پرسش :
آيا معاد و بازگشت براى همه موجودات است يا منحصر در انسان مىباشد؟
پاسخ :
از نظر آيات قرآن، معاد و برگشت به سوى خداوند سبحان يك مسأله كلى و عام بوده و مخصوص انسان نيست. با دقّت و تدبر در نكات و تعبيرات موجود در آيات، به اين حقيقت واقف مىشويم كه آفرينش و ايجاد هر موجودى، ملازم با برگشت دادن آن است يعنى، اعطاى وجود هر موجودى از جانب حضرت حق، توأم با خصوصيت عود، سير و حركت آن به سوى او بوده و وجود هر موجودى در سير و برگشت به سوى خداوند را اقتضا مىكند.
به عبارت ديگر، مبدأ متعال در متن ذات هر موجودى، اين برگشت و حركت را قرار داده است. هستى از خداوند، سرچشمه مىگيرد و به سوى او بازگشت مىكند و اين برگشت و عود، بر اساس عشق هر موجودى نسبت به كمال بالاتر و در نهايت نسبت به كمال بىنهايت است.
هر موجودى به تناسب رتبه وجودى خود، از شعور برخوردار است و قبل از هر چيز، رو به جمال مطلق و خير محض دارد و او را مىيابد و چون مىيابد، به او عشق مىورزد و به سوى او در حركت است.
در اينجا به بعضى از آيات قرآنى كه دلالت بر عموميت و كليت معاد دارد، اشاره مىشود:
1. (اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)(1) «خداى متعال خلق را آغاز مىكند و سپسآن را اعاده و برگشت مىدهد و سپس شما انسانها به سوى خداوند برگشت داده مىشويد».
اين آيه با توجّه به برگشت كلى، مسأله معاد انسانها را به آنان خاطر نشان ساخته و اين حقيقت را بيان مىكند كه بر اساس قانون كلى «اعاده»، مستثنا بودن انسانها مفهومى ندارد.
2. (أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِءُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ، قُلْ سِيرُوا فِى الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشىء النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ)(2)
«آيا نديدهايد كه خداوند، چگونه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را باز مىگرداند؟ در حقيقت، اين [كار] بر خدا آسان است. بگو: در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است. سپس [باز] خدا است كه نشئه آخرت را پديد مىآورد، خدا است كه بر هر چيزى توانا است.»
با دقت و تأمل در اين دو آيه- با توجه به اينكه اين دو آيه، در مورد ارشاد مردم و ملامت غافلان از برگشت به سوى خداوند است- روشن مىشود كه خداوند متعال، مىخواهد اين حقيقت را به انسانها بفهماند كه چون همه آفرينش، بر اساس مشيت حق و اعاده او، به سوى او در حركت و برگشت اند و اين يك سنت كلى حاكم در وجود است شما انسانها نيز از اين قانون كلى مستثنا نيستيد بلكه قطعهاى از هستى مىباشيد كه به سوى او باز مىگرديد.
3. (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلْ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنّى تُؤْفَكُونَ)(3) «[به مشركان] بگو: آيا از شريكان تخّيلى و مصنوع شما چنين موجودى پيدا مىشود كه خلق و ايجاد كند و سپس آنچه را كه خلق كرده است، اعاده و برگشت دهد؟ [به آنان] بگو: اين خداى متعال است كه خلق مىكند و سپس خلق را اعاده و برگشت مىدهد».
در اين آيه علاوه بر اشاره بر اصل اعاده كلى هستى، به اين حقيقت هم اشاره شده كه اين برگشت و معاد كلى، يكى از مظاهر قدرت مطلقه خداوند سبحان است.
اين آيات و آيات فراوان ديگر، حكايت از اين حقيقت مىكند كه آفرينش هر موجودى و هر مخلوقى، به دنبال خود اعاده آن موجود و مخلوق را مىآورد. به عبارت ديگر، «اراده و مشيّت حق»، اعاده هر مخلوق و برگشت دادن هر موجودى است كه پا به عرصه وجود مىگذارد. و اين مسأله منحصر در انسان نيست.(4)
پىنوشت
(1) روم (30)، آيه 11.
(2) عنكبوت (29)، آيه 20 و 19.
(3) يونس (10)، آيه 34.
(4) ر. ك: شجاعى محمد، بازگشت به هستى، صص 69- 54 معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 10- 47.
از نظر آيات قرآن، معاد و برگشت به سوى خداوند سبحان يك مسأله كلى و عام بوده و مخصوص انسان نيست. با دقّت و تدبر در نكات و تعبيرات موجود در آيات، به اين حقيقت واقف مىشويم كه آفرينش و ايجاد هر موجودى، ملازم با برگشت دادن آن است يعنى، اعطاى وجود هر موجودى از جانب حضرت حق، توأم با خصوصيت عود، سير و حركت آن به سوى او بوده و وجود هر موجودى در سير و برگشت به سوى خداوند را اقتضا مىكند.
به عبارت ديگر، مبدأ متعال در متن ذات هر موجودى، اين برگشت و حركت را قرار داده است. هستى از خداوند، سرچشمه مىگيرد و به سوى او بازگشت مىكند و اين برگشت و عود، بر اساس عشق هر موجودى نسبت به كمال بالاتر و در نهايت نسبت به كمال بىنهايت است.
هر موجودى به تناسب رتبه وجودى خود، از شعور برخوردار است و قبل از هر چيز، رو به جمال مطلق و خير محض دارد و او را مىيابد و چون مىيابد، به او عشق مىورزد و به سوى او در حركت است.
در اينجا به بعضى از آيات قرآنى كه دلالت بر عموميت و كليت معاد دارد، اشاره مىشود:
1. (اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)(1) «خداى متعال خلق را آغاز مىكند و سپسآن را اعاده و برگشت مىدهد و سپس شما انسانها به سوى خداوند برگشت داده مىشويد».
اين آيه با توجّه به برگشت كلى، مسأله معاد انسانها را به آنان خاطر نشان ساخته و اين حقيقت را بيان مىكند كه بر اساس قانون كلى «اعاده»، مستثنا بودن انسانها مفهومى ندارد.
2. (أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِءُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ، قُلْ سِيرُوا فِى الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشىء النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ)(2)
«آيا نديدهايد كه خداوند، چگونه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را باز مىگرداند؟ در حقيقت، اين [كار] بر خدا آسان است. بگو: در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است. سپس [باز] خدا است كه نشئه آخرت را پديد مىآورد، خدا است كه بر هر چيزى توانا است.»
با دقت و تأمل در اين دو آيه- با توجه به اينكه اين دو آيه، در مورد ارشاد مردم و ملامت غافلان از برگشت به سوى خداوند است- روشن مىشود كه خداوند متعال، مىخواهد اين حقيقت را به انسانها بفهماند كه چون همه آفرينش، بر اساس مشيت حق و اعاده او، به سوى او در حركت و برگشت اند و اين يك سنت كلى حاكم در وجود است شما انسانها نيز از اين قانون كلى مستثنا نيستيد بلكه قطعهاى از هستى مىباشيد كه به سوى او باز مىگرديد.
3. (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلْ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنّى تُؤْفَكُونَ)(3) «[به مشركان] بگو: آيا از شريكان تخّيلى و مصنوع شما چنين موجودى پيدا مىشود كه خلق و ايجاد كند و سپس آنچه را كه خلق كرده است، اعاده و برگشت دهد؟ [به آنان] بگو: اين خداى متعال است كه خلق مىكند و سپس خلق را اعاده و برگشت مىدهد».
در اين آيه علاوه بر اشاره بر اصل اعاده كلى هستى، به اين حقيقت هم اشاره شده كه اين برگشت و معاد كلى، يكى از مظاهر قدرت مطلقه خداوند سبحان است.
اين آيات و آيات فراوان ديگر، حكايت از اين حقيقت مىكند كه آفرينش هر موجودى و هر مخلوقى، به دنبال خود اعاده آن موجود و مخلوق را مىآورد. به عبارت ديگر، «اراده و مشيّت حق»، اعاده هر مخلوق و برگشت دادن هر موجودى است كه پا به عرصه وجود مىگذارد. و اين مسأله منحصر در انسان نيست.(4)
پىنوشت
(1) روم (30)، آيه 11.
(2) عنكبوت (29)، آيه 20 و 19.
(3) يونس (10)، آيه 34.
(4) ر. ك: شجاعى محمد، بازگشت به هستى، صص 69- 54 معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 10- 47.