سیری در موسیقی و غناء

اخوان الصفا درباره ریشه موسیقی می گویند: « یکی از اسباب وضع قواعد و قوانین موسیقی این است که چون حوادث و وقایعی از ناحیه موجبان نجومی و تاثیرات که کواکب و اجرام مساوی پدید می آید مانند قحط و غلاء و خشک سالی و جز آنها، خواستند راهی پیدا کنند که از این گونه بلیات و حوادث ناگوار نجات یابند ، و به جهت اینکه هنگام اشتغال
پنجشنبه، 22 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیری در موسیقی و غناء

سیری در موسیقی و غناء
سیری در موسیقی و غناء


 

منبع : راسخون




 

سیری در موسیقی و غناء



نویسنده : مهدی آقابابایی



مقدمه
 

اخوان الصفا درباره ریشه موسیقی می گویند: « یکی از اسباب وضع قواعد و قوانین موسیقی این است که چون حوادث و وقایعی از ناحیه موجبان نجومی و تاثیرات که کواکب و اجرام مساوی پدید می آید مانند قحط و غلاء و خشک سالی و جز آنها، خواستند راهی پیدا کنند که از این گونه بلیات و حوادث ناگوار نجات یابند ، و به جهت اینکه هنگام اشتغال به عبادت حالت رقت قلبی به آنها دست دهد، ا لحانی به کار می بردند که لحن محزون می نامیدند. کم کم لحن دیگری را استخراج نمودند به نام مشجع، که رؤسای لشکر در جنگها به کار می بردند و لحن دیگری استخراج کردند که در بیمارستانها و اوقات سحر، برای تخفیف مرضها به کار می بردند و بسیاری از امراض را به وسیله آن الحان علاج می کردند. لحن دیگری را استخراج کردند که در هنگام انجام کارهای دشوار مانند حمّالی ، بنایی و ملاحی به کار می بردند تا بدین وسیله دشواری کار را احساس نکنند. لحن دیگری استخراج کردند که در هنگام فرح و لذت و سرور و عروسیها و ولیمه ها به کار می رفت. الحانی خاص برای حیوانات و تشویق آنها درست کردند که شتربانان آن را در سفر به کار بردند و یا در تاریکی شب به کار بردند تا اینکه شتران به نشاط آیند و بار را بر آنها سبک نماید. همین طور گوسفند چرانها وگاو چرانها و اسب چرانها در هنگام آب دادن به حیوانات سوت می زنند و صفیر می کشند که این خود لحنی از موسیقی است. همین طور شکارچیان الحانی در تاریکی شب به کار می بردند تا طیور و حیوانات به آنها نزدیک شوند. زنان برای اطفال خود الحانی درست کردند تا گریه آنها را آرام نموده، خوابشان نمایند. (معارف معاریف)
این حالاتی از موسیقی است که در زمان گذشته استفاده می شده، ولی در حال حاضر با موسیقی چگونه برخورد می شود؟
البته این حالات هنوز هم کم و بیش در بین مردم موجود است، ولی بحث ما بر سر آن موسیقی است که متاسفانه جامعه ما را به طرف فساد و تباهی می کشاند، افکار جوانان ما را منحرف و تخریب می نماید و بعضاً ضررهای بسیار مخربی را بر پیکره آنها وارد می کند . یک سری اصوات و الحان نابود کننده ی فکر و اعصاب و روان. آیا موسیقی که اکثر جوانان ما در حال حاضر از آن استفاده می کنند ، اصلاً بهره ای از هنر موسیقی دارد یا صرفاً برای لهو و لعب، مجالس عیش و نوش ، شب نشینیها و عروسی هاست؟
آیا اینگونه موسیقی ها – که بیشتر منافع دشمنان ما را در بر دارد تا خود ما – ابزاری برای روح و تسلی خاطر است؟ یا ابزاری است برای دشمنان و نابود کننده ی اعصاب و روان ما که به شدت باعث نامتعادل شدن اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می گردد؟!
چرا شرع مقدس ما آن را حرام کرده ؟ چه سودی در تحریم اینگونه موسیقی نصیب شرع مقدس می شود که سر مخالفت با آن گذاشته؟ چرا ائمه اطهار علیهم السلام با آن مخالفت نموده اند؟ شما این ضرر را متوجه چه کسی می دانید؟ متوجه شارع، یا متوجه مراجع یا علماء که تبیین کننده نظرات ائمه علیهم السلام هستند، یا صرفاً متوجه خود شخص استفاده کننده؟
اگر از جنبه و دیدگاه علمی به آن نگریسته شود متوجه می شویم همانطوری که تاکنون اثبات شده ، ائمه معصومینعلیهم السلام و علماء و مراجع صرفاً به فکر سلامت بشر هستند و بر همین اساس می فرمایند:
« موسیقی مهیج و مطرب باعث مضرات مختلفه برای اعصاب و روح و روان خود استفاده کننده است».
و الا چه اشکالی دارد که شارع مقدس می فرمود: برای آرامش روح و روان خود روزی چند دقیقه صرف گوش کردن موسیقی کنید؟ ولی می بینیم خلاف این مطلب را بیان می فرماید! چرا؟ چون ساختار فیزیکی و متافیزیکی ما با موسیقی های مبتذل سنخیتی ندارد.
و در پایان این نکته مهم را یاد آور می شویم که از راههایی که می توان جلوگیری کرد از موسیقی و تهاجم فرهنگی یکی موعظه و پند می باشد و دیگری نهی از منکر در اینجا توجه شما را جلب می کنیم به دو داستان واقعی زیر، تا مطلب برای شما بیشتر روشن شود:

1- در کوچه های بغداد
 

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، در یکی از کوچه های بغداد می گذشت از خانه ای آوای زنان آوازه خوان به گوشش رسید حضرت که با تعجب و تأسف از کنار دیوار می گذشت کنیزکی دید که برای ریختن خاکروبه به کوچه آمد. فرمود: ای کنیزک این خانه مال کیست؟ عرض کرد : مال مردی از مشاهیر این شهر به نام بِشر است ، فرمود او آزاد است یا بنده؟ عرض کرد: آزاد است و بندگان زیادی دارد.
حضرت فرمود: راست گفتی او آزاد است که چنین به لهو و لعب آغشته شده و اگر او بنده بود هرگز در برابر مولای خود چنین گستاخ نبود و مرتکب چنین گناه نمی شد.
امام از آن محل گذشت و کنیزک به خانه برگشت و سئوال و جواب را با همان بیان به (بشر) در حالی که بر سر بساط شراب نشسته بود گفت، این بیان جالب و موعظه ی سودمند و منطق حکیمانه آن چنان در دل او اثر گذاشت و به طوری او را تکان داد که بی اختیار از جای جست و با پای برهنه شتابان به کوچه آمد و به دنبال حضرتر وان شد تا اینکه به حضرت رسید و خود را به پاهای مبارکش انداخت و بوسه داد و سپس با چهره ای اشک آلود گفت: آقا تا این دقیقه غافل بودم و در مقابل مولای خود گستاخانه رفتار می کردم و مرتکب گناه بیشماری شدم ولی با آن بیانی که به کنیزک فرمودید تکان خوردم و دانستم که در اشتباهم آیا توبه ی من قبول است؟
حضرت فرمود: بلی اما به شرط اینکه از تمامی آلودگی ها پشیمان باشی و دیگر غمزه های گناه دیدگانت را خیره نکند و بهتر است آلات و وسایل لهو و لعب را به دور افکنی، او چنین کرد و از زنان مغنیه و آوازه خوان گذشت و مسیر شیطانی را عوض کرده و به راه رحمانی قدم گذاشت و بالنتیجه به مقامات عالیه نائل آمد.(1)
مقصود از نقل این مطلب اشاره به تأثیر موعظه است که مردی ناپاک و آلوده ی به گناه با چند کلمه موعظه سودمند و مؤثر از تمام گناهان دست شست و کار او به جایی رسید که بعضی از بزرگان از نصایح حکمت آمیز او استفاده می کردند.

2- نهی منکر ابوبصیر از مجلس می¬گساری و موسیقی همسایه اش
 

از ابی بصیر است که گفت: من همسایه ای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست آورده بود و کنیزان مغنیه ای گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب می خوردند و مغنیات برای او می خواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات، لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در این باب اصرار و مبالغه ی بی حد کردم. جواب گفت مرا که: ای مرد، من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی مُعافی (از اسارت شیطان رها)، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمتِ صاحبت یعنی حضرت صادق علیه السلام امید می رود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد.
ابوبصیر گفت: کلام این مرد در من اثر کرد، پس صبر کردم تا گاهی که از کوفه به مدینه رفتم، چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم. فرمود: وقتی به کوفه برگشتی، او به دیدن تو می آید، پس به او بگو جعفر بن محمد می گوید ترک کن آنچه را که به جا می آوری از منکرات الهی، تا من ضامن شوم از برای تو بر خدا بهشت را. پس چون به کوفه مراجعه کردم مردم به دیدن من آمدند، آن مرد نیز به دیدن من آمد، چون خواست برود، من او را نگاهداشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد، پس او را گفتم که: ای مرد، همانا حال تو را به جناب صادق علیه السلام عرض کردم، فرمود: که او را سلام برسان و بگو ترک کند آن حال خود را و من ضامن می شوم بهشت را برای او. آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت: تو را به خدا سوگند که جعفر بن محمد علیهما السلام چنین گفت؟ من قسم یاد کردم که چنین فرمود. گفت: همین بس است مرا، این بگفت و برفت. پس از چند روزی که گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبید، چون در خانه ی او رفتم دیدم برهنه در پشت در است و می گوید: ای ابوبصیر، آنچه در منزل خود از اموال داشتم بیرون کردم و الآن برهنه و عریانم چنانکه مشاهده می کنی. چون حال آن مرد را دیدم نزد برادران دینی خود رفتم و از برای او لباس جمع کردم و او را به آن پوشاندم. چند روزی نگذشت که باز به سوی من فرستاد که من علیل شده ام، نزد من بیا. پس پیوسته به نزد او می رفتم و می آمدم و او را معالجه می کردم، تا وقتی که مرگش در رسید من بر بالین او نشسته بودم و او مشغول جان کندن بود که ناگاه حالت غشی او را عارض شد، چون به هوش آمد گفت: ای ابوبصیر، صاحبت جعفر بن محمد علیهما السلام وفا کرد برای من به آنچه وعده فرموده بود، این بگفت و دنیا را وداع نمود.
پس از مردن او چون به سفر حج رفتم، همین که به مدینه رسیدم و خواستم خدمت امام خود شرفیاب شوم، درب خانه استیذان (اذن) خواستم و داخل شدم، چون داخل خانه شدم یک پایَم در دالان بود و یم پایم در صحنِ خانه که حضرت صادق علیه السلام از داخل اطلاق مرا صدا زد: ای ابوبصیر، ما وفا کردیم برای رفیقت آنچه را که ضامن شده بودیم.(2)
کتابی که پیش رو دارید پیرامون جوان و موسیقی می باشد که شامل ..... فصل می باشد ، که برگرفته از آیات و روایات و سخنان بزرگان و اندیشمندان و فتاوای مراجع بزرگوار تقلید و بیماری ها و امراض موسیقی می باشد و در پایان هم آلات موسیقی معرفی شده است . و از خداوند تبارک و تعالی خواستار توفیق روز افزون فراگیری احکام و عقائد و اخلاق هستیم.
اگر هم نقصی و مشکلی در کار است ما را با انتقادات سازنده و ارزنده ی خود یاری نمائید.
ثواب این کتاب را هدیه می کنم به ولی نعمت ما ایرانیها، حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام.
پایان یافت در شام شهادت صدیقه ی کبری، فاطمه زهرا علیهاالسلام.

فصل اول : پیشینه ی غنا و موسیقی
 

اختراع موسیقی و غنا
 

گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیان گذار آن می توان به دست آورد؛ یعنی اگر عمل و روشی به وسیله ی شخص محترمی، یا با سفارش او بنیان گذاشته شود یا رواج یابد، معلوم می شود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست.
همچنین اگر عمل و سنتی به وسیله¬ی شخص خبیثی تأسیس و بنیان گذاشته شود در می یابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری از رحمت خدا می شود.
بر اساس دلایل موجود و روایاتی که در دست داریم، موسیقی و غنا بوسیله ی شیطان ملعون اخترع شده و در طول تاریخ به وسیله ی افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین، مانند: سلاطین جود و مأموران فاسق آنان رواج یافته است.

مخترع موسیقی
 

همان طوری که اشاره شد در برخی روایات، اختراع موسیقی به شیطان نسبت داده شده است:
1- امام صادق علیه السلام می فرماید:
وقتی حضرت آدم علیه السلام رحلت نمود، ابلیس و قابیل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعی شرکت جستند و به نشانه شادی برای مرگ آدم علیه السلام از طنبورها(3) و وسایل لهو (موسیقی) استفاده کردند. پس هر کسی در روی زمین از این وسایل لذت می برد از پیروان ابلیس و قابیل می باشد.(4)
از این حدیث استفاده می شود که مخترع اصلی موسیقی و نوازندگی شیطان و قابیل می باشند.

مخترع غنا
 

در برخی دیگر از روایات اختراع غنا به شیطان منسوب و از او به عنوان اولین خواننده یاد شده است.
در تفسیر عیاشی ا ز جابر بن عبدالله انصاری و از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت کرده است:
شیطان نخستین کسی است که آوازه خوانی کرد. و اولین کسی است که نوحه گری نمود و اولین کسی است که حدی خواند، هنگامی که آدم علیه السلام از (میوه ی ) درخت خورد ، شیطان آواز خواند و هنگامی که از بهشت اخراج شد و هبوط کرد ، حدا خواند و زمانی که در زمین مستقر شد نوحه گری را آغاز کرد که به وسیله ی آن نعمت های بهشت را برای آدم علیه السلام یادآوری می کرد و تا اندوه آدم علیه السلام افزون گشته و شیطان خوشحال گردد.(5)
از این دو حدیث روشن می شود که غنا (آوازه خوانی) و موسیقی ( نوازندگی) از کارهایی است که به دست شیطان تأسیس شده است. بدیهی است که شیطان همیشه دنبال کارهای خلاف و دستور خدا بوده و هیچ کار مطلوبی انجام نمی دهد و از همین جا می توان به بدی غنا و موسیقی پی برد.

سابقه ی موسیقی در ایران
 

غنا و موسیقی در ایران سابقه ای طولانی دارد و مردم این مرز و بوم با آن مأنوس بوده اند.
در کتاب تاریخ ایران، مشیرالدوله می نویسد: « بهرام گور از هند دوازده هزار موسیقی دان را جهت نوازندگی آورد».
راجع به همین بهرام گور « فخر الاسلام» از تاریخ اصفهانی نقل می کند که: بهرام گور دستور داد مردم نصف روز کار کنند و نیمی دیگر را به عیش و عشرت بگذرانند، باده بنوشند و نوای موسیقی بنوازند، از این رو مقام آوازه خوانان اوج یافت، روزی بر گروهی عبور کردند که می نوشیدند؛ ولی گوش نمی دادند. پرسید: کو آوازه خوان؟ جواب دادند: می خواستیم از وجودشان استفاده کنیم ، اما هزینه شان به واسطه ی کمیابی زیاد است. بهرام نامه ای به پادشاه هند نوشت و رامشگر (نوازنده و خواننده) خواست. دوزاده هزار رامشگر از هند آمدند و بهرام آنها را به شهرهای ایران تقسیم نمود.

پیشرفت چشم¬گیر موسیقی بین اعراب
 

عرب با موسیقی و غنا به صورت بسیط و ساده اش آشنا نبود؛ پس از امتزاج با ایرانیان لهو و غنا به سرعت انتشار یافت. عجب این است که سرزمین حجاز از خود سرزمین های عراق و شام که مرکز اصلی این صنعت بود جلو افتاد.
حجاز از نیمه ی دوم قرن اول هجری، هم مرکز فقه و حدیث بود و هم مرکز لهو و موسیقی . امرا و حکام اموی سخت از لهویات ترویج می کردند و به آنها سرگرم بودند. بر عکس ائمه ی اهل بیت علیهم السلام شدیداً مخالفت می کردند که در فقه و حدیث منعکس است. اگر مطلب را در سطح عامه ی مردم بررسی کنیم، می بینیم توده ی مسلمان ایرانی و همچنین علمای ایرانی نژاد با آن همه سوابق ملی در این کار، بیش از توده ی عرب و علمای عربی نژاد عکس العمل و مخالفت نشان دادند.
درباره¬ی « مالک بن انس» امام معروف اهل سنت که نژاد عرب دارد، نوشته اند: در آغاز کار می خواست رشته ی موسیقی را تعقیب کند. مادرش او را منع کرد و گفت: چون چهره و قیافه ای زیبا نداری بهتر است رشته ی فقه را دنبال کنی و همین کار را کرد.(6)

ورع و پرهیزگاری ایرانیان آن زمان
 

آنچه تأمل بر می انگیزد این است که اولاً ایرانیان، اهل فن غنا و موسیقی بودند و در آن کار سابقه ای زیادی داشتند و عادتاً آنها باید از نظر شرعی دنبال توجیه و تأویل بروند، ثانیاً شیوع لهو و غنا در حجاز به وسیله ی ایرانیان صورت گرفت. مغنیان معروف آن عصر بیشتر ایرانی بوده اند، در عین حال در جالت مذهبی آن روز، ایرانیان بیش از سایر ملت ها تورّع و پرهیزکاری نشان داده اند. و همچنان که اشاره شد، محل بحث حالت و محیط مذهبی است؛ اما محیط های غیر مذهبی؛ مانند « دربار هارون و دستگاه برامکه» شکل دیگر بود.(7)

موسیقی در جنگ های صدر اسلام
 

به هیمن جهت بوده است که در جنگ های صدر اسلام که در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است، نمی بینیم که مسلیمن برای تهییج سربازان خود به موسیقی متوسل شوند، بلکه آنها شعارهای واقعی خود را به طور دسته جمعی گفته تحریک می گشتند، چنان که در یکی از جنگ ها، قریش شعار ذیل را با موسیقی و هیجان رزم می گفتند:
اُعلُ هُبَل، اٌعلُ هُبَل
بلند باد هبل، بلند باد هبل.
و مسلمانان هم در مقابل می گفتند: الله اعلی و اجل؛ خداوند بالا و بلند مرتبه است.
و با اینکه کفار به هر گونه وسایل موسیقی آن زمان برای تحریک سربازان خود متوسل می گشتند، مسلمانان کوچک ترین اعتنایی به مسئله ی موسیقی نداشتند.(8)

موسیقی یکی از ابزار استعمار است
 

برای بیگانگان و اسعتمارطلبان که در مقام بهره برداری از منابع طبیعی، و ربودن گنج ها و ثروت کشورهای ضعیف هستند، چیزی موثرتر از آشفتگی فرهنگ، و ناتوانی خرد و دانش ملتها نیست.
آنها خوب می دانند ، اگر ملتی فرهنگ صحیح داشته و به حقوق مدنی و اجتماعی خود آشنا و دارای عقل سلیم و اعصاب سالم باشد، هیچگاه اجازه تجاوز به دیگران نمی دهد؛ روی همین اصل سخت می کوشند تا با وسایل مختلف، نیروی خرد و دانش و عزم و اراده ملتهای کوچک را ناتوان ساخته، تااز این ضعف و ناتوانی به نفع توانایی خویش، استفاده گیرند.
از جمله برنامه هایی که در دفتر سیاسی خود برای رسیدن به این مقصود و برده ساختن مردم، تنظیم کرده اند. آزادی افسار گسیخته ازدیاد مجالس سستی و رقص و کنسرت و کاباره ها ، نمایش فیلمهای مهیج شهوت، انتشار عکس عریان و نیمه عریان زنان هوسباز به وسیله رسانه ها و نشر داستانها و رمانهای محرک ، ستایش رقاصه ها، تشویق جوانان به نوازندگی و خوانندگی، سرگرم ساختن ملتها به هر وسیله ای حتی به حل کردن جدول، پخش تصنیفهای مهیج شهوت و اشعار عاشقانه و نمایش رقص خانمها، اینها همه از عواملی است که در نقشه استعمار ، برای ناتوان ساختن اندیشه ملته ا به کار رفته است.
آری آنها می خواهند به وسیله اجرای برنامه های فوق، در دنیای جدید که خود می گویند عصر آزادی و دموکراسی است، بردگی جدیدی به وجود آورده و عده بسیاری از انسانها را در اثر ابتلائات روحی دچار حیرت و سرگردانی، ناتوانیهای فکری، تضییع نیروی تشخیص افسردگی و خمودی، ضعف اعصاب، ضعف جسمانی، انگیزه های قوی اغتشاشات فکری، هیجانات روحی، جنون،بیماریهای قلبی، انتحار، تهییج عشق، شکست عمر و بالاخره تسلیم در برابر استعمار نموده اند، تا از بردگی آنان به سود آقایی خود استفاده تمام و کمال ببرند!
بدیهی است وقتی ما در پیرامون عمل و کارکردموسیقی دقت کنیم، می بینیم آنچه را که بیگانگان می خواهند به نفع سیاست استعماری خود به دست آورند؛ همه رام وسیقی در قدرت و نفوذ تحریکات خود به همراه دارد و آنچه خوبان! همه دارند او به تنهایی داراست! و اگر بگوییم در دنیای امروز موسیقی مجهزترین ابزار استعمار است، راه خطا نرفته ایم.
بر این اساس آن قدر که در موسیقی و انتشار آن تبلیغ می شود، درباره هیچ یک از مسائل ضروری و امور حیاتی بشر تبلیغ نمی شود. صدا وسیما که دستگاه حساسی برای تعلیم و تربیت، گسترش دانش، بالا بردن سطح افکار عمومی، و بهترین دستگاه برای نشر اخلاق و امور معنوی و آشنا ساختن جامعه به راه و رسم صحیح زندگی است، به وسیله موسیقی اکثرا وقات شبانه روزش اشتغال شده و تمام برنامه های اصلاحی تحت الشعاع زیر و بم های موسیقی قرار گرفته است.
چه بسا ملتی که کار و فرهنگ و بهداشت او با مشکلات فراوانی مواجه است. برنامه موسیقی آن از همه چیز کاملتر است.

