دستورالعمل غيررسمي براي دست اندرکاران اخلاق رسانه
ترجمه: علي فارسي نژاد
اشاره
و اما بعدمحققان و دست اندرکاران رسانه که در نشست دوم اخلاق رسانه گردآمده بودند، به طيف گسترده اي از مطالب و موضوعات پرداختند که بسياري از آنها از اجلاس 1987 تاکنون براي اولين بار مطرح شده اند. اين مقاله بر پايه آن گفتوگوها و پيش نويس مقالات پژوهشي کليفورد کريستينز و نام کوپر بنا شده که پيشاز نشست توزيع کردند. اين مقاله دستورالعمل غيررسمي درباره مسائل و موضوعات براي همه کساني است که با وضعيت فعلي و آينده اخلاق رسانه سروکار دارند. اين طرح تقريبا" نه موضوع را در بر مي گيرد: مسائلي که تکنولوژي نوين و محيطِ درحال تغيير شرکت ها پديد آورده است؛ اقتصاد رسانه و ديگر چالش هاي برسر راه بيان حقيقت، بي طرفي و ديگر سنت ها؛ رسانه و مسائل حکومتي؛ مسائل پاسخ گويي و شفافيت در همه رسانه هاي ارتباطي؛ مسائل آموزشي؛ مسائل تنوع و جهاني شدن همه رسانهها؛ دستورالعمل هاي جديد براي تحقيق و آموزش در حوزه اخلاق رسانه؛ آزادي فردي و مسئوليت و پايش مداوم محيط اخلاق رسانه.
چهل شرکت کننده در نشست دوم اخلاق رسانه درباره نياز به مطالعه، تفکر و عمل درباره مسائل متعددي بحث کردند. ما توجه مان را فقط معطوف به خودمان به عنوان مربيان، محققان و دست اندرکاران رسانه کرده ايم ولي رو به ديگر ذي نفعان و سياست سازان رسانه، از جمله مديران عامل رسانهها، کنگره، آژانس هاي فدرال، مدارس ودانشگاه ها، انجمن هاي حرفه اي و مصرف کنندگان رسانه نيزداريم.
سنگ بناي اين نشست بر مطالعات جنجالي برخي محققين 1 درباره آموزش اخلاق رسانه و نظر عامه درباره اخلاق رسانه و بر بازنمايي هاي مربوط به رسانه و حکومت، تکنولوژي نوين رسانه، خصوصيت رازداري وتنوع گذاشته شده است. تقريبا" همه شرکت کنندگان در طول بيست سال گذشته، در يک يا چند حوزه اخلاق رسانه مشغول به کار بوده اند. بعضي از شرکت کنندگان، نماينده انجمن ها و مؤسسات مهم رسانهاي بودند، بعضي سياست گذاران حوزه رسانه بودند، برخي ديگر اخلاق رسانه آموزش داده بودند يا تحقيقات پژوهشي زيادي در اين زمينه انجام داده بودند، بعضي ديگر براي نشريات تحقيقاتي، تجاري و مردم پسند ويراستاري، نويسندگي، طراحي و عکاسي کرده بودند و برخي همه کارهاي بالا را با هم انجام داده بودند. پس جاي تعجب زيادي نبود که طيف بحث ها متنوع بود و هيچ اتفاق نظر عمومي درباره دستورالعمل رسمي براي اخلاق رسانه حاصل نشد.
آن چه در ذيل مي آيد، مجموعه منتخبي از نکات اساسي است که حاصل اين نشست سه روزه بوده است. بعضي از اين نکات تشريحي و توصيفي و برخي ديگر تجويزي و دستوري هستند. بعضي از آن ها با لحني منفي، چراغ قرمزي به عنوان سرزنشي دوستانه برتجارب بد هستند، برخي ديگر چراغ سبزي براي تشويق به رفتار مثبت هستند. بعضي از اين راهحلها از دولت يا آژانس هاي بيرون از سازمانشان براي حل مشکل چاره ميخواهند، برخي ديگر به استقلال اخلاقي شخصي و اخلاق تجاري متوسل ميشوند.
