يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پيير سيمون لاپلاس

پيير سيمون  لاپلاس
پيير سيمون لاپلاس در بيست و سوم مارس 1749 در حوالي «پون لوك» فرانسه متولد شد. پدرش دهقان فقيري بود و از كودكي خودش اطلاعي در دست نيست. لاپلاس از جمله مؤثرترين دانشوران در طول تاريخ مي باشد. او به محض اينكه رياضيدان مشهوري شد و افتخاراتي كسب نمود اصل و نسب خود را مخفي نگاه مي داشت. مشهور است كه لاپلاس براي ملاقات دالامبر رياضي دان با ارزش در يكي از روزهاي سال 1770 به خانه او مي رود و با وجود توصيه هايي كه ارائه مي دهد كمك قابل توجهي از طرف رياضيدان بزرگ نسبت به او نمي شود. لاپلاس مأيوس نمي شود و نامه اي براي دالامبر مي فرستد و در آن افكار خويش را درباره اصل مكانيك شرح مي دهد. دالامبر به محض خواندن نامه نويسنده را احضار مي كند و به او مي گويد چنانچه ملاحظه مي كنيد من به توصيه و سفارش ترتيب اثر نمي دهم ولي شما براي شناساندن خود وسيله خوبي به دست آورديد، دالامبر فوراً لاپلاس را به سمت استاد مدرسه نظامي پاريس انتخاب مي كند. در مرحله اول لاپلاس نوشته هايي درباره مسائل حساب انتگرال، اخترشناسي، رياضي كيهان شناسي نظريه بازيهاي بخت آزمايي و عليت تأليف كرد. در اين دوره سازنده وي سبك و شهرت و موضع فلسفي و برخي شيوه هاي رياضي خود را ساخته و پرداخته كرد و برنامه اي براي پژوهش در دو زمينه- احتمالات و مكانيك آسماني- تنظيم نمود كه بقيه عمر را به كار رياضي درباره آنها پرداخت. در مرحله دوم در هر دو زمينه به بسيارياز نتايج عمده رسيد كه به سبب آنها مشهور است و بعدها آنها را در رساله هاي بزرگ خود مكانيك سماوي (1799-1825) و نظريه تحليلي احتمالات (1812) گنجانيد. اطلاع از بخش اعظم اين مسائل به وسيله شيوه هاي رياضي اي صورت گرفت كه او در آن زمان يا قبل از آن، به وجود آورد و ابداع كرده بود. مهمترين آنها عبارتند از توابع مولد، كه از آن پس به نام وي خوانده شدند. بسط، كه آن نيز در نظريه دترمينانها به نام وي گرديد، تغيير مقادير ثابت به منظور رسيدن به راه حلهاي تقريبي در انتگرال گيري عبارتهاي اخترشناسي و تابع گرانشي تعميم يافته ك بعدها با دخالت پواسون به صورت تابع پتانسيل برق و مغناطيس قرن نوزدهم در آمد. همچنين در طي همين دوره بود كه لاپلاس به سومين حوزه علايقش- يعني فيزيك كه با همكاري لاووازيه در زمينه نظريه گرما بود، وارد گرديد و تا حدودي در نتيجه آن همكاري بود كه وي تبديل به يكي از اعضاي مؤثر حلقه دروني مجمع علمي شد. اولين مسئله مورد توجه لاپلاس دنبال نمودن كار نيوتن بود زيرا نيوتن قانون اصلي مكانيك آسماني را يافته بود و لاپلاس مي خواست اين قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسي به كار برد. لاپلاس شروع به تعيين قوانين مكانيك سيارات كرد تا نشان دهد كه اين اجسام مانند ساير اجسام تابع قوانين فيزيكي هستند. اولين موضوعي كه لاپلاس نزد خود مطرح ميكند موضوع ثبات دستگاه شمسي است كه آيا به وضعي كه داراست مي ماند يا بالاخره ماه روي زمين سقوط مي كند و سيارات بر جرم خورشيد پرتاب شده و معدوم مي گردند. نيوتن هم اين سؤال را مطرح كرده بود و به اين نتيجه رسيده بود كه بايد گاهگاهي دست خداوند در كار بيايد و حركات آنها را به جريان عادي برگرداند ولي لاپلاس گفت اگرچه وضع سيارات نسبت به خورشيد تغيير مي كند ولي اين تغييرات تناوبي است. لاپلاس تمام اين اكتشافات را تحت عنوان «مكانيك آسماني» منتشر ساخت ولي چون فهم مطالبش براي همه كس مقدور نبود لذا تصميم گرفت كتابي ديگر بنويسد كه مردم عادي هم از آن بهره مند گردند. اين كتاب تحت عنوان «شرح دستگاههاي جهاني» منتشر شد. لاپلاس علاوه بر نجوم و رياضيات استادي عاليقدر در علم فيزيك بود و درباره لوله هاي موئين و انتشار امواج صوتي مطالعه فراواني داشت. از مهمترين آثار لاپلاس «تئوري تحليلي احتمالات» را كه در سال 1812 نوشته است مي توان نام برد. لاپلاس را كه دانشمندي بي همتا ميتوان گفت متأسفانه نسبت به تمام حكومتهايي كه پي در پي عوض مي شدند تملق مي گفت و از آنها استفاده مي كرد در مقابل ناپلئون تا زانو تعظيم مي كرد و به همين علتها بود كه از طرف امپراتور به مقامهاي كنت- سناتور- رياست مجلس سنا انتخاب شد با وجود اينها وقتي ناپلئون اسير شد به او پشت كرد و به عزلش رأي داد و خود را در دامان لوئي هجدهم انداخت و از طرف او به سمت رئيس كميته تجديد تشكيلات مدرسه پلي تكنيك و عضو مجلس اعيان انتخاب شد. لاپلاس با تمام اين اوصاف جوانان را تشويق و كمك مي كرد به طوري كه روزي يكي از اكتشافات جوان ناشناسي به نام «بيو» از طرف آكادمي مورد تمجيد قرار گرفت او را نزد خود خواند و معلوم گرديد لاپلاس قبلاً اين اكتشاف را مورد مطالعه قرار داده است. لاپلاس اواخر عمر را در «آركوي» نزديك پاريس در عمارت ييلاقي خود كه نزديك برتوله بود گذرانيد. او روز پنجم مارس 1828 در هفتاد و هشت سالگي درگذشت در حاليكه آخرين حرف او اين بود: «آنچه مي دانيم ناچيز و آنچه نمي دانيم عظيم و وسيع است.»


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.