در برنامه استعمار:
 

موسیقی هنر معرفی می شود!
موسیقی را غذای روح می دانند!
موسیقی در رشد گیاهان مؤثر می گردد!
موسیقی سبب فربه شدن گوسفندان می گردد!
موسیقی در ازدیاد شیر گاو و انسان تأثیر می کند!(9)
و حال آنکه هنر باید خدمتگذار بشر باشد نه زیان زننده به جسم و جان او، و غذای روح باید سطح دانش و فرهنگ بشری را بالا ببرد، نه او را به سوی بیماریهای روحی و ناتوانیهای فکری و دیوانگی رهسپار کند. و برای رشد گیاهان آب و کود طبیعی لازم است، تا در بافتها و یاخته ها و اندام و قسمتهای « سیتوپلاسم» و « پروتوپلاسم» گیاهان مؤثر واقع گردد، نه تار و ضرب نوازندگان! و ازدیاد شیر گار و انسان و فربه شدن حیوانات احتیاج به خوراک خوب و کافی دارد تا آنکه هضم و جذب بدن شده و آنگاه شیر خوب به وجود آورد یا جثه حیوان را قوی سازد؛ نوای موسیقی به طور غیر طبیعی و زیان آور به هضم و جذب غذا و ازدیاد شیر کمک می کند.
از همه مهمتر تهمتی است که به عالم علم و جهان پزشکی زده و تبلیغ می کنند که « موسیقی دیوانگی و بیماریهای روحی را معالجه می کند».
اگر چنین است چرا روز به روز بر تعداد بیماران روحی و کثرت مراکز درمانی روانی اروپا و آمریکا و کشرهای دیگر افزوده می شود و چرا آمار خودکشی ها و ناکامی ها روز به روز بالا می رود به طوریکه روانشناسان را متوحش ساخته است!
اگر موسیقی دیوانگان را معالجه می کند چرا دانشمندان و روانشناسان و استادان روشنفکر طب و بهداشت برای خدمت به جهان بشریت، اجازه نمی دهند ویولنیستها و پیانیستها، تار و ضرب و وسایل موسیقی خود را برداشته و وارد تیمارستانها شوند و مدتی بخوانند و بنوازند و دیوانگان را شفای عاجل بخشند تا هزینه ی سنگینی که صرف تیمارستانها و معالجه دیوانگان می شود را لااقل صرف بهبود وضع عقلای مردم نمایند.(10)
آری همه اینها تبلیغات است، زیرا موسیقی یکی از وسایل مجهز بردگی جدید بشر است که به آسانی می تواند در دورترین نقاط به وسیله ماهواره ها زنجیر بردگی خود را به دست و پای بشر ببندد و بر نیروی فکری مرد و زن حکومت نماید. روی هیمن اصل خدمتگزاران جهان بشری و دانشمندان و روانشناسان بزرگ و دلسوز دنیا ، در مقام بیداری جامعه بشریت برآمده تا جهانیان را به این طرز بردگی جدید واقف سازند.(11)
« ناپلئون هیل» نویسنده ی آمریکایی می نویسد:
« ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می شود ، این وسائل ده گانه ای که مغز انسان را به هیجان و فعالیت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلاء درجه می رساند به شرح زیر می باشد: 1- اشتیاق وعلاقه ی جنسی 2- عشق 3- اشتیاق سوزان برای کسب شهرت یا تحصیل مال 4- موسیقی 5- دوستی و رفاقت بین دو مرد یا دو زن یا یک زن و یکمرد 6- تبادل افکار با روح اتحاد و سازگاری بین دو نفر یا بیشتر برای نیل به موفقیت 7- تلقین به نفس 8- تحمل زحمت و مشقت زیاد 9- ترس 10- مخدرات و الکل.(12)
یکی از نویسندگان معاصر می نویسد:
« به آن افراد نادان و بی فکری که به جای تشویق جامعه به صنایع و اختراعات و توجه به اکتشافات به موسیقی و شراب دنبک اهمیت نمی دهند، بگویید یش از این خیانت به کشور روا مدارید.
وقتی استعمار گران و بیگانگان بخواهند اعصاب ملها را ضعیف نموده و آنان را ازکارهای سودمند اجتماعی باز دارند ، به برنامه موسیقی و ساز و آواز آنان بیش از کار و صنعت اهمیت می ده ند.(13)
و یکی ار راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است چنان چه مقام مظم رهبری در این باره می فرمایند:
راجع به موسیقی و روش مقابله با تهاجم فرهنگی می فرماید: این که ما بگوئیم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد؛ بهتر است بگوییم یکی از راه های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
البته با شرایطی می تواند باشد اما بهترین راهش را این نمی دانم.(14)

فصل دوم : مفهوم غنا و موسیقی
 

قبل از آنکه به موضوع بحث بپردازیم لازم است با مفهوم لغوی و فقهی غنا و موسیقی و آنچه مربوط به این دو است آشنا شویم، زیرا چنان چه ماهیت غنا و موسیقی برای ما روشن نشود موضوع بحث مجهول خواهد ماند و این موجب ابهام در حکم نیز می گردد.

1- معنای لغوی موسیقی
 

اصل واژه ی موسیقی یونانی است که در زبان عربی و فارسی نیز استعمال می شود.
اهل لغت مفهوم آن را با عبارتهای گوناگون بیان کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
الف: در اقرب الموارد آمده است:
« الموسیقی فنُّ الغناء و التطریب ، یونانیتها موسیکی و صاحب الفن موسیقی».
موسیقیا به معنای فن آوازه خوانی ، سرود خوانی و شادی کردن است؛ لفظ یونانی آن موسیکا می باشد و صاحب این فن [در زبان عربی] موسیقی می گویند.(15)
ب: در المعجم الوجیز می خوانیم:
« الموسیقی یطلق علی فنون العزف علی آلات الطرب – الموسیقی المنسوب الی الموسیقی، الموسیقار: من حرفته الموسیقی».
موسیقا لفظی است که بر فنون و نواختن آلان طرب اطلاق می شود.
موسیقی به کسی گفته می شود که با موسیقی ارتباط داشته باشد و به آن منسوب گردد.
موسیقار کسی است که حرفه و شغلش موسیقی باشد.(16)
عبارت فوق در المعجم الوسیط نیز آمده است.(17)
شکی نیست که موسیقی مطرب را همه ی علما حرام می دانند. بسیاری از مردم فکر می کنند که موسیقی باید به نظر هر شخص و طبع هر فردی طرب آور باشد، در حالی که مطرب بودن عرفی و نوعی است و بسیاری از مردم موسیقی اصیل و سنتی را حلال و موسیقی مبتذل را حرام می دانند؛ در حالی که اگر مطرب باشد، فرقی بین اصیل و غیر آن نمی کند.
علامه ی جعفری (رحمه الله) پیرامون تعریف موسیقی می فرمایند:
انسان ها به جهت داشتن کیفیت های روانی مختلف، برداشت ها و دریافت های گوناگونی از موسیقی دارند. لذا در تعریف موسیقی گفته شده است:
« موسیقی هنری است که از تنظیم و ترکیبات اصوات به وجود می آید و زیبایی آن بر حسب اثری است که در ذهن شنونده دارد سنجیده می شود».
کسی دیگر درباره موسیقی چنین می گوید:
« نوای موسیقی از احساسات و انفعالات درونی انسان ناشی می شود و معرف غم و شادی ، هیجان و آرامش روحی انسان است». و ما چون نمی دانیم که پدیده ی موسیقی در سطوح خود آگاه، نیمه خود آگاه و ناخود آگاه چه اثری ایجاد می کند، لذا نمی توانیم یک تعریف روشنی مانند تعریف یک نمود فیزیکی، در پدیده ی موسیقی داشته باشیم . از مجموع مطالعات درباره ی این پدیده می توان به دو اصطلاح عمده دسترسی پیدا کرد:
1. مفهوم عمومی موسیقی: این مفهوم شامل هر صدا و آهنگی می باشد که تاثیر در روان آدمی از نظر احساسات و تموجات روانی به وجود می آورد.
2. مفهوم خاص موسیقی: این نوع موسیقی به انواع گوناگون تقسیم می گردد؛ مانند موسیقی کلیسا، اپرت ، لید ، سنفونی و ...
البته تقسیم دیگری در باره موسیقی گفته شده :
موسیقی طبیعی : نغمه ی جویبارها ، صدای آبشارها، صدای وزش بادهای ملایم در درختان، نوای پرندگان ، که این گونه نواهای طبیعی چون غالباً یک رنگ و یک نواخت و بر یک آهنگ و میزان ملایم است مسرت بخش می باشد.
موسیقی هنری: عبارت است از همان آهنگ هایی که بشر آنها را ساخته است و وسایل مصنوعی آن در دنیای کنونی عبارت است از : تار، ویلون، سنتور، اکوردئون، گیتار، پیانو و غیره.
آهنگ های مصنوعی دارای زیر و بم و ارتعاشات و تحریکات گوناگونی است که گاه می خنداند و زمانی می گریاند و گاهی به حد افراط نیروی نشاط را در آدمی تحریک می کند.
زمانی او را سخت به دیار غم و اندوه می فرستد یا او را در حیرت و بهت فرو می برد و گاهی اندیشه های منطقی او را به خیالات و پندهایی تبدیل می کند، در صورتی که آهنگ های طبیعی چنان که متذکر شدیم نمودهای مستقیم واقعیت هایی است که در جریانند.(18)
انواع موسیقی به لحاظ کاربرد محتوایی
مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی اصیل و سنتی می فرمایند:
1- موسیقی اصیل و سنتی و غیر سنتی
مقام معظم رهبری راجع به موسیقی اصیل و سنتی می فرماید:
من نمی توانم به طور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی حلال است، نه این طور نیست. بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام موسیقی سنتی است، نه این طور نیست. آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند: حرام است، همان موسیقی سنتی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین ، در نزد افراد بی بند و بار ، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند اجرا می شده، این همان موسیقی حرام است.
بنابراین مرز موسیقی حرام و حلال عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست. مرز آن چیزی است که من عرض کردم. این ملاک را می شود به دست شما بدهیم ؛ اما این که این نوار جزو کدام گروه است، این را من نمی توانم مشخص کنم.
آیا موسیقی سنتی که میراث ملی ایران می باشد حرام است یا خیر؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته): چیزی که از نظر عرف موسیقی لهوی مناسب با مجالس لهو و معصیت محسوب می شود به طور مطلق حرام است. و در این مورد فرقی بین موسیقی ایرانی و غیر ایرانی و موسیقی سنتی و غیر آن نیست.(19)
آیت الله العظمی سیستانی (دامت برکاته): معیار حرام و حلال سنتی بودن نیست.
آیت الله العظمی بهجت (دامت برکاته): موسیقی مطرب حرام است و موسیقی ملهی نیز مورد احتیاط است.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته): حرام است.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: سنت حرام باید ترک شود.
آیت الله العظمی تبریزی رحمه الله علیه: موسیقی لهوی حرام است و فرقی بین سنتی و غیر سنتی نیست.(20)

2- موسیقی حرام
 

مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی حرام می فرمایند:
در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد، یکی این که ببینیم اساساً مشخصه های موسیقی حلال و حرام چیست؟ دیگر اینکه بیاییم در مصداق، مرزهایی را مشخص کنیم تا به قول شما جوانان بدانند که این یکی حرام است و این یکی حلال. البته این دومی کار آسانی نیست، کار دشواری است که انسان از این همه اجرای موسیقی های گوناگون، موسیقی خارجی، موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش، با کلام، بی کلام بخواهد یکی یکی این ها را مشخص کند؛ اما مشخصه های کلی دارد که آن را می شود گفت. البته من هم در جاهایی به بعضی از اشخاص که دست اندرکار بودند، آنچه را که می توانستم گفته ام. حالا هم مختصری برای شما عرض می کنم.
ببینید موسیقی اگر انسان را به بیکاری و ابتذال ، بی حالی و واخوردگی از موقعیت های زندگی و احوال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت از خدا و از ذکر غافل کند این موسیقی حرام است.
موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند این موسیقی حرام است.
نظر اسلام این است، موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. اینهایی را که من گفتن بعضی از آنها در موسیقی بی کلام و سازها است بعضی هم حتی در کلمات است؛ یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده ی بی ضرر را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می شود، شعر گمراه کننده ای باشد. شعر تشویش کننده ی به بی بند و باری به ولنگاری ، شهوترانی ، غفلت و این طور چیزها باشد آن وقت حرام می شود.
بنابر این آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام در اواخر حیات مبارکشان که آن نظریه را در باب موسیقی دادند همین مطلب بود.
لهو یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از مععویت، دور شدن از واقعیتهای زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلطیدن در ابتذال و بی بند و باری پس این موسیقی می شود حرام.

3- موسیقی متعالی یا عرفانی
 

قسمتی از موسیقی که احساسات متعالی شنونده را بر می انگیزاند و او را به یاد خدا و بهشت می اندازد و دلبستگی به زخارف دنیا را در وجود او کاهش می دهد و رغبت به عبادت و اطاعت از خدا و تقوا و دینداری را در دل او تقویت می کند و دوری از گناه را سلب می شود. نفس این موسیقی در تلطیف و ذوق و پرورش فضائل اخلاقی نیز قابل توجه است.(21)

4- موسیقی مفید
 

آن است که کاربرد مفید و مثبت دنیایی داشته باشد. و از عوارض سوء اخلاقی به دور باشد. در موسیقی مفیو فوائد و نتایج مثبت دنیوی مانند رفع خستگی و ... نهفته است.(22)
5- موسیقی مبتذل
این نوع موسیقی بر خلاف دو نوع قبلی که باعث تحریک و تحریص شهوات نفسانی می شود و انسان را از یاد خدا باز می دارد و به ارتکاب گناهان سوق می دهد و با اهداف دین در تضاد است.(23)
6- موسیقی بیهوده
این نوع موسیقی ، مستقیماً تأثیر سوئی را در برندارد اما سبب سرگرمی اتلاف وقت و گرایش به پوچی می شود.(24)

چند استفتاء
 

موسیقی غم انگیز
 

گوش دادن به موسیقی غم انگیز چه حکمی دارد؟
همه مراجع: در موسیقی حرام تفاوتی بین شاد و غم انگیز بودن آن نیست و گوش دادن به هر دو حرام است.(25)

موسیقی نیرو بخش
 

اگر گوش دادن به موزیک باعث نیرو گرفتن و علاقه پیدا کردن به کار باشد حکمش چیست؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست. هر چند باعث علاقه پیدا کردن به کار شود.(26)

موسیقی تفریحی
 

آیا استماع موسیقی و یا غنا به قصد تفریح، تفنن و گذراندن اوقات فراغت اشکال دارد؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست. هر چند به منظور هدف یاد شده باشد.(27)

موسیقی کوتاه
 

آیا گوش دادن به موسیقی، (حد و اندازه و زمان) مشخص دارد؟ برای مثال اگر کسی دو دقیقه به قطعه ای از موسیقی لهوی گوش دهد آیا مرتکب گناه شده است؟
همه مراجع: تفاوتی میان موسیقی کوتاه مدت و بلند مدت نیست.(28)

2- مفهوم نوت = نت
 

فرهنگ زبان فارسی « نوت » را این گونه معنا کرده است:
نوت (= نت): نشانه هایی که به وسیله ی آنها آوازهای موسیقی را نشان می دهند، دو، ر، می، فا، سل، لا، سی.
در فرهنگ معین نیز «نوت» را شبیه عبارت فوق معنا کرده و سپس چگونگی کاربرد هر یک از آن هفت نشانه را توضیح داده است.(29)

3- معنای لغوی غناء
 

اکثر علماء و لغویین «غناء» را تفسیر کرده اند به: ترجیع آوازی که شنونده را به طرب آورد.(30)
صوت لهو یعنی؛ آوازی که از روی لهو و التذاذ از قوه ی شهویه بیرون آید اعم از اینکه در عرف آن را سرود و خوانندگی بگویند مانند غنای در اشعار یا نگویند بواسطه ی آن کلمات قرآن یا مرثیه باشد اگر چه مشتمل بر طرب نباشد ، پس در تحقیق غناء فرقی نیست بین اشعار و قرائت قرآن یا مرثیه و غیراینها، چون اذان بلکه حرمت غناء در مراثی و قرآن شدیدتر است و معصیت آن بیشتر و عقاب آن مضاعف است.(31)
فقهای عالی قدر در تعریف غناء می فرمایند:
« مد الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب»
غناء عبارت است از: کشیدن و چرخانیدن صدا در حلق به حالتی که مناسب مجالس لهو و باطل(مطرب) باشد.(32)
غناء و جمیع خوانندگی را در فارسی « سرود» می گویند و در میان عرب اکنون هم می شنویم کسی را که می خواهند بگویند خوانندگی کن، می گویند: «تَغَنَّ» یعنی: غناء بکن.(33)

4- معنای ترجیع
 

ترجیع را تفسیر کرده اند به: تکریر و حرکت دادن آواز در گلو.(34)
صاحب قاموس و صحاح گفته اند: ترجیع، گردانیدن آواز در حلق است و صاحب نهایه ترجیع را تصور نموده به این که بگوید: اآ اآ اآ و سایر اهل لغت هم قریب به همین مضمون گفته اند و خلاصه ترجیع همانست که در اصطلاح خواننده ها تحریرش گویند.(35)
بنابراین ترجیع عبارت است از : آوا، آهنگ دادن به صدا ، زیر و بم و چهچه ی صدا.

5- معنای طرب (مطرب)
 

حالتی است که از آن برای آدمی خوشحالی یا اندوه حاصل می شود.(36)
طرب را در صحاح این طور معنی کرده: ( الطرب خفه یصیب الانسان شده حزن او سرور) ( صحاح ، قاموس)
طرب یک سبکی است که به سبب اندوه زیاد یا خوشحالی فوق العاده به انسان دست می دهند.
و قریب به همین معنی را سایر اهل لغت ذکر کرده اند.
پس طرب حرکتی است در طبع، از سرور یا اندوهی که ناشی از شنیدن سازها و آوازهای خوش است حاصل می شود.(37)
به فیض کاشانی رحمه الله علیه و خراسانی رحمه الله علیه نسبت داده اند که این دو بزرگوار منکر حرمت غناء شده اند . امام خمینی رحمه الله علیه در این مورد می فرماید:
این نسبت بر خلاف ظاهر کلام این دو بزرگوار است. بلکه ظاهر کلامشان این است که غناء دو قسم است: غنای حق و غنای باطل.
غنای حق در مورد اشعاری است که ذکر بهشت و جهنم و تشویق مردم به آخرت را در بر دارد.
غنای باطل همان چیزی است که در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بنی امیه و بنی عباس بوده است. و سخن مرحوم فیض و مرحوم خراسانی ثابت نشده است که بر خلاف اجماع یا مذهب باشد.(38)
پس طرب عبارت است از: حالتی که در اثر غم یا شادی به انسان دست می دهد به گونه ای که در اثر آن، حرکات سبک وخلاف شأن ، وقار و متانت از او صادر گردد.

انواع طرب
 

1- طرب مفرَّح و حزن انگیز
 

ابن خردادبه در تعریف غناء به نکات قابل توجهی اشاره می کند. او می گوید:
« الغناء ما اطربک فافضک و ابکاک فاشجاک» غناء آن است تو را به طرب آورد، برقصاند، بگریاند و اندوهناک سازد.
طرب همان تأثر روح و نفس می باشد از آنچه که به سمع آن رسیده است. در ینجا ابن خردادبه طرب غنایی را بیان کرده و تاثیر غنا در نفس ظاهر می شود و تاثیر صوت خوش خدادادی که باکلام الهی در آمیخته، در روح ظاهر می گردد.
شادی نفسانی در حرکات جسمی بدن ظاهر می شود و در نوع مبتذل به بدن نمایی و دعوت به خود منتهی می شود. و حزن نفسانی نیز با یادآوری آمال ناکام مانده و تداعی فریب خواسته های نفس، ظهور کند. این دو نوع شادی و حزن نفسانی ناشی از صورت غنایی نفسانی است که با انگیز و حال خاص خواننده یا نوازنده و ملاحظه حال مستمع به وجود می آید.

2- طرب خیالی
 

حسن بن الکاتب (در گذشته ی 625 ه .ق) در کتاب موسیقی خود می گوید:
اصولاً موسیقی واقعی ان است که خود موسیقی دان را به طرب اورد، یعنی هنرمندی ا که به رموز و اصول و قواعد علم موسیقی آشناست و سمع خود ا به هر صوتی آلوده نکرده؛ و گرنه کسی که به موسیقی علاقه ای ندارد و نسبت به رموز ان بی اطلاع است، با شنیدن موسیقی تنها در ذهنیات و خیالات خود غوطه ور شده و خیال می کند که از موسیقی لذت برده است.
طرب نوع سوم، طربی معقول و مطابق با گرایش و فطری روح می باشد.تأثیری که در خودش ظهور می کند، کسانی که دارای قریحه ای لطیف و ذوقی سرشار و روحیه ای ظریف هستند و اصولاً و جوهره ی هیچ هنرمندی از این اوصاف مبرا نیست و بی آن نمی توان منشأ آثار هنر گردید.