ممکن است برخي کاملا با اين رويکردِ فرد محورِ بحث هاي ما مخالف باشند هرچند، معتقدم اين رويکرد ميتواند به نحو مناسبي تنوع و دشواري چالش هاي پديد آمده در حوزه اخلاق رسانه هاي نوظهور را منعکس کند. همچنين ميتواند به عنوان يک دستورالعمل غيررسمي درخدمت کساني باشد که در اين حوزه کار جدي ميکنند. مسائل پژوهش، تفکر و عمل در اخلاق رسانه، بدون ترتيب اهميت، به شرح زير است:
1. مسائلي که تکنولوژي نوين و محيط در حال تغييرشرکتها پديد آورده است
پيش و بيش از نگراني مان درباره اخلاق خبري سنتي، بايد اخلاق ديجيتال، ديداري، شنيداري و اخلاق تکنولوژي سايبر را در همه جنبههاي رسانه، نه فقط در حوزه روزنامه نگاري، بسيار جدي بگيريم. (کريستينز) سيستم هاي کامپيوتر محورِ دوران ديجيتال، دستورالعمل اخلاق ويژه خود را دارند و شيوه تفکر جديدي را مي طلبند.
امکان و سهولت دستکاري تصاوير و صداهاي ديجيتال با در نظر گرفتن ماهيت شکننده حقيقت، موضوع مشکل آفريني در دنياي امروز رسانه شده است. وقتي بچه ها در فوتوشاپ کردن تصاوير استاد شدهاند، چرا نبايد فکر کنند مؤسسات رسانهاي درجريان کار روزمره شان واقعيت را دستکاري و تحريف مي کنند؟ خلاصه اين که، چگونه ميتوانيم در محيطي شناور که همه چيز را ميتوان تبديل کرد و تغييرداد، به صداقت دست يابيم؟
حريم خلوت افراد درحال حذف است و عامه و دستاندرکاران رسانه بايد نسبت به عواقب چنين حذفي نگران باشند. (کوپر) براي مثال، چون نظارت و گردآوري اطلاعات به صورت مخفيانه اصولا" غيراخلاقي است، سايتهاي بازاريابيِ رفتاري اينترنت بايد افشانامه مشخص و مجزايي در صفحه سايتشان داشته باشند.
مدل هاي اقتصادي نوظهور اينترنت بايد به چالش کشيده شوند. امروزه تمرکز و توجه کل اينترنت بر اين است که ارزش هاي شخصي و قابليتهاي ما را تعقيب و دنبال کند تا بتواند از آن بهرهبرداري تجاري به عمل آورد. چنين مدلهاي کسب و کار ذاتا" غيراخلاقياند.
تحقيقاتي که بر روي بزرگسالان به عمل آمده نشان ميدهد والدين به طور فزايندهاي نگران اين هستند که کودکانشان در دنياي ديجيتالي بدون مراقبت ميزيند که در آن خشونت، سکس و ديگر موضوعات بزرگسالان، براي کودکان دردسرساز است. (کوپر) کميسيون ارتباطات فدرال (FCC)، براي اطمينان از وجود يک عرصه يکسان و بيطرف در اين دوران جديد، بايد بيطرف بودن و خنثي بودن اينترنت را تأييد کند.
بايد در شوراها و جلساتي مختلف به فلسفه تکنولوژي پرداخت؛ چون همه خوب ميدانيم که هيچ تکنولوژياي از نظر اخلاقي خنثي و بيطرف نيست و ممکن است پيآمدهاي ناخواسته تکنولوژي نوين مشکل سازتر از نتايج عمدي و انديشيده آن باشد. همان گونه که کريستينز استدلال ميکند، تکنولوژي نوظهور به يک چشم بر هم زدن از مرزها ميانبُر ميزند، بنابراين نياز به ايجاد اخلاق نويني دارد که جهان شمول و عمل گرا باشد. به همين نحو، بايد از نظر فلسفي و عملي، به شکاف ديجيتال بين فقير و ثروتمند اطلاعاتي در ابعاد جهاني پرداخت. (کريستينز)
بايد مؤسسهاي مستقل ايجاد کرد که تضمين کند ژورناليسم درحوزه عمومي از تکنولوژيها و اقتصاد درحال تغيير، جان سالم به در خواهد برد.
