عوامل مؤثر در انحرافات جنسي زنان(3)
در پژوهش حاضر عوامل گوناگون خانوادگي، از جمله روابط والدين، جدايي آنان، رفتارهاي ستيزه جويانه و روابط سرد در خانواده، مهاجرت و بي توجهي به سلامت و امنيت محيط اجتماعي، فراواني جمعيت خانواده، ازدواج هاي تحميلي، تفاوت زياد سني زوجين، سن ازدواج، بي توجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي زنان، عدم احترام و توجه به شخصيت زنان، فقدان آگاهي کافي نسبت به نيازهاي جنسي و عواقب انحرافات جنسي، مشاهده ي صحنه هاي جنسي يا تجربه ي آن در دوران کودکي و ... مورد توجه قرار گرفت.
از ميان سؤالاتي که عوامل خانوادگي را مورد بررسي قرار مي داد، پرسش شماره يک با 5/90% بيشترين درصد موافقت را به خود اختصاص داد، يعني آزمودني ها ارتباط صميمانه ي والدين را مهم ترين عامل در جلوگيري از انحرافات جنسي دانستند. اين در حالي است که اين ميزان موافقت اعلام شده، بيش از اعلام موافقت در خصوص روابط صميمانه ي يکي از والدين با دختران مي باشد.
حال هر دو رابطه ي ياد شده بر اساس اين آزمون با 86% اعلام موافقت نشان از آن دارد که گر چه روابط صميمي ميان والدين و فرزندان امري ضروري و مانعي نيرومند در برابر انحراف است، اما روابط بين والدين مهم تر مي باشد؛ زيرا اگر مربيان و مديران خانواده، آگاه، مدير و به واقع مديراني شايسته باشند، ساير ويژگي ها، روابط و رفتارهاي مثبت نيز در سايه ي تدبير و آگاهي رقم خواهد خورد. اين موضوعي است که آزمودني ها بدان واقف بوده اند و چنانچه والدين گرامي نيز از اين حقيقت آگاه گردند، که مهمترين عامل مشکلات دختران خود را به دست خويش رقم مي زنند، اميد مي رود که در رفتارهاي خود بيشتر تأمل و تجديد نظر نمايند.
همچنين پرسش هاي ديگري که بيشترين درصد موافقت را کسب نموده و آزمودني ها بي توجهي به آن ها را عامل اساسي انحراف جنسي زنان دانسته اند، به ترتيب عبارتند از : بي توجهي به نيازهاي عاطفي دختران، بي توجهي به نيازهاي جنسي همسر، عدم ارتباط صميمانه ي پدر و دختر و عدم ارتباط صميمانه ي مادر و دختر. درباره ي دو مورد اخير با 86% نظر موافق به يک اندازه اعلام موافقت شده و اين نشان دهنده ي اين اصل است که ارتباط ميان پدر و دختران بايد به اندازه ي رابطه ي مادر و دختر صميمي و دوستانه باشد؛ چرا که دختران به همان نسبت که به مادر و عواطف مادرانه نياز دارند، به پدر و نوازش هاي پدرانه نيازمندند. چه بسيار دختراني که به سبب بي مهري هاي پدر به انحرافات کشيده شده اند. چنانکه 5/43% زنان روسپي در زمان زندگي با خانواده به ميزان زيادي کمبود محبت احساس کرده اند. اين در حالي است که از ميان زنان عادي تنها 7/2% با اين موقعيت رو به رو بوده اند. (2) از اين رو، بايد توجه داشت پيش از آنکه فردي روسپي شود – به گونه اي که اين عمل براي او به صورت يک شغل تعريف شود – زمينه هاي آسيب پذيري در او شکل مي گيرد که از منظر روان شناسي اجتماعي در سوق دادن وي به همه ي اشکال عرضه و تقاضاي جنسي مؤثر است. اين زمينه ها و عوامل عبارتند از: فقدان حمايت اجتماعي، بد سرپرستي، فقدان پدر، مادر يا هر دو، تجربه ي جنسي در دوران اوليه ي رشد، تجربه ي مکرر ناکامي، مقايسه ي اجتماعي، اجبار، پاداش، تجرد و نياز جنسي، سبک هاي تربيتي ناموفق و ... (3)