3- طرب روحی
 

از آنجا که روح از لطافت و ظرافت خاصی برخوردار است، ظهور تاثیرات خارجی در روح سریعتر و قوی تر می باشد. هنرمند چون در اوقات حضور و شهود خود منشأ آثار هنری می شود بی شک از این مرتبه ی عالی روح بهره مند است که ما آن را طرب روحی موسوم کردیم.
حزن و شادی روح یا طرب روحی ، در لسان عرفا به قبض و بسط تعبیر شده است. این نوع تاثر روحی، منشأ اثاری متناسب با روح می باشد. تذکر و تفکر و توجه به باطن و حقیقت خلقت انسان و فلسفه ی وجودی او از اثار این نوع طرب است.
استماع الحان ملکوتی قرآن کریم که تداعی همان نغمات روحانی مزامیر داوودی است که حضرت امیرالمومنان علیه السلام بالحن خوش ایلیای نبی به مناجات می پرداخت.
رسول اکرم صلی الله علیه و اله نیز می فرمود:
« اوتیت مزماراً من مزامیر داوود» با این تفاوتکه حضرت نبی با صوت داوودی نمی خواند. زیرا طبق انچه در روایات است هیچ شنونده ای طاقت و توان استماع آن را نداشت و حضرت کاری ما فوق طاقت دیگران انجام نمی داد.
یا چو داوود از خوشی نغمه ها
جان پراندی سوی بستان خدا
امام صادق علیه السلام می فرمودند:
« علی بن الحسین علیه السلام خوش آوازترین مردم در خواندن قرآ بود و سایان به هنگام عبور از کنار منزل وی، برای استماع الحان خوش او توقف می کردند به نوای ملکوتی قرآن گوش می دادند، چنان که سنگینی مشکهای خود را متوجه نمی شدند و برخی نیز ( از فرط خوشی و طرب روحی) از هوش می رفتند.(39)

4- طرب نفسی
 

اطراب نفسی، پس از تذکر و تحریک و تهییج حاصل می شود. اگر نفس تذک یافت، حزن و شادی حاصل از آن، نفسانی است.
رقص و پایکوبی و بدن نمایی و دعوت به ظواهر جسمانی، صورت عینی شادی نفسانی است و حزن هم از متذکز شدن نفس به فقدانهمان شادیها حاصل می شوود،فقدان و غربت از آمال و آرزوهای شهوانی و نفسانی عشقهای مجازی شکست خوردهف فراق و غربت از محبوبها و تمنیات از دست رفته و لذا وقتی که نفس در اثر حضور و حصول خوشیها تحریک می شودف به جنبش در می آید و گاه به حد افراط و جنون و اضطراب درون می رسد.(40)

6- معنای لهو
 

خلاصه ای از تعریف ها و واژه ی لهو و مشتقات آن:
در این بیانات که نسبت به واژه ی لهو و مشتقات دیگرش در این تعریفها هست در هر یک گوشه ای از ابعاد معنای آن را روشن کرده اند که خلاصه اش از این قرار است:
1- لهو آن است که از حالت جدی و واقعی به حالت هزل و شوخی می کشد.
2- و آن که دوام و بقاء ندارد ، بلکه زودگذر است.
3- و از آخرت فراموشی می آورد و عاقبت اندیشی را از ذهن بیرون می برد.
4- نفس انسان را یک ترویح و خوشی می بخشد که غیر حکیمانه و غیر عقلائی است.
5- انسان را مشغول به چیز باطل و دروغین کرده و از حقایق واقعیات و حتی یاد آنها به کلی منصرف می کند.
این لغت با دقتهایی که علمای لغت در آن کرده اند دارای این چنین ابعادی است که هر یک از علمای ادبیات عرب به گوشه ای از آن توجه کرده اند.(41)
در کتاب جوامع الجامع در معنای لهو و لهو الحدیث چنان آمده است: لهو: یعنی هر نوع باطلی که انسان را از کار خیر باز دارد . و لهو الحدیث عبارت است از : طعنه زدن در حق و استهزای به آن و بیان خرافات و سخنان خنده آور و غنا و آلات موسیقی.(42)
سخنان بزرگان پیرامون تعاریف واژه های موسیقی و غنا
در پایان این فصل شایسته است با برخی از سخنان بزرکان و مراجع و فقهای اسلام در تعریف این واژه ها آشنا شویم.
1- مرحوم سید در رساله ی وسیله این طور می فرماید:
غناء حرام است و گوش دادن به آن و کسب کردن به آن حرام است و تنها صدای خوب غناء نیست بلکه عبارت است از: کشیدن صدا و گردانیدن آواز در حلق به کیفیت مخصوصه ای که طرب آور و مناسب مجالس لهو و لعب و محفل اهل معصیت و طرب باشد و نیز با آلات موسیقی ملایم و موافق باشد.(43)
2- بین فقهای شیعه در حرام بودن غناء اختلافی نیست و اجماع و اتفاق ایشان در حرمت غناء مسلم است و صاحب مستند حرمت غناء را از جمله ی ضروریات دین دانسته و صاحب ایضاح اخبار وارده در حرمت غناء را به حد تواتر شمرده است.
بلی در معنی غناء و حقیقت آن مختصر اختلافی است و آنچه را که شیخ انصاری علیه الرحمه در معنی غناء بیان فرموده مورد تأیید و فتوای اکثر مراجع و علمای اعلام است.
غناء عبارتست از: آوازی که طرب آور بوده (یعنی بالقوه، هر چند بالفعل هم به سبب موانعی طرب آور نباشد) و مطابق با لحن فساق و فجار باشد و نیز مناسب با آلات موسیقی و رقص (مانند اقسام تصنیفها) باشد چنانچه در عرف آن را آواز پای تار، یا تنبک می گویند و از شنیدن آن جهت شهوت تحریک شده و شخص بالتذاذات شهوانیه مایل می شود.(44)
3- موسیقی مطرب و لهوی آن است که به سبب ویژگی هایی که دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقی دور نموده و به سمت بی بند و باری و گناه سوق می دهد و مرجع تشخیص موضوع عرف است.(45)
موسیقی مطرب: معنای مطرب این است که حالت غیر عادی از نظر وجد و نشاط به وجود آورد.(46)
موسیقی به یک تعریف ، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و گر نه اشکالی ندارد.(47)
4- آیت الله گلپایگانی رحمه الله علیهدر معنای غنا و حکم آن می فرمایند: : غنا کشیدن صدا و دور دادن آن به کیفیت خاصه ی طرب آور است که مناسب با مجالس انس و طرب و موافق با آلات لهو ولعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تکسب به آن حرام است و فرقی نمی کند که همراه با آلات لهو خوانده شود یا نه و در کلام باطل استعمال شود یا در قرآن یا دعا یا مرثیه یا شعر.(48)
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) پیرامون غنا و موسیقی و موسیقی و اصیل و سنتی می فرمایند:
غنا خوانندگی مطرب و ملهی متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است.
آیت الله العظمی تبریزی رحمه الله علیه: غنا (آوازه خوانی مناسب مجالس خوشگذرانی که از مضمون باطل باشد) گوش دادن به آن حرام است و بنابر احتیاط واجب باید از مطلق خوانندگی که با ترجیع صوت و (چهچهه) است و لو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز موسیقی لهوی (نواختن با آلات مخصوصه که مناسب خوشگذرانی باشد) و گوش دادن به آن حرام است موسیقی ای که مناسب خوشگذرانی باشد حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنتی باشد یا غیر آن.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: غنا: آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند که بر زیان عربی چهچهه می گویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد این حرام است و موسیقی به یک تعریف ترکیب اصوات است له نحوی که خوش آیند باشد لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است.(49)

مستثنیات موسیقی و غنا
 

استثنائات از حرمت غناء در تاریخ
برای نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهای مشکل ، آن گونه که در تاریخ اسلام در مسئله ی حفر خندق آمده یا اشعاری که « انجشه» به هنگام حرکت قافله به سوی مکه در حجه الوداع برای تحریک شتران می خوانده است؛ اما آنچه امروز در میان «صوفیه» معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار می برند حرام است.
آنچه را قرطبی به صورت استثناء بیان کرده از قبیل: خواندن «حدی» (آواز مخصوص) برای شتران یا اشعار مخصوصی که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق می خواندند، به احتمال قوی اصلاً غنا نبوده و نیست و شبیه اشعاری است که گروهی با آهنگ مخصوص در راهپیمایی ها یا مجالس جشن و عزاداری مذهبی می خوانند.
ذکر این نکته لازم است که گاه برای غنا دو معنی ذکر می شود: « معنی عام» و « معنی خاص».
معنی خاص : یعنی آهنگ های تحریک شهوات و متناسب با مجالس فسق و فجور؛ ولی معنی عالم ، هر گونه صورت زیبا است و لذا آنها که غنا را به معنی عام تفسیر کرده اند بر آن دو قسم قائل شده اند؛ «غنای حلال» و «غنای حرام».
منظور از غنای حرام همان است که گفته شد و منظور از غنای حلال، صدای زیبا و خوشی است که مفسده انگیز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.(50)

خوب خواندن و غناء دوتاست
 

در حدیث نشانه های نزدیکی قیامت می فرماید: مردمانی می آیند که قرآن را برای منظور دنیوی یاد می گیرند و قرآن را مانند خواندن و نواختن در آلات موسیقی و به طرز غناء می خوانند.
(قال رسول الله صلی الله علیه و آله : فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیر الله و یتخذونه مزامیر و یتغننون بالقرآن) (51)
احادیث وارده در استحباب نیکو خواندن قرآن(52) منافاتی با حرمت غناء در قرآن ندارد زیرا مجرد تحسین صوت و کشیدن و یا ترجیع و گردانیدن صدا که آواز را نیکو گرداند غناء نیست چنان چه بیان گردید.

صدای خوب مانعی ندارد
 

ولی اگر تنها صدای خوب و کشانیدن و گردانیدن در حلق بدون کیفیت مزبور باشد (طرب آور نباشد) مانع ندارد. چنانچه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قرآن را با لحن و لهجه ی عرب بخوانید و از خواندن و لهجه ی اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید، به درستی که مردمانی می آیند که در خواندن قرآن ترجیع می کنند مانند ترجیع غنایی (یعنی به کیفیت غناء قرآن را می خوانند) و مثل خواندن نوحه گر و رهبانیه ( چنانچه بین نصارا متداول است) و قرآن از گلوی آنها نمی گذرد (یعنی مقصودشان تدبر در معانی قرآن نیست بلکه آواز خوانی است) دلهای ایشان و کسانی که کارشان را می پسندند وارونه و از حق کج است.(53)

غنا و موسیقی در مجلس عروسی زنانه
 

متأسفانه در زمان حال که وسایل گناه و موسیقی پیشرفت کرده و تنوع خاصی در رنگارنگی بزهکاری ها مشاهده می شود، عده ای که می توان گفت کم هم نیستند، شب عروسی خویش را شب گناهان کبیره ای مانند: ترانه خوانی، رقاصی و ... (که گفتن و نوشتن، عرق شرم را بر چهره ی انسان می نشاند) به پایان می رسانند با این توجیه شیطانی که « یک شب هزار شب نمی شود و حال اینکه زمانی این کار، زشتی و قبح بیشتری به خود می گیرد که اکثر این افراد ، شب عروسی خود را به اصطلاح برای تیمن و تبرک شب میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السلام یا اعیاد مبارک و مقدس چون عید قربان، عید غدیر خم، شب میلاد مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام و مانند آن قرار می دهند و ان شب های پاک و با صفا را با گناهان مختلف و متنوع شب عروسی ، ضایع می کنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی متولد شد . بساط فساد، مظاهر فسق، فجور، ظلم و جور به لرزه افتاد، اینها در شب میلاد او بساط فسق بر پا می کنند. جای بسی تأسف است که گاهی دیده می شود عده ای از انسان های متدین و نماز خوان ، در مراسم عروسی خویش یا فرزندانشان نسبت به گناهان سهل انگاری و بی مبالاتی می نمایند و در مجلس خویش به بهانه ی اینکه « یک شب هزار شب نمی شود» موسیقی، آوازه خوانی، بی حجابی و ... را امری جایز می دانند. ای غافلان! اگر در همان لحظات عمرتان به پایان برسد و مرگتان فرا رسد در پیشگاه خداوند عزوجل چه جوابی دارید که بدهید؟ آیا نمی شود که مراسم عروسی را با شادی و خوشی به انجام رسانید و معصیت خدا را هم مرتکب نشد؟ برگزاری برنامه هایی چون مداحی و خواندن اشعار و اجرای نمایش و ... (البته مباح و موافق شرع) از اموری هستند که می توان در مراسم شادی مورد استفاده قرار داد. این گونه برنامه ها ضمن اینکه مهمان ها را سرگرم و راضی می کند، سبب مسرت و شادی ایشان می گردد، گناهی هم صورت نمی گیرد. اسلام حتی برای شب عروسی و زفاف آدابی را متذکر شده است، از جمله اینکه شب زفاف وقتی عروس و داماد در منزل خود جهت آغاز زندگی مشترک وارد شوند، وضو بگیرند و دو رکعت نماز شکر به جا آورند و به این وسیله از خداوند متعال، خیر و برکت را برای خویشتن مسئلت نمایند و کام زندگی مشترکشان را با یاد خدا باز کنند؛ ولی متأسفانه غالباً کام زندگی مشترکشان با گناه بر داشته می شود که با این توصیف معلوم است که چه شب زفافی می شود و چگونه زندگی ای خواهد داشت. غفلت و بدبختی این چنین افرادی به حدی می رسد که دست به گناهان گوناگون و بزرگی می زنند و در عین حال مباهات و افتخار می کنند که گناه می کنند، چنان به عمل خویش مغرورند که در هنگام گناه انسانیت را به فراموشی می سپارند و متوجه نیستند که چه جنایت بزرگی را مرتکب می شوند به راستی چگونه می شود که آدمی گناه می کند و بر آن افتخار می کنند!!!(54)

شرایط سه گانه:
 

عده ای از فقهاء غنا را در مجلس عروسی به سه شرط از موضوع حرمت غنا خارج کرده اند:
اول: مرد، هر چند محرم باشد در آن مجلس نباشد.
دوم: در خواندن نشان باطلی نگویند (دروغ و فحش)
سوم: آلات لهو و وسایل موسیقی استعمال نکنند.
و نیز جمعی از فقهاء ، استعمال دف (دایره) را در مجلس عروسی جایز دانسته اند و شهید و محقق ثانی فرموده اند به شرط آنکه حلقه نداشته باشد.
لیکن احتیاط در ترک هر دو است؛ یعنی استعمال آلات لهو حتی در مجلس عروسی و آواز خواندن زنان در مجلس مزبور حتی با اجتماع شرایط سه گانه مزبور باید ترک شود.(55)

فصل سوم: آثار و عواقب غنا و موسیقی
 

در این فصل می پردازیم آثار و عواقب موسیقی از دیدگاه دانشمندان و امراض و اثرات روحی و روانی غنا و موسیقی و بعد هم از دیدگاه دین در دنیا و آخرت می پردازیم.

کار اعصاب و تأثیر موسیقی بر آن
 

علمای علم فیزیولوژی دستگاه اعصاب انسان را به دو قسمت تقسیم کرده اند: سلسله اعصاب ارتباطی و سلسله اعصاب نباتی .
سلسله اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی اعصاب از نخاع گرفته ،نیمکره های مغز و نیز اعصاب محیطی می باشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسماتیک می باشد .
سیستم اعصای سمپاتیک فقط از ابتدای ستون فقرات آغاز گردیده و دنباله ی آن به سایر اعضا پخش می گردد .اما سلسله اعصاب پاراسماتیک از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازی سمپاتیک به تمام بدن تقسیم می گردد .عمل سمپانیک عبارت است از تنگ کردن رگ ها ، اتساع عضلات صاف ،جلوگیری از ترشح ،فشار خون و کار پاراسماتیک گشاد کردن رگ ها ،انقباض عضلات صاف ،ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون می باشد .
پاراسماتیک پس از این که از دماغ و مخ جدا شده همینکه به سمپاتیک، یعنی همان اعصابی که از ستون فقرات شروع می شود مصادف شده از همان جا این دو عصب به موازات یکدیگر به تمام بدن دوش به دوش و همراه یکدیگر حرکت می کنند و چون اعمال این دو عصب مخالف یکدیگر است تا هنگامی که تحریکاتی از خارج بر آن ها وارد نیاید و هر دو به موازات یکدیگر کار می کنند تعادل بدن را حفظ نموده واین تعادل در صحت و سلامی روحی و جسمی انسان مدخلیت تام دارد .ولی هر گاه یکی از این دو تعادل و توازن خود را از دست داد آن گاه به نسبت عدم تعادل هر یک اختلال روانی و کالبدی (روحی وجسمی) برای شخص ایجاد می نماید .
کار حساسه ی اعصاب سمپاتیک ایجاد امور فعاله بدن است از قبیل بیداری و جدیت و فعالیت در کارها (که در اصطلاح طب قدیم، با صاحب آن را حرارتی مزاج و خون گرم می نامند ).ولی کار حساسه ی اعصاب پاراسماتیک درست مخالف سمپاتیک است یعنی عمل آن ایجاد سستی ،خواب ، غفلت ، سهو ونسیان ،اندوه ، حزن ،بیهوشی ، نزع و بالاخره مرگ است .
وقتی که از خارج تحریکانی در درون اعصاب شروع می شود اعصاب سمپاتیک یا پاراسماتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پایین یا بالا می روند ،بدیهی است به هر اندازه که فاصله بین این دو سیستم اعصاب ایجاد شود به همان اندازه نگرانی ها ی روانی ، اغتشاشات فکری وخلاصه عدم تعادل روحی آغاز می شود .
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسماتیک ایجاد می کند ارتعاشات موسیقی است ، موسیقی وقتی که به آهنک های نشاط انگیز یا نوارهای حزن انگیز و مخصوصاً اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی (سمفونیک ) همراه گردد ،به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب «سمپاتیک و پاراسماتیک» وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اول حساس زندگی را اعم از هضم و جذب و
دفع و ترشحات و ضربات قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاری ها و امراضی نزدیک می سازد که طب جدید با تمام پیشرفت های حیرت انگیز خود اغلب موارد از مطالب آن عاجز می ماند(56)
و در صفحه 6 می نگارد :
امراض مختلف روانی، اغتشاشات فکری ، عدم تعادل روحی ، انواع و اقسام دیوانگی ها ، وفور سکته های قلبی و مغزی که در تمام دنیا روز به روز رو به فزونی است و فکر پزشکان بزرگ را به خود جلب نموده است ، صدی نود پنج آن ها نتیجه ی آثار همین تمدن شوم جدید است که قسمت حساس آن تعمیم موسیقی به وسیله رادیو ها وازدیاد مجالس ساز و آواز و کنسرت می باشد. در اثر ایجاد سر و صداها ،کنسرت ها ،موسیقی های گوناگون و فیلم ها و کاباره ها و دانسینگها است که آمار دیوانگان و بیماران روانی رادر تمام کشورها رو به ازدیاد رفته و هر روز بر شماره تیمارستان های کشورهای جهان مخصوصاً اروپا و آمریکا افزوده می شود .
در صفحه 10 می نویسد :
ای کاش بشر می فهمید که استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نیروی فکری ملت ها چگونه از راه موسیقی و الکل در تحذیر و ضعف اعصاب و ایجاد اغتشاشات فکری و بیماریهای روانی فعالیت می کنند و ای کاش انسان عصر اتم به خود می آمد که برای ساعتی کیف و عیش و نوش چگونه نیروهای فعاله خویش را با دست خود در اختیار دشمنان خود گذاشته است .
پروفسور دانشگاه کلمبیا دکتر ولف آدلر ثابت کرد که بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می بخشد مخصوصاٌ اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب خیلی بیشتر می شود و در مناطق حاره چون عربستان و بعض نقاط ایران منتهای سوء اثر را دارد .
دکتر آدلر رساله مفصلی در بیان زیان های موسیقی منشر نموده و در آمریکا هزاران تن از مردم پیرو او شده و موسیقی را بر خود حرام نموده و لایحه مفصلی تهیه کرده و به مجلس سنای آمریکا تقدیم داشتند که برای نجات جامعه و جلوگیری از ضعف اعصاب که یکی از بدبختی های دنیای متمدن امروزی است لازم است هرگونه کنسرت عمومی قدغن گردد.(57)
موسیقی موجب اخلال در دستگاه های مختلف بدن
موسیقی با نواهای حزن انگیز خود گاهی آن چنان تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسماتیک را از بین می برد که اصول زندگی حیوان یعنی جذب ،دفع ، هضم، ترشحات و ضربان قلب ،فشار خون مایعات دیگر را مختل ساخته و شخص را به امراض مختلفی نزدیک می کند .
آهنگ های شور انگیز موسیقی در اثر تحریک اعصاب نباتی گاهی آن چنان موجب اغتشاشات روانی شده که شخص را وادار به فعالیت های بی موقع و خوشی های ناگهانی ،خنده های بی جا گفتن سخنان مسخره آمیز می نماید و در اثر ادامه ی این عمل ممکن است کم کم شخص به مرض هایی که نوعی از جنون است مبتلا گردد.(58)

1- موسیقی مهمترین موجد ضعف اعصاب
 

مهمترین اثری که موسیقی در شنونده می گذارد همانا تولید ضعف اعصاب است. و این موضوع به درجه ای دارای اهمیت است که دنیای ما را دچار وحشت نموده است. زیرا ضعف اعصاب سرچشمه ی هر مرض و مهمترین عامل پیدایش هرگونه ناراحتی جسمی و روانی است. ضعف اعصاب از امراض صعب العلاج روز است. و ابتلای به آن از نظری خطرناکتر از مرض سل می باشد. و اتفاقاً این مرض فوق العاده خطرناک در بین بسیاری از افراد در دنیای روز شایع گردیده و مخصوصاً در کشورهای غربی که آمار مبتلایان به امراض عصبی گاهی بیشتر از مرضهای دیگر است و شیوع این مرض خطرناک در سراسر جهان تا جایی است که کمتر کسی زا می توان یافت که هیچ درجه از ضعف اعصاب را دارا نباشد و بدین جهت مطالعات زیادی از طرف مجامع بزرگ پزشکی جهان روی این مرض و علل پیدایش آن به عمل آمده و در نتیجه یکی از بزرگترین عوامل این مرض خطرناک همانا اشاعه ی موسیقی و کنسرت تشخیص داده شده است و این نظریه مورد تأیید عده ی زیادی از دانشمندان اروپا و آمریکا واقع شده و بتدریج مورد تصدیق همگی گردید تا جایی که از طرف جمعی از روشنفکران و نویسندگان و دانشمندان آمریکا لایحه ای تنظیم و به مجلس سنای آمریکا تقدیم نموده تا دولت برای جلوگیری از امراضی که بر اثر موسیقی پدید می آید که خطرناک ترین آنها ضعف اعصاب است، از کنسرت و موسیقی های عمومی جلوگیری به عمل آورد.(59)

2- موسیقی عامل ضعف اراده و توجه غیر طبیعی
 

یکی دیگر از آثار شوم موسیقی همانا تضعیف اراده و ایجاد توجه غیر طبیعی در شنونده است زیرا موسیقی دراثر کشش های صوتی و ارتعاش اصواتی که دارد یک حالت بهت زدگی و توجه غیر طبیعی در شنونده ایجاد می کند که به اعتراف دانشمندانعلم روانشناسی آثار مرموز را در دماغ و قوای مغز به جای می گذارد و آن اثری که از این حالت یعنی توجه غیر طبیعی محسوس است این است که اراده تضعیف می گردد و شنونده ی موسیقی تمام قوای خود را گویا در گوش متمرکز کرده و هیچ یک از اعضای بدن او در آن حال گویا با اراده ی او حرکت نمی کند و لذا گاهی دست و پای شنونده طبق ارتعاشات صوتی و نواهای موسیقی بنای حرکت کردن را می گذارد و خلاصه یک رقص خفیف بدون اراده ی شنونده هم انجام می شود.(60)