2. چالشهاي اقتصادي و ديگر موانع موجود بر سر راه بيان حقيقت، بيطرفي و ديگر سنتها
انديشمندان و دست اندرکاران رسانه موفق شدهاند در ماهيت حقيقت ژرف بينديشند (کرستينز) ولي بايد دست از اين بحث بردارند که آيا حقيقتگويي و بي طرفي دست يافتني است يا خير. آن ها با در نظر گرفتن اين تعريف Ward که حقيقت «فرآيند آهسته درک چيزهاي بيشتري درباره دنياي تجربيمان و فهم و درک آنها به روشي دقيقتر و جامعتر» است، بايد به جستوجوي بيطرفي عملي ادامه دهند. به همين دليل بحث مداوم، تحليل و بررسي و اجراست (کريستينز) حتي اگر به اين دليل باشد که عامه به طور فزايندهاي بر اين باورند که رسانهها دست از مأموريت حقيقتگوييشان برداشتهاند. (کوپر)
چه کسي ژورناليست است و چه کسي حق استفاده از مصونيتهاي قانوني را دارد که به طور سنتي به دستاندرکاران رسانههاي جريان اصلي و سنتي داده مي شود؟
در بازار امروز رسانه، خطوطي که کارکردهاي اصلي اطلاع رساني، ترغيب و سرگرم سازيِ رسانه را از هم جدا ميکرده کمرنگ شده است. در نتيجه نوع جديدي از تبليغات به وجود آمده است: سرمقاله/تبليغ،3 اطلاعات/سرگرمي4 و ديگر جنبه ها...
روابط عمومي، به شيوههاي گوناگوني اخبار را به خدمت گرفته است. (ژورناليست ها با نتايج متفاوتي سعي کردهاند خطي غيرقابل نفوذ بين اخبار و تبليغات بکشند ولي از نحوه کار روابط عمومي کمترين اطلاعي ندارند و بنابراين در برابر حيلههايش بسيار آسيبپذير ميشوند) بعضي از اين تبليغات به صورت خارجي در نتيجه رقابت آژانس هاي دولتي، نياز خاص آنها و پذيرش عمومي از طريق رسانههاي جريان اصلي و رسانههاي نوظهور پديد ميآيد. بخش ديگر اين تبليغات، نتيجه طبيعي فشارهاي اقتصادي براي انجام کار بيشتر با نفرات کمتر است به ويژه وقتي اخبار 24 ساعته در هفت روز هفته بايد زمان و فضا را با منابع و کارکنان رو به تحليل پر کنند. استخدام تعداد کمتري از مراقبان خبر، وارد کردن فشار به مسئولان براي توليد محتواي بيشتر با نفرات کمتر و برقرار کردن ايستگاه هاي بازرسي کمتري بين واقعيت و مخاطبان، پيآمدهاي اخلاقي در بردارد. اشتباهات ناشي از اين، جزء توجهات مصرفکنندگان امروز رسانه است.
از ميان رفتن مخاطب جمعي و تودهاي با شهوت رسانهها براي قبضه کردن همه مصرفکنندگان رسانه و تحويل آنها به تبليغکنندگان همراه است. واقعيت هاي اقتصادي جديد ماهيت اصلي رسانه را تغيير ميدهند.