از زاويه اي ديگر، در بررسي عوامل فرهنگي انحراف جنسي زنان، به بررسي وسايل ارتباط جمعي، عوامل محيطي و امکانات فرهنگي پرداخته شده است. البته، درباره ي تأثير وسايل ارتباط جمعي تحقيق جامعي صورت نگرفته است؛ زيرا تأثير آن قابل مشاهده و به ويژه قابل کنترل نيست. (4) در پژوهش حاضر، بر اساس سوالات 29، 30 و 31 هر يک با 5/75% -74% درصد موافقت به نحوي ديدن تصاوير محرک از طريق اينترنت و فيلم هاي ويدئويي، سينمايي و تلويزيوني را در انحراف جنسي مؤثر دانسته اند. اين نتيجه گيري براساس يافته هاي پژوهش شيخاوندي (5) مي باشد. ايشان بر اين باورند که فيلم هاي سينمايي، تلويزيوني و ويدئويي از عوامل بسيار مؤثر در کژرفتاري و بزه کاري نوجوانان هستند و نمايش صحنه هاي هيجان انگيز و جنايت بار در تشديد کج روي ها اثر بسزايي دارد. بنابراين همان گونه که رسانه ها داراي نقش هاي مثبتي چون اطلاع رساني، کنترل اجتماعي و ... هستند، مي توانند آثار نامطلوبي چون عادي سازي هنجارشکني، گسترش امواج جرم، خشونت و پرخاش گري و رواج فحشا و بي بند و باري در پي داشته باشند.(6) با اين حال از آنجا که ما در عصر ارتباطات زندگي مي کنيم و از استفاده ي انواع رسانه ها ناگزيريم، نتايج نشان از فقدان برنامه ريزي درست و به عبارتي عدم توجه به نيازها، نبود آموزش صحيح و ناآگاهي دارد. همچنان که نتايج سوالات عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و نحوه ي صحيح برخورد با آن و عدم آگاهي از عواقب اين موضوع با 8/87% و 2/87% بيشترين درصد موافقت را کسب کرده، شاهدي بر اين ادعاست و نشان از فقر آگاهي و آموزشي دارد.
از سويي ديگر، بر اساس نتايج جدول چهار آزموني ها تأثير عوامل اقتصادي در انحراف جنسي زنان را نسبت به ساير عوامل کمتر دانسته اند. در بررسي اين پرسش، عواملي چون سرپرست خانوار بودن، بي کاري، نبود رفاه، کمبود امکانات تفريحي، ورزشي و فرهنگي و هزينه ي گزاف استفاده از اين امکانات مورد بررسي قرار گرفت که عواملي چون سرپرستي خانوار، بيکاري و کمبود امکانات از عوامل مؤثر در انحرافات شناخته شد. چنانکه آمارها نشان مي دهند. بيش از يک ميليون زن سرپرست خانوار در ايران وجود دارند که ميزان فقر و بي سوادي شان به شکل معناداري از متوسط عمومي بالاتر است و صرف نظر از مشکلات اقتصادي، بحران هاي روحي ناشي از احساس تنهايي و عدم پشتوانه ي عاطفي بحران هاي جنسي را به همراه دارد. (7) در بررسي ياد شده عواملي چون بيکاري پدر خانواده و هزينه ي امکانات تفريحي و فرهنگي عوامل مؤثري دانسته نشد. شايد يکي از دلايل عمده ي اين نتيجه آن است که، قريب به (6/86%) آزمون شوندگان را قشر جوان تشکيل مي داد که بيش از (66%) آن ها مجرد بودند و چنانکه در مباحث پيشين نيز ذکر شد، غالب جوانان تمايل به انحرافات جنسي را ناشي از کمبود محبت، عدم روابط سالم و صميمي با والدين، کمبودهاي عاطفي و عدم توجه به شخصيت دانسته اند. همچنان که در تحقيقي (1/70%) سن ورود به روسپي گري بين (17-28) سالگي بوده و همچنين (2/44%) از زنان روسپي نزد خانواده ي خود احساس بي ارزشي مي کرده اند. در حالي که اين احساس منفي در (4/3%) زنان عادي وجود داشته که به اين امر گرايش يافته اند. (8) همچنين از آنجا که بيش از نيمي از پاسخگويان را افراد مجرد تشکيل مي دهند، توجيه