3- موسیقی عامل رکود
 

سومین اثر حتمی آهنگهای موسیقی ایجاد رکود فکری است تا جایی که به موسیقی سرپوش فکر لقب داده اند زیرا در اثر جذبه ی روحی که به شنونده ی موسیقی دست می دهد، چنان سکته ای برای مغز او رخ می دهد که اگر اولین متفکر باشددر آن حالت مغزش از اندیشه های کوتاهی هم دریغ نخواهد داشت واگر اولین قاضی زبردست باشد در آن ساعت از قضاوت در حادثه ی کوچکی هم عاجز خواهد ماند. خلاصه به طور کلی آن گونه قوای دماغیش تحت تاثیر نواهای موسیقی قرار می گیرد که نمی تواند در مراحل علمی و معضلات اجتماعی افکار خود را به کار اندازد و لذا متفکرین بزرگ و گاهی دانشجویانی که زیاد با موسیقی سر و کار دارند در امور فکری، کند و در ریاضی در پس غافله اند.(61)

4- موسیقی عامل فشار خون
 

اثر چهارم موسیقی فشار خون است، پزشکی در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمه ی رادیو را باز و با گوش دادن به برنامه های مختلفه ی موسیقی به نتایج زیر رسید:
الف: هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجه ی فشار خود اضافه می شود و در موقع استماع صداهایی که موجب کسالت روح و ناراحتی می باشد بالا رفتن درجه ی فشار خون به حدی بود که پزشک را متوحش ساخت.
ب: قسمتی از برنامه های موسیقی هیچگونه اثری را در شنونده به جای نگذارده و به اندازه ی پر قویی هم در او موثر نیست.
ج- برخی از موسیقی ها اثر آرام کننده داشته و تا مدتی که ادامه دارد فشار را از حد معمول پایین می آورد.
د: بالاخره موسیقی چنان تأثیر در روی فشار خون پزشک داشت که به طور جدی سلامتی او را تهدید نمود.(62)

5- موسیقی عامل دیوانگی
 

در بعضی از زندانهای روسیه که مخصوصاً در آنجا محکومین (نهلیست) را نگاه می دارند، شکنجه ای مرسوم است به نام (هومه اوپاتیک) مرسوم می باشد. با این وضع در یکی از زندانها (ادسا) یک محکوم سیاسی را برای مدت شش ماه برای اینکه میهن پرستی بیاموزد! در معرض شنیدن موسیقی و نواهایی قرار دادند که سرود ملی روس را می نواخت ولی آن بیچاره پس از پنج ماه دیوانه شد.(63)

6- موسیقی عامل بزرگ اشاعه ی فحشاء
 

یکی از بزرگترین اثر سویی که شنیدن موسیقی در بردارد سوق دادن افراد مخصوصاً دختران و پسران جوان به طرف شهوت و تحریک و قوای حیوانی است و خلاصه دختر و پسر جوانی که ممکن بود قبل از شنیدن موسیقی تحت تأثیر شرم و حیا و عفت و یا عوامل دیگر اخلاقی قرار داشته و راضی به یک رشته کارهای ننگین شهوی و حیوانی نشوند چنان با شنیدن موسیقی ممکن است خود آماده ی ننکین ترین عملی گردند که ابداً گویا درسی از عار و ننگ و عفت و رشاد در زندگی نخوانده اند و تأثیر سوء موسیقی در این جهت بدرجه ایست که می توان گفت یک قسمت مهم از اشاعه ی فحشاء و تجاوزات بنوامیس در دنیای روز، مربوط به پخش نوارهای شوم و آهنگهای مهیج موسیقی است.(64)

7- موسیقی در هم شکننده ی عواطف
 

از آثار شوم نوارهای موسیقی در هم شکستن عواطف در شنونده است. زیرا موسیقی عواطف را کم کرده و ممکن است آهسته آهسته از بین ببرد. زیاد تجربه گردیده است کسانی که حس محبت و عواطف انسانیت آنان به درجه ای فوق العاده بوده که با شنیدن کوچکترین منظره تأثیر انگیز متأثر می شدند. پس از شنیدن موسیقی به طور مداوم چنان عواطف خود را از دست داده اند که بزرگترین مناظر رقت بار و جگرخراش ، کوچکترین تأثیری در آنها بجای نخواهد گذارد، البته هر قدر موسیقی بیشتر شنیده شود به همان درجه عواطف هم کم می گردد. اشتباه نشود گاهی ممکن است نوازندگان موسیقی با دیدن بعضی از مناظر بسیار کوچک دچار ناراحتی شدیدی گردیده و حتی گریه به خاطر ضعف شدید اراده ی آنها و از بین رفتن تعادل قوای آنان است. و ضعف اراده و اعصاب را نباید با موضوع عاطفه اشتباه کرد.(65)

8- کم کردن رغبت مطالعه
 

یکی از اثرات موسیقی ، ایجاد حالت افسردگی و خمودگی است. هر اندازه که موسیقی بر اعصاب مسلط شده باشد به همان اندازه روح کاهلی، افسردگی و خمودگی بر انسان مستولی خواهد شد، رغبت مطالعه را در انسان کم می کند، استعداد را ضعیف می کند وبا توجه به تأثیرات عمیق و زیان بخشی که موسیقی روی مغز و اعصاب دارد، نبوغ فکری و استعداد فطری آنها را برای پیشرفت در تحصیل به کل از بین می برد.
موسیقی در اثر تسلط یافتن بر اعصاب و روان حالتی در شخص ایجاد می کند که انسان را به کلی از قضاوت های صحیح و اندیشه های درست باز داشته و گاهی همه چیز را در نظر او یکسان نمایش می دهد.

9- تضعیف بینایی
 

از نظر فیزیولوژی چشم؛ حرکت عضلات صاف چشم توسط دو دسته اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می گیرد.
وقتی تحریکات خارجی (موسیقی) تعادل بین این دو سیستم عصبی را به هم بزند، در این صورت یکی از آثار شوم آن ضعف نیروی باصره خواهد بود.(66)

10- کوتاهی عمر
 

معروف است دوران عمر طبیعی بشر 120 سال است، ولی فیزیولوژیست ها و علمای وان شناس و زیست شناس و به و یژه متخصصان علوم روانی و اعصاب معتدند که بشر هرگاه در محیطی قرار بگیرد که از سر و صداها دور و روان و اعصابش از ناراحتی های گوناگون و پیش آمدهای ناگوار بر کنار و اعصاب او سالم بوده و بهداشت او دقیقاً مراعات گردد؛ طول عمر او به مراتب بیشتر از 120 سال خواهد شد و حتی به چند برابر این سن هم خواهد رسید. چنانچه اغلب جراید عنوان کهنسال ترین افراد و عصر حاضر کسانی را معرفی کرده اند که گاهی عمرشاننزدیک به دو قرن رسیده است. (برای اطلاعات بیشتر درباره ی نام این افراد به کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان مراجعه نمایید).

موسیقی دشمن سرسخت طول عمر است.
 

در کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان از ص 128 تا ص 135 نام 100 نفر از موسیقیدانان را آورده است که در سنین زیر 60 سالگی از این دنیا کوچ کرده اند.
از بسیاری ار آیات قرآن کریم(67) و روایات ائمه اطهار علیهم السلام استفاده می شوود که اعما ل خیر بر وسعت رزق و طول عمرمی افزاید . ولی کناه و لهو و لعب برکت را از بین خواهد برد و از عمر انسان می کاهد و چون موسیقی مطرب گناه محسوب می شود و معمولاًمروجین موسیقی با وضع نا مناسب و عمر کوتاه از دنیا رفته اند . هم اکنون اسم های برخی از آن ها همراه با مدت عمرشان ذکر خواهد شد .
1- مالیران :استاد معروف موسیقی در حال خواندن آواز در سن 27 سالگی سکته کرد .
2- پر گولوزی :نوازنده ایتالیایی در سن 26 سالگی
3- بلینی : نوازنده ایتالیایی در سن 34 سالگی
4- موریس ژوبر : نوازنده فرانسوی در سن 40 سالگی
5- شوسون : نوازنده فرانسوی در سن 30 سالگی
6- نیکلا دوگرینی : نوازنده فرانسوی در سن 32 سالگی
7- ژاربیژه : نوازنده فرانسوی در سن 37 سالگی
8- مندلس : نوازنده آلمانی در سن 38 سالگی
9- هوگو ولف : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
10- ماکس رگر : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
11- موزارت :نوازنده اتریشی در سن 35 سالگی
12- شوبرت : نوازنده اتریشی در سن 31 سالگی
13- لانر : نوازنده اتریشی در سن 42 سالگی
14- حبیب سماعی : نوازنده ایرانی در سن 45 سالگی(68)
همچنین نباید در این راستا، جنون یا سکته ی برخی از مشاهیر موسیقی را چون بتهوون، باخ، شومان، واگنر، شوپ، آرمسترانگ و ... را نادیده گرفت.

11- جنون و دیوانگی
 

در اثر فشار شدیدی که ارتعاشات و تحریکات خارجی موسیقی روانی روی اعصاب وارد می کند ،قدرت اندیشه و فکر را از انسان می گیرد .زیرا قوه ی اندیشه ی انسان در بین ارتعاشات موسیقی زندانی می گردد و به تدریج منجر به اغتشاشات فکری و نگرانی های روحی می شود جایی که موسیقی نیروی خِرد را فلج می کند و آثار جنون برای چنین افرادی پیش می آید.

ضرر موسیقی از دیدگاه دانشمندان جهان
 

بر اساس نظر بسیاری از روان شناسان ، موسیقی احساسات بشر را در مسیر غیر طبیعی و غیر عادی توسعه می دهد و انسان را در یک عالم ناخودآگاهی کامل فرو می برد و قوه ی خیال بافی غیرطبیعی و غیر واقعی را در انسان زیاد می کند .
موسیقی لذت نیست بلکه قوه ی خیال را تحریک می کند و انسان را از آن خیال های خود لذت می برد به خاطر آن که اگر چند نفر حتی یک موسیقی گوش دهند. لذتی که این ها از موسیقی می برند یک جور نیست و آن تخیلاتی که در آن فرو می روند یک شکل نیست .بلکه هرکس یک نوع لذتی می برد و در یک عالم خیالی سیر می کنند لذا می گویند اکثر بیماریهای روانی از همین جا شروع می شود که انسان در یک عالم گنگ فرو می رود که خود نمی تواند تعریف نماید.(69)
و این که به نظر بعضی از دانشمندان در این مورد توجه فرمایید :

1- از عوامل سکته ی قلبی
 

دکتر اوریزن اسوت مارون می گوید : « هیجان بزرگ ترین عامل سکته های قلبی است هنرمندان اغلب به علت سکته قلبی در گذشته اند از این بیان معلوم می شود هیجان حاصله از موسیقی تا چه حد خطرناک است .»(70)

2- از عوامل سر درد
 

دکتر آرلوند فرید مانی (پزشک بیمارستان نیویورک و ریئس کلینیک سردرد ) :« او با کمک دستگاه های الکترونی ،تعیین امواج مغز و تجربیاتی که در طی مراجعه هزاران بیمار به دست آورد ثابت کرده است که یکی از عوامل مهم خستگی های روحی و فکری و سردردهای عصبی ،گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقت و توجه می کنند» .(71)

3- تأثیر بر روی جنین
 

دکتر ربرت (متخصص روانشناسی کودک در انگلیس) می گوید: « اطفال در رحم مادر تحت تأثیر موسیقی قرار می گیرند و اگر مادر حامله به موسیقی گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زیاد می شود این حالت از 6 ماهگی به بعد است »(72)

4- فلج کردن روحیه
 

دکتر آلکسیس کارل (فیزیو لوژیست بزرگ فرانسوی ) می گوید :« ساز و آ واز و کنسرت ها و اتومبیل و ورزش نمی توانند جای فعالیت ها وکارهای سودمند اجتماعی را بگیرند . رادیو نیز مانند سینما و موزیکال ، کاهلی کاملی به کسانی می بخشد که با آن سر گرمند .بدون شک الکلیسم کاگران ما را از پادر می آورند و سر وصدا ی رادیو ، سینما و ورزش نا مناسب روحیه ی فرزندان ما را فلج می کند .»(73)

5- خستگی شدید سلسله اعصاب
 

دکتر ولف آدلر (پروفسور دانشگاه کلمبیا ) می گوید :« موسیقی علاوه بر این که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبیعی آن ، سخت خسته می کند ،عمل ارتعاش صوتی که موسیقی انجام می شود تولید تعرض خارج از حد طبیعی در جلد می نماید که بسیار زیانمند است».(74)

6- رقص بدون اراده
 

دانشمندان روانشناسی در مورد موسیقی می گویند):موسیقی ) آثار مرموزی را در دماغ و قوای مغز به جای می گذارد و آن اثری که از این حالت یعنی توجه غیر طبیعی محسوس است این است که اراده تضعیف می گردد و شنونده ی موسیقی تمام قوای غدد را گویا در گوش متمرکز کرده و هیچ یک از اعضای بدن او در آن حال با اراده ی او حرکت نمی کند ،لذا گاهی دست و پای شنونده طبق ارتعاشات صوتی ونواهای موسیقی بنای حرکت کردن را می گذارد و خلاصه یک رقص خفیف بدون اراده ی شنونده انجام می شود.(75)

7- از عوامل فشار خون
 

جمعی از روان شناسان آلمانی ثابت کرده اند که موسیقی فشار خون را بالا و پایین می برد.
یک پزشک اروپایی ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمه ی رادیو را باز و با گوش دادن به برنامه های مختلفه ی موسیقی به نتایج زیر رسید:
الف: هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجه ی فشار خود اضافه می شود و در موقع استماع صداهایی که موجب کسالت روح و ناراحتی می باشد بالا رفتن درجه ی فشار خون به حدی بود که پزشک را متوحش ساخت.
ب- برخی از موسیقی ها اثر آرام کننده داشته و تا مدتی که ادامه دارد فشار را از حد معمول پایین می آورد.
ج: بالاخره موسیقی چنان تأثیر در روی فشار خون پزشک داشت که به طور جدی سلامتی او را تهدید نمود.(76)
ضررهای موسیقی از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری (ره) :
1-ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصا ب سمپاتیک و پاراسماتیک(77)
2- مرض مانی (Maniae) نوعی جنون است که درجات متعددی دارد
3- مرض سیکلموتی (Cyclothmie)(78)
4- کوتاهی عمر
5- مرض پارانو(Paranoia)(79)
6- ضعف اعصاب
7- اختلالات دماغی ( اغتساسات مغزی ، هیجانات روحی – جنون)
8- تأثیرات قلبی
9- واسطه انتحار وخود کشی
10- بیماری فشار خون
11- عامل فحشا
12- تضعیف و تضییع حس شنوایی (سامعه)
13- تضعیف و تضییع حس بینایی (باصره)
14- هیجان
15 سلب اراده و شکست شخصیت
16- سلب غیرت
17- عامل جنایت
18- جلب توجه غیر طبیعی
19- از دست دادن نیروی فکری
20- تضییع نیروی قضاوت
21- افسردگی و خمودگی
22- تهییج عشق(80)
23- شکست عمر و جوان مرگی
24- زنجیر بردگی
25- روش لغو
26- اتلاف وقت(81)

دیگر امراض موسیقی عبارتند از :
 

1- غافل کردن از مقدرات
 

امام خمینی رحمه الله علیهدر مورد موسیقی می فرماید:
« ... از جمله چیزهایی که مغزهای باز جوان ها را مخدر و تخدیر می کند موسیقی است. موسیقی اسباب این می شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل می شود به یک مغز غیر آن کسی که جدی باشد، انسان را از جدیت بیرون می کند و متوجه جهات دیگر می کند. تمام این وسایلی که در هر مملکتی رواج دارد، همه برای این است که ملت خود را از مقدرات خودشان غافل کنند».(82)

2- بیرون آوردن از جدیت
 

« ... موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع، خوشش می آید لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون می برد و به یک مطلب هزل می کشاند. دیگر یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت با موسیقی سر و کار داشته باشد و اکثر اوقاتش را صرف بکند و پای موسیقی بنشیند و اینها، از مسائل زندگی و از مسائل جدی به طور کلی غافل می شود، عادت می کند، همان طور که به مواد مخدر عادت می کند دیگر نمی تواند یک انسان جدی باشد که بتواند در مسائل سیاسی فکر بکند، فکر انسان را موسیقی طوری بار می آورد که دیگر انسان نتواند در غیر هما ن محیط مربوط به شهوت و موسیقی فکر بکند».(83)

دو داستان زیبا و عبرت آموز
 

الف: اصفهانی می گوید: یزید بن عبدالملک معبر خواننده را احضار کرد . معبر ترانه ای خواند که خلیفه را به طرب آورد و فریاد زد: احسنت. پدر و مادرم فدایت.
دوباره معبر همان ترانه را تکرار کرد و یزید نیز گفته خود را تکرار کرد. لحظاتی بعد یزید از خود بی خود شد و به کنیزانش گفت: هر کار من کردم شما هم بکنید، سپس به دورخانه می چرخید و کنیزان نیز می چرخیدند و چنین می خواند:
ای خانه مرا بچرخان . و ای زمان مرا آرام کن! ای معشوقه من مرا رها نکن و به خاطر خدا به من رحم کن. و سوگندت را فراموش نکن.
یزید آنقدر همانند کودکان به دور خانه گردید، تا بی حال بر روی زمین افتاد. غلامان و کنیزان به سویش رفتند و او را به اندرون بردند.(84)
چقدر زشت و ناپسند است که خلیفه ای زمام امور را به دست دارد، در برابر خواننده ای اینگونه به گرد خانه بچرخد و کنیزان و حضار او را به باد سخره واستهزاء بگیرند.
ب: مورخین پیرامون یزید بن ولید نیز نقل کرده اند: هنگامی که یزید به خلافت رسید نامه ای به والی خودش در مدینه نوشت و از او خواست که خواننده ای به نام « عطرد» را نزد او بفرستد خود عطرد چنین می گوید: بر یزید وارد شدم در حالی که در برابرش ظرف زیبایی قرار داشت که لبالب از شراب بود و مردی آن را در پیمانه می کرد. به خدا سوگند همین که به او سلام کردم گفت: آیا تو عطرد هستی؟ گفتم: آری ای امیرالمومنین.
گفت: ای اباهارون (لقب عطرد) به دیدار تو علاقمند بودم برایم بخوان.
برایش خواندم به خدا سوگند هنوز برنامه ام تمام نشده بود که ردائش را در آورد و خود را درون تشت شراب انداخت و ن قدر نوشید که عقلش زایل شد هنگامی که بیرون آمد، همانند دیوانه ای شده بود که عربده می کشید. من آن رداء را برداشتم و بیرون آمدم.
فردای آن روز نیز یزید مرااحضار کرد و من نیز برایش ترانه ای خواندم. یزید نیز ردایش که بر روی آن شیء همچون طلا می درخشید را به کناری افکند، سپس خود را درون تشت افکند و از روز گذشته بیشتر نوشید و سپس همانند مرده ای مست در حالی که فریاد می کشید بیرون آمد و به خواب رفت و من نیز جامه را برداشتم و بیرون آمدم.(85)
این در حالی است که در مجلس غناء، دلقکان و بازیگران نیز حاضر می شدند و گویا این افراد نیز در شکوه این مجالس نقش به سزایی داشتند. یکی از این افراد اشعث بود. گفته اند: ولید بن یزید او را احضار کرد و به او لباسی از پوست میمون پوشاند و دُمی بر آن آویزان کرد و به او گفت: برقص و بخوان. (86)

3- مریض شدن مغز
 

« یک مغزی اگر دنبال این رفت که موسیقی گوش کند، این مغز مریض می شود، این نمی تواند فکر بکند که کشورش به چه حال دارد می گذرد، دیگر دنبال این نیست، مثل آدم هروئینی می ماند...»(87)
نظر برخی از نوابغ جهان در مورد موسیقی

1- ویکتور هوگو (نویسنده مشهور فرانسه ):
 

« علت این که ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در عالم خیال ها و رویاها فرو می رویم»(88)

2- آرون کوپلند:
 

« موسیقی انسان را از عالم اصوات بیرون می برد و به یک دنیای خیالی ورؤیایی می راند.»(89)

3- لئون تولستوی (نویسنده روسی ) :
 

« موسیقی محصول احساسات و هدف احوال نفسانی و عواطف انسانی است».(90)

4 هگل (فیلسوف مشهور فرانسوی ) :
 

« ذکر و عبادت مسلمانان در معابد بی آلایش خود فکر می آورد و دعای (مسیحیان ) کلیسا با عربده ی ناقوس و نقش و نگار در و دیوار ،تشویش خاطر و انصراف ناظر .»(91)

5-کانت (فیلسوف آلمانی ) :
 

« موسیقی اگر از همه ی موسیقی ها مطبوع تر باشد ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد از تمام هنر ها پست تر است ».(92)

6- ویلیام جیمز:
 

ممکن است خداوند از گناهان و گناه موسیقی ما بگذرد؛ ولی ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمی دارد.