محيطِ در حال تغيير رسانه ارزش ها و وفاداراييهاي جديدي پديد ميآورد. کارکنان رسانه اين چالشهاي جديد را با کار در نقشهاي متقاطع و گاه متناقض تجربه ميکنند. براي نمونه نقش کارمند
ثابت، وفاداريِ بيشتر به شرکت و سنت ميطلبد تا کسي که به صورت مستقل و آزاد با رسانه همکاري ميکند. در اين حالت، تضاد آرا وعلايق شايع است؛ چون همکار مستقل رسانه مرزهاي بين اخبار، روابط عمومي و آموزش را ناديده ميگيرد. هرچند همانطور که يک وبلاگنويس نوشته است: «من اگر قانوني را نقض کنم چه بايد بکنم؟ خودم را اخراج کنم؟»
3. رسانه و مسائل حکومتي
4. مسائل پاسخ گويي وشفافيت در همه رسانه هاي ارتباطي
همه رسانه ها بايد استاندارد يا مجموعه قواعد خلاصه اي از ارزش ها فراهم و تبيين کنند که بتوان آن را از ژورناليسم سنتي به رسانه هاي نوظهور منتقل کرد و به عنوان مهر تأييدي از آن استفاده کرد.5 به ويژه ايستگاه هاي تلويزيوني بايد درخواست مهر تأييدي کنند که نشان دهد به اصول اخلاقي متعالي پايبندند؛ مانند کاري که ايستگاه هاي تلويزيوني با مهر تأييد اخبار هواشناسي مي کنند.
رويه هاي رسانه اي درهمه عرصه هاي سنتي و نوظهور، بايد تأثير تلويزيون را بر کودکان به رسمت بشناسند و درنظر بگيرند. تحقيقات کوپر نشان مي دهد که عامه بسيار درباره خشونت، سکس، جنايت و فحاشي در بازي هاي کامپيوتري و ديگر اشکال حساس است ولي نمي داند چگونه رسانه را مقصر بدانند. براي پيش افتادن از سانسور عمومي و دولتي، رسانه ها بايد خود را مسئول و پاسخ گو بدانند. انجمن هاي حرفه اي بايد به طور عمومي و چشمگيري اعمال و رفتار غيراخلاقيِ اعضا و سازمان هايي
را که به خدمت مي گيرند، سانسور کنند.
5. مسائل آموزشي
وزارت آموزش و پرورش بايد آموزش تعليمات شهروندي را که شامل توجه به اصل اول قانون اساسي آمريکا نيز مي شود به مدارس عمومي برگرداند تا دانش آموزان درک بهتري از نقش مهمِ مطبوعات آزاد در جامعه باز پيدا کنند. مدارس راهنمايي بايد کلاس هاي آموزش سواد رسانه، مانند اخلاق رسانه را، با تأکيد بر آنچه عامه بايد و نبايد از اخبار، سرگرمي و تبليغات توقع داشته باشند، اجباري کنند. دانش آموزان نبايد اين اجازه را به رسانه ها بدهند که از آن ها مصرف کنندگاني صرف بسازند.
کارکنان دانشگاه بايد دوره هاي اخلاقي اي را طراحي کنند و آموزش دهند که تجسم ارزش ها و مسائل جهاني و بين المللي ژورناليسم و رسانه است. همان گونه که کريستينز اصرار مي کند، براي انديشيدن روشمند به اين موضوعات نظريه هنجاري لازم است. اين نظريه بايد ريشه در کليت اخلاق داشته باشد، نه در اخلاق حرفه اي با حوزه اي محدود. دانش آموزان هم مانند مربيان و دست اندرکاران بايد در آموزش ريشهدار در باورهاي فلسفي درباره سرشت انسان و معناي زندگي مشارکت کنند.
آموزش و يادگيري اخلاق رسانه بايد بينش اخلاقي و باورهاي بنيادين را در دانش آموزان و شهروندان بپرورد. مربيان بايد بخش زيادي از وقت کلاس را به توضيح مفاهيم بنيادين مانند حريم خصوصي، بي طرفي، عامه، حقوق قانوني و اخلاقي و مفاهيمي از اين قبيل اختصاص دهند. همه سازمان هاي آموزش عالي بايد آموزش اخلاق را براي همه نامزدهاي احراز درجه ارتباطات الزامي کنند و همه سازمان هاي حرفه اي ارتباطات بايد آگاهي از استانداردهاي اخلاقي سازمان شان را بخشي از فرآيند عضويت يا احراز مدرک قرار دهند.