اقتصادي انحراف جنسي زنان را مسئوليت و سرپرستي خانواده دانسته اند؛ چنانکه نتايج سوالات مربوط به تأثير بيکاري همسران و پدران کاملاً متضاد يکديگر حاصل شد. بنابراين، هر چند انگيزه هاي اقتصادي بي تأثير نيست، ولي قدرت عوامل خانوادگي، فرهنگي و محيطي مي تواند بر اين انگيزه ها نيز برتري يابد. اين نتيجه با نتايج تحقيق سارتلند و لاک هم خواني دارد. چنانکه پس از بررسي ده هزار فرد زاغه نشين اعلام داشتند که فقر به تنهايي عامل به وجود آورنده ي کجروي نيست، بلکه عوامل متعدد فردي و اجتماعي از جمله روابط سرد خانواده، جدايي از همسر و تعارض در رفتار و احساس، عواملي مؤثر مي باشند. (9)
از اين رو، در دنياي امروز سخن گفتن از انحرافات و پيامدهاي آن و آن گاه سر به گوش مردم آوردن و زمزمه هاي ناصحانه سر دادن، رفتاري ساده انگارانه و بسيار غير مسئولانه است؛ چرا که در جوامع پيچيده ي امروزي عملکرد همه ي نهادهاي اجتماعي متأثر از يکديگر است و پيداست که در چنين تصويري هيچ نظام و نهادي به اندازه ي خانواده برخورد ديگر نهادها را آينه وار منعکس نمي کند.
آري، در دنياي امروز، خانواده به خوبي منعکس کننده ي رويدادهاي جامعه است. بنابراين گرچه يافته هاي اين تحقيق نيز مؤيد آن است که از هم گسيختگي نهاد خانواده، روابط سرد و خشونت آميز در آن، ازدواج تحميلي، بي توجهي به نيازهاي عاطفي و جنسي و . .. زمينه هاي مهمي براي به انحراف کشيده شدن زنان محسوب مي شوند، اما - چنانکه در پژوهش نيز مشهود است - در بيشتر موارد، بيکاري، مهاجرت و نا آشنايي با محيط که خود معلول عواملي چون جستجوي کار يا کسب درآمد بيشتر مي باشد - علل اصلي انحرافات و بر هم خوردن روابط خانوادگي اند. پيداست در جامعه اي که شمار فراواني از افراد جوياي کار با درهاي بسته رو به رو مي شوند، جامعه اي که در آن شکاف اقتصادي ميان افراد غوغا مي کند، جامعه اي که نوجوان آن هم به آساني مي تواند مواد مخدر تهيه و حتي پخش کند، آسيب هاي اجتماعي گسترش يافته، فراگير مي شود چنانکه بر اساس اعلام اداره ي آمار ناجا شمار افراد ربوده شده به دليل انگيزه هاي جنسي، از 45 نفر در سال 1376 به 334 نفر در سال 1380 افزايش يافته است. (10)
به هر حال، براساس نتايج تحقيق، برخي از عوامل مؤثر در انحرافات جنسي زنان عبارتند از :
الف- روابط ناسالم، غير دوستانه و خشونت آميز ميان والدين؛
ب- روابط سرد و خشونت آميز والدين و فرزندان؛
ج- عدم توجه به نيازهاي عاطفي، جنسي و شخصيتي زنان؛
د- عدم آگاهي از نيازهاي جنسي و برخورد صحيح با آن، همچنين ناآگاهي از عواقب انحرافات جنسي و سرکوبي شديد اميال جنسي؛
هـ- ازدواج تحميلي، فاصله ي زياد سني زوجين و سخت گيري در ازدواج؛
و- مورد تجاوز واقع شدن در دوران کودکي و مشاهده ي رفتارهاي جنسي و تصاوير محرک [نتايج تحقيقي در مورد زنان روسپي تهران نشان مي دهد 5/22% از آنان در سن 5 سالگي و توسط محارم مورد تجاوز قرار گرفته اند]؛ (11)
ز- تبعيض ميان دختران و پسران؛
ح- سخت گيري مالي خانواده يا همسر؛
ط- زيادي جمعيت خانواده؛
ي- مهاجرت و عدم توجه به سلامت محيط؛
ک- اعتياد اعضاي خانواده؛
ل- بي سوادي والدين؛
م- فقر و بي کاري خانواده؛
ن- فقدان امکانات و هزينه ي گزاف استفاده از امکانات ورزشي، تفريحي، آموزنده و سرگرم کننده براي بانوان.