نمونه های واقعی از تأثیر موسیقی
 

برای اینکه بتوان به روشنی ، حوادثی را که در زیر آورده شده درک کرد، تأثیر زدن یک وسیله ی موسیقی را به سه روش متفاوت در نمونه ی زیر می خوانیم.
حال با این مثال به نمونه های واقعی زیر دقت کنید:
حکایت ابونصر فارابی در مجلس سیف الدوله
در اینجا بد نیست داستان حکیم و فیلسوف مسلمان شیعی، معلم ثانی، شیخ ابونصر فارابی را که در همه ی علوم ، مجتهد و مبتکر و از جمله موسیقی دان نیز بوده بشنوید.
روزی در لباس ترک ها قبل از آنکه کسی او را شناسایی کند به مجلس سلطان سیف الدوله وارد شد و مجلس او محل اجتماع دانشمندان بود. فارابی(93) از میان جمعیت حاضرین عبور کرد تا به مسند خودِ سیف الدوله رسید و با همان لغت و زبان ساختگی مخصوصی که سیف الدوله با خواص درباریان سخنان خصوصی می گفت سخن گفت، سپس از چنته ی خود یک عودی در آورد و تارهای آن را منظم کرده و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به خنده در آمدند، سپس تارهای آن را طور دیگری تنظیم کرد و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به گریه در آمدند، سپس تارهای آن را به شکل دیگر تنظیم کرد و بنواخت که از آن همه ی اهل مجلس به خواب رفتند و در حال واب مجلس را ترک کرد و از آنجا خارج شد.(94)
در این قضیه ملاحظه می کنید یک موسیقی دان موسیقی نواز در مجلس سلطان و حاکم بر ممالک اسلامی و جمعیتی از دانشمندان چگونه روحیه ی همه را تحت سیطره ی خویش در آورد و ساعتی آنها را به هر شکلی خواست ساخت، و به هر عالمی از تخیلات مورد نظرش به حرکت برد و غرق در آن نمود. این نمونه ی از سازندگی عمیق و موثر موسیقی است و سایر اقسام آن نیز به همین طریق و همگی جز به پرواز در آوردن روح در فضای اوهام درونی چیز دیگری نیست.
آیا این هنر عمیق مؤثر نباید مؤکداً و عمیقاً تحریم شود؟
موضوع قدرت نمایی یک موسیقی نواز بر روحیه ی حاکمان و سلاطین و خلفاء و فرمانفرمایان ممالک، چیز کوچکی نیست، آنها با چیره شدن بر روحیه های آن حاکمانِ صاحب قدرت، بر سرنوشت میلیون ها انسان چیره خواهند شد، و بالاتر از آن هنگامی که وسایل انتقال صوت و امواج رادیویی و تلویزیونی به دست آنها قرار گیرد و همچنین مردم عادت به این نوع چیزها پیدا کنند. شما در فعالیت های مطربان و موسیقی دانان در دربارهای خلفاء و سلاطین که برخی از داستان های آنها را ذکر نمودیم تامل و دقت کنید و اثر سوء آن را در سرنوشت ملت بیچاره فکر کنید و بیاندیشید که آیا این هنر مؤثر، مثبت، عمیق باید حرام باشد یا حلال؟(95)
1- مجله روشنفکر درباره ی یک کنسرت موسیقی می نویسد :... وقتی دخترها و پسرها آهنگ های تندرو ، رعشه انگیزشان را مترنم می سازند سالن به لرزه می افتد ، دختر ها جیغ می کشند ، به سر و گوش هم مشت می کوبند ،غش می کنند، موهای خود را چنگ چنگ می سازند و پسرها از هوش می روند .همه ی این ها در تأثیر آهنگ های موسیقی در آن ها است.(96)
2- در جریان کنسرت پر شر وشور گرووه موزیک (ولینک استونر ) مردی از شدت هیجان برهنه شد و با حالت جنون آمیز بر سر و کول انبوه خلایق به راه افتاد که توسط پلیس دستگیر شد.(97)
3- چندی پیش (براون) خواننده انگلیسی ضمن اجرا ی برنامه ای در فستیول موسیقی پوپ تمام لباس هایش را از تن بیرون آورد و در برابر جمعیتی بیش از 15000 نفر برنامه اجرا کرد . ابتدا پیراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هیجان آمدند وی هنگام خواندن آواز به کلی لخت وعریان شد و به خواندن و رقصیدن پرداخت . در این موقع افراد پلیس خود را به صحنه رساندند و به خواننده عریان را دستگیر کردند.(98)
4- در ملبورن 50000 (پنجاه هزار ) نفر بعد از گوش دادن به کنسرت موسیقی چنان آن ها را به هیجان آورد ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت یکدیگر را زخمی و مصدوم کردند تا پلیس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پای در آمدند و به چند دختر تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند.(99)
5- در ایالت لتیل راک خانم 64 ساله ای به نام نیکیام به جوانی پیانو می آموخت نغمات موسیقی چنان در روح جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جا بر خاست و با 19 ضربه چاقو معلم موسیقی خود را از پای در آورد.(100)
6- در یک کنسرت موسیقی به دسته ای از جوانان برای اولین بار (هیستری (یک نوع بیماری روحی) دست داد. آن ها پس از برنامه پیتلها به خیابان ها ریختند. اتومبیل ها را به آتش زدند، شیشه مغازه ها را شکستند و مغازه ها را غارت کردند و تعداد 315 نفر از آ ن ها از فرط هیجان غش کرده و به بیمارستان انتقال داده شدند. (101)

تقاضای ممنوعیت موسیقی در غرب
 

کسانی که عمری به دنبال ترویج موسیقی بوده اند امروز از عمل خویش پشیمان شده اند .بر همین اساس تقاضای ممنوعیت آن را نموده اند .مجله صبح در این مورد می نویسد :«گروهی از والدین نوچوانان ،ضمن طوماری ار کنگره ی آمریکا خواستند تا موسیقی « راک» و« رپ» را غیر قانونی اعلام کنند زیرا باعث از بین رفتن بچه های آن ها می شود .
یکی از افراد به شبکه ی بی بی سی گفت که: پسر او تحت تأثیر یکی از آهنگ های (رپ) قرا ر گرفته که خود کشی را تبلیغ می-کند و یک پزشک نیز گفت که گوش دادن به این آهنگ ها باعث تضعیف حس شنوایی می شود (102)
نظر خواننده¬ی مشهور ایتالیایی درباره ی موسیقی
فرانکو باتیاتو یکی از خواننندگان مشهور ایتالیایی که موسیقی ( راک) را رها کرده است طی اظهار نظری در مورد موسیقی راک گفت :انسان کافی است پیام های برخی گروه های راک را گوش دهد تا شیطان پرست شود . وی افزود: بسیاری از گروه های راک دچار نوعی تشنج رفتاری شده و پیا م های شیطانی را در موسیقی خود وارد می کننند . در چهان امروز واقعیت ها با حماقت و بی کفایتی اعلام می شود و لذا جوانان را باید مطلع کرد .
او که به عارف مو سیقی ایتالیایی مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زیادی دارد . باتیوتا تنها خواننده ی غربی است که برای پاپ رهبر کلیسای کاتولیک واتیکان آواز خوانده است.(103)
رئیس انجمن شهر کوتابارو مرکز ایالت کلانتان مالزی رقص و آواز را ممنوع کرد . ایشان گفت : مقامات دولتی معتقدند: رقص و آواز منجر به رفتارهای غیر اخلاقی می شود.(104)

ضررهای موسیقی بر آب
 

تحقیقاتی را که یک محقق ژاپنی پیرامون این مسئله (ضررهای موسیقی بر آب ) نموده را بررسی می نماییم. البته تحقیقات او وسیع است و ما فقط بخشی از تخقیقات و پژوهشهای موسیقی آن را ک از مجله سروش جوان برای شما انتخاب شده، خدمت شما عزیزان ارائه می نمائیم.
این تحقیقات پیرامون آب و اثرات مختلفی که از اطراف خود می گیرد می باشد.
این محقق ژاپنی به نام «ماساروایی موتو» دید تازه ای نسبت به آب پیدا کرده که این چنین بیان می کند: آب برای ما انسانها پیام بسیار مهمی دارد، آب به ما می گوید: نگاه بسیار عمیق تری به خود بیندازیم.
اگر در آئینه آب به خودمان نگاه کنیم پیامش را با شفافیت و وضوح شگفت انگیزی در خواهیم یافت. می دانیم که حیات بشر با کیفیت آب ارتباط مستقیم دارد. چه آبی که درون بدن ماست و چه آبی که اطراف ما را احاطه نموده است. « ایی موتو» یافته های خود را در کتاب بسیار مهمی منتشر کرده که نتیجه ی پژوهش های وی در سطح بین المللی است. آقای ایی موتو با استفاده از مدارک مبتنی بر واقعیات نشان می دهد که نیروهای ارتعاش انشان مثل افکار، کلام، تصورات و موسیقی بر ساختار مولکولی آب اثر می گذارد. توجه شما را به این مطلب جلب می کنم که: بدن ما از هفتاد در صد آب تشکیل یافته و همین میزان از سطح زمین را نیز تشکیل می دهد. آب سرچشمه حیات در کره ما است کیفیت و سلامت آن برای هر یک از اشکال حیات بی اندازه مهم است.
بدن انسان شباهت زیادی به یک اسفنج دارد که از تریلیاردها حفره به نام سلول تشکیل شه که مایعات را درخود نگه می دارد. ارتباط کیفیت زندگی ما با کیفیت آب در بدنمان کاملاً مستقیم است. آب مایعی است بسیار انعطاف پذیر، شکل فیزیکی خود را با هر محیطی که در آن قرار بگیرد وفق می دهد، اما علاوه بر ظاهر فیزیکی شکل مولکولی آب هم تغییر می کند. انرژی یا ارتعاشات محیط باعث تغییر شکل مولکولی آب می شود، از ایننظر آب نه تنها قابلیت بازتاباندن محیط را دارد- آن هم به طرزی که می بینیم – بلکه محیط خود را در سطح مولکولی هم انعکاس می دهد. آقای « ایی موتو» با به کار گیری یک شیوه خاص عکس برداری، تغییرات مولکولی آب را برای ما قابل رؤیتنموده. او قطره های آب را منجمد می کند ، سپس آنها را در زیر میکروسکوپی که زمینه تیره رنگ و قابلیت عکسبرداری دارد، مورد مطالعه قرار می دهد. کار او تنوع شاختاری مولکول آب و تاثیر محیط را بر روی آن به روشنی نشان می دهد. آقای ایی موتو تصمیم گرفت تأثیر موسیقی را در شکل گیری بلورهای آب مورد مطالعه قرار دهد. شیشه آب مقطر را بین دو بلندگو قرار داد و برای آن چند ساعت موسیقی پخش کرد، صبح روز بعد آب را منجمد نموده و از بلورها عکس گرفت؛ عکس ها تأثیر بازتابهای حیرت انگیز آب را مورد توجه او قرار داد، او وقتی موسیقی هوی متال- که ازموسیقی های پر ارتعاش است- برای آب پخش کرد و از بلورهای آب عکس گرفت متوجه شد که بلورهای آب شکسته شده اند ، و شکل منظمی که بلورهای آب داشته از بین رفته و نابود شده است.(105)
حال شما دقت بفرمایید بدن ما که از 70 در صد آب تشکیل شده و در تمامی سلولهای ما نیز وجود دارد، وقتی موسیقی های مبتذل و طرب آور با آن برخورد کند روی آنها چه تأثیرات مخرب و نابود کننده ای خواهد گذاشت؟ دیگر قضاوت و داوری را به عهده ی فکر باز و شکوفای خودتان می گذاریم که انشاء الله با فهم و اندیشه والای خود تصمیم زیبایی نسبت به این دستور شرع مقدس اسلام بگیرید.
الف: موسیقی و غناء از منظر دین

بررسی عواقب غنا و موسیقی
 

استعمار گران جهان همیشه از بیداری مردم مخصوصاً نسل جوان ، وحشت داشته اند؛ به همین دلیل بخشی از برنامه های گسترده ی آنها برای ادامه ی استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت، بی خبری، ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمی های ناسالم است.
امروزه مواد مخدر ، تنها جنبه ی تجارتی ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسی؛ یعنی سیاست های استعماری است. ایجاد مراکز فحشاء ، کلوپ های قمار و همچنین سرگرمی های ناسالم دیگر و از جمله توسعه ی غنا و موسیقی ، یکی از مهم ترین ابزاری است که آنها برای تحذیر افکار مردم بر آن اصرار دارند و به همین دلیل قسمت عمده ی وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل می دهد و از برنامه ی عمده ی وسایل ارتباط جمعی همین موضوع است. حال به عواقب آن در دوران زندگی در این جهان که همان هدف استعمار گران است از دیدگاه روایات می پردازیم.
الف: آثار وخیم آن در دنیا

1: مرگ ناگهانی و قبول نشدن دعا
 

امام صادق علیه السلام فرمود:
خانه ای که در آن غنا باشد از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند.(106)

2: سبب نفاق
 

امام صادق علیه السلام فرمود:
نواختن موسیقی ( مثل تار و ...) نفاق را در دل می رویاند همان طوری که آب سبزه را می رویاند.(107)

3: عامل زنا
 

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَا »
غنا و (موسیقی) کاری است که انسان را به زنا می کشاند.(108)
و در حدیث دیگری آمده است که:
از غناء و موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیاء را از بین می برد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی می شود، مردانگی را نابود می سازد و هر کاری که شراب می کند موسیقی هم انجام می دهد و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آن که موسیقی و غناء انسان را به زنا می کشاند.(109)

4- بدبختی جامعه
 

از امام سجاد علیه السلام روایت شده است:
« لَا يُقَدِّسُ اللَّهُ أُمَّةً فِيهَا بَرْبَطٌ يُقَعْقِعُ »
پاک و سعادتمند نمی شوند ملتی که در میان آنان بربط ( که یکی از آلات موسیقی می باشد) به صدا در آید.(110)

5- ناسپاسی از حق تعالی
 

امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی را که خداوند سبحان نعمتی به او عطا کند و او در اثر نعمت به وسایل آواز خوانی و موسیقی رو کند با این عملش ناسپاسی حق تعالی را مرتکب شده و همچنین کسی که مصیبتی (برای امتحان و ...) به او برسد و آه و ناله کند او هم کفران نعمت نموده است.(111)

6- بی تفاوت شدن نسبت به ناموس
 

امام صادق علیه السلام فرمود:
به شیطان قفندر(بد قیافه) گفته می شود زمانی که در خانه کسی چهل روز با وسایل موسیقی(چون تار بنوازد) و مردان و زنان در آن مجلس باطل گرد آیند شیطان تمام اعضای بدن صاحبخانه را لمس می کند( به طوری که چشم و گوش ، زبان و سا یر اعضایش در مسیر و فرمان شیطان و گناه قرار می گیرند) بعد از آن برای اینکه کاملاً او را در زشتی و ظلمت غرق کند نفسی شیطانی در او می دمد که بعد از آن غیرت را از دست می دهد آن چنان که نسبت به رابطه نا مشروع دیگران با همسرش بی تفاوت می شود.(112)

7- رفتن برکت
 

حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود:
فرشتگان به خانه ای که شراب و وسایل موسیقی و قمار (مثل دایره، طنبور ، نرد) در آن باشد وارد نمی شوند. و دعای اهل خانه مستجاب نمی گردد ، خیر و برکت هم از آنجا می رود.(113)

8- موسیقی علنی در آخرالزمان
 

در کتاب مهدی منتظر نوشته ی حاج شیخ محمد جواد خراسانی رحمه الله علیهدر مورد حوادث و وقایعی که در دوران غیبت و نزدیک ظهور حضرت مهدی  رخ می دهد چنین می خوانیم:
در این زمان مردم غنا و آوازه را دوست دارند.
رقص و طرب و غنا را حلال می شمرند.
آلات ساز و آواز ظاهر می شود.
تار و طنبور زنی را مستحسن شمارند و نیکو بیاموزند.
زن های آوازه خوان و رقاصه آشکار می شوند.
زن های آوازه خوان و الات آواز برای خود اتخاذ کنند.
لهو و آلات لهو ظاهر شود، عابرین بروی بگذرند و احدی، احدی را منع نکند.
برای غنا و آوازه مالها ، خرج می کنند.
همچنین آلات غنا و موسیقی در حرمین (مکه و مدینه) ظاهر می شود.(114)

9- زبان حال موسیقی
 

نقل شده است که: حضرت علی علیه السلام دید مردی طنبور می زد. حضرت او را از این کار باز داشت و حتی طنبور را گرفت و شکست . سپس او را نصیحت فرمود و او توبه کرد . آن گاه حضرت علی علیه السلام به او فرمود: آیا می دانی طنبور هنگامی که به صدا در می آید چه می گوید؟
مرد عرض کرد: وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله داناتر است.
حضرت فرمود: طنبور هنگام نواختنش می گوید:
سَتَندِمُ سَتَندِمُ أیا صاحِبی
سَتَدخُلُ جَهَنَّمَ أیا ضارِبی
به زودی پشیمان می شوی، به زودی پشیمان می شوی ای صاحب من! به زودی داخل دوزخ می گردی ای زننده ی من!(115)

10- سبب ازدیاد شهوت جنسی(116)
 

یعنی موسیقی عامل بزرگ اشاعه ی فحشاء می شود.

11- غضب خدا
 

امام صادق علیه السلام فرمود:
من بقی بیته طنبور اربعین صباحاً، فقد باءَ بغضب من الله.
هر کس در خانه اش چهل روز طنبور بماند، به غضب خدا گرفتار می شود.(117)

12- مقدمه ی قساوت قلب
 

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله ضمن وصیت خود به حضرت علی علیه السلام فرمودند: (118)
یا علی! سه چیزاست که موجب قساوت قلب می شود: گوش دادن به لهو؛ دنبال شکار رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان جائر.(119)
اگر انسان قسی القلب شود کمتر توفیق توبه پیدا می کند ، هر چه قدر انسان بیشتر گناه کند نامه ی اعمالش از بار گناهان سنگین می شود و شخص قساوت قلب پیدا می کند وقتی هم قساوت قلب پیدا شود دیگر انسان کمتر می تواند توبه کند پس چه بهتر که انسان گناه نکند و به فرمایش مولای متقیان علی بن ابیطالب علیه السلام گوش نماید که فرمودند: گناه نکردن بهتر از توبه کردن می باشد از کجا معلوم که انسان زنده بماند و بتواند توبه نماید. و به قول پزشکان پیشگیری بهتر از درمان است.

ب: عواقب وخیم غناء و موسیقی پس از مرگ
 

1- با روی سیاه محشور می شود
 

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
کسی که اهل طنبور است روز قیامت محشور می شود در حالی که سیاهترین صورت را دارد و به دستش تنبوری از آتش جهنم است و بالای سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزی که در دست دارند بر سر و صورتش می کوبند و کسی که اهل (غناء و موسیقی) است از قبرش بیرون می آید در حالی که نابینا و گنگ و کر خواهد بود . همچنین زنا کار و آنکه فلوت و دایره می زند همانند ایشان محشور می شود.(120)

2- خدا نظر رحمت به او نمی فرماید.
 

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می خوانیم:
خمسه لا ینظر الله الیهم یومالقیامه- الی ان قال: - و المغنی.
خداوند در قیامت به پنج طایفه نظر رحمت نمی کند و یکی از آنان مغنی (آوازه خوان) است.(121)

3- به صورت خوک و بوزینه در می آیند
 

از ابی هریره روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
گروهی از این امت مسخ شده و به صورت بوزینه و خوک در می آیند .
گفتند: یا رسول الله، مگر آنها شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله نمی دهند؟
فرمود: بلی، روزه هم می گیرند، نماز نیز می خوانند، حج نیز به جای می آورند.
گفتند: پس عیب آنها چیست؟
فرمود: آنها وسایل ساز و موسیقی و دایره را به کار می برند و کنیزان آوازه خوان می گیرند و با شب نشینی به می گساری و لهویات خویش را به صبح می رسانند که مبدل به بوزینه و خوک خواهند شد.(122)

4- در گوشش سرب ذوب شده (گداخته) می ریزند.
 

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می خوانیم: (123)
کسی که در مجلس زن خواننده بنشیند که به آوازه خوانی وی گوش دهد، خداوند به گوش های او سرب خواهد ریخت.(124)

5- در قیامت به صورت نابینا و گنگ و کر خواهد بود. (125)
 

کسی که در دنیا موسیقی گوش نمی کند آیا ثوابی هم برای آن بیان شده است یا نه؟ جواب این سئوال را از لسان گویای امام رضا علیه السلام می خوانیم.
ثواب پرهیز از غناء
امام رضا علیه السلام فرمود:
کسی که از غناء دوری کند در عوض، درختی در بهشت است که خداوند دستور می دهد باد آن را به حرکت در آورد . نغمه خوشی از آن درخت بهشتی بلند می شود که مانند آن را تا به حال نشنیده است و کسی که از غناء اجتناب نکند آن صوت زیبا را نمی شنود.(126)
تا اینجا آثار وخیم موسیقی در دنیا و آخرت را آوردیم و قبل از وارد شدن به مبحث پزشکی و سخنان دانشمندان خوب است که بپردازیم به موضوعی درباره ی خرید و فروش و تعلیم و تعلّم موسیقی و ببینیم که چه حکمی دارد.
خرید و فروش ، تعلیم و یاد دادن
به اتفاق جمیع فقهاء ساختن و خرید و فروش آلات لهو و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهدارش نیز حرام و از بین بردنش واجب است. چنان چه در ضمن حدیثی مفصلی که در کتاب تحف العقول از حضرت امام جعفر صادق  نقل می کند و همچنین شیخ حر عاملی در فصول المهمه روایت می کند که حضرت فرمود:
صنعتی را که هیچ جهت حلالی در آن نباشد و جز شر و فساد چیزی بر آن مترتب نیست مانند بربط (آلت موسیقی است شبیه عود که به آن می نوازند) و مانند مزمارها و نی و شطرنج و هر آلت و وسیله لهوی و صلیب نصاری و بتها و هر چه شبیه اینها باشد پس یاد دادنش و یاد گرفتن و عمل کردن به آن و اجرت گرفتن بر آن و جمیع تصرفات در آن حرام است.(127)
خرید و فروش و کسب با وسایل لهو
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
آموزش دادن خوانندگان و خرید و فروش کنیزکان آوازه خوان حرام است و در آمدی که از این راه به دست می آید نیز حرام می باشد ، گواه این مطلب آیه ای است که خداوند در کتابش فرموده است:
« بعضی از مردم سخنان بیهوده را خریداری می کنند».(128)
ابوبصیر می گوید: از درآمد کنیزکان خواننده پرسیدم، امام علیه السلام فرمود:
کسبشان حرام است؛ اما در عروسی ها در صورتی که زن و مرد از یکدیگر جدا بوده و صدای زن را نامحرم نشنود خواندن اشکال ندارد.(129)
امام صادق علیه السلام فرمود:
کنیز و زن خواننده و کسی که اجرتی به او می دهد و کسی که پول آن را مصرف می کند ، همه مورد لعنت قرار گرفته اند.(130)
فردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند مرا بیچاره کرده به طوری که روزی من فقط از راه نوازندگی ممکن است پس شما اجازه دهید که دایره بزنم و غنا بخوانم.
حضرت فرمود: من به این کار اجازه نمی دهم. کرامت و بزرگ منشی برای تو نیست ای دشمن خدا! رزق و روزی تو را خداوند حلال داده و تو در طریق حرام تلاش داری، اگر دوباره چنین درخواستی کنی تو را تأدیب خواهم کرد. برو دنبا کسب حلال.(131)
به اتفاق جمیع فقهاء ، ساختتن و خرید و فروش آلات لهو و لعب و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهداری اش نیز حرام و از بین بردنش واجب است.
در این جا می پردازیم به استفتائات مراجع پیرامون این موضوع.

