، در كنفرانسی به صراحت اعلام كرد: "باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم." فقر شخصیتى، مهمترین آسیب اجتماعی امروز بخشی از جامعهی ایران است كه مظاهر آن در جامعه دیده میشود. الگوهای رسمی تبلیغشده در سالهای گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگیهای جامعهی مطلوب تضاد اساسی دارد.
نتیجه گیری و ارئه چند پیشنهاد
آنچه كه رهبر فرزانهی انقلاب بر آن تأكید میورزند، این است كه "همهی ما بهخصوص مسؤولان قوای سهگانه، شخصیتهای اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همهی زمینهها، برنامهریزی و حركت كنیم تا با استفادهی صحیح و مدبرانه از منابع كشور، مصداق برجستهای از تبدیل احوال ملت به نیكوترین حالها، ظهور و بروز یابد."
بنابراین تأكید رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوی مصرف نشانگر این موضوع بهعنوان بستری مناسب برای شكوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. لذا پرهیز از شعارزدگی و حفظ صیانت اصل موضوع بهعنوان مهمترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی و همچنین تبیین و تحقق آن، وظیفهی اصلی همهی مردم و مسؤولین بهشمار میرود.
برای تحقق اصلاح الگوی مصرف و شناخت بستر و راه و روشهای آن، نیازمند شناسایی عوامل و زمینههای وضع موجود هستیم كه به برخی از آنها اشاره شد. در پایان این مقاله و به منظور ارائهی رهیافتهای مفید برای دستیابی به مدل ایدهآل برای نیل به جامعهای كه در آن الگوهای مصرف به شكل عالمانه و صحیح، اصلاح شده است، چند راهكار پیشنهاد میگردد. بررسی این راه كارها و هرگونه پیشنهاد اصلاحی دربارهی آنها نیز نیازمند تلاش صاحبان خرد و اندیشمندان جامعه است.
1. فرهنگسازی؛ فرهنگسازی پایدار، بستر اصلی نهضت اصلاح الگوی مصرف میباشد. یكی دیگر از ابعاد فرهنگسازی كه به نوعی مهمترین بخش آن است و میبایست بهعنوان پیشنیاز هر كاری همچون اصلاح مصرف انجام شود، توجه به مسألهی تغییر نگرشهاست.
2. تغییر نظام مصرف؛ نظام مصرف هر جامعه باید متناسب با فرهنگ بومی و محلی باشد و همانند گرانیگاه تعادل میان منابع تولید و نیازهای جامعه را ایفای نقش بكند.
3. ایجاد ساختارهای جدید و مبتنی بر نظام الگوی مصرف با هدف صرفهجویی؛ تغییر و اصلاح الگوی مصرف بدون تحول در مراحل تولید و بسترهای اقتصاد كلان، اصولاً امكانپذیر نخواهد بود. بسیاری از كارخانهها و صنایع تولیدی ما یا دچار فرسودگی و فقر فنآوری شده یا محصولات و كیفیت آنها متناسب با نیاز جامعه و دانشآمروزی در حوزهی صنعت نیست. لذا باید ضمن توجه به مقولهی استاندارد (نظام ایزو) در فرآیند تولید، میتوان از فنآوریهای جایگزین و نسل جدید خطوط تولید استفاده كرد.
4. جهتگیری صحیح نظام اجرایی و سیاستگذاری؛ رسیدن به نظام الگوی مصرف كارآمد، بدون قوانین و نظام حقوقی شفاف و نشاطآفرین ممكن نیست. دستورالعملها و مقررات باید در دو حوزهی سیاستگذاری كلان و نیز قوانین و مقررات عینی برای تهیهی نظام الگوی مصرف كشور تدوین و تصویب گردد.
5. نقش خانواده در اصلاح الگوی مصرف؛ خانواده مدرسه اصلی آموزشی و پرورشی رفتار مصرفی است به لحاظ تجربی و با آزمونهای علمی اثر خانواده بر رفتار مصرفی اشخاص كاملاً محرز شده است.
6. نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف؛ بدون تردید، جوانان از مهمترین سرمایههای بشری در هر جامعهای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی برجای گذاشتهاند. امروز برخی تلاش میكنند تا ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فكر سازندگی و آبادانی كشور خود نباشند. در همین راستاست كه قشر عظیمی از كشور یعنی جوانان میتوانند با بكارگیری راهبردهای ارائهشده در بالا كشور را در دستیابی و عمل به این نظام یاری كنند.
7. نقش رسانه ملی در ترویج نگاه عیبجویانه به اسراف؛ صدا و سیما بهعنوان دانشگاه عمومی میتواند با تهیهی برنامههای جذاب و قابل استفاده، اقشار مختلف مردم را كماكان به صرفهجویی ترغیب و با دیدی تازه از زوایای مختلف مسایلی كه هنوز مطرح نشده را تشریح نماید. مثلاً بهتدریج برنامههایی را تهیه و پخش نماید كه فقط شامل صرفهجویی در آب، برق، گاز و بنزین نباشد، بلكه اموری مانند توجه جدی به بیكاری و نیازمندان جامعه، گسترش امكانات رفاهی عمومی و نحوهی سرمایهگذاری عمومی جامعه در آنها لحاظ گردد.
* پروین اعتصامی
منابع تحقیق :
قرآن كریم
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای khamenei.ir
پایگاه اطلاعرسانی دولت
مقالات پایگاه اطلاعرسانی نمایه با موضوع اصلاح الگوی مصرف
مقالات پایگاه اطلاعرسانی مركز تحقیقات صدا و سیما
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح الگوی مصرف؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی قم
نشریه نصر (ویژه اطلاعات و تحقیقات بینالملل)؛ ش 2، ص 33
ماركوزه هربرت؛ انسان تكساحتى ترجمه محسن مؤیدى، تهران، امیركبیر 1378
ریچارد بارنت و رونالد مولر؛ سیطره جهانى ترجمه مصطفی رحیمى، تهران، هاشمى 1363
موسوی كاشمرى، سید مهدی ؛ پژوهشی در اسراف؛ قم، بوستان كتاب 1377
فاطمى حسن؛ گرسنگى، ارمغان استعمار، تهران، شركت سهامی انتشار 1362
اخوى احمد؛ اقتصاد كلان، تهران، شركت چاپ و نشر بازرگانى 1380
قدیری اصل باقر؛ كلیات علم اقتصاد، تهران، مركز نشر سپهر 1379
كلانتری علی اكبر؛ اسلام و الگوی مصرف، قم، مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) 1387
حیدری نراقی علیمحمد؛ اسراف از دیدگاه دین و دانش، تهران، مهدی نراقی1387
مركز مطالعات راهبردی نصر، حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف در آیات و روایات، تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه 1388
بابازاده علی اكبر؛ صرفهجویی و حفظ بیتالمال، قم، لوح محفوظ 1379
اكبری بهمن؛ اسلام و مصرف، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى1370
رزاقی ابراهیم؛ الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، تهران، چاپخش 1374
احمدی نعیم؛ "نگاهی به نظام الگوی مصرف براساس تعالیم اسلامی لازمه تعیین الگوی مصرف در كشور" روزنامه كیهان، 8/6/1388
عمیدی عبدالله؛ "بستر و روششناسی اصلاح الگوی مصرف" روزنامه كیهان 8/5/1388
چراغی طیبه؛ جوان و اصلاح الگوی مصرف، ماهنامه گلبرگ، شماره 111
منبع: http://farsi.khamenei.ir