کساني که در حوزه طراحي رسانه، به ويژه در طراحي روزنامه و مجله کار ميکنند، عموما مدرک ژورناليسم ندارند و در نتيجه شايد از مباني اخلاق رسانه بي اطلاع باشند. در نتيجه، تصاوير، عکس ها و لي اوت ها ممکن است نادرست و تقلب آميز باشند. همان آموزش اخلاقي که به ژورناليسم سنتي و آموزش ارتباطات جمعي داده مي شود، همان گونه که کريستينز پيشنهاد کرد، بايد در اختيار طراحان رسانه و ديگراني باشد که قصد کار در رسانه هاي نوظهور را دارند.
کالج ها و دانشگاه ها بايد برنامه هاي روشمند و مستمر کارآموزي را که در آن حرفه اي هاي کارکشته را به کلاس درس و اساتيد را به سرويس هاي خبري و ديگر مشاغل رسانه اي مي فرستند، برپا کنند. سازمان هاي ژورناليسم و دانش آموخته هاي اين رشته بايد براي تعقيب آموزش مداوم اخلاق در سرويس هاي خبري و در کلاس هاي درس با هم مشارکت کنند. محققان رسانه بايد به نحوي روشمند به تصور عامه از عملکرد رسانه بپردازند تا تلاش هاي مربيان و دست اندرکاران را در بهبود سواد رسانه اي تقويت کنند.
6. مسائل تنوع و جهانيشدن همه رسانهها
کارکنان رسانه بايد اخلاق بازنمايي و خود بازنمايي را جدي بگيرند؛ اين که چگونه گروه هاي مختلف توسط ديگران به تصوير کشيده مي شوند و اين که چگونه افراد و گروه ها خود را نشان ميدهند. سياست به رسمت شناختن بايد تعهد اوليه همه رسانه هاي دست اندرکار خبر، سرگرمي يا ترغيب باشد. رسانه ها بايد با نشان دادن جهاني متنوع و طبيعي، تنوع را طبيعي کنند. نبايد به اين دام بيفتيم که تمايزهاي من درآوردي و ساختگي ايجاد کنيم که به گمان خودمان نشان دهنده تنوع چند فرهنگي باشد. صداقت، که گاهي اوقات هدف مشکلي مي شود، بايد نشانه معرف بازنمايي فرهنگي باشد.
بايد آزادانه درباره نسبي گرايي فرهنگي و اخلاقي بحث کرد. مرز تمايز بين آن چه درباره فرهنگ هاي ديگر بايد مدارا کنيم و آن چه نبايد قبول کنيم، چيست؟
مالکان، مربيان و دست اندرکاران رسانه بايد سعي کنند بفهمند آيا تجارب رسانه به خوبي واقعيت هاي جهاني را منعکس مي کند يا خير. براي چنين کاري، دست اندرکاران رسانه بايد از نظر فرهنگي مطلع باشند و در مسائل مربوط به دين، زبان ها وآداب و رسوم، آگاهي داشته باشند. بدون حضور چنين دانش و آگاهي اي، رسانه ها ممکن است به ضد همجنس گرايي، نژادپرستي و دفاع از طبقه اي خاص و نداشتن مدارا در امورديني متهم شوند. دانشگاه ها هم متأسفانه در آموزش مسائل مربوطه به تنوع و تکثر به دست اندرکاران رسانه شکست خوردهاند. آموزش زبان ها و اديان دنيا بايد براي همه دانشجويان رسانه اجباري شود.