دو استفتاء
 

اجرت گرفتن جهت تکثیر فیلم و نوارهای مبتذل و حرام آیا حلال است یا حرام؟ و در صورت کسب از این راه پولهای بدست آمده را چه باید کرد؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته): در فرض سئوال اجرت حلال نیست و پولهای بدست آمده باید به صاحبان آن برگردانده شود و اگر از یافتن ایشان مأنوس است از طرف ایشان به فقیر صدقه بدهد.
آیت الله العظمی سیستانی (دامت برکاته): حرام و مالک اجرت نمی شود.
آیت الله العظمی تبریزی رحمه الله علیه: اجرت گرفتن جهت امر مزبور اکل مال به باطل بوده و جایز نیست و پولی که از این طریق بدست آمده باید به صاحبان آن برگردانده شود و چنانچه شخص صاحبان پول را نمی شناسد باید آن را از طرف آنها به فقیر صدقه بدهد.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: حرام است. در صورتی که صاحب آن را نمی شناسد آن را به فقیر صدقه بدهد.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته):اجرت مذکوره حرام است و پولهای بدست آمده را باید به صاحبانش برگرداند اگر دسترسی به صاحبان نداشته باشد باید از طرف آنها به عنوان صدقه به فقیر غیر سید داده شود و احتیاطاً برای این کار از مجتهد هم اجازه بگیرد.
آیت الله العظمی بهجت (دامت برکاته): حرام است و در آمد از حرام هم حرام است و پویهای بدست آمده را به صاحبان آن برگردانید و در صورت یأس در حکم مجهول المالک است.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته): اجرت کار حرام نیز حرام است و باید به صاحبان آنها باز گردد و اگر دسترسی به آنها نیست از طرف آنها به فقیری صدقه بدهید.(132)

خرید و فروش آلات لهو و لعب
 

خرید و فروش و استعمال و نگهداری تنبک و دایره و فلوت چه صورت دارد؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته): خرید و فروش آلات مختص حرام جایز نیست.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: استعمال و نگهداری آلات مختصه ی لهو و لعب حرام است.
آیت الله العظمی بهجت (دامت برکاته): جایز نیست.
آیت الله العظمی تبریزیرحمه الله علیه: خرید و فروش و استعمال آلات لهو جایز نیست.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته): با توجه به اینکه بیشترین استفاده از این وسایل در حال حاضر استفاده حرام است خرید و فروش و نگهداری آنها جایز نیست.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته): جایز نیست.(133)

فصل چهارم: دلائل حرمت موسیقی
 

دلائل چهارگانه در موسیقی و غناء
از دیدگاه علمای شیعه، منابع فقه (منابعی که میتوان احکام الهی را از آنها به دست آورد و بر اساس آن نظر داد) چهار چیز است: کتاب، سنت، اجماع و عقل که به « ادله¬ی اربعه» معروف اند.
درباره ی مبغوض بودن موسیقی و غناء می توان از هر چهار منبع فقهی، دلایلی به دست آورد.
کتاب ( قرآن )
در قرآن مجید که اولین و مهمترین منبع احکام و مقررات اسلامی است، آیاتی وجود دارد که طبق نظر مفسران قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام دلیل بر حرمت غنا یا موسیقی یا هر دو می باشد.

غنا و موسیقی در قرآن کریم
 

بعضی از سور در مکه نازل شده است مانند سوره ی فرقان، سوره لقمان، سوره اسراء و سوره نجم و بعضی در مدینه نازل شده است مانند سوره حج و سوره جمعه. از این سور می توان فهمید که قرآن از همان ابتدای بعثت با موسیقی مبارزه می کرده و آن را مورد نکوهش و حتی چنانچه از آیات سوره لقمان روشن می شود صریحاً موردتحریم قرار داده و مبارزه با موسیقی مانند مبارزه با بت پرستی از ابتدایی ترین احکام اسلام قرار داشته است. قرآن کریم نیاز به مفسر دارد و مفسران حقیقی آن، ائمه ی معصومین علیهم السلام می باشند. هر آیه ای از قرآن بطنی دارد و هر بطن آن هفتاد بطن دارد ما آیاتی که پیرامون موسیقی بود را آورده ایم و روایات آن آیات را از لسان مبارک ائمه اطهار علیهم السلام ذکر می نماییم. در قرآن کریم آیاتی پیرامون موسیقی می باشد که ما به پنج آیه پیرامون موسیقی می پردازیم. که آنها عبارتند از:

آیه اول:
 

« فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ »(134)
ترجمه: از پلیدیها، از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بی اساس بپرهیزید.
ابوبصیر می گوید: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره سخن خدای تعالی که می فرماید: « از پلیدیها، از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بی اساس بپرهیزید». سئوال کردم، امام علیه السلام فرمود: منظور غناء (آواز طرب انگیز) است.(135)
امام جعفر صادق علیه السلام درباره ی آیه ی شریفه فرمود: منظور از پلیدی شطرنج و مراد از سخن باطل غنا وو آواز طرب انگیز است.(136)
آنجا که قرآن کریم اوصاف بندگان صالح و عبادالرحمن را بر می شمارد می فرماید:

آیه دوم:
 

« وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً »(137)
ترجمه: و آنانند که حاضر شوند در مجالس غنا و ...
امام جعفر صادق علیه السلام در مورد سخن خدای تعالی که می فرماید: بندگان خاص خداوند کسانی هستند که هرگز شهادت به باطل نمی دهند.(138)
فرمود: منظور غناء است.(139)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش که به طور کامل یک تفسیر روائی می باشد - « زور» را به غناء و مجالس لهو تفسیر نموده است.(140)
در تفسیر جوامع الجامع آمده است: منظور از این آیه این است که بندگان خاص خداوند در مجالس بی فایده و بدکاران شرکت نمی کنند.(141)
در تفسیر شریف لاهیجی آمده است که : احادیث اهل بیت متکثر الورد است که ، مراد از « زور» غناست، لیکن علی بن ابراهیم روایت کرده که مراد از «زور» غنا و مجالست با اهل لهو است، اعم از آنکه غنا باشد یا غیر آن.(142)

آیه سوم:
 

« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ » (143)
ترجمه: بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از راه خداوند گمراه کنند و به دنبال آن ، آیات الهی را مسخره می کنند. خداوند بدین عمل آنها را به عذاب خوار کننده ای مبتلا می سازد
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: غنا از جمله چیزهایی است که خداوند برای ارتکاب آن وعده ی عذاب جهنم داده است.
سپس آن حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود: بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از راه خداوند گمراه کنند و به دنبال آن ، آیات الهی را مسخره می کنند. خداوند بدین عمل آنها را به عذاب خوار کننده ای مبتلا می سازد. (144)
امام صادق علیه السلام فرمود: مجلس خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خداوند به اهل آن نمی نگرد (آنها را مورد لطفش قرار نمی دهد) و این مصداق همان چیزی است که خداوند عزوجل فرموده: « بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از راه خدا گمراه سازند».(145)
مردی می گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم، کسی به ایشان گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی ) می نوازند من هنگامی که برای قضای حاجت می روم ، چه بسا نشستن خودم را طول می دهم تا صدای آنها را بیشتر بشنونم!!
امام علیه السلام فرمود: این کار را انجام مده! در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذر و بهانه ای نداری، مگر سخن حق تعالی را در قرآن کریم نشنیده ای که می فرماید:
« إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً »(146)
« گوش و چشم و دل همگی مسئولند و در برابر کارهایی که انجام داده اند از آنها سئوال می شود».
مرد گفت: به خدا سوگند گویا تا به حال این آیه قرآن را از عرب و غیر عرب نشنیده بودم. دیگر به خداوند این کارها را انجام نمی دهم و از او آمرزش می طلبم.
بعد امام علیه السلام فرمود: برخیز و غسل کن و آنچه می توانی نماز بخوان تاکنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چقدر حال بدی داشتی اگر بر این حال می مردی.(147)
لهو الحدیث هر سخن نادرستی است که انسان را از شنیدن و پذیرفتن سخن حق که کلام خدا و قرآن مجید است باز دارد؛ مانند داستان های خرافی و قصه هایی که شنونده را به فساد ،فسق و فجور می کشاند و نیز مانند آوازه خوانی و سرگرمی به آلات موسیقی.
آشکار است که سرگرمی به هر یک از امور باطله آدمی را از شنیدن و پذیرفتن معارف اعقتادی قرآن مجید و دستورات عملیه ی آن و داستان های عبرت بخش آن و گزارشات عجیبه ی عالم آخرت و بهشت و دوزخ که بیان فرموده، باز می دارد و اگر شخص سخنان حق را بشنود مسخره می کند و چنین آدمی هرگاه آیات قرآن مجید برایش خوانده شود، کبر ورزد و از پذیرفتن آنها رو برگرداند؛ مانند اینکه این آیات را اصلاً نشنیده و ندیده است ، چنانچه در آیه ی 7 سوره ی لقمان این چنین می فرماید: « و هرگاه بر این مردم آیات قرآن تلاوت شود چنان با غرور و تکبر پشت گردانند که گویی هیچ آن آیات الهی را نشنیدند ، پنداری از هر دو گوش کر هستند این مردم را به عذاب دردناک بشارت ده».
و خلاصه کسی که به ساز و آواز و سایر اباطیل سرگرم شد و مشتری آنها گردید کجا به خدا و آخرت و حقایق قرآن مجید آشنا و مشتری می گردد و آنها را خواهان می شود و نتیجه ی گرویدن به اباطیل ، بی ایمانی و موهوم پنداشتن حقایق است و چنین شخص نادانی گمراه و گمراه کننده و مورد وعده ی عذاب الهی در آیه های 6 و 7 سوره ی لقمان است. از آنچه که توضیح داده شد معلوم گردید که غنا لهو الحدیث است و بر آن وعده ی عذاب داده شده، پس گناه کبیره است.(148)

غنا از گناهان کبیره است
 

از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده ، سرگرمی به آلات موسیقی و نواختن انواع سازها مانند تار و کمانچه و پیانو و طنبور و نظائر آن یا گوش دادن به آنهاست.
و یکی از ملاکهای گناه کبیره آن است که : خدای تعالی بر آن وعده آتش دوزخ داده است.(149)
پس غناء (آواز طرب انگیز)یکی از گناهان کبیره می باشد زیرا امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمود:
« اعلم ان الغناء مما وعدالله علیه النار فی قوله: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ »(150)
بدان همانا غناء از چیزهایی است که خدای تعالی در سخنش بر آن وعده ی آتش داده است: « و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنا ن عذابی خوار کننده است.(151)
در تفسیر قمی « حدیث لهو» به عناء و نوشیدن خمر و تمام آلات لهو تفسیر شده است.(152)
و مرحوم طبرسی با استفاده ی از سخن امام محمد باقر و امام جعفر صادق و حضرت رضا علیهم السلام و بسیاری از مفسرین، « حدیث لهو» را به غنا تفسیر نموده است.(153)
مرحوم علامه سید عبدالله شبر رحمه الله علیهمی فرماید: هر چیزی که انسان را از کارهای خوب باز دارد، مانند غناء و سخنان دروغ و مضحکه ها و سخنان بی فایده، حدیث لهو به شمار می آید.(154)

آیه چهارم:
 

« و الذین عن اللغو المعرضون»(155)
ترجمه: مومنان کسانی هستند که از هر گونه لغو و سخن بیهوده دوری می کنند.
« و الذین عن اللغو المعرضون» یعنی عن الغناء و الملاهی.
مومنان کسانی هستند که از هر گونه لغو و سخن بیهوده دوری می کنند (یکی از مصادیق لغو، غناء و آلات لهو می باشد).(156)
با توجه به مطالب فوق روشن می شود که مجلس ساز و آواز یکی از نمونه های آشکار مجالس باطل می باشد.

آیه پنجم:
 

« أَ فَمِنْ هذَا الْحَديثِ تَعْجَبُونَ * وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ * وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ »(157)
ترجمه: آیا از این سخن تعجب می کنید و می خندید و نمی گریید و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر می برید.
برخی از مفسران قرآن کلمه ی « سامدون» را در این آیه شریفه به معنای اشتغال به غنا و آوازه خوانی داسنته اند.
علی شریحی در تفسیر البشائر:
« سمود» به معنای لهو و «سامد» به معنای لاهی است. و معنای آیه ی « انتم سامدون » این است، شما مشغول لهو و لعب هستید و از هدف آفرینش غافلید.(158)
علامه امینیرحمه الله علیهدر کتاب الغدیر از دوازده تفسیر اهل سنت نقل کرده است که طبق روایت عکرمه از ابن عباس، منظور از «سمود» غنا وآوازه خوانی است ، زیرا در لغت قبیله ی حمیر هرگاه بگویند: « سمِّدلَنا» منظورشان این است که برای ما آواز بخوان.(159)

سنت
 

سنت که در لغت به معنای راه روشن و پسنیدده و در اصطلاح فقهاء عبارت است از قول(گفتار)، فعل (رفتار) و تقریر (امضای) پیامبر و معصومین علیهم السلام ، از منابع مهم احکام اسلامی است.
احادیث فراوانی (به صورت قول، فعل و تقریر) در کتابهای حدیثی از معصومین علیهم السلام درباره ی غنا و موسیقی نقل شده که در حرمت هر دو به حد تواتر رسیده است. که ما تعدادی از این احادیث را در فصل .... خواهد آمد.

اجماع
 

یکی از معان یاجماع در لغت، اتفاق است و در اصطلاح فقهاء، اجماع عبارت است از: اتفاق نظر علمای اسلام، یا علمای شیعه درباره ی یک حکم شرعی.(160)
اجماع، نزد اهل سنت ، در کنار کتاب و سنت، دلیل مستقلی محسوب می شود، ولی در فه شیعه؛ اجماع دلیل مستقلی نیست، بلکه از یزر شاخه های سنت است و تنها در صورتی اعتبار دارد که کاشف از قول یا فعل و یا تقریر معصوم باشد.(161)
کاشف بودن اجماع از قول معصوم مبتنی بر چهار شرط زیر می باشد:
1- اجماع از ناحیه ی قدمای فقهی زمان غیبت، انجام گرفته که به زمان حضور معصوم نزدیک بوده است.
2- همه ی اجماع کنندگان یا بعضی از آنان به مدرک حکم تصریح نکرده باشند.
3- قرائنی از زمان امامان معصوم علیهم السلام و اصحابشان بر خلاف مطلب مورد اجماع وجود نداشته باشد.
4- مطلب مورد اجماع از مسائلی باشد که جز از ناحیه ی شرع به دست نمی آید.
با توجه به مطالب فوق، اجماع در حرمت موسیقی و غنا – که مدارک حکم در عبارت اجماع کنندگان آمده است – نمی تواند دلیل مستقلی باشد، بلکه فایده ی اجماع در این گونه موارد که دلیلی از کتاب یا سنت وجود دارد، این است که مؤید دلالت ـیه و روایت می باشد؛ یعنی معلوم می شود همه ی فقهاء در فهم معنای آیه یا روایت اتفاق نظر دارند؛ مگر این که از اجماع و اتفاق نظر همه ی فقهای شیعه معلوم شود این حکم از ضروریات مذهب امامیه است – هم چنان که در عبارت بعضی از فقهاء مانند میرزای قمی، صاحب جواهر، شریف کاشانی و نراقیین به این مطلب تصریح شده است- در این صورت از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و می تواند دلیل محکمی بر حرمت غنا و موسیقی به حساب آید. در این جا به عبارت برخی از فقهایی که ادعای اجماع فرموده اند، اشاره می شود.

ادعای اجماع فقها در حرمت موسیقی
 

فقهای اسلام در حرمت موسیقی، ساخت و ساز و خرید و فروش آلات موسیقی اتفاق نظر دارند و برخی از فقهاء به این اجماع تصریح کرده اند.
ما فقط در این جا نام آن بزرگواران همراه با نام کتاب و صفحه ی آن را می نویسیم برای اطلاعات بیشتر دوستان می توانند به کتابهایی که ذکر می شود و کتاب موسیقی و غنا از دیدکاه اسلام مراجعه کنند.
1- شیخ محمد حسن صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام ج 22 ص 25 و ج 41 ص 51
2- سید علی صاحب ریاض در ریاض المسائل ج 8 ص 49
3- مولی احمد نراقی در کتاب مستند الشیعه ج 18 ص 160
4- شیخ مرتضی انصاری در مکاسب ج 1 ص 117
5- آیه الله خویی در مصباح الفقاهه ج 1 ص 155
6- آیت الله گلپایگانی در کتاب الشهادات ص 114
این بزرگواران مدعی اجماع بر حرمت موسیقی هستند.

ادعای اجماع فقها بر حرمت غناء
 

تعداد کثیری از فقهای بزرگ، در حرمت غناء ادعای اجماع کرده اند، که در این جا با نام و کتاب آنها و صفحات کتاب آنها آشنا می شویم:
1- شیخ طوسی (متوفای 460 ه.ق) در کتاب تلخلاف ج 6 ص 305 مسئله 54
2- سید علی طباطبایی صاحب ریاض (متوفای 1231 ه.ق ) در ریاض المسائل ج 8 ص 49 و 155
3- مقدس اردبیلی (متوفای 993 ه.ق) در کتاب مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان ج 8 ص 57 و 59
4- شیخ حر عاملی (متوفای 1104 ه.ق) در کتاب رساله فی الغناء ص 47
5- آقا محمود بهبانی (1269 ه.ق) نواده ی وحید بهبهانی در رساله فی الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ج 2 ص 809 و 810 به نقل از کتاب فوق نقل کرده است.
6- شیخ عبدالصمد همدانی (1216 ه.ق) از شاگردان برجسته ی وحید بهبهانی در راسله فی الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ج 1 ص 672 و 708 به نقل از کتاب فوق نقل کرده است.
7- میرزای قمی (1231 ه.ق) در رساله فی تحقیق الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ج 2 ص 809 و 810 به نقل از کتاب فوق نقل کرده است.
8- سید محمد جواد حسینی عاملی (1226 ه.ق) صاحب مفتاح الکرامه در ج 4 ص 52
9- شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق در الحدائق الناضره ج 18 ص 101
10- مولی احمد نراقی (1245 ه.ق) در مستند الشیعه ج 14 ص 129
11- مولی محمد نراقی (1297 ه.ق) در کتاب مشارق الاحکام، نراقی ص148
12- علامه حلی (648- 726 ه.ق) در منتهی المطلب ج 2 ص 1012
و دیگر علمای مانند شهید ثانی، محقق سبزواری، شیخ حر عاملی، علامه محمد باقر مجلسی، سید علیخان مدنی ،مولی محمد رسول کاشانی، شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام، آقا محمود بهبهانی، شیخ هادی تهرانی، شیخ مرتضی انصاری و علامه ملا حبیب الله شریف کاشانی ، آیت الله سید احمد خوانساری، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و دهها و بلکه صدها تن دیگر از مراجع و علمای سلف و تازه قائل به اجماع بر حرمت غناء هستند.
تا اینجا با نام علمای آشنا شدید که درباره ی حرمت موسیقی و غنا ادعای اجماع کرده اند. و عده ای از همین بزرگان حرمت آنها را از ضروریات و مسلمات مذهب شیعه (بلکه اسلام) معرفی کرده اند، در این صورت مدرکی بودن اجماع، خدشه ای بر استدلال به آن وارد نمی کند.

عقل
 

از دیدگاه فقهای امامیه، عقل نیز – در کنار کتاب و سنت- منبع مستقلی برای احکام شرعی است.
اگر در موضوع خاصی از طریق کتاب و سنت و اجماع هیچ حکمی به ما نرسیده باشد، ولی عقل به طور جزم و یقین به مصلحت یامفسده ی آن موضوع پی ببرد، می تواند حکم آن را کشف کند و در حقیقت، عقل در این موارد استدلال منطقی ترتیب می دهد، به صورت زیر:
در فلان مورد (مثل تریاک، هروئین و سیگار) مفسده ی لازم الاحتراز وجود دارد. (صغرا)
هر جا چنین مفسده ای باشد، قطعاً شارع از آن نهی می کند و باید آن را ترک کرد.(کبرا)
پس، در مرود مزبور، حکم شرع این است که باید آن راترک کرد. (نتیجه)
این در مورد حکم تحریمی عقل بود. در مورد وجوب و مصلحت لازم الاستیفا نیز عقل استدلال مشابهی انجام می دهد.
درباره ی غنا و موشیقی نیز با توجه به مضرات فراوانی از قبیلک ایجاد عدم تعادل بین اعصاب شمپاتیک و پاراسمپاتیک، مرض مانی، مرض پارانویا، مرض سیکلوتمی، هیجان، اختلالات دماغی، فشار خون، نامنظم شدن ضربان قلب، تضعیف حس شنوایی و بینایی، تضعیف نیروی قضاوت، از دست دادن توانایی های فکری ، سلب اراده، سلب غیرت، تهییج عشق، ازدیاد فحشاء و منکر، ایجاد حالت افسردگیو خمودی، انتحار و خودکشی، کوتاهی عمر و صدها بیماری دیگر که توسط پزشکان و روان شناسان جامعه شناسان اثبات شده است. عقل می تواند با استدلال منطقی به ترتیب زیر، حرمت غناء را اثبات نماید:
غنا و موسیقی ضرر معتنا به و مهم دارد (صغرا)
هر چیزی که ضرر معتنابه داشته باشد حرام است(کبرا)
پس غنا و موسیقی حرام است.(نتیجه)
این از طریق فلسفه ی احکام بود.
عقل از طریق لوازم احکام نیز می تواند حرمت غنا و موسیقی را اثبات نماید، زیرا شکی در این نیست که موسیقی و غنا در برخ یاز موارد، مقدمه ی جرأت بنده در مقابل مولا شده و زمینه ی گناهان را فراهم می کند. جرأت در مقابل مولا و هتک محرمات الهی ، از چیزهایی است که عقل هر عاقلی به قباحت و زشتی آن حکم می کند. پس، انسان عاقل باید خود را از هر عملی (مثل غنا و موسیقی) که موجب جرأت عبد در مقابل مولا می شود ، دور نگه دارد.
تا این جا روشن شد که همه ی ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) بر ممنوعیت غنا و موسیقی دلالت دارد و مهم ترین آنها – که در دلالتشان هیچ گونهای خدشه ای نمی توان کرد- کتاب و سنت است که در فصل های آتی خواهد آمد.