مورد اخير از عوامل عمده به شمار مي رود و نشان مي دهد که بايد براي پر کردن اوقات فراغت زنان بيش از پيش چاره انديشيد.
آري، در پي اين بررسي هاست که پرسش هاي متعددي ذهن ها را به خود معطوف مي دارد.
آيا به واقع چه عواملي است که مانع از ارائه ي روش هاي جلوگيري از اين مصايب است؟
پيشنهادها و راه بردها
يک. برگزاري کلاس هاي آموزشي مناسب و مطلوب براي دختران جهت ارائه ي آگاهي هاي لازم درباره ي ويژگي هاي جسمي، ذهني، عاطفي و جنسي ايشان و چگونگي برخورد مناسب با آن ها از دوران بلوغ؛
دو. تقويت کمي و کيفي کلاس هاي آموزشي خانواده با تأکيد بيشتر بر توجه به ويژگي هاي شخصيتي، جنسي و عاطفي فرزندان – به ويژه دختران و مادران – و الزام والدين به شرکت در اين کلاس ها؛
سه- توجه بيشتر و برنامه ريزي صحيح در سياست گذاري کشور براي گذراندن اوقات فراغت زنان در تمام گروه هاي سني و به ويژه بانوان خانه دار؛
چهار- گسترش مراکز رفاهي، تفريحي، ورزشي و آموزشي مناسب، مطلوب و با هزينه ي دولت براي اوقات فراغت زنان؛
پنج- تشکيل کلاس هاي آموزشي مطلوب در مورد چگونگي نگهداري فرزندان و نحوه ي صحيح رفتار با آنان متناسب با سن، جنس و نيازهايشان و الزام والدين به گذراندن اين آموزش و اعلام نقش در آن ثبت نام فرزندان در مدرسه؛
شش. ايجاد مراکز حمايت از زنان و دختران آسيب ديده از خانواده (همسر يا والدين) و نگهداري آنان تا زمان رفع مشکل ايشان با قطعيت. (اجراي اين بند نه تنها از هزينه ي فراوان مراکز نگهداري زنان بزهکار، همچون بهزيستي، زندان و ... مي کاهد، بلکه موجب مي شود که در ابتدا از متواري شدن دختران و زنان از خانواده و جامعه به سبب عدم امنيت عاطفي و رواني جلوگيري نمايد - چنانکه شمار دختران فراري در سال 1378 نسبت به سال 1365 بيست برابر شده است، (12) در وهله ي دوم مانع از برچسب هايي چون خياباني، فراري و زنداني گردد،در مرحله ي سوم، موجب مي شود که خانواده ها و جامعه بيشتر مراقب رفتار خود با زنان بوده، در رعايت حقوق ايشان سعي نمايند؛ زيرا در صورت عدم رعايت، با قانون و مراکز قانوني مواجه خواهند بود. در مرحله ي چهارم مي تواند راهي براي دسته ي از زنان باشد که کسب امنيت عاطفي و رواني از همسران خويش را با تمهيد مهريه هاي سنگين پي مي گيرند)؛
هفت. تضمين امنيت اقتصادي و اجتماعي افراد جامعه به ويژه زنان سرپرست خانوار و مبارزه با تورم از طريق ثبات اقتصادي؛
هشت. تسهيل ازدواج جوانان به واسطه ي تأمين شغل، مسکن و جهيزيه؛
نه. تدوين برنامه هاي کاهش رشد جمعيت، مهار مهاجرت بي رويه به شهرهاي بزرگ و تأمين امکانات شغلي و رفاهي در روستاها و مناطق محروم، به منظور جلوگيري از مهاجرت بيکاران اين نقاط به شهرهاي بزرگ.
