دوستانت را دعا كن
روايت آيت الله محمد علي جاودان از استادش
يك بار چند سال پيش با يكي از دوستان در حرم مطهر حضرت رضا(عليه السلام) بوديم. آن دوست با تلفن همراه به منزل آيتا... حقشناس تلفن كرد و گفت كه الان مقابل ضريح مطهر هستم چه كنم؟ فرمودند: «دوستانت را دعا كن.» و گويي اين يك ورد بود بر زبان ايشان.
در تمام دوران سخت جنگ و موشك بارانها، با اينكه تهران خالي شده بود، حتي يك بار هم تهران را ترك نكردند و هميشه به مسجد ميآمدند. دائما هم نگران مردم بودند. چند بار براي رفع اين بلاها، يك چله تمام، زيارت عاشورا خواندند و شرايط و آداب سخت آن را عمل كردند و هر بار با پايان دوران زيارت، حملههاي هوايي و موشكي قطع ميشد. براي پايان يافتن جنگ يك دوره 40 روزه ديگر اين زيارت را خواندند و دو ماه به پايان جنگ فرمودند: «تا دو ماه ديگر جنگ تمام است»، دو ماه بعد نيز جنگ پايان يافت.
خصوصيت ديگر ايشان، عشق به مردم بود كه واقعا به آن اعتقاد داشتند. آيتا... حقشناس ميفرمودند: «اينها خلق خدا هستند. خداوند خلقش را دوست دارد، پس ما هم بايد آنها را دوست بداريم، چون كسي كه كسي را دوست دارد، آثار او را هم دوست ميدارد.»
ايشان در اوايل جواني از يك تعليم غيبي دستور يافته بودند كه بهعنوان دستور سلوك، سه كار را به هيچ وجه رها نكنند؛ نماز جماعت، نماز شب و درس. بنابراين آيتا... حقشناس به هيچ قيمت اين سه را از دست نميدادند. نماز جماعت ايشان تنها در صورتي تعطيل ميشد كه از پا افتاده باشند. به ياد دارم من و چند نفر از دوستان در سال 70 در محضر ايشان به عمره مشرف شديم. معمول اين است كه عصر از مدينه حركت ميكنند. در راه، نماز جماعت را به امامت ايشان خوانديم. شبهنگام به مكه رسيديم و بعد از مقدمات براي انجام اعمال عمره به مسجدالحرام رفتيم. اين اعمال دو تا سه ساعت طول ميكشد. ديروقت شد، اما چند ساعت به صبح مانده بود. ايشان بيدار ماندند تا نماز شب و نماز جماعت صبح از دست نرود. در همين سفر، هر روز صبح در اتاق آيت ا... حق شناس به خدمتشان ميرسيديم تا نماز صبح را به امامت ايشان بخوانيم. وارد اتاق كه ميشديم، ايشان را ميديديم كه بعد از خواندن نماز شب و انجام اعمال ديگر، مشغول تلاوت قرآن هستند.
آيتا... حقشناس در سالهايي كه در تهران به تعليم و تربيت مردم و طلاب مشغول بودند، ميكوشيدند كه دوستان و شاگردان و اطرافيان خويش را به انجام دستورات شرعي و اخلاقي ترغيب كنند؛ لذا هر يك از شاگردان، به ميزان مقدار نزديكي با ايشان، ضوابط ديني و اخلاقي را بيشتر مراعات ميكرد و در زندگي و كار منظمتر و ديندارتر بود.
خصوصيت ديگر استادمان، احترام خاصي بود كه ايشان نسبت به خانم ها داشتند. اگر ميدانستند كسي نسبت به همسرش بدرفتاري ميكند، نسبت به او بسيار خشم ميگرفتند. نسبت به همسر بزرگوار خودشان نيز نهايت ادب و احترام را داشتند و ميفرمودند: «من كمال خود را در خدمت به همسرم ميدانم و خود را موظف ميدانم كه آن چه ايشان ميخواهد، فراهم كنم.» و بسيار كم اتفاق ميافتاد كه بدون ايشان به مسافرت بروند.
خصوصيت بارز ديگر آيتا... حقشناس اين بود كه ايشان نسبت به گناه غيبت، سخت حساس بودند. البته اين خصيصه همه علماي اخلاق و اهل سير و سلوك است. آنها معتقدند كه به واسطه غيبت، همه اعمال آدمي بر باد ميرود. شنيده بودم كه گويا آيتا... حقشناس در اوايل جواني از كسي غيبت ميشنوند. امكان اين را هم نمييابند كه از او دفاع كنند. ايشان ناگزير شدند كه از غيبت شده حلاليت بطلبند. به نزد آن فرد ميروند. او حاضر نميشود كه حلال كند. خودشان فرمودند: «به گريه افتادم و حاضر بودم كه دست و پاي او را ببوسم تا اينكه مرا حلال كند. وقتي او اينقدر اصرار و تواضع مرا ديد، از من گذشت كرد.»
به هر حال خيلي از بزرگان گفته اند كه استاد ما اهل سلوك بود و هيچگاه مراقبه نفس را ترك نكرد. اين درحالي بود كه او در نزد مردم يك روحاني ساده و معمولي به نظر ميرسيد، چون هيچگاه كارهاي غريب از او ديده نميشد. آيتا... حقشناس مانند همه درس ميخواند، مباحثه ميكرد، نماز جماعت ميخواند، براي مردم موعظه ميكرد، تفسير ميگفت، احكام شرعي تعليم ميداد، مشكلات مردم را حل ميكرد، براي جوانان عقد ازدواج ميخواند و... نزديكان او هيچ چيز غريبي در رفتار و اعمال او نديده بودند. همه سير و سلوك آيتا... حقشناس از يك طرف به صبر در بلايا، امراض و مشكلات و از طرف ديگر در خدمت به خلق خدا بود.
منبع: هفته نامه پنجره
/ن