فصل پنجم: سئوالاتی پیرامون موسیقی و غناء
 

در این فصل می پردازیم به یک سری از سئوالاتی که زیاد امروزه پیرامون موسیقی مطرح می شود.

1- شایستگی موسیقی به خاطر لذت به هیچ منطقی تکیه نمی کند
 

لذت و احساس خوشی که معلول شنیدن موسیقی است در تاریخ بشری دوشادوش در تمام جوامع وجود داشته است به این معنا که هر یک از جوامع با در نظر گرفتن تنوع و دوران هایش، نوع یا انواعی از موسیقی را مورد بهره برداری قرار داده و روان خود را با موسیقی نوازش داده اند. انگار این موضوع بی شباهت به انکار مردن طبیعت گرایی بشر نیست.
اگر کمی دقت داشته باشیم، خواهیم دید که لذت خودگرایی نه تنها بالاتر از لذت موسیقی است، بلکه اصلاً قابل مقایسه نیست؛ زیرا خودگرایی که اجرای امیال بی نهایت را در این زندگانی ضروری می بیند به متن حیات نزدیک تر از موسیقی است؛ زیرا افراد فراوانی پیدا می شوند که موسیقی را متن حیات خود قرار نمی دهند در صورتی که خود خواهی برای اکثریت قریب به اتفاق مانند محور اساسی زندگی تلقی شده است و هیچ جای تردید نیست که همه ی مکتب های انسانی اعم از دینی، اخلاقی و سایر مکتب هایی که شایستگی انسان را مطرح می کنند، خودخواهی را محکوم نموده و لذتش را فریبنده و بی احساس دانسته اند؛ بنابراین اگر دلیل شایستگی موسیقی همان احساس لذت بوده باشد به هیچ منطقی تکیه نمی کند.
درست است که تحریک مثبت و تشجیعی را که موسیقی انجام می دهد ما را از موجودیت حقیقی خود با یک گروه نوسانات بالاتر می برد؛ ولی هنگامی که موسیقی تمام می شود یک سرازیری حقیقی در خود احساس می کنیم ومی بینیم که موسیقی سایه ای از برای ما ساخته .اکنون شبح مصنوعی از بین رفته، واقعیات با همان خشونت برای ما نمودار می شود.

2- علت ممنوعیت موسیقی در منابع اسلامی
 

بایستی گفت بشر از نظر کمبودی که در معرفت توانایی مواجه با واقعیت دارد، موسیقی را برای تسلی خود تأئید می کند، پس نام آن را ضرورت می گذارد و به همین جهت است که اسلام به موسیقی روی نشان نمی دهد و می خواهد انسان ها در زندگانی روحی و طبیعی با خود واقعیات روبه رو گردند.
علتی که برای ممنوعیت موسیقی در منابع اسلامی ذکر شده است، مسئله ی لهو و لعب است با نظر به این علت، کاملاً روشن می شود که اسلام می خواهد انسان در این دنیا خود را در مقابل هیجانات نبازد و آمادگی واقعی خود را از دست ندهد تا بتواند اختیار را از خود سلب کند.

3- آیا موسیقی روح انسان را تصفیه می کند؟
 

اگر موسیقی آن چنان که عاشقان دلباخته اش می گویند حقیقتاً روح انسانی را تصفیه می کند، چرا با شیوع موسیقی در شرق و غرب ، بیماری های روانی و فساد اخلاقی به حدی است که گفت و گو درباره ی آن باعث شرمساری است. ما نمی دانیم که اگر انسان ها به این موسیقی اشتغال نمی ورزیدند و با خود واقعیات رو به رو می گشتند چه اندازه راه ترقی و اعتلا را می پیمودند!

4- اگر موسیقی واقعاً ضرر داشت آیا می توانست این اندازه مردم را به خود مشغول کند؟
 

می گویند امروزه مانند دوران های گذشته، موسیقی از آن موضوعات است که اکثریت به اتفاق آن را تأیید می کنند. اگر واقعاً ضرر داشت آیا می توانست این اندازه مردم را به خود مشغول بدارد.
می گوییم: صحیح است ، ولی فراموش نکنیم که بشر در دوران های گذشته بردگی را هم زیر بنای تمام مسائل اجتماعی و سیاسی خود قرار داده بود و به فکر هیچ کس نمی رسید که یک اصل خلاف انسانی بوده باشد. حتی ارسطوها و افلاطون ها که از آنها با تمام تأکید دفاع می کردند.
امروزه اگر مردم از اندیشه های عمیق درباره ی مسائل دینی، اجتماعی، روانی و تکامل به معنای عمومی سرباز می زدند، آیا می توان گفت این اکثریت بدون علت صحیح نمی تواند از اندیشه ی صحیح سرباز بزند، پس ناچاریم این هم یک واقعیت است که بایستی تمامی موضوعات را از نظر سطحی آنها رسیدگی کرد.
امروزه جوان اروپا، آمریکا وکشورهای زیادی از آسیا در مستی شگفت آوری به سر می برند. برای آنان زندگی شکل هدفمند خود را نشان نمی دهد. آیا می توان گفت زندگانی هدفی ندارد؛ زیرا اگر هدفی داشت جوانان امروزی ما هم در جست و جوی آن تلاش می کردند؟
خلاصه برای انسان خردمندی که می خواهد همه ی موضوعات را همه جانبه بنگرد روش اکثریتی که «برتراندراسل» فیلسوف انگلیسی درباره ی آن می گوید: هر فردی از انسان زاویه ای برای جنون دارد!! او راه اعتدال بشر را هنوز نمی شناسد یا راه اعتدال را نمی رود!! هیچ گونه ملاک نمی باشد و نمی تواند راه واقعی را به او نشان بدهد.

5- موسیقی نمی تواند چاشنی روح باشد
 

کسی که می گوید: موسیقی چاشنی روح است، این مطلب را در نظر نمی گیرد که ارواح آدمی که در شعله های انحراف از واقعیت ها می سوزد چه نتیجه ای از تحریکات خیالات و رؤیاهای غیر علمی به دست خواهد آورد. آیا این تحریکات امضا و ادامه ی تخدیر در مقابل واقعیت ها نیست؟ آن که می گوید: خشونت، جریانات طبیعت، بدبختی ها و ناگواری ها است که ما را به موسیقی پناهنده می کند.
اولاً: کدامین فرمول علمی و ریاضی است که بتواند حدود واقعی موسیقی را مشخص نموده و بگوید: این نوع آهنگ می تواند علاج دردهای ناشی از خشونت زندگی باشد و آن نوع نمی تواند حال روی این منطق بایستی برای هر فرد از انسان ها به شماره بدبختی ها و ناگواری های زندگانی اش یک آهنگ معین بسازیم.
ثانیاً: آیا با اعتبار به موسیقی، موضوع خشونت و ناملایمات زندگی مبدل به خوشی و آسایش می شود یا عینک تار به دیدگان آدمی می زند که واقعیت ها را دگرگون ببیند. کار این انسان خیلی تعجب آور است؛ مثل این است که سوگند خورده است که برای بازی گری خود در جهان واقعیات حد و اندازه هایی قائل نشود.

6- آیا موسیقی در محل کار سبب کار بیشتر است؟!
 

می گویند: آزمایش کرده اند وقتی در کارگاه ها موسیقی نواخته می شود ؛ راندمان کارگران بیشتر می شود. این پدیده را چگونه می توان با تحریم موسیقی توجیه کرد؟
می گوییم چون مسلماً افزایش راندمان مار انرژی می خواهد، خود تموجات صوتی نمی تواند در داخل بدن انرژی تولید کند، پس آن کارگر مجبور است انرژی بیشتری را در زمان کوتاه تری از دست بدهد تا پدیده ی فوق به وقوع بپیوندد. به این ترتیب ملاحظه می شود که ظاهراً مو سیقی در اینجا نقش مثبتی داشته؛ ولی همان طور که گفته شد، این نقش مثبت ظاهری است و در واقع موسیقی در اینجا هیچ عمل مثبتی انجام نداده بلکه جنبه ی منفی هم داشته است که باعث شده انرژی کارگران در زمان کوتاه تری صرف شود به علاوه کدامین اصل انسانی می گوید: برای افزایش دادن منافع سود، کارگران را در خیالات و تجسمات بی اساس غوطه ور سازیم؟

7- اختلالات تعقل در موسیقی دانان
 

«... مکتبی که ممنوعیت موسیقی را گوشزد می کند (اسلام)، در حقیقت بزرگ ترین حمایت را از درون آدمیان به عهده گرفته است. حال اگر ما در درون موسیقی دانان و آهنگ سازان و نه شنوندگان موسیقی هیچ اختلالی نمی بینیم؛ اولاً: این ادعای کلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست؛ زیرا مگر نمی گویند موسیقی حافظه¬ی آدمی را از کار می اندازد یا کم می کند.
ثانیاً: فرض می کنیم که ما هیچ ضرر محسوسی در آن اشخاص که با موسیقی سرو کار دارند نمی بینیم؛ اما نباید فراموش کنیم که هیچ حقوق دان، فیزیک دان و هیچ یک از دانشمندان علوم تحقیق، نه تنها از موسیقی برای کارهای خود بهره برداری نکرده اند، بلکه به جهت مخالف بودن موسیقی با فعالیت های علمی مغز همواره راه تعقل و اندیشه را از موسیقی جدا کرده اند.
این حقیقت دلیل آن است که اندیشه و تعقل با تحریکات و تجسمات موسیقی سازش ندارد ؛ بنابراین ما نوعی از اختلال تعقل در موسیقی می یابیم.

8- گوش دادن به موسیقی های مجاز
 

در مواردی که ادای موسیقی را در می آوریم یا به برخی از موسیقی ها که گمان می کنیم جزء موسیقی های ممنوع نیست گوش فرا می دهیم. اگر این گونه امور ممنوع نباشد حداقل قدم روی نوار باریکی گذاشته ایم که یک طرف آن قطعاً قلمرو ممنوعیت و حرمت می باشد و چون نفس آدمی لذت طلب است، لذا تدریجاً قانون را پایمال می سازد. این را هم بدانیم که طبق خاصیت پدیده ی تقلید و مقتضای قانون محاکمات نوعی از تأثیر و تلقین ناخود آگاه در درون به وجود می آید که تدریجاً سطح مربوط روان ساییدگی پیدا کرده و کم کم از ممنوعیت موضوع تقلید می کاهد.(162)

9- آیا در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده؟
 

اسلام مخالفتی با جمال و زیبایی ندارد و با این حس نه تنها مبارزه نکرده، بلکه در قسمت هایی این حس را تأیید هم کرده است. در «اصول کافی» بابی داریم تحت عنوان « الزی والتجمل» که تجمل همان خود را زیبا کردن است.
حدیثی داریم که: « ان الله جمیل و یحب الجمال» خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و از همه بالاتر خود زیبایی بیان است که در اسلام در حد اعلایی به آن توجه شده است. اسلام خود اعجازش – یا لا اقل یکی از موارد اعجازش- زیبایی کلام قرآن است.(163)

10- آیا بیماران روحی به وسیله ی موسیقی معالجه می شوند؟
 

گروهی وقتی که نسبت به زیان موسیقی گفت و گو و بحث می شود بدون دقت وتأمل اظهار می دارند که: « اکنون به وسیله ی موسیقی در بعضی از کشورهای خارجی ، بیماران روحی را معالجه می کنند و نوارهای آرام بخش موسیقی را بعضی از پزشکان تجویز می کنند و ...»
در این مورد باید، اولاً دقت کرد که این مطلب تا چه اندازه جنبه تبلیغاتی و تشریفاتی دارد و اگر از جنبه ی تبلیغاتی و ... آن بگذریم در کدام یک از مراکز علمی جهان تاکنون موسیقی، دیوانگان و بیماران روحی را معالجه کرده و نتیجه مثبت آن در هر سال برابر آمار روزافزون بیماریهای روانی چند نفر بوده است؟
ثانیاً اغلب روان پزشکان، خود معتقدند که نتیجه ی درمان با موسیقی بسیار ضعیف است، چنانچه «اسکریل» می نویسد: من اقرار می کنم که عدم موفقیت هایی در زمینه ی درمان با موسیقی وجود دارد؛ ولی باید در ضمن اثر تسکین دهنده و مشغول کننده ی آن را نیز در نظر داشت.(164)
ثالثاً دلیل قاطعی از نظر تجربی، راجع به این موضوع نداریم، جز آنکه مشاهده می کنیم ، آمار بیماریهای روحی، مخصوصاً در ممالک غربی، روز به روز بیشتر نشان داده می شود و همچنین مجامع بزرگ پزشکی جهان ، اعلام داشته اند که مهم ترین اثر موسیقی تولید ضعف اعصاب و روان و آثار خطرناک دیگر است.
رابعاً اگر بر فرض هم معتقد باشیم که از هزاران بیماری روانی، موسیقی یکی را هم تخفیف می دهد، تازه این یک نوع موسیقی علمی و طبی نامیده می شود و هیچ مربوط به موسیقی هایی که مورد بحث و گفتگو است نیست.
نخستین شرط آرامش و آسایش
قابل ذکر است که در جهان ، شخصی که دارای عقل سلیم باشد نمی توان پیدا کرد که بهبود و آسایش زندگی خود را درآرامش فکری خود نداند. اگر از یک یک دانشمندان جهان در مورد اولین شرط آرامش و آسایش فکر و بهره برداری از زندگی و طول عمر در برابر حوادث جهان بپرسید به اتفاق آرا به شما می گویند:
نخستین شرط آرامش و آسایش زندگی، حفظ سلامت ، صحت و تعادل روان و اعصاب است. همین اعصاب در سلامت بدن و حفظ بهداشت به اندازه ای قابل توجه است که حتی می توان گفت: بر قلب سایه ی برتری گسترانده؛ زیرا سلامت قلب بستگی تام به صحت و درست کارکردن اعصاب آن دارد.(165)

11- آیا درست است که موسیقی دانان را تشویق کرد یا نه؟
 

با توجه به آیات و روایاتی که در بحث موسیقی گذشت روشن شد که از نظر اسلام موسیقی مطرب جزء پلیدترین کارها است، تا جایی که شارع مقدس آن را در ردیف شراب و مقدمه ی زنا و سایر گناهان قرار داده است از لحن شدید احادیث بر می آید که انسان عاقل برای نجات از این سم کشنده در جایی که شک هم دارد اجتناب می نماید تا چه رسد مجالسی تحت عنوان موسیقی سنتی و اصیل ایرانی و امثال اینها را بر پا نماید و جوایزی از بیت المال مسلمین به مروجین موسیقی بدهد آیا در کشور ما مشکل مردم از جهت اقتصادی ، اشتغال و بیکاری ، تورم، ازدواج جوانان، فرهنگ ناب اسلامی و صدها امور دیگر حل شده تا به این کارهای باطل بپردازیم؟!
بر فرض که همه مشکلات ما حل شده، مگر اسلام عزیز اجازه می دهد اموال مردم صرف امور پوچ و بیهوده گردد ، در کجای تاریخ معتبر اسلام داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا حضرت علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام العیاذبالله جلسه ای تحت عنوان موسیقی اصیل عربی و ... تشکیل داده و مروجین موسیقی اعم از موسیقی حرام یا مشکوک را با بیت المال تقدیر نامه و صوت و کف مورد تشویق قرار دهند.
و اینک به فتاوای اسلام شناسان واقعی که همان علماء ربانی و مراجع عظیم الشأن هستند توجه فرمائید:
متأسفانه برخی متصدیان فرهنگی کشور، بعضی از نویسندگان طاغوتی را تشویق کرده و یا با برپایی جشنواره های موسیقی هدایایی را به عنوان تشویق به موسیقی دانان می پردازند. آیا صرف بیت المال مسلمین در این راستا و اهدای هدایا از بیت المال به اینگونه افراد جایز است و اساساً این حرکات در نظام اسلامی چه صورت دارد؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته): صرف بیت المال باید طبق موازین قانونی و شرعی صورت پذیرد.
آیت الله تبریزی رحمه الله علیه: تشویق کسانی که موسیقی لهوی می زنند حرام است، و کسی که اموال عمومی را صرف آنها می کند ضامن است و نزد خداوند متعال مسئول اعمالش می باشد و باید توجه کند و گر نه در آخرت مسئول خواهد بود.
آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته): موسیقی متداول فعلی به تمام اقسامه حرام است و تعلیم و تعلم و صرف بیت المال مسلمین در اینگونه امور حرام است و موجب اشتغال ذمه مسئولین مربوطه است.
آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته): تشویق کسانی که موسیقی می نوازند جایز نیست.
آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: مربوط به نظر مسئولین است ولی به طور کلی اگر کار حرامی صورت گیرد به هیچ وجه جایز نیست.
آیت الله مظاهری (دامت برکاته): حرام است و ضمان آور می باشد.(166)

پی نوشت ها :
 