پی نوشت ها :
1- هدايت الله ستوده، مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي، ص 173.
2- شهين علياني، عوامل تن دادن زنان به وسپي گري، ص 293.
3- ر.ک: مجيد ابهري، «بررسي معضل روسپي گري با صاحب نظران»، فصلنامه ي شوراي فرهنگي – اجتماعي بانوان 16.
4- هدايت الله ستوده، مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي، ص 32.
5- داور شيخاوندي، جامعه شناسي انحرافات و آسيب هاي اجتماعي، ص 14.
6- محمد رضا ضميري، «رسانه ها و انحرافات جنسي»، کتاب زنان، 8، ص 45.
7- مرکز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي – اجتماعي زنان، «زن از نگاهي ديگر» پاسدار اسلام 249، ص 29.
8- شهين علياني، «عوامل تن دادن زنان به روسپي گري»، مجموعه مقالات آسيب هاي اجتماعي ايران، ص 350.
9- محمد حسين فرجاد، آسيب شناسي کجروي هاي اجتماعي، ص 68.
10- سيد رضا حسيني، «نگاهي به آمار جرايم در ايران، آسيب هاي اجتماعي و روند تحول آن در ايران»، مجموعه مقالات اولين همايش ملي آسيب هاي اجتماعي در ايران، ص 83.
11- رضا رمضان نرگسي، «تجاوز و بزه ديدگي»، کتاب زنان 23، ص 23.
12- کتايون مصري، زنان قربانيان آسيب جامعه اند، ص 26.
منابع
- ابهري، مجيد، «بررسي معضل روسپي گري با صاحب نظران»، شوراي فرهنگي - اجتماعي بانوان، ش 16، 1381.
- پاسدار اسلام، «زن از نگاهي ديگر»، مرکز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي – اجتماعي زنان، ش 249، 1383.
- حسيني، سيد رضا، نگاهي به آمار جرايم در ايران، آسيب هاي اجتماعي و روند تحول آن در ايران، مجموعه مقالات همايش ملي آسيب هاي اجتماعي در ايران، ج 1، انجمن جامعه شناسي ايران، 1381.
- دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمه ي احمد آرام، ع. پاشايي و اميرحسين آريان پور، تهران، آموزش انقلاب اسلامي، تهران، 1370.
- راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، نگاه، 1368.
- رمضان نرگسي، رضا، تجاوز و بزه ديدگي زنان، فصلنامه ي کتاب زنان، ش 23، 1383.
- ستوده، هدايت الله، مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي، تهران، آواي نور، 1386 و 1373.
- شيخاوندي، داور، جامعه شناسي انحرافات و آسيب شناسي اجتماعي، نشر و پخش کتاب، تهران، 1353.
- ضميري، محمدرضا، رسانه ها و انحرافات جنسي، کتاب زنان، ش 8، 1382.
- عليايي، شهين، «عوامل تن دادن زنان به روسپي گري»، مجموعه مقالات آسيب شناسي اجتماعي ايران، انجمن جامعه شناسي ايران، تهران، آگاه، 1384.
- فراني، هما، بهداشت رواني در دختران و زنان جوان، مرکز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان، 1375.
- فرجاد، محمد حسين، آسيب شناسي کجروي هاي اجتماعي، مرکز مطبوعات و انتشارات قوه ي قضائيه، تهران، 1386.
- قاسمي روشن، ابراهيم، توان مندي خانواده در پيش گيري از انحرافات اجتماعي، فصلنامه ي شوراي فرهنگي – اجتماعي زنان، ش 17، 1382.
- مصري، کتايون، زنان قربانيان آسيب جامعه اند، دو ماهنامه ي حقوق زنان، ش 26 (مهر و آبان)، مرکز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي – اجتماعي زنان، 1384.
- Doob, C.B, Sociology: An Introduction. New York: Longman, 2ed, 1988.
- Gregersen, E, Sexual practices. NewYork: Franklin Walls Company, 1983.
- Jolin. A, On the Backs of working prostitutes: Feminist Theory and prostitution policy. Crime and Delinquency, 40:109-83.
منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره1
/ن