مربيان و دست اندرکاران رسانه بايد تلاش بيشتري در جهت احترام به ذينفعان آسيب پذير رسانه انجام دهند ( به ويژه کودکان و گروههاي حاشيهاي). نبايد چه از مردان، چه از زنان، به صورت کالا يا از جنسيت آن ها استفاده کنند.چنان که در شماره 3 فوق نشان داده شد، کنگره و FCC بايد قوانين مالکيت سخت تري براي خبر، درجهت تنوع بيشتر مالکيت ايجاد کنند، يا قوانين موجود را تغيير دهند.
7. دستورالعمل جديد براي آموزش و تحقيق اخلاق
پژوهشگران بايد روش هاي خلاقانه اي ابداع کنند که فسلفه اخلاقي - حکمت کهن- را در مسائل و فرصت هاي واقعي به کار گيرد و دانشگاه و دنياي واقعي را بهتر به هم ربط دهد. ما نياز به گفتماني خوب درباره جامعه شناسي، روان شناسي اجتماعي و ارزش هايي داريم که آينده ژورناليسم و رسانه را محک مي زنند. کوپر مي گويد سه چهارم نگراني هاي عامه درباره رسانه در مورد اخلاق است، پس چرا اين قدر درصد کمي از پژوهش هاي رسانه به موضوع اخلاق توجه کرده اند و چرا اين قدر تحقيق و پژوهش مداومي که درباره اقتصاد، کارکنان، تصميم گيري و تأثيرات تبليغات، روابط عمومي، طراحي رسانه و رسانه هاي نوظهور شده است، درباره اخلاق ژورناليسم به عمل نيامده است؟
8. آزادي فردي و مسئوليت
عامه نمي داند چگونه حکومت را در اين مسائل برانگيزاند (کوپر) و اين موضوع به دست اندرکاران رسانه و موسسات فرصت رتق و فتق امورشان را مي دهد. همگي ما بايد اخلاق ارتباطي مان را بهبود بخشيم؛ همان گونه که گاندي گفته است:
بايد خودمان همان تغييري باشيم که آرزو داريم در جهان ببينيم.
از حکومت نخواهيد يا پيش بگذارد و مشکلات شرکت هاي خصوصي رسانه را حل کند که زياد به آزادي هاي مطروحه در قانون اساسي وقعي نميگذارند.
9. پايش مدام محيطِ اخلاق رسانه
نهايت آنکه
با نداشتن چنين دانشي رسانه ها ممکن است به نژادپرستي، طبقه پرستي و نامدارايي با دين محکوم شوند. دانشگاه ها به طور اعم نتوانستهاند مسائل تنوع را به دست اندرکاران رسانه هاي نوظهور بياموزند. بايد آموزش زبان ها و اديان را براي همه دانشجويان رسانه اجباري کرد.
مربيان و دست اندرکاران رسانه بايد تلاش بيشتري براي توجه به ذي نفعان آسيب پذير رسانه (به ويژه کودکان و گروه هاي اقليت) به عمل آورند. نبايد از زنان و مردان استفاده جنسي و ابزاري کنند.
پي نوشت ها:
1. اشاره نويسنده به دو پژوهشگر مطرح حوزه رسانه يعني کليفورد کريستينز و تام کوپر است. (م.)
2. تحقيقات اعتبارسنجي کوپر نشان ميدهد عامه به رسانه بي اعتمادند؛ در نتيجه، رسانه بايد غيراخلاقي باشد. در همين حال، همان گونه که کريستينز ميگويد، بايد به ياد داشته باشيم که اخلاق و زيباييشناسي مفاهيم قابل تعويضي نيستند
3. advertorials
4. infotainment
5. کريستينز استدلال مي کندکه اين استانداردهاي اخلاق نبايد خيلي جزيي و دقيق ترسيم شوند، بلکه بايد به کل زندگي اخلاقي و اخلاق شهروندي توجه کنند
Journal of Mass Media Ethics 2008 * اين مقاله با نام An Informal Agenda for Media Ethicists نوشته جي بلک (Black Jay)، دانشگاه سنت پيترزبورگ فلوريداي جنوبي، از منبع زير برداشت، تلخيص و ترجمه شده است
/ن