- واعظ خانواده ص 23- 24 به نقل از منتهی الآمال ج 2 ص 126
2- نظری به موسیقی ج1 ص 119- 120، به نقل از منتهی الآمال ج2 ص 89- 90
3. یکی از آلات موسیقی است شبیه سه تار که دارای دسته ای دراز و کاسه ای کوچک می باشد . فرهنگ عمید ص 417
4. کافی ج 6 ص 431
« لما مات آدم علیه السلام و شمت به ابلیس و قابیل فاجتمعا فی الارض فجعل ابلیس و قابیل المعارف و الملاهی شمائه بآدم علیه السلام فکل ما کان فی الارض من هذا الضرب الذی یتلذذ به الناس فانما هومن ذاک».
5. تفسیر عیاشی ج 1 ص 40، ذیل آیه ی 35 سوره بقره ، بحار الانوار ج 6 ص 33 و وسایل الشیعه ج 17 ص 310.
« کان ابلیس اول من تغنی، و اول من ناح، و اول من حدا، لما اکل آدم من الشجره تغنّی، فلما هبط حَدا، فلما استقر علی الارض ناح یذکره ما فی الجنه».
6. فخر اسلام ص 177
7. مجموعه آثار ج 14 ص 365
8. مبانی فقهی و روانی موسیقی ص 25
9. در حالی که امروزه ثابت شده است که با ازدیاد شیر گاو توسط موسیقی مواد سمی زیادی از بدن گاو در شیر ترشح می نماید که همگی برای بشر مضر است.
10. امروزه حدود 450 میلیون نفر از مردم دنیا از یک بیماری روانی یا رفتاری رنج می برند.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2001، 33 درصد ا عمر سپری شده افراد با ناتوانی (YLD) به دلیل بیماری های عصبی و روانپزشکی است. بیماری افسردگی تک قطب، علت 12/15 درصد از ناتوانی ها است و سومین رتبه را بین کل بیماری ها دارد. 4 مورد از 6 علت اصلی ناتوانی به دلیل بیماری های عصبی و روانپزشکی را، بیماری های روانی چون: افسردگی، بیماری های وابسته به مصرف الکل، اسکیزوفرنی و بیماریهای دو قطبی به خود اختصاص داده است. بیش از 150 میلیون نفر از مردم دنیا در هر برهه از زمان از افسردگی رنج می بند. حدود 1 میلیون خودکشی موفق هر سال در جهان وجود دارد و حدود 25 میلیون نفر از مردم جهان از اسکیزوفرنی ، 38 میلیون نفر از صرع بیش از 90 میلیون نفر از یک بیماری وابسته به مصرف الکل و یا سایر موارد رنج می برند.
11. تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان صص 153-157
12. همان 171
13. همان ص 173
.14 روزنامه جمموری اسلامی 18 بهمن 77
15. اقرب الموارد ماده موسق ص 1252
16. المعجم الوجیز ص 594
17. المعجم الوسیط ص 891
18. مسائل فقهی و روانی موسیقی ص 20
19. اجوبه الاستفتائات ج 2 ص 25
20. مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید ج 3 ص 95- 96
21. آشنایی با رسالات موسیقی ص 20
22. همان ص 20
23. همان ص 20
24. همان ص 21
.25 پرسشها و پاسخهای دانشجویی ص 47
26 . همان 47
27 . همان ص 47
.28 همان ص 48
29. موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام ص 26- 27
30. عین الحیوه ج1 ص 418
31. گناهان کبیره ج1 ص 265- 266
32. مکاسب محرمه شیخ انصاری رحمه الله علیه بحث غناء
33. عین الحیوه ج1 ص 418
34. همان ص 418
35. گناهان کبیره ج1 ص 265- 266
36. عین الحیوه ج1 ص 418
37. گناهان کبیره ج1 ص 265- 266
38. مکاسب محرمه ج 1 ص 210، بهشت جوانان ص 343
39. اصول کافی ج 2 ص 616
40. دیدگاه پنجم ص 48 تا 53
41. نظری به موسیقی ج 1 ص 206
42. جوامع الجامع ج 2 ص 292
43. گناهان کبیره ج 1 ص 265
44. همان ص 272
45. استفتائات مقام معظم رهبری ص 348، س 1130
46. استفتائات آیت الله فاضل لنکرانی ج 1 ص 285، س 1006
47. همان ص 285 س 1005
48. مسائل جدید از دیگاه علماء و مراجع تقلید ج 1 ص 65-66
49. جامع المسائل ، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید ج1 ص 47-48
50. مانند روایت ابی بصیر از امام صادق علیه السلام :« رجع بالقرآن صوتک فان الله یجب الصوت الحسن» و مانند مرسله ی ابن ابی عمیر: « ان القرآن نزل بالحزن فاقرئوه بالحزن».(مستند کتاب شهادات ص 465) (گناهان کبیره ج1 ص273)
وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 27
51. مانند روایت ابی بصیر از امام صادق علیه السلام :« رجع بالقرآن صوتک فان الله یجب الصوت الحسن» و مانند مرسله ی ابن ابی عمیر: « ان القرآن نزل بالحزن فاقرئوه بالحزن».(مستند کتاب شهادات ص 465) (گناهان کبیره ج1 ص273)
52. تفسیر نمونه ج 17 ص 19- 27
53. گناهان کبیره ج 1 ص 272
54. جوان و موسیقی ص 64- 65 به نقل از داستان های عبرت انگیز از مجازات گناهکاران ص 196
55. گناهان کبیره ج 1 ص 273
56- گناهان کبیره ،ج 1،ص 262- 264 نقل از رساله ی تأثیر موسیقی بر اعصاب ،ص 3
57- گناهان کبیره ،ج 1 ، 264
58- همان ،ص 445- بهشت جوانان ص 358
59 . مناظره دکتر وپیر ص 445- 447
.60 مناظره دکتر وپیر ص 447
.61 مناظره دکتر وپیر ص 448
62 . مناظره دکتر وپیر ص 449
63. همان ص 449
64. همان ص 450
65. مناظره دکتر وپیر ص 450- 451
66 . موسیقی از نظر دین و دانش ص250.
67- سوره انعام / 6- اعراف / 96- هود ی 52- عنکبوت / 40-طلاق / 2و3و4- نوح / 10و12
68- بهشت چوانان ، 361- به نقل ار کتاب تأثیر موسیقی بر اعصا ب و روان – موسیقی از نظر دین ودانش - تاریخ موسیقی از سعدی حسنی
69- موسیقی از نظر دین و دانش ، بهشت جوانان ،ص 355-356
70- همان، صفحه 52
71- موسیقی از نظر دین ودانش،ص 47
72- همان ( می خواهد قانون وراثت را هم ثابت کنند)
73- تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص 134
74- تأثیر موسیقی یر روان واعصاب ،ص 133ومناظره دکتر وپیر ،ص 452
75- مناظره دکتر ویپر ، ص 447
76- مناظره دکتر وپیر ص 449
77- بی نظمی در این دو اعضا مشکلات زیر را به همراه دار د:
1- اضطراب گوناگون 2- عصبانیت 3- سستی 4- بی ارادگی 5- سر گیجه 6- صُراع 7- مالیخولیا 8- نفخ معده 9- تحریکات قلبی 10- تپش قلب 11- بی نظمی 12- آنژین صدری 13- انقباضات عروقی 14- اختلالات غدد ترشح داخلی و خصوصاً تخمدان و تیروئید 15- اسپاسم لوله گوارشی 16- آسم (تنگی نفس ) 17- نزله ی انقباضی و... تأثیر موسیقی بر روان و اعصا ب ،ص 38
78- هنری باروک می گوید : نوعی بیماری روانی است که شخص بیمار گاهی می خندد و بعضی از اوقات از خود ترشرویی نشان می دهد و گاهی گرفته و غمگین است .
79- نوعی مرض روحی است که شخص ادعاهای بی مورد کرده و خود را شریفتر وبالاتر از همه می داند.
80- یک نوغ بیماری روانی است که مورد بحث وتوجه روانکاوان است این بیماری شدت آن گاهی به جایی می رسد که طرف، خود را برای هلاکت خود قیام کرده ، خویش را به آب و آتش می اندازد ، مسموم می کند، خود را به زیر اتومبیل معشوق رها می کند و این بیماری گاهی شخص را به تیمارستان می کشاند. تأثیر موسیقی بر روان و اعصا ب ،ص 96
81- مبانی فقهی و روانی موسیقی ،ص 33
82- صحیفه ی نور ج 8 ص 197 تا 101
83- همان ج 9 ص 155
84- الاغانی، لابی الفرج الاصفهانی ج 1 ص 68
85- همان ج 3 ص 307
86- همان ج 3 ص 307 ، از اوج تا فرود، نگاهی به جامعه ی اسلامی در عصر اموی نویسنده اسمیه العظم ، ترجمه: سید مهدی علیزاده موسوی صص 103- 107
87- صحیفه ی نور ج 9 ص 155
88 - موسیقی از نظر دین ودانش ،ص 30
برادران و خواهران عزیز جهت اطلاع در مورد موسیقی غیر از کتببی که در پاورقی اسامی آن ها ذکر شده به این کتاب ها هم مراجعه فرمایید:1- راز کامیابی مردان بزرگ 2- تاریخ موسیقی نویسنده لرست دلین 3- تاریخ موسیقی سعدی حسنی 4- مناظره دکتر وپیر 5- بناهای اجتماعی قرن ها 6- گناهان کبیره 7- اندیشه ها و اندرزها
89- موسیقی از نظر دین و دانش ،ص 31
90- همان
91- همان ،ص134و مناظره دکتر وپیر ،ص 452-453وموسیقی از نظر دین ودانش ،ص 52
92- همان ،ص 135
93- «قانون» که یکی از آلات نوازندگی موسیقی است، مبتکرش فارابی می باشد.
94- الکنی والالقاب ج 3 ص 2-3
95 - نظری به موسیقی ج1 ص 166- 167
96- بهشت جوانان ص 356- تأثیر موسیقی بر روان و اعصا ب نقل از مجله روشنفکر ش 556 –ص 26
97- بهشت جوانان ، ص 359- تأثیر موسیقی بر روان و اعصا ب نقل از مجله جوانان سال چهارم
98- تأثیر موسیقی بر روان و اعصا به نقل از مجله امید ایران ،ش 835،ص 25
99- موسیقی از نظر دین ودانش ،ص 20 – بهشت جوانان ،ص 359
100- بهشت جوانان ،ص 360-موسیقی از نظر دین ودانش ،ص 20
101- همان ،ص 360- تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب ص 83 نقل از مجله روشنفکر ش 790،ص 54
102- همان ،ص 363- به نقل از مجله صبح ،ش 76، آذر 76،ص 9- نشریه شلمچه ش 20 نیمه اول آذر 76
103- روزنامه ی جمهوری اسلامی ، 4 بهمن ، سال 77
104- مجله زن ، 22مهر سال 74و 6 آبان 74 ،ص 7 – بهشت جوانان ، ص 364
105- سروش جوان شماره 42، سال چهارم.
106 . کافی ج 6 ص 433 ، « بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَكُ ».
107 . همان ج 6 ص 434 ، « ضَرْبُ الْعِيدَانِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ فِي الْقَلْبِ كَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ ».
108. الدر المنثور ج 5 ص 308، مستدرک الوسائل ج 2 ص 457 چ قدیم، ج 13 ص 214 چ جدید، بحارالانوار ج 73 ص 247
109- همان ج 5 ص 308، «... ایاکم و العناد فانه ینقص الحیاء، و یزید فی الشهوه و یهدم المروه و انه لینوب عن الخمر، و یغفل ما یفعل لسکر فان کنتم لا بد فاعلین فجنبوه النساء ، فان الغناء داعیه الزناء.»
110- غنا و موسیقی از دیدگاه سلام ص 141
111- کافی ج 6 ص 432 ، « مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ النِّعْمَةِ بِمِزْمَارٍ فَقَدْ كَفَرَهَا وَ مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ الْمُصِيبَةِ بِنَائِحَةٍ فَقَدْ كَفَرَهَا»
112- کافی ج 6 ص 432 ، « إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِي مَنْزِلِ الرَّجُلِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَيْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِكَ الشَّيْطَانُ كُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَيْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِيهِ نَفْخَةً فَلَا يَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلَا يَغَارُ ».
113. مستدرک الوسائل ج 13 ص 218،« لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَيْتاً فِيهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ تُرْفَعُ عَنْهُمُ الْبَرَكَةُ ».
114. جوان و موسیقی ص 20 و 21 به نقل از مهدی منتظر ص 145
115. جوان و موسیقی ص 22 به نقل از المخازن ج 1 ص 311 ، جامع احادیث شیعه ج 22 ص 248 ح 31991
116. الدرالمنثور ج 5 ص 308
117 . لئالی الاخبار ج 5 ص 219
118. یا علی! ثلاثه یقسین القلب: استماع اللهو، و طلب الصید، و اتیان باب السلطان؛
119. موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام ص 157 و خصال صدوق ج 1 ص 125
120. مستدرک الوسائل ج 13 ص 219 چ جدید و چ قدیم ج 2 ص 459، تفسیر قرطبی ج 14 ص 54، « يُحْشَرُ صَاحِبُ الطُّنْبُورِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ أَسْوَدُ الْوَجْهِ وَ بِيَدِهِ طُنْبُورٌ مِنَ النَّارِ وَ فَوْقَ رَأْسِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ بِيَدِ كُلِّ مَلَكٍ مِقْمَعَةٌ يَضْرِبُونَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ وَ يُحْشَرُ صَاحِبُ الْغِنَاءِ مِنْ قَبْرِهِ أَعْمَى وَ أَخْرَسَ وَ أَبْكَمَ وَ يُحْشَرُ الزَّانِي مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الْمِزْمَارِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الدَّفِّ مِثْلَ ذَلِكَ».
121 . جامع احادیث ج 22 ص 233
122 . نظری به موسیقی ج 2 ص 324، به نقل از درالمنثور ج 2 ص 324
123. من قعد الی قینه یستمع منها صبَّ الله فی اذنیه الانک
124 .کنزالعمال ج 15 ص 220، ح 40699 ، مستدرک الوسایل ج 2 ص 459
125 جامع الاخبار ص 180
126. کافی ج 6 ص 434 ، « من نزه نفسه عن الغناء فان فی الجنه شجره یأمرالله عزوجل الریاح ان تحرکها لها صوتاً لم یسمع بمثله و من لم یتنزه عنه لم یسمعه».
127 . گناهان کبیره ج 1 ص 259، « اِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِي حَرَامٌ كُلُّهَا الَّتِي يَجِي‏ءُ مِنْهَا الْفَسَادُ مَحْضاً نَظِيرُ الْبَرَابِطِ وَ الْمَزَامِيرِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ كُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ وَ الصُّلْبَانِ وَ الْأَصْنَامِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنْ صِنَاعَاتِ الْأَشْرِبَةِ الْحَرَامِ وَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ فِيهِ الْفَسَادُ مَحْضاً وَ لَا يَكُونُ فِيهِ وَ لَا مِنْهُ شَيْ‏ءٌ مِنْ وُجُوهِ الصَّلَاحِ فَحَرَامٌ تَعْلِيمُهُ وَ تَعَلُّمُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ أَخْذُ الْأَجْرِ عَلَيْهِ وَ جَمِيعُ التَّقَلُّبِ فِيهِ مِنْ جَمِيعِ وُجُوهِ الْحَرَكَاتِ كُلِّهَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ صِنَاعَةً »
128 . مجمع البیان ج 8 ص 313 ، « لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام و قد نزل تصدیق ذلک فی کتاب الله « و من الناس من یشتری لهو الحدیث ...»
129 . تفسیر نورالثقلین ج 4 ص 194
130 . سفینه البحار ج 2 ص 32
131. سفینه البحار ج 2 ص 328
132 . مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید ج 3 ص 83-85
133. مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید ج 1 ص 71- 72
134. حج / 30
135.کافی ج 6 ص 431
عن ابی بصیر قال: سألت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل: « فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور» قال : الغناء.
136. تفسیر نورالثقلین ج3 ص 496، وسایل الشیعه ج 12 ص 225
عن ابی عبدالله علیه السلام قال فی قول الله عزوجل: « فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور» قال: الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء.
137. فرقان / 72
138. فرقان/ 72
139.کافی ج 6 ص 431، المیزان ج 15 ص 265، دعائم الاسلام ج 2 ص 208 ح 764 به نقل از مستدرک الوسائل ج 13 ص 213 باب 78 ح 6.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال فی قوله عزوجل: « و الذین لا یشهدون الزور» قال: الغناء.
140. تفسیر قمی ج 2 ص 117
141. نورالثقلین ج 4 ص 41 ، « و لا یشهدون الزور» ای مجالس الفساق و لا یحصرون الباطل....
142. تفسیر شریف لاهیجی ج 3 ص 353
143. لقمان /6 و 7
144. کافی ج 6 ص 431 ، عن ابی جعفر علیه السلام قال: سمعته یقول: الغناء مما وعدالله عزوجل علیه النار و تلا هذه الآیه: «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزواً اولئک لهم عذاب مهین».
145. کافی ج 6 ص 433 ، ابا عبدالله علیه السلام ، یقول الغناء مجلس بان ینظر الله الی اهله و هو مما قال الله عزوجل: « و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله».
146. اسراء / 38
147. کافی ج 6 ص 432 و مستدرک الوسایل ج13 ص 221
148. گناهان کبیره ج 1 ص 267
149. حق الیقین ص 565
150. لقمان / 6
151. فقه الرضا علیه السلام ص 38 به نقل از مستدرک ج 13 ص 213 باب 78 ح 9 ط بیروت
152. تفسیر قمی ج 2 ص 161
153. مجمع البیان ج 8 ص 313
154. تفسیر شبر ص 391 ط بیروت.
155. مومنون / 3
156. تفسیر نورالثقلین ج 3 ص 539، بحارالانوار ج 76 ص 24، سوره مومنون / 3
157. نجم /59-61
158. موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام ص 122 به نقل از البشائر ج 3 ص 454
159. الغدیر ج 8 ص 68
.160 اصول الفقه ج 3- 4 ص 97
161. همان ص 105
162 . مبانی فقهی و روانی موسیقی صص 20- 30
163 . تعلیم و تربیت در اسلام ص 70 تا ص 73
164. جوان و موسیقی ص 87 به نقل از بیماریهای روانی ج 2 ص 577
165 . همان
166. بهشت جوانان ص 372 به بعد
 

منابع و مآخذ
1- قرآن کریم
2- گناهان کبیره/ آیت الله سید عبدالحسین دستغیب/ انتشارات جامعه مدرسین حوزه علیمه قم/ چاپ سیزدهم/ 1382
3- عین الحیوه / علامه محمد باقر مجلسی/ انتشارات کتابفروشی اسلامیه/چاپ سوم/ زمستان/ 1377.
4- بهشت جوانان/ اسدالله محمدی نیا/ انتشارات سبط اکبر علیه السلام/ چاپ ششم ناشر/ زمستان 1382.
5- مکاسب محرمه/ شیخ انصاری
6- وسائل الشیعه/ شیخ حر عاملی / مکتبه الاسلامیه/ تهران، چاپ پنجم 1401 ق.
7- تفسیر نمونه/ ناصر مکارم شیرازی / انتشارات دارالکتب الاسلامیه/ چاپ بیست و دوم/ 1382ش.
8- حق الیقین / علامه محمد باقر مجلسی/ ناشر ذوی القربی/ چاپ اول ناشر.
9- فقه الرضا علیه السلام
10- تفسیر قمی/ علی بن ابراهیم قمی/ انتشارات دارالکتاب/ چاپ چهارم/ 1376.
11- مجمع البیان/ فضل بن حسن طبرسی/ انتشارات ناصر خسرو/ چاپ سوم/ 1372.
12- تفسیر القرآن الکریم/ سید عبدالله شبر/ چاپ اول/ 1412.
13- جوان و موسیقی/ محمد جوان بستانی/ انتشارات لاهوت/ چاپ چهارم/ 1384.
14- کافی/ محمد بن یعقوب کلینی/ انتشارات اسوه/ چاپ سوم/ 1375.
15- تفسیر نورالثقلین/ علی بن جمعه عروسی حویزی/ انتشارات اسماعیلیان/ چاپ چهارم/ 1415.
16- دعائم الاسلام/ قاضی نعمان تمیمی/ بیروت / المناره للطباعه و النشر.
17- مستدرک الوسائل/ حاج میرزا حسین طبرسی نوری/ موسسه آل البیت لاحیاء التراث/ الطبعه الثانیه/ 1408ق.
18- بحارالانوار/ علامه محمد باقر مجلسی/ دارالکتب الاسلامیه/ 110 جلدی.
19- فرهنگ عمید/ حسن عمید/ تهران/ انتشارات امیراکبیر
20- الدر المنثور/ جلال الدین سیوطی/ ناشر کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی/ چاپ 1404ق.
21- تفسیر قرطبی/ الجامع الاحکام الرآن/ محمد بن احمد قرطبی/ انتشارات ناصر خسرو/ چاپ اول/ سال 1364.
22- صحیفه ی نور/ امام خمینی(ره)/ دفتر نشر و آثار حضرت امام.
23- تعلیم و تربیت در اسلام/ استاد مرتضی مطهری/ انتشارات صدرا/ چاپ دهم.
24- مجموعه آثار/ استاد مرتضی مطهری/ انتشارات صدرا.
25- مبانی فقهی و روانی موسیقی/ حسین میرزا خانی/ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم/1370.
26- نظری به موسیقی از طریق کتاب و سنت/ مصطفی شریعت موسوی اصفهانی/ انتشارات اسماعیلیان/چاپ اول/ تابستان 1372.
27- اجوبه الاستفتائات/ آیت الله سید علی خامنه ای/ نشر الهدی/ چاپ اول/ 1381.
28- مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع/ سید محسن محمودی/ انشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان علیه السلام/ چاپ سوم/ پاییز 1383.
29- پرسشها و پاسخهای دانشجویی/ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها/ انتشارات دفتر نشر معارف/ چاپ ششم/ تابستان 1387.
30- العروه الوثقی/ سید محمد کاظم طباطبایی/ انتشارات اسماعیلیان قم/ چاپ پنجم/ سال 1377.
31- استفتائات جدید/ میرزا جواد تبریزی/ انتشارات سرو/ چاپ اول/ 1378.
32- استفتائات جدید/ ناصر مکارم شیرازی/ انتشارات مدرسه علی بن ابیطالب علیه السلام/ چاپ اول/ 1379.
33- مناظره دکتر وپیر/ شهید دکتر سید عبدالکریم هاشمی نژاد/ انتشارات موسسه فراهانی/ 357.
34- تأثیر موسیقی بر روان واعصاب/ حسین عبداللهی خوروش/ انتشارات بادران/ چاپ نهم/ تابستان 1387.
35- موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام/ محمد اسماعیل نوری/ موسسه بوستان کتاب/ مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم/ چاپ دوم/ 1386.
36- المنجد/ لویس معلوف/ بیروت دارالمشرق.
37- المعجم الوجیز/ مجمع اللغه العربیه/ مصر، مکتبه الشروق الدولیه.
38- المعجم الوسیط/ مجمع اللغه العربیه/ مصر، مکتبه الشروق الدولیه.
39- تفسیر شریف لاهیجی/ محمئ بن علی شریف لاهیجی/ دفتر نشر راد/ چاپ اول 1373.
40- تفسیر عیاشی/ محمد بن مسعود عیاشی/ انتشارات چاپخانه علمیه/ چاپ سال 1380.
41- تفسیر جوامع الجامع/ فضل بن حسن طبرسی/ انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم/ چاپ اول/ سال 1377.
کتابنامه موسیقی
1 اقرب الموارد 2- المعجم الوجیز 3- المعجم الوسیط 4- برهان قاطع 5- لغت نامه دهخدا 6 – فرهنگ نوین 7- الموسیقی الکبیر 8- فرهنگ زبان فارسی 9- فرهنگ دانشگاهی10- فرهنگ عمید 11- العین 12- مجمع البحرین13- المنجد 14- مصباح 15- قاموس فقهی 16- نهایه ابن اثیر 17- خصال شیخ صدوق 18- تفسیر مراغی ، فتح البیان 19- سیری در صحیحین20- موسیقی در تاریخ و قرآن 21- شیعه و زمامداران خود سر 22- وسائل الشیعه 23 – الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه 24- کفایه الاحکام 25- حدائق بحرانی 26- جامع الشتات 27- میراث فقهی 28- حدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره 29- ریاض المسائل 30- مستند الشیعه 31- مشارق الاحکام 32- رساله فی تحریم الغناء 33- رساله وجیزه فی الغناء 34- مکاسب 35- مناهج المتقین 36- مکاسب محرمه ، امام خمینی37- مستند تحریر الوسیله، مصطفی خمینی 38- مجمع المسائل 39- انوار الفقاهه40- استفتائات مکارم شیرازی 41- جامع المسائل، فاضل لنکرانی 42- انسان غنا موسیقی 43- بهشت جوانان 44- الموسیقیات 45- جواهر الکلام 46- ذریعه الاستغناء فی تحقیق مساله الغناء 47- روح البیان 48- کشف الاسرار(تفسیر خواجه عبدالله انصاری)49- تفسیر قمی50- مجمع البیان 51- التبیان 52- تفسیر روان جاوید 53- المیزان 54- تفسیر شریف لاهیجی 55- امالی طوسی 56 – روضه المتقین 57- جامع احادیث شیعه 58- تفسیر صافی 59- بجارالانوار60- ایسرالتفاسیر61- مفتاح الکرامه 62- جامع المدارک فی شرح مختصر النافع 63- عیون اخبار الرضا علیه السلام 64- کنزالعمال 65- لئالی الاخبار 66- نظره الاسلام الی الموسیقی و الغناء 67- نهج البلاغه 68- سنن ابن ماجه 69- فروع کافی 70- جعفریات 71- تفسیر قرطبی 72- موسوعه الفقهیه 73-احیاء علوم الدین 74- محجه البیضاء 75- الوافی 76- السرائر 77- صحیفه نور 78- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان 79- محاضرات فی الفقه الجعفری 80- الرسائل الفقهیه81- اجوبه المسائل 82- الکافی فی الفقه 83- تذکره الفقهاء 84- منتهی المطلب 85- تحریر الاحکام الشرعیه 86- مبانی فقهی و روانی موسیقی 87- کشف الغطاء 88- مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها 89- المقنع 90- الهدیه 91- المقنعه 92- المراسم العلویه 93- تفسیر نمونه 94- مبسوط 95- تفسیر عیاشی 96- الغدیر 97 – العروه الوثقی 98- دیدگاه پنجم 99- موسیقی و غناء از دیدگاه اسلام 100- جوان و موسیقی 101- دعائم الاسلام 102- الدرالمنثور 103- نظری به موسیقی 104- تفسیر قرطبی 105- فقه الرضا علیه السلام 106- عین الحیوه 107- موسیقی از دیدگا فلسفی و روانی 108- گناهان کبیره 109- مناظره دکتر وپیر 110 - موسیقی از نظر دین و دانش.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط